تفسیر قرآن به قرآن: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی 'تفسير قرآن به قرآن به معناي استفاده حداكثري از آيات در فهم معنا و مراد آيات قرآن...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
− | + | «تفسیر قرآن به قرآن» از [[روشهای تفسیری قرآن|روشهای تفسیری]] رایج، به معنای استفاده حداکثری از آیات [[قرآن]] در فهم معنا و مراد سایر آیات این کتاب کریم الهی است. در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آنها یکسان یا نزدیک به هم است، استخراج میشود. اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن مبیّن خویش است، و اگر ابهام و اجمالی در برخی آیات آن دیده میشود، معلول عدم توجه و [[تدبر در قرآن|تدبر]] در دیگر آیات قرآنی است که با مراجعه به آیات دیگر برطرف میشود. | |
− | در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آنها یکسان یا | ||
− | اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن | ||
− | == پیشینه | + | ==پیشینه روش تفسیر قرآن به قرآن== |
− | + | «تفسیر قرآن به قرآن» یکى از کهنترین [[روشهای تفسیری قرآن|روشهاى تفسیر قرآن]] است و سابقهى آن به صدر [[اسلام]] و زمان حیات [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلّى اللّه علیه و آله بازمىگردد. سپس این روش توسط دیگران ادامه یافت. | |
− | + | به عنوان نمونه وقتی از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در مورد مقصود از «ظلم» در آیه {{متن قرآن|«...لَمْ یلْبِسُوا إِیمٰانَهُمْ بِظُلْمٍ...»}}<ref>سوره انعام آیه ۸۲</ref> پرسش شد، آن حضرت با استناد به آیه {{متن قرآن|«...إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»}}<ref>سوره لقمان آیه ۱۳</ref> پاسخ دادند که مقصود از ظلم در آیه اول همان [[شرک|شرک]] است که در آیه دوم بیان شده است. استفاده از این روش در روایات [[اهل بیت]] علیهم السلام و آنچه از [[صحابه]] و [[تابعین]] نقل شده فراوان وجود دارد.<ref name=":۰">درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۵۸</ref> | |
− | |||
− | در | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | + | ==دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآن== |
+ | در مورد جایز و مطلوب بودن تفسیر قرآن به قرآن، مىتوان به آیات [[قرآن]]، [[سنت|سنّت]] و سیره عقلا استدلال کرد: | ||
− | + | '''آیات قرآن:''' | |
− | |||
− | + | *{{متن قرآن| «نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ»}}؛<ref> سوره نحل آیه ۸۲</ref> کتاب (قرآن) را بر تو فروفرستادیم در حالى که بیانگر هر چیز است.» [[علامه طباطبایى]] (ره) با استدلال به این آیه، در مورد تفسیر قرآن به قرآن مىنویسد: «حاشا که قرآن بیانکنندهى همه چیز باشد ولى بیانکنندهى خودش نباشد.»<ref> المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)</ref> | |
− | + | *{{متن قرآن| «أَنْزَلْنٰا إِلَیکمْ نُوراً مُبِیناً »}}؛<ref> سوره نساء آیه ۱۷۴ </ref> به سوى شما نور روشنگرى فروفرستادیم. علامه طباطبایى (ره) با استدلال به آیه مىنویسد: «چگونه قرآن هدایت و حجت و جداکنندهى حق از باطل (فرقان) و نور روشنگرى براى مردم در مورد تمام آنچه بدان نیاز دارند باشد، ولى احتیاج مردم در مورد تفسیر قرآن را که شدیدترین نیاز است، کفایت نکند؟<ref> المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)</ref> در این زمینه به آیات دیگری از قرآن نیز استدلال شده است.<ref> رک درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۱-۶۳</ref> | |
