مرتضی حائری یزدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۲۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''شیخ مرتضی حائرى یزدى''' (۱۳۳۴ - ۱۴۰۶ ق) (1295 - 1364 ش) فرزند [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]، از [[فقیه|فقها]] و علمای مجاهد [[شیعه]] در قرن پانزده هجری بود. وی مؤسس صندوق ذخیره علوى در [[قم]] و عضو مجلس خبرگان قانون اساسى بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در [[ایران]] بود.
'''منبع:''' ستارگان حرم، جلد 2
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = مرتضی حائرى یزدى
 +
||تصویر=[[پرونده:Haeri Y.jpg|۲2۰px|center]]
 +
||زادروز = ۱۳۳۴ قمری
 +
|زادگاه = اراک
 +
|وفات = ۱۴۰۶ قمری
 +
|مدفن =  [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه عليها السلام|حرم حضرت معصومه]]
 +
|اساتید =  [[سید محمد محقق داماد|سید محمد محقق داماد]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمره اى]]، [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]]،...
 +
|شاگردان =  سید عباس خاتم یزدى، [[محمدمهدی ربانی رانکوهی املشی|محمدمهدى ربانى املشى]]، محمد محمدى رى شهرى،...
 +
|آثار = ابتغاء الفضیلة فى شرح الوسیلة، مبانی‌الاحکام فی اصول شرایع‌الاسلام، کتاب الخمس،،...
 +
}}
 +
==ولادت==
  
'''نویسنده:''' احمد محيطى اردكانى
+
مرتضى حائری یزدی، فرزند آیت الله حاج [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى یزدى]] (مؤسس [[حوزه علمیه قم|حوزه علمیه قم]])، روز چهاردهم [[ذى الحجه]] سال ۱۳۳۴ هـ.ق (۱۲۹۵ شمسی) در اراک به دنیا آمد. او در خاندان علم و فضیلت و [[تقوا]] رشد نمود و در شش سالگی همراه پدرش به [[قم]] رفت.<ref>کتاب الخمس، حاج شیخ مرتضى حائرى، تحقیق حاج شیخ محمدحسین امراللهى، ج۱، ص۶.</ref>
  
==حاج شيخ مرتضى حائرى يزدى==
+
==تحصیل و استادان==
  
'''شيداى عترت'''
+
شیخ مرتضى حائرى در تحصیل [[علم]] و دانش بسیار کوشا بود. بعد از اتمام دروس مقدماتى، [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[فلسفه]] را نزد استادان شایسته و آیات عظام فراگرفت. وی علاوه پدرش -آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حایرى]] (متوفى ۱۳۵۵ هـ.ق)- از عالمان بزرگ دیگری نیز بهره مند شد، از جمله:
  
حاج آقا مرتضى فرزند ارشد آيت الله مؤسس حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى، روز چهاردهم [[ذى الحجه]] سال 1334 هدر اراك به دنيا آمد.(1)
+
#آیت الله [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانى]]: وى مى فرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آیت الله مؤسس به من فرمود: [[فرائد الاصول (کتاب)|فرائد الاصول]] را براى ایشان درس بگو، و به او اجازه بده که حرف بزند و مطلبى که به ذهنش مى آید بیان کند. کاملاً معلوم است که مرحوم پدرشان بسیار عنایت داشتند که فقاهت و [[اجتهاد]] فرزندشان شکوفا شود و به مراتب عالى علمى نایل گردد.<ref> همان، ص ۱۲۸.</ref>
 +
#آیت الله [[سید محمدتقی خوانساری|سید محمدتقى خوانسارى]] (متوفى ۱۳۷۱ هـ.ق)
 +
#آیت الله [[سید محمد محقق داماد|سید محمد محقق داماد]] (متوفى ۱۳۸۸ هـ.ق) داماد حاج شیخ عبدالکریم حائرى
 +
#آیت الله [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت کوه کمره اى]] (متوفى ۱۳۷۲ هـ.ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى
 +
#آیت الله [[آیت الله بروجردی|سید حسین بروجردى]] (متوفى ۱۳۸۰ هـ)
 +
#آیت الله [[امام خمینى]] بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران (متوفى ۱۳۶۸ ه.ش).<ref>همان، ص ۱۲۸، کتاب الخمس، حاج آقا مرتضى حائرى، ص ۷ و زندگانى زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردى، على دوانى، ص ۲۶۵.</ref>
  
'''تبارى پاك'''
+
==تدریس و شاگردان==
 +
آیت الله حاج آقا مرتضى، بیش از چهل سال در [[حوزه علمیه قم]] به تدریس سطح و خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] پرداخت و شاگردان ممتازى تربیت و تحویل جامعه داد. وى در نحوه تدریس کمتر به نقل اقوال دیگر علما مى پرداخت، ولى در تقسیم بندى مطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش بسیار دقیق و ممتاز بود.<ref> گفتگو با حجة الاسلام آمیرزا محمد پیشوایى که در حدود چهل سال در درس ایشان شرکت نموده و با ایشان محشور بوده است.</ref>
  
پدر بزرگوارش مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم در سال 1280 ه.ق در مهرجرد ميبد ديده به جهان گشود و پدربزرگش مرحوم محمدجعفر مهرجردى، فردى صالح، پرهيزكار و متقى بود، مادرش از اهالى اردكان مى باشد كه پس از ازدواج با آقاى محمدجعفر به مهرجرد كه در دو فرسخى اردكان مى باشد نقل مكان كرد.
+
بعضى از شاگردان مرتضى حائرى یزدی عبارتند از:
  
آيت الله مؤسس با ارشاد آقاى مير ابوجعفر، نزد ملا على‌اصغر مجدالعلماء اردكانى صاحب كتاب «هدية المهدوية» در اردكان به تحصيل پرداخت. سپس به يزد و از آن جا به [[كربلا]] و [[سامرا]] و [[نجف]] رفت و به درجات عالى علمى دست يافت.
+
#آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدى
 +
#آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار
 +
#آیت الله [[محمدمهدی ربانی رانکوهی املشی|محمدمهدى ربانى املشى]]
 +
#آیت الله محمد محمدى رى شهرى
 +
#حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین امراللهى که فعلا مسؤول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد مى باشد.
 +
#حجت الاسلام حاج میرزا محمد پیشوایى ترک آبادى.<ref> تُرک آباد، روستایى در ۵ کیلومترى اردکان است.</ref>
 +
#حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین بهجتى، [[امام جمعه]] اردکان
 +
#حجت الاسلام حاج سید على آقا محقق داماد، خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى
 +
#حجت الاسلام محمدحسین اشعرى
 +
#حجت الاسلام سید حسن آل طه
 +
#حجت الاسلام سید صادق حسینى مآب یزدى.<ref>گفتگو با حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین امراللهى، مسئول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد و آقاى پیشوایى.</ref>
  
تا اين كه در سال 1333 يا 1332 ه.ق به اراك(2) مهاجرت نموده و بيش از هشت سال در آن شهر عهده‌دار حوزه علميه و تربيت طلاب و فضلا گرديد. و بالاخره در ماه [[رجب]] 1340 همراه با آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (متوفاى 1371 ه.ق) و آيت الله حاج ميرزا مهدى بروجردى (متوفى 1388 ه.ق) و شيخ احمد مهرجردى يزدى و فرزندش آقا مرتضى كه در اين ايام بيش از شش سال نداشت به قم آمدند و با اصرار علما و اهالى قم در اين شهر مقيم گرديد.(3)
+
==فعالیت‌های سیاسی==
  
اولين اقدام مهم مرحوم آيت الله حائرى در اين سال تأسيس [[حوزه علميه]] قم در شرايط دشوار آن روز، كه تقريباً با كودتاى انگليسى رضاخان مصادف بود، مى باشد. رضاخان بعد از تحكيم پايه هاى قدرت خود، تلاش گسترده اى براى انحلال حوزه نوپاى قم داشت، و اگر لطف خدا و عنايت حضرت ولى عصر ارواحنا فداه و همت و پشتكار و مقاومت مرحوم حاج شيخ عبدالكريم نبود بى ترديد اثرى از آن زحمات باقى نمى ماند.(4)
+
از خصوصیات آشکار آن عالم وارسته این بود که هیچ گاه در مبارزه با انحرافات و کجروى ها سستى نشان نمى داد و در مقام [[امر به معروف و نهی از منکر|نهى از منکر]] و دفع [[بدعت]] ها و خلاف ها شجاع بود. در زمان حکومت [[طاغوت]]، با قوانین ضدخدایى شاه معدوم به طور محسوس مخالفت مى نمود و رسما در صف مبارزان و مخالفان رژیم قرار داشت. گاهى در مجلس عمومى، علیه نظام ستم شاهى سخنرانى مى کرد.<ref> آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۵۳.</ref>
  
آن فقيه بزرگوار سرانجام در شب 17 [[ذی القعده]] سال 1355 مطابق 1315 ه.ش در سن 83 سالگى به ديار باقى شتافت، و پيكر مطهرش، در رواق بالاى سر [[حضرت معصومه]] سلام الله عليها به خاك سپرده شد. يادش گرامى و راهش پر رهرو باد.(5)
+
تا این که جریان انجمن هاى ایالتى و ولایتى پیش آمد؛ اولین جلسه مراجع بزرگ [[قم]] در رابطه با مقابله با همین قوانین باطل، در منزل ایشان تشکیل شد.<ref> بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى در ایران، سید حمید روحانى، ص ۱۴۹.</ref> روزنامه هاى عصر [[تهران]] که تصویب نامه دولت [[قم]] بود و قیود تغییر یافته آن را منتشر ساختند، نزدیک غروب به قم رسید، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى در میان عموم طبقات خاصه جامعه روحانیت پدید آمد، آن روز بعد از [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]]، در منزل آیت الله حائرى چند تن از علما و آیات عظام قم، چون [[امام خمینی|آیت الله خمینى]] و [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیت الله گلپایگانى]]... با حضور حاج آقا مرتضى حائرى، به طور فوق العاده جلسه اى تشکیل شد و تا پاسى از شب پیرامون تصویب نامه دولت و نحوه اقداماتى که مى باید انجام گیرد به مذاکره پرداختند.
  
