عبرت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
عبرت به معنای پند و اندرز است که شخص تجربیات دیگران را در زندگی خود بکار گیرد.  
+
'''«عبرت»''' به معنای پند و اندرز است و اینکه شخص، تجربیات دیگران را در زندگی خود بکار گیرد. پندپذیرى و عبرت‌آموزى از اعمال پسندیده و فضایل نفسانى است که موجب بیدارى [[انسان]] و تعالى [[روح]] و سعادت [[دنیا]] و [[آخرت]] مى‌شود. گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به [[عذاب]] به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل پیامبران الهى، سقوط قدرتمندان سلطه‌گر و [[مرگ]] بستگان و...، هر یک مى‌تواند وسیله پند و عبرت براى انسان باشد.  
  
==معنای واژه عبرت==
+
==عبرت در لغت و اصطلاح==
 +
واژه عربی «عبرة»، به معنای «پند و اندرز» آمده است.<ref>احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده «عبر».</ref> کلمه "عبر" از حالى به حال دیگر شدن است و عبرت آموزى به حالتى مى‌گویید که شخص با دیدن و حضور یافتن نزد آنچه دیدنى است، به پیامى نایافته دست پیدا مى‌کند، بنابراین، «اعتبار» یعنى با دیدن حوادث به همراه اندیشیدن در آن‌ها براى [[انسان]] دگرگونى درونى و معنوى پدید مى‌آید، که در نتیجه این حالت نفسانى، آماده پذیرش پیام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.
  
واژه «عبرة»، عربي و در فارسي به معناي «پند و اندرز» آمده است.<ref>احمد سياح، فرهنگ بزرگ جامع نوين، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذيل ماده «عبر».</ref> اگر به معناي عام «عبرت» توجه کنيم، در مي يابيم كه تمام آيات الهي پند و عبرت است. قرآن افزون بر مسائل احكام، عقايد و اخلاق به مسايلي پرداخته كه در آن يا به صورت کنايه يا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اينجا به آياتي كه به مسائل عبرت اشاره نموده اند؛ مي پردازيم.
+
در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بینا، عقلى ژرف و درون‌نگر و دلى بیدار است، زیرا بدون نظر عمیق همراه اندیشه و فکر، عبرت آموزى ممکن نیست؛ دیگر این که عبرت آموزى باانگیزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به [[دنیا]]، کاهش لغزش و خطا و شناخت خویشتن و کوتاه شدن [[طمع]] و زیادى فهم و درک و [[تقوا]] مى‌شود.  
  
==مسافرت و عبرت آموزي==
+
==عبرت‌آموزی در قرآن==
  
در بيش از ده آيه [[قرآن]]، مردم را تشويق و ترغيب به مسافرت (سير في الارض)<ref>[[سوره يوسف]]/109، [[سوره حج]]/46، [[سوره روم]]/9، [[سوره فاطر]]/44، [[سوره غافر]]/21، 82، [[سوره آل عمران]]/137، [[سوره انعام]]/11، [[سوره نحل]]/36، [[سوره نحل]]/ 69، [[سوره عنكبوت]]/20، [[سوره روم]]]/42.</ref> نموده است. مسافرت و سير در زمين در فرهنگ [[قرآن]] به معناي جهانگردي بي هدف نيست. بلكه به معناي پندگيري و عبرت آموزي و شناخت نشانه هاي خداوند و آگاهي از قدرت او و بررسي حوادث تاريخي گذشتگان است.
+
اگر به معنای عام «عبرت» توجه کنیم، درمی یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. [[قرآن]] افزون بر مسائل [[احکام شرعی|احکام]]، [[عقاید]] و [[اخلاق]]، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند می پردازیم.
  
* {{متن قرآن|«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...»}}؛<ref>[[سوره يوسف]]/109.</ref> آيا آنها سير در زمين نمي كنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغيان گران پيشين) چگونه شد؟...
+
===مسافرت و عبرت‌آموزی===
  
* {{متن قرآن|«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»}}؛<ref>[[سوره انعام]]/11.</ref> بگو! سير در زمين داشته باشيد تا بنگريد عاقبت تكذيب كنندگان چگونه شد.
+
قرآن کریم در بیش از ده [[آیه|آیه]]، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض) نموده است.<ref>[[سوره یوسف]]/۱۰۹، [[سوره حج]]/۴۶، [[سوره روم]]/۹، [[سوره فاطر]]/۴۴، [[سوره غافر]]/۲۱، ۸۲، [[سوره آل عمران]]/۱۳۷، [[سوره انعام]]/۱۱، [[سوره نحل]]/۳۶، [[سوره نحل]]/ ۶۹، [[سوره عنکبوت]]/۲۰، [[سوره روم]]/۴۲.</ref> مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ [[قرآن]] به معنای جهانگردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های [[الله|خداوند]] و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. بناهاى تاریخى، موزه‌ها، خرابه‌ها... یادگار انسانهایى است که آن‌ها را برجا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سیر و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پیشینیان فرامى‌خواند:
  
بناهاى تاريخى، موزه‌ها، خرابه‌ها... يادگار انسانهايى است که آن‌ها را برجا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سير و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پيشينيان فرامى‌خواند.
+
*{{متن قرآن|«... أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...»}}<ref>[[آیه 109 سوره یوسف|سوره یوسف، آیه ۱۰۹.]]</ref>؛ آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...
  
* {{متن قرآن|«أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»}}؛ <ref>[[سوره روم]]/9.</ref> آيا آنان روى زمين سير نکردند تا ببينند عاقبت کسانى که پيش از آنان بودند، چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ايجاد آثار مهم در زمين از اين‌ها برتر بودند ولى خداوند ايشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسيله دفاعى نداشتند.
+
*{{متن قرآن|«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»}}<ref>[[آیه 11 سوره انعام|سوره انعام، آیه ۱۱.]]</ref>؛ بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.
  
==تاريخ و داستان گذشتگان و پندگيري==
+
*{{متن قرآن|«{{آیه|30|9}}»}}<ref>[[آیه 9 سوره روم|سوره روم، آیه ۹.]]</ref>؛ آیا آنان روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند، چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از این‌ها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسیله دفاعى نداشتند.
  
يكي از اهداف نقل تاريخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند براي مسلمانان است. در بسياري از آيات الهي، داستان هاي پيامبران بزرگ الهي بيان شده است. در اين داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان سرايي محض نيست بلكه هدف ارائه رهنمود از رهگذر اين داستان هاي سازنده است. بر همين اساس است كه در هيچيك از داستان هاي پيامبران از مسائل بي فايده يا كم فايده اي كه نقشي در هدايت ندارد؛ سخن به ميان نيامده است. براي مثال از تاريخ ولادت، تاريخ وفات، عدد اولاد و همسر انبياء و... سخني به ميان نياورده است.
+
===پندگیری در تاریخ گذشتگان===
  
* {{متن قرآن|«لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ»}}؛ ([[سوره يوسف]]/111) اين داستان (حضرت يوسف) براي صاحبان درك خالص، عبرت است.
+
یکی از اهداف نقل [[تاریخ|تاریخ]] و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های [[پیامبران]] بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان‌سرایی محض نیست، بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچیک از داستان های پیامبران، از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد، سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر [[انبیاء]] و... سخنی به میان نیاورده است.
  
بدين معنا كه ده ها نكته عبرت آموز در اين داستان [[حضرت يوسف]] عليه السلام وجود دارد. مانند خنثي شدن مكر دشمنان، بي گناه بودن حضرت يوسف، دوري از شهوت و گناه، رسوايي زليخا، پاكدامني حضرت يوسف و... در نتيجه هدف قرآن از بيان نكات عميق و حساس داستان، عبرت آموزي بوده است.
+
خداى تعالى درباره سرگذشت [[فرعون]] مى‌فرماید: {{متن قرآن|«فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ...»}}<ref>[[آیه 92 سوره یونس|سوره یونس، آیه ۹۲.]]</ref>؛ پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهیم تا پندى براى آیندگان باشى.
 +
و در مورد داستان [[حضرت یوسف]] علیه السلام مى‌فرماید: {{متن قرآن|«لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ...»}}<ref>[[آیه 111 سوره یوسف|سوره یوسف، آیه ۱۱۱.]]</ref>؛ این داستان برای صاحبان درک خالص، عبرت است. بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از [[شهوت رانی]] و [[گناه]]، رسوایی [[زلیخا|زلیخا]]، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است.
  
==جنگهاي پيامبر، عبرتي براي مسلمانان==
+
===جنگهای پیامبر، مایه عبرت===
  
در آيه 13 از [[سوره آل عمران]]، عنايت خداوند به رزمندگان [[جنگ بدر]] و القاء رعب در دل دشمنان را مايه عبرت صاحبان بصيرت بيان مي كند و مي فرمايد:  
+
در اوایل [[سوره آل عمران]]، عنایت خداوند به رزمندگان [[جنگ بدر]] و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید: {{متن قرآن|«{{آیه|3|13}}»}}<ref>[[آیه 13 سوره آل عمران|سوره آل عمران، آیه ۱۳.]]</ref>؛ دو گروهی که در میدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه [[شیطان]] پست) در حالی که آنها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.
  
{{متن قرآن|«قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ»}}؛ دو گروهي كه در ميدان [[جنگ بدر]] با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتي براي شما بود. يك گروه در راه خدا نبرد مي كردند و جمع ديگري كه كافر بودند (در راه [[شيطان]] پست) در حالي كه آنها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مي ديدند، در اين عبرتي است براي صاحبان بصيرت.
+
عبرتی که از [[آیه]] یاد شده می توان گرفت این است که در جنگ، [[ایمان|ایمان]] حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون [[الله|خداوند]] متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است.
  
عبرتي كه از آيه ياد شد. مي توان گرفت اين است كه در جنگ، ايمان حرف اول را مي زند. امتي كه پشتيبان نيرومندي همچون خداوند متعال را داشته باشند، شكست ناپذير است.
+
همچنین در آیات اول [[سوره حشر]]، [[قرآن کریم]] ماجرای [[غزوه بنی نضیر|غزوه بنی نضیر]] و توطئه [[یهود|یهودیان]] بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر [[اسلام]] با آنان و شکست سخت آنها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: {{متن قرآن|«... فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ»}}<ref>[[آیه 2 سوره حشر|سوره حشر، آیه ۲.]]</ref>؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.  
  
همچنين در آيات اول [[سوره حشر]]، [[قرآن كريم]] ماجراي غزوه بني النضير و توطئه يهودي ها بر ضد مسلمانان و برخورد شديد لشكر اسلام با آنان و شكست سخت آنها در برابر لشكر اسلام را بيان مي كند و آخر امر فرموده است:
+
در نتیجه قرآن، سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و [[پیامبران]] و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و آن را [[عبادت]] می شمارد.
  
{{متن قرآن|«...فاعتبروا يا اولي الابصار»}}؛ ([[سوره حشر]]/2) پس عبرت بگيريد اي صاحبان بصيرت.
+
==عبرت‌آموزی در نگاه روایات==
  
==عبرت آموزی، فضیلتی پسندیده==
+
در روایات، تأکید فراوانی به «عبرت آموزی» از حوادث تاریخی شده است. عبرت آموزی از مواعظ مورد تأکید [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام است. در کلام نورانی آن حضرت، بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که: عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند و از افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند.
  
پندپذيرى و عبرت آموزى از اعمال پسنديده و فضايل نفسانى که موجب بيدارى انسان و تعالى روح و سعادت دنيا و آخرت مى‌شود. کلمه "عبر " از حالى به حال ديگر شدن است و عبرت آموزى به حالتى مى‌گوييد که شخص با ديدن و حضور يافتن نزد آنچه ديدنى است، به پيامى نايافته دست پيدا مى‌کند، بنابر اين اعتبار يعنى با ديدن حوادث به همراه انديشيدن در آن‌ها براى انسان دگرگونى درونى و معنوى پديد مى‌آيد که در نتيجه اين حالت نفسانى آماده پذيرش پيام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.
+
[[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام هنگامى که در "ایوان کسرى" فرود آمد و ویرانى‌هاى آن را مى‌دید، این آیات را خواند: {{متن قرآن|«كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَٰلِكَ ۖ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ»}}<ref>[[آیه 25 سوره دخان|سوره دخان، آیات ۲۹-۲۵.]]</ref>؛ چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زیبا و گران قیمت و نعمت‌هاى فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند. این چنین بود ماجراى آنان و ما این‌ها را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم. نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه به آن‌ها مهلتى داده شد. بعد حضرت فرمود: ایشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آیندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمت‌ها از ایشان سلب گردید. بپرهیزید از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آید.  
  
حضرت على عليه السلام هنگامى که در "ايوان کسرى" فرود آمد و ويرانى‌هاى آن را مى‌ديد، اين آيات را خواند:
+
در «[[نهج البلاغه]]» حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. "عمالقه" و فرزندانشان کجایند؟ "فراعنه" و بازمانده‌هاى شان کجا هستند؟ "[[اصحاب رس|اصحاب رَسّ]]" که پیامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پایمال نمودند و آیین زورگویان را برپا کردند، کجایند؟!
  
{{متن قرآن|«کم ترکوا من جنات و عيون و زرع و مقام کريم و نعمة کانوا فيها فاکهين کذلک اورثناها قوما آخرين فما بکت عليهم السماء والارض و ما کانوا منظرين»}}؛ چه بسيار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زيبا و گران قيمت و نعمت‌هاى فراوان ديگر که در آن (غرق) بودند. اين چنين بود ماجراى آنان و ما اين‌ها را ميراث براى اقوام ديگرى قرار داديم. نه آسمان بر آنان گريست و نه زمين و نه به آن‌ها مهلتى داده شد.
+
و در وصیتی به فرزندش [[امام حسن]] علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«... اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ ...»}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>؛ حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن که حوادث همانند یکدیگرند.  
  
بعد حضرت فرمود: ايشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آيندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمت‌ها از ايشان سلب گرديد. بپرهيزيد از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آيد.
+
و نیز مى‌فرماید: {{متن حدیث|«... إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ ...»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶.</ref>؛ کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد [[تقوا]] وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختی ها بازمی دارد.  
  
در [[نهج البلاغه]] حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. "عما لقه" و فرزندانشان کجايند "فراعنه" و بازمانده‌هاى شان کجا هستند "اصحاب رس" که پيامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پايمال نمودند و آيين زورگويان را برپا کردند، کجايند؟
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«ما أکثرَ العِبَر و أقلَّ الاعتبار»}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۹۷.</ref>؛ چه بسیار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن.
  
خداى تعالى درباره سرگذشت‌هاى فرعون مى‌فرمايد: "فاليوم ننجيک ببدنک لتکون لمن خلفک آية"؛ پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهيم تا پندى براى آيندگان باشى.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«الاعتبارُ یُثمِر العصمة»}}<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم، ص ۴۷۲.</ref>؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست.
  
گردش شب و روز، ماه و سال، گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل سفيران الهى و سقوط قدرتمندان سلطه گر و مرگ و مير پدران و گذشتگان و هزاران رخداد ديگر، هر يک مى‌تواند وسيله پندى براى انسان باشد.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«مَن کَثُرَ اعتبارُه قَلّ عِثارُه»}}<ref>همان.</ref>؛ آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد.  
  
[[امام على]] عليه السلام مى‌فرمايد: "ما اکثر العبر واقل الاعتبار"؛ چه بسيار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«الاعتبارُ یَقود إلی الرشاد»}}<ref>فهرست غرر، ص ۲۲۹.</ref>؛ عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند.
  
[[امام زين العابدين]] عليه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مى‌فرمايد: بى نوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى‌رسد و حتى از يکى از آن‌ها پند نمى‌گيرد که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنيا بر او آسان مى‌شد. مصيبت نخست روزى است که از عمر او کم مى‌شود. در صورتى که اگر از مال او چيزى کم گردد، اندوهگين مى‌شود. حال آن که در هم، جاىگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود.
+
امام على علیه السلام مى‌فرماید: {{متن حدیث|«الاعتبارُ مُنذِرٌ ناصح»}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۹۲.</ref>؛ عبرت آموزی هشداردهنده ای خیرخواه است.
  
مصيبت دوم روزيش را به طور کامل دريافت مى‌کند که اگر از راه حلال باشد، بايد حساب پس دهد و اگر از وام باشد کيفر مى‌بيند.  
+
در روایتی [[امام زین العابدین]] علیه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مى‌فرماید: {{متن حدیث|«مِسكينٌ ابنُ آدَمَ! لَهُ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا يَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، و لَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَيهِ المَصائبُ و أمرُ الدُّنيا: فَأمّا المُصيبَةُ الاُولى : فاليَومُ الَّذي يَنقُصُ مِن عُمرِهِ، و إنْ نالَهُ نُقصانٌ في مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، و الدِّرهَمُ يَخلُفُ عَنهُ وَ العُمرُ لا يَرُدُّهُ شيء و الثانِيةُ: أنَّهُ يَستَوفي رِزقَهُ، فإن كانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَيهِ، و إن كانَ حَراما عُوقِبَ عَلَيهِ و الثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِكَ؛ قيلَ: و ما هِيَ؟ قالَ: ما مِن يَومٍ يُمسي إلاّ و قَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا يَدري عَلَى الجَنَّةِ أم عَلَى النّارِ ؟!»}}؛<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰، ح ۲۰.</ref> بیچاره آدمى! هر روز سه مصیبت به او مى‌رسد و حتى از یکى از آن‌ها پند نمى‌گیرد، که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنیا بر او آسان مى‌شد. مصیبت نخست اینکه هر روز از عمر او کم مى‌شود؛ در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد، اندوهگین مى‌شود؛ حال آن که درهم، جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود. مصیبت دوم [[رزق|رزقش]] را به طور کامل دریافت مى‌کند که اگر از راه [[حلال]] باشد، باید حساب پس دهد و اگر از [[حرام]] باشد کیفر مى‌بیند. مصیبت سوم از این‌ها بزرگتر است. عرض شد: آن چیست؟ فرمود: هیچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر این که یک منزل به [[آخرت]] نزدیکتر شده است، اما نمى‌داند به سوى [[بهشت]] مى‌رود یا به سوى [[جهنم]]؟
  
مصيبت سوم از اين‌ها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر اين که يک منزل به آخرت نزديک شده است، اما نمى‌داند به سوى [[بهشت]] مى‌رود يا به سوى [[جهنم]] در حرکت است.
+
و در حدیثی از [[امام صادق]] علیه السلام وارد شده است: {{متن حدیث|«کان اکثرُ عبادة ابی‌ذر التفکرَ و الاعتبار»}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج‌۷۱، ص۳۲۴.</ref>؛ بیشتر عبادت [[ابوذر غفاری|ابوذر]] را اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد.
 
 
در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بينا، عقلى ژرف و درون نگر و دلى بيدار است زيرا بدون نظر عميق همراه انديشه و فکر عبرت آموزى ممکن نيست، ديگر اين که عبرت آموزى باانگيزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به دنيا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خويشتن و کوتاه شدن طمع و زيادى فهم و درک و تقوا مى‌شود. در اينجا به يک حديث بسنده مى‌شود.
 
 
 
==عبرت آموزي در نگاه روايت==
 
 
 
در روايات، تأكيد فراواني به عبرت آموزي از حوادث تاريخي شده است.
 
 
 
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «الاعتبار يثمر العصمة؛ ميوه عبرت آموزي از حوادث، مصونيت از خطاها و لغزش هاست».<ref>تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1366ش، ص472.</ref> در روايت ديگر فرموده است: «من كثر اعتباره قل عثاره؛<ref>همان.</ref> آن كسي كه بيشتر عبرت بياموزد، لغزشش كم خواهد شد» همچنين مي فرمايد: «الاعتبار يقود الي الرشاد؛<ref>همان.</ref> عبرت آموزي آدمي را به راه رشد و صلاح مي كشاند».
 
 
 
حضرت علي عليه السلام در وصيتي به [[امام حسن]] عليه السلام فرمودند: «استدل علي مالم يكن بما قد كان فانّ الامور اشباه؛<ref>امام علي عليه السلام، نهج البلاغه، قم، دارالهجره، ص402، نامه 31.</ref> حوادث آينده را در پرتو حوادث گذشته بررسي كن كه حوادث همانند يكديگر است».
 
 
 
در حديثي از [[امام صادق]] عليه السلام وارد شده است: «كان اكثر عبادة ابي ذر التفكر والاعتبار؛<ref>مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج‌71، ص324.</ref> اكثر عبادت ابوذر را انديشه و عبرت آموزي تشكيل مي داد». در نتيجه قرآن سير در جهان و انديشه در تاريخ گذشتگان و پيامبران و جنگ هاي پيامبران و... را براي آيندگان عبرت و پند مي داند و جزو عبادت مي شمارد.
 
 
 
==عبرت آموزي در كلام امام علي علیه السلام==
 
 
 
«عبرت آموزي» از مواعظ مورد تأكيد حضرت امام علي عليه السلام است. در کلام نورانی حضرت بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که: عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند و از افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند: «الاعتبار منذر ناصح؛<ref>بحارالانوار، ج78، ص92.</ref> عبرت آموزی هشداردهنده دلسوز است».
 
 
 
«الاعتبار یعود الی الرشاد؛<ref>فهرست غرر، ص229.</ref> عبرت آموزی انسان را به رشد هدایت می کند».
 
 
 
«ان من صرحت له العبر عما بین یدیه من المثلات حجزته التقوی من تقحم الشبهات؛<ref>نهج‌البلاغه، خطبه16.</ref> کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد تقوا وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختی ها بازمی دارد».
 
 
 
«الاعتبار یثمر العصمة؛<ref>فهرست غرر، ص229.</ref> میوه ی عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست».
 
 
 
«من کثر اعتباره قل عثاره؛<ref>فهرست غرر، ص231.</ref> آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد».
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28788&level=4&subid=28788 اندیشه قم]، بازیابی: 23 دی ماه 1392.
+
*[http://www.andisheqom.com/Files/quranmaaref.php?idVeiw=28788&level=4&subid=28788 "عبرت" پایگاه اندیشه قم]، بازیابی: ۲۳ دی ماه ۱۳۹۲.
* عبرت آموزي در كلام امام علی علیه السلام، [http://www.valiasr-aj.com/sarallah/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000036007 ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف]، بازیابی: 23 دی ماه 1392.
+
*[http://sarallah.valiasr-aj.com/include/VIEW.php?bankname=LIBLIST&RADIF=0000036007 "عبرت‌آموزی در کلام امام علی علیه‌السلام"، پایگاه ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف]، بازیابی: ۲۳ دی ماه ۱۳۹۲.
* [http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ عبرت آموزی، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: 7 اسفند 92.
+
*[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ "عبرت‌آموزی"، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: ۷ اسفند ۹۲.
 
+
{{قرآن}}
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده: اخلاق فردی]]
 
[[رده: اخلاق فردی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۴۱

«عبرت» به معنای پند و اندرز است و اینکه شخص، تجربیات دیگران را در زندگی خود بکار گیرد. پندپذیرى و عبرت‌آموزى از اعمال پسندیده و فضایل نفسانى است که موجب بیدارى انسان و تعالى روح و سعادت دنیا و آخرت مى‌شود. گرفتار شدن امت‌هاى گذشته به عذاب به خاطر سرکشى و نافرمانى در مقابل پیامبران الهى، سقوط قدرتمندان سلطه‌گر و مرگ بستگان و...، هر یک مى‌تواند وسیله پند و عبرت براى انسان باشد.

عبرت در لغت و اصطلاح

واژه عربی «عبرة»، به معنای «پند و اندرز» آمده است.[۱] کلمه "عبر" از حالى به حال دیگر شدن است و عبرت آموزى به حالتى مى‌گویید که شخص با دیدن و حضور یافتن نزد آنچه دیدنى است، به پیامى نایافته دست پیدا مى‌کند، بنابراین، «اعتبار» یعنى با دیدن حوادث به همراه اندیشیدن در آن‌ها براى انسان دگرگونى درونى و معنوى پدید مى‌آید، که در نتیجه این حالت نفسانى، آماده پذیرش پیام و محتواى موجود در ژرفاى آن حادثه گردد.

در عبرت آموزى دو نکته توجه را به خود جلب مى‌کند: نخست آنکه عبرت آموزى مستلزم داشتن چشمى بینا، عقلى ژرف و درون‌نگر و دلى بیدار است، زیرا بدون نظر عمیق همراه اندیشه و فکر، عبرت آموزى ممکن نیست؛ دیگر این که عبرت آموزى باانگیزه باعث آثار ارزشمندى همچون پاک دامنى، بى رغبتى به دنیا، کاهش لغزش و خطا و شناخت خویشتن و کوتاه شدن طمع و زیادى فهم و درک و تقوا مى‌شود.

عبرت‌آموزی در قرآن

اگر به معنای عام «عبرت» توجه کنیم، درمی یابیم که تمام آیات الهی پند و عبرت است. قرآن افزون بر مسائل احکام، عقاید و اخلاق، به مسایلی پرداخته که در آن یا به صورت کنایه یا به صراحت، عبرت و پند نهفته است. در اینجا به آیاتی که به مسائل عبرت اشاره نموده اند می پردازیم.

مسافرت و عبرت‌آموزی

قرآن کریم در بیش از ده آیه، مردم را تشویق و ترغیب به مسافرت (سیر فی الارض) نموده است.[۲] مسافرت و سیر در زمین در فرهنگ قرآن به معنای جهانگردی بی هدف نیست. بلکه به معنای پندگیری و عبرت آموزی و شناخت نشانه های خداوند و آگاهی از قدرت او و بررسی حوادث تاریخی گذشتگان است. بناهاى تاریخى، موزه‌ها، خرابه‌ها... یادگار انسانهایى است که آن‌ها را برجا گذاشته‌اند. قرآن ما را به سیر و سفر در آن‌ها و تجربه آموزى از پیشینیان فرامى‌خواند:

  • «... أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...»[۳]؛ آیا آنها سیر در زمین نمی کنند، تا بنگرند سرنوشت آنان (طغیان گران پیشین) چگونه شد؟...
  • «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»[۴]؛ بگو! سیر در زمین داشته باشید تا بنگرید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه شد.
  • «أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»[۵]؛ آیا آنان روى زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آنان بودند، چگونه بود. آن‌ها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از این‌ها برتر بودند ولى خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت و در برابر عذاب او وسیله دفاعى نداشتند.

پندگیری در تاریخ گذشتگان

یکی از اهداف نقل تاریخ و داستان گذشتگان در قرآن، عبرت و پند برای مسلمانان است. در بسیاری از آیات الهی، داستان های پیامبران بزرگ الهی بیان شده است. در این داستان ها، هرگز هدف قرآن داستان‌سرایی محض نیست، بلکه هدف ارائه رهنمود از رهگذر این داستان های سازنده است. بر همین اساس است که در هیچیک از داستان های پیامبران، از مسائل بی فایده یا کم فایده ای که نقشی در هدایت ندارد، سخن به میان نیامده است. برای مثال از تاریخ ولادت، تاریخ وفات، عدد اولاد و همسر انبیاء و... سخنی به میان نیاورده است.

خداى تعالى درباره سرگذشت فرعون مى‌فرماید: «فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ...»[۶]؛ پس امروز بدنت را (از آب) نجات مى‌دهیم تا پندى براى آیندگان باشى. و در مورد داستان حضرت یوسف علیه السلام مى‌فرماید: «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ...»[۷]؛ این داستان برای صاحبان درک خالص، عبرت است. بدین معنا که ده ها نکته عبرت آموز در این داستان وجود دارد. مانند خنثی شدن مکر دشمنان، بی گناه بودن حضرت یوسف، دوری از شهوت رانی و گناه، رسوایی زلیخا، پاکدامنی حضرت یوسف و... در نتیجه هدف قرآن از بیان نکات عمیق و حساس داستان، عبرت آموزی بوده است.

جنگهای پیامبر، مایه عبرت

در اوایل سوره آل عمران، عنایت خداوند به رزمندگان جنگ بدر و القاء رعب در دل دشمنان را مایه عبرت صاحبان بصیرت بیان می کند و می فرماید: «قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ»[۸]؛ دو گروهی که در میدان جنگ بدر با هم روبرو شدند، نشانه درس عبرتی برای شما بود. یک گروه در راه خدا نبرد می کردند و جمع دیگری که کافر بودند (در راه شیطان پست) در حالی که آنها گروه را با چشم خود دو برابر آنچه بودند می دیدند، در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت.

عبرتی که از آیه یاد شده می توان گرفت این است که در جنگ، ایمان حرف اول را می زند. امتی که پشتیبان نیرومندی همچون خداوند متعال را داشته باشند، شکست ناپذیر است.

همچنین در آیات اول سوره حشر، قرآن کریم ماجرای غزوه بنی نضیر و توطئه یهودیان بر ضد مسلمانان و برخورد شدید لشکر اسلام با آنان و شکست سخت آنها در برابر لشکر اسلام را بیان می کند و آخر امر فرموده است: «... فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ»[۹]؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.

در نتیجه قرآن، سیر در جهان و اندیشه در تاریخ گذشتگان و پیامبران و جنگ های پیامبران و... را برای آیندگان عبرت و پند می داند و آن را عبادت می شمارد.

عبرت‌آموزی در نگاه روایات

در روایات، تأکید فراوانی به «عبرت آموزی» از حوادث تاریخی شده است. عبرت آموزی از مواعظ مورد تأکید امام علی علیه السلام است. در کلام نورانی آن حضرت، بر ثمره شیرین عبرت آموزی تأکید شده است. فشرده ی کلمات مولا در این زمینه این است که: عبرت آموزان از حوادث تاریخی راه درست زندگی را می یابند و از افتادن در دامی که پیشینیان افتادند می رهند.

حضرت على علیه السلام هنگامى که در "ایوان کسرى" فرود آمد و ویرانى‌هاى آن را مى‌دید، این آیات را خواند: «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَٰلِكَ ۖ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ»[۱۰]؛ چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که از خود بر جاى گذاشتند و زراعت‌ها و قصرهاى زیبا و گران قیمت و نعمت‌هاى فراوان دیگر که در آن (غرق) بودند. این چنین بود ماجراى آنان و ما این‌ها را میراث براى اقوام دیگرى قرار دادیم. نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه به آن‌ها مهلتى داده شد. بعد حضرت فرمود: ایشان وارث گذشتگان بودند، آنگاه خودشان ارث گذار آیندگان گشتند. شکر نعمت نگزاردند و در اثر ناسپاسى آن نعمت‌ها از ایشان سلب گردید. بپرهیزید از ناسپاسى نعمت که بلاها بر شما فرود مى‌آید.

در «نهج البلاغه» حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: براى شما در سرنوشت امت‌هاى گذشته اندرزها است. "عمالقه" و فرزندانشان کجایند؟ "فراعنه" و بازمانده‌هاى شان کجا هستند؟ "اصحاب رَسّ" که پیامبران را کشتند و سنت‌هاى آنان را پایمال نمودند و آیین زورگویان را برپا کردند، کجایند؟!

و در وصیتی به فرزندش امام حسن علیه السلام مى‌فرماید: «... اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ ...»[۱۱]؛ حوادث آینده را در پرتو حوادث گذشته بررسی کن که حوادث همانند یکدیگرند.

و نیز مى‌فرماید: «... إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ ...»[۱۲]؛ کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد تقوا وی را از فرورفتن در آن گونه بدبختی ها بازمی دارد.

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «ما أکثرَ العِبَر و أقلَّ الاعتبار»[۱۳]؛ چه بسیار است عبرت‌ها و چه اندک است عبرت گرفتن.

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبارُ یُثمِر العصمة»[۱۴]؛ میوه عبرت آموزی از حوادث، مصونیت از خطاها و لغزش هاست.

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «مَن کَثُرَ اعتبارُه قَلّ عِثارُه»[۱۵]؛ آن کسی که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد.

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبارُ یَقود إلی الرشاد»[۱۶]؛ عبرت آموزی آدمی را به راه رشد و صلاح می کشاند.

امام على علیه السلام مى‌فرماید: «الاعتبارُ مُنذِرٌ ناصح»[۱۷]؛ عبرت آموزی هشداردهنده ای خیرخواه است.

در روایتی امام زین العابدین علیه السلام پند نگرفتن را نکوهش کرده، مى‌فرماید: «مِسكينٌ ابنُ آدَمَ! لَهُ في كُلِّ يَومٍ ثَلاثُ مَصائبَ لا يَعتَبِرُ بِواحِدَةٍ مِنهُنَّ، و لَوِ اعتَبَرَ لَهانَت عَلَيهِ المَصائبُ و أمرُ الدُّنيا: فَأمّا المُصيبَةُ الاُولى : فاليَومُ الَّذي يَنقُصُ مِن عُمرِهِ، و إنْ نالَهُ نُقصانٌ في مالِهِ اغتَمَّ بِهِ، و الدِّرهَمُ يَخلُفُ عَنهُ وَ العُمرُ لا يَرُدُّهُ شيء و الثانِيةُ: أنَّهُ يَستَوفي رِزقَهُ، فإن كانَ حَلالاً حُوسِبَ عَلَيهِ، و إن كانَ حَراما عُوقِبَ عَلَيهِ و الثّالِثَةُ أعظَمُ مِن ذلِكَ؛ قيلَ: و ما هِيَ؟ قالَ: ما مِن يَومٍ يُمسي إلاّ و قَد دَنا مِنَ الآخِرَةِ مَرحَلَةً، لا يَدري عَلَى الجَنَّةِ أم عَلَى النّارِ ؟!»؛[۱۸] بیچاره آدمى! هر روز سه مصیبت به او مى‌رسد و حتى از یکى از آن‌ها پند نمى‌گیرد، که اگر پند مى‌گرفت سختى‌ها و کار دنیا بر او آسان مى‌شد. مصیبت نخست اینکه هر روز از عمر او کم مى‌شود؛ در صورتى که اگر از مال او چیزى کم گردد، اندوهگین مى‌شود؛ حال آن که درهم، جایگزین دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى‌شود. مصیبت دوم رزقش را به طور کامل دریافت مى‌کند که اگر از راه حلال باشد، باید حساب پس دهد و اگر از حرام باشد کیفر مى‌بیند. مصیبت سوم از این‌ها بزرگتر است. عرض شد: آن چیست؟ فرمود: هیچ روزى را به شب نمى‌رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیکتر شده است، اما نمى‌داند به سوى بهشت مى‌رود یا به سوى جهنم؟

و در حدیثی از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «کان اکثرُ عبادة ابی‌ذر التفکرَ و الاعتبار»[۱۹]؛ بیشتر عبادت ابوذر را اندیشه و عبرت آموزی تشکیل می داد.

پانویس

  1. احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد، تهران، انتشارات اسلام، ذیل ماده «عبر».
  2. سوره یوسف/۱۰۹، سوره حج/۴۶، سوره روم/۹، سوره فاطر/۴۴، سوره غافر/۲۱، ۸۲، سوره آل عمران/۱۳۷، سوره انعام/۱۱، سوره نحل/۳۶، سوره نحل/ ۶۹، سوره عنکبوت/۲۰، سوره روم/۴۲.
  3. سوره یوسف، آیه ۱۰۹.
  4. سوره انعام، آیه ۱۱.
  5. سوره روم، آیه ۹.
  6. سوره یونس، آیه ۹۲.
  7. سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
  8. سوره آل عمران، آیه ۱۳.
  9. سوره حشر، آیه ۲.
  10. سوره دخان، آیات ۲۹-۲۵.
  11. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  12. نهج البلاغه، خطبه ۱۶.
  13. نهج البلاغه، حکمت ۲۹۷.
  14. تمیمی آمدی، غررالحکم، ص ۴۷۲.
  15. همان.
  16. فهرست غرر، ص ۲۲۹.
  17. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۹۲.
  18. مجلسی، بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۱۶۰، ح ۲۰.
  19. مجلسی، بحارالانوار، ج‌۷۱، ص۳۲۴.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه