ترجمه قرآن: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | == | + | {{خوب}}مراد از «ترجمه»، انتقال جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى از زبانى به زبان دیگر است. قرآن پژوهان براى جواز «ترجمه [[قرآن]]» دلائلى را اقامه کرده اند، از جمله همگانى و جهانى بودن پیام قرآن. ترجمه تحت اللفظى، ترجمه آزاد و ترجمه معنایى، انواع ترجمه قرآن بشمار می روند. |
− | به طور | + | |
− | برخى از متخصصان علم ترجمه چون | + | == تعریف ترجمه == |
− | گروه | + | به طور کلى مراد از «ترجمه» در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى کلام از زبانى به زبان دیگر است؛ با توجه به اینکه جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد، به حدى که گویى عین کلام را از لغتى به لغت دیگر منتقل کرده اند و با علم به اینکه نقل عین کلام از زبانى به زبان دیگر میسر نیست.<ref> جواد سلماس زاده. تاریخ ترجمه قرآن در جهان ص ۱۱ </ref> |
+ | |||
+ | برخى از متخصصان علم ترجمه چون rabin، ترجمه به معناى اخیر را این چنین تعریف کرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى یا کتبى از زبانى به زبان دیگر دانست".<ref> عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۱ </ref> | ||
+ | گروه دیگر ترجمه را چنین تعریف مى کنند: ترجمه عبارت است از نزدیکترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک.<ref> عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۳ </ref><ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۰ </ref> | ||
==جواز ترجمه قرآن== | ==جواز ترجمه قرآن== | ||
− | مسأله جواز | + | مسأله جواز یا عدم جواز فقهى ترجمه [[قرآن|قرآن کریم]] معرکه آراء فقها خصوصا فقهاء [[اهل سنت]] در طول تاریخ بوده است، چنانکه [[شافعی|شافعى]]، [[احمد بن حنبل]] و [[مالک بن انس]] ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا [[ابوحنیفه|ابو حنیفه]] آن را جایز مى شمارد و قرائت ترجمه [[سوره فاتحه]] به فارسى را در [[نماز]] براى کسانى که مشکل در تلفظ داشتند جایز مى دانست. |
+ | |||
+ | در مقابل، گروهى ترجمه قرآن را جایز دانسته اند، مانند: [[زمخشرى]] در [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف]]،<ref> زمخشرى، الکشاف، ج ۲/ ۵۳۹ </ref> [[عبدالله بن عمر بیضاوی|بیضاوى]] در [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|انوار التنزیل]] (که گزینش از کشاف است)<ref> بیضاوى، انوار التاویل و اسرار التنزیل ج ۲ ص ۳۱۵ </ref> و عالمان دیگرى از [[شیعه]] همچون کاشف الغطاء،<ref> به نقل از تاریخ قرآن آیت اللّه معرفت ص ۱۵ </ref> [[سید محمدهادی میلانی|آیت اللّه میلانى]]،<ref> به نقل از قرآن ناطق عبد الکریم بى آزار شیرازى ص ۶۲ </ref> [[امام خمینى]] و [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خویى]] قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند.<ref> آیة اللّه خویى البیان قسمت تعلیقات ش ۵ ص ۵۴۰ </ref> <ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۲ </ref> | ||
+ | |||
+ | قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى کنند، از جمله: | ||
+ | |||
+ | '''همگانى و جهانى بودن پیام قرآن:''' | ||
+ | |||
+ | ترجمه [[قرآن]] به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن کتاب دعوت است و این دعوت در جمیع ازمنه و امکنه مشمول جمیع انسانها در تمام قرون است و باید به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درک کنند: {{متن قرآن|«هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ »}}<ref> آل عمران/ ۱۳۸ </ref> و [[اسلام]] دین اختصاصى براى افراد خاص نیست و براى همه مردم جهان یکسان است:{{متن قرآن|«تَبارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً»}}.<ref> فرقان/ ۱ </ref> | ||
+ | |||
+ | ''' ترجمه قرآن یکى از ضرورتهاى دعوت دینى است:''' | ||
− | + | ترجمه قرآن به دیگر زبانها یکى از ضرورت هاى دعوت دینى به شمار مى آید و بر عهده همه مسلمین است تا نداى اسلام را به گوش جهانیان برسانند. رسالتى را که قرآن بر عهده گذاشته: {{متن قرآن|«کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً»}}<ref> بقره/ ۱۴۱ </ref> یا آیه شریفه: {{متن قرآن|«وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»}}<ref> نحل/ ۴۴ </ref> که به خوبى دال بر ترجمه به عنوان یک ضرورت تبلیغ دینى است<ref> محمد هادى معرفت تاریخ قرآن ص ۱۹۶ </ref> و در میان علماء معاصر، [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خوئى]] که یکى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرین معاصر بوده اند، ترجمه قرآن را به زبانهاى دیگر یک ضرورت دعوت دینى به حساب مى آورند.<ref> البیان آیت اللّه خوئى، قسمت تعلیقات شماره ۵ ص ۵۴۰ </ref> | |
− | + | '''فلسفه انزال قرآن تبیین محتویات قرآن است:''' | |
− | قرآن | ||
− | + | غرض از [[نزول قرآن]] تبیین و روشن ساختن آن براى جهانیان است، نه اینکه صرفا [[تلاوت قرآن|تلاوت]] شود و در اختیار گروهى خاص قرار گیرد (مخاطبین اولیه که عرب بوده اند). قرآن براى همه است و همه کس باید بتوانند آن را درک کنند و در اختیار داشته باشند و آیات شریفه {{متن قرآن|«وَ أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»}} <ref> نحل/ ۳۳ </ref> و آیه {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»}} <ref> بقره/ ۱۵۹ </ref> گواه بر این مدعاست. | |
− | + | '''ترغیب پیامبر به تعلم زبان سایر ملل:''' | |
− | + | در روایات متعددى منقول است که [[پیامبر اسلام|نبى اکرم]] صلّى اللّه علیه و آله اصحاب خود را ترغیب به تعلم زبان دیگر ملل مى نمود. همچنان که مشهور است که کاتب خود یعنى [[زید بن ثابت|زید بن ثابت]] را وا داشتند که زبان عبرى و [[زبان سریانی|سریانى]] را فرا گیرد و او در زمان اندکى این دو زبان را آموخت؛ پس امر ترجمه قرآن به سایر زبانها مى تواند یکى از مصادیق این ترغیب باشد. همچنین ترجمه [[سوره مریم|سوره مریم]] براى پادشاه [[حبشه]] که زبان “امهرى” داشت، توسط [[جعفر طیار|جعفر بن ابى طالب]] که زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است. | |
− | + | '''نامه های پیامبر صلّى اللّه علیه و آله:''' | |
− | + | نامه هایى که پیامبر اکرم به پادشاهان کشورهاى مجاور نوشته است و همچنین سایر نامه هاى آن حضرت که در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند، حاوى برخى [[آیه|آیات]] قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هایى که براى پادشاه حبشه فرستادند این آیات به چشم مى خورد: {{متن قرآن|«هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ»}}<ref> حشر/ ۲۳ </ref> {{متن قرآن|«قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکمْ غَیرَ الْحَقِ»}}<ref> مائده/ ۷۷ </ref>. گفته مى شود فرستاده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، عمر بن امیه نامه آن حضرت را به زبانى که نجاشى مى فهمید قرائت کرد.<ref> اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۳ </ref> | |
+ | ==تاریخچه ترجمه قرآن== | ||
+ | ترجمه قرآن، نخستین بار در شرق به وسیله مسلمانان و بصورت بخشى از آیه هاى قرآن و بمنظور خدمت به دین مبین [[اسلام]] تحقق یافته است و طبق روایتى [[سلمان فارسی|سلمان فارسى]] به درخواست جمعى از ایرانیان، [[سوره حمد|سوره فاتحه]] را ترجمه کرده و بنظر [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى اللّه علیه و آله و سلم هم رسانده است. | ||
− | + | امّا در اواخر قرن دوّم هجرى که اسقفهاى حرّانى و رهاوى به پیروى از یوحنّاى دمشقى آشکار و نهان علیه دین اسلام سمپاشى مى کردند، با سوء نیت ترجمه هایى از آیه هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان که نیکتاس (Niketas) به فرمان قیصر در اثناى پیشرفت فتوحات اسلامى، کتابى را در ردّ دین اسلام تالیف کرده بود، آن کتاب حاوى ترجمه هایى از آیات قرآن بود. | |
− | + | و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومین جنگ صلیبى، یک [[کشیش|کشیش]] کلونى بنام پیر لونرابل (Poerre le venerabel) براى اوّلین بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه کرد و آشکارا اعلان نمود که هدف او از این کار، تبلیغات علیه اسلام است، و ترجمهاى که یک کشیش مزدور و متعصّب [[مسیحیت|مسیحى]] و با اعلان اینکه فقط بمنظور تبلیغات علیه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است که تا چه حدّ از واقعیت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحریفها و اشتباهات عمدى و غیر عمدى بوده است و با این حال آن ترجمه با همه آن کیفیات، طىّ قرنها در میان اروپائیان «قرآن» و کتاب مقدس مسلمانان بشمار مى آمد. | |
− | در | + | در عصر رنسانس و دوران بیدارى اروپائیان نیز این اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى ۹۹۰ هجرى «اندره دوریر» (Andre du Ryer) که مدتى در [[مصر]] و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زیر عنوان «کتاب مقدس مسلمین» در غرب همّت گماشت و این ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند کمى سطحى و با عبارات عامیانه صورت گرفته بود، باز طى پنج سال چه در پاریس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجدید چاپ و بعدها به زبانهاى انگلیسى و هلندى و آلمانى ترجمه گردید و آخرین چاپ آن در آمستردام به سال ۵۳۰ انتشار یافت. |
− | + | در سال ۶۲۰ ماراچى ایتالیایى، کشیش مقرّب دربار پاپ یازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (لیوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى که فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى کوشید حقیقت اسلام را درک کند و همراه (بولن) در فرانسه به تبلیغ دین اسلام پرداخت. در همان اوان (جورج سیل) در سال ۱۱۱۰ ترجمه جدیدى از قرآن را به چاپ رسانید و در یک بحث مقدماتى تحلیلى از اوضاع جهان عرب پیش از اسلام و تحوّلات آنها و ویژگیهای دین اسلام را مورد تحقیق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت که در سالهاى ۱۱۲۵ و ۱۱۵۰ به آلمانى و به فرانسه ترجمه گردید و تا حال بیش از سى و پنج بار چاپ شده است. | |
− | ترجمه | + | در سال ۱۱۵۲ (کلود ساوارى) که مدتى در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى دانست ترجمه جدیدى را با مقدّمهاى از زندگى [[رسول خدا]] صلى اللّه علیه و آله و سلم اقتباس از ابو الفداء، و مقابله با ترجمه (سیل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال ۱۲۲۰ دو ترجمه مهّم از (اولمان) و کازیمیرسکى (Kasimirski) انتشار یافت و از این به بعد ترجمههاى قرآن در غرب رواج بیشترى پیدا کردند و در سال ۱۲۸۰ در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تیراژ بسیارى منتشر گردید و تجدید چاپ نیز گردید، این ترجمه از این حیث ممتاز بود که (رودول) نخستین مترجمى بود که مجذوب قرآن شده بود. و در سال ۱۲۶۰ (ادوارد هنرى) نویسنده معروف غربى که به اسلام گرویده بود، قرآن را با ایمان و حسن نیت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال ۱۳۱۷ دکتر ریچارد، استاد [[ادبیات عرب]] دانشگاه (ادنیورک) نیز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) که قرآن را در دو جلد به انگلیسى ترجمه و در سال ۱۳۳۳ منتشر نمود. |
− | |||
− | + | ترجمههاى دیگرى نیز به آلمانى و ایتالیایى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار یافت و متاخرترین ترجمهها و معروفترین آنها ترجمه [[بلاشر]] است که سالیان دراز در [[مصر]] و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاریس تدریس مىکرد و قرآن را در سال ۱۳۳۸ و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمهاى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلاشر بعدا بر اثر مطالعه نسخههاى خطّى بکلّى بینایى را از دست داد و در گوشهاى در شهر پاریس زندگى را ادامه داد.<ref> قرآنشناسى(احمدیان)ص۴۰۹ </ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
==انواع ترجمه قرآن== | ==انواع ترجمه قرآن== | ||
− | + | ===ترجمه تحت اللفظى=== | |
− | + | ترجمه تحت اللفظى یا کلمه به کلمه، که مترجم زبان مبدأ را کلمه به کلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قدیم قرآن، مترجمان با ایمان به رعایت امانت کامل در برگرداندن کلام اللّه به فارسى، این روش را اتخاذ کرده اند. امّا عیب مهم چنین ترجمه اى این است که زیبا و رسا نیست چون رعایت اجزاء نحوى جمله - که در دو زبان همانند نیست- نمى شود، مثلا در جمله فعلیه عربى که فعل در ابتدا آمده و در فارسى باید در انتها باشد طبعا این قاعده رعایت نمى شود. به عنوان مثال: {{متن قرآن|«قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِینٌ»}}<ref> مائده/ ۱۵. </ref> آمد به شما از خدا روشنایى و نامه پیدا.<ref> کشف الأسرار ۳/ ۶۶. </ref> که ترجمه روان آن چنین است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است”.<ref> قرآن مجید، ترجمه فولادوند، ص ۱۱۰. </ref><ref> آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۰ </ref> | |
− | + | ===ترجمه آزاد=== | |
− | مترجم خود را | + | در ترجمه آزاد، مترجم خود را مقید به برگرداندن دقیق لفظ یا معناى متنى که ترجمه مى شود نمى داند، بلکه به تناسب هدفى که دارد به کاستن یا افزودن بر محتواى متن مى پردازد، گرچه معنى را به طور کلّى منتقل مى کند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلکه باید آن را استنباط و دریافت ترجمان شمرد.<ref> آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱ </ref> |
− | + | ===ترجمه معنایى=== | |
− | در | + | در این روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى که مراد گوینده یا نویسنده کاملا بیان شود و تا ممکن شود الفاظ دو زبان نیز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود یا روانى جمله باید عبارتى افزوده شود، که به رعایت امانت این افزوده ها را درون هلالین () قرار مى دهند. اگر هدف از [[تلاوت قرآن]] در نظر گرفته شود، طبعا این نتیجه حاصل مى شود که بهترین نوع ترجمه کلام اللّه، ترجمه معنایى است که مراد آیات را بازگو مى کند. البتّه کلمات و تعبیرات و جمله بندى باید شیوا، گویا- و حتّى الامکان- زیبا و خوشخوان باشد، که سزاوار نام “ترجمه شایسته قرآن” - که در برترین حد فصاحت و بلاغت است- گردد.<ref> آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱ </ref> |
− | ==پی نوشت | + | ==پی نوشت== |
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | اصول و مبانى ترجمه قرآن , على نجار,ناشر: | + | * اصول و مبانى ترجمه قرآن, على نجار, ناشر: کتاب مبین, چاپ اوّل, ۱۳۸۱. |
− | + | * آشنایى با علوم قرآنى, محمدمهدى رکنى یزدى, مشهد, آستان قدس, چاپ اوّل, ۱۳۷۹. | |
− | + | * قرآنشناسى, عبد الله احمدیان, تهران, نشر احسان, چاپ دوم, ۱۳۸۲. | |
− | |||
− | قرآنشناسى, عبد الله | ||
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
+ | [[رده:قرآن]] | ||
+ | [[رده:ترجمه قرآن]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= ضعیف | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= متوسط | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۹
مراد از «ترجمه»، انتقال جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى از زبانى به زبان دیگر است. قرآن پژوهان براى جواز «ترجمه قرآن» دلائلى را اقامه کرده اند، از جمله همگانى و جهانى بودن پیام قرآن. ترجمه تحت اللفظى، ترجمه آزاد و ترجمه معنایى، انواع ترجمه قرآن بشمار می روند.
محتویات
تعریف ترجمه
به طور کلى مراد از «ترجمه» در اصطلاح و در عرف، انتقال معنى کلام از زبانى به زبان دیگر است؛ با توجه به اینکه جمیع معانى و مقاصد منظور در متن اصلى را متضمن باشد، به حدى که گویى عین کلام را از لغتى به لغت دیگر منتقل کرده اند و با علم به اینکه نقل عین کلام از زبانى به زبان دیگر میسر نیست.[۱]
برخى از متخصصان علم ترجمه چون rabin، ترجمه به معناى اخیر را این چنین تعریف کرده اند: “ترجمه را مى توان انتقال مفهومى به صورت شفاهى یا کتبى از زبانى به زبان دیگر دانست".[۲] گروه دیگر ترجمه را چنین تعریف مى کنند: ترجمه عبارت است از نزدیکترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از لحاظ سبک.[۳][۴]
جواز ترجمه قرآن
مسأله جواز یا عدم جواز فقهى ترجمه قرآن کریم معرکه آراء فقها خصوصا فقهاء اهل سنت در طول تاریخ بوده است، چنانکه شافعى، احمد بن حنبل و مالک بن انس ترجمه قرآن را روا نمى دانستند و امّا ابو حنیفه آن را جایز مى شمارد و قرائت ترجمه سوره فاتحه به فارسى را در نماز براى کسانى که مشکل در تلفظ داشتند جایز مى دانست.
در مقابل، گروهى ترجمه قرآن را جایز دانسته اند، مانند: زمخشرى در کشاف،[۵] بیضاوى در انوار التنزیل (که گزینش از کشاف است)[۶] و عالمان دیگرى از شیعه همچون کاشف الغطاء،[۷] آیت اللّه میلانى،[۸] امام خمینى و آیت اللّه خویى قائل به جواز ترجمه قرآن بوده اند.[۹] [۱۰]
قرآن پژوهان براى جواز ترجمه قرآن دلائلى را اقامه مى کنند، از جمله:
همگانى و جهانى بودن پیام قرآن:
ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف از چند جهت امرى ضرورى و لازم است. قرآن کتاب دعوت است و این دعوت در جمیع ازمنه و امکنه مشمول جمیع انسانها در تمام قرون است و باید به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درک کنند: «هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ »[۱۱] و اسلام دین اختصاصى براى افراد خاص نیست و براى همه مردم جهان یکسان است:«تَبارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِیکونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً».[۱۲]
ترجمه قرآن یکى از ضرورتهاى دعوت دینى است:
ترجمه قرآن به دیگر زبانها یکى از ضرورت هاى دعوت دینى به شمار مى آید و بر عهده همه مسلمین است تا نداى اسلام را به گوش جهانیان برسانند. رسالتى را که قرآن بر عهده گذاشته: «کذلِک جَعَلْناکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً»[۱۳] یا آیه شریفه: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ»[۱۴] که به خوبى دال بر ترجمه به عنوان یک ضرورت تبلیغ دینى است[۱۵] و در میان علماء معاصر، آیت اللّه خوئى که یکى از اعاظم و اعلام فقهاء و مفسرین معاصر بوده اند، ترجمه قرآن را به زبانهاى دیگر یک ضرورت دعوت دینى به حساب مى آورند.[۱۶]
فلسفه انزال قرآن تبیین محتویات قرآن است:
غرض از نزول قرآن تبیین و روشن ساختن آن براى جهانیان است، نه اینکه صرفا تلاوت شود و در اختیار گروهى خاص قرار گیرد (مخاطبین اولیه که عرب بوده اند). قرآن براى همه است و همه کس باید بتوانند آن را درک کنند و در اختیار داشته باشند و آیات شریفه «وَ أُوحِی إِلَی هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» [۱۷] و آیه «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتابِ أُولئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» [۱۸] گواه بر این مدعاست.
ترغیب پیامبر به تعلم زبان سایر ملل:
در روایات متعددى منقول است که نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله اصحاب خود را ترغیب به تعلم زبان دیگر ملل مى نمود. همچنان که مشهور است که کاتب خود یعنى زید بن ثابت را وا داشتند که زبان عبرى و سریانى را فرا گیرد و او در زمان اندکى این دو زبان را آموخت؛ پس امر ترجمه قرآن به سایر زبانها مى تواند یکى از مصادیق این ترغیب باشد. همچنین ترجمه سوره مریم براى پادشاه حبشه که زبان “امهرى” داشت، توسط جعفر بن ابى طالب که زبان مردم حبشه را مى دانست، به خوبى دال بر جواز ترجمه قرآن است.
نامه های پیامبر صلّى اللّه علیه و آله:
نامه هایى که پیامبر اکرم به پادشاهان کشورهاى مجاور نوشته است و همچنین سایر نامه هاى آن حضرت که در طول رهبرى به نقاط مختلف مرقوم داشتند، حاوى برخى آیات قرآن است. به عنوان نمونه در نامه هایى که براى پادشاه حبشه فرستادند این آیات به چشم مى خورد: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ»[۱۹] «قُلْ یا أَهْلَ الْکتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکمْ غَیرَ الْحَقِ»[۲۰]. گفته مى شود فرستاده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله، عمر بن امیه نامه آن حضرت را به زبانى که نجاشى مى فهمید قرائت کرد.[۲۱]
تاریخچه ترجمه قرآن
ترجمه قرآن، نخستین بار در شرق به وسیله مسلمانان و بصورت بخشى از آیه هاى قرآن و بمنظور خدمت به دین مبین اسلام تحقق یافته است و طبق روایتى سلمان فارسى به درخواست جمعى از ایرانیان، سوره فاتحه را ترجمه کرده و بنظر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم هم رسانده است.
امّا در اواخر قرن دوّم هجرى که اسقفهاى حرّانى و رهاوى به پیروى از یوحنّاى دمشقى آشکار و نهان علیه دین اسلام سمپاشى مى کردند، با سوء نیت ترجمه هایى از آیه هاى قرآن را در دست داشتند، و در همان اوان که نیکتاس (Niketas) به فرمان قیصر در اثناى پیشرفت فتوحات اسلامى، کتابى را در ردّ دین اسلام تالیف کرده بود، آن کتاب حاوى ترجمه هایى از آیات قرآن بود.
و در آغاز قرن ششم و چهار سال قبل از دومین جنگ صلیبى، یک کشیش کلونى بنام پیر لونرابل (Poerre le venerabel) براى اوّلین بار تمام قرآن را به زبان آلمانى ترجمه کرد و آشکارا اعلان نمود که هدف او از این کار، تبلیغات علیه اسلام است، و ترجمهاى که یک کشیش مزدور و متعصّب مسیحى و با اعلان اینکه فقط بمنظور تبلیغات علیه اسلام به آن اقدام نموده است، معلوم است که تا چه حدّ از واقعیت دور و مملو از غرض ورزى و افترا و تحریفها و اشتباهات عمدى و غیر عمدى بوده است و با این حال آن ترجمه با همه آن کیفیات، طىّ قرنها در میان اروپائیان «قرآن» و کتاب مقدس مسلمانان بشمار مى آمد.
در عصر رنسانس و دوران بیدارى اروپائیان نیز این اشتباه ادامه داشت، و مقارن سالهاى ۹۹۰ هجرى «اندره دوریر» (Andre du Ryer) که مدتى در مصر و اسلامبول بسر برده بود، به انتشار ترجمه قرآن زیر عنوان «کتاب مقدس مسلمین» در غرب همّت گماشت و این ترجمه از شهرت وافرى برخوردار گشته و هر چند کمى سطحى و با عبارات عامیانه صورت گرفته بود، باز طى پنج سال چه در پاریس و چه در آمستردام پنج مرتبه تجدید چاپ و بعدها به زبانهاى انگلیسى و هلندى و آلمانى ترجمه گردید و آخرین چاپ آن در آمستردام به سال ۵۳۰ انتشار یافت.
در سال ۶۲۰ ماراچى ایتالیایى، کشیش مقرّب دربار پاپ یازدهم به قصد نوشتن ردّى بر اسلام ترجمه خود را در شهر (پادوآ) منتشر و آنرا به (لیوپولد) پادشاه مقدس رومى اهدا نمود، و در سالهاى بعدى که فصل حملات به اسلام سپرى شده بود و (رولان) مى کوشید حقیقت اسلام را درک کند و همراه (بولن) در فرانسه به تبلیغ دین اسلام پرداخت. در همان اوان (جورج سیل) در سال ۱۱۱۰ ترجمه جدیدى از قرآن را به چاپ رسانید و در یک بحث مقدماتى تحلیلى از اوضاع جهان عرب پیش از اسلام و تحوّلات آنها و ویژگیهای دین اسلام را مورد تحقیق و بررسى قرار داد و آن ترجمه و بحث مقدماتى بحدّى مورد استقبال قرار گرفت که در سالهاى ۱۱۲۵ و ۱۱۵۰ به آلمانى و به فرانسه ترجمه گردید و تا حال بیش از سى و پنج بار چاپ شده است.
در سال ۱۱۵۲ (کلود ساوارى) که مدتى در مصر اقامت داشت و زبان محاوره عربى را خوب مى دانست ترجمه جدیدى را با مقدّمهاى از زندگى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم اقتباس از ابو الفداء، و مقابله با ترجمه (سیل) و ترجمه (ماراچى) منتشر نمود و در سال ۱۲۲۰ دو ترجمه مهّم از (اولمان) و کازیمیرسکى (Kasimirski) انتشار یافت و از این به بعد ترجمههاى قرآن در غرب رواج بیشترى پیدا کردند و در سال ۱۲۸۰ در انگلستان ترجمه (رودول) چاپ و با تیراژ بسیارى منتشر گردید و تجدید چاپ نیز گردید، این ترجمه از این حیث ممتاز بود که (رودول) نخستین مترجمى بود که مجذوب قرآن شده بود. و در سال ۱۲۶۰ (ادوارد هنرى) نویسنده معروف غربى که به اسلام گرویده بود، قرآن را با ایمان و حسن نیت ترجمه و در دو جلد منتشر نمود و در سال ۱۳۱۷ دکتر ریچارد، استاد ادبیات عرب دانشگاه (ادنیورک) نیز قرآن را ترجمه و منتشر نمود، و مقارن ترجمه معروف (آرتور آربرى) که قرآن را در دو جلد به انگلیسى ترجمه و در سال ۱۳۳۳ منتشر نمود.
ترجمههاى دیگرى نیز به آلمانى و ایتالیایى و فرانسوى از طرف مترجمان انتشار یافت و متاخرترین ترجمهها و معروفترین آنها ترجمه بلاشر است که سالیان دراز در مصر و سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه السنه شرقى پاریس تدریس مىکرد و قرآن را در سال ۱۳۳۸ و در دو جلد به زبان فرانسه و ترجمه و همراه مقدّمهاى آنرا چاپ و منتشر نمود، و بلاشر بعدا بر اثر مطالعه نسخههاى خطّى بکلّى بینایى را از دست داد و در گوشهاى در شهر پاریس زندگى را ادامه داد.[۲۲]
انواع ترجمه قرآن
ترجمه تحت اللفظى
ترجمه تحت اللفظى یا کلمه به کلمه، که مترجم زبان مبدأ را کلمه به کلمه به زبان مقصد برمى گرداند. در ترجمه هاى قدیم قرآن، مترجمان با ایمان به رعایت امانت کامل در برگرداندن کلام اللّه به فارسى، این روش را اتخاذ کرده اند. امّا عیب مهم چنین ترجمه اى این است که زیبا و رسا نیست چون رعایت اجزاء نحوى جمله - که در دو زبان همانند نیست- نمى شود، مثلا در جمله فعلیه عربى که فعل در ابتدا آمده و در فارسى باید در انتها باشد طبعا این قاعده رعایت نمى شود. به عنوان مثال: «قَدْ جاءَکمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کتابٌ مُبِینٌ»[۲۳] آمد به شما از خدا روشنایى و نامه پیدا.[۲۴] که ترجمه روان آن چنین است: “قطعا براى شما از جانب خدا روشنایى و کتابى روشنگر آمده است”.[۲۵][۲۶]
ترجمه آزاد
در ترجمه آزاد، مترجم خود را مقید به برگرداندن دقیق لفظ یا معناى متنى که ترجمه مى شود نمى داند، بلکه به تناسب هدفى که دارد به کاستن یا افزودن بر محتواى متن مى پردازد، گرچه معنى را به طور کلّى منتقل مى کند. روشن است ترجمه آزاد قرآن را نمى توان ترجمه واقعى آن دانست، بلکه باید آن را استنباط و دریافت ترجمان شمرد.[۲۷]
ترجمه معنایى
در این روش، مترجم معنى را از زبان مبدأ به زبان مقصد برمى گرداند، به طورى که مراد گوینده یا نویسنده کاملا بیان شود و تا ممکن شود الفاظ دو زبان نیز هماهنگى داشته باشد. بلى گاه براى رساندن مقصود یا روانى جمله باید عبارتى افزوده شود، که به رعایت امانت این افزوده ها را درون هلالین () قرار مى دهند. اگر هدف از تلاوت قرآن در نظر گرفته شود، طبعا این نتیجه حاصل مى شود که بهترین نوع ترجمه کلام اللّه، ترجمه معنایى است که مراد آیات را بازگو مى کند. البتّه کلمات و تعبیرات و جمله بندى باید شیوا، گویا- و حتّى الامکان- زیبا و خوشخوان باشد، که سزاوار نام “ترجمه شایسته قرآن” - که در برترین حد فصاحت و بلاغت است- گردد.[۲۸]
پی نوشت
- ↑ جواد سلماس زاده. تاریخ ترجمه قرآن در جهان ص ۱۱
- ↑ عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۱
- ↑ عبد الکریم بى آزار شیرازى: قرآن ناطق ص ۳۳
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۰
- ↑ زمخشرى، الکشاف، ج ۲/ ۵۳۹
- ↑ بیضاوى، انوار التاویل و اسرار التنزیل ج ۲ ص ۳۱۵
- ↑ به نقل از تاریخ قرآن آیت اللّه معرفت ص ۱۵
- ↑ به نقل از قرآن ناطق عبد الکریم بى آزار شیرازى ص ۶۲
- ↑ آیة اللّه خویى البیان قسمت تعلیقات ش ۵ ص ۵۴۰
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۲
- ↑ آل عمران/ ۱۳۸
- ↑ فرقان/ ۱
- ↑ بقره/ ۱۴۱
- ↑ نحل/ ۴۴
- ↑ محمد هادى معرفت تاریخ قرآن ص ۱۹۶
- ↑ البیان آیت اللّه خوئى، قسمت تعلیقات شماره ۵ ص ۵۴۰
- ↑ نحل/ ۳۳
- ↑ بقره/ ۱۵۹
- ↑ حشر/ ۲۳
- ↑ مائده/ ۷۷
- ↑ اصول و مبانى ترجمه قرآن، ص: ۲۳
- ↑ قرآنشناسى(احمدیان)ص۴۰۹
- ↑ مائده/ ۱۵.
- ↑ کشف الأسرار ۳/ ۶۶.
- ↑ قرآن مجید، ترجمه فولادوند، ص ۱۱۰.
- ↑ آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۰
- ↑ آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱
- ↑ آشنایى با علوم قرآنى (رکنى)، ص: ۱۵۱
منابع
- اصول و مبانى ترجمه قرآن, على نجار, ناشر: کتاب مبین, چاپ اوّل, ۱۳۸۱.
- آشنایى با علوم قرآنى, محمدمهدى رکنى یزدى, مشهد, آستان قدس, چاپ اوّل, ۱۳۷۹.
- قرآنشناسى, عبد الله احمدیان, تهران, نشر احسان, چاپ دوم, ۱۳۸۲.