− | * | ||
− | |||
− | + | '''سنت و حدیث:''' | |
− | *تأملاتی در میزان کارایی روش تفسیر قرآن به | + | به دو بخش از سنّت مىتوان جهت مطلوبیت تفسیر قرآن به قرآن استدلال کرد: نخست سنّت عملى [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلّى اللّه علیه و آله و [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السّلام که خود اقدام به تفسیر قرآن به قرآن کردهاند. دوم [[احادیث]] خاص است که به تفسیر قرآن به قرآن اشاره کردهاند، مهمترین این احادیث عبارتند از: |
+ | |||
+ | *[[امیرالمؤمنین]] علیه السّلام فرمود: «کتاب الله... ینطق بعضُه ببعض و یشهد بعضُه على بعض»؛<ref> نهج البلاغه، خطبه/ ۱۳۳</ref>؛ «کتاب خدا (قرآن)... برخى قسمتهایش با کمک برخى قسمتهاى دیگر سخن مىگوید و برخى قسمتهاى آن شاهد برخى قسمتهاى دیگر است.» این که حضرت فرمود: برخى آیات قرآن به وسیله و کمک برخى آیههاى دیگر به سخن مىآید، مىتواند اشاره به تفسیر قرآن به قرآن باشد که در این روش تفسیرى، مفسّر به وسیله و کمک برخى آیات برخى دیگر را به سخن مىآورد. در حدیث دیگرى از [[امام علی علیه السلام|امام على]] علیه السّلام حکایت شده که قرآن را به سخن درآورید.<ref> «ذلک القرآن فاستنطقوه»، نهج البلاغه، خطبه/ ۱۸.</ref> | ||
+ | |||
+ | *و نیز فرمود: «إن کتاب الله لیصدّق بعضُه بعضاً و لا یکذّب بعضُه بعضاً»؛<ref> بحار الانوار، ج ۹، ص ۱۲۷ </ref> «در حقیقت کتاب خدا (قرآن) برخى قسمتهایش برخى قسمتهاى دیگر را تصدیق (و تایید) مىکند ولى همدیگر را تکذیب نمىکنند». تصدیق برخى آیات قرآن براى برخى دیگر، به معناى عدم اختلاف در قرآن است و این که معانى آیات مؤید یکدیگرند. پس مىتوان آیات را مؤید یکدیگر قرار داد. بنابراین، حدیث فوق اشاره به نوعى تفسیر موضوعى قرآن به قرآن است. | ||
+ | *«القرآن یفسّر بعضه بعضاً»؛<ref>درّ المنثور، سیوطى، ج ۲، ص ۶، صافى، فیض کاشانى، (مقدمه تفسیر)، قرآن ناطق، دکتر بىآزار شیرازى، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> «قرآن برخى از آن برخى دیگر را تفسیر مىکند.» این جمله، بر تفسیر قرآن به قرآن دلالت صریح دارد، اما [[سند حدیث|سند]] آن روشن نیست، چرا که برخى آن را از [[ابن عباس]] شاگرد امام على علیه السّلام در تفسیر نقل کردهاند<ref>پیام قرآن، آیت اللّه مکارم شیرازى، ج ۱، ص ۲۱.</ref> و برخى دیگر به صورت [[حدیث مضمر|حدیث مضمر]] آوردهاند. | ||
+ | |||
+ | '''سیره عقلاء:''' | ||
+ | |||
+ | براى فهم هر نوشتارى، لازم است که قراین موجود در آن مدّ نظر قرار گیرد و اگر در جایى از کتاب، مطلبى به صورت مطلق و عام آمده و در جاى دیگر قید و استثناى خاص آن ذکر شده، لازم است، به مجموعه آن توجه شود و نتیجهگیرى گردد. | ||
+ | |||
+ | این روش عقلاء در برداشت از کتابهاست و قرآن کریم - که کتاب بزرگ الهى است - از این روش مستثنى نیست. و این، همان چیزى است که به نام تفسیر قرآن به قرآن خوانده مىشود، یعنى از برخى از آیات به عنوان قرینهى فهم و تفسیر آیات دیگر استفاده شود. شارع [[اسلام]] نیز این روش عقلایى را منع نکرده، بلکه بر اساس احادیثى که گذشت آن را تأیید کرده است. البته هنگامى که به روش [[صحابه]] و [[تابعان]] و مفسّران قرآن و مسلمانان در طول تاریخ مراجعه مىکنیم درمىیابیم که براى فهم آیات قرآن از آیات دیگر استفاده کردهاند. از این استمرار روش آنان متوجّه مىشویم که این کار جایز بوده و شارع منعى از آن نکرده است.<ref>درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۶</ref> | ||
+ | |||
+ | ==دیدگاهها درباره تفسیر قرآن به قرآن== | ||
+ | '''دیدگاه علامه طباطبایى:''' | ||
+ | |||
+ | [[علامه طباطبایى]] در مقدمه [[تفسیر المیزان]] پس از بیان مطالبى در مورد تفسیر قرآن مىفرماید: «این مطلب بر دو گونه است: | ||
+ | |||
+ | اول: این که ما بحثى علمى یا فلسفى یا غیر آن در مورد مسألهاى از مسایل آیه قرآن طرح کنیم تا به حق در مسئله برسیم، سپس به سراغ آیه آییم و آن آیه را بر آن مطلب حمل کنیم. این همان روشى است که در مباحث نظرى (علوم) به کار مىرود. اما قرآن این شیوه را نمىپسندد. | ||
+ | |||
+ | دوم: این که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و معناى آیه را از آیات مشابه آن، با [[تدبر در قرآن|تدبّر]] به دست آوریم (تدبّرى که خود قرآن به آن سفارش کرده است). سپس مصادیق آن را مشخص سازیم و آنها را به وسیلهى ویژگىهایى که خود آیات به دست مىدهد، بشناسیم». علامه سپس با استدلال به برخى آیات مثل {{متن قرآن|«تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ»}}، این شیوه را تأیید مىکند که قرآن بیان همه چیز هست پس چگونه بیان خودش نباشد.<ref>درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۷</ref> | ||
+ | |||
+ | '''دیدگاه آیة الله معرفت:''' | ||
+ | |||
+ | ایشان بعد از تبیین این که استوارترین منبع براى تبیین قرآن، خود قرآن است، تفسیر قرآن به قرآن را به دو شیوه تقسیم مىکنند: | ||
+ | |||
+ | اول: اینکه آیهاى در موضعى مبهم باشد، و در موضع دیگر قرآن بیان شده باشد. و این دو آیه با یکدیگر تناسب معنوى یا لفظى داشته باشد. سپس به آیات مربوط به [[شب قدر]] مثال مىزند که از مجموع آیات به دست مىآید که قرآن در شبى مبارک که همان لیلة القدر از [[ماه رمضان]] است نازل شده است. | ||
+ | |||
+ | دوم: اینکه آیهاى ارتباط ظاهرى لفظى و معنوى با مورد ابهام آیهى دیگر ندارد ولى مىتوان از آن آیه در رفع ابهام آیهى دیگر شاهد آورد. سپس «[[آیه سرقت]]» ({{متن قرآن|اَلسّٰارِقُ وَ السّٰارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیدِیهُمٰا}}) را مثال مىزند که [[امام جواد]] علیه السّلام در مورد مقدار قطع دست دزد، به جمله {{متن قرآن|«أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ»}} استناد کردند، و مقصود آن است دست دزد را از انتهاى انگشتان قطع کنند، چون که - کف دست به عنوان یکى از - مواضع [[سجود]]، براى خداست و چیزى که براى خداست قطع نمىشود.<ref>درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۸</ref> | ||
+ | |||
+ | ==مبانی تفسیر قرآن به قرآن== | ||
+ | |||
+ | برای دستیابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی آن، امری ضروری است؛ زیرا تبیین این مبانی در نحوه استفاده از آیات دیگر در [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] به قرآن، تأثیر بسزایی دارد؛ و مبانی، اصل تفسیر قرآن به قرآن و یا روش تفسیر یادشده را پشتیبانی و تأیید میکند. در ذیل به برخی از این مبانی اشاره می شود: | ||
+ | |||
+ | *'''هماهنگی آیات با یکدیگر:''' یکی از مبانی تفسیر قرآن به قرآن، هماهنگی مجموع آیات [[قرآن کریم]] است. بی تردید، قرآن از یک پیوستگی نظام مند برخوردار است. با وجود تنوع و گستردگی مطالب در آیات قرآنی، یکی از امتیازات ویژه قرآن، نبودِ اختلاف و تناقض در میان مطالب آن است. به این باور که میان معانی آیات قرآن ارتباط هایی وثیق وجود دارد، می توان به راهبردهایی اساسی برای کشف ضابطه مند انواع مدالیل آیات و مقاصد خداوند دست یافت. از سوی دیگر، نمی توان یک [[آیه]] از آیات قرآن را جدا کرد و بدون لحاظ آیات دیگر قرآن، تفسیر نمود. | ||
+ | |||
+ | *'''ساختار کلی قرآن بر اساس اصول محاوره عقلایی:''' شیوه و سبک بیان قرآن در رساندن پیام، همان شیوه زبان عمومی و بر اساس اصول محاوره عقلایی است. اندیشمندان مسلمان از دیرزمان بر این باور بوده اند که اسلوب زبان قرآن، همان اسلوب تفهیم و تفاهم عقلا و عرف عمومی مردم در انتقال معناست و خداوند متعال نیز سبک جدیدی برای ابلاغ پیام خود ابداع نکرده است. این امر از نظر بسیاری از اندیشمندان یک امر معلوم و بدیهی است. | ||
+ | |||
+ | *'''دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد:''' دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد، بدین معناست که مفاد بسیاری از آیات بدون مراجعه به غیر قرآن، معلوم و روشن است. مقتضای نور بودنِ قرآن کریم آن است که قرآن در بیان خویش به غیر نیازمند نباشد؛ زیرا در صورت نیاز به مبینی دیگر، آن مبین اصل بوده، قرآن کریم فرع آن خواهد بود و این فرع و تابع قرار گرفتن قرآن، با نور بودن آن ناسازگار است. از این رو، قرآن در بیان مقاصد خود، مستقل است. | ||
+ | |||
+ | *'''ساختار قرآن بر اساس محکم و متشابه:''' طبق بیان خود قرآن کریم، آیات آن بر دو قسم «[[آیات محکم و متشابه|محکم و متشابه]]» تقسیم می شود: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیک الْکتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکمَاتٌ هُنَّ أُمُالْکتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ.»}}<ref>سوره آل عمران آیه ۷</ref> در این آیه، آیات محکم، «اُمّ الکتاب» معرفی شده اند. «اُمّ» به معنای مرجع و مقصد است و «اُمّ الکتاب» یعنی: آیاتی که برای آیات دیگر مرجع واقع می شود. محکمات به تصریح قرآن، آیات مادر و مرجع هستند؛ با این ویژگی که خود هیچ ابهامی نداشته، برطرف کننده ابهام و تشابه از آیات متشابهند؛ چون محکم آیه ای است که در مدلول خود محکم و استوار باشد و معنای مراد آن به غیر مراد اشتباه نشود. و متشابه برخلاف آن است؛ آیاتی که چند وجه معنایی شبیه به هم داشته و روشن نیست کدام مراد می باشد. با ارجاع آیات متشابه به محکم، تردید از ذهن مخاطب و مفسّر برای تشخیص مصداق زدوده می شود. | ||
+ | |||
+ | *'''پیوند معنایی آیات هر سوره:''' اعتقاد به ارتباط معنایی آیات یک [[سوره]] یا آیات سوره های مختلف قرآن، یکی دیگر از مبانی تفسیر قرآن به قرآن محسوب می شود و اگر معتقد باشیم مجموعه آیات یک سوره با یکدیگر پیوند معنایی دارند، در مقام تفسیر هر آیه ای از یک سوره، نمی توان آن را بدون لحاظ آیات دیگر سوره مورد نظر تفسیر کرد. طبیعی است لحاظ این مبنا می تواند در تفسیر آیات یک سوره تأثیر بسزایی داشته باشد و تأثیر آن به ویژه در تفسیر سوره هایی که یکجا نازل شده اند، بسیار روشن و بی نیاز از استدلال است.<ref>مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶</ref> | ||
+ | |||
+ | ==محدودیتهای این روش تفسیری== | ||
+ | |||
+ | با این همه، روش «تفسیر قرآن به قرآن» محدودیتهایی دارد که در موارد زیر قابل طرح است: | ||
+ | |||
+ | * محدودیتهای ناشی از کاربرد این روش در آیات؛ این روش در صورتی موفق خواهد بود که میان آیات نگاه متقابل و تفسیرگرایانه ملاحظه شده باشد که این نگاه دستکم در برخی آیات، روشن نیست. | ||
+ | * محدودیتهای مربوط به توان علمی مفسر در احاطه بر جوانب آیات و درک تمام پیوندهای ممکن میان آیات. | ||
+ | * همچنین نباید از نظر دور داشت که پیروی از این روش به منظور تفسیر مجموع آیات قرآن کریم و فهم همۀ مراتب باطنی معارف آنها، کارایی ندارد و مراجعه به منابع دیگر تفسیر و در رأس آنها [[حدیث|روایات]] معتبر تفسیری اجتنابناپذیر است. | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، محمدعلی رضایی اصفهانی، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، ۱۳۸۲. | ||
+ | *[http://islamicdoc.org/wiki/index.php/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86_%D8%A8%D9%87_%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 "تفسیر قرآن به قرآن"، ویکی علوم اسلامی]. | ||
+ | *"مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن"، علی فتحی، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶، فروردین ۱۳۸۸. در دسترس در [http://marifat.nashriyat.ir/node/638 سامانه نشریات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی]. | ||
+ | *"تأملاتی در میزان کارایی روش تفسیر قرآن به قرآن"، کامران ایزدی مبارکه، مقالات و بررسی ها، شماره ۸۴، تابستان ۱۳۸۶، در دسترس در [http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/486472 پایگاه مجلات تخصصی نور]. | ||
[[رده:تفسیر قرآن]] | [[رده:تفسیر قرآن]] | ||
+ | [[رده:مقاله های مهم]] | ||
+ | {{تفسیر قرآن}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۳
«تفسیر قرآن به قرآن» از روشهای تفسیری رایج، به معنای استفاده حداکثری از آیات قرآن در فهم معنا و مراد سایر آیات این کتاب کریم الهی است. در این شیوه، معانی آیات قرآن به کمک آیات مشابه که موضوع و محتوای آنها یکسان یا نزدیک به هم است، استخراج میشود. اساس این روش تفسیری، این اعتقاد است که قرآن مبیّن خویش است، و اگر ابهام و اجمالی در برخی آیات آن دیده میشود، معلول عدم توجه و تدبر در دیگر آیات قرآنی است که با مراجعه به آیات دیگر برطرف میشود.
محتویات
پیشینه روش تفسیر قرآن به قرآن
«تفسیر قرآن به قرآن» یکى از کهنترین روشهاى تفسیر قرآن است و سابقهى آن به صدر اسلام و زمان حیات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بازمىگردد. سپس این روش توسط دیگران ادامه یافت.
به عنوان نمونه وقتی از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله در مورد مقصود از «ظلم» در آیه «...لَمْ یلْبِسُوا إِیمٰانَهُمْ بِظُلْمٍ...»[۱] پرسش شد، آن حضرت با استناد به آیه «...إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»[۲] پاسخ دادند که مقصود از ظلم در آیه اول همان شرک است که در آیه دوم بیان شده است. استفاده از این روش در روایات اهل بیت علیهم السلام و آنچه از صحابه و تابعین نقل شده فراوان وجود دارد.[۳]
دلایل موافقان تفسیر قرآن به قرآن
در مورد جایز و مطلوب بودن تفسیر قرآن به قرآن، مىتوان به آیات قرآن، سنّت و سیره عقلا استدلال کرد:
آیات قرآن:
- «نَزَّلْنٰا عَلَیک الْکتٰابَ تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ»؛[۴] کتاب (قرآن) را بر تو فروفرستادیم در حالى که بیانگر هر چیز است.» علامه طباطبایى (ره) با استدلال به این آیه، در مورد تفسیر قرآن به قرآن مىنویسد: «حاشا که قرآن بیانکنندهى همه چیز باشد ولى بیانکنندهى خودش نباشد.»[۵]
- «أَنْزَلْنٰا إِلَیکمْ نُوراً مُبِیناً »؛[۶] به سوى شما نور روشنگرى فروفرستادیم. علامه طباطبایى (ره) با استدلال به آیه مىنویسد: «چگونه قرآن هدایت و حجت و جداکنندهى حق از باطل (فرقان) و نور روشنگرى براى مردم در مورد تمام آنچه بدان نیاز دارند باشد، ولى احتیاج مردم در مورد تفسیر قرآن را که شدیدترین نیاز است، کفایت نکند؟[۷] در این زمینه به آیات دیگری از قرآن نیز استدلال شده است.[۸]
سنت و حدیث:
به دو بخش از سنّت مىتوان جهت مطلوبیت تفسیر قرآن به قرآن استدلال کرد: نخست سنّت عملى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و اهل بیت علیهم السّلام که خود اقدام به تفسیر قرآن به قرآن کردهاند. دوم احادیث خاص است که به تفسیر قرآن به قرآن اشاره کردهاند، مهمترین این احادیث عبارتند از:
- امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: «کتاب الله... ینطق بعضُه ببعض و یشهد بعضُه على بعض»؛[۹]؛ «کتاب خدا (قرآن)... برخى قسمتهایش با کمک برخى قسمتهاى دیگر سخن مىگوید و برخى قسمتهاى آن شاهد برخى قسمتهاى دیگر است.» این که حضرت فرمود: برخى آیات قرآن به وسیله و کمک برخى آیههاى دیگر به سخن مىآید، مىتواند اشاره به تفسیر قرآن به قرآن باشد که در این روش تفسیرى، مفسّر به وسیله و کمک برخى آیات برخى دیگر را به سخن مىآورد. در حدیث دیگرى از امام على علیه السّلام حکایت شده که قرآن را به سخن درآورید.[۱۰]
- و نیز فرمود: «إن کتاب الله لیصدّق بعضُه بعضاً و لا یکذّب بعضُه بعضاً»؛[۱۱] «در حقیقت کتاب خدا (قرآن) برخى قسمتهایش برخى قسمتهاى دیگر را تصدیق (و تایید) مىکند ولى همدیگر را تکذیب نمىکنند». تصدیق برخى آیات قرآن براى برخى دیگر، به معناى عدم اختلاف در قرآن است و این که معانى آیات مؤید یکدیگرند. پس مىتوان آیات را مؤید یکدیگر قرار داد. بنابراین، حدیث فوق اشاره به نوعى تفسیر موضوعى قرآن به قرآن است.
- «القرآن یفسّر بعضه بعضاً»؛[۱۲] «قرآن برخى از آن برخى دیگر را تفسیر مىکند.» این جمله، بر تفسیر قرآن به قرآن دلالت صریح دارد، اما سند آن روشن نیست، چرا که برخى آن را از ابن عباس شاگرد امام على علیه السّلام در تفسیر نقل کردهاند[۱۳] و برخى دیگر به صورت حدیث مضمر آوردهاند.
سیره عقلاء:
براى فهم هر نوشتارى، لازم است که قراین موجود در آن مدّ نظر قرار گیرد و اگر در جایى از کتاب، مطلبى به صورت مطلق و عام آمده و در جاى دیگر قید و استثناى خاص آن ذکر شده، لازم است، به مجموعه آن توجه شود و نتیجهگیرى گردد.
این روش عقلاء در برداشت از کتابهاست و قرآن کریم - که کتاب بزرگ الهى است - از این روش مستثنى نیست. و این، همان چیزى است که به نام تفسیر قرآن به قرآن خوانده مىشود، یعنى از برخى از آیات به عنوان قرینهى فهم و تفسیر آیات دیگر استفاده شود. شارع اسلام نیز این روش عقلایى را منع نکرده، بلکه بر اساس احادیثى که گذشت آن را تأیید کرده است. البته هنگامى که به روش صحابه و تابعان و مفسّران قرآن و مسلمانان در طول تاریخ مراجعه مىکنیم درمىیابیم که براى فهم آیات قرآن از آیات دیگر استفاده کردهاند. از این استمرار روش آنان متوجّه مىشویم که این کار جایز بوده و شارع منعى از آن نکرده است.[۱۴]
دیدگاهها درباره تفسیر قرآن به قرآن
دیدگاه علامه طباطبایى:
علامه طباطبایى در مقدمه تفسیر المیزان پس از بیان مطالبى در مورد تفسیر قرآن مىفرماید: «این مطلب بر دو گونه است:
اول: این که ما بحثى علمى یا فلسفى یا غیر آن در مورد مسألهاى از مسایل آیه قرآن طرح کنیم تا به حق در مسئله برسیم، سپس به سراغ آیه آییم و آن آیه را بر آن مطلب حمل کنیم. این همان روشى است که در مباحث نظرى (علوم) به کار مىرود. اما قرآن این شیوه را نمىپسندد.
دوم: این که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و معناى آیه را از آیات مشابه آن، با تدبّر به دست آوریم (تدبّرى که خود قرآن به آن سفارش کرده است). سپس مصادیق آن را مشخص سازیم و آنها را به وسیلهى ویژگىهایى که خود آیات به دست مىدهد، بشناسیم». علامه سپس با استدلال به برخى آیات مثل «تِبْیٰاناً لِکلِّ شَیءٍ»، این شیوه را تأیید مىکند که قرآن بیان همه چیز هست پس چگونه بیان خودش نباشد.[۱۵]
دیدگاه آیة الله معرفت:
ایشان بعد از تبیین این که استوارترین منبع براى تبیین قرآن، خود قرآن است، تفسیر قرآن به قرآن را به دو شیوه تقسیم مىکنند:
اول: اینکه آیهاى در موضعى مبهم باشد، و در موضع دیگر قرآن بیان شده باشد. و این دو آیه با یکدیگر تناسب معنوى یا لفظى داشته باشد. سپس به آیات مربوط به شب قدر مثال مىزند که از مجموع آیات به دست مىآید که قرآن در شبى مبارک که همان لیلة القدر از ماه رمضان است نازل شده است.
دوم: اینکه آیهاى ارتباط ظاهرى لفظى و معنوى با مورد ابهام آیهى دیگر ندارد ولى مىتوان از آن آیه در رفع ابهام آیهى دیگر شاهد آورد. سپس «آیه سرقت» (اَلسّٰارِقُ وَ السّٰارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیدِیهُمٰا) را مثال مىزند که امام جواد علیه السّلام در مورد مقدار قطع دست دزد، به جمله «أَنَّ الْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ» استناد کردند، و مقصود آن است دست دزد را از انتهاى انگشتان قطع کنند، چون که - کف دست به عنوان یکى از - مواضع سجود، براى خداست و چیزى که براى خداست قطع نمىشود.[۱۶]
مبانی تفسیر قرآن به قرآن
برای دستیابی به روش صحیح تفسیر قرآن به قرآن، توجه به مبانی آن، امری ضروری است؛ زیرا تبیین این مبانی در نحوه استفاده از آیات دیگر در تفسیر قرآن به قرآن، تأثیر بسزایی دارد؛ و مبانی، اصل تفسیر قرآن به قرآن و یا روش تفسیر یادشده را پشتیبانی و تأیید میکند. در ذیل به برخی از این مبانی اشاره می شود:
- هماهنگی آیات با یکدیگر: یکی از مبانی تفسیر قرآن به قرآن، هماهنگی مجموع آیات قرآن کریم است. بی تردید، قرآن از یک پیوستگی نظام مند برخوردار است. با وجود تنوع و گستردگی مطالب در آیات قرآنی، یکی از امتیازات ویژه قرآن، نبودِ اختلاف و تناقض در میان مطالب آن است. به این باور که میان معانی آیات قرآن ارتباط هایی وثیق وجود دارد، می توان به راهبردهایی اساسی برای کشف ضابطه مند انواع مدالیل آیات و مقاصد خداوند دست یافت. از سوی دیگر، نمی توان یک آیه از آیات قرآن را جدا کرد و بدون لحاظ آیات دیگر قرآن، تفسیر نمود.
- ساختار کلی قرآن بر اساس اصول محاوره عقلایی: شیوه و سبک بیان قرآن در رساندن پیام، همان شیوه زبان عمومی و بر اساس اصول محاوره عقلایی است. اندیشمندان مسلمان از دیرزمان بر این باور بوده اند که اسلوب زبان قرآن، همان اسلوب تفهیم و تفاهم عقلا و عرف عمومی مردم در انتقال معناست و خداوند متعال نیز سبک جدیدی برای ابلاغ پیام خود ابداع نکرده است. این امر از نظر بسیاری از اندیشمندان یک امر معلوم و بدیهی است.
- دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد: دلالت استقلالی قرآن در بیان مقاصد، بدین معناست که مفاد بسیاری از آیات بدون مراجعه به غیر قرآن، معلوم و روشن است. مقتضای نور بودنِ قرآن کریم آن است که قرآن در بیان خویش به غیر نیازمند نباشد؛ زیرا در صورت نیاز به مبینی دیگر، آن مبین اصل بوده، قرآن کریم فرع آن خواهد بود و این فرع و تابع قرار گرفتن قرآن، با نور بودن آن ناسازگار است. از این رو، قرآن در بیان مقاصد خود، مستقل است.
- ساختار قرآن بر اساس محکم و متشابه: طبق بیان خود قرآن کریم، آیات آن بر دو قسم «محکم و متشابه» تقسیم می شود: «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیک الْکتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکمَاتٌ هُنَّ أُمُالْکتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ.»[۱۷] در این آیه، آیات محکم، «اُمّ الکتاب» معرفی شده اند. «اُمّ» به معنای مرجع و مقصد است و «اُمّ الکتاب» یعنی: آیاتی که برای آیات دیگر مرجع واقع می شود. محکمات به تصریح قرآن، آیات مادر و مرجع هستند؛ با این ویژگی که خود هیچ ابهامی نداشته، برطرف کننده ابهام و تشابه از آیات متشابهند؛ چون محکم آیه ای است که در مدلول خود محکم و استوار باشد و معنای مراد آن به غیر مراد اشتباه نشود. و متشابه برخلاف آن است؛ آیاتی که چند وجه معنایی شبیه به هم داشته و روشن نیست کدام مراد می باشد. با ارجاع آیات متشابه به محکم، تردید از ذهن مخاطب و مفسّر برای تشخیص مصداق زدوده می شود.
- پیوند معنایی آیات هر سوره: اعتقاد به ارتباط معنایی آیات یک سوره یا آیات سوره های مختلف قرآن، یکی دیگر از مبانی تفسیر قرآن به قرآن محسوب می شود و اگر معتقد باشیم مجموعه آیات یک سوره با یکدیگر پیوند معنایی دارند، در مقام تفسیر هر آیه ای از یک سوره، نمی توان آن را بدون لحاظ آیات دیگر سوره مورد نظر تفسیر کرد. طبیعی است لحاظ این مبنا می تواند در تفسیر آیات یک سوره تأثیر بسزایی داشته باشد و تأثیر آن به ویژه در تفسیر سوره هایی که یکجا نازل شده اند، بسیار روشن و بی نیاز از استدلال است.[۱۸]
محدودیتهای این روش تفسیری
با این همه، روش «تفسیر قرآن به قرآن» محدودیتهایی دارد که در موارد زیر قابل طرح است:
- محدودیتهای ناشی از کاربرد این روش در آیات؛ این روش در صورتی موفق خواهد بود که میان آیات نگاه متقابل و تفسیرگرایانه ملاحظه شده باشد که این نگاه دستکم در برخی آیات، روشن نیست.
- محدودیتهای مربوط به توان علمی مفسر در احاطه بر جوانب آیات و درک تمام پیوندهای ممکن میان آیات.
- همچنین نباید از نظر دور داشت که پیروی از این روش به منظور تفسیر مجموع آیات قرآن کریم و فهم همۀ مراتب باطنی معارف آنها، کارایی ندارد و مراجعه به منابع دیگر تفسیر و در رأس آنها روایات معتبر تفسیری اجتنابناپذیر است.
پانویس
- ↑ سوره انعام آیه ۸۲
- ↑ سوره لقمان آیه ۱۳
- ↑ درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۵۸
- ↑ سوره نحل آیه ۸۲
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)
- ↑ سوره نساء آیه ۱۷۴
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۴ (مقدمه)
- ↑ رک درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۱-۶۳
- ↑ نهج البلاغه، خطبه/ ۱۳۳
- ↑ «ذلک القرآن فاستنطقوه»، نهج البلاغه، خطبه/ ۱۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۹، ص ۱۲۷
- ↑ درّ المنثور، سیوطى، ج ۲، ص ۶، صافى، فیض کاشانى، (مقدمه تفسیر)، قرآن ناطق، دکتر بىآزار شیرازى، ج ۱، ص ۲۶۶.
- ↑ پیام قرآن، آیت اللّه مکارم شیرازى، ج ۱، ص ۲۱.
- ↑ درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۶۶
- ↑ درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۷
- ↑ درسنامه روشها و گرایش های تفسیری قرآن، ص ۷۸
- ↑ سوره آل عمران آیه ۷
- ↑ مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶
منابع
- درسنامه روشها و گرایشهای تفسیری قرآن، محمدعلی رضایی اصفهانی، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، ۱۳۸۲.
- "تفسیر قرآن به قرآن"، ویکی علوم اسلامی.
- "مبانی قرآنی تفسیر قرآن به قرآن"، علی فتحی، نشریه معرفت، شماره ۱۳۶، فروردین ۱۳۸۸. در دسترس در سامانه نشریات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- "تأملاتی در میزان کارایی روش تفسیر قرآن به قرآن"، کامران ایزدی مبارکه، مقالات و بررسی ها، شماره ۸۴، تابستان ۱۳۸۶، در دسترس در پایگاه مجلات تخصصی نور.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|