ويژگي هاى اخلاقى، فعاليت هاى اجتماعى، استادان و شاگردان و آثار باقيمانده و ديگر خصوصيات آن عالم وارسته در اين مختصر نمى گنجد، تنها به سخن بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران [[امام خمينى]] در اين باره بسنده مى كنيم: «من خود در علماى زمان خود كسانى را ديدم كه رياست تامه يك مملكت، بلكه قطر [[شيعه]] را داشتند و سيره آن ها تالى تلو سيره رسول اكرم صلی الله علیه و آله بود. جناب استاد معظم و فقيه مكرم حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى كه از هزار و سيصد و چهل و پنجاه و پنج رياست تامه و مرجعيت كامله قطر شيعه را داشت، همه ديديم كه چه سيره اى داشته، با نوكر و خادم خود هم سفره بود و هم غذا بود. روى زمين مى نشست و با اصاغر طلاب مزاح هاى عجيب و غريب مى فرمود، اخيرا كه كسالت داشت بعد از مغرب بدون ردا يك رشته مختصرى دور سرش پيچيده بود و گيوه بپا كرده، در كوچه قدم مى زد، وقعش در قلوب بيشتر مى شد و به مقام او از اين كارها لطمه اى وارد نمى آورد».
+
بعد از صدور اعلامیه مراجع بزرگ قم، تلگراف دیگرى صادر شد که آقایان علما و آیات عظام مرحوم [[سید احمد شبیری زنجانی|سید احمد زنجانى]] و [[سید محمد محقق داماد|محقق داماد]] و [[میرزا هاشم آملی|شیخ هاشم آملى]] و حاج آقا مرتضى حائرى آن را امضاء کرده بودند و در روز ۱۷ مهرماه ۱۳۴۱ که فقط یک شب از اعلام آن در جراید شهر تهران مى گذشت مخابره گردید.<ref> آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۵۵ و بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى در ایران، روحانى، ص ۱۵۰.</ref>
  
امام راحل در جاى ديگر نيز فرمودند: «آيا ما مفت خوريم كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم ما وقتى كه از دنيا مى رود همان شب آقازاده هايش شام نداشتند؟!».(6)
+
حاج آقا مرتضى بعد از دستگیرى [[امام خمینی|امام خمینى]] نیز همراه علماى دیگر قم اعلامیه هاى مشترکى در تأیید نهضت آن قائد عظیم الشأن امضا نمود و پس از پیروزى انقلاب اسلامى [[ایران|ایران]] به عنوان یکى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آن مجلس حضور یافت.
  
'''استادان'''
+
==آثار و تألیفات==
  
حاج آقا مرتضى در خاندان علم و فضيلت و [[تقوا]] رشد نمود و در تحصيل علم و دانش بسيار كوشا بود، بعد از اتمام دروس مقدماتى، [[فقه]] و [[اصول]] و [[فلسفه]] را نزد استادان شايسته و آيات عظام فراگرفت.
+
'''<I>کتاب هاى چاپ شده:</I>'''
 +
[[پرونده:Delbaran.jpg|thumb|left|سر دلبران - یکی از آثار آیت الله حائری یزدی]]
 +
#ابتغاء الفضیلة فى شرح الوسیلة، که محور بحث‌شان در این کتاب مکاسب محرمه از کتاب «وسیلةالنجاة» زعیم بزرگ مسلمین [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] است و جلد اول آن به چاپ رسیده.
 +
#مبانی‌الاحکام فی اصول شرایع الاسلام، یک دوره کامل اصول فقه به ترتیب مباحث کفایةالاصول است.
 +
#رساله اى در [[نماز جمعه]]
 +
#کتاب الخمس، با تحقیق حجةالاسلام شیخ محمدحسین امراللهى
 +
#پرتوى از انوار آسمانى، تحت عنوان «علوم قرآن» درباره [[اعجاز قرآن]] است.
 +
#مباحثى در [[تفسیر]] [[سوره حمد]] که در مجله کتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسیده است.
 +
#ماجراهایی معنوی و عرفانی با نام «سِرّ دلبران».
  
بعضى از استادان وى عبارتند از:
+
'''<I>کتاب هاى چاپ نشده:</I>'''
  
1- آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى: وى مى فرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آيت الله مؤسس به من فرمود: فرائد الاصول را براى ايشان درس بگو، و به او اجازه بده كه حرف بزند و مطلبى كه به ذهنش مى آيد بيان كند. كاملاً معلوم است كه مرحوم پدرشان بسيار عنايت داشتند كه فقاهت و [[اجتهاد]] فرزندشان شكوفا شود و به مراتب عالى علمى نايل گردد.(7)
+
#رساله اى در [[نماز]] مسافر
 +
#رساله اى در [[طهارت]]
 +
#رساله اى در خلل الصلاة
 +
#دوره کامل [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] در سه جلد
 +
#یادداشت هایى به خط خودشان در ۱۳۵ صفحه
 +
#مجموعه چند سخنرانى در [[ایام فاطمیه|ایام فاطمیه]].<ref> کتاب الخمس، ص ۸-۹ و آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۳-۱۳۴.</ref>
  
2- آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى (متوفاى 1371 ه.ق)
+
'''<I>ذوق شعرى:</I>'''
  
3- آيت الله سيد محمد محقق داماد (متوفاى 1388 ه.ق) داماد حاج شيخ عبدالكريم حائرى.
+
حاج آقا مرتضى حائرى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نیز داشتند. نمونه اى از اشعارش که متضمن فضیلت زیارت [[امام رضا علیه السلام|امام هشتم]] علیه السلام و التجاء سوزان وى به دربار آن امام همام مى باشد و در [[جمادى الثانى]] ۱۳۸۹ در [[مشهد]] مقدس سروده اند چنین است:
 +
{{بیت|در خصال <ref>مقصود، کتاب خصال شیخ صدوق (متوفاى ۳۸۱ هـ.ق) است که در آن جا آمده: قال الرضا علیه السلام من زارنى على بعد دارى اتیته یوم القیامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها: اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا و عند الصراط و عند المیزان. الخصال باب الثلاثة، ح ۲۲۰.</ref>  آمد که نور هشتمین|آفتاب آسمان علم و دین}}
 +
{{بیت|لابس خلعت زخلوتگاه دوست|آن که راز علم الاسماء در اوست}}
 +
{{بیت|مظهر اسماء خلاق مبین|جانشین ذات رب العالمین}}
 +
{{بیت|گفت هر کس کو بیاید سوى من|ترک کوى خود کند در کوى من}}
 +
{{بیت|من به دیدارش روم دیگر سرا|وا رهانم زائرم را از بلا}}
 +
{{بیت|او اگر یک بار آید نزد من|من سه بار او را بیابم در محن}}
 +
{{بیت|اندر آن هنگامه پر هیمنه|که گهى از میسره گه میمنه}}
 +
{{بیت|نامه هاى بندگان از خوب و بد|سوى صاحب نامه ها پران شود}}
 +
{{بیت|واندر آن معبر که مى باید عبور|از صراط و رفتن از ظلمت به نور}}
 +
{{بیت|واندر آن موقف که وقت سنجش است|گاه سنجش غیرگاه بخشش است}}
 +
{{بیت|اندر این هنگامه هاى پرخطر|که نباشد عفو و بخشش در نظر}}
 +
{{بیت|مى دهم سرمایه ها از نور خود|از گران سرمایه موفور خود}}
 +
{{بیت|تا که میزان عمل سنگین شود|نامه ها چون بوستان رنگین شود}}
 +
{{بیت|با همان سرایه با اذن اله|راه را سازم برایش شاهراه}}
 +
{{بیت|اى علىّ عالى اى نور خدا|اى که باشى بر رضاى حق رضا}}
 +
{{بیت|من به دیدارت مکرر آمدم|لطف ها باید بیایم دم بدم}}
 +
{{بیت|هم به دنیا هم به عقبى بایدت|لطف هایى که تو را مى شایدت}}
 +
{{بیت|در پناه خود همى گیرى مرا|با جمیع دوستان و اقربا}}
 +
{{بیت|در دلم نور معارف افکنى|و از خرافات جهات دورم کنى}}
 +
{{بیت|از خواهم اى ولىّ اتقیاء|اى مهین سبط امیرالاوصیاء}}
 +
{{بیت|وقت مردن کلبه ام روشن کنى|از قدومت گلخنم گلشن کنى}}
 +
{{بیت|روى مهر تو بهشت است اى رضا|بلکه باشد از [[بهشت]]، اکبر، رضا<ref> آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۹-۱۴۲ به نقل از مکتب اسلام سال ۲۶ ش.</ref>}}
  
4- پدرشان آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايرى (متوفاى 1355 ه.ق)
+
==ویژگی‌هاى اخلاقى==
  
5- آيت الله سيد محمد حجت كوه كمره اى (متوفاى 1372 ه.ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى.
+
مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آیت الله مؤسس مى باشد که [[زهد]] و [[تقوا]]، ساده زیستى، دورى از مظاهر فریبنده دنیا، نادیده گرفتن تشریفات ظاهرى، پرهیز از خلاف گویى و تملق و دیگر صفات نیکو را از آن پدر بزرگوارش به ارث برده بود. با آن که فقیهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف  اندیش بود، رساله عملیه ننوشت و هیچ گاه دنبال [[مرجعیت]] نبود.<ref>آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۰-۱۳۱.</ref>
 
 
6- آيت الله حاج سيد حسين بروجردى (متوفاى 1380 ه.ق)
 
 
 
7- آيت الله [[امام خمينى]] بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران (متوفاى 1368 ه.ش).(8)
 
 
 
'''تدريس'''
 
 
 
آيت الله حاج آقا مرتضى، بيش از چهل سال در حوزه علميه [[قم]] به تدريس سطح و خارج [[فقه]] و [[اصول]] پرداخت و شاگردان ممتازى تربيت و تحويل جامعه داد. وى در نحوه تدريس كمتر به نقل اقوال ديگر علما مى پرداخت، ولى در تقسيم بندى مطالب و تبيين ادله آن و انتخاب نظر خويش بسيار دقيق و ممتاز بود.(9)
 
 
 
'''بعضى از شاگردان'''
 
 
 
* 1- آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدى
 
 
 
* 2- آيت الله حاج شيخ حسين شب زنده دار
 
 
 
* 3- آيت الله شهيد محمدمهدى ربانى املشى
 
 
 
* 4- آيت الله محمد محمدى رى شهرى
 
 
 
* 5- حجة الاسلام حاج شيخ محمدحسين امراللهى، كه فعلا مسؤول تحقيق و تنظيم و نشر آثار استاد مى باشد.
 
 
 
* 6- حجة الاسلام حاج ميرزا محمد پيشوايى ترك آبادى.(10)
 
 
 
* 7- حجة الاسلام حاج شيخ محمدحسين بهجتى، «شفق» امام جمعه اردكان.
 
 
 
* 8- حجة الاسلام حاج سيد على آقا محقق داماد، خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى.
 
 
 
* 9- حجة الاسلام محمدحسين اشعرى.
 
 
 
* 10- حجة الاسلام سيد حسن آل طه.
 
 
 
* 11- حجة الاسلام سيد صادق حسينى مآب يزدى.(11)
 
 
 
'''ويژگي هاى اخلاقى'''
 
 
 
مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آيت الله مؤسس مى باشد كه [[زهد]] و [[تقوا]]، ساده زيستى، دورى از مظاهر فريبنده دنيا، ناديده گرفتن تشريفات ظاهرى، پرهيز از خلاف گويى و تملق و ديگر صفات نيكو را از آن پدر بزرگوار به ارث برده بود. با آن كه فقيهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف  انديش بود، رساله عمليه ننوشت و هيچ گاه دنبال [[مرجعيت]] نبود، حتى براى درس گفتن بر منبر مى نشست با آن كه جمعيت شاگردان وى كم نبود، باز پاى منبر روى زمين مى نشست و درس مى گفت.(12)
 
  
 
'''<I>عدالت:</I>'''
 
'''<I>عدالت:</I>'''
  
به مرحوم آيت الله مؤسس گفتند، شما پول هاى سهم امام و سهم سادات را در منزل نگهدارى نكنيد ممكن است اتفاقى بيفتد. ايشان فرمودند: «ما كسى در خانه نداريم، جز آقا مرتضى كه عادل است و مهدى كه پسر خوبى است».(13)
+
به مرحوم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|آیت الله حائری]] گفتند، شما پول هاى سهم امام و سهم [[سادات]] را در منزل نگهدارى نکنید، ممکن است اتفاقى بیفتد. ایشان فرمودند: «ما کسى در خانه نداریم، جز آقا مرتضى که عادل است و مهدى که پسر خوبى است».<ref> همان و گفتگو با حجج اسلام، پیشوایى و امراللهى.</ref>
 
 
'''<I>پرهيز از دروغ:</I>'''
 
 
 
مردى كه خدمتكار آقا مرتضى بود گفت: يك روز آقايى آمد درِ منزل و از آقا مرتضى كمكى مى خواست كه در توان آقا نبود. كسى از اهل خانه به من گفت: برو و بگو آقا در منزل نيست. ايشان برآشفت و گفت يعنى [[دروغ]] بگوييم! هرگز! سپس خودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند. هرگاه مى خواست كسى را تأييد كند مى گفت: تا به حال از او دروغ نشنيدم.(14)
 
 
 
'''<I>احترام به شخصيت ديگران:</I>'''
 
 
 
بارها مى فرمود: من به خانواده سفارش مى كنم كه خادم خانه را با تجليل نام ببر و خود هرگاه مى خواست خادم را كه نامش رحمت الله بود، صدا زند، مى فرمود: آقا مشهدى رحمت الله. سپس مى فرمود: هر كس پيش خودش شخصيتى دارد و شخصيت اشخاص محترم است.(15)
 
 
 
'''<I>زهد و پرهيز از اسراف:</I>'''
 
 
 
وى تا آخر عمر در خانه پدري‌اش كه با خشت و گل ساخته شده بود زندگى كرد، بدون اين كه آن را نوسازى كند يا تغيير دهد. يك وقت سقف يكى از ساختمان هاى منزل مشرف به خراب شدن بود، معمارى حاضر شد با خرج خودش بدون اين كه از سهم مبارك امام علیه السلام باشد آن را بازسازى كند. اول حاج آقا مرتضى پذيرفت، اما چند روز بعد پشيمان شد و فرمود: هنوز ساختمان محكم است و براى عمر ما كافى است. ديگرى خواست همه خانه را خراب كند و در چند طبقه بازسازى كند تا جوابگوى حوائج و رفت و آمدها را بدهد، اما ايشان نپذيرفتند.
 
 
 
وى آن قدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مى كرد كه پاكت نامه ها و تلگراف ها كه براى ايشان مى آمد، نگه مى داشتند و درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] را روى آن مى نوشتند.(16)
 
 
 
'''خدمات اجتماعى و كمك به درماندگان'''
 
 
 
اهتمام به رفع گرفتارى هاى مردم درمانده، برطرف كردن مشكلات زندگى آنها از ديگر خصوصيات بارز اين مرد بزرگ بود. درب خانه اش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مى توانستند نيازهاى خود را با وى در ميان بگذارند و مشكلات خود را به وسيله او حل كنند.
 
 
 
تعدادى از بازاريان محترم و تجار و بازرگانان متدين و كسبه علاقمند به امور خير، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نيازمندي هاى يتيمان و درماندگان جلساتى داشتند و يتيمان زياد و خانواده هاى بى سرپرست بسيارى زير پوشش داشتند و به شكل آبرومندانه به وضع آن ها رسيدگى مى كردند و به زندگى بى رونق آنان سامان مى بخشيدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهيزيه دختران بى سرپرست و مخارج ازدواج و عروسى آن ها را با احترام تأمين مى كردند.(17)
 
 
 
'''تلاوت قرآن'''
 
 
 
اين فقيه بزرگوار، بسيار [[قرآن]] تلاوت مى كرد به گونه اى كه مى توان گفت بيشتر آيات آن را حفظ شده بود. بدين سبب گاهى سه جزء قرآن را در يك ساعت تلاوت مى كرد و در سه روز تمام قرآن را ختم مى نمود. بارها مى فرمود: وقتى در آيات قرآنى تأمل و دقت مى كنم، هر آيه اى از آن به اندازه اى جامعيت دارد كه به نظر معجزه آسا است و هر آيه اى عصاى موسى است. در حاشيه قرآنى كه تلاوت مى نمود نظريات تفسيرى خودشان را نيز نوشته اند كه هنوز مخطوط باقى است.(18)
 
 
 
'''عشق به على بن موسى الرضا علیه السلام'''
 
 
 
وى علاقه خاصى به [[اهل بيت]] علیهم السلام به ويژه حضرت [[امام رضا]] علیه السلام داشت و به گونه اى كه اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا علیه السلام را مى شنيد اشك از ديدگانش سرازير مى گشت. بدين جهت بيشتر تعطيلات حوزه در [[مشهد]] مقدس در جوار آن امام همام علیه السلام بسر مى برد. بنابر اظهار خودشان بيش از شصت سفر به خراسان رفتند و هر بار مدت ها در آن جا بودند و عنايت خاصى به [[زيارت]] امام رضا علیه السلام داشتند. به [[سادات]] و ذريه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله علاقه خاصى داشتند و براى آن ها احترام ويژه اى قائل بودند.(19)
 
 
 
'''زيارت حضرت معصومه سلام الله علیها'''
 
 
 
صبح پنج شنبه 16 [[صفر]] 1405 داخل حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها نزديك درب ايوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضريح مطهر ايستاده، [[زيارت]] آن حضرت را تمام كرده بودم كه آيت الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزديكى ايستاده مشغول زيارت شدند. پس از اتمام زيارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مكان زيارت در اين حرم و معناى اين جمله كه بايد زيارت «عندرأسها» باشد سؤال كردند.
 
 
 
وى در جواب آن دو روحانى اين گونه فرمود: «عندرأسها» غير از «فوق رأسها» است. و در اينجا كه من ايستاده ام (نزديك درب ايوان طلا) هم «عندرأسها» صدق مى كند و هم رو به قبله ايستاده ام. سپس فرمودند: من در خواب، ديدم كه حضرت ولى عصر [[امام زمان]] عجل الله تعالى فرجه و دو نفر ديگر با هم در همين جا كه من ايستاده ام مشغول زيارت خواندن بودند.(20)
 
 
 
ايشان اضافه فرمودند: افرادى كه بالاسر حضرت رو به قبله مى ايستند و زيارت مى خوانند، در حقيقت پشت به رأس آن حضرت كرده اند. آيت الله حاج آقا مرتضى پس از اتمام جواب آمدند بالاى سر آن حضرت و توقف كوتاهى كردند و بعد در گوشه اى از مسجد بالاسر مقدارى نشستند و [[دعا]] خواندند. سپس نزد قبر پدر بزرگوارشان رفته مشغول تلاوت قرآن و دعا شدند.
 
 
 
'''مكاشفات و صفاى باطن'''
 
 
 
آن عارف فقيه، داراى مقامات معنوى بالايى بودند، خواب هاى صادق و مكاشفات عجيبى داشتند، بعضى از آن ها را در يادداشت هاى خودشان ذكر كرده اند. يك نمونه آن چنين است كه خود نگاشته اند: «در سفر دوم كه به مشهد مقدس در خدمت صديق محترم آقاى حاج آقا مجتبى اراكى رفتم، ايشان حقير را به خانه برد و نگذاشت با جناب آقاى محمدى در مدرسه سليمان خان زندگى كنم و در خانه ايشان خوابيدم. قبل از آن از حضرت ابى الحسن الرضا عليه آلاف التحية والثناء حاجتى خواسته بودم. از خواب كه بلند شدم ديدم به ديوار جواب آن به طريق اجمال كه موكول به اراده [[حق]] متعال نموده بود، نوشته شده است پس از ديدن محو شد».(21)
 
 
 
'''ذوق شعرى'''
 
 
 
حاج آقا مرتضى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نيز داشتند، نمونه اى از اشعارش كه متضمن فضيلت زيارت امام هشتم علیه السلام والتجاء سوزان وى به دربار آن امام همان مى باشد و در [[جمادى الثانى]] 1389 در [[مشهد]] مقدس سروده اند و در حرم مطهر قرائت گرديده است چنين است:
 
 
 
در خصال(22) آمد كه نور هشتمين × آفتاب آسمان علم و [[دين]]
 
 
 
لابس خلعت زخلوتگاه دوست × آن كه راز علم الاسماء در اوست
 
 
 
مظهر اسماء خلاق مبين × جانشين ذات رب العالمين
 
 
 
گفت هر كس كو بيايد سوى من × ترك كوى خود كند در كوى من
 
 
 
من به ديدارش روم ديگر سرا × وا رهانم زائرم را از بلا
 
 
 
او اگر يك بار آيد نزد من × من سه بار او را بيابم در محن
 
 
 
اندر آن هنگامه پر هيمنه × كه گهى از ميسره گه ميمنه
 
 
 
نامه هاى بندگان از خوب و بد × سوى صاحب نامه ها پران شود
 
 
 
واندر آن معبر كه مى بايد عبور × از صراط و رفتن از ظلمت به نور
 
 
 
واندر آن موقف كه وقت سنجش است × گاه سنجش غيرگاه بخشش است
 
 
 
اندر اين هنگامه هاى پرخطر × كه نباشد عفو و بخشش در نظر
 
 
 
مى دهم سرمايه ها از نور خود × از گران سرمايه موفور خود
 
 
 
تا كه ميزان عمل سنگين شود × نامه ها چون بوستان رنگين شود
 
 
 
با همان سرايه با اذن اله × راه را سازم برايش شاهراه
 
 
 
اى علىّ عالى اى نور خدا × اى كه باشى بر رضاى حق رضا
 
 
 
من به ديدارت مكرر آمدم × لطف ها بايد بيايم دم بدم
 
 
 
هم به دنيا هم به عقبى بايدت × لطف هايى كه تو را مى شايدت
 
 
 
در پناه خود همى گيرى مرا × با جميع دوستان و اقربا
 
 
 
در دلم نور معارف افكنى × و از خرافات جهات دورم كنى
 
 
 
از خواهم اى ولىّ اتقياء × اى مهين سبط اميرالاوصياء
 
 
 
وقت مردن كلبه ام روشن كنى × از قدومت گلخنم گلشن كنى
 
 
 
روى مهر تو بهشت است اى رضا × بلكه باشد از [[بهشت]]، اكبر، رضا(23)
 
 
 
'''مبارزات'''
 
 
 
از خصوصيات آشكار آن عالم وارسته اين بود كه هيچ گاه در مبارزه با انحرافات و كجروى ها سستى نشان نمى داد و در مقام نهى از منكر و دفع بدعت ها و خلاف ها شجاع بود. در زمان حكومت طاغوت، با قوانين ضدخدايى شاه معدوم به طور محسوس مخالفت مى نمود و رسما در صف مبارزان و مخالفان رژيم قرار داشت. گاهى در مجلس عمومى، عليه نظام ستم شاهى سخنرانى مى كرد.(24) تا اين كه جريان انجمن هاى ايالتى و ولايتى پيش آمد؛ اولين جلسه مراجع بزرگ [[قم]] در رابطه با مقابله با همين قوانين باطل، در منزل ايشان تشكيل شد.(25)
 
 
 
روزنامه هاى عصر تهران كه تصويب نامه دولت قم بود و قيود تغيير يافته آن را منتشر ساختند، نزديك غروب به قم رسيد، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى در ميان عموم طبقات خاصه جامعه روحانيت پديد آمد، آن روز بعد از [[نماز مغرب]] و [[نماز عشاء]] تقريبا سه ساعت بعد از رسيدن جرائد به قم، در منزل آيت الله حائرى چند تن از علما و آيات عظام قم، چون آيت الله خمينى و آيت الله گلپايگانى... با حضور حاج آقا مرتضى فرزند بزرگوار حاج شيخ عبدالكريم حائرى، به طور فوق العاده جلسه اى تشكيل شد و تا پاسى از شب پيرامون تصويب نامه دولت و نحوه اقداماتى كه مى بايد انجام گيرد به مذاكره پرداختند.
 
 
 
بعد از صدور اعلاميه مراجع بزرگ قم، تلگراف ديگرى صادر شد كه آقايان علما و آيات عظام مرحوم سيد احمد زنجانى و محقق داماد و حاج شيخ هاشم آملى و حاج آقا مرتضى حائرى آن را امضاء كرده بودند و در روز 17 مهرماه 1341 كه فقط يك شب از اعلام آن در جرايد شهر تهران مى گذشت مخابره گرديد.(26)
 
 
 
حاج آقا مرتضى بعد از دستگيرى امام خمينى نيز همراه علماى ديگر قم اعلاميه هاى مشتركى در تأييد نهضت آن قائد عظيم الشأن امضا نمود و پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران به عنوان يكى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آن مجلس حضور يافت.
 
 
 
امام خمينى نيز براى اين عالم بزرگوار احترام ويژه اى قائل بود و در پيامى وى را چنين ستود: «اين بزرگوار، علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن به طور شايسته برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ايران از اشخاص پيشقدم در اين نهضت مقدس بودند. فجراه اللّه عن الاسلام خيرا».(27)
 
 
 
'''آثار باقيمانده:'''
 
 
 
'''<I>كتاب هاى چاپ شده:</I>'''
 
 
 
* 1- ابتغاء الفضيلة فى شرح الوسيلة، كه محور بحث‌شان در اين كتاب مكاسب محرمه از كتاب وسيلة النجاة زعيم بزرگ مسلمين آسيد ابوالحسن اصفهانى است و جلد اول آن به چاپ رسيده.
 
 
 
* 2- رساله اى در [[نماز جمعه]].
 
 
 
* 3- كتاب الخمس، با تحقيق حجة الاسلام شيخ محمدحسين امراللهى.
 
 
 
* 4- پرتوى از انوار آسمانى، تحت عنوان «علوم قرآن» درباره [[اعجاز قرآن]] است.
 
