|
|
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده) |
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | {{بخشی از یک کتاب}} | + | {{مشخصات کتاب |
| | | |
− | ==مؤلف== | + | |عنوان= |
− | ابوجعفر محمد بن حسن طوسى. (م 460 ق)
| |
| | | |
− | ==معرفى اجمالى كتاب== | + | |تصویر= [[پرونده:التبیان فی تفسیر القرآن.jpg|240px|وسط]] |
| | | |
− | این كتاب یكى از بزرگترین و گرانقدرترین آثار [[فرهنگ اسلامى]] است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است كه به بحثهاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا وى تفسیر روایى و مأثور را به تنهایى براى استنباط و فهم قرآن كافى نمى داند. او با تكیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى كند.
| + | |نویسنده= شیخ طوسی |
| | | |
− | روش شیخ در تفسیر در كنار تبیین و توضیح معانى آیات، عرضه اقوال گوناگون عقیدتى و كلامى است. وى توجهى خاص به مباحث لغوى و اشتقاقى كلمات و قرائت آیات دارد و قصص و تاریخ امتهاى پیشین را نقل و ارزیابى مى كند. وى در مقدمه مى گوید كه تفسیر او متأثر از جامع البیان طبرى و تفسیر رمانى و تفسیر ابومسلم اصفهانى است.
| + | |موضوع=تفاسیر شیعه |
| | | |
− | شیخ در تفسیر خود به طرح مباحث فقهى و تبیین حكم مستفاد از آیه مى پردازد. وى در آغاز اشاره مى كند، آنگاه موارد نحوى و گاه اسباب نزول آن را یادآور مى شود و اگر روایتى در زمینه حكم فقهى باشد مى آورد.
| + | |زبان=عربی |
| | | |
− | از نكات جالب توجه، اشاره مؤلف به آراى مذاهب چهارگانه در این دسته از آیات است كه در ادامه دیدگاه امامیه را بیان مى كند. تبیان از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یك دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا كه در جلدهاى پایانى آن، بحثهاى موضوعى و كنكاشهاى كلامى و لغوى و ادبى و بحثهاى دراز دامن یافت نمى شود.
| + | |تعداد جلد=۱۰ |
| | | |
− | التبيان فى تفسير القرآن، تفسير كل قرآن بترتيب سورههاى آن است و در ده جلد تدوين شده است. مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسميه آنها، مكى يا مدنى بودن سوره، و وجود آيه [[ناسخ و منسوخ]] در آن اشاره كرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نكات بلاغى آيات پرداخته و سرانجام، معناى كلى آيات را شرح و تفسير كرده است<ref> ( براى اطلاع بيشتر از شيوه شيخ طوسى در پرداختن به مباحث تفسيرى اكبرآبادى، ج 2، ص 371- 378, جعفر، ص 87- 93) </ref>. شيوه بيان و ترتيب مطالب در تفسير وى عينا در تفسير [[مجمع البيان فى تفسير القرآن]] امين الاسلام طبرسى( متوفى 538) به كار گرفته شده است، با اين تفاوت كه طبرسى، مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آيه را بروشنى از يكديگر جدا كرده است.
| + | |عنوان افزوده1= |
| | | |
− | شيخ طوسى در مقدمه التبيان، با اشاره به انگيزه خويش از نوشتن اين تفسير، مىگويد كه هيچيك از علماى شيعه را نديده است كه كتابى در تفسير تمام قرآن و مشتمل بر همه انواع علوم و معانى آن نوشته باشد, تنها برخى از ايشان به ذكر روايات موجود در كتب حديثى پرداختهاند، بىآنكه استقصا كنند يا در تفسير مبهمات آن بكوشند.
| + | |افزوده1= |
| | | |
− | وى عالمان [[اهل سنّت]] را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مىكند: كسانى چون [[طبرى]] كه بتطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آوردهاند, كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداختهاند, و كسانى كه راه ميانه پيمودهاند و بيشتر به علومى توجه كردهاند كه خود در آن تبحر داشتهاند, مثلا [[زجّاج]] و [[فرّاء]] به صرف و نحو، مفضّل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابو على جبّائى به كلام و ابو القاسم بلخى به فقه توجه كردهاند. طوسى فقط تفسير ابو مسلم محمد بن بحر اصفهانى( متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى( متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله، را بهترين مىداند، اما تذكر مىدهد كه ايشان نيز گاه به امور غير ضرورى پرداختهاند( <ref> براى موارد نقل شيخ طوسى از تفسير ابو مسلم غياثى كرمانى، جاهاى متعدد, براى تشابه ميان بخشهايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيت اللّه زاده شيرازى، ج 2، ص 486- 488 </ref>).
| + | |عنوان افزوده2= |
− | بنابراين وى مىكوشد كه تفسيرش به اختصار همه فنون و علوم قرآنى را در بر گيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد، مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادله علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند( التبيان، ج 1، مقدمه، ص 1- 2).
