رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

خطبه شقشقیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«خطبه شقشقیه»، از خطبه هاى مشهور نهج البلاغه و متضمن نقد دوران سه خلیفه اول توسط امام على (علیه السلام) است. بسیارى از منابع اهل سنّت و شیعه این خطبه را روایت کرده اند.

نام خطبه

نام این خطبه برگرفته از جمله امام على علیه السلام در پاسخ به ابن عباس پس از ایراد خطبه است[۱] که در آن امام سخن گفتن خود را در این مقام به صداى «شقشقه شتر» تشبیه کرده است.[۲] شقشقه در لغت چیزى مانند شش گوسفند است که شتر، مخصوصاً به هنگام هیجان و شدت تنفس، از دهان خود خارج مى کند و در آن باد مى اندازد و زیر گلویش صدا مى کند.[۳]

این خطبه بر اساس نخستین جمله آن (واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبى قُحافَة) «مقمِّصه» نیز خوانده شده است.[۴] تَقَمَّصَ (از مادّه قمیص به معناى پیراهن) یعنى پیراهن بر تن کرد.[۵]

زمان و مکان ایراد خطبه

با توجه به نکات تاریخى مطرح شده در خطبه، مانند ذکر ناکثین، قاسطین و مارقین پیداست که این خطبه پس از جنگهای جَمَل، صِفّین و نهروان و در سالهاى واپسین حیات حضرت على علیه السلام ایراد شده است، یعنى در زمانى که مردم براى رویارویى با معاویه بهانه جویى مى کردند.

اکثر راویان درباره مکان ایراد خطبه سکوت کرده اند.[۶] مکان خطبه را محله «رَحْبَه» در نزدیکى کوفه ذکر کرده اند. امام این خطبه را در پاسخ به مردى ایراد کرد که از او درباره سبب به تأخیر انداختن تصدى خلافت پرسش کرد.[۷] اکثر منابع این خطبه را به نقل از ابن عباس آورده اند و به حضور وى در هنگام ایراد این خطبه اشاره کرده اند.[۸]

اعتبار خطبه شقشقیه

با وجود همه کوشش ها براى نادیده انگاشتن این خطبه و نظایر آن و نیز مصادر و منابع آن، بسیارى از علماى اهل سنّت و شیعه آن را روایت کرده اند.[۹] این خطبه به متون ادبى نیز راه یافته و دانشمند و ادیبى چون ابن ابى اِصبَع مصرى (متوفى ۶۵۴) در کتاب «تحریر التحبیر» که در فن نثر است در باب استعانت از آن به عنوان خطبه اى مشهور یاد و بدان استناد کرده است.[۱۰]

این خطبه از بسیارى از علما و محدّثان قبل از سید رضى با تفاوت هاى اندکى در نقل روایت شده است؛ کسانى چون حافظ یحیى بن عبدالحمید حِمّانى (متوفى ۲۲۸)، احمد بن محمد برقى (متوفى ۲۷۴ یا ۲۸۰)، عبدالعزیز جَلوُدى بصرى، حسن بن عبداللّه عسکرى (متوفى ۳۸۲)،[۱۱] ابوجعفر ابن بابویه قمى (متوفى ۳۸۱)،[۱۲] ابوالقاسم بلخى (متوفى ۳۱۷)، ابوجعفر بن قِبَه شاگرد ابوالقاسم بلخى،[۱۳] دِعبِل خُزاعى،[۱۴] على بن محمد بن فرات،[۱۵] ابوعلى جُبّائى[۱۶] و حافظ سلیمان بن احمد طبرانى[۱۷] این خطبه را نقل کرده اند. وجود این خطبه در آثارى که قبل یا همزمان با سیدرضى تدوین شده،[۱۸] حاکى از صحت انتساب آن به امام على علیه السلام است.

افزون بر این اسناد و مدارک، فصاحت و نکات بلاغى[۱۹] و حسن اسلوب و نظم این خطبه نشان از کلام امام دارد.[۲۰] از لحن و شیوه انتقادآمیز و تند خطبه نسبت به خلفا، از جمله عبارت «اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ القوم...» ـ که ابن ابى الحدید[۲۱] آن را از شعر معروف و هجوآمیز خُطَیئه تندتر و تلختر دانسته است ـ و با توجه به تعبیر ابن عباس از حضورش نزد امیرالمؤمنین[۲۲] و تأسف او از ناتمام ماندن سخنان حضرت، برمى آید که لحن معمول و عمومى حضرت چنین نبوده، بلکه این خطبه را در جمع یاران خاص و به طور ناخواسته ایراد کرده است.[۲۳]

با این وجود، یکى از دلایل مخالفان صحت انتساب نهج البلاغه به امام على علیه السلام، وجود همین خطبه در آن است. این گروه انتقاد آن حضرت را از خلفا و صحابه پیامبر، برخلاف سیره وى و جعلى دانسته اند،[۲۴] حتى برخى با این قیاس، کل نهج البلاغه را برساخته سید رضى دانسته اند![۲۵]

ابن ابى الحدید، از بزرگان اهل سنّت در صحت انتساب این خطبه به امام علیه السلام تردید نکرده ولى برداشت هاى شیعه از آن را نقد کرده است.[۲۶] آنچه باعث تشکیک درباره این خطبه شده محتواى آن یعنى نقد دوران خلافت سه خلیفه اول است. از همین رو برخى از محدّثان شیعه آن را در ذیل دیگر مناقشات و تظلم خواهی هاى حضرت آورده اند.[۲۷]

محتوای خطبه

خطبه شقشقیه به مثابه رنج‌نامه امام على علیه السلام و از مهمترین خطبه هاى نهج البلاغه است. این خطبه در عین کوتاهى، دوره کامل تاریخ خلفاى سه گانه نخستین از نگاه حضرت علی است. محور اصلى این خطبه مسئله خلافت، اوضاع سیاسى عصر خلفاى نخستین، علل سکوت ۲۵ ساله حضرت و انگیزه هاى پذیرش خلافت، گروههاى سیاسى عصر امام و علل انحراف آنها از محور دین است.

امام على علیه السلام در این خطبه نخست شکایت خود را از نخستین مرحله خلافت بیان کرده و سپس صبر و سکوتش را به سبب ترجیح منافع اسلام بر منافع شخصى دانسته است. در قسمت بعدى خطبه، حضرت خلافت عمر خطاب را چون رشوه‌اى دانسته که ابوبکر به پاس خدمات عمر به او واگذار کرده است و خودسرى، اشتباه، سرکشى و تلوّن و عیبجویى مردم را در این دوره ناشى از خشونت در گفتار و رفتار و خطاهاى پى در پى عمر دانسته است.

در ادامه حضرت به چگونگى به خلافت رسیدن عثمان در شورای خلافت و دسته بندی هاى موجود در شورا اشاره کرده و پس از هجو شدید عثمان، شکمبارگى وى و دخالت هاى نابجاى بنی امیه را عامل قتل او ذکر کرده است. در ادامه حضرت به شرح بیعت عمومى مردم با خود پرداخته و مهمترین علت ایجاد گروههاى سیاسى منحرف در زمان خود را بی توجهى به تعالیم قرآن به سبب دنیازدگى دانسته است.

در بخش پایانى خطبه حضرت مهمترین علت پذیرش خلافت را حضور مردم در صحنه، اتمام حجت به واسطه وجود یاران و اداى پیمان الهى ذکر کرده و خاطرنشان ساخته است که «اگر این دلایل نبود حکومت را نمی پذیرفتم زیرا دنیاى شما نزد من بى ارج تر از آبى است که از بینى بُز به هنگام عطسه پراکنده می شود».

هنگامى که سخن حضرت به اینجا می رسد، مردى نامه اى به حضرت می دهد و به این ترتیب رشته گفتار حضرت از هم گسیخته مى گردد. سید عبدالزهرا حسینى[۲۸] آن فرد را منافقى مکار یا شخصى جاهل دانسته که با طرح ده سؤال بى مورد[۲۹] از ادامه سخنرانى حضرت جلوگیرى کرده است.

شروح خطبه

از خطبه شقشقیه به جهت شهرتش، شرح هاى مستقل بسیارى در دست است که از آن جمله اند:

  • شرح الخطبة الشقشقیة از سید مرتضى (قم ۱۴۰۵)؛
  • شرح خطبه شقشقیه از علامه مجلسى؛[۳۰]
  • اثبات الوصیة فى شرح الخطبة الشقشقیة اثر حریرى عاملى (بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳)؛
  • شرح الخطبةالشقشقیة اثر محمدرضا حکیمى (بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲)؛
  • الشذرات العلویة فى شرح الخطبةالشقشقیة اثر ابوذر غفارى (قم ۱۴۱۶/۱۹۹۵)؛
  • شرح خطبه شقشقیه اثر مرتضى کاشانى (تهران ۱۳۷۸)؛
  • شرح خطبه شقشقیه اثر سید محمدعلى موسوى خلخالى (تبریز ۱۳۵۸ش/۱۳۹۹).[۳۱]

پانویس

  1. بیهقى، ج۱، ص۲۲۷.
  2. رجوع کنید به نواب لاهیجانى، ص۱۴۵.
  3. ابن منظور، ذیل «شقق».
  4. بیهقى، همانجا.
  5. ابن منظور، ذیل «قمص».
  6. طبرسى، ج۱، ص۲۸۱؛ شیخ مفید، ج۱، ص۲۸۷؛ قطب راوندى، ج۱، ص۱۳۳.
  7. سبط ابن جوزى، ص۱۱۷.
  8. براى نمونه رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۱، ص۱۵۰؛ مفید؛ طبرسى، همانجاها.
  9. رجوع کنید به محمودى، ج۲، ص۵۱۲.
  10. رجوع کنید به کتاب ۲، ص۳۸۳.
  11. رجوع کنید به امینى، ج۷، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
  12. ابن بابویه، ۱۳۶۱ش، ص۳۶۰ـ۳۶۴، همو، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۱، ص۱۵۰ـ۱۵۱.
  13. رجوع کنید به ابن ابى الحدید، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۰۶؛ ابن میثم، ج۱، ص۲۵۲.
  14. متوفى ۲۴۶؛ رجوع کنید به طوسى، ص۳۷۲.
  15. متوفى ۳۱۲؛ رجوع کنید به ابن میثم، ج۱، ص۲۵۳.
  16. متوفى ۳۰۳؛ رجوع کنید به مجلسى، ج۲۹، ص۵۰۶.
  17. متوفى ۳۶۰؛ رجوع کنید به قطب راوندى، همانجا؛ محمودى، ج۲، ص۵۱۲.
  18. رجوع کنید به ابن بابویه، همانجاها؛ مفید، ج۱، ص۲۸۷ـ۲۹۰.
  19. رجوع کنید به ابن ابى الحدید، ج۱، ص۱۵۲ـ۱۵۳.
  20. خوئى، ج۲، ص۲۷۳.
  21. ج۱، ص۱۹۷.
  22. رجوع کنید به ابن بابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۱، ص۱۵۰؛ مفید، ج۱، ص۲۸۷.
  23. جعفرى، ج۱، ص۱۲۸؛ واعظ زاده خراسانى، ص۲۴.
  24. رجوع کنید به همان، ج۱، ص۲۵۲.
  25. رجوع کنید به ذهبى، ج۳، ص۱۲۴؛ ابن حجر عسقلانى، ج۴، ص۲۲۳.
  26. رجوع کنید به ج۱، ص۱۵۶ـ۱۵۹.
  27. رجوع کنید به طبرسى، ج۱، ص۲۸۱؛ ابن میثم، ج۱، ص۲۵۱ـ۲۵۲.
  28. ج۱، ص۳۱۷.
  29. رجوع کنید به ابن میثم، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰.
  30. رجوع کنید به مجلسى، ج۲۹، ص۴۹۷ـ۵۴۸.
  31. براى اطلاع از دیگر شروح این خطبه رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانى، ج۱۳، ص۲۲۲؛ حسینى، ج۱، ص۳۲۴.

منابع

پیوندها