ادبیات دانشنامه ای رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ام البنین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (ام البنين را به ام البنین منتقل کرد)
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:مقاله از یک نشریه}}
+
{{خوب}}
 +
'''«فاطمه کلابیه»''' معروف به «ام‌البنین»، همسر [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه‌السلام) است. فرزندان او [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] (علیهم‌السلام) هستند که هر چهار نفر در [[کربلا]] در رکاب [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (علیه‌السلام) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند. مرقد ام‌البنین در [[قبرستان بقیع]] در [[مدینه]] قرار دارد.
 +
[[پرونده:ام البنین.jpg|بندانگشتی|مزار حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در بقیع]]
  
 +
==ولادت و نسب==
  
 +
زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانسته‌اند.
  
 +
پدر ام البنین «حزام بن  خالد بن  ربیعة بن  وحید بن  کعب بن  عامر بن  کلاب»<ref> قمر بنی  هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.</ref> است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن  عامر بن  جعفر بن  کلاب»<ref> همان، ص ۱۰.</ref> می باشد.
  
==ام البنين سلام الله علیها، مادر مهتاب==
+
==ازدواج با علی علیه‌السلام==
 +
 +
[[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام پس از شهادت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] علیهاالسلام، از برادر خود [[عقیل بن ابیطالب|عقیل بن  ابی طالب]] که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او [[ازدواج]] کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.<ref> قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.</ref>
  
خورشيد همواره در چشمان مادراني طلوع مي كند كه به دوردست‌ها خيره شده اند و براي فرداها مردان و زناني مي پرورانند تا در زمين، اين امانت الهي جانشيني آسماني باشند. دامان تربيت مادران مهد پرورش انسان‌هاي پاك و خدايي است و ما با نگاهي درس آموز از زندگاني اين مادران توشه [[معرفت]] برمي چينيم.
+
عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن  مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و [[شجاعت]] کم نظیر بود گفت:
 +
ابوبراء عامر بن  مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.<ref> تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.</ref>
  
يكي از مادران برجسته تاريخ «ام البنين، فاطمه كلابيه» است كه زندگي او مالامال از عشق به ولايت و امامت بوده و در تربيت فرزندان دلير و شجاع و با ادب چون عباس بن  علي علیه السلام بسيار موفق بوده است.
+
با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت عباس]] در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با [[امامه دختر ابی العاص|اُمامه]] -خواهر زاده [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]](س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.  
  
تولد و رشد او در خاندان بااصالت و شجاع، صفات و ويژگي‌هاي فردي اين بانو و صبر و بردباري در خانه امامت و تربيت فرزنداني كه همگي پيرو امام خويش بوده و تا آخرين لحظات زندگي خويش دست از ولايت نكشيده اند و پيام رساني و مبارزه سياسي اين بانوي كريمه همه و همه نشان از مجد و عظمت وي دارد. اينك پژوهشي كوتاه در زندگي اين پاك بانوي عرب داريم تا از زلال صفات او قطره اي معرفت يابيم و خويش را در مسير كمال قرار دهيم.
+
ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام، چهار پسر به نام های [[عباس بن علی|عباس]]، [[عبد الله بن علی|عبداللّه]]، [[جعفر بن علی|جعفر]] و [[عثمان بن علی|عثمان]] بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.  
  
'''از قبيله خورشيد'''
+
فرزندان ام البنین همگی در [[کربلا]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل]] علیه السلام ادامه یافت.
  
«حزام بن  خالد بن  ربيعة بن  وحيد بن  كعب بن  عامر بن  كلاب»<ref> قمر بني  هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 9.</ref> پدر ام البنين است مردي شجاع و دلير و راستگو كه از صفات ويژه او اكرام به ميهمان و منطق قوي اوست. تاريخ ويژگي‌هاي اين مرد بزرگ را به مناسبت‌هاي گوناگون چون جريان خواستگاري ام البنين و [[ازدواج]] حضرت [[امام علی]] علیه السلام ذكر مي كند. مادر بزرگوار ام البنين، «ثمامه (يا ليلي) دختر سهيل بن  عامر بن  جعفر بن  كلاب»<ref> همان، ص 10.</ref> است كه در تربيت فرزندان كوشا بوده و تاريخ از وي چهره درخشاني را به تصوير كشيده است. بينش عميق، دوستي با فرزندان در كنار وظيفه مهم مادري و چونان معلمي دلسوز آموختن باورهاي اعتقادي و مسايل مربوط به همسرداري و آداب معاشرت با ديگران از جمله ويژگي‌هاي خاص اين بانو است.
+
==پس از واقعه کربلا==
  
در بسياري از كتب تاريخي نام يازده تن از مادران وي ذكر شده است كه همگي از خانواده هاي شريف و اصيل عرب بوده اند و به واقع مصداق بارز «[[شجره طيبه]]»<ref> [[قرآن كريم]]، [[سوره ابراهيم]]/ 24.</ref> مي باشند شجره اي كه اصل آن در زمين است و فرع آن در آسمان‌ها و حاصل و نتيجه اين درخت پاك همانا عباس بن  علي و عثمان و لُبيد شاعر و ابوبراء بن عامر و... بوده اند.
+
مورخان می نویسند: پس از واقعه [[کربلا|کربلا]]، بشیر در [[مدینه|مدینه]] ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از [[امام حسین|حسین بن علی]] (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: [[حضرت عباس علیه السلام|عباس]] را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با [[صبر]] و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».
  
پيامبر گرامي فرمود: اي مردم! برحذر باشيد از سبزه زاري كه بر روي مَزبله (منجلاب) مي رويد. سؤال شد از حضرت: سبزه زاري كه بر مزبله برويد چيست؟ حضرت فرمود: زن زيبارويي كه در خانواده پليد و نادرست رشد كرده باشد.<ref> وسايل الشيعه، [[شيخ حر عاملی]]، ج 14، ص 29.</ref> از اين  روست كه علي بن  ابي طالب علیه السلام آن‌گاه كه قصد [[ازدواج]] دارد به برادر خويش، عقيل بن  ابي طالب كه در علم «اَنساب» معروف بود و ذهن و سينه اش گنجينه اي از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده مي فرمايد: «زني را براي من اختيار كن كه از نسل دليرمردان عرب باشد تا با او ازدواج كنم و او برايم پسري شجاع و سواركار به دنيا آورد».<ref> قمر بني  هاشم، مقرم، ص 15.</ref>
+
و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن  علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.<ref> تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.</ref>
  
و عقيل در پاسخ برادر گفت: «با ام البنين كلابيه ازدواج كن زيرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وي نيست» و سپس در مورد جد مادريِ ام البنين، ابوبراء عامر بن  مالك، كه در آن روز از جهت دلاوري و شجاعت كم نظير بود مي گويد: مهمترين درسي كه از ازدواج حضرت علي علیه السلام و ام البنين، مي آموزيم داشتن معيارهاي منطقي و صحيح در انتخاب همسر آينده است.
+
آورده‌اند که [[حضرت زینب سلام الله علیها|حضرت زینب]](س) پس از ورود به [[مدینه]] به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛<ref>عبدالرزاق موسوی مقرم، قمر بنی هاشم، ص۱۶.</ref> و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.
  
ابوبراء عامر بن  مالك جد دوم فاطمه كلابيه از شجاعت در ميان قبايل عرب بي نظير است و كسي را شجاعتر از او جز حضرتت نمي شناسم از اين  رو او را بازي كننده با شمشيرها (مُلاعِبُ الاسِنَّة) مي نامند.<ref> تنقيح المقال، علامه مامقاني، ج 3، ص 70 با ترجمه.</ref>
+
'''سوگواری ام البنین برای فرزندان:'''
  
گويي نگاه نافذ علي از مرز زمان‌ها عبور كرده و [[كربلا]] را با همه سختي‌هايش مي بيند و براي ياري [[امام حسين]] علیه السلام از امروز در پي مادري شجاع از خاندان شجاع و دلير است تا فرزندي چونان عباس، پدر فضيلت‌ها به دنيا آورد و او ياري‌گر حسين در كربلا باشد. در خاندان و تبار پاك ام البنين چند ويژگي مهم وجود دارد كه همگي در وجود عباس علیه السلام به ظهور رسيد و او را مانا كرد.
+
پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت عباس]]) به [[بقیع|قبرستان بقیع]] می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل [[مدینه]] گرد ایشان جمع می‌شدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند [[مروان بن حکم]] نیز با آنان همراه می شد و می‌گریست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص۸۵</ref> ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.<ref>حسون، ص۴۹۶-۴۹۷.</ref> او در رثای [[حضرت عباس]](ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند:
  
* الف: شجاعت و دلاوري كه در كربلا زيباترين چهره خويش را نماياند.
+
یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد
* ب: ادب و متانت و عزت نفس كه در زندگاني 34 ساله عباس بن  علي به وضوح ديده مي شود.
 
* ج: هنر و ادبيات كه ام البنين از «دايي» خويش لُبيد شاعر به ارث برده بود و فرزند عزيزش عباس علیه السلام از مادر اديبه خود. البته شاعران ديگري در اين خاندان مي زيسته اند.
 
* د: ايثارگري و احترام به حقوق ديگران كه نمود آن در عشق به ولايت و [[امامت]] متجلي شد.
 
* هـ: وفا و پايبندي به تعهدات.
 
  
مهمترين درسي كه از ازدواج حضرت [[امام علی]] علیه السلام و ام البنين، مي آموزيم داشتن معيارهاي منطقي و صحيح در انتخاب همسر آينده است. اگر جوانان ما معيارهاي اخلاقي و معنوي را جايگزين معيارهاي مادي و ظاهري كنند زندگي مشترك آن‌ها با سعادت و سلامت خانوادگي توأم خواهد بود. ملاك‌هاي مادي و صوري ناپايدار بوده و به زندگي رنگ سبز عشق و محبت نمي بخشد و با از دست دادن يك امتياز مادي پايه هاي زندگي اي كه با آن ها بنا شده است سست شده و فروريختن سقف خانواده حتمي خواهد بود.
+
و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد
  
چنانچه رسول رحمت صلی الله علیه و آله مي فرمايد: «كسي كه با زني به خاطر مال او ازدواج كند خداوند او را به حال خود وامي گذارد و كسي كه به خاطر زيبايي زني با او ازدواج كند در او مسايل ناخوشايند مي بيند و آن كه به خاطر دين زن با او ازدواج كند خداوند مال و زيبايي را هم براي او قرار مي دهد (جمع مي كند بين امتيازات)».<ref> وسايل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 14، ص 29.</ref>
+
انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید
  
'''صحيفه صفات'''
+
ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد
  
آنچه در آدمي الگويي كامل براي نسل‌هاي آينده مي سازد وجود صفات نيك و اخلاق برجسته در صحيفه وجود آنان است. شايد بتوان گفت مجموعه صفات ام البنين در ضمن يك جمله زيبا و مختصر از زبان [[شهيد ثانی]]، زين الدين، ذكر شده است آن‌جا كه اين عالم فرهيخته و انديشمند مي گويد: «ام‌البنين از بانوان با[[معرفت]] و پرفضيلت بوده و نسبت به اهل بيت علیه السلام معرفت و محبت خالص و شديد داشته است و نزد آنان مقام و منزلت بالايي داشت».<ref> قمر بني  هاشم، مقرم، ص 16.</ref>
+
لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد<ref>شبر، ادب الطف، ج۱، ص۷۱</ref>
  
در اين عبارت ابعاد شخصيتي ام البنين، باظرافت خاصي مطرح شده است كه به اين ظرايف مي پردازيم:
+
«‌ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»<ref>ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص۲۹۴ و تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰</ref>
 +
==وفات==
 +
وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ [[ماه جمادی الثانی|جمادی الثانی]] سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌اند.<ref>ام البنین،  دانشنامه حج و حرمین شریفین.</ref> او در [[قبرستان بقیع]] در کنار [[امام حسن]] علیه السلام و [[فاطمه بنت  اسد]] به خاک سپرده شد.
  
'''<I>دانش و دانايي:</I>'''
+
==سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین==
  
از ويژگي‌هاي مهم زندگي انسان‌هاي برجسته، علم و دانش آنان است كه بسان نوري درخشان جداكننده [[حق]] از [[باطل]] است و سرچشمه جوشان اين نعمت الهي علمي است كه از خداوند متعال، معلم اول، آموخته و مي آموزند. زندگاني ام البنين همواره بابصيرت و نور دانش همراه بوده است و اين ويژگي والا در جاي جاي كتب تاريخي ذكر شده است و ما را با عظمت اين بانوي عالمه و فاضله آشنا مي سازد.
+
*[[شهید ثانی]] درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. [[اهل بیت|خاندان نبوت]] نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در [[:رده:اعیاد|روزهای عید]]، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند.»<ref>ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص۷</ref>
 
+
*[[سید محسن امین]] در کتاب [[اعیان الشیعه]] می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود.»<ref>اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.</ref>
علاقه ام البنين به اهل بيت علیه السلام و بصيرت ديني او به امامت به قدري بود كه درباره او مي نويسند: براي عظمت و معرفت و بصيرت ام البنين كافي است كه او هرگاه بر [[امیرالمومنین]] وارد مي شد و حسنين مريض بودند با ملاطفت و مهرباني با آن‌ها صحبت مي كرد و از صميم قلب با آن‌ها برخورد مي كرد چونان مادري مهربان و دلسوز.<ref> همان، ص 16.</ref>
+
*سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق [[اهل بیت]] را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت.»<ref>مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.</ref>
 
+
*[[سید محمود حسینی شاهرودی]] (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه [[صلوات]] برای مادر [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل العباس]](ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.»<ref>چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.</ref>
او همسرش را تنها همسر نمي دانست كه قبل از همسر او را امام و «ولي» خويش مي داند و همچنين به اين دو بزرگوار حسنين، به جهت عشق به امامت و ولايت و به خاطر اتصال آن‌ها با ولي خويش اين چنين محبت و ارادت نشان مي دهد. يكي ديگر از مظاهر بصيرت و بينش اين بانو كه مبتني بر علم و [[معرفت]] اوست جريان صحبت او با «بشير» است. «بشير» پس از واقعه [[كربلا]] به مدينه بازمي گردد و از وقايع جانسوز كربلا و كربلايي‌ها براي اهل [[مدينه]] سخن مي گويد.
+
*علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر [[شهادت در راه خدا|شهادت]] فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان.»<ref>العباس(ع)، ص۱۸.</ref>
 
 
مورخان مي نويسند: پس از واقعه كربلا بشير در مدينه ام البنين را ملاقات مي كند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنين پس از ديدن وي مي گويد: از [[امام حسين]] علیه السلام مرا خبر بده. بشير مي گويد: عباس را كشتند. ام البنين بازمي گويد: از حسين علیه السلام مرا خبر بده و به همين ترتيب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او مي دهد.
 
 
 
ام البنين با صبر و بصيرتي بي نظير مي گويد: «يا بشير اخبرني عن ابي عبداللّه  الحسين علیه السلام. اولادي و من تحت الخضراء كلهم فداءٌ لابي عبداللّه  الحسين علیه السلام؛ اي بشير خبر از (امام من) ابا عبداللّه  الحسين بده فرزندان من و همه آن چه زير اين آسمان مينايي است فداي ابا عبدالله  علیه السلام باد».
 
 
 
و آن‌گاه كه بشير خبر شهادت مولا و امام او، حسين بن  علي علیه السلام را مي دهد آهي كشيده و با دنيايي از غم و اندوه مي گويد: آه كه بندهاي(رگ‌هاي) قلبم را پاره‌پاره كردي.<ref> تنقيح المقال، ج 3، ص 70 و [[منتهي الآمال]]، حاج [[شيخ عباس قمی]]، ص 226.</ref>
 
 
 
اين نهايت بينش و بصيرت و علم و دانايي است كه محور زندگي فردي امام و مولاي او باشد. كمال بندگي و [[عبادت]] نيز همين است كه آدمي خود و تعلقات خود را در جهت خواست محبوب ازلي، خداوند يكتا، فدا كرده و از آن‌ها بگذرد.
 
 
 
'''<I>بينش و بيناييک</I>'''
 
 
 
افق فكري و نگرش ام البنين آنقدر بالا و والاست كه فرزنداني چون عباس را كه خود يگانه دهر بود قرباني آرمان‌ها و انديشه هاي آسماني امام و مولاي خويش، [[امام حسين]] علیه السلام، مي كند و اگر آه و سوزي براي مظلوميت مي كشد آهي است بر مظلوميت حسين علیه السلام.
 
 
 
علامه مامقاني در كتاب تنقيح المقال مي نويسد: علاقه و ارادت او (ام البنين) به حسين علیه السلام به علت امر امامت بود و اين كه به فرض سلامت حسين مرگ چهار فرزند برومندش را بر خود آسان و قابل تحمل مي دانست نشانه بالا بودن درجه [[ايمان]] اوست و من او را از نيكان به حساب مي آورم.<ref> تنقيح المقال، ج 3، ص 70.</ref>
 
 
 
تبلور اين عشق به ولايت و پيروي از امام و پيشوا تا مرز از دست دادن جان خود و عزيزان در وجود فرزندان برومند و دلير اين بانوي ولايي بود. به ويژه عباس بن  علي كه فرزند بزرگ او بوده و بيشتر صفات مادر را داراست.
 
 
 
'''<I>بر كرانه وفا:</I>'''
 
 
 
فاطمه كلابيه بنا به نقل تاريخ دومين يا سومين همسر علي بن  ابي طالب علیه السلام بوده است. آن‌چه در زندگي مشترك اين دو بزرگوار مطرح است حس وفاداري به يكديگر و احترام متقابل مي باشد. وقتي عقيل به خواستگاري ام البنين براي مولايش علي بن  ابي طالب آمد با حرام بن  حالد، پدر او در اين باره صحبت كرد و «حرام» با كمال صداقت و راستگويي گفت: «شايسته اميرالمؤمنين يك زن باديه نشين با فرهنگ ابتدايي باديه نشينان نيست. او با يك زن كه فرهنگ بالاتري دارد بايد ازدواج كند و اين دو فرهنگ با هم فرق دارند».
 
 
 
عقيل پس از شنيدن سخنان وي گفت: اميرالمؤمنين از آن‌چه تو مي گويي خبر دارد و با اين اوصاف ميل به [[ازدواج]] با او دارد. پدر ام البنين از عقيل مهلت خواست تا از مادر دختر، ثمامه بنت سهيل، و خودِ دختر سؤال كند و به او گفت: «زنان بيشتر از روحيات و حالات دخترانشان آگاه هستند و مصلحت آن‌ها را بيشتر مي دانند».
 
 
 
وقتي پدر ام البنين به نزد همسر و دخترش برگشت ديد همسرش موهاي ام البنين را شانه مي زند و او از خوابي كه شب گذشته ديده بود براي مادر سخن مي گفت: «مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه هاي فراوان در آن جا وجود داشت. ماه و ستارگان مي درخشيدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان... در اين افكار غرق بودم كه ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي شد كه چشم‌ها را خيره مي كرد. در حال تعجب و تحير بودم كه سه ستاره نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به ماه نوراني و سه ستاره درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسان‌هاست بعد از پيامبر گرامي و اين گونه در خبر آمده است. پس از خواب بيدار شدم در حالي كه مي ترسيدم. مادرم! تأويل رؤياي من چيست؟!».
 
 
 
مادر به دخترك فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم بزودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي كني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب 4 فرزند مي شوي كه اولين آن‌ها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تاي ديگر چونان ستارگانند».
 
 
 
ملاك‌هاي مادي و صوري ناپايدار بوده و به زندگي رنگ سبز عشق و محبت نمي بخشد و با از دست دادن يك امتياز مادي پايه هاي زندگي اي كه با آن ها بنا شده است سست شده و فروريختن سقف خانواده حتمي خواهد بود. پس از صحبت‌هاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن  خالد وارد اتاق شد و از آن‌ها در مورد پذيرش علي علیه السلام سؤال كرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري اميرالمؤمنين علیه السلام مي داني؟ بدان كه خانه او خانه وحي و نبوت و خانه علم و [[حكمت]] و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي داني ـ كه خادمه اين خانه باشد ـ قبول كنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟
 
 
 
همسر او كه قلبي مالامال از عشق به امامت داشت گفت: اي «حزام» به خدا سوگند من او را خوب تربيت كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين علیه السلام پس او را به علي بن  ابيطالب، مولايم تزويج كن.<ref> مولد عباس بن  علي علیه السلام، محمدعلي الناصري، صص 38ـ36.</ref>
 
 
 
اگر چه خواب حجت نيست و جهت امور مهمي مثل ازدواج نمي توان تنها به خواب‌ها اكتفا كرد ولي راهنماي خوبي براي رسيدن به مقصود مي باشد اگر بيننده خواب مهذب باشد و طهارت ظاهري و باطني را حفظ كند و انديشه هاي شيطاني و خطورات ذهني پراكنده نداشته باشد خواب‌هاي او داراي تعبير و تأويل مناسبي خواهد بود. ام البنين از شخصیت هايي بود كه اين طهارت را داشته و همواره در رفتار و كردار خويش راه صحيح و مناسب را پيش مي گرفته است و از اين رو رؤياي او به اين زيبايي لباس واقعيت و حقيقت مي پوشد و چهار پسر براي سيد عالميان [[امام علی]] علیه السلام مي آورد كه يكي قمر بني  هاشم مي شود و ديگران نيز ستارگان آسمان ولايت و امامت هستند.
 
 
 
اين گونه ازدواج آسماني اين دو بزرگوار صورت مي گيرد و در طول زندگي مشترك همواره اطاعت و احترام و تكريم و ملاطفت در مورد فرزندان علي علیه السلام از سوي ام البنين مشهود بوده است.
 
 
 
در هنگام شهادت مولا علي بن  ابيطالب علیه السلام فرزند بزرگ ام البنين، عباس بن  علي، كمتر از 15 سال سن داشت و همراه با برادرانش كه كوچكتر از وي بودند در دوران كودكي پدر بزرگوار خويش را از دست داده و غبار يتيمي بر سيمايشان نشسته بود.
 
 
 
اين زن فداكار و ايثارگر جواني و نيروي خويش را صرف تربيت و حفظ فرزندان خانه ولايت نموده و چونان گذشته خود را وقف فرزندان [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها نيز مي كرد و بسان مادري مهربان و دلسوز در خدمت آن‌ها بود. وفاداري ام البنين به همسر بزرگوار خويش به حدي است كه پس از شهادت حضرت علي علیه السلام با آن كه جوان بوده و از زيبايي ويژه نيز برخوردار مي باشد تا پايان عمر ازدواج نكرده و همسر ديگري را اختيار نمي كند. اين همسر شهيد ايثارگونه به تربيت فرزندان علي علیه السلام مشغول بوده و بذر عشق و محبت و ايثار در وجود آن‌ها مي افشاند.
 
 
 
'''<I>نگرش سياسي:</I>'''
 
 
 
از ويژگي‌هاي بسيار مهم ام البنين توجه به زمان و مسايل مربوط به آن است. وي پس از واقعه [[عاشورا]] از مرثيه خواني و نوحه سرايي استفاده كرده تا نداي مظلوميت كربلائيان را به گوش نسل‌هاي آينده برساند. ام البنين براي عزاداري هر روز به همراه عبيدالله (فرزند عباس بن  علي علیه السلام) به بقيع مي رفت و نوحه مي خواند و گريه مي كرد و اين اشعار را مي خواند:
 
----
 
علي جماهير النَقَد يا مَنْ رأي العبّاسَ كَرَّ × كُلّ ليثٍ ذي لَبَد<ref> رياحين الشريعه، ذبيح الله محلاتي، ج 3، ص 294 و تنقيح المقال، ج 3، ص 70.</ref> و وَراه من اَبناء حيدرِ.
 
 
 
اي آن كه عباس را ديدي در حالي كه بر گروه ضعيفان حمله مي كرد و دنبال او از فرزندان حيدر(علي علیه السلام) جنگاوراني بودند كه هر يك داراي يال و كوپالي بودند.
 
----
 
و آن‌گاه كه در عزاي فرزندان شجاع و دلير خود مي گريست مي گفت: «ديگر مرا ام البنين مخوانيد زيرا كه به ياد شيران بيشه مي اندازد (اين نام) مرا. من پسراني داشتم كه به نام آن‌ها مرا ام البنين مي خواندند اما ديگر فرزندي(پسري) ندارم».
 
 
 
خواندن اشعار براي عزاداري گاه جنبه هاي ديگري دارد. ام البنين با اين اشعار هم حماسه [[كربلا]] و شجاعت پسران خود و مظلوميت [[حق]] را به مردم زمان خود و آيندگان معرفي مي كرد و هم تاريخ كربلا را واگويه مي كرد و در قالب عزاداري و مرثيه سرايي نوعي اعتراض به حكومت وقت مي كرد و مردم كه اطراف او اجتماع مي كردند نسبت به عمال بني اميه متنفر و منزجر مي شدند.
 
 
 
به راستي وقتي قبر مطهر عباس علیه السلام و برادرانش در كربلاست چرا ام البنين به بقيع مي رود؟ آيا به اين نيست كه مردم در آن‌جا اجتماع مي كنند؟ و آيا به خاطر اين نيست كه بزرگان [[اسلام]] و پيشينه اسلامي مردم در اين خاك خفته اند و در آن‌جا مردم به ياد حماسه هاي جوانمردان صدر اسلام مي افتادند؟
 
 
 
مسئله مهم ديگر اين كه چرا فرزند عباس، عبيدالله را همراه خود مي برد؟ آيا اين عمل براي اين نبود كه نسل آينده را نسبت به حقايق آگاه و بينا كند؟ آيا اين يك تربيت سياسي نبود؟ آيا او درصدد اين نبود كه پيام عاشورا را به مردم ابلاغ كند و پرچمدار اين پيام رساني همانا فرزند علمدار حسين علیه السلام، عبيدالله نبايد باشد؟ ام البنين، اين شجاعترين زن بني كلاب، كه از پيام آوران كربلاست چونان زينب، دختر علي علیه السلام، رسالتي بر دوش دارد و اكنون به انجام آن رسالت مهم و ويژه همت مي گمارد. گفتني است كه عبيدالله بن  عباس به همراه مادرش لبابه در كربلا حضور داشت و سند زنده اي براي بيان وقايع عاشورا بود.
 
 
 
'''<I>عروج عرشي:</I>'''
 
 
 
زندگيِ سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام البنين رو به پايان بود. او به عنوان همسر شهيد، رسالت خويش را به خوبي به پايان رسانيد و فرزنداني تربيت كرد كه فدايي ولايت و امامت بودند و هر 4 تن در در كربلا قرباني آرمان‌هاي «ولي» و «امام» خويش شدند و بدين وسيله بر صحيفه تربيت ام البنين امضاي سبز مولاي متقيان علي علیه السلام قرار گرفت.
 
 
 
پس از كربلا بار رسالت سياسي و اجتماعي خويش را به دوش گرفت و پيام‌هاي مهم [[كربلا]] را به فرداها صادر كرد و ارزش‌هاي معنوي اين حماسه عرفاني را زنده نگاه داشت. همسر شهيد، مادر چهار شهيد و طلايه دار پيام آوران كربلا پس از زينب سلام الله علیها كه لحظه لحظه عمر خويش را با خداي خود معامله كرد و لحظه اي خطا و انحراف در زندگي وي راه نيافت در سال 70 هـ.ق دارفاني را وداع گفت<ref> محدثات شيعه، دكتر شهلا غروي ناييني، ص 53.</ref> و در [[قبرستان بقيع]] در كنار سبط [[رسول خدا]]، [[امام حسن]] علیه السلام، و [[فاطمه بنت  اسد]] و ديگر چهره هاي درخشان شريعت محمدي صلی الله علیه و آله به خاك سپرده شد.
 
 
 
اگر چه جسم او در خاك است اما روح بلند او و صفات كريمه و عظيمه وي نام او را به بلنداي آفتاب زنده نگاه داشته است و در پرتو صفات اين بانوي فاضله انسان‌هايي تربيت شده اند كه در تاريخ مانا و ماندگار خواهد بود.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
ن ـ طيبي، فرهنگ كوثر،‌ شماره 21،‌ تير 1377
 
  
 +
*"ام البنین مادر مهتاب"، ن-طیبی، فرهنگ کوثر،‌ شماره ۲۱،‌ تیر ۱۳۷۷.
 +
*"ام البنین"، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
 +
*"ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین"، راحله عطایی، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= ضعیف
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
{{شناختنامه امام علی (ع)}}
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 +
[[رده:وابستگان امام علی علیه السلام]]
 +
[[رده:مدفونین در بقیع]]

نسخهٔ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۶

«فاطمه کلابیه» معروف به «ام‌البنین»، همسر امام علی (علیه‌السلام) است. فرزندان او عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (علیهم‌السلام) هستند که هر چهار نفر در کربلا در رکاب امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. مرقد ام‌البنین در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد.

مزار حضرت ام‌البنین علیهاالسلام در بقیع

ولادت و نسب

زمان ولادت فاطمه کلابیه مشخص نیست؛ برخی تولد او را حدود سال پنجم هجری دانسته‌اند.

پدر ام البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب»[۱] است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب»[۲] می باشد.

ازدواج با علی علیه‌السلام

امام علی علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام، از برادر خود عقیل بن ابی طالب که در علم «اَنساب» معروف بود خواست که زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایش پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.[۳]

عقیل در پاسخ آن حضرت گفت: «با فاطمه کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست»؛ و سپس در مورد جد مادری ام البنین، ابوبراء عامر بن مالک، که در آن روز از جهت دلاوری و شجاعت کم نظیر بود گفت: ابوبراء عامر بن مالک جد دوم فاطمه کلابیه از شجاعت در میان قبایل عرب بی نظیر است و کسی را شجاعتر از او جز تو نمی شناسم، از این رو او را بازی کننده با نیزه ها (مُلاعِبُ الأسِنَّة) می نامند.[۴]

با توجه به تولد نخستین فرزند ام البنین، یعنی حضرت عباس در سال ۲۶ قمری، و وجود ‌گزارش‌هایی درباره ازدواج حضرت علی با اُمامه -خواهر زاده حضرت فاطمه(س) بر پایه وصیت ایشان- به نظر می‌رسد ازدواج‌ ام البنین حدود سال ۲۵ قمری رخ داده باشد.

ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام، چهار پسر به نام های عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان بود، که به دلیل داشتن همین پسران، او را «ام البنین»، یعنی مادر پسران می خواندند. این نام را خود او بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با امیرالمؤمنین علیه السلام، به ایشان پیشنهاد کرد، بدین خاطر که فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام با بردن نام او (فاطمه)، توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد.

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.

پس از واقعه کربلا

مورخان می نویسند: پس از واقعه کربلا، بشیر در مدینه ام البنین را ملاقات می کند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. ام البنین پس از دیدن وی می گوید: از حسین بن علی (علیه السلام) مرا خبر بده. بشیر می گوید: عباس را کشتند. ام البنین بازمی گوید: از حسین مرا خبر بده و به همین ترتیب خبر شهادت هر چهار فرزند بزرگوارش را به او می دهد. ام البنین با صبر و بصیرتی بی نظیر می گوید: «یا بشیر اخبِرنی عن ابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ اولادی و من تحت الخضراء کلهم فداءٌ لابی عبداللّه الحسین علیه السلام؛ ای بشیر خبر از (امام من) ابا عبداللّه الحسین بده فرزندان من و همه آن چه زیر این آسمان مینایی است فدای ابا عبدالله علیه السلام باد».

و آن‌گاه که بشیر خبر شهادت مولا و امام او، حسین بن علی علیه السلام را می دهد، آهی کشیده و با دنیایی از غم و اندوه می گوید: آه که بندهای(رگ‌های) قلبم را پاره‌پاره کردی.[۵]

آورده‌اند که حضرت زینب(س) پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندان ایشان را به او تعزیت گفت؛[۶] و این از جایگاه بلند ام البنین حکایت دارد.

سوگواری ام البنین برای فرزندان:

پس از خبر شهادت فرزندان ام البنین، ایشان هر روز با نوه‌اش عبیدالله (فرزند حضرت عباس) به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری که خود سروده بود، می‌خواند و می‌گریست. اهل مدینه گرد ایشان جمع می‌شدند و با او در گریستن همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند مروان بن حکم نیز با آنان همراه می شد و می‌گریست.[۷] ایشان را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.[۸] او در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند:

یا من رَاَی العباس کرّ *** علی جماهیر النقد

و وراه من ابـنـاء حیدر *** کل لیث ذی لبد

انبئتُ اَنّ ابنی اصیب *** برأسه مقطوع ید

ویلی علی شبلی اما *** ل براسه ضرب العمد

لو کان سیفک فی ید *** یک لما دنا منه احد[۹]

«‌ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند. می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فروده آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»[۱۰]

وفات

وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام را ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ یا ۷۰ قمری ‌گزارش کرده‌اند.[۱۱] او در قبرستان بقیع در کنار امام حسن علیه السلام و فاطمه بنت اسد به خاک سپرده شد.

سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین

  • شهید ثانی درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند.»[۱۲]
  • سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود.»[۱۳]
  • سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق اهل بیت را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت.»[۱۴]
  • سید محمود حسینی شاهرودی (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم.»[۱۵]
  • علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان.»[۱۶]

پانویس

  1. قمر بنی هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص ۹.
  2. همان، ص ۱۰.
  3. قمر بنی هاشم، مقرم، ص ۱۵.
  4. تنقیح المقال، علامه مامقانی، ج ۳، ص ۷۰ با ترجمه.
  5. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۷۰ و منتهی الآمال، حاج شیخ عباس قمی، ص ۲۲۶.
  6. عبدالرزاق موسوی مقرم، قمر بنی هاشم، ص۱۶.
  7. ابوالفرج اصفهانی، ص۸۵
  8. حسون، ص۴۹۶-۴۹۷.
  9. شبر، ادب الطف، ج۱، ص۷۱
  10. ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص۲۹۴ و تنقیح المقال، ج۳، ص۷۰
  11. ام البنین، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
  12. ستاره درخشان مدینه؛ حضرت ام البنین، ص۷
  13. اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۸۹.
  14. مقرم،العباس(ع)، ص۱۸.
  15. چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع)، ج۱، ص۴۶۴.
  16. العباس(ع)، ص۱۸.

منابع

  • "ام البنین مادر مهتاب"، ن-طیبی، فرهنگ کوثر،‌ شماره ۲۱،‌ تیر ۱۳۷۷.
  • "ام البنین"، دانشنامه حج و حرمین شریفین.
  • "ام البنین علیهاالسلام؛ بانوی مردآفرین"، راحله عطایی، مجله گلبرگ، مرداد ۱۳۸۲، شماره ۴۱.