سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شک

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«شک»، چون وسوسه، شرک و... از القائات شیطان در قلوب است؛ چنانچه طمأنینه، یقین، ثبات، خلوص و امثال این‌ها از افاضات رحمانیه و القائات فرشتگان است.[۱] تردیدى نیست که این بیمارى نفس را فاسد و هلاک مى‌کند، زیرا شک، منافى یقین است و ایمان بدون یقین تحقّق نمى‌یابد.[۲]

مفهوم شک

در مواجهه انسان با هست و نیست چیزی، یا درستی و نادرستی مطلبی سه حالت تصور دارد:

  1. شک: به معنی تساوی احتمال هست و نیست آن چیز یا درستی و نادرستی آن مطلب.
  2. گمان: به معنی برتری یکی از دو طرف احتمال که در این صورت آن طرف برتر را مظنون و طرف دیگر را موهوم می نامند.
  3. یقین: به معنی تعین صددرصدی یک طرف به طوری که هیچ احتمالی در مقابلش وجود ندارد.[۳]

منظور از شک این است که اعتقاد، سست و ضعیف شود و یقین از بین برود و مجرد وسوسه و حدیث نفس[۴] شک نیست؛ زیرا این‌ها با ایمان منافات ندارد و از روایات استفاده می شود که شک وقتى موجب کفر است که به انکار منجر شود، چنانکه روایت شده است که ابوبصیر از امام صادق علیه السلام پرسید در مورد کسى که درباره خداى تعالى شک کند چه مى‌فرمائید؟ امام فرمود: «کافر است»، پرسید: اگر درباره رسول اللّه صلی الله علیه و آله شک کند؟ فرمود: «کافر است». آنگاه به راوی فرمود: «وقتى کافر است که انکار کند».[۵]

شک و حیرت در اموری که ایمان به آن ها واجب است، موجب نابودی ایمان و حیات معنوی است و سعى در از بین بردن آن از واجبات است، ولی اگر شک در غیر آن ها باشد - از آنجا که مطلق یقین در هر چیزى موجب کمال نفس و صفاى آن است - سعى در از بین بردن آن با وجود امکان اگر امرى از آن مهمتر در پیش نباشد، کاری پسندیده است.[۶]

اجزاء و لوازم ایمان که باید مورد ایمان و یقین باشند به صورت فهرست وار عبارتند از:

  1. اعتقاد به وجود خدا و صفات کمالیه او (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، یقین به عدالت او، توحید در اطاعت و عبادت).
  2. یقین به نبوت.
  3. یقین به امامت.
  4. یقین به عالم آخرت (برزخ، قیامت، میزان، صراط، کوثر، شفاعت، بهشت، جهنم).[۷]

شک در قرآن و روایات

قرآن کریم، افرادی از قوم حضرت نوح، حضرت هود،[۸] حضرت صالح[۹]، حضرت موسی[۱۰]، حضرت یوسف[۱۱] و پیامبر اسلام (علی‌ نبینا و آله‌ و علیهم‌ السلام)[۱۲] را به علت شک داشتن آنها سرزنش می کند و شک را نوعی پلیدی دانسته است که خداوند آن را بر افرادی که ایمان نمی آورند القا می کند و سینه آنان را به شکلی بسیار رنج آور تنگ می کند؛ همان طور که امام صادق علیه السلام در مورد آیه شریفه «...کذلِک یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لایؤْمِنُون»[۱۳] فرمودند: منظور از رجس (پلیدی) در این آیه، شک است.[۱۴]

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، شک را از مصادیق تعبیر «مرض قلبی» در قرآن می داند که دلهای مبتلایان به آن به پر کاهى مى‌ماند که هر لحظه دستخوش نسیم‌ها گشته، به این سو و آن سو کشیده مى‌شود.[۱۵]

احادیث زیر نیز از اهل بیت علیهم السلام در مورد شک و نکوهش آن وارد شده است:

  • رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین اعمال در پیشگاه خداوند ایمانى است که شک‌ و دودلى در آن راه نداشته باشد.[۱۶]
  • و امام علی علیه السلام فرمود: خواب بر یقین بهتر از شب زنده داری با شک است.[۱۷] و فرمود: اندکی از شک کافی است که یقینی را (که محکم نشده) نابود کند.
  • امام سجاد علیه السلام در دعای روز عرفه از خدای متعال می خواهد: «خدایا! هر شک‌ و دودلى را از من دور کن».[۱۸] و این مضمون در بسیاری از دیگر دعاها تکرار شده است و از خدا خواسته شده است که دل ایشان را از آلودگی شک پاک کند.[۱۹]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: هر قلبی که در آن شک یا شرک باشد، بی ارزش است.[۲۰] و خداوند فرد متلوّن (که رنگ به رنگ می شود و ثبات در یقین ندارد) از بندگانش را دوست ندارد.[۲۱] و هر کس در خدا و رسولش شک کند کافر است.[۲۲]
  • امام صادق علیه السلام همچنین در حدیث دیگری که لشگریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شک را مقابل یقین و از لشگریان نادانی دانسته است.[۲۳]
  • امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: سالم‌ترین دلها آن است که از شک‌ و شبهه‌ها پاک باشد.[۲۴]

مراتب شک

شک (فارغ از این که در کدام یک از اصول ایمانی باشد)، از نظر امام خمینی دارای مراتبی است:

  • شک جلىّ: تزلزل در عقاید ظاهری است؛ (مثل این که در وجود خدا یا نبوت شک کند.)
  • شک خفىّ: تزلزل در معارف و اسرار توحید و تجرید و تفرید است. (یعنی ناتوانی قلب در شهود باطنی این معارف)
  • شک أخفى: حالت تلوین و عدم تمکین در مقامات مذکوره است.[۲۵] (یعنی ناتوانی قلب در ثبات و دوام شهود باطنی این معارف)

عوامل ایجاد شک

عوامل و اسباب ایجاد شک، بسته به نوع شک فرق می کند. اما آنچه بیشتر در قرآن و روایات و بیانات علمای اخلاق مورد توجه قرار گرفته است، چند علت، به ویژه اولین علت زیر است:

  • رذایل اخلاقی خصوصاً عمل نکردن به دانسته های یقینی: عمل صالح، انسان را از دلبستگى به دنیا دور مى‌کند و معرفت، آدمى را از آلودگى اوهام و شک ها خالص‌تر مى‌کند. همچنان که عمل غیرصالح به هر مقدار از زشتى که دارد انسان را پست نموده، علوم و معارفش را با جهل و شک و نابسامانى آمیخته‌تر مى‌کند.[۲۶] زیرا قلب انسانى لطیفه‌اى است که بین ملک و ملکوت قرار دارد و یک روى آن به عالم حسی است و صور ملکیه دنیاویه در آن منعکس شود و اگر وجهه دنیاویه قلب قوّت گرفت، باطن وجود او با ملکوت سفلى که عالم جنّ و شیاطین و نفوس خبیثه و سایه عالم مادیات است تناسب می یابد و افکار و تمایلات و رفتارهای شیطانى از قبیل وسوسه و شک و تردید و اوهام و خیالات باطله در آن غالب می شود؛ و همین طور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملکوت اعلى که عالم ملائکه و نفوس طیبه سعیده است و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبیعت است، تناسب پیدا می‌کند و علوم رحمانى و عقاید حقه و افکار و تمایلات الهیه دریافت کرده و از شک و شرک منزه و پاکیزه می گردد.[۲۷] این شک، فراگیر و بسیار دیرعلاج است؛ چرا که آمیخته با لجاجت و هوای نفس در عین درک حقیقت است و بسیاری از مضامین دینی در سرزنش شک در این مورد است؛ زیرا این افراد، یقینی را قبلاً پیدا کرده و حجت برایشان تمام است اما گوهر گرانبهای ایمان را با گناهان متعدد و توبه نکردن از دست می دهند. چون بر اساس روایات، اگر یقین مورد عمل قرار نگیرد، کوچ می کند.[۲۸] همچنین این افراد به نوعی قساوت قلب دچار می شوند که کار اصلاحشان بسیار دشوار می گردد و مفاسد آنها برای دین و جامعه و خودشان هم خیلی بیشتر است. به همین علت است که امام صادق علیه السلام فرمود: شک تا زمانی است که یقین نیاید و پس از یقین دیگر شک جایز نیست.[۲۹] این شک پس از یقین، همان شکی است که در اثر عمل نکردن به مقتضای آن یقین و آلوده شدن به رذایل و در نتیجه از دست دادن آن یقین، دل را فرامی گیرد.
  • تکبر در مقابل حق و تکذیب آیات الهی: قرآن کریم می فرماید: آن کسانى را که در زمین به ناحق سرکشى و تکبر مى‌کنند را بزودی از آیات خویش رویگردان سازم، چنان که هر آیتى را که ببینند ایمان نیاورند و اگر طریق هدایت ببینند از آن نروند و اگر طریق گمراهى ببینند از آن بروند. زیرا اینان آیات را دروغ انگاشتند و از آن غفلت ورزیدند،[۳۰] با این که حقانیت آن آیات را فهمیده بودند.
  • پرورانیدن شک اولیّه: امام علی علیه السلام تردد را از اسباب شک می داند.[۳۱] که مقصود از تردد، همان شک ابتدایی[۳۲] است در صورتی که ماندگار شود؛ همانطور که در حدیث دیگر از این شک ابتدایی که معمولاً خفیف است به ریب تعبیر کرده و فرمودند: ریب نکنید تا در شک نیفتید.[۳۳]
  • جهل: امام علی علیه السلام می فرماید: شک ثمره جهل است.[۳۴] آن بزرگوار در جای دیگر تسلیم در برابر جهل را از اسباب شک می دانند.[۳۵]
  • مجادله های دینی بیهوده و سنگین: امام باقر علیه السلام به زیاد فرمود: اى زیاد! از مجادله های کلامی (در امور سنگین دینی) بپرهیز که موجب شک‌ شود و عمل را تباه کند و صاحبش را هلاک نماید؛ همانطور که گذشتگان به جای عمل به وظایف به دنبال این امور رفته و در خدا سرگردان شدند و کارشان (در حیرت و دهشت) به جائى رسید که مردى را از پیش او صدا می زدند و او به پشت سرش جواب می داد و از پشت سرش صدا می کردند و او از پیش رو پاسخ می گفت. (دیوانه شده بود)!![۳۶] البته کسى که خداوند او را به نیروى قدسى و قریحه مستقیم تأیید فرموده و نور حکمت را در دلش تابانده و مشمول الطاف خفیه ساخته است چنین کسى مى‌تواند در دریاى علوم غوطه‌ور شود و دیگران سزاوار است که اصول عقاید خود را که از شرع رسیده، از او بگیرند و به خدمت او مشغول باشند تا برکات انفاس وى شامل حالشان شود.[۳۷]
  • ترس از حق.[۳۸] به این معنی که می ترسند منافعی را در پیروی از حق از دست دهند یا زیانی متوجه آنان شود در نتیجه از آن تبعیت نمی کنند و سپس به حکم قانون شک آفرینی تخلف از دانسته های یقینی که فرآیند آن ذکر شد، شک بر دلشان سایه می افکند.

آثار شک

  • نابودی ایمان، فساد دین و شرک: این آثار در روایاتی که از امام علی علیه السلام رسیده است، بیان شده است.[۳۹]
  • خواری، ذلت و حقارت در دنیا: امام علی علیه السلام فرمود: هر که دستخوش شک شود، خداوند با قدرت خود او را خوار گرداند و با جلال و شکوه خویش وى را حقیر سازد، همان طور که در زندگى خویش کوتاهى کرده و به پروردگار خود مغرور گشته است.[۴۰]
  • بی اثر نمودن اعمال: امام باقر علیه السلام فرمود: با شک و انکار هیچ عملی سودبخش نیست.[۴۱]
  • دل مشغولی و اندوه.[۴۲]

پیشگیری از شک

شک و عوامل شک آفرین، آفتی است که همواره انسان مومن اخلاق جو را تهدید می کند، به همین علت امام علی علیه السلام می فرماید: داناترین (و در روایتی دیگر، بزرگترین) مردم کسی است که شک وی باعث از بین رفتن یقینش نشود.[۴۳] به همین جهت مومن باید همواره خود را از این آفت حفظ کند که به آن مبتلا نشود. چند اصل می تواند در این مساله راهگشا باشند:

  • ۱. پرهیز از رذایل و صبر در مقابل هوای نفس: تا قدرت حق یابی و حقیقت فهمی و توانایی قلب در تولید یقین فرونکاهد و دل به بیماری مبتلا نشود. همان طور که قرآن کریم توانایی درک آیات خود را منوط به وجود صبر بسیار و شکرگزاری در انسان می داند.[۴۴] و امام علی علیه السلام فرمود: هر که از فرمان خدا سرپیچى نماید به شک دچار گردد.[۴۵] در بحث علت شناسی، جایگاه تاثیر رذایل و گناهان در ایجاد شک در دل، بیشتر تبیین شد.
  • ۲. تقویت یقین: زیرا امام علی علیه السلام می فرماید: انسان مخلص و نیز فرد صاحب یقین که یقینش صادقانه و صحیح باشد، در شک نمی افتد.[۴۶]
  • ۳. پرهیز از مجادلات کلامی و دین شناختی: خصوصاً وقتی که در مقام جدل و تخاصم با انگیزه های برتری جویی باشد.[۴۷] یا در هماوردی با آن مباحث علمی درکشان ناتوان باشد.
  • ۴. شک زدایی در امور جزیی: مقابله با روحیه شک پرورانی خصوصاً در عبادات، می تواند در تقویت انسان در مقابله با شک در اعتقادات کمک کند. همانطور که در روایات فرموده اند اعتنا به شکیات در وضو لازم نیست.[۴۸] و بلکه نباید نماز را با شک از بین برد.[۴۹]
  • ۵. پرهیز از مقدمات شک و درمان فوری شک ابتدایی:[۵۰] امام علی علیه السلام بارها می فرمود: ریب نکنید تا به شک نیفتید.[۵۱] گوئى در گفتار ایشان، ارتیاب (دودلى و تردید) مقدّمه و مبدأ شک است.[۵۲]

درمان شک

امام علی علیه السلام می فرماید: هر کس در شک بماند، شک وی می افزاید.[۵۳] بنابراین باید به سرعت این رذیله ویرانگر را معالجه نمود. درمان هایی برای شک در منابع اسلامی وجود دارد که به نظر می رسد بسته به نوع شک و میزان رسوخ آن، هریک درمان نوع و مرتبه ای از شک هستند:

  • بی اعتنایی به شک: امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هر کس یقینی دارد و سپس شک‌ کند بر یقین خود بایستد؛ زیرا شک‌ نمی تواند یقین را نقض کند.[۵۴] این توصیه تنها در فقه و طهارت و نماز نیست.
  • روشمندی در تحقیق استدلالی درباره دین: از آنجا که غالباً شک وقتى پدید مى‌آید که ادلّه با یکدیگر تعارض دارند (یعنى یک دلیل مطلبى را اثبات مى‌کند و دلیل دیگر آن را رد مى‌کند)،[۵۵] بسیاری از شک های اعتقادی ناشی از ذهنیاتی غیریقینی است که فرد در ذهن خود آنها را یقین می پندارد اما ذهن فلسفی و به بیانی دیگر ریاضیاتی و الگوریتمی هرگز آنها را حرف درستی نمی داند. به همین جهت بزرگان اخلاق توصیه کرده اند به شکل منطقی و بر اساس استدلال های عقیدتی درست - که هر دلیلی دارای اجزایی باشد که قبلاً به اثبات رسیده باشد تا به بدیهیات اولیه منجر شود - مسائل مشکوک را بررسی کند تا به یقین برسد. اگر قدرت بررسی علمی ندارد باید بر عبادت و قرائت قرآن مواظبت نماید و به مطالعه احادیث و شنیدن آنها از اهلش اشتغال ورزد و با صالحان و متقیان و پارسایان و اهل یقین همنشین شود تا نفس او کسب نورانیتى کند که به وسیله آن ظلمت شک از میان برود.[۵۶] چه بسا از زبان و بیان آنان نیز توضیحات و استدلال های آسان و اثرگذاری بشنود.
  • مطالعه آیات الهی در مخلوقات: امام علی علیه السلام می فرماید: در شگفتم از کسی که در خدا شک دارد اما مخلوقات خدا را می بیند.[۵۷]
  • یاد کردن اهل بیت علیهم‌السلام: امام علی علیه السلام فرمود: یاد کردن ما اهل بیت براى وسوسه‌هاى شک آمیز و... شفاست.[۵۸]
  • تفکر مداوم: همانطور که امام علی علیه السلام می فرماید: با تکرار تفکر، شک به پاسخ می رسد.[۵۹] لازم به ذکر است که این دستور مربوط به کسی است که بدون جدل و به هم ریختگی سیستم ذهنی و فکری اش - که بسا واقعاً قوای درکی او در اثر جدل ها آسیب ببیند و نوعی مرض عصبی - روانی (نوروسایکولوژیک) که در حدیث امام باقر علیه السلام ذکر شد پیدا کند - به شک برسد.

شک غیرمذموم

دو نوع شک مورد سرزنش نیست:

  • ۱. شک ابتدایی: امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس شک یا گمان ورزد و بر یکی بماند، اعمال خود را نابود کرده است.[۶۰] شهید مطهری می گوید: شک‌، مقدمه یقین؛ پرسش، مقدمه وصول و اضطراب، مقدمه آرامش است. شک، معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمى است، هر چند منزل و توقف گاه نامناسبى است. اسلام که این همه دعوت به تفکر و ایقان مى‌کند، به طور ضمنى مى‌فهماند که حالت اولیه بشر، جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشه صحیح باید به سرمنزل ایقان و اطمینان برسد.[۶۱] اما اگر این شک درمان نشود یا پرورش نیابد در قلب نفوذ کرده و نوعی بیماردلی ایجاد می کند که در اسباب ایجاد شک مطرح شد و همان می شود که امام علی علیه السلام می فرماید: با ادامه یافتن شک، شرک ایجاد می شود.[۶۲]
  • ۲. شکی که ناشی از نفهمیدن حق باشد نه بی تقوایی و لجاجت با حق: بر همین اساس است که بزرگان اخلاق و تربیت اعتقاد دارند اگر کسى واقعا از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صمیم دل هدایت خود را از خداى خود طلب نماید موفّق به هدایت خواهد شد اگرچه در امر توحید نیز شک داشته باشد.[۶۳]

پانویس

  1. خمینى، سید روح‌الله؛ چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ۳۹۹.
  2. نراقی ملا محمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج۱، ص۱۷۴.
  3. دستغیب، شهید سیدعبدالحسین؛ قلب سلیم، انتشارات دارالکتاب، قم، چاپ اول، ۱۳۶۸ ه­ش، ج۱، ص ۱۳۳.
  4. احتمالاتی گذرا که در ذهن می ­آیند و می­روند و پابرجا نیستند.
  5. نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین،‌ ج ۱، ص ۱۷۵.
  6. نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۷، ‌ص ۱۱۱.
  7. دستغیب، شهید سید عبدالحسین؛ قلب سلیم، انتشارات دارالکتاب، قم، چاپ اول، ۱۳۶۸ ه­.ش، ج ۱، ص ۲۴۰.
  8. سوره ابراهیم: ۹.
  9. سوره هود: ۶۲.
  10. سوره هود: ۱۱۰.
  11. سوره غافر: ۳۴.
  12. سوره یونس: ۱۰۴.
  13. سوره انعام: ۱۲۵. آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را براى (پذیرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن کس را که به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‌اش را آن چنان تنگ مى‌کند که گویا مى‌خواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدى را بر افرادى که ایمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.
  14. عیاشى، محمد بن مسعود؛ تفسیر العیاشی، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ ق، ج۱، ص۳۷۷.
  15. طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه­ موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۵، ص ۶۲۰ و ۶۲۱.
  16. صدوق محمد بن على بن ­بابویه؛ عیون أخبارالرضا علیه­السلام، (ترجمه­ی مستفید، حمیدرضا و غفارى، على اکبر)، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش، ج ۲، ص ۱۳.
  17. آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۶۱.
  18. امام سجاد علیه السلام الصحیفة السجادیة، ترجمه­ی فیض الاسلام اصفهانى، على نقى؛ فقیه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۶ش، ص ۳۵۷.
  19. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه­ق، ج ۲، ص ۵۸۸.
  20. کلینى؛ پیشین، ج ۲، ص ۱۶.
  21. مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۹، ص ۱۲۶.
  22. کلینى؛ پیشین، ج ۲، ص ۳۸۶.
  23. برقى احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، دارالکتب الإسلامیة، قم، ۱۳۷۱ ق، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۹۷.
  24. ابن شعبه، حسن بن على؛ تحف العقول، (ترجمه حسن زاده صادق)، انتشارات آل علی علیه­السلام، قم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص ۴۰۹.
  25. خمینى، امام سید روح‌الله؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، قم، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ص ۴۰۷.
  26. ترجمه المیزان، پیشین، ج‌۳، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.
  27. خمینى، امام سید روح‌الله؛ چهل‌ حدیث، ص ۳۹۹ و ۴۰۰.
  28. . ری­شهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲، ج ۷، ص ۲۷۸۱.
  29. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۳۹۹.
  30. سوره اعراف: ۱۴۶.
  31. کلینى، پیشین، ج‌۲، ص ۳۹۲ و ۳۹۳.
  32. توضیح شک ابتدایی در پایان این گفتار در بحث انواع شک غیرمذموم ذکر خواهد شد.
  33. مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ص ۲۰۶.
  34. آمدی، پیشین، ص ۷۱.
  35. کلینى، پیشین، ج‌۲، ص ۳۹۲ و ۳۹۳.
  36. صدوق محمدباقر کمره‌اى؛ امالى، ترجمه کمره‌اى، اسلامیه، تهران، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش، ص ۴۱۷.
  37. نراقی ملا محمدمهدی؛ پیشین،‌ ج ۱، ص ۲۸۹.
  38. کلینى، پیشین، ج‌۲، ص ۳۹۲ و ۳۹۳.
  39. ری­شهری محمد؛ پیشین، ج ۵، ص ۱۹۸۶.
  40. ابن شعبه، حسن بن على؛ پیشین، ص ۲۷۵.
  41. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۰۰.
  42. برقی، پیشین، ج ۱، ص ۱۷.
  43. آمدی، پیشین، ص ۴۶.
  44. سوره ابراهیم: ۵.
  45. ابن شعبه، حسن بن على، پیشین، ص ۲۷۵.
  46. ری­شهری محمد، پیشین، ج ۵، ص ۱۹۸۷.
  47. خمینى امام سید روح‌الله، چهل‌حدیث ص ۳۹۴.
  48. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، مؤسسة آل­البیت علیهم­السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ص ۱۷۷.
  49. حمیرى، پیشین، ص ۱۹۸.
  50. توضیح شک ابتدایی در پایان این گفتار در بحث انواع شک غیرمذموم ذکر خواهد شد.
  51. مفید، پیشین، ص ۲۰۶.
  52. نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج ۱، ص ۱۷۴.
  53. آمدی، پیشین، ص ۷۲.
  54. صدوق، محمّد بن على بن بابویه؛ الخصال، (ترجمه کمره‌اى محمدباقر)، کتابچى، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۲، ص ۴۱۰.
  55. نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین،‌ ج ۱، ص ۱۷۳.
  56. نراقی ملا محمدمهدی؛ پیشین،‌ ج ۱، ص ۱۷۶.
  57. دیلمى شیخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شریف رضى، قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ج ۱، ص ۱۹۲.
  58. ابن شعبه، حسن بن على؛ تحف العقول، (ترجمه حسن زاده صادق)، انتشارات آل علی علیه­السلام، قم، چاپ اول، ۱۳۸۲ش، ص ۱۸۵.
  59. آمدی، پیشین، ص ۵۷.
  60. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۰۰.
  61. مطهرى شهید مرتضی؛ مجموعه آثار، چاپ دهم، مهر ۱۳۸۰، انتشارات صدرا، قم، ج ۱، ص ۳۷.
  62. آمدی، پیشین، ص ۷۲.
  63. طهرانی سید محمّدحسین حسینی؛ رسالة لُبّ اللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ه‌ق، چاپ چهارم، ص ۹۲.

منبع

مصطفی همدانی، شک، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۱۴ بهمن ۱۳۹۱.