لطایف الاشارات (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Aghajani صفحهٔ لطايف الاشارات را به لطايف الاشارات (کتاب) منتقل کرد)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=نرم افزار}}
+
'''«لطائف الإشارات»''' یا «تفسیر القُشیری»، تألیف [[ابوالقاسم قشیری|عبدالکریم بن هوازن قُشیری]] (م، ۴۶۵ ق)، از [[تفسیر عرفانی|تفاسیر عرفانی]] و اشاری معروف [[اهل سنت]] است. این اثر عرفانى قرآنى، از ابعاد گوناگون مورد توجه [[عرفان]] پژوهان و [[قرآن]] پژوهان واقع گردیده است.
 
{{مشخصات کتاب
 
{{مشخصات کتاب
  
 
|عنوان=
 
|عنوان=
  
|تصویر= [[پرونده:لطايف الاشارات.jpg|240px|وسط]]
+
|تصویر= [[پرونده:لطائف الإشارات.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= عبدالكريم بن هوازن قشيري.
+
|نویسنده= ابوالقاسم قشیری
  
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد= 3
+
|تعداد جلد=۳
  
|عنوان افزوده1=
+
|عنوان افزوده1=  
  
|افزوده1=
+
|افزوده1=  
  
 
|عنوان افزوده2=
 
|عنوان افزوده2=
سطر ۲۵: سطر ۲۵:
  
 
}}
 
}}
اين كتاب از ابعاد گوناگون مورد توجه عرفان پژوهان و قرآن پژوهان واقع گرديده است. اين كتاب در سال 434 هجرى سامان يافته است. اين اثر عرفانى قرآنى حاصل بهره‌مندى قشيرى از فيض استادش ابو على دقاق و ورود او به جرگه اهل تحقيق و ارباب معرفت مى‌باشد.
+
==مؤلف==
 +
زین‌الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قُشیرى نیشابورى معروف به [[ابوالقاسم قشیری]]، فقیه، محدث، مفسر و شاعر مسلمان اهل [[تصوف]] قرن پنجم هجرى است. او در [[ماه ربیع الاول|ربیع‌الاول]] سال ۳۷۶ یا ۳۸۶ قمری در ناحیه استوا (قوچان کنونى) متولد شد. خانوادۀ وى از اعراب بنى قشير بودند كه در [[خراسان]] صاحب املاک بودند. عبدالکریم قشیرى در سال ۴۶۵ قمری در نيشابور بدرود حیات گفت.  
  
== انگيزه نگارش‌ ==
+
اساتید قشیری عبارت بودند از: ابوالقاسم الیمانى، ابوبکر طوسى، ابوبکر بن فورک اصفهانى، ابوعلى دقاق و محمد بن حسین سُلمی (صاحب [[حقائق التفسیر (کتاب)|حقائق التفسیر]]). همچنین [[علی بن عثمان هجویری]] در «کشف المحجوب»، قشیری‌ را «استاد امام‌» نامیده‌ و از وی نقل قول مستقیم کرده است.
  
وى در مقدمه لطائف گويد: مقصود من در اين كتاب، بيان اشارات قرآنى به زبان اهل معرفت يعنى صوفيه مى‌باشد. اين اشارات، مبتنى بر مفاد اقوال يا نتايجى است كه از اصول صوفيه به نحو اختصار بدست مى‌آيد.
+
برخی از آثار او عبارتند از: '''لطایف الاشارات'''، شرح أسماء الله الحسنی، الرسالة القشیریة، ترتیب السلوک في طریق اللّٰه تعالی، التيسير فى التفسير، التحبير فى التذكير.
  
== روش تفسيرى‌ ==
+
==معرفی تفسیر==
 +
تفسیر «لطائف الإشارات» که در سال ۴۳۴ هجرى سامان یافته است، حاصل بهره‌مندى قشیرى از فیض استادش ابو على دقاق و ورود او به جرگه اهل تحقیق و ارباب معرفت مى‌باشد.
  
قشيرى در مقدمه كتاب روش تفسيرى خود را ترسيم نموده، او بر كتاب خود نام لطائف الاشارات را نهاده است. اين عنوان بيانگر روش تفسيرى او در فهم حقايق وحى است با محوريت اشارت به جاى عبارت وى بدون آنكه در معانى ظاهرى واژگان قرآنى توقفى بكند، با بهره‌گيرى از جنبه‌هاى پنهانى و تو در توى اين الفاظ، به معانى عميق راه مى‌يابد.
+
قشیرى در مقدمه کتاب، [[روش های تفسیر قرآن|روش تفسیرى]] خود را ترسیم نموده، و در ضمن آن، بر کتاب خود نام «لطائف الاشارات» را نهاده است. این عنوان بیانگر روش تفسیرى او در فهم حقایق [[وحی|وحى]] است، با محوریت اشارت به جاى عبارت. وى بدون آنکه در معانى ظاهرى واژگان [[قرآن]] توقفى بکند، با بهره‌گیرى از جنبه‌هاى پنهانى و تو در توى این الفاظ، به معانى عمیق راه مى‌یابد.
  
== ويژگى‌ لطایف الاشارات ==
+
وى در مقدمه لطائف گوید: مقصود من در این کتاب، بیان اشارات قرآنى به زبان اهل معرفت یعنى [[تصوف|صوفیه]] مى‌باشد. این اشارات، مبتنى بر مفاد اقوال یا نتایجى است که از اصول صوفیه به نحو اختصار بدست مى‌آید.
 +
==ویژگى‌‌های تفسیر==
  
وى تكيه اساسى خود را در تفسير اشارى، بر روى عنصر تهذيب نفس به عنوان مهمترين عنصر در درك اشارات و لطائف قرآنى متمركز مى‌كند. از نظر قشيرى بين اين نوع از علم كه با ديگر علوم تفاوت بنيادين دارد، با پاكى درون ارتباطى ناگسستنى برقرار است. اين علم را خدا در دل اوليا و سالكان كوى حق قرار مى‌دهد.
+
قشیرى تکیه اساسى خود را در [[تفسیر عرفانی|تفسیر اشارى]]، بر روى عنصر [[تهذیب نفس]] به عنوان مهمترین عامل در درک اشارات و لطائف قرآنى متمرکز مى‌کند. از نظر قشیرى، بین این نوع از علم که با دیگر علوم تفاوت بنیادین دارد، با پاکى درون، ارتباطى ناگسستنى برقرار است. این علم را [[خدا]] در دل اولیا و سالکان کوى حق قرار مى‌دهد.
وى در روش خود به عقل اعتماد كامل ندارد. وى اتكا به عقل را در مراحل اوليه تصحيح ايمان ضرورى مى‌داند ولى درك معارف بلند و لطايف و اشارات وحى را، به چيزى بالاتر از آن نيازمند مى‌داند.
 
قشيرى خود را ملتزم به نص قرآنى دانسته و به آن به ديده اعتبار و تقديس نگريسته است. در مورد برخورد وى با نص قرآنى بنا به قول برخى از محققان كه در انديشه‌هاى تفسيرى او به پژوهش پرداخته‌اند وى نسبت به حفظ نص قرآنى حريص بوده است.
 
  
 +
مفسر در روش خود به [[عقل]] اعتماد کامل ندارد؛ وى اتکا به عقل را در مراحل اولیه تصحیح [[ایمان|ایمان]] ضرورى مى‌داند، ولى درک معارف بلند و لطایف و اشارات [[وحى]] را، به چیزى بالاتر از آن نیازمند مى‌داند.
  
== جايگاه علوم نقلى‌ ==
+
قشیرى خود را ملتزم به [[نص و ظاهر|نصّ]] قرآنى دانسته و به آن به دیده اعتبار و تقدیس نگریسته است. در مورد برخورد وى با نص قرآنى بنا به قول برخى از محققان که در اندیشه‌هاى تفسیرى او به پژوهش پرداخته‌اند، وى نسبت به حفظ نص قرآنى حریص بوده است.
  
در تبيين اشارات و لطايف قرآنى تكيه گاه اين تفسير تاويل عرفانى است. اگر هم در موردى، روايتى از پيامبر( ص) يا ديگران ذكر مى‌شود بندرت نام راوى را مى‌آورد. در نقل اقوال عارفان نيز به همين شيوه است. در مواردى به شأن نزول پرداخته كه در نقل آنها چندين قول را بيان كرده است. خلاصه دامنه نقل گرايى در اين اثر بسيار محدود است.
+
تکیه‌گاه این تفسیر در تبیین اشارات و لطایف قرآنى، [[تأویل|تاویل]] عرفانى است. اگر هم در موردى، روایتى از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) یا دیگران ذکر مى‌شود، بندرت نام راوى را مى‌آورد. در نقل اقوال عارفان نیز به همین شیوه است. در مواردى به [[شأن نزول]] پرداخته که در نقل آنها چندین قول را بیان کرده است. خلاصه دامنه نقل گرایى در این اثر بسیار محدود است.
از طرفى ديگر وى در استخراج اشارات قرآنى از ادبيات فراوان بهره گرفته و اين مسئله مبين آميختگى عرفان و ادبيات در اين تفسير است. ذوق ادبى به كار گرفته شده در اين تفسير، بر مبناى اصول لغت، اشتقاق و اعراب و بلاغت استوار است.
 
تعابير ادبى او با اسلوب فنى اديبانه همراه است. وى بر اين باور است كه قرآن قبل از هر چيز كتاب هدايت و معجزه پيامبر است و اعراب در برخورد با آن دچار حيرت و اعجاب مى‌شوند. كوشش و اهتمام او بر آن است كه در تفسير خود گوشه‌اى از اين جنبه‌هاى ادبى و اعجازى را با بهره‌گيرى از اسلوب زيباى خود قرآن ارائه نمايد. وى در تفسير به اشعار عربى و امثال نيز استناد مى‌كند.
 
متاسفانه اخبار جعلى و موضوع در اين تفسير به چشم مى‌خورد. كه از جمله رواياتى است كه از آنها به اسرائيليات تعبير مى‌شود. اين نوع روايات به ويژه در داستانهاى پيامبران و اخبار گذشتگان مشهود است.
 
  
== منبع مقاله ==
+
از طرفى دیگر، وى در استخراج اشارات قرآنى از ادبیات، فراوان بهره گرفته و این مسئله مبیّن آمیختگى [[عرفان]] و ادبیات در این تفسیر است. ذوق ادبى به کار گرفته شده در این تفسیر، بر مبناى اصول لغت، اشتقاق و [[اعراب قرآن|اِعراب]] و [[بلاغت]] استوار است. تعابیر ادبى او با اسلوب فنى ادیبانه همراه است. وى بر این باور است که [[قرآن]] قبل از هر چیز، کتاب هدایت و [[معجزه]] [[پیامبر]] صلی الله علیه وآله است و اَعراب در برخورد با آن دچار حیرت و اعجاب مى‌شوند. کوشش و اهتمام او بر آن است که در [[تفسیر]] خود گوشه‌اى از این جنبه‌هاى ادبى و اعجازى را با بهره‌گیرى از اسلوب زیباى خود قرآن ارائه نماید. وى در تفسیر به اشعار عربى و امثال نیز استناد مى‌کند.
 +
 
 +
البته [[حدیث جعلی|اخبار جعلى]] و موضوع نیز متاسفانه در این تفسیر به چشم مى‌خورد، از جمله، روایاتى است که از آنها به [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] تعبیر مى‌شود. این نوع روایات به ویژه در داستانهاى [[پیامبران]] و اخبار گذشتگان مشهود است.
  
* پژوهش در جريان شناسى تفسير عرفانى نوشته دكتر محسن قاسمپور
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.
 
  
[[رده:تفاسیر]]
+
*پژوهش در جریان‌شناسى تفسیر عرفانى، دکتر محسن قاسمپور.
 +
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 +
[[رده:تفاسیر]][[رده:تفاسیر عرفانی]][[رده:تفسیرهای اهل سنت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۴۸

«لطائف الإشارات» یا «تفسیر القُشیری»، تألیف عبدالکریم بن هوازن قُشیری (م، ۴۶۵ ق)، از تفاسیر عرفانی و اشاری معروف اهل سنت است. این اثر عرفانى قرآنى، از ابعاد گوناگون مورد توجه عرفان پژوهان و قرآن پژوهان واقع گردیده است.

لطائف الإشارات.jpg
نویسنده ابوالقاسم قشیری
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۳

مؤلف

زین‌الاسلام ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن بن عبدالملک بن طلحة بن محمد قُشیرى نیشابورى معروف به ابوالقاسم قشیری، فقیه، محدث، مفسر و شاعر مسلمان اهل تصوف قرن پنجم هجرى است. او در ربیع‌الاول سال ۳۷۶ یا ۳۸۶ قمری در ناحیه استوا (قوچان کنونى) متولد شد. خانوادۀ وى از اعراب بنى قشير بودند كه در خراسان صاحب املاک بودند. عبدالکریم قشیرى در سال ۴۶۵ قمری در نيشابور بدرود حیات گفت.

اساتید قشیری عبارت بودند از: ابوالقاسم الیمانى، ابوبکر طوسى، ابوبکر بن فورک اصفهانى، ابوعلى دقاق و محمد بن حسین سُلمی (صاحب حقائق التفسیر). همچنین علی بن عثمان هجویری در «کشف المحجوب»، قشیری‌ را «استاد امام‌» نامیده‌ و از وی نقل قول مستقیم کرده است.

برخی از آثار او عبارتند از: لطایف الاشارات، شرح أسماء الله الحسنی، الرسالة القشیریة، ترتیب السلوک في طریق اللّٰه تعالی، التيسير فى التفسير، التحبير فى التذكير.

معرفی تفسیر

تفسیر «لطائف الإشارات» که در سال ۴۳۴ هجرى سامان یافته است، حاصل بهره‌مندى قشیرى از فیض استادش ابو على دقاق و ورود او به جرگه اهل تحقیق و ارباب معرفت مى‌باشد.

قشیرى در مقدمه کتاب، روش تفسیرى خود را ترسیم نموده، و در ضمن آن، بر کتاب خود نام «لطائف الاشارات» را نهاده است. این عنوان بیانگر روش تفسیرى او در فهم حقایق وحى است، با محوریت اشارت به جاى عبارت. وى بدون آنکه در معانى ظاهرى واژگان قرآن توقفى بکند، با بهره‌گیرى از جنبه‌هاى پنهانى و تو در توى این الفاظ، به معانى عمیق راه مى‌یابد.

وى در مقدمه لطائف گوید: مقصود من در این کتاب، بیان اشارات قرآنى به زبان اهل معرفت یعنى صوفیه مى‌باشد. این اشارات، مبتنى بر مفاد اقوال یا نتایجى است که از اصول صوفیه به نحو اختصار بدست مى‌آید.

ویژگى‌‌های تفسیر

قشیرى تکیه اساسى خود را در تفسیر اشارى، بر روى عنصر تهذیب نفس به عنوان مهمترین عامل در درک اشارات و لطائف قرآنى متمرکز مى‌کند. از نظر قشیرى، بین این نوع از علم که با دیگر علوم تفاوت بنیادین دارد، با پاکى درون، ارتباطى ناگسستنى برقرار است. این علم را خدا در دل اولیا و سالکان کوى حق قرار مى‌دهد.

مفسر در روش خود به عقل اعتماد کامل ندارد؛ وى اتکا به عقل را در مراحل اولیه تصحیح ایمان ضرورى مى‌داند، ولى درک معارف بلند و لطایف و اشارات وحى را، به چیزى بالاتر از آن نیازمند مى‌داند.

قشیرى خود را ملتزم به نصّ قرآنى دانسته و به آن به دیده اعتبار و تقدیس نگریسته است. در مورد برخورد وى با نص قرآنى بنا به قول برخى از محققان که در اندیشه‌هاى تفسیرى او به پژوهش پرداخته‌اند، وى نسبت به حفظ نص قرآنى حریص بوده است.

تکیه‌گاه این تفسیر در تبیین اشارات و لطایف قرآنى، تاویل عرفانى است. اگر هم در موردى، روایتى از پیامبر (ص) یا دیگران ذکر مى‌شود، بندرت نام راوى را مى‌آورد. در نقل اقوال عارفان نیز به همین شیوه است. در مواردى به شأن نزول پرداخته که در نقل آنها چندین قول را بیان کرده است. خلاصه دامنه نقل گرایى در این اثر بسیار محدود است.

از طرفى دیگر، وى در استخراج اشارات قرآنى از ادبیات، فراوان بهره گرفته و این مسئله مبیّن آمیختگى عرفان و ادبیات در این تفسیر است. ذوق ادبى به کار گرفته شده در این تفسیر، بر مبناى اصول لغت، اشتقاق و اِعراب و بلاغت استوار است. تعابیر ادبى او با اسلوب فنى ادیبانه همراه است. وى بر این باور است که قرآن قبل از هر چیز، کتاب هدایت و معجزه پیامبر صلی الله علیه وآله است و اَعراب در برخورد با آن دچار حیرت و اعجاب مى‌شوند. کوشش و اهتمام او بر آن است که در تفسیر خود گوشه‌اى از این جنبه‌هاى ادبى و اعجازى را با بهره‌گیرى از اسلوب زیباى خود قرآن ارائه نماید. وى در تفسیر به اشعار عربى و امثال نیز استناد مى‌کند.

البته اخبار جعلى و موضوع نیز متاسفانه در این تفسیر به چشم مى‌خورد، از جمله، روایاتى است که از آنها به اسرائیلیات تعبیر مى‌شود. این نوع روایات به ویژه در داستانهاى پیامبران و اخبار گذشتگان مشهود است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف:
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه