تفسیر ابن عربی (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
 
}}
 
}}
  
تفسير ابن عربى، تفسيرى است به زبان عربى، مشتمل بر تأويلات عرفانى از آيات قرآنى، منسوب به محيى‌الدين بن على بن محمد بن احمد بن عبدالله طايى حاتمى، معروف به ابن عربى.
+
«تفسير ابن عربى»، منسوب به [[محیی الدین ابن عربی|محيى‌الدين ابن عربى]]، تفسيرى است مشتمل بر تأويلات عرفانى از آيات قرآنى به زبان عربى. در صحت انتساب اين تفسير به ابن عربى ترديد شده و گفته اند نوشته كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى، عارف [[ایران|ايرانى]] قرن هشتم است.<ref>  براى نمونه- ذهبى، ج 2، ص 436- 443, پور جوادى، ص 131- 134, جوادى آملى، ص 12, فاطمى نيا، ص 26- 27, معرفت، ج 2، ص 573- 574 </ref>
  
 
==مؤلف==
 
==مؤلف==
ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابه‌ى بزرگوار، در شب 17 رمضان سال 560ه.ق./ 28 ژوئيه 1165 م. در بلده‌ی «مرسيه» از بلاد اندلس متولد شد.از اساتید ایشان می توان ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى را نام برد. برخی آثار او عبارتند از: دیوان ابن‌عربی - فصوص الحکم (با تعلیقات ابوالعلاء عفیفی)- فتوحات مکیه. وی درسال 638 ق. در دمشق از دنیا رفت.
+
ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «[[عدی بن حاتم طائی|عدى بن حاتم]]» از [[صحابی|صحابه‌]] بزرگوار [[پیامبر اکرم]]، در شب 17 [[رمضان]] سال 560ه.ق. در [[اندلس]] متولد شد.  
  
 +
از اساتید ابن‌عربی می توان ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى را نام برد.
  
تفسیر ابن عربی، تفسيرى است منسوب به ابن عربى نوشته كمال الدين عبد الرزاق كاشانى، عارف ايرانى قرن هشتم.
+
برخی دیگر آثار مهم او عبارتند از: [[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص الحکم]]، [[فتوحات مکیه (کتاب)|فتوحات مکیه]] و دیوان شعر. ابن‌عربی درسال 638 ق. در [[دمشق]] از دنیا رفت.
در فهرست آثار ابن عربى، تفسيرهايى نيز ذكر شده است. بعضى، از تفسير مفصّلى با نام الجمع و التفصيل فى اسرار التنزيل ياد كرده‌اند كه حجم آن قريب به دو برابر الفتوحات المكية بوده است<ref> ( براى نمونه مكى، ص 204 </ref>). از تفسير يا تفسيرهايى با حجم كمتر نيز ياد شده است<ref>  براى نمونه- عبد الرزاق كاشى، مقدمه مصطفى غالب، ص 17 </ref>). همين امر سبب شده است اين اثر را، كه صبغه‌اى از عرفان ابن عربى دارد، به وى منتسب ساخته و از حدود 150 سال قبل آن را به نام وى منتشر كنند, در حالى كه اين تفسير از آن ابن عربى نيست و از تفاسير مذكور نيز نسخه‌اى به دست نيامده است. علاوه بر اين، بعضى با جمع‌آورى اقوال تفسيرى ابن عربى از آثارش، آراى تفسيرى وى را به صورت اثرى مستقل به چاپ رسانده‌اند(<ref>  براى نمونه- محمود غراب، رحمة من الرحمن فى تفسير و اشارات القرآن). </ref>
+
 
 +
== انتساب کتاب ==
 +
«تفسیر ابن عربی»، منسوب به [[محیی الدین ابن عربی|ابن عربى]] اما نوشته كمال الدين عبدالرزاق كاشانى، عارف [[ایران|ايرانى]] قرن هشتم است.
 +
در فهرست آثار ابن عربى، تفسيرهايى نيز ذكر شده است. بعضى، از [[تفسیر قرآن|تفسير]] مفصّلى با نام «الجمع و التفصيل فى اسرار التنزيل» ياد كرده‌اند كه حجم آن قريب به دو برابر [[فتوحات مکیه (کتاب)|الفتوحات المكية]] بوده است<ref> ( براى نمونه مكى، ص 204 </ref>. از تفسير يا تفسيرهايى با حجم كمتر نيز ياد شده است<ref>  براى نمونه- عبد الرزاق كاشى، مقدمه مصطفى غالب، ص 17 </ref>. همين امر سبب شده است اين اثر را، كه صبغه‌اى از [[عرفان]] ابن عربى دارد، به وى منتسب ساخته و از حدود 150 سال قبل آن را به نام وى منتشر كنند، در حالى كه اين تفسير از آن ابن عربى نيست و از تفاسير مذكور نيز نسخه‌اى به دست نيامده است. علاوه بر اين، بعضى با جمع‌آورى اقوال تفسيرى ابن عربى از آثارش، آراى تفسيرى وى را به صورت اثرى مستقل به چاپ رسانده‌اند.<ref>  براى نمونه- محمود غراب، رحمة من الرحمن فى تفسير و اشارات القرآن). </ref>
 +
 +
دلايل متعددی نشان می دهد اين تفسير اثر ابن عربى نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است. از جمله اين دلايل است:
 +
 
 +
1) در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانسته‌اند<ref> ذهبى، ج 2، ص 437 </ref>.
 +
 
 +
2) نويسنده اين تفسير يكى از [[مشایخ|مشايخ]] خود را نورالدين عبدالصمد معرفى كرده<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 228 </ref>، در صورتى كه نام مشايخ ابن عربى بدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است<ref>  جهانگيرى، ص 98- 106 </ref>. از سوى ديگر، در شرح حال كمال الدين عبدالرزاق كاشانى آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبدالصمد نطنزى بوده است<ref>  جامى، ص 480- 482 </ref>.
 +
 
 +
3) در اين تفسير، ذيل آيه 40 [[سوره نمل]]<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 206 </ref>، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه اللّه» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى همان ابن عربى است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در [[فصوص الحکم ابن عربی (کتاب)|فصوص]]، روشنگر است.<ref>  قيصرى، ج 2، ص 227- 229 </ref>
 +
 
 +
4) مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب ابن عربى نيست. در فصوص به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به ابن عربى باز جست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد. در 103 مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى درباره [[فرعون]] و [[توبه]] او نظر منحصر به فردى داشته<ref>  قيصرى، ج 2، ص 415- 416، 439- 440</ref> كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن تفسير متداول آيه ذكر شده است<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 764 </ref>. همچنين ابن عربى در تفسير آيه 32 [[سوره فاطر]] نظر خاصى داشته<ref> قيصرى، ج 1، ص 307- 308 </ref> كه در اين تفسير نيامده است<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 319</ref>. ابن عربى در فصوص، [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]] را فرزندى دانسته كه [[حضرت ابراهيم]] براى قربانى برد<ref>  قيصرى، ج 1، ص 318 </ref>، اما در تفسير، مطابق نظر مشهور، [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعيل]] آمده است<ref>  ج 2، ص 345</ref>.
 +
 
 +
5) مؤلف تفسير در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از [[ائمه اطهار|ائمه]] استناد كرده است (بيش از 35 بار از [[امام علی علیه السلام|امام على]] عليه السلام براى نمونه- ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696، براى احاديث منقول از [[امام صادق]] عليه السلام- ج 1، ص 4، 450، 462. علاوه بر اينها مؤلف در نه موضع رواياتى از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).
 +
وى در مواضع متعدد به تكريم على عليه السلام پرداخته<ref>  ج 1، ص 575، 754، ج 2، ص 328، 545، 755 </ref> و نزول «[[آیه ولایت|آيه ولايت]]» (مائده: 55)،{{متن قرآن|«أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»}} (حاقّه: 12)،{{متن قرآن|«النَّبَإِ الْعَظِيمِ»}} (نباء: 2) و «نجوى» (مجادله: 12) را در [[شأن نزول|شأن]] آن حضرت و نزول [[سوره انسان|سوره دهر]] و آيه{{متن قرآن|«الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»}}<ref> عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 432- 433 </ref> را در شأن [[اهل البیت|اهل بيت]] دانسته و به ظهور [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت مهدى]] عجل اللّه تعالى فرجه نيز اشاره نموده است.<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748، ج 2، ص 450، 560، 642- 663. </ref>
 +
با توجه به اين مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربى، اعتقادات [[شیعه|شيعى]] داشته است. بنابر اين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از ابن عربى، بلكه از شاگرد مكتب او عبدالرزاق كاشانى است.
 +
 
 +
== محتوای کتاب ==
 
تفسير منسوب به ابن عربى، كه مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه‌اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‌شود. مؤلف، ضمن ذكر سابقه انس خود با قرآن، با ذكر اين سخن پيامبر اكرم كه قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسير و منظور از بطن را تأويل دانسته و با بيان رأى خود درباره تأويل، فهم خويش را از آيات بيان كرده و البته يادآور شده كه متعرض آياتى كه تأويلى براى آنها نداشته يا نيازى به تأويل نداشته‌اند، نگرديده است<ref> عبد الرزاق كاشى، ج 1، ص 5 </ref>
 
تفسير منسوب به ابن عربى، كه مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه‌اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‌شود. مؤلف، ضمن ذكر سابقه انس خود با قرآن، با ذكر اين سخن پيامبر اكرم كه قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسير و منظور از بطن را تأويل دانسته و با بيان رأى خود درباره تأويل، فهم خويش را از آيات بيان كرده و البته يادآور شده كه متعرض آياتى كه تأويلى براى آنها نداشته يا نيازى به تأويل نداشته‌اند، نگرديده است<ref> عبد الرزاق كاشى، ج 1، ص 5 </ref>
مؤلف با بيان رموز مندرج در«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»به تأويل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانكه خود پيشتر اشاره نموده، فقط بعضى آيات اين سوره و سوره‌هاى ديگر را تأويل كرده كه تعداد آنها در بيست سوره اول به اين شرح است: 4 آيه از سوره فاتحه، 200 آيه از بقره، 128 آيه از آل عمران، 83 آيه از نساء، 67 آيه از مائده، 96 آيه از انعام، 56 آيه از اعراف، 39 آيه از انفال، 29 آيه از توبه، 34 آيه از يونس، 53 آيه از هود، 65 آيه از يوسف، 26 آيه از رعد، 21 آيه از ابراهيم، 23 آيه از حجر، 45 آيه از نحل، 55 آيه از اسراء، 66 آيه از كهف، 50 آيه از مريم، 69 آيه از طه, مى‌توان گفت، مؤلف به طور متوسط 48 آيات را تأويل كرده است.
 
مؤلف به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه به آنها تصريح كرده<ref> ( براى نمونه- ج 1، ص 444) </ref> ولى گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست<ref> براى نمونه- ج 2، ص 353 </ref>
 
وى كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد, براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است<ref> ج 1، ص 72- 73 </ref>. همچنين در جاى جاى تفسير خود از احاديث و روايات بهره برده است.
 
هر چند روش اصلى اين تفسير توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند<ref>  رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18) </ref>، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى(- تفسير، بخش 10: تفسير عرفانى) نيز در آن ديده مى‌شود<ref>  براى نمونه- ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام, نيز- ذهبى، ج 2، ص 441- 442 </ref>.
 
در اين اثر مكررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح« وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسير چنان به عرفان ابن عربى پايبند بوده كه حتى شرك به حق را ممتنع شمرده و بر اين اساس، آيات گوناگونى را تفسير كرده است<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 255، 386، 670, نيز- ذهبى، ج 2، ص 442- 443 </ref>. همچنين وى از مراتب سه گانه توحيد( توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات) سخن به ميان آورده<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 9 </ref> و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است, يعنى، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح<ref>  ج 2، ص 21، 656</ref>
 
به رغم اين بيان ابن عربى وار، بدرستى در صحت انتساب اين تفسير به ابن عربى ترديد شده است<ref>  براى نمونه- ذهبى، ج 2، ص 436- 443, پور جوادى، ص 131- 134, جوادى آملى، ص 12, فاطمى نيا، ص 26- 27, معرفت، ج 2، ص 573- 574 </ref>
 
با دلايل متعدد مى‌توان نشان داد كه اين تفسير اثر ابن عربى نيست و نوشته عبد الرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان« تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است. از جمله اين دلايل است:
 
  
1) در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبد الرزاق كاشانى دانسته‌اند<ref> ذهبى، ج 2، ص 437 </ref>.
+
مؤلف با بيان رموز مندرج در«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به تأويل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانكه خود پيشتر اشاره نموده، فقط بعضى آيات اين سوره و سوره‌هاى ديگر را تأويل كرده كه تعداد آنها در بيست سوره اول به اين شرح است:
  
2) نويسنده اين تفسير يكى از مشايخ خود را نور الدين عبد الصمد معرفى كرده<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 228 </ref>، در صورتى كه نام مشايخ ابن عربى بدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است<ref>  جهانگيرى، ص 98- 106 </ref>. از سوى ديگر، در شرح حال كمال الدين عبد الرزاق كاشانى آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبد الصمد نطنزى بوده است<ref>  جامى، ص 480- 482 </ref>.
+
4 آيه از سوره فاتحه، 200 آيه از بقره، 128 آيه از آل عمران، 83 آيه از نساء، 67 آيه از مائده، 96 آيه از انعام، 56 آيه از اعراف، 39 آيه از انفال، 29 آيه از توبه، 34 آيه از يونس، 53 آيه از هود، 65 آيه از يوسف، 26 آيه از رعد، 21 آيه از ابراهيم، 23 آيه از حجر، 45 آيه از نحل، 55 آيه از اسراء، 66 آيه از كهف، 50 آيه از مريم، 69 آيه از طه.
  
3) در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل<ref> عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 206 </ref>، جمله‌اى از« ابن اعرابى رحمه اللّه» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى همان ابن عربى است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در فصوص، روشنگر است<ref> قيصرى، ج ص 227- 229 </ref>
+
مؤلف به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه به آنها تصريح كرده<ref> ( براى نمونه- ج 1، ص 444) </ref> ولى گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست.<ref> براى نمونه- ج 2، ص 353 </ref>
 +
وى كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد. براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است<ref> ج ص 72- 73 </ref>. همچنين در جاى جاى تفسير خود از احاديث و روايات بهره برده است.
  
4) مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب ابن عربى نيست. در فصوص به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به ابن عربى باز جست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد, در 103 مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى درباره فرعون و توبه او نظر منحصر به فردى داشته<ref>  قيصرى، ج ص 415- 416، 439- 440</ref> كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن تفسير متداول آيه ذكر شده است<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 764 </ref>. همچنين ابن عربى در تفسير آيه 32 سوره فاطر نظر خاصى داشته<ref> قيصرى، ج 1، ص 307- 308 </ref> كه در اين تفسير نيامده است<ref>  عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 319</ref>. ابن عربى در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد<ref>  قيصرى، ج 1، ص 318 </ref>، اما در تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است<ref>  ج 2، ص 345</ref>.
+
هر چند روش اصلى اين تفسير توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند<ref>  رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18) </ref>، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى (تفسير عرفانى) نيز در آن ديده مى‌شود<ref>  براى نمونه- ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام, نيز- ذهبى، ج 2، ص 441- 442 </ref>.
  
5) مؤلف تفسير در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است( بيش از 35 بار از على عليه السلام براى نمونه- ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696، ج 2، ص 26، 171، 527، 545، 612، 755, براى احاديث منقول از امام صادق عليه السلام- ج 1، ص 4، 450، 462، ج 2، ص 491، 758, علاوه بر اينها مؤلف در نه موضع رواياتى از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است).
+
در اين اثر مكررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسير چنان به عرفان ابن عربى پايبند بوده كه حتى شرك به حق را ممتنع شمرده و بر اين اساس، آيات گوناگونى را تفسير كرده است<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 255، 386، 670, نيز- ذهبى، ج 2، ص 442- 443 </ref>. همچنين وى از مراتب سه گانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات) سخن به ميان آورده<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 9 </ref> و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است, يعنى، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح.<ref>  ج 2، ص 21، 656</ref>
وى در مواضع متعدد به تكريم على عليه السلام پرداخته<ref>  ج 1، ص 575، 754، ج 2، ص 328، 545، 755 </ref> و نزول آيات« ولايت»( مائده: 55)،{{متن قرآن|«أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»}}(حاقّه: 12)،{{متن قرآن|«النَّبَإِ الْعَظِيمِ»}}(نباء: 2) و«نجوى»(مجادله: 12) را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه{{متن قرآن|«الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»}}<ref> عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 432- 433 </ref> را در شأن اهل بيت دانسته و به ظهور حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه الشريف نيز اشاره نموده است<ref>  براى نمونه- ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748، ج 2، ص 450، 560، 642- 663. </ref>
 
با توجه به اين مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربى، اعتقادات شيعى داشته است. بنابر اين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از ابن عربى، بلكه از شاگرد مكتب او عبد الرزاق كاشانى است.
 
  
== نسخه شناسى‌ ==
+
==نسخه شناسى‌==
 
   
 
   
 
اين اثر در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لكهنو به عنوان تفسير ابن عربى به چاپ رسيد. چاپ منقح از آن نيز با نام تفسير القرآن الكريم به عنوان اثر ابن عربى، به كوشش مصطفى غالب در بيروت( چاپ اول 1968، چاپ دوم 1978) منتشر شد.
 
اين اثر در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لكهنو به عنوان تفسير ابن عربى به چاپ رسيد. چاپ منقح از آن نيز با نام تفسير القرآن الكريم به عنوان اثر ابن عربى، به كوشش مصطفى غالب در بيروت( چاپ اول 1968، چاپ دوم 1978) منتشر شد.
سطر ۶۶: سطر ۷۸:
 
[[رده:تفاسیر]]
 
[[رده:تفاسیر]]
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 +
<references />

نسخهٔ ‏۱۷ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۳۹

تفسير ابن عربى.jpg
نویسنده محيي الدين محمد ابن عربي.
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد 2

تفسير ابن عربى

«تفسير ابن عربى»، منسوب به محيى‌الدين ابن عربى، تفسيرى است مشتمل بر تأويلات عرفانى از آيات قرآنى به زبان عربى. در صحت انتساب اين تفسير به ابن عربى ترديد شده و گفته اند نوشته كمال‌الدين عبدالرزاق كاشانى، عارف ايرانى قرن هشتم است.[۱]

مؤلف

ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابه‌ بزرگوار پیامبر اکرم، در شب 17 رمضان سال 560ه.ق. در اندلس متولد شد.

از اساتید ابن‌عربی می توان ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى را نام برد.

برخی دیگر آثار مهم او عبارتند از: فصوص الحکم، فتوحات مکیه و دیوان شعر. ابن‌عربی درسال 638 ق. در دمشق از دنیا رفت.

انتساب کتاب

«تفسیر ابن عربی»، منسوب به ابن عربى اما نوشته كمال الدين عبدالرزاق كاشانى، عارف ايرانى قرن هشتم است. در فهرست آثار ابن عربى، تفسيرهايى نيز ذكر شده است. بعضى، از تفسير مفصّلى با نام «الجمع و التفصيل فى اسرار التنزيل» ياد كرده‌اند كه حجم آن قريب به دو برابر الفتوحات المكية بوده است[۲]. از تفسير يا تفسيرهايى با حجم كمتر نيز ياد شده است[۳]. همين امر سبب شده است اين اثر را، كه صبغه‌اى از عرفان ابن عربى دارد، به وى منتسب ساخته و از حدود 150 سال قبل آن را به نام وى منتشر كنند، در حالى كه اين تفسير از آن ابن عربى نيست و از تفاسير مذكور نيز نسخه‌اى به دست نيامده است. علاوه بر اين، بعضى با جمع‌آورى اقوال تفسيرى ابن عربى از آثارش، آراى تفسيرى وى را به صورت اثرى مستقل به چاپ رسانده‌اند.[۴]

دلايل متعددی نشان می دهد اين تفسير اثر ابن عربى نيست و نوشته عبدالرزاق كاشانى است و همان است كه با عنوان «تأويلات» در زمره آثار او ذكر شده است. از جمله اين دلايل است:

1) در كليه نسخه‌هاى خطى اين تفسير، آن را از عبدالرزاق كاشانى دانسته‌اند[۵].

2) نويسنده اين تفسير يكى از مشايخ خود را نورالدين عبدالصمد معرفى كرده[۶]، در صورتى كه نام مشايخ ابن عربى بدقت احصا گرديده و در ميان آنها نامى از چنين شخصى نيامده است[۷]. از سوى ديگر، در شرح حال كمال الدين عبدالرزاق كاشانى آمده كه وى مريد شيخ نورالدين عبدالصمد نطنزى بوده است[۸].

3) در اين تفسير، ذيل آيه 40 سوره نمل[۹]، جمله‌اى از «ابن اعرابى رحمه اللّه» نقل شده كه براى مشخص شدن اينكه اين ابن اعرابى همان ابن عربى است يا خير، مقايسه آن جمله با عبارتى از ابن عربى در فصوص، روشنگر است.[۱۰]

4) مقايسه تطبيقى اين اثر با آراى تفسيرى ابن عربى در آثارش، از جمله فصوص، مى‌تواند مؤيد اين باشد كه نويسنده اين كتاب ابن عربى نيست. در فصوص به 237 آيه استناد شده كه مى‌توان آنها را در تفسير منسوب به ابن عربى باز جست و آنها را با يكديگر مقايسه كرد. در 103 مورد آنچه در فصوص آمده با آنچه در تفسير آمده كاملا متفاوت است، از جمله ابن عربى درباره فرعون و توبه او نظر منحصر به فردى داشته[۱۱] كه در اين تفسير نيامده و به جاى آن تفسير متداول آيه ذكر شده است[۱۲]. همچنين ابن عربى در تفسير آيه 32 سوره فاطر نظر خاصى داشته[۱۳] كه در اين تفسير نيامده است[۱۴]. ابن عربى در فصوص، اسحاق را فرزندى دانسته كه حضرت ابراهيم براى قربانى برد[۱۵]، اما در تفسير، مطابق نظر مشهور، اسماعيل آمده است[۱۶].

5) مؤلف تفسير در جاى جاى تفسيرش به احاديثى از ائمه استناد كرده است (بيش از 35 بار از امام على عليه السلام براى نمونه- ج 1، ص 17، 53، 97، 153، 334، 436، 696، براى احاديث منقول از امام صادق عليه السلام- ج 1، ص 4، 450، 462. علاوه بر اينها مؤلف در نه موضع رواياتى از ديگر معصومان بدون ذكر نام آورده است). وى در مواضع متعدد به تكريم على عليه السلام پرداخته[۱۷] و نزول «آيه ولايت» (مائده: 55)،«أُذُنٌ وَاعِيَةٌ» (حاقّه: 12)،«النَّبَإِ الْعَظِيمِ» (نباء: 2) و «نجوى» (مجادله: 12) را در شأن آن حضرت و نزول سوره دهر و آيه«الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»[۱۸] را در شأن اهل بيت دانسته و به ظهور حضرت مهدى عجل اللّه تعالى فرجه نيز اشاره نموده است.[۱۹] با توجه به اين مطالب، مؤلف، بر خلاف ابن عربى، اعتقادات شيعى داشته است. بنابر اين، جاى ترديد نيست كه اين اثر، نه از ابن عربى، بلكه از شاگرد مكتب او عبدالرزاق كاشانى است.

محتوای کتاب

تفسير منسوب به ابن عربى، كه مشتمل بر همه قرآن است، با خطبه‌اى ادبى و سرشار از اصطلاحات عرفانى آغاز مى‌شود. مؤلف، ضمن ذكر سابقه انس خود با قرآن، با ذكر اين سخن پيامبر اكرم كه قرآن ظهر و بطن دارد، منظور از ظهر را تفسير و منظور از بطن را تأويل دانسته و با بيان رأى خود درباره تأويل، فهم خويش را از آيات بيان كرده و البته يادآور شده كه متعرض آياتى كه تأويلى براى آنها نداشته يا نيازى به تأويل نداشته‌اند، نگرديده است[۲۰]

مؤلف با بيان رموز مندرج در«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم» به تأويل سوره فاتحه پرداخته و البته، چنانكه خود پيشتر اشاره نموده، فقط بعضى آيات اين سوره و سوره‌هاى ديگر را تأويل كرده كه تعداد آنها در بيست سوره اول به اين شرح است:

4 آيه از سوره فاتحه، 200 آيه از بقره، 128 آيه از آل عمران، 83 آيه از نساء، 67 آيه از مائده، 96 آيه از انعام، 56 آيه از اعراف، 39 آيه از انفال، 29 آيه از توبه، 34 آيه از يونس، 53 آيه از هود، 65 آيه از يوسف، 26 آيه از رعد، 21 آيه از ابراهيم، 23 آيه از حجر، 45 آيه از نحل، 55 آيه از اسراء، 66 آيه از كهف، 50 آيه از مريم، 69 آيه از طه.

مؤلف به معناى ظاهرى آيات توجه داشته و گاه به آنها تصريح كرده[۲۱] ولى گاه، بر خلاف انتظار خواننده، وجهى از معنا را برگزيده است كه موجه نيست.[۲۲] وى كوشيده است كه اصطلاحات قرآن و سنّت را با اصطلاحات فلسفى و عرفانى تطبيق دهد. براى نمونه، جبرائيل را عقل فعال و ميكائيل را روح فلك ششم و اسرافيل را روح فلك چهارم و عزرائيل را روح فلك هفتم دانسته است[۲۳]. همچنين در جاى جاى تفسير خود از احاديث و روايات بهره برده است.

هر چند روش اصلى اين تفسير توجه به معانى باطنى آيات با عنايت به اصول عرفان نظرى ابن عربى است و از اين جهت آن را از جمله تفاسير باطنى و جداى از تفسير صوفيه دانسته‌اند[۲۴]، ولى نمونه‌هايى از تفسير اشارى (تفسير عرفانى) نيز در آن ديده مى‌شود[۲۵].

در اين اثر مكررا مصطلحات عرفان نظرى ابن عربى به كار رفته و تفسير بر مبناى آن مصطلحات و مفاهيم قرار داده شده است، از جمله اصطلاح «وحدت وجود و موجود». مؤلف تفسير چنان به عرفان ابن عربى پايبند بوده كه حتى شرك به حق را ممتنع شمرده و بر اين اساس، آيات گوناگونى را تفسير كرده است[۲۶]. همچنين وى از مراتب سه گانه توحيد (توحيد افعال و توحيد صفات و توحيد ذات) سخن به ميان آورده[۲۷] و متناظر با اين مراتب، از جنات ثلاث ياد كرده است, يعنى، از جنت افعال و جنت صفات و جنت ذات، و گاه با تعابير ديگرى نظير جنات النفس و جنات القلب و جنات الروح.[۲۸]

نسخه شناسى‌

اين اثر در 1283 و 1317 در قاهره و در 1301 در لكهنو به عنوان تفسير ابن عربى به چاپ رسيد. چاپ منقح از آن نيز با نام تفسير القرآن الكريم به عنوان اثر ابن عربى، به كوشش مصطفى غالب در بيروت( چاپ اول 1968، چاپ دوم 1978) منتشر شد.

منابع

ویکی نور

پانویس

  1. براى نمونه- ذهبى، ج 2، ص 436- 443, پور جوادى، ص 131- 134, جوادى آملى، ص 12, فاطمى نيا، ص 26- 27, معرفت، ج 2، ص 573- 574
  2. ( براى نمونه مكى، ص 204
  3. براى نمونه- عبد الرزاق كاشى، مقدمه مصطفى غالب، ص 17
  4. براى نمونه- محمود غراب، رحمة من الرحمن فى تفسير و اشارات القرآن).
  5. ذهبى، ج 2، ص 437
  6. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 228
  7. جهانگيرى، ص 98- 106
  8. جامى، ص 480- 482
  9. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 206
  10. قيصرى، ج 2، ص 227- 229
  11. قيصرى، ج 2، ص 415- 416، 439- 440
  12. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 764
  13. قيصرى، ج 1، ص 307- 308
  14. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 319
  15. قيصرى، ج 1، ص 318
  16. ج 2، ص 345
  17. ج 1، ص 575، 754، ج 2، ص 328، 545، 755
  18. عبد الرزاق كاشى، ج 2، ص 432- 433
  19. براى نمونه- ج 1، ص 14، 79، 460، 653، 748، ج 2، ص 450، 560، 642- 663.
  20. عبد الرزاق كاشى، ج 1، ص 5
  21. ( براى نمونه- ج 1، ص 444)
  22. براى نمونه- ج 2، ص 353
  23. ج 1، ص 72- 73
  24. رشيد رضا، ج 1، مقدمه، ص 18)
  25. براى نمونه- ذيل آيه 26 سوره بقره و آيه 95 سوره انعام, نيز- ذهبى، ج 2، ص 441- 442
  26. براى نمونه- ج 1، ص 255، 386، 670, نيز- ذهبى، ج 2، ص 442- 443
  27. براى نمونه- ج 1، ص 9
  28. ج 2، ص 21، 656

متن کتاب تفسير ابن عربى

تفسير ابن عربى

تفسير ابن عربى

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: