سوریه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: شام، شهرهای اسلامی، سوریه، فلسطین، تاریخ سوریه، اماكن زي...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
سوريه يكي از كشورهاي قديمي خاورميانه با جاذبه هاي ديدني و گردشگري متعدد است. اين كشور با پيشينه تاريخي عميق و مناطق زيبا و چشم اندازهاي دل انگيز ساليانه باعث جذب گردشگران فراواني مي گردد كه از نقاط مختلف جهان به ديدن اين كشور مي شتابند و اين امر منبع درآمد بسيار مهمي براي سوريه به شمار مي رود. از سوي ديگر علاوه بر مناطق تاريخي و باستاني، اين كشور دربرگيرنده برخي از اماكن مذهبي و زيارتي مسلمانان و مسيحيان مي باشد. از اين رو ساليانه تعداد زيادي به منظور [[زيارت]] عازم سوريه مي شوند. نامي كه معمولاً بر سوريه اطلاق مي گردد «شام» است كه در حقيقت منظور از اين نام در گذشته سرزمين وسيعي بود كه شامل [[فلسطين]]، [[اردن]]، [[لبنان]] و سوريه امروزي مي شد. امروزه اين نام فقط بر شهر [[دمشق]] اطلاق مي شود و اگر در سوريه كسي اهل دمشق باشد به وي «شامي» مي گويند.<ref> راهنماى اماكن زيارتى و سياحتى در سوريه، ص 18.</ref>
+
[[پرونده:Syria.jpg|left|thumb|سوریه در جهان]]
  
'''وجه تسميه سوريه'''
+
'''سوریه''' یکی از کشورهای قدیمی [[خاور میانه|خاور میانه]] و با پیشینه تاریخی عمیق و مناطق زیبا و چشم اندازهای دل انگیز، سالیانه باعث جذب گردشگران فراوانی می گردد. همچنین این کشور دربرگیرنده برخی از اماکن مذهبی و [[زیارت|زیارتی]] مسلمانان و [[مسیحیت|مسیحیان]] می باشد. از این رو سالیانه تعداد زیادی به منظور [[زیارت]] عازم سوریه می شوند. نامی که معمولاً بر سوریه اطلاق می گردد «[[شام]]» است که در حقیقت منظور از این نام در گذشته سرزمین وسیعی بود که شامل [[فلسطین]]، [[اردن]]، [[لبنان]] و سوریه امروزی می شد. امروزه این نام فقط بر شهر [[دمشق]] اطلاق می شود و اگر در سوریه کسی اهل دمشق باشد به وی «شامی» می گویند.<ref> راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در سوریه، ص ۱۸.</ref>
 +
==وجه تسمیه سوریه==
  
در دوران گذشته، سوريه كنوني بخش عمده‌اي از شام بوده و در واقع سرزمين شام، شامل كشورهاي كنونيِ سوريه، لبنان، فلسطين و اردن مي‌شده است.<ref> تقسيم اين سرزمين به چهار كشور كنوني به دنبال جنگ جهاني اول و در پي اهداف استعماري كشورهاي سلطه‌گر انجام گرديده است.</ref> «الشأْم والشَأم والشآم» در واقع<ref> ياقوت حموي، معجم البلدان، ج 3.</ref> نامي بوده كه جغرافي‌دانان عرب بر اين منطقه نهاده‌اند.
+
در دوران گذشته، سوریه کنونی بخش عمده‌ای از [[شام]] بوده و در واقع سرزمین شام، شامل کشورهای کنونی '''سوریه'''، [[لبنان]]، [[فلسطین|فلسطین]] و [[اردن]] می‌شده است.<ref> تقسیم این سرزمین به چهار کشور کنونی به دنبال جنگ جهانی اول و در پی اهداف استعماری کشورهای سلطه‌گر انجام گردیده است.</ref> «الشأْم و الشَأم و الشآم» در واقع نامی بوده که جغرافی‌دانان عرب بر این منطقه نهاده‌اند.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳.</ref>
  
منطقه‌اي كه از يك سو به درياي روم و بيابان ممتد ـ از ايله تا فرات ـ و از سوي ديگر ـ از فرات تا مرز روم ـ منتهي مي‌شود. بدين صورت، سرزمين‌هاي روم در شمال، مرز مصر و بيابان بني‌اسرائيل در جنوب آن واقع شده و آخرين محدوده آن ـ در سمت مصر «رَفَحْ» و سمت روم «الثغور» است.<ref> اصطخري، المسالك والممالك، ص 55.</ref>
+
منطقه‌ای که از یک سو به دریای روم و بیابان ممتد ـ از ایله تا [[فرات]] ـ و از سوی دیگر ـ از فرات تا مرز روم ـ منتهی می‌شود. بدین صورت، سرزمین‌های روم در شمال، مرز [[مصر]] و بیابان [[بنی اسرائیل|بنی‌اسرائیل]] در جنوب آن واقع شده و آخرین محدوده آن ـ در سمت مصر «رَفَحْ» و سمت روم «الثغور» است.<ref> اصطخری، المسالک والممالک، ص ۵۵.</ref>
  
در دوران‌هاي گذشته به سرزمين شام، سوريه نيز مي‌گفتند. بكري گويد: «سوريه» (به ضم اول و كسر الراء و تخفيف الياء) نامي براي شام است.<ref> محمد كردعلي، خطط الشام، ج ص 47.</ref>
+
در دوران‌های گذشته به سرزمین شام، سوریه نیز می‌گفتند. بکری گوید: «سوریه» (به ضم اول و کسر الراء و تخفیف الیاء) نامی برای شام است.<ref> محمد کردعلی، خطط الشام، ج ۱، ص ۴۷.</ref>
  
ارنست هرتز فيلد گويد: سوريه نامي «آشوري» است كه هنگام غلبه آشوريان بر اين كشور اطلاق مي‌شده و سين و شين در زبان سامي، به طور يكسان به كار مي‌رفته است. نام سوريه براي نخستين بار در اثر «هرودوت» به شكل «shryn»، در خط «ميخي» و «siryon» در زبان «عبري» استعمال مي‌شده كه بر لبنان شرقي اطلاق مي‌شده است.<ref> محمد كردعلي، همان كتاب، ج ص 47؛ عفيف البهنسي، الشام الحضاره، صص 23ـ22.</ref>
+
ارنست هرتز فیلد گوید: سوریه نامی «آشوری» است که هنگام غلبه آشوریان بر این کشور اطلاق می‌شده و سین و شین در زبان سامی، به طور یکسان به کار می‌رفته است. نام سوریه برای نخستین بار در اثر «هرودوت» به شکل «shryn»، در خط «میخی» و «siryon» در زبان «عبری» استعمال می‌شده که بر لبنان شرقی اطلاق می‌شده است.<ref> محمد کردعلی، همان کتاب، ج ۱، ص ۴۷؛ عفیف البهنسی، الشام الحضاره، صص ۲۳ـ۲۲.</ref>
  
در دوران يوناني‌ها و بعد از آن، استعمال اين نام گسترش يافت و بر همه منطقه نهاده شد و تا پايان جنگ جهاني اول به همين معنا به كار مي‌رفت<ref> نجدت خماس، الشام في صدر الاسلام، ص 40.</ref> بنابراين، سوريه نامي است برگرفته از قوم آسوري يا آشوري.
+
در دوران یونانی‌ها و بعد از آن، استعمال این نام گسترش یافت و بر همه منطقه نهاده شد و تا پایان جنگ جهانی اول به همین معنا به کار می‌رفت.<ref> نجدت خماس، الشام فی صدر الاسلام، ص ۴۰.</ref> بنابراین، سوریه نامی است برگرفته از قوم آسوری یا آشوری.
  
در اثر هرودوت، فلسطين قسمتي از سوريه بوده و مورخان جنگ‌هاي صليبي، فلسطين را جزئي از سوريه دانسته‌اند. اصطلاح «syrian» ـ در زبان انگليسي ـ در عصر حاضر، براي اين كشور استفاده مي‌شود كه البته منظور كشور جمهوري عربيِ سوريه است و گاهي به پيروان كنيسه قديم سوريه يا كنيسه سريانيه كاتوليك نيز گفته شده است.<ref> Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica 15 th . p . 919-922.</ref>
+
در اثر هرودوت، فلسطین قسمتی از سوریه بوده و مورخان جنگ‌های صلیبی، فلسطین را جزئی از سوریه دانسته‌اند. اصطلاح «syrian» ـ در زبان انگلیسی ـ در عصر حاضر، برای این کشور استفاده می‌شود که البته منظور کشور جمهوری عربی سوریه است و گاهی به پیروان کنیسه قدیم سوریه یا کنیسه سریانیه کاتولیک نیز گفته شده است.<ref> Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica ۱۵ th . p . ۹۱۹-۹۲۲.</ref> در حقیقت اسم سریانی «syriac» مفهومی لغوی و دینی و «syrian» نیز برای اعراب مفهومی جغرافیایی و وطنی دارد.<ref> نجدت خماس، همان کتاب.</ref>  
  
در حقيقت اسم سرياني «syriac» مفهومي لغوي و ديني و «syrian» نيز براي اعراب مفهومي جغرافيايي و وطني دارد.<ref> نجدت خماس، همان كتاب.</ref> جغرافي‌دانان و زبان دانان، هر يك در مورد وجه تسميه شام چيزي گفته‌اند. بعضي معتقدند آن را بدين سبب شام ناميده‌اند كه قومي از كنعان در اين سرزمين ساكن شده‌اند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَيْها» برخي ديگر گويند: بدين علت كه اهل يمن در آن «تشاءُمْ» كرده‌اند؛ يعني به آنجا رو آورده‌اند.
+
جغرافی‌دانان و زبان دانان، هر یک در مورد وجه تسمیه «شام» چیزی گفته‌اند. بعضی معتقدند آن را بدین سبب شام نامیده‌اند که قومی از کنعان در این سرزمین ساکن شده‌اند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَیها». برخی دیگر گویند: بدین علت که اهل [[یمن|یمن]] در آن «تشاءُمْ» کرده‌اند؛ یعنی به آنجا رو آورده‌اند.
  
گروهي نيز گفته‌اند: به علت كثرت و فراواني قريه‌ها و دهات آن كه نزديك به يكديگرند، يا اين كه سرزمين شام به رنگ‌هاي مختلفي مثل سرخ، سفيد و سياه است، همان طور كه خال بدن انسان را شام گويند.<ref> مقدسي، احسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص 140؛ نجدت خماس، همان كتاب، ص 40.</ref> مجموع سرزمين‌هاي اين منطقه را شامات گويند. گاهي دمشق را نيز از باب اطلاق كل بر جزء، شام گفته‌اند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمين‌هاي آن مي‌ناميده است.<ref> محمد كردعلي، همان كتاب، ج ص 48.</ref>
+
گروهی نیز گفته‌اند: به علت کثرت و فراوانی قریه‌ها و دهات آن که نزدیک به یکدیگرند، یا این که سرزمین شام به رنگ‌های مختلفی مثل سرخ، سفید و سیاه است، همان طور که خال بدن انسان را شام گویند.<ref> مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص ۱۴۰؛ نجدت خماس، همان کتاب، ص ۴۰.</ref> مجموع سرزمین‌های این منطقه را شامات گویند. گاهی [[دمشق]] را نیز از باب اطلاق کل بر جزء، شام گفته‌اند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمین‌های آن می‌نامیده است.<ref> محمد کردعلی، همان کتاب، ج ۱، ص ۴۸.</ref>
  
فضايل فراواني در مورد شام گفته‌اند. بعضي از مورخان احاديثي از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در مورد فضايل آن نقل كرده‌اند<ref> ابي البقاء عبدالله البدري، نزهة الأنام في محاسن الشام، بيروت، دارالرائد 1980؛ ابن طولون، بهجة الأنام في فضل دمشق الشام.</ref> كه به نظر مي‌رسد اين [[احاديث]] را وابستگان و محدثان اموي ساخته‌اند تا به گونه‌اي سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبر؛ يعني مدينة النبي صلي الله عليه و آله مطرح كنند؛ زيرا اين سرزمين، مقر حكومتي بني اميه بوده است.<ref> تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه، دكتر اصغر قائدان، ص 25.</ref>
+
فضایل فراوانی در مورد شام گفته‌اند. بعضی از مورخان [[حدیث|احادیثی]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله در مورد فضایل آن نقل کرده‌اند<ref> ابی البقاء عبدالله البدری، نزهة الأنام فی محاسن الشام، بیروت، دارالرائد ۱۹۸۰؛ ابن طولون، بهجة الأنام فی فضل دمشق الشام.</ref> که به نظر می‌رسد این احادیث را [[محدث|محدثان]] و وابستگان [[بنی امیه|اموی]] ساخته‌اند تا به گونه‌ای سرزمین شام را در مقابل شهر پیامبر، یعنی [[مدینه|مدینة النبی]] صلی الله علیه و آله مطرح کنند؛ زیرا این سرزمین، مقر حکومتی [[بنی امیه|بنی امیه]] بوده است.<ref> تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، دکتر اصغر قائدان، ص ۲۵.</ref>
 +
==وضعیت جغرافیایی ==
  
'''موقعيت جغرافيايي سوريه'''
+
جمهوری سوریه با ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع در جنوب غربی آسیا و شرق دیای مدیترانه واقع است. این کشور از شمال به [[ترکیه]]، از شرق و جنوب به [[عراق]] از جنوب غربی به [[فلسطین]] و از غرب به [[لبنان]] محدود می‌باشد، و [[اردن]] نیز همسایه جنوبی این کشور است.
  
جمهوری سوریه با 185180 کیلومتر مربع در جنوب غربی آسیا و شرق دیای مدیترانه واقع است. این کشور از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق از جنوب غربی به فلسطین و از غرب به لبنان محدود می‌باشد، اردن نیز همسایه جنوبی این کشور است. بخش غربی آن شامل کوه‌ها و دره‌هایی است که اکثر سکنه سوریه در آن واقع شده و به دلیل مجاورت با دریای مدیترانه، تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل دارد. جلگه‌ها در نواحی جنوب و جنوب غربی قرار دارد. بایبان‌ها که بخش عظیمی از سوریه را پوشانیده در نواحی شرقی است و آب و هوای گرم و خشک بر آن حاکم است.<ref> سرزمین اسلام، گلی زواره، غلامرضا، ص 131.</ref>
+
بخش غربی آن شامل کوه‌ها و دره‌هایی است که اکثر سکنه سوریه در آن واقع شده و به دلیل مجاورت با دریای مدیترانه، تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل دارد. جلگه‌ها در نواحی جنوب و جنوب غربی قرار دارد. بیابان‌ها که بخش عظیمی از سوریه را پوشانیده، در نواحی شرقی است و آب و هوای گرم و خشک بر آن حاکم است.<ref> سرزمین اسلام، گلی زواره، غلامرضا، ص ۱۳۱.</ref>
  
'''موقعيت تاريخي سوريه'''
+
سوریه ۱۴ استان دارد که به ترتیب عبارتند از: [[دمشق]]، حومه دمشق، حلب، حمص، حماه، قنیطره، درعا، سویدا، طرطوس، لاذقیه، ادلب، الرقه، الحسکه و دیر الزور.
 +
==تاریخ سوریه==
 +
'''الف) قبل از اسلام:'''
  
'''<I>الف) قبل از اسلام:</I>'''
+
[[شام]] و سوریه کنونی، از قدیمی‌ترین مناطق مسکونی آسیا بوده و در هزاره سوم قبل از میلاد، قوم «سامی آموری» در این سرزمین ساکن و حکومتی در آن تشکیل دادند که تا سال ۱۷۰۰ قبل از میلاد پایدار بود. در اواخر قرن یازدهم قبل از میلاد، قوم دیگری به نام «آرامی» نیز در این کشور مستقر شدند.
  
شام و سوريه كنوني، از قديمي‌ترين مناطق مسكوني آسيا بوده و در هزاره سوم قبل از ميلاد، قوم «سامي آموري» در اين سرزمين ساكن و حكومتي در آن تشكيل دادند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد پايدار بود. در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگري به نام «آرامي» نيز در اين كشور مستقر شدند.
+
سوریه در پیش از میلاد، بارها به تصرف [[مصر|مصریان]]، آشوریان، بابلیان و [[ایران|ایرانیان]] درآمد و هر یک از آنان، این سرزمین را در زمانی کوتاه یا طولانی در دست داشتند. اسکندر مقدونی نیز آن را تصرف کرد و سپس این سرزمین با [[مرگ]] وی، جزو قلمرو سلوکیان شد. در سال ۶۳ میلادی، حکومت سلوکی‌ها بر این سرزمین به وسیله امپراتوری روم پایان یافت. در طی دوره تسلط روم، جنگ‌های فراوانی با دولت اشکانی در سوریه به وقوع پیوست. دولت ساسانی نیز مدتی بخش‌هایی از آن را به تصرف درآورد. در سال ۳۹۵ میلادی، پس از تجزیه دولت روم به شرقی و غربی، این کشور جزو قلمرو امپراتوری روم شرقی (بیزانس) گردید. سرانجام استیلای بیزانس بر سوریه به تدریج رو به ضعف نهاد تا این که در قرن اول هجری (هفتم میلادی) در زمان خلافت [[ابوبکر|ابوبکر]]، [[خالد بن ولید|خالد بن ولید]] مأمور فتح شامات گردید.
  
سوريه در پيش از ميلاد، بارها به تصرف مصريان، آشوريان، بابليان و ايرانيان درآمد و هر يك از آنان، اين سرزمين را در زماني كوتاه يا طولاني در دست داشتند. اسكندر مقدوني نيز آن را تصرف كرد و سپس اين سرزمين با [[مرگ]] وي، جزو قلمرو سلوكيان شد. در سال 63 ميلادي، حكومت سلوكي‌ها بر اين سرزمين به وسيله امپراتوري روم پايان يافت. در طي دوره تسلط روم، جنگ‌هاي فراواني با دولت اشكاني در سوريه به وقوع پيوست. دولت ساساني نيز مدتي بخش‌هايي از آن را به تصرف درآورد. در سال 395 ميلادي، پس از تجزيه دولت روم به شرقي و غربي، اين كشور جزو قلمرو امپراتوري روم شرقي (بيزانس) گرديد. سرانجام استيلاي بيزانس بر سوريه به تدريج رو به ضعف نهاد تا اين كه در قرن اول هجري (هفتم ميلادي) در زمان خلافت ابوبكر، خالد بن وليد مأمور فتح شامات گرديد.
+
'''ب) پس از اسلام:'''
  
'''<I>ب) پس از اسلام:</I>'''
+
[[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله در مدت حیات خویش، دو بار به مرزهای امپراتوری روم در سرزمین [[شام]] حمله کرد. سپاه [[اسلام]] نخستین بار در جنگ «[[جنگ موته|مؤته]]» با سپاه انبوه و تا دندان مسلح رومیان روبرو شد. این غزوه بود که مقدمات نفوذ به سرزمین شام را برای مسلمانان فراهم ساخت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در زمانی دیگر، خود همراه لشکریانش به «[[تبوک]]» رفت و به مرزهای روم یورش برد.
  
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در مدت حيات خويش، دو بار به مرزهاي امپراتوري روم در سرزمين شام حمله كرد. سپاه اسلام نخستين بار در غزوه «مؤته» با سپاه انبوه و تا دندان مسلح روميان روبرو شد. اين غزوه بود كه مقدمات نفوذ به سرزمين شام را براي مسلمانان فراهم ساخت. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در زماني ديگر، خود همراه لشكريانش به «تبوك» رفت و به مرزهاي روم يورش برد.
+
آن حضرت در واپسین روزهای حیات خود (سال یازدهم هجری)، سپاهی به فرماندهی [[اسامة بن زید|اسامة بن زید]] برای هجوم به سرزمین شام تدارک دید، لیکن خود به ملکوت اعلی پیوست و [[ابوبکر|ابوبکر]] اعزام آن سپاه را دنبال کرد. سپاه اسامه در یک درگیری با رومیان به پیروزی رسید و موفق شد نتیجه تلخ شکست موته را به یک پیروزی تبدیل کند. پس از اندکی، خلیفه اول هجوم به مناطق تحت سلطه روم؛ از جمله شامات را در استراتژی نظامی خویش قرار داد.
  
آن حضرت در واپسين روزهاي حيات خود (سال يازدهم هجري)، سپاهي به فرماندهي اسامة بن زيد براي هجوم به سرزمين شام تدارك ديد، ليكن خود به ملكوت اعلي پيوست و ابوبكر اعزام آن سپاه را دنبال كرد. سپاه اسامه در يك درگيري با روميان به پيروزي رسيد و موفق شد نتيجه تلخ شكست موته را به يك پيروزي تبديل كند. پس از اندكي، خليفه اول هجوم به مناطق تحت سلطه روم؛ از جمله شامات را در استراتژي نظامي خويش قرار داد.
+
او در این جنگ، با فراخوانی مسلمانان از نقاط مختلف، سپاهی در [[مدینه]] فراهم آورد و آن را چهار گروه کرد؛ گروهی را به فرماندهی «ابوعبیدة بن جراح» به سوی «حمص»، دسته دیگر را به فرماندهی «[[عمرو بن عاص]]» راهی [[فلسطین|فلسطین]] و دسته سوم را به فرماندهی «یزید بن ابی‌سفیان» به سوی «[[دمشق]]» و دسته چهارم را به سرپرستی «شرحبیل بن حسنه» عازم «[[اردن]]» کرد.
  
او در اين جنگ، با فراخواني مسلمانان از نقاط مختلف، سپاهي در [[مدينه]] فراهم آورد و آن را چهار گروه كرد؛ گروهي را به فرماندهي «ابوعبيدة بن جراح» به سوي «حمص»، دسته ديگر را به فرماندهي «عمرو بن عاص» راهي فلسطين و دسته سوم را به فرماندهي «يزيد بن ابي‌سفيان» به سوي «[[دمشق]]» و دسته چهارم را به سرپرستي «شرحبيل بن حسنه» عازم «اردن» كرد.
+
اندکی بعد، از شام خبر رسید که ابوعبیده، از عهده مقابله با رومیان برنیامده است. از این رو خلیفه نامه‌ای به [[خالد بن ولید|خالد بن ولید]] نوشت که به کمک سپاه شام بشتابد و به جای ابوعبیده فرماندهی سپاه را به عهده گیرد، خالد به سوی شام رفت. او ابتدا «بُصری» را فتح کرد و سپس به مصاف با رومیان شتافت. این جنگ در [[تاریخ اسلام]] به «یرموک» معروف شد، زیرا در کنار رودی به همین نام که امروزه در کشور اردن جاری است، صورت گرفت.
  
اندكي بعد، از شام خبر رسيد كه ابوعبيده، از عهده مقابله با روميان برنيامده است. از اين رو خليفه نامه‌اي به خالد بن وليد نوشت كه به كمك سپاه شام بشتابد و به جاي ابوعبيده فرماندهي سپاه را به عهده گيرد، خالد به سوي شام رفت. او ابتدا «بُصري» را فتح كرد و سپس به مصاف با روميان شتافت. اين جنگ در [[تاريخ اسلام]] به «يرموك» معروف شد، زيرا در كنار رودي به همين نام كه امروزه در كشور اردن جاري است، صورت گرفت.
+
رومیان در این نبرد، ۱۴۰ هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نیز کشته شدند. آنان رومی‌ها را تعقیب و «ماهان» سردار آنان را کشتند و سپس به طرف دمشق رفتند؛ پس از آن که یک ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند، خبر وفات ابوبکر و خلافت [[عمر بن خطاب|عمر خطاب]] به ایشان رسید.
  
روميان در اين نبرد، 140 هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نيز كشته شدند. آنان رومي‌ها را تعقيب و «ماهان» سردار آنان را كشتند و سپس به طرف دمشق رفتند؛ پس از آن كه يك ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند، خبر وفات ابوبكر و خلافت عمر به ايشان رسيد.
+
«هِرَقْل» (=هراکلیوس، امپراتور روم) در [[بیت المقدس|بیت المقدس]] از فتح مسلمانان در یرموک خبر یافت و با شتاب به سوی حمص روانه شد تا آن جا را مرکز جنگی خود قرار دهد. ابوعبیده نیز با سپاه حرکت کرد تا به «مرج الصفر» رسید و از خلیفه کسب تکلیف کرد که اول [[دمشق]] را فتح کند یا به فحل هجوم برد؟ عمر نیز با [[صحابی|صحابه]] مشورت کرد. در این میان [[امام علی]] علیه السلام نظر داد، اول دمشق را بگشایید که قلعه شام است و سپس سپاهی برای جلوگیری از سپاه فحل و مردم [[فلسطین|فلسطین]] و حمص بفرستید. خلیفه نیز به همین گونه فرمان داد.
  
«هِرَقْل» (=هراكليوس، امپراتور روم) در بيت المقدس از فتح مسلمانان در يرموك خبر يافت و با شتاب به سوي حمص روانه شد تا آن جا را مركز جنگي خود قرار دهد. ابوعبيده نيز با سپاه حركت كرد تا به «مرج الصفر» رسيد و از خليفه كسب تكليف كرد كه اول [[دمشق]] را فتح كند يا به فحل هجوم برد؟ عمر نيز با صحابه مشورت كرد. در اين ميان [[امام علی]] عليه السلام نظر داد، اول دمشق را بگشاييد كه قلعه شام است و سپس سپاهي براي جلوگيري از سپاه فحل و مردم فلسطين و حمص بفرستيد. خليفه نيز به همين گونه فرمان داد.
+
محاصره دمشق هفتاد روز طول کشید؛ مسلمانان راه آذوقه و کمک رسانی ساکنان شهر را بستند. چون دیوارها و خندق‌های اطراف مانع نفوذ مسلمین می‌شد، چاره‌ای جز ادامه محاصره نداشتند. مردم دمشق که از محاصره به تنگ آمده بودند، از در صلح درآمدند؛ بعضی از دروازه‌های دمشق به صلح باز شد و مسلمین بدان راه یافتند و شهر را فتح کردند. مورخان در تاریخ فتح دمشق اختلاف دارند؛ بعضی سال سیزده هجری و بعضی سال چهارده و یا هفده هجری گفته‌اند.
  
محاصره دمشق هفتاد روز طول كشيد؛ مسلمانان راه آذوقه و كمك رساني ساكنان شهر را بستند. چون ديوارها و خندق‌هاي اطراف مانع نفوذ مسلمين مي‌شد، چاره‌اي جز ادامه محاصره نداشتند. مردم دمشق كه از محاصره به تنگ آمده بودند، از در صلح درآمدند؛ بعضي از دروازه‌هاي دمشق به صلح باز شد و مسلمين بدان راه يافتند و شهر را فتح كردند. مورخان در تاريخ فتح دمشق اختلاف دارند؛ بعضي سال سيزده هجري و بعضي سال چهارده و يا هفده هجري گفته‌اند.
+
پس از فتح شام، «یزید بن ابی‌سفیان»، که یکی از چهار فرمانده فاتح دمشق بود، از سوی عمر به حکومت این شهر منصوب شد. وقتی او مرد، عمر قلمرو او را به [[معاویه|معاویه]] سپرد و وی مالک مطلق العنان این سرزمین گشت.
  
پس از فتح شام، «يزيد بن ابي‌سفيان»، كه يكي از چهار فرمانده فاتح دمشق بود، از سوي عمر به حكومت اين شهر منصوب شد. وقتي او مرد، عمر قلمرو او را به معاويه سپرد و وي مالك مطلق العنان اين سرزمين گشت.
+
در فتح شام بیشتر [[مهاجرین|مهاجران]] و [[انصار]] حضور داشتند. به گفته [[محمد بن سعد|ابن سعد]]، ۱۱۳ صحابه در آن شرکت کردند. شهر «حُمص» ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلی الله علیه و آله به یکدیگر بود. «ابومسلم خولانی» وقتی داخل [[مسجد]] حمص شد، سی تن از ریش سفیدان اصحاب را در آن دید و کثیر بن مره حضرمی نیز هفتاد [[غزوه بدر|بدری]]، از صحابه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در آن جا ملاقات کرد. آنان مقدمه لشکر [[اسلام]] بودند که آموزش [[فقه]] و [[قرآن]] در سپاه اسلام بر عهده آنان بود. بسیاری از [[تابعین]] در شام به دست عبادة بن صامت، [[ابودرداء انصاری|ابو دردا]] و [[معاذ بن جبل]] فقه آموختند. این کار به سبب درخواست یزید پسر ابوسفیان صورت گرفت که به عمر نوشته بود مردم شام فراوان‌اند و به تعلیم قرآن و فقه نیاز دارند. بدین سان حمص پایگاه عباده شد، ابودردا به دمشق رفت و معاذ نیز عازم فلسطین گردید.
  
در فتح شام بيشتر مهاجران و انصار حضور داشتند. به گفته ابن سعد، 113 صحابه در آن شركت كردند شهر «حُمص» ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به يكديگر بود. «ابومسلم خولاني» وقتي داخل مسجد حمص شد، سي تن از ريش سفيدان اصحاب را در آن ديد و كثير بن مره حضرمي نيز هفتاد بدري، از صحابه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را در آن جا ملاقات كرد. آنان مقدمه لشكر اسلام بودند كه آموزش [[فقه]] و [[قرآن]] در سپاه اسلام بر عهده آنان بود. بسياري از [[تابعين]] در شام به دست عبادة بن صامت، ابو دردا و معاذ بن جبل فقه آموختند. اين كار به سبب درخواست يزيد پسر ابوسفيان صورت گرفت كه به عمر نوشته بود مردم شام فراوان‌اند و به تعليم قرآن و فقه نياز دارند. بدين سان حمص پايگاه عباده شد، ابودردا به دمشق رفت و معاذ نيز عازم فلسطين گرديد.
+
معاویه پس از آن که از سوی عمر به جای برادرش یزید بن ابوسفیان به حکومت دمشق منصوب شد، به فتح سایر شهرهای شام اقدام کرد. وی در دوران خلافت [[عثمان بن عفان|عثمان]] قدرت بلامنازعی یافت و علاوه بر شام به حکومت «جزیره» نیز دست یافت. او تمامی ولایات شام را به قیسی‌ها سپرد و همین قیسی‌ها و بعد کلبی‌ها بودند که او را در مقابل [[امام علی]] علیه السلام تقویت کردند. معاویه پیراهن خونین عثمان را بر منبر مسجدی که بعدها [[مسجد اموی دمشق|جامع اموی]] به جای آن ساخته شد، گذاشت و رؤسا، اشراف و قبایل را فراخواند. آنان نیز سوگند خوردند که کشندگان عثمان را [[قصاص]] کنند. سپس [[جنگ صفین]] را علیه امام به راه انداختند. در این جنگ تمامی مردم شام جز «[[ابودرداء انصاری|ابودردا]]» و «ابواُمامه باهلی» حضور یافتند.<ref> تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، دکتر اصغر قائدان، ص ۲۹.</ref>
 +
==اماکن زیارتی ==
  
معاويه پس از آن كه از سوي عمر به جاي برادرش يزيد بن ابوسفيان به حكومت دمشق منصوب شد، به فتح ساير شهرهاي شام اقدام كرد. وي در دوران خلافت عثمان قدرت بلامنازعي يافت و علاوه بر شام به حكومت «جزيره» نيز دست يافت. او تمامي ولايات شام را به قيسي‌ها سپرد و همين قيسي‌ها و بعد كلبي‌ها بودند كه او را در مقابل [[امام علی]] عليه السلام تقويت كردند. معاويه پيراهن خونين عثمان را بر منبر مسجدي كه بعدها جامع اموي به جاي آن ساخته شد، گذاشت و رؤسا، اشراف و قبايل را فراخواند. آنان نيز سوگند خوردند كه كشندگان عثمان را قصاص كنند. سپس [[جنگ صفين]] را عليه امام به راه انداختند. در اين جنگ تمامي مردم شام جز «ابودردا» و «ابواُمامه باهلي» حضور يافتند.<ref> تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه، دكتر اصغر قائدان، ص 29.</ref>
+
. حرم مطهر [[حضرت زینب]] علیهاالسلام؛
  
'''استان هاي سوريه'''
+
*۲. حرم مطهر [[حضرت رقیه]] علیهاالسلام؛
  
سوريه 14 استان دارد كه به ترتيب عبارتند از: دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص، حماه، قنيطره، درعا، سويدا، طرطوس، لاذقيه، ادلب، الرقه، الحسكه و دير الزور.
+
. [[مشهد راس الحسین|مشهد رأس الحسین]] علیه السلام؛
  
'''اماكن زيارتي سوريه'''
+
*۴. [[محراب]] [[امام زین العابدین]] علیه السلام؛
  
* 1. حرم مطهر [[حضرت زينب]] علیهاالسلام؛
+
*۵. زیارتگاه های [[اهل بیت]] علیهم‌السلام در [[باب الصغیر|قبرستان باب الصغیر]]؛
  
* 2. حرم مطهر [[حضرت رقيه]] علیهاالسلام؛
+
*۶. مقام [[ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب|ام کلثوم]] دختر [[امام علی]] علیه السلام؛
  
* 3. مقام سر مطهر [[امام حسين]] علیه السلام؛
+
*۷. مقام [[حضرت سکینه سلام الله علیها|سکینه]] دختر [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام؛
  
* 4. محراب [[امام زين العابدين]] علیه السلام؛
+
*۸. مقام عبدالله پسر امام زین  العابدین علیه السلام؛
  
* 5. زيارتگاه هاي [[اهل بيت]] علیهم‌السلام در قبرستان باب الصغير؛
+
*۹. مقام [[سرهای شهدای کربلا|سرهای مطهر شهدای کربلا]]؛
  
* 6. مقام ام كلثوم دختر حضرت [[امام علی]] علیه السلام؛
+
*۱۰. غار [[هابیل|هابیل]] و [[قابیل|قابیل]] (مغاره الدم)؛
  
* 7. مقام سكينه دختر امام حسين علیه السلام؛
+
*۱۱. غار اربعین؛
  
* 8. مقام عبدالله  پسر امام زين  العابدين علیه السلام؛
+
*۱۲. غار [[اصحاب کهف]]؛
  
* 9. مقام سرهاي مطهر شهداي [[كربلا]]؛
+
*۱۳. [[قبر]] حضرت هابیل علیه السلام در زبدانی؛
  
* 10. غار هابيل و قابيل (مغاره الدم)؛
+
*۱۴. مرقد [[حزقیل|حزقیل نبی]] علیه السلام؛
  
* 11. غار [[اربعين]]؛
+
*۱۵. قبر منسوب به [[حضرت موسی]] علیه السلام در نیرب؛
  
* 12. غار [[اصحاب كهف]]؛
+
*۱۶. محل سکونت حضرت موسی و [[حضرت عیسی]] علیهما‌السلام در ربوه؛
  
* 13. قبر حضرت هابيل علیه السلام در زبداني؛
+
*۱۷. مقام [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام در البرزه؛
  
* 14. مرقد حزقيل نبي علیه السلام؛
+
*۱۸. مرقد فرزندان [[جعفر طیار]]؛
  
* 15. قبر منسوب به [[حضرت موسی]] بن عمران علیه السلام در نيرب؛
+
*۱۹. مرقد [[مقداد بن اسود]]؛
  
* 16. محل سكونت حضرت موسي و [[حضرت عیسی]] علیهم‌السلام در ربوه؛
+
*۲۰. مرقد [[دحیه کلبی]]؛
  
* 17. مقام [[حضرت ابراهيم]] علیه السلام در البرزه؛
+
*۲۱. مرقد [[تمیم داری]].<ref> راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در سوریه، ص ۲۷.</ref>
  
* 18. مرقد فرزندان [[جعفر طيار]]؛
+
==پانویس==
 
 
* 19. مرقد [[مقداد]] بن اسود؛
 
 
 
* 20. مرقد دحيه الكلبي؛
 
 
 
* 21. مرقد تميم الداري.<ref> راهنماى اماكن زيارتى و سياحتى در سوريه، ص 27.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
 
<references />
 
<references />
 +
{{کشورهای اسلامی}}
 +
[[رده:کشورهای اسلامی]]
 +
[[رده:سوریه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۴۷

سوریه در جهان

سوریه یکی از کشورهای قدیمی خاور میانه و با پیشینه تاریخی عمیق و مناطق زیبا و چشم اندازهای دل انگیز، سالیانه باعث جذب گردشگران فراوانی می گردد. همچنین این کشور دربرگیرنده برخی از اماکن مذهبی و زیارتی مسلمانان و مسیحیان می باشد. از این رو سالیانه تعداد زیادی به منظور زیارت عازم سوریه می شوند. نامی که معمولاً بر سوریه اطلاق می گردد «شام» است که در حقیقت منظور از این نام در گذشته سرزمین وسیعی بود که شامل فلسطین، اردن، لبنان و سوریه امروزی می شد. امروزه این نام فقط بر شهر دمشق اطلاق می شود و اگر در سوریه کسی اهل دمشق باشد به وی «شامی» می گویند.[۱]

وجه تسمیه سوریه

در دوران گذشته، سوریه کنونی بخش عمده‌ای از شام بوده و در واقع سرزمین شام، شامل کشورهای کنونی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن می‌شده است.[۲] «الشأْم و الشَأم و الشآم» در واقع نامی بوده که جغرافی‌دانان عرب بر این منطقه نهاده‌اند.[۳]

منطقه‌ای که از یک سو به دریای روم و بیابان ممتد ـ از ایله تا فرات ـ و از سوی دیگر ـ از فرات تا مرز روم ـ منتهی می‌شود. بدین صورت، سرزمین‌های روم در شمال، مرز مصر و بیابان بنی‌اسرائیل در جنوب آن واقع شده و آخرین محدوده آن ـ در سمت مصر «رَفَحْ» و سمت روم «الثغور» است.[۴]

در دوران‌های گذشته به سرزمین شام، سوریه نیز می‌گفتند. بکری گوید: «سوریه» (به ضم اول و کسر الراء و تخفیف الیاء) نامی برای شام است.[۵]

ارنست هرتز فیلد گوید: سوریه نامی «آشوری» است که هنگام غلبه آشوریان بر این کشور اطلاق می‌شده و سین و شین در زبان سامی، به طور یکسان به کار می‌رفته است. نام سوریه برای نخستین بار در اثر «هرودوت» به شکل «shryn»، در خط «میخی» و «siryon» در زبان «عبری» استعمال می‌شده که بر لبنان شرقی اطلاق می‌شده است.[۶]

در دوران یونانی‌ها و بعد از آن، استعمال این نام گسترش یافت و بر همه منطقه نهاده شد و تا پایان جنگ جهانی اول به همین معنا به کار می‌رفت.[۷] بنابراین، سوریه نامی است برگرفته از قوم آسوری یا آشوری.

در اثر هرودوت، فلسطین قسمتی از سوریه بوده و مورخان جنگ‌های صلیبی، فلسطین را جزئی از سوریه دانسته‌اند. اصطلاح «syrian» ـ در زبان انگلیسی ـ در عصر حاضر، برای این کشور استفاده می‌شود که البته منظور کشور جمهوری عربی سوریه است و گاهی به پیروان کنیسه قدیم سوریه یا کنیسه سریانیه کاتولیک نیز گفته شده است.[۸] در حقیقت اسم سریانی «syriac» مفهومی لغوی و دینی و «syrian» نیز برای اعراب مفهومی جغرافیایی و وطنی دارد.[۹]

جغرافی‌دانان و زبان دانان، هر یک در مورد وجه تسمیه «شام» چیزی گفته‌اند. بعضی معتقدند آن را بدین سبب شام نامیده‌اند که قومی از کنعان در این سرزمین ساکن شده‌اند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَیها». برخی دیگر گویند: بدین علت که اهل یمن در آن «تشاءُمْ» کرده‌اند؛ یعنی به آنجا رو آورده‌اند.

گروهی نیز گفته‌اند: به علت کثرت و فراوانی قریه‌ها و دهات آن که نزدیک به یکدیگرند، یا این که سرزمین شام به رنگ‌های مختلفی مثل سرخ، سفید و سیاه است، همان طور که خال بدن انسان را شام گویند.[۱۰] مجموع سرزمین‌های این منطقه را شامات گویند. گاهی دمشق را نیز از باب اطلاق کل بر جزء، شام گفته‌اند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمین‌های آن می‌نامیده است.[۱۱]

فضایل فراوانی در مورد شام گفته‌اند. بعضی از مورخان احادیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مورد فضایل آن نقل کرده‌اند[۱۲] که به نظر می‌رسد این احادیث را محدثان و وابستگان اموی ساخته‌اند تا به گونه‌ای سرزمین شام را در مقابل شهر پیامبر، یعنی مدینة النبی صلی الله علیه و آله مطرح کنند؛ زیرا این سرزمین، مقر حکومتی بنی امیه بوده است.[۱۳]

وضعیت جغرافیایی

جمهوری سوریه با ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع در جنوب غربی آسیا و شرق دیای مدیترانه واقع است. این کشور از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق از جنوب غربی به فلسطین و از غرب به لبنان محدود می‌باشد، و اردن نیز همسایه جنوبی این کشور است.

بخش غربی آن شامل کوه‌ها و دره‌هایی است که اکثر سکنه سوریه در آن واقع شده و به دلیل مجاورت با دریای مدیترانه، تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل دارد. جلگه‌ها در نواحی جنوب و جنوب غربی قرار دارد. بیابان‌ها که بخش عظیمی از سوریه را پوشانیده، در نواحی شرقی است و آب و هوای گرم و خشک بر آن حاکم است.[۱۴]

سوریه ۱۴ استان دارد که به ترتیب عبارتند از: دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص، حماه، قنیطره، درعا، سویدا، طرطوس، لاذقیه، ادلب، الرقه، الحسکه و دیر الزور.

تاریخ سوریه

الف) قبل از اسلام:

شام و سوریه کنونی، از قدیمی‌ترین مناطق مسکونی آسیا بوده و در هزاره سوم قبل از میلاد، قوم «سامی آموری» در این سرزمین ساکن و حکومتی در آن تشکیل دادند که تا سال ۱۷۰۰ قبل از میلاد پایدار بود. در اواخر قرن یازدهم قبل از میلاد، قوم دیگری به نام «آرامی» نیز در این کشور مستقر شدند.

سوریه در پیش از میلاد، بارها به تصرف مصریان، آشوریان، بابلیان و ایرانیان درآمد و هر یک از آنان، این سرزمین را در زمانی کوتاه یا طولانی در دست داشتند. اسکندر مقدونی نیز آن را تصرف کرد و سپس این سرزمین با مرگ وی، جزو قلمرو سلوکیان شد. در سال ۶۳ میلادی، حکومت سلوکی‌ها بر این سرزمین به وسیله امپراتوری روم پایان یافت. در طی دوره تسلط روم، جنگ‌های فراوانی با دولت اشکانی در سوریه به وقوع پیوست. دولت ساسانی نیز مدتی بخش‌هایی از آن را به تصرف درآورد. در سال ۳۹۵ میلادی، پس از تجزیه دولت روم به شرقی و غربی، این کشور جزو قلمرو امپراتوری روم شرقی (بیزانس) گردید. سرانجام استیلای بیزانس بر سوریه به تدریج رو به ضعف نهاد تا این که در قرن اول هجری (هفتم میلادی) در زمان خلافت ابوبکر، خالد بن ولید مأمور فتح شامات گردید.

ب) پس از اسلام:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مدت حیات خویش، دو بار به مرزهای امپراتوری روم در سرزمین شام حمله کرد. سپاه اسلام نخستین بار در جنگ «مؤته» با سپاه انبوه و تا دندان مسلح رومیان روبرو شد. این غزوه بود که مقدمات نفوذ به سرزمین شام را برای مسلمانان فراهم ساخت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در زمانی دیگر، خود همراه لشکریانش به «تبوک» رفت و به مرزهای روم یورش برد.

آن حضرت در واپسین روزهای حیات خود (سال یازدهم هجری)، سپاهی به فرماندهی اسامة بن زید برای هجوم به سرزمین شام تدارک دید، لیکن خود به ملکوت اعلی پیوست و ابوبکر اعزام آن سپاه را دنبال کرد. سپاه اسامه در یک درگیری با رومیان به پیروزی رسید و موفق شد نتیجه تلخ شکست موته را به یک پیروزی تبدیل کند. پس از اندکی، خلیفه اول هجوم به مناطق تحت سلطه روم؛ از جمله شامات را در استراتژی نظامی خویش قرار داد.

او در این جنگ، با فراخوانی مسلمانان از نقاط مختلف، سپاهی در مدینه فراهم آورد و آن را چهار گروه کرد؛ گروهی را به فرماندهی «ابوعبیدة بن جراح» به سوی «حمص»، دسته دیگر را به فرماندهی «عمرو بن عاص» راهی فلسطین و دسته سوم را به فرماندهی «یزید بن ابی‌سفیان» به سوی «دمشق» و دسته چهارم را به سرپرستی «شرحبیل بن حسنه» عازم «اردن» کرد.

اندکی بعد، از شام خبر رسید که ابوعبیده، از عهده مقابله با رومیان برنیامده است. از این رو خلیفه نامه‌ای به خالد بن ولید نوشت که به کمک سپاه شام بشتابد و به جای ابوعبیده فرماندهی سپاه را به عهده گیرد، خالد به سوی شام رفت. او ابتدا «بُصری» را فتح کرد و سپس به مصاف با رومیان شتافت. این جنگ در تاریخ اسلام به «یرموک» معروف شد، زیرا در کنار رودی به همین نام که امروزه در کشور اردن جاری است، صورت گرفت.

رومیان در این نبرد، ۱۴۰ هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نیز کشته شدند. آنان رومی‌ها را تعقیب و «ماهان» سردار آنان را کشتند و سپس به طرف دمشق رفتند؛ پس از آن که یک ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند، خبر وفات ابوبکر و خلافت عمر خطاب به ایشان رسید.

«هِرَقْل» (=هراکلیوس، امپراتور روم) در بیت المقدس از فتح مسلمانان در یرموک خبر یافت و با شتاب به سوی حمص روانه شد تا آن جا را مرکز جنگی خود قرار دهد. ابوعبیده نیز با سپاه حرکت کرد تا به «مرج الصفر» رسید و از خلیفه کسب تکلیف کرد که اول دمشق را فتح کند یا به فحل هجوم برد؟ عمر نیز با صحابه مشورت کرد. در این میان امام علی علیه السلام نظر داد، اول دمشق را بگشایید که قلعه شام است و سپس سپاهی برای جلوگیری از سپاه فحل و مردم فلسطین و حمص بفرستید. خلیفه نیز به همین گونه فرمان داد.

محاصره دمشق هفتاد روز طول کشید؛ مسلمانان راه آذوقه و کمک رسانی ساکنان شهر را بستند. چون دیوارها و خندق‌های اطراف مانع نفوذ مسلمین می‌شد، چاره‌ای جز ادامه محاصره نداشتند. مردم دمشق که از محاصره به تنگ آمده بودند، از در صلح درآمدند؛ بعضی از دروازه‌های دمشق به صلح باز شد و مسلمین بدان راه یافتند و شهر را فتح کردند. مورخان در تاریخ فتح دمشق اختلاف دارند؛ بعضی سال سیزده هجری و بعضی سال چهارده و یا هفده هجری گفته‌اند.

پس از فتح شام، «یزید بن ابی‌سفیان»، که یکی از چهار فرمانده فاتح دمشق بود، از سوی عمر به حکومت این شهر منصوب شد. وقتی او مرد، عمر قلمرو او را به معاویه سپرد و وی مالک مطلق العنان این سرزمین گشت.

در فتح شام بیشتر مهاجران و انصار حضور داشتند. به گفته ابن سعد، ۱۱۳ صحابه در آن شرکت کردند. شهر «حُمص» ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به یکدیگر بود. «ابومسلم خولانی» وقتی داخل مسجد حمص شد، سی تن از ریش سفیدان اصحاب را در آن دید و کثیر بن مره حضرمی نیز هفتاد بدری، از صحابه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در آن جا ملاقات کرد. آنان مقدمه لشکر اسلام بودند که آموزش فقه و قرآن در سپاه اسلام بر عهده آنان بود. بسیاری از تابعین در شام به دست عبادة بن صامت، ابو دردا و معاذ بن جبل فقه آموختند. این کار به سبب درخواست یزید پسر ابوسفیان صورت گرفت که به عمر نوشته بود مردم شام فراوان‌اند و به تعلیم قرآن و فقه نیاز دارند. بدین سان حمص پایگاه عباده شد، ابودردا به دمشق رفت و معاذ نیز عازم فلسطین گردید.

معاویه پس از آن که از سوی عمر به جای برادرش یزید بن ابوسفیان به حکومت دمشق منصوب شد، به فتح سایر شهرهای شام اقدام کرد. وی در دوران خلافت عثمان قدرت بلامنازعی یافت و علاوه بر شام به حکومت «جزیره» نیز دست یافت. او تمامی ولایات شام را به قیسی‌ها سپرد و همین قیسی‌ها و بعد کلبی‌ها بودند که او را در مقابل امام علی علیه السلام تقویت کردند. معاویه پیراهن خونین عثمان را بر منبر مسجدی که بعدها جامع اموی به جای آن ساخته شد، گذاشت و رؤسا، اشراف و قبایل را فراخواند. آنان نیز سوگند خوردند که کشندگان عثمان را قصاص کنند. سپس جنگ صفین را علیه امام به راه انداختند. در این جنگ تمامی مردم شام جز «ابودردا» و «ابواُمامه باهلی» حضور یافتند.[۱۵]

اماکن زیارتی

  • ۸. مقام عبدالله پسر امام زین العابدین علیه السلام؛
  • ۱۱. غار اربعین؛
  • ۱۳. قبر حضرت هابیل علیه السلام در زبدانی؛
  • ۱۶. محل سکونت حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما‌السلام در ربوه؛

پانویس

  1. راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در سوریه، ص ۱۸.
  2. تقسیم این سرزمین به چهار کشور کنونی به دنبال جنگ جهانی اول و در پی اهداف استعماری کشورهای سلطه‌گر انجام گردیده است.
  3. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۳.
  4. اصطخری، المسالک والممالک، ص ۵۵.
  5. محمد کردعلی، خطط الشام، ج ۱، ص ۴۷.
  6. محمد کردعلی، همان کتاب، ج ۱، ص ۴۷؛ عفیف البهنسی، الشام الحضاره، صص ۲۳ـ۲۲.
  7. نجدت خماس، الشام فی صدر الاسلام، ص ۴۰.
  8. Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica ۱۵ th . p . ۹۱۹-۹۲۲.
  9. نجدت خماس، همان کتاب.
  10. مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، ص ۱۴۰؛ نجدت خماس، همان کتاب، ص ۴۰.
  11. محمد کردعلی، همان کتاب، ج ۱، ص ۴۸.
  12. ابی البقاء عبدالله البدری، نزهة الأنام فی محاسن الشام، بیروت، دارالرائد ۱۹۸۰؛ ابن طولون، بهجة الأنام فی فضل دمشق الشام.
  13. تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، دکتر اصغر قائدان، ص ۲۵.
  14. سرزمین اسلام، گلی زواره، غلامرضا، ص ۱۳۱.
  15. تاریخ و اماکن سیاحتی و زیارتی سوریه، دکتر اصغر قائدان، ص ۲۹.
  16. راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در سوریه، ص ۲۷.
کشورهای اسلامی
آسیا * ایران * ترکیه * سوریه * عراق * عربستان * فلسطین * یمن * آذربایجان * اردن * ازبکستان * افغانستان * امارات متحده عربی * بحرین * برونئی * بنگلادش * تاجیکستان * عمان * قرقیزستان * قطر * لبنان * مالزی * پاکستان * کویت * مالدیو * قزاقستان * ترکمنستان
آفریقا * تونس * اتیوپی * الجزایر * تانزانیا * ساحل عاج * سنگال * سودان * سومالی * لیبی * مالی * مصر * موریتانی * موزامبیک * نیجر * نیجریه * چاد * کامرون * گابن * گامبیا * گینه * سیرالئون * کومور * جیبوتی * بورکینافاسو * گینه بیسائو * کنگو * جمهوری غنا * جمهوری عربی صحرا * توگو
سایر قاره ها * آلبانی (اروپا) * بوسنی هرزه گوین (اروپا) *سورینام (آمریکا)