کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قساوت قلب

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«قساوت قلب» یا سنگ دلی، از تعابیر قرآنی است و به معنای سختی و عدم انعطاف و پذیرش قلب انسان در مقابل حق و حقیقت می باشد. قساوت، یکی از مهمترین عواملی است که انسانها را از شناخت خداوند و سیر به سوی او بازمی­ دارد.

مفهوم قساوت قلب

"قساوت" در زبان عربی از ریشه­­­­­­­­­ "قسی" و "قسوه" است؛ که در لغت به معنی خشونت و نفوذناپذیری می­باشد؛ لذا به سنگهای خشن و سخت، "قسی" می­گویند. و در اصطلاح قرآنی به قلب­هایی که در برابر حق، خشوع و انعطافى نداشته باشد و نور هدایت در آن نفوذ نمى‌کند، قاسیه می­گویند.[۱] در فارسی از آن به "سنگدلی" تعبیر شده که در مقابل "نرم دلی" قرار گرفته است.[۲]

"قلب" در لغت به معنی گرداندن و تحول دادن از وجهى به وجه دیگر می­باشد؛ مثل گرداندن لباس و گرداندن انسان از طریقه‌اش‌.[۳] و در اصطلاح قرآنی به روح لطیف انسانی که با تعلق به ­قلب جسمانی، سلطه­ خود را در بدن انسان اجراء مى‌کند، قلب گویند که از آن به نفس ناطقه نیز تعبیر می­گردد. پس چون، این قسمت از بدن انسان مرکز تحولات مختلف روحی است، آن را "قلب" نامیده ­اند.[۴]

قساوت در قرآن

قساوت از ماده "قَسَوَ" در قرآن، هفت مرتبه بکار رفته؛[۵] که همیشه با ماده­ قلب همراه بوده است. یکی از وظایف انبیاء، آشناکردن انسان ها با حقایق و گسترش عدالت در جامعه بوده ولکن تمامی انبیاء ­الهی در راه نیل به اهداف خود، با مقاومت افراد قسیّ­ القلب روبرو بوده ­اند؛ چرا که افراد قسی ­القلب، راه نفوذ حقایق و دروازه­ عطوفت را به روی خود بسته و با زیر پانهادن اصول انسانی، با سرسختی تمام در مقابل حق می­ ایستند.[۶]

قرآن نیز با طرح مطالب و ذکر قصص مرتبط، به مبارزه با این صفت مذموم پرداخته و با ذکر عوامل و آثار آن، به انسان های غافل، آگاهی و معرفت بخشیده است.

با این که این واژه و مشتقات آن هفت مرتبه در قرآن ذکر شده ولی در آیات بسیاری به طور ضمنی و مفهومی به این مسأله پرداخته است؛ که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

درجات قساوت

قلب یکی از حساس­ترین اعضاء بدن انسان است؛ که قابلیت­های اعجاب ­انگیزی در آن نهفته شده است. از جمله­ آن قابلیت­ها این است که قلب، در برابر عواطف انسانی تغییر پذیر بوده و بنا به شرایط و موقعیتی که برای انسان پیش می ­آید، می­ تواند نرم یا سخت گردد؛ و حتی این نرمی و سختی هم، دارای درجات متفاوتی بوده؛ تا جایی که دل انسان از شدت قساوت می ­میرد. قرآن کریم، این درجات را با تمثیلی زیبا بیان کرده است:[۷]

  • «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ... فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»؛ سپس دلهاى شما سخت شد... همچون سنگ، یا سخت‌تر!
  • «وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ»؛ چرا که پاره‌اى از سنگها مى‌شکافد، و از آن نهرها جارى مى‌شود.
  • «وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ»؛ و پاره‌اى از آنها شکاف برمى‌دارد و آب از آن تراوش مى‌کند.
  • «وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ...»؛‌[۸] و پاره‌اى از خوف خدا به زیر مى‌افتد...

خداوند در این آیه با تمثیل زیبایی، به بیان شدت و درجه­ قساوت مردم یهود، اشاره کرده و بیان می­کند که قلب در شدت قساوت به درجه­ ای می­رسد که حتی از سخت­ترین سنگها هم، سخت­تر می­شود. نه این که چشمه­ عواطف و علم از آن نمی­ جوشد و قطرات محبت از آن تراوش نمى‌کند؛ بلکه هرگز از خوف خدا، دلِ انسان سنگدل به طپش نمی­ افتد. این تهدیدى است سربسته، براى این جمعیت بنى اسرائیل و تمام کسانى که خط آنها را ادامه مى‌دهند.[۹]

عوامل قساوت

قساوت قلب، نیز مانند بسیاری از رفتارهایی که از انسان سر می­زند، دارای عواملی است که به برخی اشاره می­گردد:

۱. جهل و غفلت:

یکی از عوامل بروز قساوت قلب در انسان، جهل و غفلت است. جهل، تصویری نادرست از واقعیت در برابر انسان ایجاد کرده و مانع نفوذ نور ایمان در قلب می­شود؛ و غفلت او را از جستجوی حقایق منحرف می­سازد؛ فلذا دل انسان در مقابل نصیحت، معجزه و دلیل، سخت می­گردد؛ چنانچه خداوند در خطاب به پیامبر اسلام می­فرماید: «فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ»[۱۰] تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى و نه سخنت را به گوش کران، هنگامى که روى برگردانند و دور شوند! در این آیه کفار، که خود را در پرده ­ای از جهل و غفلت فرو برده ­اند و دلهایشان به قدری سخت شده که از شنیدن حقایق محرومند، مرده و کر نامیده شده ­اند.[۱۱]

۲. اعراض از یاد خدا:

از دیگر عوامل سخت شدن قلوب، فراموشی خدا و اعراض از یاد اوست: «الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا»؛[۱۲] آن کسان که دیدگانشان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن نداشته‌اند. انسان یا از راه چشم و دیدنِ آیات الهی به حق می­رسد؛ و یا از طریق گوش و شنیدن کلمات حکمت، موعظه، قصص و عبرت ها خدا را یاد نموده و به سوی او راه مى‌یابد؛ ولکن کفار چون، راههای رسیدن به حق را در خود نابود کرده­ و از یاد او غفلت ­ورزیدند، دلهایشان سخت شده و در برابر حق نفوذ ناپذیر گردید.[۱۳] خداوند به شدت، این ها را مورد سرزنش قرار داده و می­فرماید: واى بر آنها که قلب هاى سخت و نفوذناپذیرى دارند و ذکر خدا در آنها اثر نمى‌گذارد: «فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّه».[۱۴]

۳. گناه:

گناه، نشانه­ غفلت از خداوند است که موجب سیاهى دل و ضعف ایمان شده و در صورت استمرار، بر دلها مُهر قساوت زده می­شود:[۱۵] «أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ»؛ آیا کسانى که وارث روى زمین بعد از صاحبان آن مى‌شوند، عبرت نمى‌گیرند که اگر بخواهیم، آنها را نیز به گناهانشان هلاک مى‌کنیم و در دلهایشان مهر مى‌نهیم تا (صداى حق را) نشنوند؟! [۱۶] طبع قلب، به معنى بسته شدن است که موجب محدود شدن از جهت دید و درک حقایق و أنوار ملکوتی خواهد بود و این چیزی جز، قساوت قلب نیست.[۱۷]

۴. لجاجت:

انسان از روی لجاجت، چشم خود را در برابر نشانه ­های الهی بسته و بر جهل خود پافشاری می­کند: «مَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً...»؛ سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر!... [۱۸] قساوت در آیه­ شریفه، اشاره به لجاجت­های قوم بنى ­اسرائیل در جریان ذبح گاوی بود که خدای متعال جهت روشن شدن حقیقت امر در قتل شخصی از بنى ­اسرائیل، دستور داده بود.[۱۹] این آیات بیان­گر اوضاعی است که آن قوم بعد از دیدن معجزات الهی به جای تقویت ایمان از روی لجاجت به آنها بی ­توجهی کرده تا آنجا که خداوند سختی دلهای آنها را، به سنگ تشبیه نموده است.[۲۰]

آثار قساوت

قلب، مرکز عواطف انسانی و عشق در وجود انسان بوده که با سخت شدن آن، آثار زیان­بار و جبران ناپذیری برای انسان بار می­شود؛ که در اینجا به گوشه ­هایی از آن اشاره شده است:

۱. دل مردگی:

یکی از بزرگترین آثار قساوت قلب اینست که دل انسان، اسیر مرگ می­شود. حقیتاً کسی که جهل و نفس اماره را پیشوای خود قرار داده و از خدا و نشانه­ های او غافل مانده و تمامی راههای نفوذ نور را در وجود خود بسته باشد، گرچه به ظاهر زنده است؛ اما در واقع مرده متحرکی بیش نیست؛ که خداوند درباره­ آنها در آیه ۵۲ سوره­ روم خطاب به پیامبر می­فرماید: «تو نمى‌توانى صداى خود را به گوش مردگان برسانى، و نه سخنت را به گوش کران...». بر اساس این آیه، انسان به علت قساوت درونی و سنگدلی، به مرده ­ای تبدیل شده که حتی پیامبر اسلام نیز توان زنده کردن دل آنها را ندارد.[۲۱]

۲. کاهش روزی:

از دیگر آثار قساوت قلب، کاهش روزی است: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ»؛[۲۲] و هر کس از یاد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور مى‌کنیم! بر اساس این آیه، کسانی که رابطه­ خود را با خدا قطع کرده ­اند به جز دنیا، چیزی ندارند که بتواند مایه امید آنها باشد و با تمام تلاشی که در امر توسعه­ زندگی دنیوی خود انجام می­دهند، به اندوخته­ های خود قانع نگشته و راضی نمی­شوند؛ لذا با ولع بیشتری برای رسیدن به چیزی که آنها را به آرامش برساند، تلاش می­نمایند ولی هرگز پایانی برای آن متصور نیست؛ پس چنین افرادی دائما در فقر و تنگى بسر مى‌برند و با وجود اموال زیاد، روزی بسیار اندکی دارند.[۲۳]

درمان قساوت

بیان شد که اگر دل انسان بمیرد، دستگاه برقراری ارتباط در وجود او از بین رفته و حتی توفیق فکر اصلاح خویش و توبه به درگاه الهی را نخواهد داشت؛ اما مادامی که به این حد نرسیده و به شدت سختی گرفتار نشده باشد، راه درمان وجود دارد: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ... تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ...»؛[۲۴] خداوند بهترین سخن را نازل کرده... که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى‌ترسند مى‌افتد سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذکر خدا مى‌شود...

با این که قساوت قلب از آفت های بزرگ در راه تکامل و شناخت انسان است؛ وجود یک روزنه­ کوچک در قلب، باعث نرم شدن دل و آمادگی آن برای ورود انوار رحمانیه­ الهی می­شود. تفکر که نقش بسیار مهمی را برای ایجاد این روزنه بر عهده داشته، انسان در رابطه­ اش با خود، جامعه و خدا بیشتر و دقیقتر اندیشه نموده و با دقت بیشتری به آیات خدا نظاره می­کند پس به جایگاه خویش پی ­برده و راه استغفار، دعا و تضرع به درگاه خداوند را باز خواهد نمود؛[۲۵] که خداوند برای شکستن سدّ قساوت، انسان را به تفکر فراخوانده است: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ...قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»؛[۲۶] آیا وقت آن نرسیده است که دلهاى مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟!... ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید اندیشه کنید!

تفکر در آیات الهی دارویی شفابخش است که موجب آگاهی انسان و باز شدن راه دعا، توبه و خشوع در برابر خداوند و نرم شدن و روشنایی دل او می­باشد؛ لذا خداوند در این آیات، بی­درنگ ما را متوجه تعقل در آیات خود مى‌سازد.[۲۷]

پانویس

  1. سوره مائده/۱۳.
  2. شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، مؤسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوی، چاپ اول، ج۳، ص ۶۷۳.
  3. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ مفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودی، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، چاپ یکم، ۱۴۱۲ق، ص ۶۸۱.
  4. مصطفوی، حسن؛ تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ ش، چاپ اول، ج‌۱، ص ۳۶۹.
  5. سوره بقره/۷۴؛ سوره مائده/۱۳؛ سوره انعام/۴۳؛ سوره حج/۵۳؛ سوره زمر/۲۲ و سوره حدید/۱۶.
  6. قرشى، سید على اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، بنیاد بعثت‌، ۱۳۷۷ش، تهران، چاپ سوم، ج‌۱، ص ۲۲۵.
  7. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ ش، چاپ چهارم، ج‌۱، ص ۲۰۲.
  8. سوره بقره/۷۴.
  9. پرتوى از قرآن، ج‌۱، ص ۳۰۶.
  10. سوره روم/۵۲.
  11. طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ ش، چاپ دوم، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.
  12. سوره کهف/۱۰۱.
  13. طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارت اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج‌۱۳، ص ۳۶۷.
  14. سوره زمر/۲۲.
  15. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۱، ص: ۱۵۷.
  16. سوره اعراف/۱۰۰.
  17. تفسیر روشن، ج‌۹، ص ۷۷.
  18. سوره بقره/۷۴.
  19. جهت مطالعه­ی بیشتر به تفاسیر ذیل آیات ۶۷-۷۴ سوره­ بقره مراجعه فرمایید.
  20. قرائتی، محسن؛ تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج‌۱، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
  21. أطیب البیان، ج‌۱۰، ص ۴۰۴.
  22. سوره طه/۱۲۴.
  23. المیزان، ج‌۱۴، ص ۲۲۵.
  24. سوره زمر/۲۳.
  25. ثقفى تهرانى، محمد؛ تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان‌، ۱۳۹۸ق، چاپ سوم، ج‌۴، ص ۴۹۲.
  26. سوره حدید/۱۶و۱۷.
  27. أطیب البیان، ج‌۱۲، ص ۴۳۱.

منابع

  • حسین دانش و محمد مؤذنی، قساوت قلب، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 12 اردیبهشت 1391.