 
 
* 5- مباحثى در [[تفسير]] [[سوره حمد]] كه در مجله كتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسيده است.
 
 
 
'''<I>كتاب هاى چاپ نشده:</I>'''
 
 
 
* 1- رساله اى در [[نماز مسافر]].
 
 
 
* 2- رساله اى در طهارت.
 
 
 
* 3- رساله اى در خلل صلاة.
 
 
 
* 4- دوره كامل [[اصول]] در سه جلد.
 
 
 
* 5- يادداشت هايى به خط خودشان در 135 صفحه.
 
 
 
* 6- مجموعه چند سخنرانى در ايام فاطميه.(28)
 
 
 
'''وفات'''
 
 
 
مرحوم آيت الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و كوشش در راه احياى دين مبين [[اسلام]] و تربيت شاگردانى والامقام دچار كسالت قلبى شده و اين موجب گرديده بود گاهى در كار تدريس‌شان وقفه اى به وجود آيد. خصوصاً در ماه هاى اخير عمرشان كه با سختى تدريس مى فرمود، اما عنايت و توجه و اهميت درس براى ايشان به اندازه اى بود كه با همان حال مريضى به خود اجازه نمى دادند كه درس را تعطيل كنند. بالاخره در شب 24 [[جمادى الثانى]] 1406 مصادف با 25 اسفند 1364 [[روح]] پاكش به [[ملكوت]] اعلى پيوست.
 
 
 
صبح روز بعد، جنازه آن زاهد عالم را از مدرسه روبروى منزلشان تشيع كردند و به صحن حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها آوردند. آيت الله حاج سيد محمدرضا گلپايگانى بر پيكر پاك آن مرحوم [[نماز]] خواندند و جنازه را به سوى مسجد بالاسر آن حضرت بردند و پايين پاى پدر بزرگوارش به خاك سپردند.
 
 
 
[[امام خمينى]] پيام تسليتى براى حوزه هاى علميه و خانواده وى ارسال كردند كه متن آن چنين است: «رحلت اسف انگيز حضرت آيت الله حاج آقا مرتضى حائرى رحمة الله عليه موجب كمال تأثر و تأسف گرديد. ايشان در [[علم]] و عمل، به [[حق]]، خلف بزرگوار مرحوم آيت الله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شيخ عبدالكريم رضوان الله تعالى عليه بودند و كفى به شرفا و سعادة. اينجانب از اوائل تأسيس حوزه علميه پربركت قم كه به دست مبارك پدر بزرگوارشان تأسيس شد و موجب آن همه بركات شد، آشنايى با ايشان داشته و پس از مدتى از نزديك، معاشر و دوست صميمى بوديم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خير و سعى در انجام وظيفه علميه و دينيه از ايشان مشاهده ننمودم. اين بزگوار علاوه بر مقام فقاهت و [[عدالت]] از صفاى باطن به طور شايسته برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ايران از اشخاص پيشقدم در اين نهضت مقدس بودند فجزاه الله عن الاسلام خيرا. اينجانب به ملت محترم به ويژه اهالى وفادار قم و حضرات علماى اعلام مدرسين معظم حوزه علميه قم تسليت عرض مى كنم و براى خاندان معظم ايشان و فاميل محترمشان خصوصاً حضرت حجة الاسلام آقا حاج آقا مهدى حائرى اعزه اللّه از خداوند تعالى طلب صبر جميل و اجر جزيل مى نمايم. اميد است عنايت حضرت بقية اللّه روحى و ارواح العالمين لمقدنا الفداء شامل حال همه آنان و همه ملت مسلمان باشد والسلام على عباداللّه الصالحين. 15 اسفند 64 برابر با 24 [[جمادى الثانى]] سال 1406 هجرى قمرى. روح الله الموسوى الخمينى».
 
 
 
در همين تاريخ پيام تسليتى را آيت الله سيد محمدرضا گلپايگانى هم به همين مضامين صادر گرديد و تسليت آن بزرگوار نيز ابلاغ شد.(29)
 
 
 
پى نوشت
 
 
 
(1). كتاب الخمس، حاج شيخ مرتضى حائرى، تحقيق حاج شيخ محمد حسين امراللهى، ج 1، ص 6.
 
 
 
(2). در كتاب الخمس، آمده: وى در سال 1332 ه.ق به اراك رفتند.
 
 
 
(3). آيت الله مؤسس مرحوم آقاى حاج شيخ عبدالكريم حائرى قدس سره الشريف، على كريمى جهرمى، ج اول، ص 56.
 
 
 
(4). مجله نور علم، شماره مسلسل 11، ص 109.
 
 
 
(5). ر.ك: ريحانة الادب، محمدعلى مدرس، ج 1، ص 66، آينه دانشوران، سيد عليرضا ريحان يزدى، ص 22، تاريخ اردكان، على سپهرى، ج 1، ص 213.
 
 
 
(6). آيت الله مؤسس، على كريمى جهرمى، ص 54.
 
 
 
(7). همان، ص 128.
 
  
(8). همان، ص 128، كتاب الخمس، حاج آقا مرتضى حائرى، ص 7 و زندگانى زعيم بزرگ عالم تشيع آيت الله بروجردى، على دوانى، ص 265.
+
'''<I>پرهیز از دروغ:</I>'''
  
(9). گفتگو با حجة الاسلام آميرزا محمد پيشوايى كه در حدود چهل سال در درس ايشان شركت نموده و با ايشان محشور بوده است.
+
مردى که خدمتکار آقا مرتضى بود گفت: یک روز آقایى آمد درِ منزل و از آقا مرتضى کمکى مى خواست که در توان آقا نبود. کسى از اهل خانه به من گفت: برو و بگو آقا در منزل نیست. ایشان برآشفت و گفت یعنى [[دروغ]] بگوییم! هرگز! سپس خودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند. هرگاه مى خواست کسى را تأیید کند مى گفت: تا به حال از او دروغ نشنیدم.<ref> همان.</ref>
  
(10). تُرك آباد، روستايى در 5 كيلومترى اردكان است.
+
'''<I>احترام به شخصیت دیگران:</I>'''
  
(11). گفتگو با حجة الاسلام حاج شيخ محمدحسين امراللهى، مسئول تحقيق و تنظيم و نشر آثار استاد و آقاى پيشوايى.
+
بارها مى فرمود: من به خانواده سفارش مى کنم که خادم خانه را با تجلیل نام ببر و خود هرگاه مى خواست خادم را که نامش رحمت الله بود، صدا زند، مى فرمود: آقا مشهدى رحمت الله. سپس مى فرمود: هر کس پیش خودش شخصیتى دارد و شخصیت اشخاص محترم است.<ref> همان.</ref> همچنین به [[سادات]] و ذریه [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله علاقه خاصى داشتند و براى آن ها [[احترام]] ویژه اى قائل بودند.
  
(12). آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 130-131.
+
'''<I>پرهیز از اسراف:</I>'''
  
(13). همان و گفتگو با حجج اسلام، پيشوايى و امراللهى.
+
وى آن قدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مى کرد که پاکت نامه ها و تلگراف ها که براى ایشان مى آمد، نگه مى داشتند و درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] را روى آن مى نوشتند.<ref> همان.</ref>
  
(14). همان.
+
'''''خدمت به مردم:'''''
  
(15). همان.
+
درب خانه اش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مى توانستند نیازهاى خود را با وى در میان بگذارند و مشکلات خود را به وسیله او حل کنند. تعدادى از بازاریان محترم و تجار و بازرگانان متدین و کسبه علاقمند به امور خیر، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نیازمندی هاى یتیمان و درماندگان جلساتى داشتند و یتیمان زیاد و خانواده هاى بى سرپرست بسیارى زیر پوشش داشتند و به شکل آبرومندانه به وضع آن ها رسیدگى مى کردند و به زندگى بى رونق آنان سامان مى بخشیدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهیزیه دختران بى سرپرست و مخارج ازدواج و عروسى آن ها را با احترام تأمین مى کردند.<ref> همان.</ref>
  
(16). همان.
+
'''''تلاوت قرآن:'''''
  
(17). همان.
+
این فقیه بزرگوار، بسیار [[قرآن]] تلاوت مى کرد به گونه اى که مى توان گفت بیشتر [[آیه|آیات]] آن را حفظ شده بود. بدین سبب گاهى سه جزء قرآن را در یک ساعت [[تلاوت قرآن|تلاوت]] مى کرد و در سه روز تمام قرآن را [[ختم قرآن|ختم]] مى نمود. بارها مى فرمود: وقتى در آیات قرآنى تأمل و دقت مى کنم، هر آیه اى از آن به اندازه اى جامعیت دارد که به نظر معجزه آسا است و هر آیه اى عصاى موسى است. در حاشیه قرآنى که تلاوت مى نمود نظریات [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] خودشان را نیز نوشته اند که هنوز مخطوط باقى است.<ref> همان.</ref>
  
(18). همان.
+
'''''عشق به على بن موسى الرضا علیه السلام:'''''
  
(19). همان.
+
وى علاقه خاصى به [[اهل بیت]] علیهم السلام به ویژه حضرت [[امام رضا]] علیه السلام داشت و به گونه اى که اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا علیه السلام را مى شنید اشک از دیدگانش سرازیر مى گشت. بدین جهت بیشتر تعطیلات حوزه در [[مشهد]] مقدس در جوار آن امام همام علیه السلام بسر مى برد. بنابر اظهار خودشان بیش از شصت سفر به [[خراسان]] رفتند و هر بار مدت ها در آن جا بودند و عنایت خاصى به [[زیارت]] امام رضا علیه السلام داشتند.
  
(20). آيت الله حاج شيخ حسين شب زنده دار نيز اين خواب را در درس اخلاقشان در فيضيه روز 69/8/17 از مرحوم حاج آقا مرتضى بيان كردند.
+
'''''زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام:'''''
  
(21). زيراكس يادداشت هاى حاج آقا مرتضى، ص 32.
+
یکی از یاران ایشان نقل می کند: روزی داخل حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده، [[زیارت]] آن حضرت را تمام کرده بودم که آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکى ایستاده مشغول زیارت شدند. پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکان زیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت «عند رأسها» باشد سؤال کردند. وى در جواب آن دو روحانى این گونه فرمود: «عند رأسها» غیر از «فوق رأسها» است. و در اینجا که من ایستاده ام (نزدیک درب ایوان طلا) هم «عند رأسها» صدق مى کند و هم رو به [[قبله]] ایستاده ام. سپس فرمودند: من در خواب، دیدم که حضرت ولى عصر [[امام زمان]] عجل الله تعالى فرجه و دو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستاده ام مشغول زیارت خواندن بودند.<ref> آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار نیز این خواب را در درس اخلاقشان در فیضیه روز ۶۹/۸/۱۷ از مرحوم حاج آقا مرتضى بیان کردند.</ref>
  
(22). مقصود، كتاب خصال [[شيخ صدوق]] (متوفاى 381 ه.ق) است كه در آن جا آمده: قال الرضا علیه السلام من زارنى على بعد دارى اتيته يوم القيامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها: اذا تطايرت الكتب يمينا و شمالا و عند الصراط و عند الميزان. الخصال باب الثلاثة، ح 220.
+
==وفات==
  
(23). آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 139-142 به نقل از مكتب اسلام سال 26 ش.
+
مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاى دین مبین [[اسلام]] و تربیت شاگردانى والامقام، دچار بیماری قلبى شده و این موجب گردیده بود گاهى در کار تدریس‌شان وقفه اى به وجود آید. خصوصاً در ماه هاى اخیر عمرشان که با سختى تدریس مى فرمود، اما عنایت و توجه و اهمیت درس براى ایشان به اندازه اى بود که با همان حال مریضى به خود اجازه نمى دادند که درس را تعطیل کنند.  
  
(24). آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 153.
+
سرانجام در شب ۲۴ [[جمادى الثانى]] ۱۴۰۶ قمری (مصادف با ۲۵ اسفند ۱۳۶۴) روح پاکش به ملکوت اعلى پیوست. آیت الله حاج [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانى]] بر پیکر پاک آن مرحوم [[نماز میت|نماز]] خواندند و جنازه را به سوى مسجد بالاسر حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها بردند و پایین پاى پدر بزرگوارش به خاک سپردند.
  
(25). بررسى و تحليلى از نهضت [[امام خمينى]] در ايران، سيد حميد روحانى، ص 149.
+
[[امام خمینى]] پیام تسلیتى براى حوزه هاى علمیه و خانواده وى ارسال کردند که متن آن چنین است: «رحلت اسف انگیز حضرت آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى رحمة الله علیه موجب کمال تأثر و تأسف گردید. ایشان در [[علم]] و عمل، به حق، خلف بزرگوار مرحوم آیت الله العظمى استاد معظم حضرت آقاى [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم]] رضوان الله تعالى علیه بودند و کفى به شرفا و سعادة. اینجانب از اوائل تأسیس [[حوزه علمیه]] پربرکت قم که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تأسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس از مدتى از نزدیک، معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر و سعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم. این بزگوار علاوه بر مقام فقاهت و [[عدالت]]، از صفاى باطن به طور شایسته برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى [[ایران|ایران]] از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند، فجزاه الله عن الاسلام خیرا.... ۱۵ اسفند ۶۴ برابر با ۲۴ [[جمادى الثانى]] سال ۱۴۰۶ هجرى قمرى. روح الله الموسوى الخمینى».
  
(26). آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 155 و بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى در ايران، روحانى، ص 150.
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
  
(27). آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 168.
+
*احمد محیطى اردکانى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۲.
 +
*[[دانشنامه جهان اسلام (کتاب)|دانشنامه جهان اسلام]]، مدخل "حائری یزدی مرتضی" از غلامرضا جلالى و فریده سعیدى.
  
(28). كتاب الخمس، ص 8-9 و آيت الله مؤسس، جهرمى، ص 133-134.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:ح ی (5).jpg|مرتضی حائری یزدی در نوجوانی
 +
پرونده:ح ی (3).jpg|مرتضی حائری یزدی در جوانی
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (55).jpg|از راست: ابوالفضل زاهدی قمی، سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، [[آیت الله بروجردی|سید محمدحسن احمدی طباطبائی بروجردی]]، سید جعفر احمدی طباطبایی بروجردی، مرتضی حائری یزدی، سید کاظم میرفیضی شریعتمداری و [[آیت الله مرعشى نجفى|سید شهاب‌الدین حسینی مرعشی نجفی]]
 +
پرونده:ح ی (6).jpg|مرتضی حائری یزدی
 +
پرونده:سید محمدرضا گلپایگانی (44).jpg|از راست: [[سید مصطفی صفایی خوانساری|سید مصطفی حسینی صفایی خوانساری]]، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]] و مرتضی حائری یزدی
 +
پرونده:ح ی (7).jpg|مرتضی حائری یزدی
 +
پرونده:میانجی (4).jpg|از راست: مهاجری همدانی، [[علی احمدی میانجی]]، سید محمد موسوی همدانی و مرتضی حائری یزدی
 +
پرونده:جعفر سبحانی (555).jpg|1. شهید [[شهید بهشتی|سید محمد حسینی بهشنی]]، 2. سید جعفر کریمی، 3. جعفر افروغ (اشراقی)، 33. [[حسین‌علی منتظری|حسین علی منتظری]]، 4. [[ناصر مکارم شیرازی]]، 5. [[جعفر سبحانی]]، 6. شهید [[شهید صدوقی|محمد صدوقی]]، 7. سید محمدعلی انگجی، 8. مرتضی حائری یزدی و 9. [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]
 +
پرونده:مفتح (11).jpg|alt=امام خمینی و شهید مفتح|از راست: مرتضی حائری یزدی، [[شهید مفتح|شهید محمد مفتح]]، [[محمدرضا مهدوی کنی]]، [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]، سید هادی خسروشاهی، [[شهید فضل الله محلاتی|شهید فضل‌ الله مهدی‌ زادهٔ محلاتی]] و محمدآقا امامی (امامی کاشانی)، سید علی هاشمی گلپایگانی، ناشناس، عباسعلی سرافرازی و [[محمدعلی حقی]]
 +
پرونده:ح ی (1).jpg|مرتضی حائری یزدی
 +
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (12222).jpg|از راست: سید روح الله خاتمی، مرتضی حائری یزدی، [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدی]] (فاضل لنکرانی)، محمد محمدی دعوی سرایی (محمدی گیلانی) و شهید محمدجواد باهنر
 +
</gallery>
  
(29). آيت الله مؤسس جهرمى، ص 168-169.
+
[[رده:علمای معاصر|حائری یزدی،مرتضی]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۳

شیخ مرتضی حائرى یزدى (۱۳۳۴ - ۱۴۰۶ ق) (1295 - 1364 ش) فرزند شیخ عبدالکریم حائری، از فقها و علمای مجاهد شیعه در قرن پانزده هجری بود. وی مؤسس صندوق ذخیره علوى در قم و عضو مجلس خبرگان قانون اساسى بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود.

۲2۰px
نام کامل مرتضی حائرى یزدى
زادروز ۱۳۳۴ قمری
زادگاه اراک
وفات ۱۴۰۶ قمری
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

سید محمد محقق داماد، سید محمد حجت کوه کمره اى، سید حسین بروجردى،...

شاگردان

سید عباس خاتم یزدى، محمدمهدى ربانى املشى، محمد محمدى رى شهرى،...

آثار

ابتغاء الفضیلة فى شرح الوسیلة، مبانی‌الاحکام فی اصول شرایع‌الاسلام، کتاب الخمس،،...

ولادت

مرتضى حائری یزدی، فرزند آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (مؤسس حوزه علمیه قم)، روز چهاردهم ذى الحجه سال ۱۳۳۴ هـ.ق (۱۲۹۵ شمسی) در اراک به دنیا آمد. او در خاندان علم و فضیلت و تقوا رشد نمود و در شش سالگی همراه پدرش به قم رفت.[۱]

تحصیل و استادان

شیخ مرتضى حائرى در تحصیل علم و دانش بسیار کوشا بود. بعد از اتمام دروس مقدماتى، فقه و اصول و فلسفه را نزد استادان شایسته و آیات عظام فراگرفت. وی علاوه پدرش -آیت الله شیخ عبدالکریم حایرى (متوفى ۱۳۵۵ هـ.ق)- از عالمان بزرگ دیگری نیز بهره مند شد، از جمله:

  1. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانى: وى مى فرمود: پدر بزرگوارشان مرحوم آیت الله مؤسس به من فرمود: فرائد الاصول را براى ایشان درس بگو، و به او اجازه بده که حرف بزند و مطلبى که به ذهنش مى آید بیان کند. کاملاً معلوم است که مرحوم پدرشان بسیار عنایت داشتند که فقاهت و اجتهاد فرزندشان شکوفا شود و به مراتب عالى علمى نایل گردد.[۲]
  2. آیت الله سید محمدتقى خوانسارى (متوفى ۱۳۷۱ هـ.ق)
  3. آیت الله سید محمد محقق داماد (متوفى ۱۳۸۸ هـ.ق) داماد حاج شیخ عبدالکریم حائرى
  4. آیت الله سید محمد حجت کوه کمره اى (متوفى ۱۳۷۲ هـ.ق) پدر خانم حاج آقا مرتضى حائرى
  5. آیت الله سید حسین بروجردى (متوفى ۱۳۸۰ هـ.ق)
  6. آیت الله امام خمینى بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران (متوفى ۱۳۶۸ ه.ش).[۳]

تدریس و شاگردان

آیت الله حاج آقا مرتضى، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان ممتازى تربیت و تحویل جامعه داد. وى در نحوه تدریس کمتر به نقل اقوال دیگر علما مى پرداخت، ولى در تقسیم بندى مطالب و تبیین ادله آن و انتخاب نظر خویش بسیار دقیق و ممتاز بود.[۴]

بعضى از شاگردان مرتضى حائرى یزدی عبارتند از:

  1. آیت الله حاج سید عباس خاتم یزدى
  2. آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار
  3. آیت الله محمدمهدى ربانى املشى
  4. آیت الله محمد محمدى رى شهرى
  5. حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین امراللهى که فعلا مسؤول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد مى باشد.
  6. حجت الاسلام حاج میرزا محمد پیشوایى ترک آبادى.[۵]
  7. حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین بهجتى، امام جمعه اردکان
  8. حجت الاسلام حاج سید على آقا محقق داماد، خواهرزاده حاج آقا مرتضى حائرى
  9. حجت الاسلام محمدحسین اشعرى
  10. حجت الاسلام سید حسن آل طه
  11. حجت الاسلام سید صادق حسینى مآب یزدى.[۶]

فعالیت‌های سیاسی

از خصوصیات آشکار آن عالم وارسته این بود که هیچ گاه در مبارزه با انحرافات و کجروى ها سستى نشان نمى داد و در مقام نهى از منکر و دفع بدعت ها و خلاف ها شجاع بود. در زمان حکومت طاغوت، با قوانین ضدخدایى شاه معدوم به طور محسوس مخالفت مى نمود و رسما در صف مبارزان و مخالفان رژیم قرار داشت. گاهى در مجلس عمومى، علیه نظام ستم شاهى سخنرانى مى کرد.[۷]

تا این که جریان انجمن هاى ایالتى و ولایتى پیش آمد؛ اولین جلسه مراجع بزرگ قم در رابطه با مقابله با همین قوانین باطل، در منزل ایشان تشکیل شد.[۸] روزنامه هاى عصر تهران که تصویب نامه دولت قم بود و قیود تغییر یافته آن را منتشر ساختند، نزدیک غروب به قم رسید، و به دنبال آن طوفانى از خشم و ناراحتى در میان عموم طبقات خاصه جامعه روحانیت پدید آمد، آن روز بعد از نماز مغرب و نماز عشاء، در منزل آیت الله حائرى چند تن از علما و آیات عظام قم، چون آیت الله خمینى و آیت الله گلپایگانى... با حضور حاج آقا مرتضى حائرى، به طور فوق العاده جلسه اى تشکیل شد و تا پاسى از شب پیرامون تصویب نامه دولت و نحوه اقداماتى که مى باید انجام گیرد به مذاکره پرداختند.

بعد از صدور اعلامیه مراجع بزرگ قم، تلگراف دیگرى صادر شد که آقایان علما و آیات عظام مرحوم سید احمد زنجانى و محقق داماد و شیخ هاشم آملى و حاج آقا مرتضى حائرى آن را امضاء کرده بودند و در روز ۱۷ مهرماه ۱۳۴۱ که فقط یک شب از اعلام آن در جراید شهر تهران مى گذشت مخابره گردید.[۹]

حاج آقا مرتضى بعد از دستگیرى امام خمینى نیز همراه علماى دیگر قم اعلامیه هاى مشترکى در تأیید نهضت آن قائد عظیم الشأن امضا نمود و پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران به عنوان یکى از اعضاء مجلس خبرگان قانون اساسى انتخاب شد و در آن مجلس حضور یافت.

آثار و تألیفات

کتاب هاى چاپ شده:

سر دلبران - یکی از آثار آیت الله حائری یزدی
  1. ابتغاء الفضیلة فى شرح الوسیلة، که محور بحث‌شان در این کتاب مکاسب محرمه از کتاب «وسیلةالنجاة» زعیم بزرگ مسلمین سید ابوالحسن اصفهانى است و جلد اول آن به چاپ رسیده.
  2. مبانی‌الاحکام فی اصول شرایع الاسلام، یک دوره کامل اصول فقه به ترتیب مباحث کفایةالاصول است.
  3. رساله اى در نماز جمعه
  4. کتاب الخمس، با تحقیق حجةالاسلام شیخ محمدحسین امراللهى
  5. پرتوى از انوار آسمانى، تحت عنوان «علوم قرآن» درباره اعجاز قرآن است.
  6. مباحثى در تفسیر سوره حمد که در مجله کتابخانه مسجد اعظم به چاپ رسیده است.
  7. ماجراهایی معنوی و عرفانی با نام «سِرّ دلبران».

کتاب هاى چاپ نشده:

  1. رساله اى در نماز مسافر
  2. رساله اى در طهارت
  3. رساله اى در خلل الصلاة
  4. دوره کامل اصول در سه جلد
  5. یادداشت هایى به خط خودشان در ۱۳۵ صفحه
  6. مجموعه چند سخنرانى در ایام فاطمیه.[۱۰]

ذوق شعرى:

حاج آقا مرتضى حائرى علاوه بر مقام بالاى علمى و فقاهتى، ذوق شعرى نیز داشتند. نمونه اى از اشعارش که متضمن فضیلت زیارت امام هشتم علیه السلام و التجاء سوزان وى به دربار آن امام همام مى باشد و در جمادى الثانى ۱۳۸۹ در مشهد مقدس سروده اند چنین است:

در خصال [۱۱] آمد که نور هشتمین آفتاب آسمان علم و دین

لابس خلعت زخلوتگاه دوست آن که راز علم الاسماء در اوست

مظهر اسماء خلاق مبین جانشین ذات رب العالمین

گفت هر کس کو بیاید سوى من ترک کوى خود کند در کوى من

من به دیدارش روم دیگر سرا وا رهانم زائرم را از بلا

او اگر یک بار آید نزد من من سه بار او را بیابم در محن

اندر آن هنگامه پر هیمنه که گهى از میسره گه میمنه

نامه هاى بندگان از خوب و بد سوى صاحب نامه ها پران شود

واندر آن معبر که مى باید عبور از صراط و رفتن از ظلمت به نور

واندر آن موقف که وقت سنجش است گاه سنجش غیرگاه بخشش است

اندر این هنگامه هاى پرخطر که نباشد عفو و بخشش در نظر

مى دهم سرمایه ها از نور خود از گران سرمایه موفور خود

تا که میزان عمل سنگین شود نامه ها چون بوستان رنگین شود

با همان سرایه با اذن اله راه را سازم برایش شاهراه

اى علىّ عالى اى نور خدا اى که باشى بر رضاى حق رضا

من به دیدارت مکرر آمدم لطف ها باید بیایم دم بدم

هم به دنیا هم به عقبى بایدت لطف هایى که تو را مى شایدت

در پناه خود همى گیرى مرا با جمیع دوستان و اقربا

در دلم نور معارف افکنى و از خرافات جهات دورم کنى

از خواهم اى ولىّ اتقیاء اى مهین سبط امیرالاوصیاء

وقت مردن کلبه ام روشن کنى از قدومت گلخنم گلشن کنى

روى مهر تو بهشت است اى رضا بلکه باشد از بهشت، اکبر، رضا[۱۲]

ویژگی‌هاى اخلاقى

مرحوم حاج آقا مرتضى فرزند برومند و خلف صالح مرحوم آیت الله مؤسس مى باشد که زهد و تقوا، ساده زیستى، دورى از مظاهر فریبنده دنیا، نادیده گرفتن تشریفات ظاهرى، پرهیز از خلاف گویى و تملق و دیگر صفات نیکو را از آن پدر بزرگوارش به ارث برده بود. با آن که فقیهى ماهر و مجتهد و استادى ژرف اندیش بود، رساله عملیه ننوشت و هیچ گاه دنبال مرجعیت نبود.[۱۳]

عدالت:

به مرحوم آیت الله حائری گفتند، شما پول هاى سهم امام و سهم سادات را در منزل نگهدارى نکنید، ممکن است اتفاقى بیفتد. ایشان فرمودند: «ما کسى در خانه نداریم، جز آقا مرتضى که عادل است و مهدى که پسر خوبى است».[۱۴]

پرهیز از دروغ:

مردى که خدمتکار آقا مرتضى بود گفت: یک روز آقایى آمد درِ منزل و از آقا مرتضى کمکى مى خواست که در توان آقا نبود. کسى از اهل خانه به من گفت: برو و بگو آقا در منزل نیست. ایشان برآشفت و گفت یعنى دروغ بگوییم! هرگز! سپس خودشان آمدند و با احترام عذر شخص را خواستند. هرگاه مى خواست کسى را تأیید کند مى گفت: تا به حال از او دروغ نشنیدم.[۱۵]

احترام به شخصیت دیگران:

بارها مى فرمود: من به خانواده سفارش مى کنم که خادم خانه را با تجلیل نام ببر و خود هرگاه مى خواست خادم را که نامش رحمت الله بود، صدا زند، مى فرمود: آقا مشهدى رحمت الله. سپس مى فرمود: هر کس پیش خودش شخصیتى دارد و شخصیت اشخاص محترم است.[۱۶] همچنین به سادات و ذریه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله علاقه خاصى داشتند و براى آن ها احترام ویژه اى قائل بودند.

پرهیز از اسراف:

وى آن قدر مراعات وجوه و اموال عمومى را مى کرد که پاکت نامه ها و تلگراف ها که براى ایشان مى آمد، نگه مى داشتند و درس خارج فقه و اصول را روى آن مى نوشتند.[۱۷]

خدمت به مردم:

درب خانه اش به روى مردم باز بود، حاجتمندان به راحتى مى توانستند نیازهاى خود را با وى در میان بگذارند و مشکلات خود را به وسیله او حل کنند. تعدادى از بازاریان محترم و تجار و بازرگانان متدین و کسبه علاقمند به امور خیر، به سرپرستى حاج آقا مرتضى حائرى، براى رفع نیازمندی هاى یتیمان و درماندگان جلساتى داشتند و یتیمان زیاد و خانواده هاى بى سرپرست بسیارى زیر پوشش داشتند و به شکل آبرومندانه به وضع آن ها رسیدگى مى کردند و به زندگى بى رونق آنان سامان مى بخشیدند. نان، غذا، لباس و گاهى جهیزیه دختران بى سرپرست و مخارج ازدواج و عروسى آن ها را با احترام تأمین مى کردند.[۱۸]

تلاوت قرآن:

این فقیه بزرگوار، بسیار قرآن تلاوت مى کرد به گونه اى که مى توان گفت بیشتر آیات آن را حفظ شده بود. بدین سبب گاهى سه جزء قرآن را در یک ساعت تلاوت مى کرد و در سه روز تمام قرآن را ختم مى نمود. بارها مى فرمود: وقتى در آیات قرآنى تأمل و دقت مى کنم، هر آیه اى از آن به اندازه اى جامعیت دارد که به نظر معجزه آسا است و هر آیه اى عصاى موسى است. در حاشیه قرآنى که تلاوت مى نمود نظریات تفسیرى خودشان را نیز نوشته اند که هنوز مخطوط باقى است.[۱۹]

عشق به على بن موسى الرضا علیه السلام:

وى علاقه خاصى به اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت امام رضا علیه السلام داشت و به گونه اى که اگر در درس هم نام على بن موسى الرضا علیه السلام را مى شنید اشک از دیدگانش سرازیر مى گشت. بدین جهت بیشتر تعطیلات حوزه در مشهد مقدس در جوار آن امام همام علیه السلام بسر مى برد. بنابر اظهار خودشان بیش از شصت سفر به خراسان رفتند و هر بار مدت ها در آن جا بودند و عنایت خاصى به زیارت امام رضا علیه السلام داشتند.

زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام:

یکی از یاران ایشان نقل می کند: روزی داخل حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها نزدیک درب ایوان طلا، به فاصله حدود دو مترى ضریح مطهر ایستاده، زیارت آن حضرت را تمام کرده بودم که آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى آمدند و در همان نزدیکى ایستاده مشغول زیارت شدند. پس از اتمام زیارت، دو روحانى از شاگردان آن بزرگوار آمدند و راجع به مکان زیارت در این حرم و معناى این جمله که باید زیارت «عند رأسها» باشد سؤال کردند. وى در جواب آن دو روحانى این گونه فرمود: «عند رأسها» غیر از «فوق رأسها» است. و در اینجا که من ایستاده ام (نزدیک درب ایوان طلا) هم «عند رأسها» صدق مى کند و هم رو به قبله ایستاده ام. سپس فرمودند: من در خواب، دیدم که حضرت ولى عصر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دو نفر دیگر با هم در همین جا که من ایستاده ام مشغول زیارت خواندن بودند.[۲۰]

وفات

مرحوم آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى پس از عمرى تلاش و کوشش در راه احیاى دین مبین اسلام و تربیت شاگردانى والامقام، دچار بیماری قلبى شده و این موجب گردیده بود گاهى در کار تدریس‌شان وقفه اى به وجود آید. خصوصاً در ماه هاى اخیر عمرشان که با سختى تدریس مى فرمود، اما عنایت و توجه و اهمیت درس براى ایشان به اندازه اى بود که با همان حال مریضى به خود اجازه نمى دادند که درس را تعطیل کنند.

سرانجام در شب ۲۴ جمادى الثانى ۱۴۰۶ قمری (مصادف با ۲۵ اسفند ۱۳۶۴) روح پاکش به ملکوت اعلى پیوست. آیت الله حاج سید محمدرضا گلپایگانى بر پیکر پاک آن مرحوم نماز خواندند و جنازه را به سوى مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها بردند و پایین پاى پدر بزرگوارش به خاک سپردند.

امام خمینى پیام تسلیتى براى حوزه هاى علمیه و خانواده وى ارسال کردند که متن آن چنین است: «رحلت اسف انگیز حضرت آیت الله حاج آقا مرتضى حائرى رحمة الله علیه موجب کمال تأثر و تأسف گردید. ایشان در علم و عمل، به حق، خلف بزرگوار مرحوم آیت الله العظمى استاد معظم حضرت آقاى شیخ عبدالکریم رضوان الله تعالى علیه بودند و کفى به شرفا و سعادة. اینجانب از اوائل تأسیس حوزه علمیه پربرکت قم که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تأسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته و پس از مدتى از نزدیک، معاشر و دوست صمیمى بودیم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر و سعى در انجام وظیفه علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم. این بزگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن به طور شایسته برخوردار بودند و از اوائل نهضت اسلامى ایران از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند، فجزاه الله عن الاسلام خیرا.... ۱۵ اسفند ۶۴ برابر با ۲۴ جمادى الثانى سال ۱۴۰۶ هجرى قمرى. روح الله الموسوى الخمینى».

پانویس

  1. کتاب الخمس، حاج شیخ مرتضى حائرى، تحقیق حاج شیخ محمدحسین امراللهى، ج۱، ص۶.
  2. همان، ص ۱۲۸.
  3. همان، ص ۱۲۸، کتاب الخمس، حاج آقا مرتضى حائرى، ص ۷ و زندگانى زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردى، على دوانى، ص ۲۶۵.
  4. گفتگو با حجة الاسلام آمیرزا محمد پیشوایى که در حدود چهل سال در درس ایشان شرکت نموده و با ایشان محشور بوده است.
  5. تُرک آباد، روستایى در ۵ کیلومترى اردکان است.
  6. گفتگو با حجت الاسلام حاج شیخ محمدحسین امراللهى، مسئول تحقیق و تنظیم و نشر آثار استاد و آقاى پیشوایى.
  7. آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۵۳.
  8. بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى در ایران، سید حمید روحانى، ص ۱۴۹.
  9. آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۵۵ و بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى در ایران، روحانى، ص ۱۵۰.
  10. کتاب الخمس، ص ۸-۹ و آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۳-۱۳۴.
  11. مقصود، کتاب خصال شیخ صدوق (متوفاى ۳۸۱ هـ.ق) است که در آن جا آمده: قال الرضا علیه السلام من زارنى على بعد دارى اتیته یوم القیامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها: اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا و عند الصراط و عند المیزان. الخصال باب الثلاثة، ح ۲۲۰.
  12. آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۹-۱۴۲ به نقل از مکتب اسلام سال ۲۶ ش.
  13. آیت الله مؤسس، جهرمى، ص ۱۳۰-۱۳۱.
  14. همان و گفتگو با حجج اسلام، پیشوایى و امراللهى.
  15. همان.
  16. همان.
  17. همان.
  18. همان.
  19. همان.
  20. آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار نیز این خواب را در درس اخلاقشان در فیضیه روز ۶۹/۸/۱۷ از مرحوم حاج آقا مرتضى بیان کردند.

منابع

آرشیو عکس و تصویر