انابه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اقسام انابه و شرایط آن)
 
(۳۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{خوب}}
 +
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
«اِنابه» واژه‌ای [[قرآن|قرآنی]]، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی [[خداوند]] است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هم‌معنای [[توبه]] دانسته‌اند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوت‌هایی وجود دارد. در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.
  
__toc__
+
==انابه در لغت و اصطلاح==
 +
«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد<ref>. مقاییس‌اللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».</ref> و باب افعال<ref>. قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.<ref>. مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».</ref> در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.<ref>. اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸‌؛ القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱۴، ص‌۳۱۹، «نوب».</ref> برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».</ref>
  
 +
براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی [[خدا]]» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.<ref>. فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.</ref>
  
 +
مشتقات «نوب» در [[قرآن|قرآن کریم]]، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی {{متن قرآن| (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)}}؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی {{متن قرآن| (منیب، منیبین، منیباً)}} آمده است.<ref>. توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲  ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.</ref>
  
"انابه" از "نوب" مشتق شده و در لغت به معني بازگشت پی در پی چيزي است و در اصطلاح به معنی رجوع و بازگشت به سوی خدا از طریق [[توبه]] کردن است.<ref>محمد بن مكرم‌، ابن منظور؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت‌، 1414 ق، چاپ سوم، ‌ج1، ص775.</ref>
+
اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از [[غفلت]] به [[ذکر (اصطلاح اخلاق و عرفان)|ذکر]] و از وحشت به انس، ترک اصرار بر [[گناه|گناهان]] و ملازمت [[استغفار]]، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، [[اخلاص]] داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.</ref> این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته<ref>. منازل السائرین، ص ۱۶.</ref> و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا<ref>. فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref> و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد<ref>. منازل‌السائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.</ref> یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.</ref>
  
==حقيقت انابه<ref>دائرة المعارف قرآن كريم، موسسه بوستان کتاب، قم، 1385، چاپ اول، ج ص 425</ref>==
+
انابه نزد اهل [[علم کلام|کلام]]، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.<ref>. کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.</ref>
  
از آيات 27 و 28 [[سوره رعد]] «...و يَهدى اِلَيهِ مَن اَناب × اَلَّذينَ ءامَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِكرِ اللّهِ...» چنین برمى‌آيد كه [[ايمان ]] و آرامش قلب با ياد خدا، همان انابه است و آن نوعى آمادگى از جانب بنده است كه هدايت الهى را در پى دارد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان، بیروت، الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1391، ج 11، ص 353.</ref> در توضيح انابه و بيان حقيقت آن، تفاسیر گوناگونى ارائه شده است.
+
==حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه==
  
برخى گفته‌اند: انابه بازگشت به سوى خدا و بازگشت به فطرت توحيدى است؛ يعنى هر زمان كه عاملى انسان را از نظر عقيده و عمل از اصل توحيد منحرف سازد بايد به سوى آن بازگردد: «فَاَقِم وَجهَكَ لِلدّينِ حَنيفـًا فِطرَتَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَيها... × مُنيبينَ اِلَيهِ»<ref>[[سوره روم]]، آیات 30 و 31.</ref> «پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده... این باید در حالی باشد که شما بسوی او بازگشت می‌کنید».<ref>مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه‌، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1383، چاپ بیست و دوم، ج 16، ص442.</ref>
+
از آیات «{{متن قرآن|{{آیه|13|27}} 💠<ref>[[آیه 27 سوره رعد|سوره رعد، آیه ۲۷.]]</ref> {{آیه|13|28}}<ref>[[آیه 28 سوره رعد|همان، آیه ۲۸.]]</ref>}}»؛ برمی‌آید که [[ایمان]] و آرامش قلب با یاد [[خدا]]، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.<ref>. المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.</ref> در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به [[فطرت]] [[توحید|توحیدی]] است، یعنی هر زمان که عاملی [[انسان]] را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «{{متن قرآن|{{آیه|30|30}} 💠<ref>[[آیه 30 سوره روم|سوره روم، آیه ۳۰.]]</ref> {{آیه|30|31}}<ref>[[آیه 31 سوره روم|همان، آیه ۳۱.]]</ref>}}»؛ <ref>تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.</ref>  
  
تأکید بر «منيبين اليه» در آيه 33 [[سوره روم]] «و اِذا مَسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنيبينَ اِلَيهِ...» <ref>«هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می‌خوانند و توبه‌کنان بسوی او بازمی‌گردند».</ref> با توجه به مفهوم لغوى انابه، براى اشاره به اين معناست كه پايه و اساس در فطرت انسان، توحيد و خداپرستى و شرك، امر عارضى است كه وقتى شخص از آن قطع اميد مى‌كند خواه ناخواه به سوى [[ايمان]] و توحيد بازمى‌گردد.
+
تکیه روی '''{{متن قرآن|«مُنِيبِينَ إِلَيْهِ»}}''' در آیه «{{متن قرآن|{{آیه|30|33}}}}» <ref>[[آیه 33 سوره روم|سوره روم، آیه ۳۳.]]</ref>؛ با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و [[شرک]] امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.<ref>. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۳۳.</ref>
  
==تفاوت توبه و انابه==
+
برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، [[خضوع]] برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref>
  
انابه یعنی رجوع به خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل تا اين كه شخص دائماً در فكر خدا و ذكر او و اطاعتش باشد؛ بنابراين انابه غايت درجات توبه و برترين مراتب آن است زيرا توبه، بازگشت از گناه است؛ ولى انابه افزون بر آن بازگشت از مباحات نيز هست و آن از مقامات والاست.<ref>نراقی، محمدمهدی؛ جامع السعادات، تصحیح سید محمد کلانتر، جامعة النجف الدینیه، نجف اشرف، 1383 ق، چاپ سوم، ج ص 88.</ref>
+
براساس آنچه گذشت، بین انابه و [[توبه]] تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در [[قرآن]] و [[سنت]] آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از [[گناه]] است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از [[مباح|مباحات]] نیز هست و آن از مقامات والاست.<ref>. جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.</ref>
  
در تفاوت توبه و انابه تعبیرهای گوناگون ديگرى نيز ارائه شده است:
+
در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:  
  
# توبه پشيمانى از فعل و انابه ترك گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]] علیه السلام است: «خدايا! اگر پشيمانى توبه است پس من پشيمان‌ترين پشيمانان هستم و اگر ترك معصيت انابه است پس من اولين انابه كنندگانم».<ref>صحیفه سجادیه، مترجم: حسین انصاریان، پیام آزادی، تهران، 1376، چاپ چهارم، دعای 31، ص 172. «اللَّهُمَّ إِنْ يَكُنِ النَّدَمُ تَوْبَةً إِلَيْكَ فَأَنَا أَنْدَمُ النَّادِمِينَ، وَ إِنْ يَكُنِ التَّرْكُ لِمَعْصِيَتِكَ إِنَابَةً فَأَنَا أَوَّلُ الْمُنِيبِين».</ref>
+
*۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول [[امام سجاد]](علیه السلام) می باشد: {{متن حدیث|«اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین»}}<ref> الفروق اللغویه، ص ۱۴۶ - ۱۴۷.</ref>؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».
# توبه در افعال ظاهرى است و انابه در امور باطنى.
+
*۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
# توبه رهبت (ترس و بيم) است و انابه رغبت (اشتياق).
+
*۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
# انابه مقامى پس از مقام [[توبه]] است.
+
*۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
# توبه بازگشت از معصيت به اطاعت و انابه بازگشت از غفلت به ذكر و فكر است.
+
*۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
# اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد توبه و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
+
*۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در [[ثواب]] باشد انابه است.
# انابه بازگشت بنده است به خداى خويش با دل و همت؛ ولى توبه بازگشت بنده است از معصيت به اطاعت.
+
*۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.<ref>. فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.</ref>
# توبه و استغفار و انابه همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهى است كه پس از توبه است و انابه توجهى است كه پس از استغفار دست مى‌دهد.
+
*۸. توبه و [[استغفار]] و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.<ref>. المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.</ref>
  
==انابه و آثار آن در قرآن==
+
البته بسیاری از مفسران<ref>. جامع‌البیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.</ref> و لغویان<ref>. لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموس‌المحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».</ref> انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه<ref>. مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۸۶.</ref> و خالص کردن عمل<ref>. مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.</ref> و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.<ref>. لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.</ref> برخی دیگر آن را فرود آوردن [[نفس]] و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref>
  
در آيات و روايات به انابه اهميت خاصى داده شده است. خداى متعالى بندگان خود و در رأس آنان پيامبران را به انابه فراخوانده است: «واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم...»<ref>[[سوره زمر]]/39 و [[سوره روم]]/30 - 31 و [[سوره لقمان]]/15.</ref>
+
==اهمیت و آثار انابه==
  
در [[قرآن كريم]] به انابه [[پيامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله، [[حضرت ابراهيم]] علیه السلام، [[حضرت شعيب]] علیه السلام، [[حضرت داود]] علیه السلام و [[حضرت سليمان]] علیه السلام اشاره شده است.<ref>[[سوره شوری]]/10، [[سوره ممتحنه]]/[[سوره هود]]/75، سوره هود/88، [[سوره ص]]/24، [[سوره ص]]/34.</ref>
+
در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: {{متن قرآن|«وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ ...»}}<ref>[[آیه 54 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۵۴.]]</ref>؛ [[سوره روم|روم]]/۳۰، ۳۰-۳۱؛ [[سوره لقمان|لقمان]]/۳۱، ۱۵).<ref>. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref> در [[قرآن کریم]] به انابه [[پیامبراسلام|پیامبر اسلام]](صلی الله علیه وآله)([[سوره شوری|شوری]]/۴۲، ۱۰)، [[حضرت ابراهیم]](علیه السلام) ([[سوره ممتحنه|ممتحنه]]/۶۰، ۴؛ [[سوره هود|هود]]/۱۱، ۷۵)، [[حضرت شعیب]](علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، [[حضرت داود]](علیه السلام) ([[سوره ص|ص]]/۳۸،۲۴) و [[حضرت سلیمان]](علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.<ref>. المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.</ref>  
  
در [[قرآن کریم]] برای انابه آثاری ذكر شده است:
+
از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن [[کعبه|بیت‌الحرام]] می‌شود.<ref>. شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref>
  
الف. هدايت الهى؛ خداوند انابه كنندگان را به سوى خود هدايت مى‌كند: «هر کس را که بازگردد، به سوی خودش هدایت می‌کند!»<ref> «...و يَهدى اِلَيهِ مَن اَناب» [[سوره رعد]]/27.</ref>، «و کسی را که به سوی او بازگردد هدایت می‌کند».<ref>«و يَهدى اِلَيهِ مَن يُنيب». [[سوره شورى]]/13.</ref>
+
آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:  
  
ب. تذكر؛ كسى كه به سوى خدا انابه مى‌كند از آيات الهى متذكر مى‌شود: «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد و از آسمان برای شما روزی (باارزشی) می‌فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می‌شوند که بسوی خدا باز می‌گردند».<ref> «هُوَ الَّذى يُريكُمءايتِهِ و يُنَزِّلُ لَكُم مِنَ السَّماءِ رِزقـًا و ما يَتَذَكَّرُ اِلاّ مَن يُنيب».([[سوره غافر]]/13)</ref>
+
۱. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:  
  
در آيات ديگرى آسمان و زمين و آيات موجود در آن دو موجب بصيرت و تذكر براى شخص منيب دانسته شده است: «آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند... و زمین را گسترش دادیم... تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد!».<ref>«اَفَلَم يَنظُروا اِلَى السَّماءِ... والاَرضَ مَدَدنها... تَبصِرَةً وذِكرى لِكُلِّ عَبد مُنيب».([[سوره ق]]/6 تا 8)</ref>
+
*الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند: {{متن قرآن|«... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»}}<ref>[[آیه 27 سوره رعد|سوره رعد، آیه ۲۷.]]</ref>، {{متن قرآن|«... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره شوری|سوره شوری، آیه ۱۳.]]</ref>.
 +
*ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره غافر|سوره غافر، آیه ۱۳.]]</ref>؛ در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «{{متن قرآن|{{آیه|50|6}} 💠<ref>[[آیه 6 سوره ق|سوره قاف، آیه ۶.]]</ref> {{آیه|50|7}} 💠<ref>[[آیه 7 سوره ق|همان، آیه ۷.]]</ref> {{آیه|50|8}}<ref>[[آیه 8 سوره ق|همان، آیه ۸.]]</ref>}}»؛ وقوف بر دلایل [[توحید]] الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی [[شرک]] و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.</ref> برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند: {{متن قرآن|« مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»}}<ref>سوره روم، آیه ۳۱.]]</ref>؛ <ref>تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.</ref>
  
ج. بشارت؛ به كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كرده و به سوى خدا انابه كنند بشارت داده مى‌شود: «و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست...».<ref>«والَّذينَ اجتَنَبُوا الطّـغوتَ اَن يَعبُدوها واَنابوا اِلَى اللّهِ لَهُمُ البُشرى...».([[سوره زمر]]/17)</ref>
+
۲. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:  
  
د. وارد شدن در [[بهشت]]؛ بهشت پاداش كسانى است كه خداترس بوده و با قلبى منيب به لقاى الهى بروند: «و (در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‌کنند... × آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود!».<ref>«واُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقينَ... مَن خَشِىَ الرَّحمنَ بِالغَيبِ وجاءَ بِقَلب مُنيب».([[سوره ق]]/31 ـ 33)</ref>
+
*الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت [[طاغوت]] پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود: {{متن قرآن|«وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ...»}}<ref>[[آیه 17 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۱۷.]]</ref>؛
 +
*ب. ورود به [[بهشت]]؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «{{متن قرآن|{{آیه|50|31}} 💠<ref>[[آیه 31 سوره ق|سوره قاف، آیه ۳۱.]]</ref> {{آیه|50|32}} 💠<ref>[[آیه 32 سوره ق|همان، آیه ۳۲.]]</ref> {{آیه|50|33}}<ref>[[آیه 33 سوره ق|همان، آیه ۳۳.]]</ref>}}»؛ کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.<ref>. مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.</ref> برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه {{متن قرآن|«إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»}}<ref>[[آیه 84 سوره صافات|سوره صافات، آیه ۸۴.]]</ref>؛ دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.<ref>. التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.</ref>
 +
. نجات از [[عذاب]] الهی؛ انابه به سوی خدا و [[تسلیم]] شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: {{متن قرآن|«وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»}}<ref>[[آیه 54 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۵۴.]]</ref>.
  
هـ. نجات از عذاب؛ انابه به سوى خدا و تسليم شدن در برابر او موجب نجات از عذاب الهى است: «و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آن که عذاب به سراغ شما آید. سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید!»<ref>«واَنيبُوا اِلى رَبِّكُم واَسلِموا لَهُ مِن قَبلِ اَن يَأتِيَكُمُ العَذابُ ثُمَّ لاتُنصَرون».([[سوره زمر]]/54)</ref>
+
==اقسام انابه و شرایط آن==
  
==اقسام انابه==
+
انابه دو گونه است:
  
انابه با سه امر محقق مى‌شود:
+
*۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ...»}}<ref>سوره روم، آیه ۳۳.</ref>؛ حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند: «{{متن قرآن|{{آیه|30|33}} 💠<ref>[[آیه 33 سوره روم|همان.]]</ref> {{آیه|30|34}}<ref>[[آیه 34 سوره روم|همان، آیه ۳۴.]]</ref>}}».
 +
*۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.<ref>. التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.</ref> انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی [[فطرت]] می‌داند دارای خالقی است که او را [[رزق|روزی]] داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد: {{متن قرآن|«وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ ...»}}<ref>[[آیه 8 سوره زمر|سوره زمر، آیه ۸.]]</ref>، «{{متن قرآن|{{آیه|10|22}} 💠<ref>[[آیه 22 سوره یونس|سوره یونس، آیه ۲۲.]]</ref> {{آیه|10|23}}<ref>[[آیه 23 سوره یونس|همان، آیه ۲۳.]]</ref>}}»؛ در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: {{متن قرآن|«وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»}}<ref>[[آیه 32 سوره لقمان|سوره لقمان، آیه ۳۲.]]</ref>. <ref>موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref>
  
# انابه در باطن و با قلب به‌ گونه‌اى كه دائماً متوجه خدا بوده و با افكارش، تقرب به او را طلب كند. «آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود!».<ref>«مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيب‌» [[سوره ق]]، آیه 33.</ref>
+
برخی گفته‌اند انابه به سه چیز و سه شرط محقق می‌شود:
# انابه در گفتار به‌ گونه‌اى كه دائماً مشغول ذكر خدا و ذكر نعمت ها و مقربان الهى باشد. «او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد و از آسمان برای شما روزی (باارزشی) می‌فرستد؛ تنها کسانی متذکر این حقایق می‌شوند که بسوی خدا بازمی‌گردند».<ref> «هُوَ الَّذي يُريكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنيبُ» [[سوره غافر]]، آیه 13.</ref>
 
# انابه در اعمال ظاهرى به‌گونه‌اى كه بر طاعات و عبادات و اعمال پسنديده مواظبت كند. برخى از مقدم شدن توكل بر انابه در آيه 88 سوره مبارکه هود «... عَلَيهِ تَوَكَّلتُ واِلَيهِ اُنيب»<ref> بر او توکل کردم؛ و به سوی او بازمی‌گردم!</ref> استفاده كرده‌اند كه شرط انابه توكل است زيرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه كرده و در مقام حرکت به سوى او برآيد.
 
  
==زمینه های انابه<ref>هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ فرهنگ قرآن، موسسه بوستان کتاب، قم، 1384، چاپ اول، ج ‌4، ص428.</ref>==
+
*۱. انابه در باطن و با قلب، به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: {{متن قرآن|«مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»}}<ref>سوره قاف، آیه ۳۳.</ref>.
 +
*۲. انابه در گفتار، به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 13 سوره غافر|سوره غافر، آیه ۱۳.]]</ref>.
 +
*۳. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.<ref>. اوصاف‌الاشراف،ص۳۷؛ جامع‌السعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.</ref>
  
# اميد: اميد به مغفرت و رحمت الهى، زمينه‌ساز انابه و رجوع انسان به درگاه الهى است: «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. و به درگاه پروردگارتان بازگردید...».<ref> «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ وَأَنيبُوا إِلى‌ رَبِّكُمْ...».([[سوره زمر]]/ 53 و 54)</ref>
+
برخی نیز از مقدم شدن [[توکل]] بر انابه در آیه {{متن قرآن|«... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»}}<ref>[[آیه 88 سوره هود|سوره هود، آیه ۸۸.]]</ref>؛ استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.<ref>. التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».</ref>
# ايمان‌: ايمان به خدا، زمينه‌ساز بازگشت به خدا و انابه به درگاه الهى می­باشد: «بگو: خداوند هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را که بازگردد به سوی خودش هدایت می‌کند! آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند...». <ref>«...قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ × الَّذينَ آمَنُوا...».([[سوره رعد]]/ 27 و 28)</ref> اعتقاد و [[ايمان]] به ربوبيّت الهى، عامل انابه به درگاه خداوندی می­باشد: «...این است خداوند، پروردگار من بر او توکل کرده‌ام و به سوی او بازمی‌گردم!».<ref> «...ذلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ».([[سوره شورى]]/ 10)</ref> «...پروردگارا! ما بر تو توکل کردیم و به سوی تو بازگشتیم...».<ref>«...رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا...». ([[سوره ممتحنه]] /4)</ref>
 
# سختى‌: آسيب‌ها و مشكلات زندگى، زمينه‌ساز انابه انسان به درگاه خداوند است: «هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را می‌خوانند و توبه‌کنان بسوی او بازمی‌گردند...».<ref>«وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنيبينَ إِلَيْهِ ...».([[سوره روم]]/ 33)</ref> «هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می‌خواند و بسوی او بازمی گردد...».<ref> «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنيباً إِلَيْه‌...».([[سوره زمر]]/ 8)</ref>
 
# علم به خطا: علم و توجه انسان به خطاى خويش، زمينه‌ساز انابه او به پيشگاه خداوند است: «...داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزموده‌ایم. از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به [[سجده]] افتاد و توبه کرد».<ref> «...وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ». ([[سوره ص]]/ 24)</ref> «ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. گفت: پروردگارا! مرا ببخش...».<ref> «وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى‌ كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ × قالَ رَبِّ اغْفِرْلي‌...». ([[سوره ص]]/ 34 و 35)</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
{{پانویس}}
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36566 انابه، علی اکبریان تبریزی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیهم السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.
 
  
 +
*[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/42.htm "انابه"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، علی خراسانی].
 +
{{قرآن}}
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:اخلاق الهی]]
 
[[رده:اخلاق الهی]]
 +
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۹


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اِنابه» واژه‌ای قرآنی، به معنای بازگشت عمیق با قلب و زبان و عمل به سوی خداوند است. برخی از مفسران و لغویان، انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند؛ اما به نظر برخی دیگر، بین آن دو تفاوت‌هایی وجود دارد. در آیات و روایات، به انابه اهمیت خاصی داده شده و خدای تعالی بندگان خود را به آن فرا خوانده است.

انابه در لغت و اصطلاح

«اِنابه» مصدر باب افعال از ریشه «ن و ب» است. این ماده گاهی با «إلی» و گاهی با «عن» به‌کار می‌رود. در صورت نخست، ثلاثی مجرد[۱] و باب افعال[۲] آن هر دو در لغت به معنای بازگشت چیزی به صورت مکرر است. به زنبور عسل نیز چون پیوسته به کندویش باز می‌گردد نُوب می‌گویند و نیز حادثه را که شأن آن پی در پی بودن است نائبه می‌نامند.[۳] در صورت دوم، ثلاثی مجرد آن به معنای جانشین شدن و باب افعال آن به معنای جانشین کردن است.[۴] برخی گفته‌اند: اصل در لغت نوب، فرود آمدن در جایگاهی با اختیار و قصد است که از مصادیق آن جانشین کسی شدن و بازگشت به مکانی از روی قصد است و انابه را برای تعدیه و عبارت از آن دانسته‌اند که شخصی، دیگری یا خودش را در مقامی فرود آورد.[۵]

براساس معنای لغوی اگر «انابه» از «نوب» باشد، آنگاه «انابه به سوی خدا» به معنای بازگشت به اوست و اگر از «ناب» باشد، به معنای انقطاع کامل به سوی خدای سبحان است.[۶]

مشتقات «نوب» در قرآن کریم، ۱۸ بار و تنها از باب اِفعال به‌کار رفته است که ۱۱ بار آن به صورت فعلی (أنیبوا، ینیب، أنابوا، أناب، أُنیب، أنبنا)؛ و ۷ بار آن به صورت اسمی (منیب، منیبین، منیباً) آمده است.[۷]

اهل سلوک از «انابه» با تعابیری گوناگون یاد کرده‌اند؛ مانند: بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده، اجابت راستین و... .[۸] این گروه، انابه را منزل چهارم از صد منزل سلوک به سوی خدا دانسته[۹] و برای آن مراتبی یاد کرده‌اند؛ مانند انابه از سیّئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا[۱۰] و نیز انابه از روی اصلاح چنان‌که بر پایه عذر، از روی وفا چنان‌که بر پایه عهد و از روی حال چنان‌که بر پایه اجابت باشد[۱۱] یا انابه نفس، قلب و روح. انابه نفس آن است که عبد آن را به خدمت وادارد و انابه قلب آن است که او را از غیر حق تهی سازد و انابه روح دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکرده و جز به او نگراید.[۱۲]

انابه نزد اهل کلام، به معنای خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است.[۱۳]

حقیقت انابه و تفاوت آن با توبه

از آیات «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ 💠[۱۴] الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۱۵]»؛ برمی‌آید که ایمان و آرامش قلب با یاد خدا، همان انابه است و آن نوعی آمادگی از جانب بنده است که هدایت الهی را در پی دارد.[۱۶] در توضیح انابه و بیان حقیقت آن، نظرات گوناگونی ارائه شده است؛ برخی گفته‌اند: انابه، بازگشت به سوی خدا و بازگشت به فطرت توحیدی است، یعنی هر زمان که عاملی انسان را از نظر عقیده و عمل از اصل توحید منحرف سازد، باید به سوی آن باز گردد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ 💠[۱۷] مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۸]»؛ [۱۹]

تکیه روی «مُنِيبِينَ إِلَيْهِ» در آیه «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ» [۲۰]؛ با توجه به مفهوم لغوی انابه، برای اشاره به این معناست که پایه و اساس در فطرت انسان، توحید و خداپرستی بوده، و شرک امری عارضی است، که وقتی شخص از آن قطع امید می‌کند خواه ناخواه به سوی ایمان و توحید باز می‌گردد.[۲۱]

برخی انابه را متضمن چهار امر محبت خدا، خضوع برای او، اقبال به او و اعراض از غیر او دانسته و گفته‌اند: اگر این چهار خصلت در کسی جمع نشود، وی مستحق اسم مُنیب نیست. به عقیده ایشان در لفظ انابه معنای اسراع و رجوع و تقدم نهفته است، بنابراین، منیب کسی است که به سوی خشنودی خدا بشتابد و همواره به او بازگشته و به سوی آنچه خدا دوست دارد پیشی گیرد.[۲۲]

براساس آنچه گذشت، بین انابه و توبه تفاوت وجود دارد که موارد استعمال انابه در قرآن و سنت آن را تایید می‌کند. انابه رجوع به خدا از همه چیز غیر از خدا و اقبال به او با سِرّ و قول و فعل است تا اینکه شخص دائماً در فکر خدا و ذکر او و اطاعتش باشد، بنابراین، انابه غایت درجات توبه و برترین مراتب آن است؛ زیرا توبه، بازگشت از گناه است، ولی انابه افزون بر آن، بازگشت از مباحات نیز هست و آن از مقامات والاست.[۲۳]

در تفاوت توبه و انابه نظرات گوناگون دیگری نیز ارائه شده است؛ از جمله:

  • ۱. توبه پشیمانی از فعل، و انابه ترک گناهان است و شاهد آن قول امام سجاد(علیه السلام) می باشد: «اللهم ان یکن الندم توبةً إلیک فأنا أندم النادمین و ان یکن الترک لمعصیتک انابةً فأنا أوّل المنیبین»[۲۴]؛ خدایا، اگر پشیمانی توبه است پس من پشیمان‌ترین پشیمانان هستم و اگر ترک معصیت انابه است پس من اولین انابه کنندگانم.».
  • ۲. توبه در افعال ظاهری است و انابه در امور باطنی.
  • ۳. توبه رهبت (ترس و بیم) است و انابه رغبت (اشتیاق).
  • ۴. انابه مقامی پس از مقام توبه است.
  • ۵. توبه بازگشت از معصیت به اطاعت، و انابه بازگشت از غفلت به ذکر و فکر است.
  • ۶. اگر سبب بازگشت، ترس از عقوبت باشد، توبه است و اگر رغبت در ثواب باشد انابه است.
  • ۷. انابه بازگشت بنده است به خدای خویش با دل و همت، ولی توبه بازگشت بنده است از معصیت به اطاعت.[۲۵]
  • ۸. توبه و استغفار و انابه، همه توجه به خداست؛ اما استغفار توجهی است که پس از توبه است و انابه توجهی است که پس از استغفار دست می‌دهد.[۲۶]

البته بسیاری از مفسران[۲۷] و لغویان[۲۸] انابه را هم‌معنای توبه دانسته‌اند. برخی آن را بازگشت به سوی خدا با توبه[۲۹] و خالص کردن عمل[۳۰] و برخی اقبال به سوی خدا و توبه و بازگشت به اطاعت الهی دانسته‌اند.[۳۱] برخی دیگر آن را فرود آوردن نفس و قرار دادن آن در منزلی از منازل سلوک دانسته و آن را به معنای آمادگی عملی و خارجی برای توبه و سلوک به سوی خدا به حساب آورده‌اند، به همین جهت انابه با حرف «الی» به‌کار می‌رود تا بر سیر و رسیدن به غایت دلالت کند.[۳۲]

اهمیت و آثار انابه

در آیات و روایات به انابه اهمیت خاصی داده شده است. خدای متعال بندگان خود و در رأس آنان پیامبران را به انابه فرا خوانده است: «وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ ...»[۳۳]؛ روم/۳۰، ۳۰-۳۱؛ لقمان/۳۱، ۱۵).[۳۴] در قرآن کریم به انابه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)(شوری/۴۲، ۱۰)، حضرت ابراهیم(علیه السلام) (ممتحنه/۶۰، ۴؛ هود/۱۱، ۷۵)، حضرت شعیب(علیه السلام) (هود/۱۱،۸۸)، حضرت داود(علیه السلام) (ص/۳۸،۲۴) و حضرت سلیمان(علیه السلام) (ص/۳۸، ۳۴) اشاره شده است. در روایتی نبوی از سعادت انسان آن دانسته شده که خدا انابه را روزی اش سازد.[۳۵]

از آثار مهم و گوناگون انابه نیز می‌توان به اهمیت آن پی برد، چنان که گفته شده بر اثر انابه قلبی، قلب انسان کامل باطن بیت‌الحرام می‌شود.[۳۶]

آثار انابه که در قرآن ذکر شده دو دسته است:

۱. دسته‌ای که اثر انابه به تنهایی دانسته شده:

  • الف. هدایت الهی، خداوند انابه کنندگان را به سوی خود هدایت می‌کند: «... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ»[۳۷]، «... وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ»[۳۸].
  • ب. تذکر، تنها کسی که به سوی خدا انابه می‌کند از آیات الهی متذکر می‌شود: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»[۳۹]؛ در آیات دیگری آسمان و زمین و آیات موجود در آن دو موجب بصیرت و تذکر برای شخص منیب دانسته شده است: «أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ 💠[۴۰] وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ 💠[۴۱] تَبْصِرَةً وَذِكْرَىٰ لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ[۴۲]»؛ وقوف بر دلایل توحید الهی در عقل انسان مرتکز است؛ ولی شرک و اشتغال به عبادت غیر خدا، مانع تجلی این انوار می‌شود و هنگامی که انسان از این امور اعراض کرده، به سوی خدا انابه می‌کند، پرده کنار رفته و توحید آشکار می‌گردد.[۴۳] برخی پروای از خصوص خداوند را نیز از دسته نخست آثار انابه برشمرده‌اند: « مُنِیبِینَ إِلَیهِ وَاتَّقُوهُ...»[۴۴]؛ [۴۵]

۲. دسته‌ای که اثر انابه همراه با وصفی دیگر شمرده شده است:

  • الف. بشارت و مژده الهی؛ به کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کرده و به سوی خدا انابه کنند، بشارت داده می‌شود: «وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ...»[۴۶]؛
  • ب. ورود به بهشت؛ بهشت پاداش کسانی است که خدا ترس بوده و با قلبی منیب به لقای الهی بروند: «وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ 💠[۴۷] هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ 💠[۴۸] مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ[۴۹]»؛ کسی که عمر خود را با رجوع به خدا بگذراند، می‌تواند با قلبی به دیدار پروردگار برود که انابه و رجوع به خدا بر اثر تکرار در طول عمر، ملکه و صفت آن قلب شده باشد.[۵۰] برخی قلب منیب را از نظر مصداق همان قلب سلیم در آیه «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»[۵۱]؛ دانسته‌اند، زیرا کسی که از شرک سالم باشد غیر خدا را ترک کرده و به سوی خدا انابه می‌کند، چنان‌که اگر کسی به سوی خدا انابه کند، از شرک پاک شده و سلیم می‌گردد.[۵۲]
  • ج. نجات از عذاب الهی؛ انابه به سوی خدا و تسلیم شدن در برابر او، موجب نجات از عذاب است: «وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ»[۵۳].

اقسام انابه و شرایط آن

انابه دو گونه است:

  • ۱. انابه برای ربوبیت خدا، که مؤمن و کافر در آن مشترک‌اند، زیرا هر انسانی در هنگام سختی و اضطرار به سوی خدا انابه می‌کند: «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ...»[۵۴]؛ حتی مشرکان و کافران نیز هنگامی که از همه جا ناامید می‌شوند به سوی خدا باز می‌گردند: «وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ 💠[۵۵] لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ[۵۶]».
  • ۲. انابه اولیای خدا برای الوهیت او، که انابه عبودیت و محبت است.[۵۷] انابه نخست اضطراری و ناپایدار و انابه دوم اختیاری و پایدار است. برخی انابه اول را انابه ظاهری دروغین و انابه دوم را انابه حقیقی راستین دانسته و گفته‌اند: در انابه اول، شخص هنگام تنگدستی و سختی به پروردگارش پناه می‌برد، زیرا از روی فطرت می‌داند دارای خالقی است که او را روزی داده و یاری می‌کند؛ ولی زمانی که به مطلوبش رسید از خدا باز می‌گردد: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ ...»[۵۸]، «هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ ۙ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 💠[۵۹] فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ ۖ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۶۰]»؛ در آیه‌ای نیز به هر دو گروه اهل انابه اشاره شده است: «وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»[۶۱]. [۶۲]

برخی گفته‌اند انابه به سه چیز و سه شرط محقق می‌شود:

  • ۱. انابه در باطن و با قلب، به‌گونه‌ای که دائماً متوجه خدا بوده و با افکار و عزائمش، تقرب به او را طلب کند: «مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ»[۶۳].
  • ۲. انابه در گفتار، به‌گونه‌ای که دائماً مشغول ذکر خدا و ذکر نعمتها و مقربان الهی باشد: «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آيَاتِهِ وَيُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقًا ۚ وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ»[۶۴].
  • ۳. انابه در اعمال ظاهری به‌گونه‌ای که بر طاعات و عبادات و اعمال پسندیده مواظبت کند.[۶۵]

برخی نیز از مقدم شدن توکل بر انابه در آیه «... عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»[۶۶]؛ استفاده کرده‌اند که شرط انابه، توکل است، زیرا لازم است ابتدا اعتماد محقق شود و سپس بنده به خدا توجه کرده و در مقام سیر به سوی او برآید.[۶۷]

پانویس

  1. . مقاییس‌اللغه، ج ۵، ص ۳۶۷؛ مفردات، ص ۸۲۷، «نوب».
  2. . قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
  3. . مفردات راغب، ص ۸۲۷؛ لسان العرب، ج ۱۴، ص ۳۱۹؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸، «نوب».
  4. . اقرب‌الموارد، ج۵‌، ص۵۰۸‌؛ القاموس‌المحیط، ج۱، ص‌۲۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱۴، ص‌۳۱۹، «نوب».
  5. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۶۹، «نوب».
  6. . فطرت در قرآن، ص ۱۶۸.
  7. . توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲ ۴۴؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ المعجم الاحصائی، ج ۱، ص ۵۶۱؛ ج ۳، ص ۱۴۹۵.
  8. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۲-۱۱۳.
  9. . منازل السائرین، ص ۱۶.
  10. . فرهنگ نوربخش، ج۲، ص ۱۱۳؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴.
  11. . منازل‌السائرین، ص۱۷؛ التوبةوالانابه، ص۳۸۰۳۸۱؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۴.
  12. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳-۱۱۴.
  13. . کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۲۷۴؛ التعریفات، ص ۵۵.
  14. سوره رعد، آیه ۲۷.
  15. همان، آیه ۲۸.
  16. . المیزان، ج ۱۱، ص ۳۵۳.
  17. سوره روم، آیه ۳۰.
  18. همان، آیه ۳۱.
  19. تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۹-۴۲۰.
  20. سوره روم، آیه ۳۳.
  21. . تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۳۳.
  22. . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
  23. . جامع السعادات، ج ۳، ص ۹۰.
  24. الفروق اللغویه، ص ۱۴۶ - ۱۴۷.
  25. . فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، ص ۱۳۷؛ فرهنگ نوربخش، ج ۲، ص ۱۱۳؛ التوبة فی ضوء القرآن، ص ۷۵-۷۸.
  26. . المکاسب، ص ۳۳۶؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۲.
  27. . جامع‌البیان، ج۱۳،ص۱۸۹-۱۹۰؛ روض‌الجنان، ج ۱۶، ص ۳۰۴؛ تفسیر المنیر، ج ۲۴، ص ۳۵-۳۹.
  28. . لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ تاج‌العروس، ج۲، ص۴۵۵، «نوب»؛ القاموس‌المحیط، ج ۱، ص۲۳۳، «ناب».
  29. . مجمع البحرین، ج‌۴، ص‌۳۸۶.
  30. . مفردات، ص ۸۲۷، «نوب»؛ قاموس قرآن، ج ۷، ص ۱۱۸؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۵۰۴.
  31. . لسان‌العرب، ج۴، ص۳۱۹؛ الصحاح، ج۱، ص ۲۲۹.
  32. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».
  33. سوره زمر، آیه ۵۴.
  34. . موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.
  35. . المستدرک، ج ۴، ص ۲۶۸.
  36. . شرح منظومه، ص ۳۵۵.
  37. سوره رعد، آیه ۲۷.
  38. سوره شوری، آیه ۱۳.
  39. سوره غافر، آیه ۱۳.
  40. سوره قاف، آیه ۶.
  41. همان، آیه ۷.
  42. همان، آیه ۸.
  43. . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۴۲.
  44. سوره روم، آیه ۳۱.]]
  45. تفسیر موضوعی ، ج ۱۲، ص ۱۷۰.
  46. سوره زمر، آیه ۱۷.
  47. سوره قاف، آیه ۳۱.
  48. همان، آیه ۳۲.
  49. همان، آیه ۳۳.
  50. . مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۲۴؛ المیزان، ج۱۸، ص ۳۵۵؛ توبه در قرآن و سنت، ص ۴۳.
  51. سوره صافات، آیه ۸۴.
  52. . التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص ۱۷۹.
  53. سوره زمر، آیه ۵۴.
  54. سوره روم، آیه ۳۳.
  55. همان.
  56. همان، آیه ۳۴.
  57. . التوبة و الانابه، ص ۳۷۹.
  58. سوره زمر، آیه ۸.
  59. سوره یونس، آیه ۲۲.
  60. همان، آیه ۲۳.
  61. سوره لقمان، آیه ۳۲.
  62. موسوعة اخلاق القرآن، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.
  63. سوره قاف، آیه ۳۳.
  64. سوره غافر، آیه ۱۳.
  65. . اوصاف‌الاشراف،ص۳۷؛ جامع‌السعادات،ج۳، ص۹۰؛ شرح منظومه، ص ۳۵۵.
  66. سوره هود، آیه ۸۸.
  67. . التحقیق، ج ۱۲، ص ۲۷۰، «نوب».

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن