التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Aghajani صفحهٔ التبیان را به التبیان (کتاب) منتقل کرد)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان=عربی
 
|زبان=عربی
  
|تعداد جلد=10
+
|تعداد جلد=۱۰
  
 
|عنوان افزوده1=
 
|عنوان افزوده1=
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
|افزوده2=
 
|افزوده2=
  
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39157/ التبيان في تفسير القرآن]
+
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39157/ التبيان فی تفسير القرآن]
  
 
}}
 
}}
تفسیر تبیان از مهمترین تفاسیر [[شیعه]] و اولین تفسیر معتبر و کامل شیعی به زبان عربی از [[قرآن کریم]] است. این تفسیر در قرن پنجم هجری قمری تدوین شده است، آن را تفسیر کلامی، تفسیر بلاغی نیز می خوانند. این تفسیر، جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون صرف و نحو و اشتقاق و معانی و بیان و حدیث و فقه و کلام و تاریخ است و شامل قرائت و قصص و اعتقادات دینی و ناسخ و منسوخ و وجوه ادبی و نقل روایات و احادیث از ائمه معصومین می باشد و مفسر آن، علاوه بر نقل روایات مأثور با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف با ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است.
+
'''«التبیان فی تفسیر القرآن»''' اثر [[شیخ طوسی]] (م، ۴۶۰ ق)، اولین [[تفسیر قرآن|تفسیر]] معتبر و کامل [[شیعه|شیعی]] به زبان عربی از [[قرآن کریم]] است. این کتاب، جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون [[حدیث]]، [[فقه]]، [[کلام]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[تاریخ]] و شامل مباحث [[قراءات قرآن|قرائت]] و [[قصص قرآن|قصص]] و اعتقادات دینی می‌باشد. مفسر، علاوه بر نقل روایات مأثور، با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف، به ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است.
  
==مؤلف التبیان==
+
==مؤلف ==
 +
[[شیخ طوسی|شیخ ابوجعفر محمد طوسی]] (۳۸۵-۴۶۰ ق) معروف به «شیخ الطائفه»، فقیه اصولی، محدث رجالی، مفسر و متکلم بزرگ [[شیعه]] در قرن پنجم هجری است. او در طوس به دنیا آمد و در سال ۴۰۸ قمری به [[بغداد]] مهاجرت کرد. از اساتید برجسته وی، [[شیخ مفید]]، [[ابن جنید اسکافی]] و [[سید مرتضی|سید مرتضی علم‌الهدی]] بوده اند.
  
شیخ ابوجعفر محمد، فرزند حسن بن علی طوسی که به "[[شیخ طوسی]]" و "شیخ الطائفه" و "شیخ الامامیه" مشهور است. او از فقها و علمای بزرگ شیعه، محدث رجالی، مفسر، ادیب، متکلم و محقق است که در [[رمضان]] سال 385 هـ.ق در منطقه طوس (خراسان) بدنیا آمد. دوران او، حاکمیت «آل بویه» بر سرزمین ایران و حمایت از علما و دانشمندان و حوزه های علمیه بود.
+
شیخ طوسی صاحب تألیفات مهمی در علوم مختلف اسلامی از جمله فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام و رجال است، مانند دو کتاب ارزشمند "[[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب]]" و "[[الاستبصار (کتاب)|استبصار]]" که از [[کتب اربعه]] جوامع حدیثی اولیه شیعه می‌ باشد. عظمت او در [[فقه]] به حدی بود که تا مدت طولانی فقهای شیعه را تحت تاثیر آراء خود قرار داد، و فقه شیعه از حالات پویایی خود خارج شد.
  
شیخ در همان شهر مقدمات علوم را آموخت و به گفته "علامه حلی" جهت تکمیل علوم در سال 408ق یعنی در سن 23 سالگی عازم [[بغداد]] شد و از همین زمان بود که شخصیت شیخ در سایه ترقیات روزافزونش شناخته و مطرح شد. آن زمان، بغداد مرکز خلافت [[عباسیان]] و از نظر علمی در اوج اقتدار بود و دو گروه [[شیعه]] و اهل سنت در آن شهر مراکز معتبر و دانشمندان بزرگی داشتند.
+
برخی دیگر از آثار او عبارتند از: [[الغیبه]]، [[النهایه]]، [[الرجال الطوسی|الرجال]]، [[عدة الاصول]]، [[مصباح المتهجد (کتاب)|مصباح المجتهد]]، [[المبسوط]]، [[تمهید الاصول فی علم الکلام (کتاب)|تمهید الاصول]]، [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]]، [[رجال کشی (کتاب)|اختیار معرفة الرجال]].
  
از این رو، [[شیخ طوسی]] نزدیک به 40 سال در بغداد زندگی کرد و از محضر علمای بزرگی چون، شیخ مفید، سید مرتضی علم الهدی و غضائری و... بهره های فراوان برد و شاگرد آنها بود. این شخصیت ها هر کدام به نحوی در ساختار شخصیتی او موثر بودند ولی به دلیل شرایط زمانی که در آن موقع بر حوزه شیعه حاکم بود، شیخ طوسی سبک و شیوه جدیدی در پیش گرفت و توانست از این راه بر بسیاری از اختلافات و تشتت ها و تناقضات علمی و اجتماعی فائق آید.
+
==معرفى کتاب ==
  
این عالم بزرگ، اولین کسی است که [[نجف]] اشرف را مرکز علمی دینی قرار داد. او مهمترین حلقه ای است که متقدمان را به متاخران وصل کرد. بیشتر از سیصد دانشمند از مکتب شیخ به درجه عالیه اجتهاد نائل شدند. این عده از شاگردان شیخ، فقط از طایفه [[شیعه]] بودند و چنانچه بخواهیم بقیه شاگردان او از اهل تسنن و تشیع را در تمام فنون به شمار آوریم خواهیم دید که این مرد بزرگ، چقدر عظیم المنزله و موقعیت بی نظیری داشته است.
+
تفسیر «التبیان»، تفسیر کل [[قرآن]] به ترتیب سوره‌هاى مصحف است و در ده جلد تدوین شده است. [[شیخ طوسی]] در کتاب «[[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]]» خود می گوید که کتابی بی نظیر از [[تفسیر قرآن]] دارد. او اشاره دارد به این که انگیزه اش برای نوشتن این تفسیر، این بود که هیچ یک از علمای [[شیعه]] را ندیده بودم که کتابی در تفسیر تمام [[قرآن]] و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشند. تنها بعضی از آنها به ذکر روایات موجود در کتب [[حدیث]] از [[صحابه]] یا [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام پرداخته اند، بی آنکه شرحی برای آن بیان کنند یا در تفسیر مبهمات آن کوشش نمایند.
  
[[شیخ طوسی]] در بین دانشمندان شیعه، فردی پرکار و کثیرالتالیف است. نزدیک به 50 کتاب در فقه، اصول، تفسیر، کلام، ادعیه، رجال و تاریخ دارد که در علم تفسیر، این کتاب گرانقدر (تبیان) را نوشته که جامع علوم قرآن و در میان تفاسیر بی نظیر است. شیخ مدت 12 سال آخر عمرش را در [[نجف]] اشرف زندگی کرد و در 22 [[محرم]] سال 460 ق، در همانجا درگذشت که همان شب او را در منزلش غسل داده و به خاک سپردند.  
+
کتاب «التبیان» از بزرگترین و گرانقدرترین آثار فرهنگ اسلامى است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است که به بحث‌هاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا شیخ طوسى [[تفسیر مأثور|تفسیر روایى]] را به تنهایى براى استنباط و فهم قرآن کافى نمى داند. او با تکیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى کند. شیخ طوسى مى‌کوشد که تفسیرش به اختصار همه فنون و [[علوم قرآنى]] را دربرگیرد، [[متشابهات]] قرآن را توضیح دهد، مباحث کلامى در رد [[جبریه|مجبّره]] و مشبّهه و مجسّمه و جز ایشان را بیان و ادله علماى شیعه بر حقانیت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آیات قرآن بازگو کند. بنابراین این تفسیر را می توان [[تفسیر کلامی]] برشمرد.
  
==دیدگاه و انگیزه شیخ از تفسیر «تبیان» خود==
+
«التبیان فى تفسیر القرآن» از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یک دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته، اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا که در جلدهاى پایانى آن، بحث‌هاى موضوعى و کنکاش‌هاى کلامى و لغوى و ادبى و بحث‌هاى دراز دامن یافت نمى شود.
  
شیخ طوسی در کتاب «فهرست» خود می گوید که کتابی بی نظیر از تفسیر قرآن دارد. او اشاره دارد به این که انگیزه اش برای نوشتن این تفسیر، این بود که هیچیک از علمای شیعه را ندیده بودم که کتابی در تفسیر تمام [[قرآن]] و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشند. تنها بعضی از آنها به ذکر روایات موجود در کتب حدیث از صحابه یا ائمه پرداخته اند، بی آنکه شرحی برای آن بیان کنند یا در تفسیر مبهمات آن کوشش نمایند.  
+
از تفسیر «التبیان» دو تلخیص و منتخب بر جاى مانده است. نخستین آنها را [[ابن ادریس حلی|ابن ادریس حلّى]] (۵۴۳-۵۹۸ ق) تهیه کرده و «[[المنتخب من تفسیر القرآن (کتاب)|المنتخب من تفسیر القرآن والنّکت المستخرجة من کتاب التّبیان]]» نامیده که آن را «منتخب التبیان» نیز نامیده‌ اند. منتخب دیگر تفسیر التبیان را، ابوعبداللّه محمد بن هارون معروف به ابن کال (متوفى ۵۹۷) با عنوان «مختصر التبیان» تهیه کرده است.
  
==معرفى اجمالى كتاب التبیان==
+
==محتوای کتاب==
  
این كتاب یكى از بزرگترین و گرانقدرترین آثار [[فرهنگ اسلامى]] است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است كه به بحث‌هاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا وى تفسیر روایى و مأثور را به تنهایى براى استنباط و فهم [[قرآن]] كافى نمى داند. او با تكیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى كند.
+
شیخ طوسى در ابتداى تفسیر خود، فصلى می‌گشاید و در آن به ذکر پاره ‌اى نکات کلى در [[تفسیر]] و [[علوم قرآنى]] مى‌پردازد. نخست [[تحریف قرآن]]، به معناى زیادى یا نقصان در آیات را مردود مى‌شمارد و همه روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]] را درباره افتادگى آیات فراوان از قرآن، [[خبر واحد]] مى‌داند که هیچگاه یقین آور نیست و به فرض درستى، خدشه‌ اى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمى‌کند. طوسى، روایات دالّ بر عدم جواز [[تفسیر به رأی]] را مانع از [[تدبر در قرآن|تدبّر در قرآن]] و فهم ظواهر آیات نمى‌داند. پس از این مطلب، سه بحث مهم دیگر مى‌آید. وى نخست روایات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غیرقطعى مى‌داند. طوسى سپس به تقسیم [[آیات محکم و متشابه|آیات محکم و متشابه]] پرداخته و دلایل و فوایدى بر وجود آیات متشابه در [[قرآن]] ذکر کرده است. موضوع [[نسخ]] آیات قرآن آخرین مبحثى است که شیخ طوسى در مقدمه به تفصیل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود [[ناسخ و منسوخ]] در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممکن و واقع شده مى‌داند.  
  
==روش شیخ در تفسیر==
+
مفسر در آغاز هر [[سوره]]، به نامهاى آن و وجه تسمیه آنها، [[سوره های مکی و مدنی|مکى یا مدنى]] بودن سوره و وجود آیه [[ناسخ و منسوخ]] در آن اشاره کرده، سپس به بررسى اختلاف [[قراءات قرآن|قرائات]]، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، [[صرف]]، [[نحو]] و گاه نکات [[بلاغت|بلاغى]] آیات پرداخته و سرانجام معناى کلى آیات را شرح و تفسیر کرده است. شیوه بیان و ترتیب مطالب در تفسیر وى عینا در تفسیر [[مجمع البیان فى تفسیر القرآن|مجمع البیان]] امین الاسلام [[شیخ طبرسی|طبرسى]] (متوفى ۵۳۸) بکار گرفته شده است، با این تفاوت که طبرسى مباحث لغت و اعراب و قرائات و [[شأن نزول]] و معناى آیه را به روشنى از یکدیگر جدا کرده است.
  
روش شیخ در تفسیر در كنار تبیین و توضیح معانى آیات، عرضه اقوال گوناگون عقیدتى و كلامى است. وى توجهى خاص به مباحث لغوى و اشتقاقى كلمات و قرائت آیات دارد و قصص و تاریخ امت‌هاى پیشین را نقل و ارزیابى مى كند. وى در مقدمه مى گوید كه تفسیر او متأثر از جامع البیان طبرى و تفسیر رمانى و تفسیر ابومسلم اصفهانى است.  
+
شیخ طوسى در التبیان به آثار لغوى و تفسیرى پیش از خود توجه بسیار داشته و همواره آراى ادبى و کلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ایشان را نقل و در بیشتر موارد بررسى کرده است. از این رو این موضوعات، از بیشترین مباحث تفسیر وى‌ هستند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شیخ طوسى، تفسیر وى را از لحاظ ادبى از تفاسیر متقدم شیعه و حتى اهل سنّت متمایز کرده است.
  
شیخ در تفسیر خود به طرح مباحث فقهى و تبیین حكم مستفاد از آیه مى پردازد. وى در آغاز اشاره مى كند، آنگاه موارد نحوى و گاه اسباب نزول آن را یادآور مى شود و اگر روایتى در زمینه حكم فقهى باشد، مى آورد.
+
به سبب تبحر شیخ در [[فقه]] امامیه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نیز در تفسیر وى مطرح شده است و اگر روایتى در زمینه حکم فقهى باشد، مى آورد. وى در ذیل [[آیات الاحکام]]، با ذکر رأى فقهاى [[امامیه|امامیه]] در اصل و فروع مسئله مورد بحث به اختلاف این آرا با رأى دیگر مذاهب فقهى [[اهل سنت]] اشاره کرده و کوشیده است با تمسک به ظاهر آیه یا حتى با برگرفتن برخى مبانى ایشان، استدلالشان را به گونه‌اى جدلى مخدوش کند و رأى فقهى امامیه را اثبات کند.
  
از نكات جالب توجه، اشاره مؤلف به آراى مذاهب چهارگانه در این دسته از آیات است كه در ادامه دیدگاه امامیه را بیان مى كند. تبیان از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یك دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا كه در جلدهاى پایانى آن، بحث‌هاى موضوعى و كنكاش‌هاى كلامى و لغوى و ادبى و بحث‌هاى دراز دامن یافت نمى شود.
+
در بحث [[قراءات قرآن|قرائات]]، از آنجا که وى روایات [[امامیه]] را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته است، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیى خاص از آنها استشهاد کرده، یا برخى قرائت ها را بر برخى دیگر ترجیح داده است، اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه کرده است.
  
التبيان فى تفسير القرآن، تفسير كل قرآن به ترتيب سوره‌هاى آن است و در ده جلد تدوين شده است. مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسميه آنها، مكى يا مدنى بودن سوره و وجود آيه [[ناسخ و منسوخ]] در آن اشاره كرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نكات بلاغى آيات پرداخته و سرانجام معناى كلى آيات را شرح و تفسير كرده است.<ref>براى اطلاع بيشتر از شيوه [[شيخ طوسى]] در پرداختن به مباحث تفسيرى اكبرآبادى، ج2، ص371- 378، جعفر، ص87-93.</ref> شيوه بيان و ترتيب مطالب در تفسير وى عينا در تفسير [[مجمع البيان فى تفسير القرآن]] امين الاسلام طبرسى (متوفى 538) بكار گرفته شده است، با اين تفاوت كه طبرسى مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آيه را به روشنى از يكديگر جدا كرده است.
+
استشهاد از کلام شاعران [[جاهلیت|جاهلى]] یا اسلامى، چون اعشى و [[نابغه جعدی|نابغه]] و امرؤالقیس و... براى بیان معناى واژه‌اى قرآنى در تفسیر التبیان فراوان است.  
  
وى عالمان [[اهل سنّت]] را در اين موضوع به سه دسته تقسيم مى‌كند: كسانى چون [[طبرى]] كه به تطويل هر سخن منقولى را در تفسير قرآن گرد آورده‌اند، كسانى كه به اختصار تنها به تفسير الفاظ غريب و مشكل قرآن پرداخته‌اند و كسانى كه راه ميانه پيموده ‌اند و بيشتر به علومى توجه كرده‌اند كه خود در آن تبحر داشته‌ اند، مثلاً [[زجّاج]] و [[فرّاء]] به صرف و نحو، مفضل بن سلمة به واژگان و اشتقاق الفاظ، ابوعلى جبّائى به كلام و ابوالقاسم بلخى به فقه توجه كرده ‌اند.
+
شیخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى مباحث [[کلام|کلامى]] در مقدمه التبیان وعده مى‌دهد که راجع به متشابهات قرآن سخن بگوید و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. بر این اساس، انبوهى از ردّیه‌ها بر عقاید و آراى تناسخیه، حشویه، [[خوارج]]، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و [[معتزله]] در التبیان آمده است. شیخ طوسى در آن دسته از مباحث کلامى که شیعه رأى خاص دارد، با بهره‌گیرى از آیات و روایات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است.
  
طوسى فقط تفسير ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى (متوفى 320) و على بن عيسى رمّانى (متوفى 384)، هر دو از علماى معتزله را بهترين مى‌داند، اما تذكر مى‌دهد كه ايشان نيز گاه به امور غيرضرورى پرداخته‌اند.<ref>براى موارد نقل شيخ طوسى از تفسير ابومسلم غياثى كرمانى، جاهاى متعدد براى تشابه ميان بخشهايى از تفسير التبيان و تفسير رمّانى آيت اللّه زاده شيرازى، ج2، ص486-488.</ref>
+
==منابع==
 
 
بنابراين وى مى‌كوشد كه تفسيرش به اختصار همه فنون و علوم قرآنى را دربرگيرد، متشابهات قرآن را توضيح دهد. مباحث كلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ايشان را بيان و ادله علماى شيعه بر حقانيت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آيات قرآن بازگو كند.<ref>التبيان، ج1، مقدمه، ص1-2.</ref>
 
 
 
==نكات كلى در تفسير التبیان==
 
 
 
شيخ طوسى در ابتداى تفسير خود، فصلى می‌گشايد و در آن به ذكر پاره ‌اى نكات كلى در تفسير و علوم قرآنى مى‌پردازد.
 
 
 
نخست [[تحريف قرآن]]، به معناى زيادى يا نقصان در آيات را مردود مى‌شمارد و به تبع سيد مرتضى (355-436)، همه روايات شيعه و اهل سنت را درباره افتادگى آيات فراوان از قرآن، خبر واحد مى‌داند كه هيچگاه يقين آور نيست و به فرض درستى، خدشه‌ اى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمى‌كند.<ref>ج1، مقدمه، ص3.</ref> طوسى در ادامه، روايات دالّ بر عدم جواز تفسير به رأى را مانع از تدبّر در قرآن و فهم ظواهر آيات نمى‌داند ليكن معانى آيات قرآن را به چهار دسته تقسيم مى‌كند كه از آن ميان، فقط دسته نخست از معرفت بشر بيرون است:
 
 
 
* آياتى كه علم آنها مختص خداوند است، مانند شناخت دقيق زمان قيامت در آيه 186 [[سوره اعراف]].
 
* آياتى كه ظاهرشان با معناى درونى آنها يكى است و هر كس با زبان عربى آشنا باشد، معنا را درمى‌يابد مانند حرمت قتل نفس در آيه 151 [[سوره انعام]].
 
* آيات مجمل كه ظاهرشان حاكى از تفصيل معنايشان نيست، مانند كيفيت اجراى جزئيات مناسك حج در آيه 91 [[سوره آل عمران]]، معناى اين آيات را تنها بايد از بيانات پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام بدست آورد و در اين موارد نمى‌توان تفسير به رأى كرد يا از ديگر مفسران تقليد كرد، مگر آنكه نظر مفسران مورد اجماع باشد.
 
* آياتى كه در آنها واژه‌ اى داراى دو يا چند معناى محتمل است. در اينجا اگر دليلى از جانب پيامبر يا امام معصوم يا دليل عقلى بر صحت يكى از اين معانى نداشتيم، تنها بايد بگوييم كه ظاهر آيه چند وجه مختلف را محتمل كرده است.<ref>ج1، مقدمه، ص4-6.</ref> وى تأكيد مى‌كند كه تقليد از هيچ مفسرى روا نيست و در پذيرفتن هر تفسير يا تأويلى بايد به ادله عقلى يا شرعى رجوع كرد، ليكن به هيچ روى خبر واحد را از جمله ادله شرعى در تفسير قرآن نمى‌داند.<ref>همان، مقدمه، ص6-7.</ref> اين تقسيمات از جهات فراوانى به تقسيم بندى تفسير طبرى<ref>ج1، ص25-26.</ref> شبيه است و منبع آن نيز روايتى منسوب به ابن عباس است.<ref>براى متن روايت زركشى، ج2، ص164.</ref>
 
 
 
پس از اين مطلب، سه بحث مهم ديگر مى‌آيد. نخست طوسى روايات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غيرقطعى مى‌داند و پس از ذكر ديدگاههاى مختلف دانشمندان اسلامى در توجيه آنها مى‌گويد كه به فرض صحت اين روايات، بهترين توجيه آن است كه مراد از هفت حرف را هفت وجه اختلاف در قرائات قرآن، از قبيل اختلاف در حروف كلمه، اعراب و تقديم و تأخير كلمه بدانيم<ref>قس زركشى، ج1، ص334-336.</ref> زيرا ائمه شيعه، خواندن قرآن را بنابر قرائت هاى مختلف قرّاء جايز شمرده‌اند.<ref>التبيان، ج1، مقدمه، ص7-8.</ref>
 
 
 
ظاهراً هيچيك از علماى شيعه و اهل سنّت تاكنون به اين وجه اشاره نكرده‌اند زيرا آن روايات به هر معنايى كه باشند با قرائت هاى هفت‌گانه پيوند ندارند (البيان فى تفسير القرآن) و اين توجيه نيز با موضوع جواز خواندن قرآن مطابق با قرائت هاى مختلف قرّاء ارتباط روشنى ندارد.
 
 
 
طوسى سپس به تقسيم [[آيات محكم]] و متشابه پرداخته و دلايل و فوايدى بر وجود آيات متشابه در [[قرآن]] ذكر كرده است. موضوع نسخ آيات قرآن آخرين مبحثى است كه شيخ طوسى در مقدمه به تفصيل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممكن و واقع شده مى‌داند و با ذكر تقسيم‌بندى مشهور [[نسخ]] (نسخ حكم بدون تلاوت، نسخ تلاوت بدون حكم و نسخ حكم و تلاوت) دو نوع اول را مى‌پذيرد<ref>ج1، مقدمه، ص9-13، قس ج1، ص393-394 كه هر سه گونه نسخ را ممكن و سومى را غيرواقع مى‌شمارد.</ref>، اما فقيهان و مفسران اماميه غالباً فقط امكان و وقوع نوع اول را مى‌پذيرند و امكان نوع دوم و سوم را مستلزم تحريف قرآن مى‌دانند.<ref>براى نمونه خوئى، ص205-207، 285-286.</ref>
 
 
 
طوسى در [[التبيان فى تفسير القرآن]] به آثار لغوى و تفسيرى پيش از خود توجه بسيار داشته و همواره آراى ادبى و كلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ايشان را نقل و در بيشتر موارد بررسى كرده است. از اين رو اين موضوعات، از بيشترين مباحث تفسير وى‌اند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شيخ طوسى، تفسير وى را از لحاظ ادبى از تفاسير متقدم شيعه و حتى اهل سنّت متمايز كرده است.
 
 
 
وى دائما به بررسى اقوال لغويان و نحويانى چون سيبويه، خليل بن احمد - كه با تعبير صاحب كتاب العين از او ياد كرده - كسائى، ثعلب، فرّاء، ابن دريد و جز ايشان پرداخته (براى ساير اسامى آل ياسين، ج2، ص40) و رأى مختار خود را بيان كرده است. با آنكه پيش از [[شيخ طوسى]]، درباره بودن يا نبودن واژگان دخيل در قرآن بحثهايى شده بوده، وى به اين بحث مهم نپرداخته است.
 
 
 
وى از ميان تمام واژگانى كه درباره آنها بحث و نزاع شده بوده، به تعدادى اندك اشاره كرده و كوشيده است كه براى آنها، ريشه عربى بدهد براى مثال الرّحمن را مشتق از رحمة<ref>ج1، ص29-30.</ref>، مسك را از مادّه مسك عربى به معناى «خوددارى» (ج10، ص303) تورات را از ورى به معناى «روشنى و برافروختن» و انجيل را از نجل به معناى «اصل» (ج2، ص391) دانسته است.
 
 
 
در بحث قرائات، از آنجا كه وى روايات [[اماميه]] را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشكال مختلف موجود پذيرفته است (ج1، مقدمه، ص9) به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأييد رأيى خاص از آنها استشهاد كرده<ref>براى نمونه ج2، ص221، ج3، ص205.</ref> يا برخى قرائت ها را بر برخى ديگر ترجيح داده است<ref>براى نمونه ج5، ص221، ج6، ص152، ج7، ص113.</ref>، اما هيچگاه قول ايشان را يكسره نپذيرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه كرده است.<ref>براى نمونه - نقد قرائت حمزه كوفى، ج1، ص58، نقد قرائت [[ابىّ بن كعب]] و [[عبداللّه بن مسعود]]، ج1، ص437 و نقد قرائت [[يعقوب بن اسحاق]]، ج1، ص435.</ref>
 
 
 
استشهاد از كلام شاعران جاهلى يا اسلامى، چون اعشى و نابغه و امرؤالقيس و زهير بن ابى سلمى و جرير بن عطيه<ref>براى فهرست كاملى از نامهاى شاعران جعفر، ص223-227.</ref> در تفسير التبيان فراوان است. غالب اين استشهادها كه گستردگى آن در تفاسير [[شيعه]] و اهل سنّت پيش از او سابقه نداشته است، در مجمع البيان طبرسى نيز عينا آمده است با اين همه، طوسى نه براى اثبات اعجاز يا بلاغت قرآن بلكه از سر اضطرار و گاه فقط براى بيان معناى واژه‌اى قرآنى به اقوال شاعران استناد كرده است زيرا به عقيده وى اگر عناد ملحدان نبود، در تبيين كلمات مشتبه قرآن نيازى به شعر و مانند آن نداشتيم زيرا اين امر در نهايت به استناد به بيتى از اشعار جاهلى يا سخنى از عرب اهل باديه مى‌انجامد، حال آنكه شأن و كلام پيامبر از امثال نابغه و زهير فراتر است.<ref>التبيان، ج1، مقدمه، ص16.</ref>
 
 
 
به سبب تبحر شيخ طوسى در فقه اماميه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نيز در تفسير وى مطرح شده است. وى در ذيل [[آيات الاحكام]]، با ذكر رأى فقهاى اماميه در اصل و فروع مسئله مورد بحث به اختلاف اين آرا با رأى ديگر مذاهب فقهى اهل سنت اشاره كرده<ref>ج3، ص307-308، 449-452، 512-514.</ref> و غالباً تفصيل مباحث را به كتابهاى فقهى خود همچون سه كتاب نهاية و مبسوط و خلاف ارجاع داده است.<ref>براى نمونه درباره [[قصاص]] ج2، ص103-104، درباره اعتكاف ج2، ص136-137، درباره حج ج2، ص154-160.</ref> در پاره‌اى موارد كه اختلافى اساسى ميان فقه شيعه و اهل سنّت وجود دارد، وى با تفصيل بيشتر به بررسى ادله فقهى ديگر مذاهب پرداخته و كوشيده است با تمسك به ظاهر آيه يا حتى با برگرفتن برخى مبانى ايشان، استدلالشان را به گونه‌اى جدلى مخدوش كند و رأى فقهى اماميه را اثبات كند.
 
 
 
در ميان مباحث اصولى، از همه مهمتر آنكه [[شيخ طوسى]] دلالت هيچيك از آيات را بر حجيت خبر واحد نپذيرفته و استدلال به آيه نبأ (ج9، ص343-344) و آيه نفر (ج5، ص322) را رد كرده و حتى به برخى آيات، چون «لاتقف ما ليس لك به علم» ([[سوره اسراء]]: 36) استناد كرده است تا نشان دهد كه خبر واحد، مفيد علم نيست و عمل بدان حجيتى ندارد.<ref>ج6، ص477، قس عدة الاصول، ج1، ص336-338 كه در آنجا دليل بر جواز عمل به خبر واحدى را كه راويان موثق اماميه روايت كرده‌اند، اجماع دانسته است.</ref>
 
 
 
وى همچنين [[نسخ]] قرآن را با سنّت جايز دانسته است. (ج1، ص398) وى استدلال قرآنى مخالفان خويش بر عدم جواز نسخ قرآن به سنّت - مثلاً استدلال به آيه {{متن قرآن|«قل ما يكون لى أن ابدّله من تلقاء نفسى»}} ([[سوره يونس]]: 15) - را با ادله خويش رد كرده است. (ج5، ص350-351) وى در موضوع تجرّى، عزم بر فسق را فسق دانسته و به آيه 19 [[سوره نور]] استناد كرده زيرا در اين آيه خداوند به دوستدار شيوع فحشا وعده عذاب داده است. (ج7، ص419)
 
 
 
منازعات كلامى در عصر شيخ طوسى، به التبيان صبغه كلامى خاصى بخشيده است تا آنجا كه شايد بتوان همچون [[طباطبائى]]( ص 50- 51)، آن را تفسير كلامى خواند. پيش از اين اثر، تفاسير كلامى مختصر يا مبسوطى نوشته شده بود، از قبيل حقائق التأويل سيد رضى، دو كتاب متشابه القرآن و تنزيه القرآن عن المطاعن قاضى عبدالجبّار معتزلى و مكتوبات تفسيرى چندى از ابوالقاسم بلخى، ابوعلى جبّائى، على بن عيسى رمّانى و ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى. همچنين استدلال پيروان هر يك از فِرَق كلامى به آيات متشابه قرآن، تفسير را عرصه جدلهاى ايشان در توجيه عقايد خويش ساخته بود.
 
  
شيخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى اين مباحث كلامى و نيز اسامى پاره‌اى از متكلمان ياد شده در مقدمه التبيان (ج1، ص1-2) وعده مى‌دهد كه راجع به متشابهات قرآن سخن بگويد و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. از سوى ديگر همواره در تفسير خود «نظر» و تحقيق در دين را واجب و تقليد در اين امر را باطل مى‌شمارد (ج4، ص 39-40، ج7، ص16، ج9، ص192، ج10، ص69) و بر حسن و صحت مجادله در اين امور دلايل و شواهدى از قرآن كريم اقامه می‌كند.<ref>ج4، ص192، ج7، ص27، ج8، ص214.</ref>
+
*کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری.
 
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
بر اين اساس، انبوهى از ردّيه‌ها بر عقايد و آراى تناسخيه، حشويه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبيان آمده (آل ياسين، ج2، ص38) اما مفسر تنها در موارد معدودى در مقام محاجّه كلامى با يهود و نصارا برآمده است.<ref>ج1، ص427، 487، ج2، ص472، ج3، ص497.</ref>
+
*"التبیان فی تفسیر القرآن"، [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10578 دایرةالمعارف طهور]، بازیابی: ۱۹ فروردین ۱۳۹۳.
 
 
شيخ طوسى در آن دسته از مباحث كلامى كه شيعه رأى خاص دارد، با بهره‌گيرى از آيات و روايات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است، فى المثل در مبحث امامت، امام را معصوم<ref>ج1، ص449، ج3، ص236، ج8، ص339-340.</ref> و منصوص (ج5، ص48-49) و على عليه السلام را جانشين بلافصل پيامبر اكرم دانسته است.(ج3، ص559، براى موارد ديگرى از مباحث امامت ج1، ص448-449، ج6، ص417) همچنين تقيه را در صورت خوف جانى واجب شمرده (ج2، ص435) و استدلال جبّائى بر نفى آن را رد كرده (ج4، ص165) و نيز در مواضع گوناگون، شفاعت پيامبر را در حق مؤمنان اثبات كرده است.<ref>ج1، ص213، ج9، ص37.</ref>
 
 
 
بخش زيادى از ردّيه‌هاى كلامى [[شيخ طوسى]] در التبيان به مجبّره و آراى عمومى اشاعره اختصاص دارد كه در اغلب آنها با معتزله همراهى مى‌كند. وى انتساب ضلالت و كفر و هدايت و ايمان را به خداوند (ج5، ص96، ج8، ص407، ج9، ص398) مردود و رؤيت خداوند را در دنيا و آخرت ناممكن مى‌داند.(ج4، ص536) همچنين بر ضد آرايى چون تكليف ما لايطاق (ج2، ص125-126، 257، ج3، ص177، ج7، ص379، 394، ج10، ص184-185)، خلق همه افعال و معاصى بندگان (ج4، ص141، ج6، ص237، 478، ج8، ص513)، تعذيب اطفال به سبب گناه پدر و مادر (ج3، ص66، ج6، ص228، 458، ج9، ص10)، همراهى استطاعت با فعل (ج2، ص120، 538، ج 10، ص16، 271) و عدم اشتمال نعمت خداوند بر كافران (ج1، ص30، ج2، ص190، ج6، ص415، ج7، ص285) مى‌آورد.
 
 
 
شايد مهمترين موافقت وى با معتزله در موضوع خلق قرآن و حدوث كلام اللّه باشد. وى در مواضع متعدد (ج1، ص399، 432-433، ج3، ص394، ج4، ص248، 423، ج6، ص92، 320، ج7، ص228، 255، ج9، ص178، 180) رأى حنابله و اشاعره حاكى از قِدَم قرآن را مردود مى‌شمارد و در اين باره به ظاهر برخى آيات قرآن استناد مى‌كند.
 
 
 
با اين همه، برخى از آراى معتزله را نيز نقد مى‌كند، فى المثل مرتكب كبيره را در منزلت بين المنزلتين نمی‌داند (ج8، ص388) و احباط اعمال را رد مى‌كند.(ج2، ص480، ج9، ص44، 341، ج10، ص394-395) وى برخلاف معتزله عارض شدن سهو و فراموشى بر انبيا را در محدوده اداى وظيفه و رسالت نبوى ايشان جايز نمى‌شمارد اما به سبب اوصاف بشرى پيامبران، سهو و نسيان ايشان را در غير اين محدوده - مادام كه به اختلالى در كمال عقلانيشان نينجامد - جايز مى‌شمارد.<ref>ج4، ص165-166 براى نمونه‌هايى ديگر از انتقادات طوسى بر معتزله و ديگر فرق كلامى چون مرجئه، مجسّمه، مشبّهه، تناسخيه و جز آنها فاضل، ج3، ص542-564، حكيم، ص233-309.</ref>
 
 
 
از تفسير التبيان دو منتخب بر جاى مانده است. نخستين آنها را ابن ادريس حلّى (543-598) تهيه كرده و المنتخب من تفسير القرآن والنّكت المستخرجة من كتاب التّبيان ناميده است. اين كتاب را «مختصر التبيان» يا «منتخب التبيان» نيز ناميده‌ اند.<ref>[[آقا بزرگ طهرانى]]، ج20، ص184، [[ابن ادريس حلّى]]، ج1، مقدمه رجائى، ص11.</ref> [[شهيد ثانى]] و [[شيخ حرّ عاملى]]، كتاب ديگرى با عنوان التعليقات على التبيان به ابن ادريس نسبت داده‌اند و آن را حواشى و ايرادات ابن ادريس بر تفسير التبيان دانسته‌اند.<ref>حرّ عاملى، قسم 2، ص244، آقا بزرگ طهرانى، ج4، ص225.</ref> اين انتساب صحيح نيست زيرا هر دو كتاب يكى است و مراد از «تعليقات» اشكالات و ايرادات نيست، بلكه معناى لغوى آن يعنى مسائل مرتبط با تفسير التبيان است.(قس آقا بزرگ طهرانى، ج20، ص185)
 
 
 
ابن ادريس آغاز و پايان هر بخش كتاب المنتخب را «تعليق» ناميده است.<ref>براى نمونه ج1، ص140-141، 230-231، 330-331.</ref> وى با آنكه نخستين كسى است كه با بسيارى از آراى فقهى و اصولى شيخ طوسى مخالفت كرده، در اين كتاب با هيچيك از آراى تفسيرى وى مخالفت نكرده است.<ref>بحرالعلوم، ج3، ص229.</ref>
 
 
 
منتخب ديگر تفسير التبيان را ابوعبداللّه محمد بن هارون معروف به ابن كال (متوفى 597) با عنوان مختصر التبيان تهيه كرده است.<ref>حرّ عاملى، قسم 2، ص311، آقا بزرگ طهرانى، ج4، ص245.</ref>
 
 
 
==شروح و تعلیقات==
 
 
 
این تفسیر در قرن ششم به وسیله ابن ادریس (م598ق)، از منتقدان معروف وى تلخیص گردیده است. همچنین فقیه مفسر محمد بن هارون كیالى نیز تبیان را گزیده كرده است.<ref>تبیان، ج1، ص1؛ مقدمه [[آقا بزرگ تهرانى]] بر تفسیر.</ref>
 
 
 
==نسخه شناسی==
 
 
 
التبيان فى تفسير القرآن نخستين بار به همت ميرزا على آقا شيرازى و مساعدت فقيه معاصر، مرحوم سيد محمد حجّت كوه كمرى (متوفى 1372)، در قطع رحلى و در دو مجلد؟؟؟ سالهاى 1362 و 1365 (1322-1325 ش) در تهران چاپ سنگى شد، سپس به تصحيح احمد حبيب قصير عاملى و مقدمه آقا بزرگ طهرانى ميان سالهاى 1376 و 1382 در ده مجلد در نجف منتشر شد.<ref>ايرانى قمى، ص39-40.</ref>
 
 
 
اين چاپ كه بارها در جاهاى مختلف افست شده است، فهرست هاى مفيدى چون فهرست احاديث، ردّيه‌هاى كلامى، آيات، مَثلها و مباحث لغوى دارد. اين تفسير به همت مؤسسه النشر الاسلامى تصحيح شده است (قم، 3جلد نخست 1413-1417) كه جلد نخست آن علاوه بر مقدمه آقا بزرگ طهرانى، داراى «تاريخچه‌اى از تفسير قرآن نزد شيعه» به قلم جعفر سبحانى است. (ج1، ص97-253)
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
==منابع==
 
* احمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.
 
* مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشردهبخش کتابشناسی.
 
* التبیان فی تفسیر القرآن، [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=10578 دايرة المعارف طهور]، بازیابی: 19 فروردین 1393.
 
==متن کتاب التبيان في تفسير القرآن==
 
[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39157/ التبيان في تفسير القرآن]
 
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
  
[[رده:تفاسیر]]
+
[[رده:تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]]
 
[[رده:تفاسیر کلامی]]
 
[[رده:تفاسیر کلامی]]
 
[[رده:تفاسیر اجتهادی]]
 
[[رده:تفاسیر اجتهادی]]
 +
[[رده:آثار شیخ طوسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۸

التبیان فی تفسیر القرآن.jpg
نویسنده شیخ طوسی
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۱۰

التبيان فی تفسير القرآن

«التبیان فی تفسیر القرآن» اثر شیخ طوسی (م، ۴۶۰ ق)، اولین تفسیر معتبر و کامل شیعی به زبان عربی از قرآن کریم است. این کتاب، جامع انواع علوم و فنون متعلق به تفسیر قرآن همچون حدیث، فقه، کلام، ادبیات، تاریخ و شامل مباحث قرائت و قصص و اعتقادات دینی می‌باشد. مفسر، علاوه بر نقل روایات مأثور، با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف، به ارزیابی آرای تفسیری گذشتگان و معاصران خود پرداخته است.

مؤلف

شیخ ابوجعفر محمد طوسی (۳۸۵-۴۶۰ ق) معروف به «شیخ الطائفه»، فقیه اصولی، محدث رجالی، مفسر و متکلم بزرگ شیعه در قرن پنجم هجری است. او در طوس به دنیا آمد و در سال ۴۰۸ قمری به بغداد مهاجرت کرد. از اساتید برجسته وی، شیخ مفید، ابن جنید اسکافی و سید مرتضی علم‌الهدی بوده اند.

شیخ طوسی صاحب تألیفات مهمی در علوم مختلف اسلامی از جمله فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام و رجال است، مانند دو کتاب ارزشمند "تهذیب" و "استبصار" که از کتب اربعه جوامع حدیثی اولیه شیعه می‌ باشد. عظمت او در فقه به حدی بود که تا مدت طولانی فقهای شیعه را تحت تاثیر آراء خود قرار داد، و فقه شیعه از حالات پویایی خود خارج شد.

برخی دیگر از آثار او عبارتند از: الغیبه، النهایه، الرجال، عدة الاصول، مصباح المجتهد، المبسوط، تمهید الاصول، الفهرست، اختیار معرفة الرجال.

معرفى کتاب

تفسیر «التبیان»، تفسیر کل قرآن به ترتیب سوره‌هاى مصحف است و در ده جلد تدوین شده است. شیخ طوسی در کتاب «الفهرست» خود می گوید که کتابی بی نظیر از تفسیر قرآن دارد. او اشاره دارد به این که انگیزه اش برای نوشتن این تفسیر، این بود که هیچ یک از علمای شیعه را ندیده بودم که کتابی در تفسیر تمام قرآن و مشتمل بر همه انواع علوم و معانی آن نوشته باشند. تنها بعضی از آنها به ذکر روایات موجود در کتب حدیث از صحابه یا ائمه علیهم السلام پرداخته اند، بی آنکه شرحی برای آن بیان کنند یا در تفسیر مبهمات آن کوشش نمایند.

کتاب «التبیان» از بزرگترین و گرانقدرترین آثار فرهنگ اسلامى است و نخستین تفسیر جامع و فراگیر شیعى است که به بحث‌هاى مختلف علوم قرآنى و تفسیرى مى پردازد و از دایره نقل و تفسیر اثرى خارج مى شود؛ زیرا شیخ طوسى تفسیر روایى را به تنهایى براى استنباط و فهم قرآن کافى نمى داند. او با تکیه بر عقل، اندیشه ها و یافته هاى تفسیر مأثور عالمان، اقوال و روایات گزارش شده را نقد و تحلیل مى کند. شیخ طوسى مى‌کوشد که تفسیرش به اختصار همه فنون و علوم قرآنى را دربرگیرد، متشابهات قرآن را توضیح دهد، مباحث کلامى در رد مجبّره و مشبّهه و مجسّمه و جز ایشان را بیان و ادله علماى شیعه بر حقانیت اصول و فروع مذهبشان را با استناد به آیات قرآن بازگو کند. بنابراین این تفسیر را می توان تفسیر کلامی برشمرد.

«التبیان فى تفسیر القرآن» از نظر نوع پرداختن به مباحث تفسیرى، یک دست نیست؛ مباحث تفسیر تا جزء دوازدهم به طور مبسوط انجام گرفته، اما رفته رفته این مباحث گزیده تر شده است؛ تا آنجا که در جلدهاى پایانى آن، بحث‌هاى موضوعى و کنکاش‌هاى کلامى و لغوى و ادبى و بحث‌هاى دراز دامن یافت نمى شود.

از تفسیر «التبیان» دو تلخیص و منتخب بر جاى مانده است. نخستین آنها را ابن ادریس حلّى (۵۴۳-۵۹۸ ق) تهیه کرده و «المنتخب من تفسیر القرآن والنّکت المستخرجة من کتاب التّبیان» نامیده که آن را «منتخب التبیان» نیز نامیده‌ اند. منتخب دیگر تفسیر التبیان را، ابوعبداللّه محمد بن هارون معروف به ابن کال (متوفى ۵۹۷) با عنوان «مختصر التبیان» تهیه کرده است.

محتوای کتاب

شیخ طوسى در ابتداى تفسیر خود، فصلى می‌گشاید و در آن به ذکر پاره ‌اى نکات کلى در تفسیر و علوم قرآنى مى‌پردازد. نخست تحریف قرآن، به معناى زیادى یا نقصان در آیات را مردود مى‌شمارد و همه روایات شیعه و اهل سنت را درباره افتادگى آیات فراوان از قرآن، خبر واحد مى‌داند که هیچگاه یقین آور نیست و به فرض درستى، خدشه‌ اى بر صحت متن موجود قرآن وارد نمى‌کند. طوسى، روایات دالّ بر عدم جواز تفسیر به رأی را مانع از تدبّر در قرآن و فهم ظواهر آیات نمى‌داند. پس از این مطلب، سه بحث مهم دیگر مى‌آید. وى نخست روایات عامه دالّ بر نزول قرآن بر «هفت حرف» (احرف سبعه) را خبر واحد و غیرقطعى مى‌داند. طوسى سپس به تقسیم آیات محکم و متشابه پرداخته و دلایل و فوایدى بر وجود آیات متشابه در قرآن ذکر کرده است. موضوع نسخ آیات قرآن آخرین مبحثى است که شیخ طوسى در مقدمه به تفصیل به آن پرداخته است. وى با رد ادله مخالفان وجود ناسخ و منسوخ در قرآن، نسخ را در اوامر و نواهى و اخبار قرآن، ممکن و واقع شده مى‌داند.

مفسر در آغاز هر سوره، به نامهاى آن و وجه تسمیه آنها، مکى یا مدنى بودن سوره و وجود آیه ناسخ و منسوخ در آن اشاره کرده، سپس به بررسى اختلاف قرائات، معناى لغوى واژگان، اشتقاق، صرف، نحو و گاه نکات بلاغى آیات پرداخته و سرانجام معناى کلى آیات را شرح و تفسیر کرده است. شیوه بیان و ترتیب مطالب در تفسیر وى عینا در تفسیر مجمع البیان امین الاسلام طبرسى (متوفى ۵۳۸) بکار گرفته شده است، با این تفاوت که طبرسى مباحث لغت و اعراب و قرائات و شأن نزول و معناى آیه را به روشنى از یکدیگر جدا کرده است.

شیخ طوسى در التبیان به آثار لغوى و تفسیرى پیش از خود توجه بسیار داشته و همواره آراى ادبى و کلامى و گاه مباحث فقهى و اصولى ایشان را نقل و در بیشتر موارد بررسى کرده است. از این رو این موضوعات، از بیشترین مباحث تفسیر وى‌ هستند. وسعت اطلاعات زبانى و ادبى شیخ طوسى، تفسیر وى را از لحاظ ادبى از تفاسیر متقدم شیعه و حتى اهل سنّت متمایز کرده است.

به سبب تبحر شیخ در فقه امامیه و مذاهب اهل سنّت، مباحث فقهى و اصولى نیز در تفسیر وى مطرح شده است و اگر روایتى در زمینه حکم فقهى باشد، مى آورد. وى در ذیل آیات الاحکام، با ذکر رأى فقهاى امامیه در اصل و فروع مسئله مورد بحث به اختلاف این آرا با رأى دیگر مذاهب فقهى اهل سنت اشاره کرده و کوشیده است با تمسک به ظاهر آیه یا حتى با برگرفتن برخى مبانى ایشان، استدلالشان را به گونه‌اى جدلى مخدوش کند و رأى فقهى امامیه را اثبات کند.

در بحث قرائات، از آنجا که وى روایات امامیه را مبنى بر جواز قرائت قرآن به اشکال مختلف موجود پذیرفته است، به قرائت قرّاء مشهور اشاره و گاه در تأیید رأیى خاص از آنها استشهاد کرده، یا برخى قرائت ها را بر برخى دیگر ترجیح داده است، اما هیچگاه قول ایشان را یکسره نپذیرفته و حتى گاه آنان را در نحوه قرائتشان تخطئه کرده است.

استشهاد از کلام شاعران جاهلى یا اسلامى، چون اعشى و نابغه و امرؤالقیس و... براى بیان معناى واژه‌اى قرآنى در تفسیر التبیان فراوان است.

شیخ طوسى با اشاره به فراوانى و گستردگى مباحث کلامى در مقدمه التبیان وعده مى‌دهد که راجع به متشابهات قرآن سخن بگوید و مطاعن ملحدان و مبطلانى چون مجبّره و مشبّهه و مجسّمه را پاسخ دهد. بر این اساس، انبوهى از ردّیه‌ها بر عقاید و آراى تناسخیه، حشویه، خوارج، غلات، مجبّره، مجسّمه، مرجئه، مشبّهه و معتزله در التبیان آمده است. شیخ طوسى در آن دسته از مباحث کلامى که شیعه رأى خاص دارد، با بهره‌گیرى از آیات و روایات و شواهد عقلى به اثبات آن رأى پرداخته است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: