التفسیر المبین (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:التفسیر المبین.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:التفسیر المبین.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= محمدجواد المغنيه
+
|نویسنده= محمدجواد مغنیه
  
 
|موضوع= تفاسیر شیعه
 
|موضوع= تفاسیر شیعه
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد=1
+
|تعداد جلد=۱
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
}}
 
}}
استاد مغنيّه، پس از آنكه تفسير« الكاشف» را به رشته تحرير درآوردند با عنايت به اهميّت نسل جوان و آگاهى از نقش آنان از آغاز دعوت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم تاكنون در پيشرفت اسلام، مصمم گرديد تفسيرى بر قرآن با قلمى روان و مستند و در عين حال به طور موجز و مختصر كه مورد پسند جوانان باشد تحت عنوان« التفسير المبين» به نگارش درآورد. اين تفسير، هم از نظر محتوا و هم از نظر سبك نگارش، يكى از تفاسير بديع اماميه در قرن اخير به شمار مى‌رود.
+
'''«التفسیر المُبین»''' اثر [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مُغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق) مفسر [[شیعه]] لبنانی است. «المُبین»، [[تفسیر|تفسیرى]] بر [[قرآن|قرآن کریم]] با قلمى روان و مستند و در عین حال به طور مختصر و مورد پسند نسل جوان است، که مؤلف آن را پس از «[[التفسیر الکاشف (کتاب)|التفسیر الکاشف]]» خود به نگارش درآورد. این تفسیر در حاشیه قرآن چاپ شده است.  
  
استاد جعفر سبحانى پس از آنكه مرحوم مغنيه را از جمله مفسران بزرگ معاصر شيعى به شمار مى‌آورد و از تفاسير او ياد مى‌كند، در معرفى تفسير« المبين» به موجز بودن و مورد پسند واقع شدن آن از طرف جوانان اشاره مى‌كند.جعفر سبحانى، مقدمه تفسير تبيان / 234.
+
==مؤلف==
 +
[[شیخ محمدجواد مغنیه]] (۱۴۰۰-۱۳۲۴ ق) از علمای برجسته [[شیعه]] و مبارز [[لبنان]] و از شاگردان [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خوئی]] بود.  
  
==روش تفسير==  
+
وی نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، و دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. از دیدگاه مغنیه، انقلاب اسلامی [[ایران]] نظامی است که پا جای پای نظام اسلامی [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه وآله) گذاشته است.
 +
 
 +
برخی دیگر از آثار مهم او عبارتند از: [[تفسیر کاشف (کتاب)|التفسیر الکاشف]]، [[فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)|فی ظلال نهج البلاغه]]، الله و العقل، الشیعه والتشیع، فلسفه المبدأ و المعاد، هذا هی الوهابیّه.
 +
==روش تفسیر==  
 
      
 
      
از ويژگى‌هاى اين تفسير، اختصار و حذف زوايد تفسيرى و مطالب غير ضرورى است كه مفسّر در اين باب كوشيده است كه غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و كوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بيان نمايد. بدين جهت نثر اين تفسير براى هر محققى كه تا اندازه‌اى با ادبيات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
+
از ویژگى‌هاى تفسیر «المُبین»، اختصار و حذف زواید تفسیرى و مطالب غیر ضرورى است که مفسّر در این باب کوشیده است که غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و کوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بیان نماید. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر محققى که تا اندازه‌اى با [[ادبیات عرب]] آشنا باشد قابل استفاده است.
 +
 
 +
وى ابتدا با استناد به آیه «ان هو الاّ ذکر و قرآن مبین» ([[سوره یس (یاسین)|یس]]، ۳۶ / ۶۹) تفسیر خود را به نام «التفسیر المبین» نام گذارى کرده است. این تفسیر در یک مجلد و ۸۲۷ صفحه در بیروت بارها به چاپ رسیده است.
  
وى ابتدا با استناد به آيه« ان هو الاّ ذكر و قرآن مبين»( يس، 36 / 69) تفسير خود را به نام« التفسير المبين» نام گذارى كرده است. اين تفسير در يك مجلد و 827 صفحه در بيروت بارها به چاپ رسيده است.
+
مفسّر در این تفسیر ابتدا در صدر هر [[سوره]] به بحث [[سوره های مکی و مدنی|مکى و مدنى]] بودن آن پرداخته و بدین وسیله توجه محقق را در آغاز، به سبک و روش و اسلوب [[آیه|آیات]] که در [[مکه]] نازل شده یا در [[مدینه]]، معطوف مى‌دارد، و تعداد آیات هر سوره را بیان مى‌کند.  
  
مفسّر در اين تفسير ابتدا در صدر هر سوره به بحث مكى و مدنى بودن آن پرداخته و بدين وسيله توجه محقق را در آغاز، به سبك و روش و اسلوب آيات كه در مكه نازل شده يا در مدينه، معطوف مى‌دارد، و تعداد آيات هر سوره را بيان مى‌كند. سپس در استنباط، كشف و تبيين مفاهيم تفسيرى آيات، از انواع روش‌هاى تفسيرى سود برده است. گاهى از روش« تفسير قرآن به قرآن» و استخراج معانى آيات به كمك آيات مشابه كه سياق آنها يكسان يا نزديك به هم است استفاده كرده و يا آيات را به هم ارجاع مى‌دهد. به عنوان نمونه در تفسير آيه« و امرهم شورى بينهم»( شورى، 42 / 38) پس از ارجاع آن به آيه« و شاورهم فى الامر»( آل عمران، 3 / 159) بيان مى‌دارد:
+
سپس در استنباط، کشف و تبیین مفاهیم تفسیرى آیات، از انواع [[روشهای تفسیری قرآن|روش‌هاى تفسیرى]] سود برده است. گاهى از روش «[[تفسیر قرآن به قرآن]]» و استخراج معانى آیات به کمک آیات مشابه که [[سیاق آیات|سیاق]] آنها یکسان یا نزدیک به هم است استفاده کرده و یا آیات را به هم ارجاع مى‌دهد.
  
« مراد از« امر» در اين آيه، عملى است كه هر گاه نصى از قرآن در مورد آن وارد نشده بود، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم در آن مورد با صحابه مشورت مى‌كرد. مثل مشورت آن حضرت با صحابه در امور نظامى و غيره».المبين / 644
+
گاهى نیز در تفسیر، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقید به روایات تفسیرى مروى از [[معصوم|معصومین]] علیهم السّلام، به [[تفسیر اجتهادی|تفسیر اجتهادى]] آیات مى‌پردازد.  
  
گاهى نيز در تفسير، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقيّد به روايات تفسيرى مروى از معصومين عليهم السّلام، به تفسير اجتهادى آيات مى‌پردازد. به عنوان نمونه در تفسير آيه« قل هو الله احد»( اخلاص، 112 / 1) پس از بيان تقرير فلاسفه درباره واحد بودن خالق و مبدأ اوّل براى وجود و هستى، بيان مى‌دارد:
+
همچنین از آنجا که [[تفسیر مأثور|تفسیر نقلى]] را مى‌توان به عنوان اصیل‌ترین شکل تفسیر و ریشه‌دارترین طریق درک معانى و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اوّلیه [[علوم اسلامى]] به شمار آورد، مرحوم مغنیه در بعضى از مواقع براى تفسیر آیات به سلسله [[احادیث]] و روایات تفسیرى که از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلّى اللّه علیه و آله و [[ائمه اطهار]] علیهم السّلام درباره تفسیر قرآن وارد شده استناد کرده است و کم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان یافت که به گونه‌اى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود، که نمونه آن در تفسیر آیه «و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین» ([[سوره حجر|حجر]]، ۱۵ / ۲۴) مى‌توان دید که مفسّر به بیان على علیه السّلام در [[نهج البلاغه]] استناد کرده و مى‌نویسد: تفسیر این آیه را در نهج البلاغه یافتم؛ آنجا که مى‌فرمایدعلمه تعالى بالاموات الماضین کعلمه بالأحیاء الباقین و علمه بما فى السموات العلى کعلمه بما فى الارضین السفلى».
« وحدة النظام و التدبير تدل على وحدة المنظم و المدبر و ايضا يستحيل أن يكون للعالم إلهان لأنه لا يخلو من احد فرضين: إما أن يكون كل منهما قادر على خلق الكون مستقلا و من دون معين و شريك و إما ان يكون عاجزا عن ذلك الابمعين و شريك و على الفرض الاوّل يكون وجود احدهما كعدمه و لزوم مالا يلزم و على الثانى يكون فقيرا و ضعيفا و تعالى رب العالمين عن هذا و ذاك، فتعين التوحيد و نفى الشريك و المثيل».همان / 826.
 
  
همچنين از آنجا كه تفسير نقلى را مى‌توان به عنوان اصيل‌ترين شكل تفسير و ريشه‌دارترين طريق درك معانى و معارف آيات قرآن در ميان دانشمندان اوّليه علوم اسلامى به شمار آوردعميد زنجانى، روشهاى تفسيرى قرآن / 191.، مرحوم مغنيه در بعضى از مواقع براى تفسير آيات به سلسله احاديث و روايات تفسيرى كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ائمه اطهار عليهم السّلام درباره تفسير قرآن وارد شده استناد كرده است و كم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود، كه نمونه آن در تفسير آيه« و لقد علمنا المستقدمين منكم و لقد علمنا المستأخرين»( حجر، 15 / 24) مى‌توان ديد كه مفسّر به بيان على عليه السّلام در نهج البلاغه استناد كرده و مى‌نويسد: تفسير اين آيه را در نهج البلاغه يافتم.المبين / 340. آنجا كه مى‌فرمايد:« علمه تعالى بالاموات الماضين كعلمه بالأحياء الباقين و علمه بما فى السموات العلى كعلمه بما فى الارضين السفلى».
+
بنابراین مرحوم مغنیه در تفسیر المبین از روش‌هاى مختلف تفسیر قرآن استفاده کرده و از بکارگیرى یک روش خوددارى کرده است، لذا این تفسیر داراى مزایاى مختلف تفسیرى قرآن مى‌باشد.
بنابراين مرحوم مغنيه در تفسير المبين از روش‌هاى مختلف تفسير قرآن استفاده كرده و از بكارگيرى يك روش خوددارى كرده است، لذا اين تفسير داراى مزاياى مختلف تفسيرى قرآن مى‌باشد.
 
  
==منابع و مصادر تفسير المبين==     
+
==منابع التفسیر المبین==     
 
    
 
    
استناد به منابع و متونى كه در طول قرون متمادى داراى اعتبار و ارزش فراوان بوده و مفسران جهت تأييد آرا و روش‌هاى تفسيرى خود بدانها تمسك كرده‌اند، بيانگر اهميّت و ارزش آن منابع است. لذا مفسّر معاصر« استاد محمّد جواد مغنيه» در تفسير آيات قرآن از آن منابع و متون بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأييد آراى تفسيرى خود، بدانها استناد كرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراين آشنايى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گوياى روش و آراى تفسيرى مفسّر در« المبين» مى‌باشد، كه به اختصار به بيان آن منابع مى‌پردازيم.
+
استاد [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمد جواد مغنیه]] در [[تفسیر قرآن]] از منابع و متون معتبر بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأیید آراى تفسیرى خود، بدانها استناد کرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراین آشنایى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گویاى روش و آراى تفسیرى مفسّر در« المبین» مى‌باشد، که به اختصار به بیان آن منابع مى‌پردازیم.
 
 
==الف) منابع تفسيرى المبين==
 
 
 
مرحوم مغنيه در تفسير خود به منابع مهم تفسيرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد كرده، در تفسير بعضى از آيات به تجزيه و تحليل آراى يك مفسّر پرداخته و در تفسير بعضى ديگر، در بيان معانى آيات، از آنها كمك گرفته است. نكته جالب توجه اين است كه مفسر، از منابع تفسيرى عامّه بيش از منابع تفسيرى اماميه استفاده كرده است كه اين امر نشانه وسعت ديد و دور بودن او از تعصب و بيانگر تفكر روشن او است. بنابراين در اين بخش از كلام ابتدا به ذكر نمونه‌هايى از مهم‌ترين تفاسير اماميه، سپس به بيان تفاسير مهم عامّه كه از آنها در« المبين» استفاده شده است خواهيم پرداخت.]
 
 
 
1. تفسير جوامع الجامع:« مرحوم مغنيه» در تفسير خود به طور مكرر از اين تفسير استفاده كرده و گاهى در مقام مقاسيه آراى تفسيرى مرحوم طبرسى در جوامع الجامع با ساير منابع بر آمده است. به عنوان مثال در بخشى از آيه 36 سوره آل عمران كه مى‌فرمايد:« و انى سميتها مريم» در جوامع الجامع آمده است:« مريم» در زبان عرب يعنى زن عابده، امّا در قاموس كتاب مقدس آمده است كه« مريم» اسمى عبرى است كه به معنى« عصيان» مى‌باشد.همان / 68.
 
 
 
همچنين در آيه 91 سوره انعام كه مى‌فرمايد:« قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى» شيخ طبرسى مى‌گويد: يهود به طور كلى نزول كتاب از آسمان را به خاطر مبالغه در انكار نزول قرآن رد كردند امّا بعد از آن ناچار شدند به خاطر نزول تورات اقرار كنند كه كتابى از آسمان نازل شده است.همان / 177.
 
پس از آن مرحوم مغنيه در ذيل اين آيه در مقام تأييد نظر شيخ طبرسى مى‌گويد: اين تفسير نزديك‌ترين و صحيح‌ترين تفسير است زيرا يهود اعتقاد داشت كه نبوت تنها هديه‌اى است از طرف خدا براى آنان، تا آنجا كه گفتند، خداوند نيز تنها به آنان اختصاص دارد.همان.
 
 
 
2. تفسير مجمع البيان: تفسير مجمع البيان از بهترين تفاسير قرآن و با عظمت‌ترين آن پس از تفسير تبيان شيخ طوسى در نزد اماميه به شمار مى‌رود. اين تفسير از اهم منابع مفسر مى‌باشد كه بيشترين بهره را از آن برده است و علاوه بر آراى تفسيرى در بعضى از لغات، مفردات، موارد نحوى و اعراب نيز مورد استفاده قرار گرفته است. همچنين جهت تأييد آراى تفسيرى خود از روايات و احاديثى كه در مجمع البيان آمده است بهره برده است. به عنوان نمونه از قول مجمع البيان ذيل آيه 20 سوره مزمل كه مى‌فرمايد:« فاقرؤوا ما تيسر من القرآن» آمده است: منظور از« قراءة» در اينجا نماز شب است كه يازده ركعت بوده و زمان آن بعد از نيمه شب مى‌باشد. همچنين در آيه 60 سوره رحمن كه مى‌فرمايد:« هل جزاء الاحسان الاّ الاحسان» مفسّر به نقل از صاحب مجمع البيان نقل مى‌كند كه امام جعفر صادق عليه السّلام فرمود: اين آيه درباره كافر و مؤمن و نيكوكار و فاجر جارى است.
 
 
 
3. جامع البيان فى تفسير القرآن، ابن جرير طبرى: از آنجا كه تفسير جامع البيان از قديمى‌ترين تفاسير مأثور است، صاحب المبين بسيارى از اقوال منسوب به صحابه و تابعان و روايات اسباب نزول و غيره را از آن استخراج كرده و بدانها استناد كرده است. در برخى موارد به نقد پرداخته و با دلايل مستند آنها را نمى‌پذيرد و در بعضى موارد ديگر جهت تأييد نظريه خود آنها را مورد استفاده قرار مى‌دهد. به عنوان نمونه در سبب نزول آيه 113 سوره توبه كه مى‌فرمايد:« ما كان للنبى و الذين امنوا ان يستغفروا للمشركين و لو كانوا اولى قربى من بعد ما تبين لهم انهم اصحاب الجحيم» در تفسير جامع البيان آمده است: گروهى از مؤمنان گفتند براى مردگانمان طلب مغفرت كنيم پس اين آيه نازل شد, و گفته شده است كه اين آيه درباره ابى طالب نازل گرديده است زيرا او بر غير اسلام از دنيا رفت.همان / 261.
 
 
 
مرحوم مغنيه پس از بيان اين قول، به نقد آن پرداخته و با دلايل مستندى در مقام ردّ آن برآمده، مى‌گويد: طبق گفته ابن سعد:( طبقات، 1 123 /، چاپ 1957) وقتى كه ابو طالب از دنيا رفت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم گريست و براى او از خدا طلب مغفرت و آمرزش كرد و به على عليه السّلام دستور داد كه او را غسل دهد و كفن نمايد و در سيره حلبيه، 1 / 467، باب وفات ابى طالب آمده است كه: وقتى على عليه السّلام مرگ پدرش را به پيامبر اطلاع داد، پيامبر گريست و به على عليه السّلام فرمود: برو او را غسل و كفن نما، خداوند او را بيامرزد و در سيره ابن هشام / 247، بخش اوّل، چاپ 1955 آمده است كه ابوطالب به پسرش على عليه السّلام گفت: محمد تو را نمى‌خواند مگر در آنچه كه خير است پس او را اطاعت كن.همان
 
 
 
سپس از اين مطالب نتيجه مى‌گيرد كه معنى اسلام چيزى غير از اعتراف به نبوت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلم كه واجب است از آن اطاعت و پيروى شود نيست پس اين ادعا كه ابوطالب به غير از دين اسلام از دنيا رفته است هيچ گونه سنديّتى ندارد.
 
 
 
4. الدّر المنثور فى التفسير بالمأثور، سيوطى: با عنايت به اين كه تفسير الدّر المنثور يكى از منابع مهم تفسير روايى به شمار مى‌رود، صاحب المبين از روايات آن نهايت استفاده را به عمل آورده است. در شأن نزول آيه 19 سوره توبه:« أجعلتم سقاية الحاج و عمارة المسجد الحرام كمن آمن بالله و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل اللّه لا يستون عند اللّه و اللّه لا يهدى القوم الظالمين» در تفسير الدّر المنثور آمده است كه عباس بن عبد المطلب در ايّام حج سقايت حجاج مى‌كرد و طلحه بن شيبة پرده‌دار كعبه بود، پس طلحه گفت: من پرده‌دار كعبه هستم و كليد آن با من است و عباس گفت: من سقايت حجاج را مى‌كنم, و بدين وسيله به هم تفاخر مى‌كردند، پس على بن ابيطالب عليه السّلام فرمود: چه مى‌گوييد من شش ماه قبل از مردم رو به قبله نماز گزاردم و نيز در ميدان‌هاى جنگ جهاد كردم. آن گاه خدا اين آيه را در پى اين واقعه نازل فرمود.همان / 243
 
المبين عينا اين را از الدّر المنثور آورده است.
 
 
 
5. تفسير مفاتيح الغيب، فخر رازى: از آنجا كه روش اجتهادى اين تفسير بر ساير روش‌هاى تفسيرى غلبه دارد و مسايل كلامى را از جنبه عقلى مورد بررسى قرار داده است. مفسّر المبين از آن نظرات بهره‌مند شده است و گاهى نيز براى تأييد تفسير خود علاقه‌مندان را به تفسير مفاتيح الغيب ارجاع داده است كه به عنوان نمونه به دو مورد از آراى تفسيرى فخر رازى اشاره مى‌كنيم. مرحوم مغنيّه در ذيل آيه 24 سوره نساء كه مى‌فرمايد:« فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضة» محقق را جهت تحقيق بيشتر به تفسير مفاتيح الغيب ارجاع داده و به طور خلاصه مى‌گويد:« فخر رازى گفته است منظور از اين آيه حكم جواز متعه است، مفسّران اتفاق نظر دارند كه آن در ابتداى اسلام مباح بوده، سپس به قولى از« عمران بن حصين» استناد كرده كه او گفت آيه متعه در قرآن نازل شد و آيه‌اى كه آن را نسخ نمايد نازل نگرديد».همان / 103
 
 
 
همچنين مفسر به روايتى كه در تفسير فخر رازى از قول امام صادق عليه السّلام درباره آيه« طه» وارد شده است. اشاره كرده، بيان مى‌دارد كه امام صادق عليه السّلام فرمود: همانا« طاء» طهارت اهل بيت رسول الله صلّى اللّه عليه و آله و سلم و« هاء» هدايت آنان, و پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم رب البيت و پدر اهل بيت مى‌باشد.همان / 406
 
 
 
علاوه بر تفاسيرى كه بدانها پرداختيم، مفسر از تفاسير متعدد ديگرى استفاده كرده است كه جهت پرهيز از اطاله كلام به ذكر نام آنها اكتفا مى‌كنيم. اين تفاسير عبارت‌اند از:
 
 
 
1. احكام القرآن، ابوبكر معافرى مالكى
 
 
 
2. احكام القرآن، قاضى مالكى معروف به ابن عربى
 
 
 
3. انوار التنزيل و اسرار التأويل، بيضاوى
 
 
 
4. تفسير بحر المحيط، ابن حيان
 
 
 
5. تفسير آلأ الرحمن، بلاغى
 
 
 
6. تسهيل، محمد بن احمد كلبى
 
 
 
7. تفسير روح البيان، اسماعيل حقى
 
 
 
8. تفسير كشّاف، زمخشرى
 
 
 
9. تفسير شيخ عبد القادر مغربى
 
 
 
10. تفسير المنار، رشيد رضا
 
 
 
11. تفسير الوجيز فى تفسير القرآن العزيز، على بن حسين بن محى الدين عاملى.
 
 
 
==ب) منابع روايى و حديثى تفسير المبين==
 
 
 
مفسر در مباحث روايى خود، روايات بسيارى را از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ائمه اهل بيت عليهم السّلام به ويژه على عليه السّلام و امام صادق عليه السّلام و صحابه و تابعان نقل كرده است و بر كتب حديثى فريقين استناد كرده است كه در اينجا تنها به ذكر آن منابع اكتفا مى‌كنيم:
 
 
 
1. نهج البلاغه
 
 
 
2. صحيفه سجاديه
 
 
 
3. اصول كافى، شيخ كلينى
 
 
 
4. جامع ترمذى، ابو عيسى محمد بن عيسى بن سوره، م 279 ه
 
 
 
5. سنن ابى داود، سليمان بن اشعث بن اسحق سجستانى، م 275 ه
 
 
 
6. سنن نسايى، ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب، م 303 ه
 
 
 
7. سنن ابن ماجه، محمد بن يزيد بن ماجه قزوينى، م 273 ه
 
 
 
8. سفينة البحار، محدث قمى
 
 
 
9. صحيح بخارى، ابو عبد الله محمد بن اسماعيل بخارى، م 256 ه
 
 
 
10. صحيح مسلم، ابو الحسين مسلم بن حجاج قشيرى، م 261 ه
 
 
 
11. فضائل الخمسه من الصحاح الستة، فيروز آبادى
 
 
 
12. مسند امام احمد بن حنبل، م 241 ه.
 
 
 
==ج) منابع لغوى تفسير المبين==
 
 
 
آشكار است كه بحث اعراب و توضيح مفردات، همزمان با ديگر مباحث، در تفسير و روشن ساختن معانى آيات نقش اساسى دارد. بنابراين از ديگر ويژگى‌هاى اين تفسير مى‌توان به شرح و توضيح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غيره اشاره كرد.
 
 
 
مرحوم مغنيّه هر چند به اعراب تمام آيات و شرح مفردات آن نپرداخته است امّا از آغاز تا انجام تفسير، به اعراب و شرح مفردات به طور پراكنده پرداخته است كه در اينجا به مهم‌ترين منابع لغوى آن اشاره مى‌شود. اين منابع عبارت‌اند از: الف) مجمع البيان فى تفسير القرآن، ب) مجمع البحرين، طريحى، ج) المفردات فى غريب القرآن، راغب اصفهانى، د) قاموس المحيط، فيروزآبادى.
 
 
 
==د) كتب عهدين و المبين==
 
 
 
مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون كتب مقدّسه اعم از كتب عهد قديم و عهد جديد به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزيه و تحليل آنها پرداخته است كه در اينجا به چند مورد از آن اشاره مى‌رود:
 
 
 
در آيه 77 سوره صافات آمده است:« و جعلنا ذريته هم الباقين» مفسّر ذيل اين آيه مى‌گويد: در قاموس كتاب مقدس آمده است كه تمام مردم پس از طوفان نوح سه دسته شدند: الف) سام، كه عرب و آراميان و آشوريان و يهود از نسل او هستند، ب) يافث، كه فرزندان او در جنوب غربى بحر قزوين و درياى سياه ساكن شدند، ج) حام كه ظاهرا سياهان از نسل او مى‌باشند.همان / 591.
 
 
 
همچنين در ذيل آيه 65 سوره اعراف مى‌گويد: در قاموس كتاب مقدس آمده است كه هود، اسمى عبرى است و معنى آن« مجد» است و او از فرزندان« اشير بن صوفح» است و او اوّلين كسى است كه به زبان عربى تكلّم كرد.
 
 
 
لازم به يادآورى است كه مفسّر از روايات اسرائيلى شديدا پرهيز داشته و در تفسير خود هيچ استفاده‌اى از آنها نكرده است.
 
 
 
==ه) مجلات و نشريات و المبين==
 
 
 
صاحب المبين از مجلات و نشريات مختلف مطالبى را كه جنبه علمى و اسلامى دارند نقل كرده و در تطبيق تفسير آيات با مسايل متنوع عصر حاضر به آنها استناد كرده است كه برخى از مطالب آن بسيار جالب به نظر مى‌رسد. به عنوان نمونه در تفسير آيه 38 سوره يونس كه در مقام تحدّى مى‌فرمايد:« ام يقولون افتراه قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون الله» آمده است: در يك مجله مصرى، به شماره 2254 مورخه 10 / 2 / 1978 خواندم كه جيمى كارتر رييس جمهور وقت آمريكا با يكى از قاريان مشهور قرآن ملاقات كرده و از او خواست كه آياتى از قرآن به صورت ترتيل براى او قرائت كند و اين قارى بزرگ مجموعه كاملى از آيات تحدّى قرآن را به صورت ترتيل براى او قرائت كرد.همان / 272. كه انتخاب موضوع آيات از طرف قارى قرآن بسيار مناسبت داشته است.
 
 
 
همچنين پس از بيان تفسير آيه 84 سوره اسراء كه مى‌فرمايد:« قل كل يعمل على شاكلته» مى‌گويد: در مجله الحوادث البيروتيه مورخه 10 / 2 / 1978 مطلبى درج گرديده است و آن اين است كه دانشمندان و پزشكان به جزئيات ويژه‌اى از خون انسان به وسيله دستگاه‌هاى الكترونيكى دست يافته‌اند و براى آنها روشن شده است كه همان طور كه خطوط انگشتان هر انسانى با خطوط انگشتان انسان ديگر تفاوت دارد، تركيبات خونى هر انسانى با تركيبات خونى انسان ديگر متفاوت است. بدون ترديد نوع خون انسان تأثير بسيار زيادى در تصرفات انسان دارد.همان / 376.
 
 
 
در پايان اين بحث به ذكر عناوين مجلات و نشريات مهم كه مفسر گران قدر از آنها در تفسير خود استفاده كرده است مى‌پردازيم: الف) مجلة عالم الفكر الكويتية، ب) مجلة الكاتب المصرية، ج) جريدة اخبار اليوم المصرية، د) مجلة الحوادث البروتية، ه) مجلة العربية بالازهر.
 
 
 
==و) كتب متفرقه و المبين==
 
  
مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى كه ذكر شد از كتب مختلفى كه مطالب مفيدى جهت استفاده تفسيرى در دسترس داشته است استفاده كرده است كه به ذكر عنوان آن كتب اكتفا مى‌كنيم:
+
'''الف) منابع تفسیرى:'''
  
1. تاريخ بنى اسرائيل، محمد عزة دروزه
+
مرحوم مغنیه در تفسیر خود به منابع مهم تفسیرى متقدمان و متأخران أعم از منابع [[شیعه|خاصه]] و [[عامه]] استناد کرده، در تفسیر بعضى از آیات به تجزیه و تحلیل آراى یک مفسّر پرداخته و در تفسیر بعضى دیگر، در بیان معانى آیات، از آنها کمک گرفته است. نکته جالب توجه این است که مفسر، از منابع تفسیرى عامّه بیش از منابع تفسیرى [[امامیه]] استفاده کرده است که این امر نشانه وسعت دید و دور بودن او از [[تعصب]] و بیانگر تفکر روشن او است. بنابراین در این بخش از کلام ابتدا به ذکر نمونه‌هایى از مهم‌ترین تفاسیر امامیه، سپس به بیان تفاسیر مهم عامّه که از آنها در« المبین» استفاده شده است خواهیم پرداخت. از جمله منابع تفسیرى او عبارتند از: «[[جوامع الجامع (کتاب)|جوامع الجامع]]» و «[[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]]» [[شیخ طبرسی|شیخ طبرسى]]، «[[تفسیر طبری (کتاب)|جامع البیان فى تفسیر القرآن]]» [[محمد بن جریر طبری|محمد طبرى]]، «[[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|الدّر المنثور فى التفسیر بالمأثور]]» [[سیوطى]]، «[[التفسیر الکبیر (کتاب)|مفاتیح الغیب]]» [[فخر رازى]]، «[[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|انوار التنزیل و اسرار التأویل]]» بیضاوى، «[[البحر المحیط فی التفسیر (کتاب)|البحر المحیط]]» [[ابوحیان اندلسی|ابوحیان اندلسى]]، «[[آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (کتاب)|آلاء الرحمن]]» [[محمدجواد بلاغی|محمد جواد بلاغى]]، «[[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|الکشّاف]]» [[جارالله زمخشری|زمخشرى]]، «[[الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز (کتاب)|الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز]]» على بن حسین عاملى.
  
2. التكامل فى الاسلام، احمد امين العراقى
+
'''ب) منابع روایى و حدیثى:'''
  
3. الرحلة المدرسية، محمد جواد بلاغى
+
مفسر در مباحث روایى خود، روایات بسیارى را از [[پیامبر اکرم]] صلّى اللّه علیه و آله و [[ائمه]] علیهم السّلام به ویژه [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السّلام و [[امام صادق]] علیه السّلام و نیز [[صحابه]] و [[تابعان]] نقل کرده است و بر کتب حدیثى فریقین استناد کرده است که در اینجا تنها به ذکر آن منابع اکتفا مى‌کنیم: [[نهج البلاغه]]، [[صحیفه سجادیه]]، [[اصول کافی|اصول کافى]]، [[سنن ترمذى|جامع ترمذى]]، [[سنن ابی داوود (کتاب)|سنن ابى داود]]، [[سنن نسائی (کتاب)|سنن نسایى]]، [[سنن ابن ماجه (کتاب)|سنن ابن ماجه]]، [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخارى]]، [[صحیح مسلم]]، [[فضائل الخمسه من الصحاح السته (کتاب)|فضائل الخمسه من الصحاح الستة]]، [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مسند احمد بن حنبل]].
  
4. سيره ابن هشام
+
'''ج) منابع لغوى:'''
  
5. الفتوحات، ابن عربى
+
از دیگر ویژگى‌هاى این تفسیر مى‌توان به شرح و توضیح قواعد، قرائت، لغت، [[اعراب قرآن|اعراب]] و غیره اشاره کرد. مرحوم مغنیه هر چند به اعراب تمام آیات و شرح مفردات آن نپرداخته است، امّا از آغاز تا انجام تفسیر، به اعراب و شرح مفردات به طور پراکنده پرداخته است که در اینجا به مهم‌ترین منابع لغوى آن اشاره مى‌شود: «[[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]]»، «[[مجمع البحرین (کتاب)|مجمع البحرین]]»، «[[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|المفردات فى غریب القرآن]]»، «[[قاموس المحیط (کتاب)|قاموس المحیط]]».
  
6. فن الأدب، توفيق حكيم
+
'''د) کتب عهدین:'''
  
7. فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنيه
+
مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون کتب مقدّسه اعم از کتب عهد قدیم و عهد جدید به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است. لازم به یادآورى است که مفسّر از روایات [[اسرائیلیات|اسرائیلى]] شدیدا پرهیز داشته و در تفسیر خود هیچ استفاده‌اى از آنها نکرده است.
  
8. محمد رسول اللّه بشارة الانبياء، محمد عبد الغفار
+
'''ه) مجلات و نشریات:'''
  
9. مرآة الاسلام، طه حسين
+
صاحب «المبین» از مجلات و نشریات مختلف مطالبى را که جنبه علمى و اسلامى دارند نقل کرده و در تطبیق تفسیر آیات با مسایل متنوع عصر حاضر به آنها استناد کرده است که برخى از مطالب آن بسیار جالب به نظر مى‌رسد.  
  
10. الهيئة و الاسلام، شهرستانى
+
'''و) کتب متفرقه:'''
  
==منبع==
+
مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى که ذکر شد از کتب مختلفى که مطالب مفیدى جهت استفاده تفسیرى در دسترس داشته استفاده کرده است که به ذکر عنوان برخی از آن کتب اکتفا مى‌کنیم: «تاریخ بنى اسرائیل» محمد عزة دروزه، «الرحلة المدرسیة» [[محمدجواد بلاغی|محمدجواد بلاغى]]، «[[سیره ابن هشام (کتاب)|سیره ابن هشام]]»، «[[فتوحات مکیه (کتاب)|الفتوحات]]» [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربى]]، «[[فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)|فى ظلال نهج البلاغه]]» [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]]، «مرآة الاسلام» طه حسین، «الهیئة و الاسلام» [[سید هبة الدین شهرستانی|سید هبةالدین شهرستانی]].
نرم افزار جامع التفتسیر ، بخش کتابشناسی
 
  
==متن کتاب  التفسير المبين==
+
==منابع==
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/39180/التفسیر المبین  التفسیر المبین]
 
  
{{ تفسیر قرآن}}
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
[[رده: تفاسیر]]
+
{{تفسیر قرآن}}
 +
[[رده: تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]][[رده:تفاسیر اجتهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۳۱

التفسیر المبین.jpg
نویسنده محمدجواد مغنیه
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۱

المبین التفسیر المبین

«التفسیر المُبین» اثر محمدجواد مُغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) مفسر شیعه لبنانی است. «المُبین»، تفسیرى بر قرآن کریم با قلمى روان و مستند و در عین حال به طور مختصر و مورد پسند نسل جوان است، که مؤلف آن را پس از «التفسیر الکاشف» خود به نگارش درآورد. این تفسیر در حاشیه قرآن چاپ شده است.

مؤلف

شیخ محمدجواد مغنیه (۱۴۰۰-۱۳۲۴ ق) از علمای برجسته شیعه و مبارز لبنان و از شاگردان سید ابوالقاسم خوئی بود.

وی نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى، و دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. از دیدگاه مغنیه، انقلاب اسلامی ایران نظامی است که پا جای پای نظام اسلامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) گذاشته است.

برخی دیگر از آثار مهم او عبارتند از: التفسیر الکاشف، فی ظلال نهج البلاغه، الله و العقل، الشیعه والتشیع، فلسفه المبدأ و المعاد، هذا هی الوهابیّه.

روش تفسیر

از ویژگى‌هاى تفسیر «المُبین»، اختصار و حذف زواید تفسیرى و مطالب غیر ضرورى است که مفسّر در این باب کوشیده است که غالبا مطالب را در قالب عبارات موجز و کوتاه و با نثر عربى روان و رسا، به دور از غموض ادبى و فنّى به خوبى بیان نماید. بدین جهت نثر این تفسیر براى هر محققى که تا اندازه‌اى با ادبیات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.

وى ابتدا با استناد به آیه «ان هو الاّ ذکر و قرآن مبین» (یس، ۳۶ / ۶۹) تفسیر خود را به نام «التفسیر المبین» نام گذارى کرده است. این تفسیر در یک مجلد و ۸۲۷ صفحه در بیروت بارها به چاپ رسیده است.

مفسّر در این تفسیر ابتدا در صدر هر سوره به بحث مکى و مدنى بودن آن پرداخته و بدین وسیله توجه محقق را در آغاز، به سبک و روش و اسلوب آیات که در مکه نازل شده یا در مدینه، معطوف مى‌دارد، و تعداد آیات هر سوره را بیان مى‌کند.

سپس در استنباط، کشف و تبیین مفاهیم تفسیرى آیات، از انواع روش‌هاى تفسیرى سود برده است. گاهى از روش «تفسیر قرآن به قرآن» و استخراج معانى آیات به کمک آیات مشابه که سیاق آنها یکسان یا نزدیک به هم است استفاده کرده و یا آیات را به هم ارجاع مى‌دهد.

گاهى نیز در تفسیر، با اعتماد به تدبّر و عقل توأم با تقید به روایات تفسیرى مروى از معصومین علیهم السّلام، به تفسیر اجتهادى آیات مى‌پردازد.

همچنین از آنجا که تفسیر نقلى را مى‌توان به عنوان اصیل‌ترین شکل تفسیر و ریشه‌دارترین طریق درک معانى و معارف آیات قرآن در میان دانشمندان اوّلیه علوم اسلامى به شمار آورد، مرحوم مغنیه در بعضى از مواقع براى تفسیر آیات به سلسله احادیث و روایات تفسیرى که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السّلام درباره تفسیر قرآن وارد شده استناد کرده است و کم‌تر صفحه‌اى را مى‌توان یافت که به گونه‌اى استشهاد به روایت و استناد به منبع روایى در آن دیده نشود، که نمونه آن در تفسیر آیه «و لقد علمنا المستقدمین منکم و لقد علمنا المستأخرین» (حجر، ۱۵ / ۲۴) مى‌توان دید که مفسّر به بیان على علیه السّلام در نهج البلاغه استناد کرده و مى‌نویسد: تفسیر این آیه را در نهج البلاغه یافتم؛ آنجا که مى‌فرماید:« علمه تعالى بالاموات الماضین کعلمه بالأحیاء الباقین و علمه بما فى السموات العلى کعلمه بما فى الارضین السفلى».

بنابراین مرحوم مغنیه در تفسیر المبین از روش‌هاى مختلف تفسیر قرآن استفاده کرده و از بکارگیرى یک روش خوددارى کرده است، لذا این تفسیر داراى مزایاى مختلف تفسیرى قرآن مى‌باشد.

منابع التفسیر المبین

استاد محمد جواد مغنیه در تفسیر قرآن از منابع و متون معتبر بهره‌هاى فراوان برده و گاه در مقام تأیید آراى تفسیرى خود، بدانها استناد کرده و گاه در مقام نقد و بررسى، در بعضى مواقع به ردّ آنها پرداخته است. بنابراین آشنایى اجمالى با منابع مورد استفاده، خود گویاى روش و آراى تفسیرى مفسّر در« المبین» مى‌باشد، که به اختصار به بیان آن منابع مى‌پردازیم.

الف) منابع تفسیرى:

مرحوم مغنیه در تفسیر خود به منابع مهم تفسیرى متقدمان و متأخران أعم از منابع خاصه و عامه استناد کرده، در تفسیر بعضى از آیات به تجزیه و تحلیل آراى یک مفسّر پرداخته و در تفسیر بعضى دیگر، در بیان معانى آیات، از آنها کمک گرفته است. نکته جالب توجه این است که مفسر، از منابع تفسیرى عامّه بیش از منابع تفسیرى امامیه استفاده کرده است که این امر نشانه وسعت دید و دور بودن او از تعصب و بیانگر تفکر روشن او است. بنابراین در این بخش از کلام ابتدا به ذکر نمونه‌هایى از مهم‌ترین تفاسیر امامیه، سپس به بیان تفاسیر مهم عامّه که از آنها در« المبین» استفاده شده است خواهیم پرداخت. از جمله منابع تفسیرى او عبارتند از: «جوامع الجامع» و «مجمع البیان» شیخ طبرسى، «جامع البیان فى تفسیر القرآن» محمد طبرى، «الدّر المنثور فى التفسیر بالمأثور» سیوطى، «مفاتیح الغیب» فخر رازى، «انوار التنزیل و اسرار التأویل» بیضاوى، «البحر المحیط» ابوحیان اندلسى، «آلاء الرحمن» محمد جواد بلاغى، «الکشّاف» زمخشرى، «الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز» على بن حسین عاملى.

ب) منابع روایى و حدیثى:

مفسر در مباحث روایى خود، روایات بسیارى را از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام به ویژه امام على علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام و نیز صحابه و تابعان نقل کرده است و بر کتب حدیثى فریقین استناد کرده است که در اینجا تنها به ذکر آن منابع اکتفا مى‌کنیم: نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، اصول کافى، جامع ترمذى، سنن ابى داود، سنن نسایى، سنن ابن ماجه، صحیح بخارى، صحیح مسلم، فضائل الخمسه من الصحاح الستة، مسند احمد بن حنبل.

ج) منابع لغوى:

از دیگر ویژگى‌هاى این تفسیر مى‌توان به شرح و توضیح قواعد، قرائت، لغت، اعراب و غیره اشاره کرد. مرحوم مغنیه هر چند به اعراب تمام آیات و شرح مفردات آن نپرداخته است، امّا از آغاز تا انجام تفسیر، به اعراب و شرح مفردات به طور پراکنده پرداخته است که در اینجا به مهم‌ترین منابع لغوى آن اشاره مى‌شود: «مجمع البیان»، «مجمع البحرین»، «المفردات فى غریب القرآن»، «قاموس المحیط».

د) کتب عهدین:

مفسّر در پاره‌اى از موارد از متون کتب مقدّسه اعم از کتب عهد قدیم و عهد جدید به خاطر مقارن بودن با نصوص قرآنى بهره برده است و در برخى موارد هم در مقام نقد و بررسى بر آمده، به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته است. لازم به یادآورى است که مفسّر از روایات اسرائیلى شدیدا پرهیز داشته و در تفسیر خود هیچ استفاده‌اى از آنها نکرده است.

ه) مجلات و نشریات:

صاحب «المبین» از مجلات و نشریات مختلف مطالبى را که جنبه علمى و اسلامى دارند نقل کرده و در تطبیق تفسیر آیات با مسایل متنوع عصر حاضر به آنها استناد کرده است که برخى از مطالب آن بسیار جالب به نظر مى‌رسد.

و) کتب متفرقه:

مفسّر ارجمند، علاوه بر منابعى که ذکر شد از کتب مختلفى که مطالب مفیدى جهت استفاده تفسیرى در دسترس داشته استفاده کرده است که به ذکر عنوان برخی از آن کتب اکتفا مى‌کنیم: «تاریخ بنى اسرائیل» محمد عزة دروزه، «الرحلة المدرسیة» محمدجواد بلاغى، «سیره ابن هشام»، «الفتوحات» ابن عربى، «فى ظلال نهج البلاغه» محمدجواد مغنیه، «مرآة الاسلام» طه حسین، «الهیئة و الاسلام» سید هبةالدین شهرستانی.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: