انابه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
(←اقسام انابه و شرایط آن) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه== | ==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه== | ||
− | از آیات {{متن قرآن| | + | از آیات «{{متن قرآن|{{آیه|13|27}} 💠<ref>[[آیه 27 سوره رعد|سوره رعد، آیه ۲۷.]]</ref> {{آیه|13|28}}<ref>[[آیه 28 سوره رعد|همان، آیه ۲۸.]]</ref>}}»؛ برمیآید که [[ایمان]] و آرامش قلب با یاد [[خدا]]، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.</ref> در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفتهاند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به [[فطرت]] [[توحید|توحیدی]] است، یعنی هر زمان که عاملی [[انسان]] را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «{{متن قرآن|{{آیه|30|30}} 💠<ref>[[آیه 30 سوره روم|سوره روم، آیه ۳۰.]]</ref> {{آیه|30|31}}<ref>[[آیه 31 سوره روم|همان، آیه ۳۱.]]</ref>}}»؛ <ref>تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref> |
− | تکیه روی {{متن قرآن| | + | تکیه روی '''{{متن قرآن|«مُنِيبِينَ إِلَيْهِ»}}''' در آیه «{{متن قرآن|{{آیه|30|33}}}}» <ref>[[آیه 33 سوره روم|سوره روم، آیه ۳۳.]]</ref>؛ با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و [[شرک]] امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید میکند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز میگردد.<ref>. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۳۳.</ref> |
برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> | برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> | ||
سطر ۲۶: | سطر ۲۶: | ||
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله: | در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله: | ||
− | *۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]](علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل | + | *۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]](علیه السلام) می باشد: {{متن حدیث|«اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین»}}<ref> الفروق اللغویه، ص ۱۴۶ - ۱۴۷.</ref>؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمانترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.». |
*۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. | *۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. | ||
*۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). | *۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). | ||
سطر ۳۹: | سطر ۳۹: | ||
==اهمیت و آثار انابه== | ==اهمیت و آثار انابه== | ||
− | در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن| | + | در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن|«وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ ...»}}<ref>[[آیه 54 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۵۴.]]</ref>؛ [[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱؛ [[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱، ۱۵).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref> در [[قرآن کریم]] به انابه [[پیامبراسلام|پیامبر اسلام]](صلی الله علیه وآله)([[سوره شوری|شوری]]/۴۲، ۱۰)، [[حضرت ابراهیم]](علیه السلام) ([[سوره ممتحنه|ممتحنه]]/۶۰، ۴؛ [[سوره هود|هود]]/۱۱، ۷۵)، [[حضرت شعیب]](علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، [[حضرت داود]](علیه السلام) ([[سوره ص|ص]]/۳۸،۲۴) و [[حضرت سلیمان]](علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.<ref>. المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.</ref> |
از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن [[کعبه|بیتالحرام]] میشود.<ref>. شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن [[کعبه|بیتالحرام]] میشود.<ref>. شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | ||
سطر ۴۷: | سطر ۴۷: | ||
۱. دستهای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده: | ۱. دستهای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده: | ||
− | *الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت میکند: {{متن قرآن|«... | + | *الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت میکند: {{متن قرآن|«... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»}}<ref>[[آیه 27 سوره رعد|سوره رعد، آیه ۲۷.]]</ref>، {{متن قرآن|«... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره شوری|سوره شوری، آیه ۱۳.]]</ref>. |
− | *ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از آیات الهی متذکر میشود: {{متن قرآن|«هُوَ | + | *ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از آیات الهی متذکر میشود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره غافر|سوره غافر، آیه ۱۳.]]</ref>؛ در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «{{متن قرآن|{{آیه|50|6}} 💠<ref>[[آیه 6 سوره ق|سوره قاف، آیه ۶.]]</ref> {{آیه|50|7}} 💠<ref>[[آیه 7 سوره ق|همان، آیه ۷.]]</ref> {{آیه|50|8}}<ref>[[آیه 8 سوره ق|همان، آیه ۸.]]</ref>}}»؛ وقوف بر دلایل [[توحید]] الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی [[شرک]] و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار میشود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه میکند، پرده کنار رفته و توحید آشکار میگردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.</ref> برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»}}<ref>سوره روم، آیه ۳۱.]]</ref>؛ <ref>تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.</ref> |
۲. دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است: | ۲. دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است: | ||
− | *الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت [[طاغوت]] پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: {{متن قرآن| | + | *الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت [[طاغوت]] پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ...»}}<ref>[[آیه 17 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۱۷.]]</ref>؛ |
− | *ب. ورود به [[بهشت]]؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: {{متن قرآن| | + | *ب. ورود به [[بهشت]]؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «{{متن قرآن|{{آیه|50|31}} 💠<ref>[[آیه 31 سوره ق|سوره قاف، آیه ۳۱.]]</ref> {{آیه|50|32}} 💠<ref>[[آیه 32 سوره ق|همان، آیه ۳۲.]]</ref> {{آیه|50|33}}<ref>[[آیه 33 سوره ق|همان، آیه ۳۳.]]</ref>}}»؛ کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، میتواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>. مجمعالبیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»}}<ref>[[آیه 84 سوره صافات|سوره صافات، آیه ۸۴.]]</ref>؛ دانستهاند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه میکند، چنانکه اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم میگردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.</ref> |
− | *ج. نجات از [[عذاب]] الهی؛ انابه به سوی خدا و [[تسلیم]] شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: {{متن قرآن| | + | *ج. نجات از [[عذاب]] الهی؛ انابه به سوی خدا و [[تسلیم]] شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: {{متن قرآن|«وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»}}<ref>[[آیه 54 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۵۴.]]</ref>. |
==اقسام انابه و شرایط آن== | ==اقسام انابه و شرایط آن== | ||
سطر ۶۰: | سطر ۶۰: | ||
انابه دو گونه است: | انابه دو گونه است: | ||
− | *۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترکاند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه میکند: {{متن قرآن| | + | *۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترکاند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه میکند: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ...»}}<ref>سوره روم، آیه ۳۳.</ref>؛ حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید میشوند به سوی خدا باز میگردند: «{{متن قرآن|{{آیه|30|33}} 💠<ref>[[آیه 33 سوره روم|همان.]]</ref> {{آیه|30|34}}<ref>[[آیه 34 سوره روم|همان، آیه ۳۴.]]</ref>}}». |
− | *۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه میبرد، زیرا از روی [[فطرت]] میداند دارای خالقی است که او را [[رزق|روزی]] داده و یاری میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ | + | *۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه میبرد، زیرا از روی [[فطرت]] میداند دارای خالقی است که او را [[رزق|روزی]] داده و یاری میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ ...»}}<ref>[[آیه 8 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۸.]]</ref>، «{{متن قرآن|{{آیه|10|22}} 💠<ref>[[آیه 22 سوره یونس|سوره یونس، آیه ۲۲.]]</ref> {{آیه|10|23}}<ref>[[آیه 23 سوره یونس|همان، آیه ۲۳.]]</ref>}}»؛ در آیهای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: {{متن قرآن|«وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»}}<ref>[[آیه 32 سوره لقمان|سوره لقمان، آیه ۳۲.]]</ref>. <ref>موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref> |
برخی گفتهاند انابه به سه چیز و سه شرط محقق میشود: | برخی گفتهاند انابه به سه چیز و سه شرط محقق میشود: | ||
− | *۱. انابه در باطن و با قلب، بهگونهای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: {{متن قرآن|«مَنْ | + | *۱. انابه در باطن و با قلب، بهگونهای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: {{متن قرآن|«مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»}}<ref>سوره قاف، آیه ۳۳.</ref>. |
− | *۲. انابه در گفتار، بهگونهای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: {{متن قرآن|«هُوَ | + | *۲. انابه در گفتار، بهگونهای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره غافر|سوره غافر، آیه ۱۳.]]</ref>. |
*۳. انابه در اعمال ظاهری بهگونهای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | *۳. انابه در اعمال ظاهری بهگونهای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref> | ||
− | برخی نیز از مقدم شدن [[توکل]] بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... | + | برخی نیز از مقدم شدن [[توکل]] بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 88 سوره هود|سوره هود، آیه ۸۸.]]</ref>؛ استفاده کردهاند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref> |
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
سطر ۷۵: | سطر ۷۶: | ||
*[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm "انابه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، علی خراسانی]. | *[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm "انابه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، علی خراسانی]. | ||
− | + | {{قرآن}} | |
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:اخلاق الهی]] | [[رده:اخلاق الهی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۳ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۹
«اِنابه» واژهای قرآنی، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی خداوند است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هممعنای توبه دانستهاند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوتهایی وجود دارد. در آیات و روایات، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.
محتویات
انابه در لغت و اصطلاح
«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» بهکار میرود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد[۱] و باب افعال[۲] آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز میگردد نُوب میگویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه مینامند.[۳] در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.[۴] برخی گفتهاند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانستهاند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.[۵]
براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی خدا» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.[۶]
مشتقات «نوب» در قرآن کریم، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال بهکار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) آمده است.[۷]
اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کردهاند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .[۸] این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته[۹] و برای آن مراتبی یاد کردهاند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا[۱۰] و نیز انابه از روی اصلاح چنانکه بر پایه عذر، از روی وفا چنانکه بر پایه عهد و از روی حال چنانکه بر پایه اجابت باشد[۱۱] یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.[۱۲]
انابه نزد اهل کلام، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.[۱۳]
حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه
از آیات «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ 💠[۱۴] الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱۵]»؛ برمیآید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[۱۶] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفتهاند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است، یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ 💠[۱۷] مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۸]»؛ [۱۹]
تکیه روی «مُنِيبِينَ إِلَيْهِ» در آیه «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ» [۲۰]؛ با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و شرک امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید میکند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز میگردد.[۲۱]
برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفتهاند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.[۲۲]
براساس آنچه گذشت، بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید میکند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از گناه است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[۲۳]
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:
- ۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین»[۲۴]؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمانترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».
- ۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
- ۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
- ۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
- ۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
- ۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
- ۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.[۲۵]
- ۸. توبه و استغفار و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست میدهد.[۲۶]
البته بسیاری از مفسران[۲۷] و لغویان[۲۸] انابه را هممعنای توبه دانستهاند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه[۲۹] و خالص کردن عمل[۳۰] و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانستهاند.[۳۱] برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آوردهاند، به همین جهت انابه با حرف «الی» بهکار میرود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.[۳۲]
اهمیت و آثار انابه
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ ...»[۳۳]؛ روم/۳۰، ۳۰-۳۱؛ لقمان/۳۱، ۱۵).[۳۴] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شوری/۴۲، ۱۰)، حضرت ابراهیم(علیه السلام) (ممتحنه/۶۰، ۴؛ هود/۱۱، ۷۵)، حضرت شعیب(علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، حضرت داود(علیه السلام) (ص/۳۸،۲۴) و حضرت سلیمان(علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.[۳۵]
از آثار مهم و گوناگون انابه نیز میتوان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیتالحرام میشود.[۳۶]
آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:
۱. دستهای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:
- الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت میکند: «... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»[۳۷]، «... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»[۳۸].
- ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه میکند از آیات الهی متذکر میشود: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»[۳۹]؛ در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ 💠[۴۰] وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ 💠[۴۱] تَبْصِرَةً وَذِكْرَىٰ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ[۴۲]»؛ وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار میشود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه میکند، پرده کنار رفته و توحید آشکار میگردد.[۴۳] برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمردهاند: « مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»[۴۴]؛ [۴۵]
۲. دستهای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:
- الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده میشود: «وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ...»[۴۶]؛
- ب. ورود به بهشت؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ 💠[۴۷] هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ 💠[۴۸] مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ[۴۹]»؛ کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، میتواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.[۵۰] برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[۵۱]؛ دانستهاند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه میکند، چنانکه اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم میگردد.[۵۲]
- ج. نجات از عذاب الهی؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: «وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»[۵۳].
اقسام انابه و شرایط آن
انابه دو گونه است:
- ۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترکاند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه میکند: «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ...»[۵۴]؛ حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید میشوند به سوی خدا باز میگردند: «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ 💠[۵۵] لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۵۶]».
- ۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.[۵۷] انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفتهاند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه میبرد، زیرا از روی فطرت میداند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری میکند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز میگردد: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ ...»[۵۸]، «هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ ۙ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 💠[۵۹] فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ ۖ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۶۰]»؛ در آیهای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: «وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»[۶۱]. [۶۲]
برخی گفتهاند انابه به سه چیز و سه شرط محقق میشود:
- ۱. انابه در باطن و با قلب، بهگونهای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: «مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»[۶۳].
- ۲. انابه در گفتار، بهگونهای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»[۶۴].
- ۳. انابه در اعمال ظاهری بهگونهای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.[۶۵]
برخی نیز از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»[۶۶]؛ استفاده کردهاند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.[۶۷]
پانویس
- پرش به بالا ↑ . مقاییساللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».
- پرش به بالا ↑ . قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
- پرش به بالا ↑ . مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
- پرش به بالا ↑ . اقربالموارد، ج۵، ص۵۰۸؛ القاموسالمحیط، ج۱، ص۲۳۳؛ لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۹، «نوب».
- پرش به بالا ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».
- پرش به بالا ↑ . فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.
- پرش به بالا ↑ . توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.
- پرش به بالا ↑ . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.
- پرش به بالا ↑ . منازل السائرین، ص ۱۶.
- پرش به بالا ↑ . فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.
- پرش به بالا ↑ . منازلالسائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.
- پرش به بالا ↑ . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.
- پرش به بالا ↑ . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.
- پرش به بالا ↑ سوره رعد، آیه ۲۷.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۲۸.
- پرش به بالا ↑ . المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.
- پرش به بالا ↑ سوره روم، آیه ۳۰.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۳۱.
- پرش به بالا ↑ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.
- پرش به بالا ↑ سوره روم، آیه ۳۳.
- پرش به بالا ↑ . تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۳۳.
- پرش به بالا ↑ . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
- پرش به بالا ↑ . جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.
- پرش به بالا ↑ الفروق اللغویه، ص ۱۴۶ - ۱۴۷.
- پرش به بالا ↑ . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.
- پرش به بالا ↑ . المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.
- پرش به بالا ↑ . جامعالبیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روضالجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.
- پرش به بالا ↑ . لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاجالعروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموسالمحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».
- پرش به بالا ↑ . مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۶.
- پرش به بالا ↑ . مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.
- پرش به بالا ↑ . لسانالعرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.
- پرش به بالا ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».
- پرش به بالا ↑ سوره زمر، آیه ۵۴.
- پرش به بالا ↑ . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.
- پرش به بالا ↑ . المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.
- پرش به بالا ↑ . شرح منظومه، ص ۳۵۵.
- پرش به بالا ↑ سوره رعد، آیه ۲۷.
- پرش به بالا ↑ سوره شوری، آیه ۱۳.
- پرش به بالا ↑ سوره غافر، آیه ۱۳.
- پرش به بالا ↑ سوره قاف، آیه ۶.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۷.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۸.
- پرش به بالا ↑ . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.
- پرش به بالا ↑ سوره روم، آیه ۳۱.]]
- پرش به بالا ↑ تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
- پرش به بالا ↑ سوره زمر، آیه ۱۷.
- پرش به بالا ↑ سوره قاف، آیه ۳۱.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۳۲.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۳۳.
- پرش به بالا ↑ . مجمعالبیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.
- پرش به بالا ↑ سوره صافات، آیه ۸۴.
- پرش به بالا ↑ . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.
- پرش به بالا ↑ سوره زمر، آیه ۵۴.
- پرش به بالا ↑ سوره روم، آیه ۳۳.
- پرش به بالا ↑ همان.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۳۴.
- پرش به بالا ↑ . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
- پرش به بالا ↑ سوره زمر، آیه ۸.
- پرش به بالا ↑ سوره یونس، آیه ۲۲.
- پرش به بالا ↑ همان، آیه ۲۳.
- پرش به بالا ↑ سوره لقمان، آیه ۳۲.
- پرش به بالا ↑ موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.
- پرش به بالا ↑ سوره قاف، آیه ۳۳.
- پرش به بالا ↑ سوره غافر، آیه ۱۳.
- پرش به بالا ↑ . اوصافالاشراف،ص۳۷؛ جامعالسعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.
- پرش به بالا ↑ سوره هود، آیه ۸۸.
- پرش به بالا ↑ . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».