| |
| | | |
− | شيخ طوسى در ابتداى تفسير خود، فصلى میگشايد و در آن به ذكر پارهاى نكات كلى در تفسير و علوم قرآنى مىپردازد.
| + | |افزوده2= |
− | نخست [[تحريف قرآن]]، به معناى زيادى يا نقصان در آيات، را مردود مىشمارد و به تبع سيد مرتضى( 355- 436)، همه روايات شيعه و اهل سنّت را درباره افتادگى آيات فراوان از قرآن، خبر واحد مىداند كه هيچگاه يقين آور نيست و به فرض درستى، خدشهاى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمىكند( ج 1، مقدمه، ص 3). طوسى در ادامه، روايات دالّ بر عدم جواز تفسير به رأى را مانع از تدبّر در قرآن و فهم ظواهر آيات نمىداند, ليكن معانى آيات قرآن را به چهار دسته تقسيم مىكند كه از آن ميان، فقط دسته نخست از معرفت بشر بيرون است:
| |
| | | |
− | 1) آياتى كه علم آنها مختص خداوند است، مانند شناخت دقيق زمان قيامت در آيه 186 سوره اعراف,
| + | |لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39157/ التبيان فی تفسير القرآن] |
| | | |
− | 2) آياتى كه ظاهرشان با معناى درونى آنها يكى است و هر كس با زبان عربى آشنا باشد، معنا را درمىيابد، مانند حرمت قتل نفس در آيه 151 سوره انعام,
| + | }} |
| + | '''«التبیان فی تفسیر القرآن»''' اثر [[شیخ طوسی]] (م، ۴۶۰ ق)، اولین [[تفسیر قرآن|تفسیر]] معتبر و کامل [[شیعه|شیعی]] به زبان عربی از [[قرآن کریم]] است. این کتاب، جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون [[حدیث]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[تاریخ]] و شامل مباحث [[قراءات قرآن|قرائت]] و [[قصص قرآن|قصص]] و اعتقادات دینی میباشد. مفسر، علاوه بر نقل روایات مأثور، با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف، به ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است. |
| | | |
− | 3) آيات مجمل كه ظاهرشان حاكى از تفصيل معنايشان نيست، مانند كيفيت اجراى جزئيات مناسك حج در آيه 91 سوره آل عمران، معناى اين آيات را تنها بايد از بيانات پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام به دست آورد و در اين موارد نمىتوان تفسير به رأى كرد يا از ديگر مفسران تقليد كرد، مگر آنكه نظر مفسران مورد اجماع باشد
| + | ==مؤلف == |
| + | [[شیخ طوسی|شیخ ابوجعفر محمد طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ ق) معروف به «شیخ الطائفه»، فقیه اصولی، محدث رجالی، مفسر و متکلم بزرگ [[شیعه]] در قرن پنجم هجری است. او در طوس به دنیا آمد و در سال ۴۰۸ قمری به [[بغداد]] مهاجرت کرد. از اساتید برجسته وی، [[شیخ مفید]]، [[ابن جنید اسکافی]] و [[سید مرتضی|سید مرتضی علمالهدی]] بوده اند. |
| | | |
− | 4) آياتى كه در آنها واژهاى داراى دو يا چند معناى محتمل است. در اينجا اگر دليلى از جانب پيامبر يا امام معصوم يا دليل عقلى بر صحت يكى از اين معانى نداشتيم، تنها بايد بگوييم كه ظاهر آيه چند وجه مختلف را محتمل كرده است( ج 1، مقدمه، ص 4- 6). وى تأكيد مىكند كه تقليد از هيچ مفسرى روا نيست و در پذيرفتن هر تفسير يا تأويلى بايد به ادله عقلى يا شرعى رجوع كرد، ليكن به هيچ روى خبر واحد را از جمله ادله شرعى در تفسير قرآن نمىداند( همان، مقدمه، ص 6- 7). اين تقسيمات از جهات فراوانى به تقسيم بندى تفسير طبرى( ج 1، ص 25- 26) شبيه است و منبع آن نيز روايتى منسوب به ابن عباس است<ref> ( براى متن روايت زركشى، ج 2، ص 164). </ref>
| + | شیخ طوسی صاحب تألیفات مهمی در علوم مختلف اسلامی از جمله فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام و رجال است، مانند دو کتاب ارزشمند "[[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب]]" و "[[الاستبصار (کتاب)|استبصار]]" که از [[کتب اربعه]] جوامع حدیثی اولیه شیعه می باشد. عظمت او در [[فقه]] به حدی بود که تا مدت طولانی فقهای شیعه را تحت تاثیر آراء خود قرار داد، و فقه شیعه از حالات پویایی خود خارج شد. |
− | پس از اين مطلب، سه بحث مهم ديگر مىآيد. نخست طوسى روايات عامه دالّ بر نزول قرآن بر« هفت حرف»( احرف سبعه) را خبر واحد و غير قطعى مىداند و پس از ذكر ديدگاههاى مختلف دانشمندان اسلامى، در توجيه آنها مىگويد كه به فرض صحت اين روايات، بهترين توجيه آن است كه مراد از هفت حرف را هفت وجه اختلاف در قرائات قرآن، از قبيل اختلاف در حروف كلمه، اعراب و تقديم و تأخير كلمه، بدانيم<ref> ( قس زركشى، ج 1، ص 334- 336) </ref>, زيرا ائمه شيعه، خواندن قرآن را بنا بر قرائتهاى مختلف قرّاء جايز شمردهاند( التبيان، ج 1، مقدمه، ص 7- 8). ظاهرا هيچيك از علماى شيعه و اهل سنّت تاكنون به اين وجه اشاره نكردهاند، زيرا آن روايات، به هر معنايى كه باشند، با قرائتهاى هفتگانه پيوند ندارند( البيان فى تفسير القرآن) و اين توجيه نيز با موضوع جواز خواندن قرآن مطابق با قرائتهاى مختلف قرّاء ارتباط روشنى ندارد. طوسى سپس به تقسيم [[آيات محكم]] و متشابه پرداخته و دلايل و فوايدى بر وجود آيات متشابه در قرآن ذكر كرده است. موضوع نسخ آيات قرآن آخرين مبحثى است كه شيخ طوسى در مقدمه بتفصيل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممكن و واقع شده مىداند و با ذكر تقسيمبندى مشهور [[نسخ]]( نسخ حكم بدون تلاوت، نسخ تلاوت بدون حكم و نسخ حكم و تلاوت) دو نوع اول را مىپذيرد( ج 1، مقدمه، ص 9- 13, قس ج 1، ص 393- 394 كه هر سه گونه نسخ را ممكن و سومى را غير واقع مىشمارد)، اما فقيهان و مفسران اماميه غالبا فقط امكان و وقوع نوع اول را مىپذيرند و امكان نوع دوم و سوم را مستلزم تحريف قرآن مىدانند<ref> ( براى نمونه خوئى، ص 205- 207، 285- 286) </ref>.
| |
| | | |
− | طوسى در [[التبيان فى تفسير القرآن]] به آثار لغوى و تفسيرى پيش از خود توجه بسيار داشته و همواره آراى ادبى و كلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ايشان را نقل، و در بيشتر موارد بررسى كرده است, ازينرو اين موضوعات، از بيشترين مباحث تفسير وىاند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شيخ طوسى، تفسير وى را از لحاظ ادبى از تفاسير متقدم شيعه و حتى اهل سنّت متمايز كرده است. وى دائما به بررسى اقوال لغويان و نحويانى چون سيبويه، خليل بن احمد- كه با تعبير صاحب كتاب العين از او ياد كرده- كسائى، ثعلب، فرّاء، ابن دريد و جز ايشان پرداخته( براى ساير اسامى آل ياسين، ج 2، ص 40) و رأى مختار خود را بيان كرده است. با آنكه پيش از شيخ طوسى، درباره بودن يا نبودن واژگان دخيل در قرآن بحثهايى شده بوده، وى به اين بحث مهم نپرداخته است. وى از ميان تمام واژگانى كه درباره آنها بحث و نزاع شده بوده، به تعدادى اندك اشاره كرده و كوشيده است كه براى آنها، ريشه عربى بدهد, براى مثال الرّحمن را مشتق از رحمة<ref> ( ج 1، ص 29- 30) </ref>، مسك را از مادّه مسك عربى به معناى« خوددارى»( ج 10، ص 303)، تورات را از ورى به معناى« روشنى و برافروختن»، و انجيل را از نجل به معناى« اصل»( ج 2، ص 391) دانسته است.
| + | برخی دیگر از آثار او عبارتند از: [[الغیبه]]، [[النهایه]]، [[الرجال الطوسی|الرجال]]، [[عدة الاصول]]، [[مصباح المتهجد (کتاب)|مصباح المجتهد]]، [[المبسوط]]، [[تمهید الاصول فی علم الکلام (کتاب)|تمهید الاصول]]، [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]]، [[رجال کشی (کتاب)|اختیار معرفة الرجال]]. |
| | | |
− | در بحث قرائات، از آنجا كه وى روايات[[اماميه]] را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشكال مختلف موجود پذيرفته است( ج 1، مقدمه، ص 9)، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأييد رأيى خاص از آنها استشهاد كرده( براى نمونه ج 2، ص 221، ج 3، ص 205) يا برخى قرائتها را بر برخى ديگر ترجيح داده است( براى نمونه ج 5، ص 221، ج 6، ص 152، ج 7، ص 113)، اما هيچگاه قول ايشان را يكسره نپذيرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه كرده است(<ref> براى نمونه- نقد قرائت حمزه كوفى، ج 1، ص 58, نقد قرائت [[ابىّ بن كعب]] و [[عبد اللّه بن مسعود]]، ج 1، ص 437, و نقد قرائت [[يعقوب بن اسحاق]]، ج 1، ص 435). </ref>
| + | ==معرفى کتاب == |
| | | |
− | استشهاد از كلام شاعران جاهلى يا اسلامى، چون اعشى و نابغه و امرؤ القيس و زهير بن ابى سلمى و جرير بن عطيه<ref> ( براى فهرست كاملى از نامهاى شاعران جعفر، ص 223- 227) </ref> در تفسير التبيان فراوان است. غالب اين استشهادها، كه گستردگى آن در تفاسير شيعه و اهل سنّت پيش از او سابقه نداشته است، در مجمع البيان طبرسى نيز عينا آمده است, با اينهمه، طوسى نه براى اثبات اعجاز يا بلاغت قرآن، بلكه از سر اضطرار و گاه فقط براى بيان معناى واژهاى قرآنى، به اقوال شاعران استناد كرده است، زيرا به عقيده وى، اگر عناد ملحدان نبود، در تبيين كلمات مشتبه قرآن نيازى به شعر و مانند آن نداشتيم، زيرا اين امر در نهايت به استناد به بيتى از اشعار جاهلى يا سخنى از عرب اهل باديه مىانجامد، حال آنكه شأن و كلام پيامبر از امثال نابغه و زهير فراتر است<ref> ( التبيان، ج 1، مقدمه، ص 16) </ref>.
| + | تفسیر «التبیان»، تفسیر کل [[قرآن]] به ترتیب سورههاى مصحف است و در ده جلد تدوین شده است. [[شیخ طوسی]] در کتاب «[[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]]» خود می گوید که کتابی بی نظیر از [[تفسیر قرآن]] دارد. او اشاره دارد به این که انگیزه اش برای نوشتن این تفسیر، این بود که هیچ یک از علمای [[شیعه]] را ندیده بودم که کتابی در تفسیر تمام [[قرآن]] و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشند. تنها بعضی از آنها به ذکر روایات موجود در کتب [[حدیث]] از [[صحابه]] یا [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام پرداخته اند، بی آنکه شرحی برای آن بیان کنند یا در تفسیر مبهمات آن کوشش نمایند. |
| | | |
− | به سبب تبحر شيخ طوسى در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل [[آيات الاحكام]]، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئله مورد بحث، به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنّت اشاره كرده<ref> ( ج 3، ص 307- 308، 449- 452، 512- 514) </ref> و غالبا تفصيل مباحث را به كتابهاى فقهى خود، همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف، ارجاع داده است(<ref> براى نمونه درباره [[قصاص]] ج 2، ص 103- 104, درباره اعتكاف ج 2، ص 136- 137, درباره حج ج 2، ص 154- 160) </ref>. در پارهاى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادله فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونهاى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند | + | کتاب «التبیان» از بزرگترین و گرانقدرترین آثار فرهنگ اسلامى است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است که به بحثهاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا شیخ طوسى [[تفسیر مأثور|تفسیر روایى]] را به تنهایى براى استنباط و فهم قرآن کافى نمى داند. او با تکیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى کند. شیخ طوسى مىکوشد که تفسیرش به اختصار همه فنون و [[علوم قرآنى]] را دربرگیرد، [[متشابهات]] قرآن را توضیح دهد، مباحث کلامى در رد [[جبریه|مجبّره]] و مشبّهه و مجسّمه و جز ایشان را بیان و ادله علماى شیعه بر حقانیت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آیات قرآن بازگو کند. بنابراین این تفسیر را می توان [[تفسیر کلامی]] برشمرد. |
| | | |
− | در ميان مباحث اصولى، از همه مهمتر آنكه [[شيخ طوسى]] دلالت هيچيك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيه نبأ( ج 9، ص 343- 344) و آيه نفر( ج 5، ص 322) را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون« لا تقف ما ليس لك به علم»( اسراء: 36)، استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد<ref> ( ج 6، ص 477, قس عدة الاصول، ج 1، ص 336- 338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كردهاند، اجماع دانسته است) </ref>. وى همچنين [[نسخ]] قرآن را با سنّت جايز دانسته است( ج 1، ص 398). وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت- مثلا استدلال به آيه« قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»( يونس: 15)- را با ادله خويش رد كرده است( ج 5، ص 350- 351). وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيه 19 سوره نور استناد كرده، زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعده عذاب داده است( ج 7، ص 419).
| + | «التبیان فى تفسیر القرآن» از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یک دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته، اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا که در جلدهاى پایانى آن، بحثهاى موضوعى و کنکاشهاى کلامى و لغوى و ادبى و بحثهاى دراز دامن یافت نمى شود. |
− | منازعات كلامى در عصر شيخ طوسى، به التبيان صبغه كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون [[طباطبائى]]( ص 50- 51)، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل سيد رضى، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبد الجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابو القاسم بلخى، ابو على جبّائى، على بن عيسى رمّانى و ابو مسلم محمد بن بحر اصفهانى. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصه جدلهاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود. شيخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پارهاى از متكلمان ياد شده در مقدمه التبيان( ج 1، ص 1- 2) وعده مىدهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود« نظر» و تحقيق در دين را واجب، و تقليد در اين امر را باطل مىشمارد( ج 4، ص 39- 40، ج 7، ص 16، ج 9، ص 192، ج 10، ص 69) و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه میكند<ref> ( ج 4، ص 192، ج 7، ص 27، ج 8، ص 214) </ref>.
| |
− | بر اين اساس، انبوهى از ردّيهها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده( آل ياسين، ج 2، ص 38)، اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّه كلامى با يهود و نصارا بر آمده است<ref> (- ج 1، ص 427، 487، ج 2، ص 472، ج 3، ص 497). </ref>
| |
| | | |
− | شيخ طوسى در آن دسته از مباحث كلامى كه شيعه رأى خاص دارد، با بهرهگيرى از آيات و روايات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است, فى المثل در مبحث امامت، امام را معصوم<ref> ( ج 1، ص 449، ج 3، ص 236، ج 8، ص 339- 340) </ref> و منصوص( ج 5، ص 48- 49) و على عليه السلام را جانشين بلافصل پيامبر اكرم دانسته است( ج 3، ص 559, براى موارد ديگرى از مباحث امامت ج 1، ص 448- 449، ج 6، ص 417). همچنين تقيه را در صورت خوف جانى واجب شمرده( ج 2، ص 435) و استدلال جبّائى بر نفى آن را رد كرده( ج 4، ص 165) و نيز در مواضع گوناگون، شفاعت پيامبر را در حق مؤمنان اثبات كرده است<ref> ( ج 1، ص 213، ج 9، ص 37) </ref>.
| + | از تفسیر «التبیان» دو تلخیص و منتخب بر جاى مانده است. نخستین آنها را [[ابن ادریس حلی|ابن ادریس حلّى]] (۵۴۳-۵۹۸ ق) تهیه کرده و «[[المنتخب من تفسیر القرآن (کتاب)|المنتخب من تفسیر القرآن والنّکت المستخرجة من کتاب التّبیان]]» نامیده که آن را «منتخب التبیان» نیز نامیده اند. منتخب دیگر تفسیر التبیان را، ابوعبداللّه محمد بن هارون معروف به ابن کال (متوفى ۵۹۷) با عنوان «مختصر التبیان» تهیه کرده است. |
| | | |
− | بخش زيادى از ردّيههاى كلامى شيخ طوسى در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مىكند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند( ج 5، ص 96، ج 8، ص 407، ج 9، ص 398) مردود، و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مىداند( ج 4، ص 536). همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لا يطاق( ج 2، ص 125- 126، 257، ج 3، ص 177، ج 7، ص 379، 394، ج 10، ص 184- 185)، خلق همه افعال و معاصى بندگان( ج 4، ص 141، ج 6، ص 237، 478، ج 8، ص 513)، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر( ج 3، ص 66، ج 6، ص 228، 458، ج 9، ص 10)، همراهى استطاعت با فعل( ج 2، ص 120، 538، ج 10، ص 16، 271) و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران( ج 1، ص 30، ج 2، ص 190، ج 6، ص 415، ج 7، ص 285) مىآورد.
| + | ==محتوای کتاب== |
| | | |
− | شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد( ج 1، ص 399، 432- 433، ج 3، ص 394، ج 4، ص 248، 423، ج 6، ص 92، 320، ج 7، ص 228، 255، ج 9، ص 178، 180) رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مىشمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مىكند. با اينهمه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مىكند, فى المثل مرتكب كبيره را در منزلت بين المنزلتين نمیداند( ج 8، ص 388) و احباط اعمال را رد مىكند( ج 2، ص 480، ج 9، ص 44، 341، ج 10، ص 394- 395). وى برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشى بر انبيا را در محدوده اداى وظيفه و رسالت نبوى ايشان جايز نمىشمارد, اما به سبب اوصاف بشرى پيامبران، سهو و نسيان ايشان را در غير اين محدوده- مادام كه به اختلالى در كمال عقلانيشان نينجامد- جايز مىشمارد<ref> ( ج 4، ص 165- 166, براى نمونههايى ديگر از انتقادات طوسى بر معتزله و ديگر فرق كلامى چون مرجئه، مجسّمه، مشبّهه، تناسخيه و جز آنها فاضل، ج 3، ص 542- 564, حكيم، ص 233- 309). </ref>
| + | شیخ طوسى در ابتداى تفسیر خود، فصلى میگشاید و در آن به ذکر پاره اى نکات کلى در [[تفسیر]] و [[علوم قرآنى]] مىپردازد. نخست [[تحریف قرآن]]، به معناى زیادى یا نقصان در آیات را مردود مىشمارد و همه روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]] را درباره افتادگى آیات فراوان از قرآن، [[خبر واحد]] مىداند که هیچگاه یقین آور نیست و به فرض درستى، خدشه اى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمىکند. طوسى، روایات دالّ بر عدم جواز [[تفسیر به رأی]] را مانع از [[تدبر در قرآن|تدبّر در قرآن]] و فهم ظواهر آیات نمىداند. پس از این مطلب، سه بحث مهم دیگر مىآید. وى نخست روایات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غیرقطعى مىداند. طوسى سپس به تقسیم [[آیات محکم و متشابه|آیات محکم و متشابه]] پرداخته و دلایل و فوایدى بر وجود آیات متشابه در [[قرآن]] ذکر کرده است. موضوع [[نسخ]] آیات قرآن آخرین مبحثى است که شیخ طوسى در مقدمه به تفصیل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود [[ناسخ و منسوخ]] در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممکن و واقع شده مىداند. |
| | | |
− | از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را ابن ادريس حلّى( 543- 598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن و النّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را« مختصر التبيان» يا« منتخب التبيان» نيز ناميده اند<ref> ( [[آقا بزرگ طهرانى]]، ج 20، ص 184,[[ ابن ادريس حلّى]]، ج 1، مقدمه رجائى، ص 11) </ref>. [[شهيد ثانى]] و [[شيخ حرّ عاملى،]] كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به ابن ادريس نسبت دادهاند و آن را حواشى و ايرادات ابن ادريس بر تفسير التبيان دانستهاند<ref> ( حرّ عاملى، قسم 2، ص 244, آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 225) </ref>. اين انتساب صحيح نيست، زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از« تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن، يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان، است( قس آقا بزرگ طهرانى، ج 20، ص 185). ابن ادريس آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را« تعليق» ناميده است<ref> ( براى نمونه ج 1، ص 140- 141، 230- 231، 330- 331). </ref> وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى شيخ طوسى مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچيك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است<ref> ( بحر العلوم، ج 3، ص 229) </ref>.
| + | مفسر در آغاز هر [[سوره]]، به نامهاى آن و وجه تسمیه آنها، [[سوره های مکی و مدنی|مکى یا مدنى]] بودن سوره و وجود آیه [[ناسخ و منسوخ]] در آن اشاره کرده، سپس به بررسى اختلاف [[قراءات قرآن|قرائات]]، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، [[صرف]]، [[نحو]] و گاه نکات [[بلاغت|بلاغى]] آیات پرداخته و سرانجام معناى کلى آیات را شرح و تفسیر کرده است. شیوه بیان و ترتیب مطالب در تفسیر وى عینا در تفسیر [[مجمع البیان فى تفسیر القرآن|مجمع البیان]] امین الاسلام [[شیخ طبرسی|طبرسى]] (متوفى ۵۳۸) بکار گرفته شده است، با این تفاوت که طبرسى مباحث لغت و اعراب و قرائات و [[شأن نزول]] و معناى آیه را به روشنى از یکدیگر جدا کرده است. |
− | منتخب ديگر تفسير التبيان را ابو عبد اللّه محمد بن هارون معروف به ابن كال( متوفى 597) با عنوان مختصر التبيان تهيه كرده است<ref> ( حرّ عاملى، قسم 2، ص 311, آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 245). </ref>
| |
| | | |
− | ==شروح و تعلیقات==
| + | شیخ طوسى در التبیان به آثار لغوى و تفسیرى پیش از خود توجه بسیار داشته و همواره آراى ادبى و کلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ایشان را نقل و در بیشتر موارد بررسى کرده است. از این رو این موضوعات، از بیشترین مباحث تفسیر وى هستند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شیخ طوسى، تفسیر وى را از لحاظ ادبى از تفاسیر متقدم شیعه و حتى اهل سنّت متمایز کرده است. |
| | | |
− | این تفسیر در قرن ششم به وسیله ابن ادریس (م 598 ق)، از منتقدان معروف وى تلخیص گردیده است. همچنین فقیه مفسر محمد بن هارون كیالى نیز تبیان را گزیده كرده است.<ref>تبیان، ج 1، ص 1؛ مقدمه [[آقا بزرگ تهرانى]] بر تفسیر.</ref>
| + | به سبب تبحر شیخ در [[فقه]] امامیه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نیز در تفسیر وى مطرح شده است و اگر روایتى در زمینه حکم فقهى باشد، مى آورد. وى در ذیل [[آیات الاحکام]]، با ذکر رأى فقهاى [[امامیه|امامیه]] در اصل و فروع مسئله مورد بحث به اختلاف این آرا با رأى دیگر مذاهب فقهى [[اهل سنت]] اشاره کرده و کوشیده است با تمسک به ظاهر آیه یا حتى با برگرفتن برخى مبانى ایشان، استدلالشان را به گونهاى جدلى مخدوش کند و رأى فقهى امامیه را اثبات کند. |
| | | |
− | == نسخه شناسی ==
| + | در بحث [[قراءات قرآن|قرائات]]، از آنجا که وى روایات [[امامیه]] را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته است، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیى خاص از آنها استشهاد کرده، یا برخى قرائت ها را بر برخى دیگر ترجیح داده است، اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه کرده است. |
| | | |
− | التبيان فى تفسير القرآن نخستين بار به همت ميرزا على آقا شيرازى و مساعدت فقيه معاصر، مرحوم سيد محمد حجّت كوه كمرى( متوفى 1372)، در قطع رحلى و در دو مجلد؟؟؟ سالهاى 1362 و 1365( 1322- 1325 ش) در تهران چاپ سنگى شد، سپس به تصحيح احمد حبيب قصير عاملى و مقدمه آقا بزرگ طهرانى ميان سالهاى 1376 و 1382 در ده مجلد در نجف منتشر شد<ref> ( ايرانى قمى، ص 39- 40) </ref>. اين چاپ، كه بارها در جاهاى مختلف افست شده است، فهرستهاى مفيدى چون فهرست احاديث، ردّيههاى كلامى، آيات، مَثلها و مباحث لغوى دارد. اين تفسير به همت مؤسسه النشر الاسلامى تصحيح شده است( قم، 3 جلد نخست 1413- 1417) كه جلد نخست آن علاوه بر مقدمه آقا بزرگ طهرانى، داراى« تاريخچهاى از تفسير قرآن نزد شيعه» به قلم جعفر سبحانى است( ج 1، ص 97- 253).
| + | استشهاد از کلام شاعران [[جاهلیت|جاهلى]] یا اسلامى، چون اعشى و [[نابغه جعدی|نابغه]] و امرؤالقیس و... براى بیان معناى واژهاى قرآنى در تفسیر التبیان فراوان است. |
| | | |
− | ==پانویس==
| + | شیخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى مباحث [[کلام|کلامى]] در مقدمه التبیان وعده مىدهد که راجع به متشابهات قرآن سخن بگوید و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. بر این اساس، انبوهى از ردّیهها بر عقاید و آراى تناسخیه، حشویه، [[خوارج]]، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و [[معتزله]] در التبیان آمده است. شیخ طوسى در آن دسته از مباحث کلامى که شیعه رأى خاص دارد، با بهرهگیرى از آیات و روایات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است. |
− | <references/>
| |
| | | |
| ==منابع== | | ==منابع== |
− | *حمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
| |
− | *مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی
| |
− | [[رده:تفاسیر]]
| |
− | [[رده:تفاسیر کلامی]]
| |
| | | |
| + | *کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری. |
| + | *[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. |
| + | *"التبیان فی تفسیر القرآن"، [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10578 دایرةالمعارف طهور]، بازیابی: ۱۹ فروردین ۱۳۹۳. |
| {{تفسیر قرآن}} | | {{تفسیر قرآن}} |
| + | |
| + | [[رده:تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]] |
| + | [[رده:تفاسیر کلامی]] |
| + | [[رده:تفاسیر اجتهادی]] |
| + | [[رده:آثار شیخ طوسی]] |
«التبیان فی تفسیر القرآن» اثر شیخ طوسی (م، ۴۶۰ ق)، اولین تفسیر معتبر و کامل شیعی به زبان عربی از قرآن کریم است. این کتاب، جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون حدیث، فقه، کلام، ادبیات، تاریخ و شامل مباحث قرائت و قصص و اعتقادات دینی میباشد. مفسر، علاوه بر نقل روایات مأثور، با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف، به ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است.
مؤلف
شیخ ابوجعفر محمد طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق) معروف به «شیخ الطائفه»، فقیه اصولی، محدث رجالی، مفسر و متکلم بزرگ شیعه در قرن پنجم هجری است. او در طوس به دنیا آمد و در سال ۴۰۸ قمری به بغداد مهاجرت کرد. از اساتید برجسته وی، شیخ مفید، ابن جنید اسکافی و سید مرتضی علمالهدی بوده اند.
شیخ طوسی صاحب تألیفات مهمی در علوم مختلف اسلامی از جمله فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام و رجال است، مانند دو کتاب ارزشمند "تهذیب" و "استبصار" که از کتب اربعه جوامع حدیثی اولیه شیعه می باشد. عظمت او در فقه به حدی بود که تا مدت طولانی فقهای شیعه را تحت تاثیر آراء خود قرار داد، و فقه شیعه از حالات پویایی خود خارج شد.
برخی دیگر از آثار او عبارتند از: الغیبه، النهایه، الرجال، عدة الاصول، مصباح المجتهد، المبسوط، تمهید الاصول، الفهرست، اختیار معرفة الرجال.
معرفى کتاب
تفسیر «التبیان»، تفسیر کل قرآن به ترتیب سورههاى مصحف است و در ده جلد تدوین شده است. شیخ طوسی در کتاب «الفهرست» خود می گوید که کتابی بی نظیر از تفسیر قرآن دارد. او اشاره دارد به این که انگیزه اش برای نوشتن این تفسیر، این بود که هیچ یک از علمای شیعه را ندیده بودم که کتابی در تفسیر تمام قرآن و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشند. تنها بعضی از آنها به ذکر روایات موجود در کتب حدیث از صحابه یا ائمه علیهم السلام پرداخته اند، بی آنکه شرحی برای آن بیان کنند یا در تفسیر مبهمات آن کوشش نمایند.
کتاب «التبیان» از بزرگترین و گرانقدرترین آثار فرهنگ اسلامى است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است که به بحثهاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا شیخ طوسى تفسیر روایى را به تنهایى براى استنباط و فهم قرآن کافى نمى داند. او با تکیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى کند. شیخ طوسى مىکوشد که تفسیرش به اختصار همه فنون و علوم قرآنى را دربرگیرد، متشابهات قرآن را توضیح دهد، مباحث کلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ایشان را بیان و ادله علماى شیعه بر حقانیت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آیات قرآن بازگو کند. بنابراین این تفسیر را می توان تفسیر کلامی برشمرد.
«التبیان فى تفسیر القرآن» از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یک دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته، اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا که در جلدهاى پایانى آن، بحثهاى موضوعى و کنکاشهاى کلامى و لغوى و ادبى و بحثهاى دراز دامن یافت نمى شود.
از تفسیر «التبیان» دو تلخیص و منتخب بر جاى مانده است. نخستین آنها را ابن ادریس حلّى (۵۴۳-۵۹۸ ق) تهیه کرده و «المنتخب من تفسیر القرآن والنّکت المستخرجة من کتاب التّبیان» نامیده که آن را «منتخب التبیان» نیز نامیده اند. منتخب دیگر تفسیر التبیان را، ابوعبداللّه محمد بن هارون معروف به ابن کال (متوفى ۵۹۷) با عنوان «مختصر التبیان» تهیه کرده است.
محتوای کتاب
شیخ طوسى در ابتداى تفسیر خود، فصلى میگشاید و در آن به ذکر پاره اى نکات کلى در تفسیر و علوم قرآنى مىپردازد. نخست تحریف قرآن، به معناى زیادى یا نقصان در آیات را مردود مىشمارد و همه روایات شیعه و اهل سنت را درباره افتادگى آیات فراوان از قرآن، خبر واحد مىداند که هیچگاه یقین آور نیست و به فرض درستى، خدشه اى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمىکند. طوسى، روایات دالّ بر عدم جواز تفسیر به رأی را مانع از تدبّر در قرآن و فهم ظواهر آیات نمىداند. پس از این مطلب، سه بحث مهم دیگر مىآید. وى نخست روایات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غیرقطعى مىداند. طوسى سپس به تقسیم آیات محکم و متشابه پرداخته و دلایل و فوایدى بر وجود آیات متشابه در قرآن ذکر کرده است. موضوع نسخ آیات قرآن آخرین مبحثى است که شیخ طوسى در مقدمه به تفصیل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممکن و واقع شده مىداند.
مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسمیه آنها، مکى یا مدنى بودن سوره و وجود آیه ناسخ و منسوخ در آن اشاره کرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نکات بلاغى آیات پرداخته و سرانجام معناى کلى آیات را شرح و تفسیر کرده است. شیوه بیان و ترتیب مطالب در تفسیر وى عینا در تفسیر مجمع البیان امین الاسلام طبرسى (متوفى ۵۳۸) بکار گرفته شده است، با این تفاوت که طبرسى مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آیه را به روشنى از یکدیگر جدا کرده است.
شیخ طوسى در التبیان به آثار لغوى و تفسیرى پیش از خود توجه بسیار داشته و همواره آراى ادبى و کلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ایشان را نقل و در بیشتر موارد بررسى کرده است. از این رو این موضوعات، از بیشترین مباحث تفسیر وى هستند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شیخ طوسى، تفسیر وى را از لحاظ ادبى از تفاسیر متقدم شیعه و حتى اهل سنّت متمایز کرده است.
به سبب تبحر شیخ در فقه امامیه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نیز در تفسیر وى مطرح شده است و اگر روایتى در زمینه حکم فقهى باشد، مى آورد. وى در ذیل آیات الاحکام، با ذکر رأى فقهاى امامیه در اصل و فروع مسئله مورد بحث به اختلاف این آرا با رأى دیگر مذاهب فقهى اهل سنت اشاره کرده و کوشیده است با تمسک به ظاهر آیه یا حتى با برگرفتن برخى مبانى ایشان، استدلالشان را به گونهاى جدلى مخدوش کند و رأى فقهى امامیه را اثبات کند.
در بحث قرائات، از آنجا که وى روایات امامیه را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته است، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیى خاص از آنها استشهاد کرده، یا برخى قرائت ها را بر برخى دیگر ترجیح داده است، اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه کرده است.
استشهاد از کلام شاعران جاهلى یا اسلامى، چون اعشى و نابغه و امرؤالقیس و... براى بیان معناى واژهاى قرآنى در تفسیر التبیان فراوان است.
شیخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى مباحث کلامى در مقدمه التبیان وعده مىدهد که راجع به متشابهات قرآن سخن بگوید و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. بر این اساس، انبوهى از ردّیهها بر عقاید و آراى تناسخیه، حشویه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبیان آمده است. شیخ طوسى در آن دسته از مباحث کلامى که شیعه رأى خاص دارد، با بهرهگیرى از آیات و روایات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است.
منابع
***