مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
سنجش مقاله انجام نشده است

قسم های خداوند در قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
 
(۱۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{متوسط}}
 
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
"قَسْم" در لغت به معنای جزءجزء کردن و "قِسْم" به معنای بهره بردن[1] و "قَسَم" در اصل از "قَسامه" بوده (یمین و سوگندی كه بر اولیاء مقتول ادا ¬شود)، به معنای حسن و جمال که در اصطلاح فقهی و قرآنی، اسمی برای "حلف" به کار برده شده است؛ وجه نامگذاری سوگند یادکردن به "قسم" اینست که یادکننده¬ی قسم گویا با سوگند خوردن در هر جایگاهی که باشد از زیبایی و جمال آن چیزی که به آن قسم می¬خورد، بهره¬ای می¬برد؛[2] و "یمین" را از آن جهت به معنای سوگند گرفته¬اند كه عرب چون در حین پیمان ¬بستن و هم¬سوگند شدن، دست راست یكدیگر را می¬فشردند، لذا به طور مجاز یمین گفته¬اند.[3]  
+
در آیات بسیاری از [[قرآن کریم]]، خدای متعال به چیزهایی [[سوگند]] یاد کرده، از جمله ذات پاک خویش، روز [[قیامت]]، [[فرشتگان]]، ماه، خورشید و... در حالی که [[خداوند]] بی نیاز از سوگند بوده ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تاکید روى مطلب و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى‌شود؛ زیرا هیچ کس به موجودات کم ارزش سوگند یاد نمى‌کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج‌۱۸، ص۳۱۶.</ref> و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک [[سوره]] یازده مرتبه قسم یاد نموده است.<ref>[[سوره شمس]]/۱-۷.</ref> و از طرفی این سوگندها که خطاب به [[انسان]] است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمت های فراوانی که خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به [[قرب الهی]] تلاش کنند.<ref> علیان نژاد، ابوالقاسم؛ سوگندهای پربار قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، ۱۳۸۶ش، چاپ اول، ص۲۷.</ref>
 +
==سوگندهای قرآن==
  
==سوگند از منظر قرآن==
+
خدای متعال در [[آیه|آیات]] متعددی به مواردی [[قسم خوردن|قسم]] یاد کرده که نشانگر ارتباط ویژه بین یادکننده ی قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده ی قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور می شویم:
در آیات بسیاری از قرآن كریم، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله: ذات پاك خویش، روز قیامت، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالی¬که خداوند بی¬نیاز از سوگند بوده، ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تاكید روى مطلب، و دیگر بیان عظمت چیزى كه به آن سوگند یاد مى‌شود؛ زیرا هیچكس به موجودات كم-ارزش سوگند یاد نمى‌كند.[4] و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست كه خداوند در یك سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است.[5] و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده، تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندك نفروشند و در برابر نعمتهای فراوانی كه خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی، تلاش کنند.[6]
 
در قرآن بیش از صد "قسم" با واژگان مختلف: قسم، حلف، یمین، واو قسم و... در بیش از چهل سوره ذکر شده است.[7] و لیكن ما در این نوشتار به بررسی واژگانی می¬پردازیم كه خداوند با آنها سوگند یاد كرده است.
 
  
==سوگندهای خداوند در قرآن==
+
===قسم به نام پاک خدا===
خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد كرده، كه نشان¬گر ارتباط ویژه¬، بین یادکننده¬ی قسم و آنچه كه بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده¬ی قسم بالاتر باشد، حكایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور می¬شویم:
 
  
=== قسم به نام پاکش===
+
این که خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:  
اینکه خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:  
 
الف. سوگند برای ارسال رسل:
 
«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلىَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَیّنَ لهَُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِیهُُّمُ الْیوْمَ وَ لهَُمْ عَذَابٌ أَلِیم‌»[8]
 
«به خدا سوگند، به سوى امتهاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناكى براى آنهاست!»
 
  
در این آیه، به ذات اقدس الهی كه مستجمع جمیع صفات جمالیه و كمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد.[9]
+
الف. سوگند برای ارسال رسل: {{متن قرآن|«تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»}}؛<ref>[[سوره نحل]]/۶۳.</ref> به خدا سوگند، به سوى امت هاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم اما شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکى براى آنهاست!
  
ب. سوگند برای وعده¬ی روزی:
+
در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد.<ref>سوگندهای پربار قرآن، ص۴۴۵ و ۴۴۶.</ref>
«وَ فىِ السَّمَاءِ رِزْقُكمُ‌ْ وَ مَاتُوعَدُونَ فَوَرَبّ‌ِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنطِقُون‌»[10]
 
«و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى‌شود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین كه این مطلب حقّ است، همان گونه كه شما سخن مى‌گویید!»
 
  
خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده¬ی روزی انسانها و وعده¬ی بهشت باشد. و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است كه بقای آدمی بدان وابسته است .[11]
+
ب. سوگند برای وعده [[رزق|روزی]]: {{متن قرآن|«وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ * فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ»}}؛<ref> [[سوره ذاریات]]/۲۲و۲۳.</ref> و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى‌شود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حق است، همان گونه که شما سخن مى‌گویید!
  
=== قسم به جان پیامبر===
+
خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده روزی انسان ها و وعده ی [[بهشت]] باشد و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است.<ref> طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱۸، ص۳۷۴ و ۳۷۵.</ref>
«لَعَمْرُكَ إِنهَُّمْ لَفِى سَكْرَتهِِمْ یعْمَهُون»[12]
 
«به جان تو سوگند، اینها در مستى خود سرگردانند عقل و شعور خود را از دست داده‌اند.»
 
  
خطاب آیه به رسول گرامی اسلام است و خداوند به جز او، به جان كسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب می¬باشد.[13]
+
===قسم به جان پیامبر===
اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن¬ قومی است که سرگردان غفلت¬ها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت می¬رساند.[14]
 
  
=== قسم به قرآن ===
+
{{متن قرآن|«لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»}}؛<ref>[[سوره حجر]]/۷۲.</ref> به جان تو سوگند، این ها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند.
خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،[15] صاحب ذكر،[16] مبین[17] و حكیم كه به بیان یكی از آنها به اختصار می¬پردازیم.
 
«وَالْقُرْءَانِ الحَْكِیم إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِین‌»[18] ‌
 
«سوگند به قرآن حكیم كه تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى.»
 
  
حكمت، صفتی است كه در مورد شخص عاقل و زنده به كار می¬رود و توصیف كردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است كه خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی كه می¬¬تواند درهای حكمت را به روی انسانها باز كند و آنها را به راه راست هدایت نماید.[19] یادكرد سوگند الهی به قرآن حکیم، در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا كه قرآن، معجزه¬ی ابدی و جاودانه¬ی پیامبر اسلام است که هیچ كس توانایی آوردن همانند قرآن را ندارد.[20]
+
خطاب آیه به [[پیامبر اسلام|رسول اسلام]] صلی الله علیه وآله است و خداوند به جز او به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب می باشد.<ref>زمخشری، محمود؛ تفسیرالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، چاپ سوم، ج۲، ص۵۸۶.</ref> اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن قومی است که سرگردان غفلت ها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت می رساند.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۱۸۵.</ref>
  
=== قسم به فرشتگان===
+
===قسم به قرآن===
در سوره¬های متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر می¬دهد، مانند آیات ذیل:
 
«وَ النَّازِعَاتِ غَرْقًا وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا»[21]
 
«سوگند به فرشتگانى كه (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمى‌كشند، و فرشتگانى كه (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مى‌سازند، و سوگند به فرشتگانى كه (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حركت مى‌كنند، و سپس بر یكدیگر سبقت مى‌گیرند، و آنها كه امور را تدبیر مى‌كنند!»
 
  
در این آیات، به ملائكه¬ای سوگند یاد شده كه مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق می¬بخشند.[22]
+
خدای متعال در آیات متعدد به خود [[قرآن]] با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،<ref>[[سوره ق]]/۱.</ref> صاحب ذکر،<ref>[[سوره ص]]/۱.</ref> مبین<ref>[[سوره دخان]]/۲.</ref> و حکیم که به بیان یکی از آنها به اختصار می پردازیم: {{متن قرآن|«وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ × إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ»}}؛<ref>[[سوره یس]]/۲و۳.</ref> سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى.
  
=== قسم به انسان===
+
[[حکمت|حکمت]]، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده بکار می رود و توصیف کردن [[قرآن]] به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که می تواند درهای حکمت را به روی انسان ها باز کند و آنها را به راه راست هدایت نماید.<ref>تفسیر نمونه، ج‌۱۸، ص۳۱۶.</ref> یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم در حقیقت برای اثبات نبوت [[پیامبر اسلام]] و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا که قرآن، [[معجزه]] ابدی و جاودانه ی پیامبر اسلام است که هیچ کس توانایی آوردن همانند آن را ندارد.<ref>سوگندهای پربار قرآن، ص۵۱۹.</ref>
سوگند به جان آدمی،[23] پدر و فرزندش[24] (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)،  وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونه¬ای را به اختصار تبیین می¬کنیم:
 
«لَاأُقْسِمُ بِیَومِ القِیامَةِ وَ لَاأُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة» [25]
 
«سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (كه رستاخیز حقّ است).»
 
  
اینکه به قیامت و نفس سرزنش کننده باهم قسم یاد شده، نمی¬تواند بی¬ارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن به سزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده كه قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات می¬دهد. خداوند در وجود انسانها محكمه¬ای به نام وجدان نهاده كه خود دلیل روشنی برای  وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد: یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست؛ دو. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد؛ سه. قطورترین پرونده¬ها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی می¬شود؛ چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت می¬کند.[26]
+
===قسم به فرشتگان===
  
=== قسم به اسبان دونده¬ی مجاهدان===
+
در سوره های متعدد [[قرآن کریم]] با صفات مختلفی به [[ملائکه]] قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر می دهد، مانند آیات ذیل: {{متن قرآن|«وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا* وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا * وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا*فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا* فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا *»}}؛<ref>[[سوره نازعات]]/۱-۵.</ref> سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را به شدت از بدن هایشان) برمى‌کشند و فرشتگانى که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مى‌سازند و سوگند به فرشتگانى که (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حرکت مى‌کنند و سپس بر یکدیگر سبقت مى‌گیرند و آنها که امور را تدبیر مى‌کنند!
«وَ الْعَادِیاتِ ضَبْحًا فَالْمُورِیاتِ قَدْحًا فَالمُْغِیرَاتِ صُبْحًا»[27]
 
«سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى¬كه نفس‌زنان به پیش مى‌رفتند، و سوگند به افروزندگان جرقه¬ی آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهاى بیابان)، و سوگند به هجوم¬آوران سپیده دم‌.»
 
  
خداوند با این سوگندها می¬خواهد ما را به اهمیت جهاد وجایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العاده¬اش آگاه سازد، تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بكشند.[28]
+
در این آیات، به ملائکه ای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق می بخشند.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۱۸۱.</ref>
  
=== قسم به زمان===
+
===قسم به انسانها===
الف. زمان¬های دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،[29] روز‌،[30] سپیده دم،[31] صبح[32] عصر و...، که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یكی از آنها می¬پردازیم:
 
«وَالْعَصْر إنَّ الإنْساَنَ لَفِی خُسْرٍ»[33]
 
«به عصر سوگند، که انسانها همه در زیانند.»
 
  
درتفسیر كلمه¬ی "عصر" آمده كه منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدى -عجل¬الله تعالی فرجه- است كه هر کدام داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده است. [34]
+
سوگند به جان آدمی،<ref>[[سوره شمس]]/۷.</ref> پدر و فرزندش<ref>[[سوره بلد]]/۳.</ref> ([[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] خلیل و فرزندش [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]])،  وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونه ای را به اختصار تبیین می کنیم: {{متن قرآن|«لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ × وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»}}؛<ref>[[سوره قیامت]]/۱و۲.</ref> سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حق است).
اما صحیح¬ترین نظر بر اساس سیاق و بیان سوره¬ی عصر، باید عصر قیام امام زمان –علیه¬السلام- باشد كه زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیه¬ی شریفه که پیرامون عصری است كه خسارت و ضرر تمامی انسانهای منقطع از خدا را آشكار ¬ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دورانهای گذشته نزول عذاب منطقه¬ای بوده و شامل تمامی انسانها نمی¬شده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فرا گرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی است.[35]
 
  
ب. زمان¬های اخروی؛ مربوط به قیامت و آخرت است که یكی از زمان¬ها و دوران¬های مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد كرده، از جمله: قسم به روز موعود،[36] معاد جسمانی،[37] سوال از اعمال انسانها،[38] بازخواست از بت¬پرستان[39] و خود روز قیامت، مثل آیه¬ی ذیل که به آن اشاره شد:
+
این که به [[قیامت]] و [[نفس]] سرزنش کننده با هم قسم یاد شده، نمی تواند بی ارتباط باشد؛ چون با [[بلاغت]] و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن بسزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت [[حق]] است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از [[غفلت]] بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات می دهد. خداوند در وجود انسان ها محکمه ای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به [[معاد]] و دادگاه الهی دارد:
«لَاأُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَة»[40]
 
«سوگند به روز قیامت‌.»
 
  
=== قسم به مكان===
+
*یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست.
خداوند در قرآن مكانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد كرده، که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.
+
*دو. در هر دو [[رشوه خواری|رشوه]] و تبعیض راهی ندارد.
الف. مکان¬های زمینی؛ ازجمله¬: كوه طور،[41] دریای مملو،[42] مشارق و مغارب،[43] بیت معمور،[44] شهر مكه،[45] و غیره. قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است:
+
*سه. قطورترین پرونده ها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی می شود.
«لَاأُقْسِمُ بهَِذَا الْبَلَدِ وَ أَنتَ حِلُّ بهَِذَا الْبَلَدِ»[46]
+
*چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت می کند.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۷۴-۲۷۶ و ۲۸۲-۲۸۳.</ref>
«قسم به این شهر مقدّس [مكّه‌] شهرى كه تو در آن ساكنى»
 
  
این تعبیر بیانگر آن است كه  شهر "مكه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.[47]
+
===قسم به اسبان دونده مجاهدان===
  
ب. مکان¬های آسمانی؛ یكی از نشانه¬های عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و كرات آسمانی است كه خداوند متعال به برخی از این نشانه¬ها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،[48] ماه،[49] ستاره،[50] زمین،[51] آسمان[52] و... تا با قسم یادكردن بر اینها،  بندگانش را به تفكر و اندیشه درباره¬ی عالم خلقت وادار نماید.
+
{{متن قرآن|«وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا  × فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا  × فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا »}}؛<ref>[[سوره عادیات]]/۱-۳.</ref> سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفس‌زنان به پیش مى‌رفتند و سوگند به افروزندگان جرقه ی آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهاى بیابان) و سوگند به هجوم آوران سپیده دم‌.
«وَ¬السَّمَاءِ ذَاتِ الْبرُُوج‌»[53]
 
«سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسیار است.»
 
  
مراد از بروج ،ستارگان فروزان یا برجهای تقویمی است. از آنجا كه زندگی انسانها با تقویمها رابطه¬ی تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برجهای آسمانی قسم یاد نموده است.[54]
+
خداوند با این سوگندها می خواهد ما را به اهمیت [[جهاد]] و جایگاه رفیع آن در [[اسلام]] و ارزش فوق العاده اش آگاه سازد تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.<ref>سوگندهای پربار قرآن، ص۳۲۱.</ref>
  
=== قسم به میوه¬ها===
+
===قسم به زمان===
«وَ التِّینِ وَ الزَّیتُون» [55]
 
«قسم به انجیر و زیتون [یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدّس‌].»
 
  
انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند كه دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدانها سوگند یاد نموده است.[56]  
+
الف. زمانهای دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،<ref>[[سوره فجر]]/۲، [[سوره ضحی]]/۲، [[سوره لیل]]/۱، [[سوره انشقاق]]/۱۶، [[سوره تکویر]]/۱۷، [[سوره شمس]]/۴ و [[سوره مدثر]]/۳۳.</ref> روز‌،<ref>[[سوره لیل]]/۲، [[سوره شمس]]/۳ و [[سوره ضحی]]/۱.</ref> سپیده دم،<ref>[[سوره انشقاق]]/۱۶.</ref> صبح<ref>[[سوره تکویر]]/۱۸ و [[سوره مدثر]]/۳۴.</ref> عصر و... که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آنها می پردازیم: {{متن قرآن|«وَالْعَصْرِ × إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»}}؛<ref>[[سوره عصر]]/۱و۲.</ref> به عصر سوگند که انسانها همه در زیانند.
  
 +
در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کلمه ی "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور [[پیامبر اسلام]] یا عصر ظهور و قیام [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] عجل الله تعالی فرجه است که هر کدام داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده است.<ref>تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۹۳-۲۹۴.</ref> اما صحیحترین نظر بر اساس سیاق و بیان [[سوره عصر]]، باید عصر قیام [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه السلام باشد که زمان جدایی [[حق]] از [[باطل]] است؛ و ظاهر آیه ی شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسان های منقطع از خدا را آشکار ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دوران های گذشته نزول عذاب منطقه ای بوده و شامل تمامی انسانها نمی شده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فراگرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی علیه السلام است.<ref>نقی پورفر، ولیالله؛ بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۷ش، چاپ اول، ص۳۵۵.</ref>
  
________________________________________
+
ب. زمان های اخروی؛ مربوط به قیامت و [[آخرت]] است که یکی از زمان ها و دوران های مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود،<ref>[[سوره بروج]]/۲.</ref> معاد جسمانی،<ref>[[سوره مریم]]/۶۸.</ref> سوال از اعمال انسانها،<ref>[[سوره حجر]]/۹۲ و ۹۳.</ref> بازخواست از بت پرستان<ref>[[سوره نحل]]/۵۶.</ref> و خود روز قیامت، مثل آیه ی ذیل که به آن اشاره شد: {{متن قرآن|«لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ»}}؛<ref>[[سوره قیامت]]/۱.</ref> سوگند به روز قیامت‌.
[1]. ابن منظور، محمدبن¬مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق، ج‌12، ص478.
 
[2]. راغب اصفهانی، حسین¬بن¬محمد؛ المفردات فی غریب¬القرآن، بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، ‌1412ق،‌ چاپ اول، ص670.
 
[3]. قرشی، سید علی¬اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1384ش، چاپ چهاردهم، ج7، ص273.
 
[4]. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1374ش، چاپ اول، ج‌18، ص316.
 
[5]. شمس/1-7.
 
[6]. علیان نژاد، ابوالقاسم؛ سوگندهای پربار قرآن، قم، مدرسه امام علی¬بن ابیطالب(ع)، 1386ش، چاپ اول، ص27.
 
[7]. سوگندهای پربار قرآن، ص215.
 
[8]. نحل/63.
 
[9]. سوگندهای پربار قرآن، ص445 و 446.
 
[10]. ذاریات/22و23.
 
[11]. طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج18، ص374 و 375.
 
[12]. حجر/72.
 
[13]. زمخشری، محمود؛ تفسیرالكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالكتاب العربی، 1407ق، چاپ سوم، ج2، ص586.
 
[14]. المیزان فی تفسیرالقرآن،ج12، ص185.
 
[15]. ق/1.
 
[16]. ص/1.
 
[17]. دخان/2.
 
[18]. یس/2و3.
 
[19]. تفسیر نمونه، ج‌18، ص316.
 
[20]. سوگندهای پربار قرآن، ص519.
 
[21]. نازعات/1- 5.
 
[22]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج20، ص181.
 
[23]. شمس/7.
 
[24]. بلد/3.
 
[25]. قیامت/2.
 
[26]. تفسیر نمونه، ج25، ص274-276 و 282-283.
 
[27]. عادیات/1-3.
 
[28]. سوگندهای پربار قرآن، ص321.
 
[29]. فجر/2، ضحی/2، لیل/1، انشقاق/16، تكویر/17، شمس/4 و مدثر/33.
 
[30]. لیل/2، شمس/3 و ضحی/1.
 
[31]. انشقاق/16.
 
[32]. تكویر/18 و مدثر/34.
 
[33]. عصر/1.
 
[34]. تفسیر نمونه ،ج27، ص293-294.
 
[35]. نقی¬پورفر، ولی¬الله؛ بررسی شخصیت اهل¬بیت در قرآن، تهران، مركز آموزش مدیریت دولتی، 1377ش، چاپ اول، ص355.
 
[36]. بروج/2.
 
[37]. مریم/68.
 
[38]. حجر/92 و93.
 
[39]. نحل/56.
 
[40]. قیامت/1.
 
[41]. طور/1 و تین/2.
 
[42]. طور/5 و 6.
 
[43]. معارج/40.
 
[44]. طور/4.
 
[45]. بلد/1 و تین/3.
 
[46]. بلد/1و2.
 
[47]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌20، ص289.
 
[48]. شمس/1.
 
[49]. شمس/2، مدثر/32 و انشقاق/17.
 
[50]. نجم/1، واقعه/75 و تكویر/15.
 
[51]. شمس/6.
 
[52]. ،بروج/1، شمس/5، طارق/1 و ذاریات/7.
 
[53]. بروج/1.
 
[54].سوگندهای پربارقرآن، ص204.
 
[55]. تین/1.
 
[56]. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج20، ص319.
 
  
==منبع==
+
===قسم به مکان===
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36908 ابوالفضل زارعي نژاد، قسم های خداوند، سایت پژوهه]، بازیابی:17 بهمن 1391
+
 
 +
خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد کرده که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.
 +
 
 +
الف. مکان های زمینی؛ از جمله: [[طور سينا|کوه طور]]،<ref>[[سوره طور]]/۱ و [[سوره تین]]/۲.</ref> دریای مملو،<ref>[[سوره طور]]/۵ و ۶.</ref> مشارق و مغارب،<ref>[[سوره معارج]]/۴۰.</ref> [[بیت المعمور|بیت معمور]]،<ref>[[سوره طور]]/۴.</ref> شهر [[مکه]]،<ref>[[سوره بلد]]/۱ و [[سوره تین]]/۳.</ref> و غیره.
 +
 
 +
قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه [[پیامبر اسلام]] است: {{متن قرآن|«لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَد × وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ»}}؛<ref> [[سوره بلد]]/۱و۲.</ref> قسم به این شهر مقدس (مکه) شهرى که تو در آن ساکنى.
 +
 
 +
این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌۲۰، ص۲۸۹.</ref>
 +
 
 +
ب. مکان های آسمانی؛ یکی از نشانه های عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانه ها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،<ref>[[سوره شمس]]/۱.</ref> ماه،<ref>[[سوره شمس]]/۲، [[سوره مدثر]]/۳۲ و [[سوره انشقاق]]/۱۷.</ref> ستاره،<ref>[[سوره نجم]]/۱، [[سوره واقعه]]/۷۵ و [[سوره تکویر]]/۱۵.</ref> زمین،<ref>[[سوره شمس]]/۶.</ref> آسمان<ref>[[سوره بروج]]/۱، [[سوره شمس]]/۵، [[سوره طارق]]/۱ و [[سوره ذاریات]]/۷.</ref> و... تا با قسم یادکردن بر این ها بندگانش را به تفکر و اندیشه درباره ی عالم خلقت وادار نماید: {{متن قرآن|«وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ»}}؛<ref>[[سوره بروج]]/۱.</ref> سوگند به آسمان که داراى برج هاى بسیار است.
 +
 
 +
مراد از بروج، ستارگان فروزان یا برج های تقویمی است. از آنجا که زندگی انسان ها با تقویم ها رابطه ی تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برج های آسمانی قسم یاد نموده است.<ref>سوگندهای پربارقرآن، ص۲۰۴.</ref>
 +
 
 +
===قسم به میوه‌ها===
 +
 
 +
{{متن قرآن|«وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ »}}؛<ref>[[سوره تین]]/۱.</ref> قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدس).
 +
 
 +
انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدانها سوگند یاد نموده است.<ref>المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۳۱۹.</ref>
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
 
 +
==منابع==
 +
 
 +
* ابوالفضل زارعی نژاد، قسم های خداوند، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]،بازیابی: 17 بهمن 1391.
 +
 
 +
{{قرآن}}
 +
 
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=نشده
 +
|شناسه= ضعیف
 +
|عنوان بندی مناسب=
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها=
 +
|رعایت سطح مخاطب عام=
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای=
 +
|جامعیت=
 +
|رعایت اختصار=
 +
|سیر منطقی=
 +
}}
  
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:علوم قرآنی]]
 
[[رده:معارف قرآن]]
 
[[رده:معارف قرآن]]
 +
[[رده:مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۲۶


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

در آیات بسیاری از قرآن کریم، خدای متعال به چیزهایی سوگند یاد کرده، از جمله ذات پاک خویش، روز قیامت، فرشتگان، ماه، خورشید و... در حالی که خداوند بی نیاز از سوگند بوده ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تاکید روى مطلب و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مى‌شود؛ زیرا هیچ کس به موجودات کم ارزش سوگند یاد نمى‌کند.[۱] و اهمیت برخی از مطالب آنقدر بالاست که خداوند در یک سوره یازده مرتبه قسم یاد نموده است.[۲] و از طرفی این سوگندها که خطاب به انسان است، جهت تفهیم ارزش و منزلت او بوده تا انسانها به ارزش وجودی خود پی برده و خود را به بهایی اندک نفروشند و در برابر نعمت های فراوانی که خداوند برایشان ارزانی داشته، جهت رسیدن به قرب الهی تلاش کنند.[۳]

سوگندهای قرآن

خدای متعال در آیات متعددی به مواردی قسم یاد کرده که نشانگر ارتباط ویژه بین یادکننده ی قسم و آنچه که بدان قسم یاد شده، وجود دارد و هر چه شأن و مقام یادکننده ی قسم بالاتر باشد، حکایت از اهمیت بالای آن موضوع دارد که به مواردی از آنها به اختصار یادآور می شویم:

قسم به نام پاک خدا

این که خداوند به نام پاک خودش سوگند یاد کرده، خود بر چند دسته است:

الف. سوگند برای ارسال رسل: «تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛[۴] به خدا سوگند، به سوى امت هاى پیش از تو پیامبرانى فرستادیم اما شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست و امروز او ولىّ و سرپرستشان است و مجازات دردناکى براى آنهاست!

در این آیه، به ذات اقدس الهی که مستجمع جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، قسم یاد نموده و هدف از این سوگند، فرستادن رسولان الهی جهت اتمام حجت است که بدون آن هیچ امتی عذاب نخواهد شد.[۵]

ب. سوگند برای وعده روزی: «وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ * فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ»؛[۶] و روزى شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مى‌شود! سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حق است، همان گونه که شما سخن مى‌گویید!

خدای متعال در این آیه به پروردگار آسمان و زمین سوگند یاد کرده تا تأکیدی بر وعده روزی انسان ها و وعده ی بهشت باشد و مراد از رزق و روزی آسمانی، باران، خورشید، ماه، ستارگان و تمامی موجوداتی است که بقای آدمی بدان وابسته است.[۷]

قسم به جان پیامبر

«لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»؛[۸] به جان تو سوگند، این ها در مستى خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‌اند.

خطاب آیه به رسول اسلام صلی الله علیه وآله است و خداوند به جز او به جان کسی سوگند یاد ننموده که این فعل جهت بزرگداشت آن جناب می باشد.[۹] اهمیت و دلیل سوگند با این عظمت، به خاطر مست بودن قومی است که سرگردان غفلت ها و شهوات هستند، ناگهان عذاب الهی آنها را فراگرفته و به هلاکت می رساند.[۱۰]

قسم به قرآن

خدای متعال در آیات متعدد به خود قرآن با صفات مختلف سوگند یاد کرده، از جمله: قرآن مجید،[۱۱] صاحب ذکر،[۱۲] مبین[۱۳] و حکیم که به بیان یکی از آنها به اختصار می پردازیم: «وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ × إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ»؛[۱۴] سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستى.

حکمت، صفتی است که در مورد شخص عاقل و زنده بکار می رود و توصیف کردن قرآن به این صفت بیانگر این مطلب است که خداوند قرآن را موجودی زنده و عاقل بیان نموده؛ موجودی که می تواند درهای حکمت را به روی انسان ها باز کند و آنها را به راه راست هدایت نماید.[۱۵] یادکرد سوگند الهی به قرآن حکیم در حقیقت برای اثبات نبوت پیامبر اسلام و استدلال به رسالت ایشان با قرآن است؛ چرا که قرآن، معجزه ابدی و جاودانه ی پیامبر اسلام است که هیچ کس توانایی آوردن همانند آن را ندارد.[۱۶]

قسم به فرشتگان

در سوره های متعدد قرآن کریم با صفات مختلفی به ملائکه قسم یاد شده که از طرفی مأموریت فرشتگان را در عالم هستی خبر می دهد، مانند آیات ذیل: «وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا* وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا * وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا*فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا* فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا *»؛[۱۷] سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را به شدت از بدن هایشان) برمى‌کشند و فرشتگانى که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا مى‌سازند و سوگند به فرشتگانى که (در اجراى فرمان الهى) با سرعت حرکت مى‌کنند و سپس بر یکدیگر سبقت مى‌گیرند و آنها که امور را تدبیر مى‌کنند!

در این آیات، به ملائکه ای سوگند یاد شده که مطیع امر الهی بوده و تدبیر عالم در دست آنهاست و آنان با اذن خدا به مسئولیت خویش پرداخته و تدبیرات خداوند را تحقق می بخشند.[۱۸]

قسم به انسانها

سوگند به جان آدمی،[۱۹] پدر و فرزندش[۲۰] (ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل)، وجدان آدمی و... در آیات متعدد بیان شده که نمونه ای را به اختصار تبیین می کنیم: «لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ × وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»؛[۲۱] سوگند به روز قیامت و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حق است).

این که به قیامت و نفس سرزنش کننده با هم قسم یاد شده، نمی تواند بی ارتباط باشد؛ چون با بلاغت و اعجاز قرآنی تناسب ندارد؛ اما ارتباطی که بین این دو وجود دارد، اینست که مراد از "قیامت"، قیامت کبری و رستاخیز الهی است و "نفس لوّامه" قیامت صغری و دادگاه وجدان بشری است و قسم به این دو در حقیقت برای برانگیختن و رسیدن بسزای اعمال انسانهاست. در این آیه خداوند به وجدان آدمی قسم یاد نموده که قیامت حق است و به دلیل عظمت و ارزش والایش که انسان را از غفلت بیدار کرده و از گناهان بازداشته و نجات می دهد. خداوند در وجود انسان ها محکمه ای به نام وجدان نهاده که خود دلیل روشنی برای وجود معاد است و شباهت عجیبی به معاد و دادگاه الهی دارد:

  • یک. در هر دو دادگاه قاضی، شاهد و مجری حکم یکی بیش نیست.
  • دو. در هر دو رشوه و تبعیض راهی ندارد.
  • سه. قطورترین پرونده ها در کوتاهترین زمان و بدون تجدید نظر رسیدگی می شود.
  • چهار. روح انسانی اول از درون سوخته، بعد به بیرون دل و جان سرایت می کند.[۲۲]

قسم به اسبان دونده مجاهدان

«وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا × فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا × فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا »؛[۲۳] سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفس‌زنان به پیش مى‌رفتند و سوگند به افروزندگان جرقه ی آتش (در برخورد سُمهایشان با سنگهاى بیابان) و سوگند به هجوم آوران سپیده دم‌.

خداوند با این سوگندها می خواهد ما را به اهمیت جهاد و جایگاه رفیع آن در اسلام و ارزش فوق العاده اش آگاه سازد تا مسلمانان ذلت و خواری را از خود دور ساخته و عزت و عظمت خویش را به رخ جهانیان بکشند.[۲۴]

قسم به زمان

الف. زمانهای دنیوی؛ مانند: سوگند به شب،[۲۵] روز‌،[۲۶] سپیده دم،[۲۷] صبح[۲۸] عصر و... که کراراً در قرآن یاد شده و ما در این نوشتار، جهت اختصار به تشریح یکی از آنها می پردازیم: «وَالْعَصْرِ × إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ»؛[۲۹] به عصر سوگند که انسانها همه در زیانند.

در تفسیر کلمه ی "عصر" آمده که منظور از عصر، وقت عصر، سراسر زمان، تاریخ بشریت، عصر ظهور پیامبر اسلام یا عصر ظهور و قیام حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه است که هر کدام داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده است.[۳۰] اما صحیحترین نظر بر اساس سیاق و بیان سوره عصر، باید عصر قیام امام زمان علیه السلام باشد که زمان جدایی حق از باطل است؛ و ظاهر آیه ی شریفه که پیرامون عصری است که خسارت و ضرر تمامی انسان های منقطع از خدا را آشکار ساخته، با این منطبق است؛ زیرا در دوران های گذشته نزول عذاب منطقه ای بوده و شامل تمامی انسانها نمی شده و عذاب فراگیری که تمام بشریت را فراگرفته و حق را از باطل کاملاً جدا کند، در همان عصر حضرت مهدی علیه السلام است.[۳۱]

ب. زمان های اخروی؛ مربوط به قیامت و آخرت است که یکی از زمان ها و دوران های مهم بشریت بوده و خدای متعال به آن روز و وقایع آن قسم یاد کرده، از جمله: قسم به روز موعود،[۳۲] معاد جسمانی،[۳۳] سوال از اعمال انسانها،[۳۴] بازخواست از بت پرستان[۳۵] و خود روز قیامت، مثل آیه ی ذیل که به آن اشاره شد: «لَا أُقْسِمُ بِیوْمِ الْقِیامَةِ»؛[۳۶] سوگند به روز قیامت‌.

قسم به مکان

خداوند در قرآن مکانهایی را مقدس شمرده و در مواردی به برخی از آنها قسم یاد کرده که برخی زمینی هستند و برخی آسمانی.

الف. مکان های زمینی؛ از جمله: کوه طور،[۳۷] دریای مملو،[۳۸] مشارق و مغارب،[۳۹] بیت معمور،[۴۰] شهر مکه،[۴۱] و غیره.

قسم به شهر "مکه" در حقیقت قسم به اقامتگاه پیامبر اسلام است: «لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَد × وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ»؛[۴۲] قسم به این شهر مقدس (مکه) شهرى که تو در آن ساکنى.

این تعبیر بیانگر آن است که شهر "مکه" به خاطر ولادت و اقامت آن حضرت در آن شهر شرافت پیدا نموده و مقدس شده است.[۴۳]

ب. مکان های آسمانی؛ یکی از نشانه های عظمت خدای سبحان در عالم هستی، آفرینش آسمان و کرات آسمانی است که خداوند متعال به برخی از این نشانه ها قسم یاد نموده؛ مانند: خورشید،[۴۴] ماه،[۴۵] ستاره،[۴۶] زمین،[۴۷] آسمان[۴۸] و... تا با قسم یادکردن بر این ها بندگانش را به تفکر و اندیشه درباره ی عالم خلقت وادار نماید: «وَالسَّمَاء ذَاتِ الْبُرُوجِ»؛[۴۹] سوگند به آسمان که داراى برج هاى بسیار است.

مراد از بروج، ستارگان فروزان یا برج های تقویمی است. از آنجا که زندگی انسان ها با تقویم ها رابطه ی تنگاتنگی دارد و عالم هستی بر اساس نظم آفریده شده، بدین جهت خداوند به برج های آسمانی قسم یاد نموده است.[۵۰]

قسم به میوه‌ها

«وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ »؛[۵۱] قسم به انجیر و زیتون (یا: قسم به سرزمین شام و بیت المقدس).

انجیر و زیتون دو میوه معروفی هستند که دارای خواص بسیاری بوده و خدای متعال بدانها سوگند یاد نموده است.[۵۲]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج‌۱۸، ص۳۱۶.
  2. سوره شمس/۱-۷.
  3. علیان نژاد، ابوالقاسم؛ سوگندهای پربار قرآن، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب علیه السلام، ۱۳۸۶ش، چاپ اول، ص۲۷.
  4. سوره نحل/۶۳.
  5. سوگندهای پربار قرآن، ص۴۴۵ و ۴۴۶.
  6. سوره ذاریات/۲۲و۲۳.
  7. طباطبایی(علامه)، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱۸، ص۳۷۴ و ۳۷۵.
  8. سوره حجر/۷۲.
  9. زمخشری، محمود؛ تفسیرالکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ق، چاپ سوم، ج۲، ص۵۸۶.
  10. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۲، ص۱۸۵.
  11. سوره ق/۱.
  12. سوره ص/۱.
  13. سوره دخان/۲.
  14. سوره یس/۲و۳.
  15. تفسیر نمونه، ج‌۱۸، ص۳۱۶.
  16. سوگندهای پربار قرآن، ص۵۱۹.
  17. سوره نازعات/۱-۵.
  18. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۱۸۱.
  19. سوره شمس/۷.
  20. سوره بلد/۳.
  21. سوره قیامت/۱و۲.
  22. تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۷۴-۲۷۶ و ۲۸۲-۲۸۳.
  23. سوره عادیات/۱-۳.
  24. سوگندهای پربار قرآن، ص۳۲۱.
  25. سوره فجر/۲، سوره ضحی/۲، سوره لیل/۱، سوره انشقاق/۱۶، سوره تکویر/۱۷، سوره شمس/۴ و سوره مدثر/۳۳.
  26. سوره لیل/۲، سوره شمس/۳ و سوره ضحی/۱.
  27. سوره انشقاق/۱۶.
  28. سوره تکویر/۱۸ و سوره مدثر/۳۴.
  29. سوره عصر/۱و۲.
  30. تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۲۹۳-۲۹۴.
  31. نقی پورفر، ولیالله؛ بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، ۱۳۷۷ش، چاپ اول، ص۳۵۵.
  32. سوره بروج/۲.
  33. سوره مریم/۶۸.
  34. سوره حجر/۹۲ و ۹۳.
  35. سوره نحل/۵۶.
  36. سوره قیامت/۱.
  37. سوره طور/۱ و سوره تین/۲.
  38. سوره طور/۵ و ۶.
  39. سوره معارج/۴۰.
  40. سوره طور/۴.
  41. سوره بلد/۱ و سوره تین/۳.
  42. سوره بلد/۱و۲.
  43. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‌۲۰، ص۲۸۹.
  44. سوره شمس/۱.
  45. سوره شمس/۲، سوره مدثر/۳۲ و سوره انشقاق/۱۷.
  46. سوره نجم/۱، سوره واقعه/۷۵ و سوره تکویر/۱۵.
  47. سوره شمس/۶.
  48. سوره بروج/۱، سوره شمس/۵، سوره طارق/۱ و سوره ذاریات/۷.
  49. سوره بروج/۱.
  50. سوگندهای پربارقرآن، ص۲۰۴.
  51. سوره تین/۱.
  52. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۲۰، ص۳۱۹.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن