انابه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
«اِنابه» واژه‌ای [[قرآن|قرآنی]]، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی [[خداوند]] است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هم‌معنای [[توبه]] دانسته‌اند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوت‌هایی وجود دارد. در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.
  
انابه بازگشتی عمیق با قلب و زبان و عمل به خداست
+
==انابه در لغت و اصطلاح==
 +
«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد<ref>. مقاییس‌اللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».</ref> و باب افعال<ref>. قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.<ref>. مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.<ref>. اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸‌؛ القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱۴، ص‌۳۱۹، «نوب».</ref> برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».</ref>
  
==واژه شناسی انابه==
+
براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی [[خدا]]» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.<ref>. فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.</ref>
انابه مصدر باب افعال از ریشه «ن  و  ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست ثلاثی مجرد<ref>. [[مقاییس‌اللغه]]، ج 5، ص 367؛ مفردات، ص 827، «نوب».</ref> و باب افعال<ref>. قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».</ref> آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.<ref>. مفردات، ص 827؛ [[لسان العرب]]، ج 14، ص 319؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118، «نوب».</ref> در صورت دوم ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.<ref>. اقرب‌الموارد، ج5‌، ص508‌؛ [[القاموس‌المحیط]]، ج1، ص‌233؛ لسان العرب، ج‌14، ص‌319، «نوب».</ref>برخی گفته‌اند:اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 269، «نوب».</ref> بعضی نیز احتمال داده‌اند انابه معتلّ‌یایی از «ناب» به معنای انقطاع باشد.<ref>. تفسیر بیضاوی، ج 3، ص 345؛ روض‌الجنان، ج 15، ص 260؛ تفسیر موضوعی، ج 12، ص 168.</ref> «ناب» به معنای دندان نیش نیز آمده است<ref>. لسان‌العرب، ج14، ص345، «نیب»؛ القاموس‌المحیط، ج 1، ص 233، «الناب».</ref> که با آن چیزی را قطع می‌کنند. براساس معنای لغوی اگر انابه از نوب باشد انابه به سوی خدا به معنای بازگشت به اوست و اگر از ناب باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.<ref>. فطرت در قرآن، ص 168.</ref>
 
  
 +
مشتقات «نوب» در [[قرآن|قرآن کریم]]، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن| (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)}}؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن| (منیب، منیبین، منیباً)}} آمده است.<ref>. توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲  ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.</ref>
  
==انابه نزد اهل سلوک==
+
اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از [[غفلت]] به [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]] و از وحشت به انس، ترک اصرار بر [[گناه|گناهان]] و ملازمت [[استغفار]]، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، [[اخلاص]] داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.</ref> این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته<ref>. منازل السائرین، ص ۱۶.</ref> و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا<ref>. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref> و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد<ref>. منازل‌السائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.</ref> یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.</ref>
 
اهل سلوک از انابه با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند:بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و....<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج ص 112  113.</ref> این گروه انابه را منزل چهارم از 100 منزل سلوک به سوی خدا دانسته<ref>. [[منازل السائرین]]، ص 16.</ref> و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا<ref>. فرهنگ نوربخش، ج2، ص 113؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ص 274.</ref> و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد<ref>. منازل‌السائرین، ص17؛ التوبةوالانابه، ص380381؛ فرهنگ نوربخش، ج ص 114.</ref> یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ص 274؛ فرهنگ نوربخش، ج ص 113  114.</ref>
 
  
==انابه نزد اهل کلام ==
+
انابه نزد اهل [[علم کلام|کلام]]، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.</ref>
  
انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب* از تیرگیهای شبهات است.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، ص 274؛ التعریفات، ص 55.</ref>
+
==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه==
  
==انابه در قرآن==
+
از آیات {{متن قرآن|«... وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّه...»}} ([[سوره رعد|رعد]]/۱۳، ۲۷-۲۸) برمی‌آید که [[ایمان]] و آرامش قلب با یاد [[خدا]]، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.</ref> در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به [[فطرت]] [[توحید|توحیدی]] است، یعنی هر زمان که عاملی [[انسان]] را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: {{متن قرآن|«فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا...  مُنِیبِینَ إِلَیهِ»}}؛ ([[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱).<ref>. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>
  
مشتقات نوب در قرآن 18 بار و تنها از باب افعال به‌کار رفته است که 11 بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن| (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)}}؛ و 7 بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن| (منیب، منیبین، منیباً)}}؛ است.<ref>. توبه در قرآن و سنت، ص 42  44؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504؛ المعجم الاحصائی، ج 1، ص 561؛ ج 3، ص 1495.</ref>
+
تکیه روی {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ»}} در آیه {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیهِ...»}}؛ (روم/۳۰،۳۳) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و [[شرک]] امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.<ref>. همان، ص ۴۳۳.</ref>
  
==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه:==
+
برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref>
  
از آیات {{متن قرآن|«... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّه...»}}؛ (رعد/13،27  28) برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج 11، ص 353.</ref>در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، گفته‌های گوناگونی ارائه شده است ، برخی گفته‌اند:انابه بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است، یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد:{{متن قرآن|«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا...  مُنِيبِينَ إِلَيْهِ»}}؛ (روم/30، 30  31)<ref>. [[نمونه]]، ج 16، ص 419  420.</ref> تکیه روی {{متن قرآن|« مُنِيبِينَ إِلَيْهِ»}} در آیه {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ...»}}؛ (روم/30،33) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان توحید و خداپرستی، و شرک امر عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.<ref>. همان، ص 433.</ref>
+
براساس آنچه گذشت، بین انابه و [[توبه]] تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در [[قرآن]] و [[سنت]] آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از [[گناه]] است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از [[مباح|مباحات]] نیز هست و آن از مقامات والاست.<ref>. جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.</ref>
  
برخی انابه را متضمن 4 امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند:اگر این 4 خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم منیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص 379.</ref>
+
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:  
  
براساس آنچه گذشت بین انابه و توبه* تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است، زیرا توبه، بازگشت از گناه است، ولی انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.<ref>. [[جامع السعادات]]، ج 3، ص 90.</ref>
+
*۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]](علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».<ref>. الفروق اللغویه، ص ۱۴۶-۱۴۷.</ref>
 +
*۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
 +
*۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
 +
. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
 +
*۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
 +
*۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در [[ثواب]] باشد انابه است.
 +
*۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.</ref>
 +
. توبه و [[استغفار]] و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.<ref>. المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.</ref>
  
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:1. توبه پشیمانی از فعل و انابه ترک گناهان و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام)است:{«اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».<ref>. الفروق اللغویه، ص 146  147.</ref> 2. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی. 3. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق). 4. انابه مقامی پس از مقام توبه است. 5. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است. 6. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است. 7. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت ، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص 137؛ فرهنگ نوربخش، ج 2، ص 113؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص 75  78.</ref> 8. توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.<ref>. المکاسب، ص 336؛ توبه در قرآن و سنت، ص 42.</ref>
+
البته بسیاری از مفسران<ref>. جامع‌البیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.</ref> و لغویان<ref>. لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموس‌المحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».</ref> انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه<ref>. مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۸۶.</ref> و خالص کردن عمل<ref>. مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.</ref> و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن [[نفس]] و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref>
  
البته بسیاری از مفسران<ref>. [[جامع‌البیان]]، مج8،ج13،ص189190؛ [[روض‌الجنان]]، ج 16، ص 304؛ [[المنیر]]، ج 24، ص 35، 39.</ref> و لغویان<ref>. لسان‌العرب، ج4،ص319؛ تاج‌العروس، ج2،ص455، «نوب»، [[القاموس‌المحیط]]، ج 1، ص 233، «ناب».</ref> انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه<ref>. مجمع البحرین، ج‌4، ص‌386.</ref>و خالص کردن عمل<ref>. مفردات، ص 827، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج 7، ص 118؛ نثر طوبی، ج 2، ص 504.</ref> و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج4، ص319؛ الصحاح، ج1، ص 229.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».</ref>
+
==اهمیت و آثار انابه==
  
==اهمیت و آثار انابه:==
+
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن|«وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ...»}}؛ ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۵۴؛ [[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱؛ [[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱، ۱۵).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref> در [[قرآن کریم]] به انابه [[پیامبراسلام|پیامبر اسلام]](صلی الله علیه وآله)([[سوره شوری|شوری]]/۴۲، ۱۰)، [[حضرت ابراهیم]](علیه السلام) ([[سوره ممتحنه|ممتحنه]]/۶۰، ۴؛ [[سوره هود|هود]]/۱۱، ۷۵)، [[حضرت شعیب]](علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، [[حضرت داود]](علیه السلام) ([[سوره ص|ص]]/۳۸،۲۴) و [[حضرت سلیمان]](علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.<ref>. المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.</ref>
  
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعالی بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است:{{متن قرآن|«واَنیبُوا اِلی رَبِّکُم...»}}؛ (زمر/39،54 و نیز روم/30، 30  31؛ لقمان/31، 15)<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 250  251.</ref> در قرآن کریم به انابه [[پیامبراسلام]](صلی الله علیه وآله)(شورا/42، 10)، [[حضرت ابراهیم]](علیه السلام)(ممتحنه/60، 4؛ هود/11، 75)، [[حضرت شعیب]](علیه السلام)(هود/11،88)، [[حضرت داود]](علیه السلام)(ص/38،24) و [[حضرت سلیمان]](علیه السلام)(ص/38، 34) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزیش سازد.<ref>. [[المستدرک]]، ج 4، ص 268.</ref> از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت‌الحرام می‌شود.<ref>. شرح منظومه، ص 355.</ref> آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:1. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند:{{متن قرآن|«...وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»}}؛ (رعد/13،27)، {{متن قرآن|«وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»}}؛ (شوری/42،13)
+
از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن [[کعبه|بیت‌الحرام]] می‌شود.<ref>. شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref>  
  
ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود:{{متن قرآن|«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»}}؛ (غافر/40، 13) در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت* و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است:{{متن قرآن|«أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ... وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا... تَبْصِرَةً وَذِكْرَىٰ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ»}}؛ (ق/50، 6  8؛ سباء/34،9) وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج 28، ص 42.</ref>
+
آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:  
  
برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند:{{متن قرآن|« مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ...»}} (روم/30،31)<ref>. تفسیر موضوعی ، ج 12، ص 170.</ref>
+
۱. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:  
  
2. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:الف. بشارت؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود:{{متن قرآن|«وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...»}}؛ (زمر/39،17)
+
*الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند: {{متن قرآن|«...وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ»}}؛ ([[سوره رعد|رعد]]/۱۳،۲۷)، {{متن قرآن|«وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ»}}؛ (شوری/۴۲،۱۳).
 +
*ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»}}؛ ([[سوره غافر|غافر]]/۴۰، ۱۳). در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: {{متن قرآن|«أَفَلَمْ ینْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ... وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا... تَبْصِرَةً وَذِکرَىٰ لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ»}}؛ ([[سوره ق|ق]]/۵۰، ۶-۸؛ [[سوره سبا|سباء]]/۳۴،۹) وقوف بر دلایل [[توحید]] الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی [[شرک]] و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.</ref> برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند: {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»}} (روم/۳۰،۳۱).<ref>. تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.</ref>
  
ب. وارد بهشت شدن، بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند:{{متن قرآن|«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ... مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»}}؛ (ق/50، 31  33) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>.[[ مجمع‌البیان]]، ج9، ص224؛ [[المیزان]]، ج18، ص 355؛ توبه در قرآن و سنت، ص 43.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»}}؛(صافّات/37،84) دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج 28، ص 179.</ref>
+
۲. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:
  
ج. نجات از عذاب؛ انابه به سوی خدا و تسلیم* شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهی است:{{متن قرآن|«وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»}}؛ (زمر/39،54)
+
*الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت [[طاغوت]] پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود: {{متن قرآن|«وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...»}}؛ ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۱۷).
 +
*ب. ورود به [[بهشت]]؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: {{متن قرآن|«وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ... مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»}}؛ ([[سوره ق|ق]]/۵۰، ۳۱-۳۳) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>. مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»}}؛([[سوره صافات|صافّات]]/۳۷،۸۴) دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.</ref>
 +
*ج. نجات از [[عذاب]] الهی؛ انابه به سوی خدا و [[تسلیم]] شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: {{متن قرآن|«وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»}}؛ (زمر/۳۹،۵۴).
  
==اقسام و شرایط انابه:==
+
==اقسام انابه و شرایط آن==
  
انابه دو گونه است:1. انابه برای ربوبیت خدا که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند:{{متن قرآن|«واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»}}؛ (روم/30،33)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند:{{متن قرآن|«... ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ * لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ...»}}؛ (روم/30، 33  34)
+
انابه دو گونه است:  
  
2. انابه اولیای خدا برای الوهیت او که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص 379.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند:در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد:{{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ»}} (زمر/39،8)، {{متن قرآن|«... حَتَّىٰ إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ...فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ»}}؛ (یونس/10،22  23) در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است:{{متن قرآن|«وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»}}؛ (لقمان/31،32)<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج 1، ص 254  255.</ref> برخی گفته‌اند:انابه به سه امر محقق می‌شود:1. انابه در باطن و با قلب به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند. (ق/50،33) 2. انابه در گفتار به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد (غافر/40،13) 3. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصاف‌الاشراف،ص37؛ جامع‌السعادات،ج3، ص90؛ شرح منظومه، ص 355.</ref> برخی از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب»}}؛ (هود/11،88) استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج 12، ص 270، «نوب».</ref>
+
*۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند: {{متن قرآن|«واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»}}؛ ([[سوره روم|روم]]/۳۰،۳۳)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند: {{متن قرآن|«... ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ * لِیکفُرُوا بِمَا آتَینَاهُمْ...»}}؛ (روم/۳۰، ۳۳-۳۴).
 +
. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی [[فطرت]] می‌داند دارای خالقی است که او را [[رزق|روزی]] داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی مَا کانَ یدْعُو إِلَیهِ مِنْ قَبْلُ»}} ([[سوره زمر|زمر]]/۳۹،۸)، {{متن قرآن|«... حَتَّىٰ إِذَا کنْتُمْ فِی الْفُلْک وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کلِّ مَکانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ»}}؛ ([[سوره یونس|یونس]]/۱۰، ۲۲-۲۳). در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: {{متن قرآن|«وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا کلُّ خَتَّارٍ کفُورٍ»}}؛ ([[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱،۳۲).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref>
  
 +
برخی گفته‌اند انابه به سه چیز و سه شرط محقق می‌شود:
 +
 +
*۱. انابه در باطن و با قلب، به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: {{متن قرآن|«مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»}} ([[سوره ق|ق]]/۵۰،۳۳).
 +
*۲. انابه در گفتار، به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»}} ([[سوره غافر|غافر]]/۴۰،۱۳).
 +
*۳. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصاف‌الاشراف،ص۳۷؛ جامع‌السعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref>
 +
 +
برخی نیز از مقدم شدن [[توکل]] بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ»}}؛ ([[سوره هود|هود]]/۱۱،۸۸) استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 +
==منابع==
  
==منبع==
+
*[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm "انابه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، علی خراسانی].
دائره المعارف قرآن کریم، ج4، مدخل انابه از علی خراسانی[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm]
 
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
[[رده:اخلاق]]
+
[[رده:اخلاق الهی]]
 +
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۸


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اِنابه» واژه‌ای قرآنی، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی خداوند است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوت‌هایی وجود دارد. در آیات و روایات، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.

انابه در لغت و اصطلاح

«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد[۱] و باب افعال[۲] آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.[۳] در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.[۴] برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.[۵]

براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی خدا» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.[۶]

مشتقات «نوب» در قرآن کریم، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) آمده است.[۷]

اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .[۸] این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته[۹] و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا[۱۰] و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد[۱۱] یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.[۱۲]

انابه نزد اهل کلام، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.[۱۳]

حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه

از آیات «... وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ * الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکرِ اللَّه...» (رعد/۱۳، ۲۷-۲۸) برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[۱۴] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است، یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا... مُنِیبِینَ إِلَیهِ»؛ (روم/۳۰، ۳۰-۳۱).[۱۵]

تکیه روی « مُنِیبِینَ إِلَیهِ» در آیه «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیهِ...»؛ (روم/۳۰،۳۳) با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و شرک امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.[۱۶]

برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.[۱۷]

براساس آنچه گذشت، بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از گناه است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[۱۸]

در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:

  • ۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».[۱۹]
  • ۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
  • ۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
  • ۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
  • ۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
  • ۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
  • ۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.[۲۰]
  • ۸. توبه و استغفار و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.[۲۱]

البته بسیاری از مفسران[۲۲] و لغویان[۲۳] انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه[۲۴] و خالص کردن عمل[۲۵] و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.[۲۶] برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.[۲۷]

اهمیت و آثار انابه

در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ...»؛ (زمر/۳۹،۵۴؛ روم/۳۰، ۳۰-۳۱؛ لقمان/۳۱، ۱۵).[۲۸] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شوری/۴۲، ۱۰)، حضرت ابراهیم(علیه السلام) (ممتحنه/۶۰، ۴؛ هود/۱۱، ۷۵)، حضرت شعیب(علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، حضرت داود(علیه السلام) (ص/۳۸،۲۴) و حضرت سلیمان(علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.[۲۹]

از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت‌الحرام می‌شود.[۳۰]

آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:

۱. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:

  • الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند: «...وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ»؛ (رعد/۱۳،۲۷)، «وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ ینِیبُ»؛ (شوری/۴۲،۱۳).
  • ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود: «هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ»؛ (غافر/۴۰، ۱۳). در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «أَفَلَمْ ینْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ... وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا... تَبْصِرَةً وَذِکرَىٰ لِکلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ»؛ (ق/۵۰، ۶-۸؛ سباء/۳۴،۹) وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.[۳۱] برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند: « مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...» (روم/۳۰،۳۱).[۳۲]

۲. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:

  • الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود: «وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ...»؛ (زمر/۳۹،۱۷).
  • ب. ورود به بهشت؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ... مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ»؛ (ق/۵۰، ۳۱-۳۳) کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.[۳۳] برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»؛(صافّات/۳۷،۸۴) دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.[۳۴]
  • ج. نجات از عذاب الهی؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: «وَأَنِیبُوا إِلَىٰ رَبِّکمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یأْتِیکمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»؛ (زمر/۳۹،۵۴).

اقسام انابه و شرایط آن

انابه دو گونه است:

  • ۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند: «واِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنیبینَ اِلَیهِ»؛ (روم/۳۰،۳۳)، حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند: «... ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یشْرِکونَ * لِیکفُرُوا بِمَا آتَینَاهُمْ...»؛ (روم/۳۰، ۳۳-۳۴).
  • ۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.[۳۵] انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِی مَا کانَ یدْعُو إِلَیهِ مِنْ قَبْلُ» (زمر/۳۹،۸)، «... حَتَّىٰ إِذَا کنْتُمْ فِی الْفُلْک وَجَرَینَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کلِّ مَکانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ...فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ»؛ (یونس/۱۰، ۲۲-۲۳). در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: «وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا یجْحَدُ بِآیاتِنَا إِلَّا کلُّ خَتَّارٍ کفُورٍ»؛ (لقمان/۳۱،۳۲).[۳۶]

برخی گفته‌اند انابه به سه چیز و سه شرط محقق می‌شود:

  • ۱. انابه در باطن و با قلب، به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: «مَنْ خَشِی الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ» (ق/۵۰،۳۳).
  • ۲. انابه در گفتار، به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: «هُوَ الَّذِی یرِیکمْ آیاتِهِ وَینَزِّلُ لَکمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا وَمَا یتَذَکرُ إِلَّا مَنْ ینِیبُ» (غافر/۴۰،۱۳).
  • ۳. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.[۳۷]

برخی نیز از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَإِلَیهِ أُنِیبُ»؛ (هود/۱۱،۸۸) استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.[۳۸]

پانویس

  1. . مقاییس‌اللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».
  2. . قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
  3. . مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
  4. . اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸‌؛ القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱۴، ص‌۳۱۹، «نوب».
  5. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».
  6. . فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.
  7. . توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.
  8. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.
  9. . منازل السائرین، ص ۱۶.
  10. . فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.
  11. . منازل‌السائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.
  12. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.
  13. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.
  14. . المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.
  15. . تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.
  16. . همان، ص ۴۳۳.
  17. . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
  18. . جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.
  19. . الفروق اللغویه، ص ۱۴۶-۱۴۷.
  20. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.
  21. . المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.
  22. . جامع‌البیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.
  23. . لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموس‌المحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».
  24. . مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۸۶.
  25. . مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.
  26. . لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.
  27. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».
  28. . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.
  29. . المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.
  30. . شرح منظومه، ص ۳۵۵.
  31. . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.
  32. . تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  33. . مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.
  34. . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.
  35. . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
  36. . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.
  37. . اوصاف‌الاشراف،ص۳۷؛ جامع‌السعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.
  38. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».

منابع