حاشیه معالم ملا صالح مازندرانی (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==مؤلف‌==
+
{{مشخصات کتاب
  
محمدصالح بن احمد بن شمس الدين سروى مازندرانى، حسام الدين صالح (متوفى 1081 قمرى) از مشهورترين تأليفات [[ملا محمدصالح مازندرانی]] حاشيه بر [[معالم الدين]] است. اين كتاب پس از نگارش مورد توجه و عنايت علماى اصولى قرار گرفته است.
+
|عنوان=
  
==تاريخ تأليف‌==
+
|تصویر=
  
مؤلف داراى دو كتاب حاشيه بر معالم و شرح بر معالم مى‌باشد. در الذريعة در مورد كتاب شرح معالم او اين طور آمده است «و هو غير حاشيته التي مرت في الحواشي كما صرّح به في فهرس تصانيفه». (الذريعة، ج14، ص71)
+
|نویسنده= ملا محمدصالح مازندرانی
  
تاريخ تأليف حاشيه بر معالم ملا محمدصالح را به نقل از آخر فصل سوم كتاب اجتهاد و تقليد وحيد بهبهانى (متوفى 1205 قمرى) اين طور بيان مى‌كند «إنّ تأليف هذه الحاشية كان في أوائل سنّه». (الذريعة، ج6، ص207) در حالى كه در روضات الجنات به نقل از وحيد بهبهانى در كتاب اجتهاد و تقليد اين طور آمده است «و في صغر سنه شرح معالم الأصول و من لاحظ شرح معالم الأصول علم مهارته في قواعد المجتهدين في ذلك السن». (روضات الجنات، ج4، ص119)
+
|موضوع= اصول فقه شیعه
  
در فوائد رضويه صفحه 543 نيز تاريخ تأليف شرح معالم الأصول را نوجوانى او دانسته است. بنابراين اگر ملا محمدصالح داراى دو كتاب حاشيه بر معالم و شرح بر معالم باشد شرح بر معالم را بايد در نوجوانى نوشته باشد.
+
|زبان= عربی
  
از طرفى در حاشيه ملا محمدصالح، از حواشى فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن بن زين الدين (متوفى 1030 قمرى) نقل مى‌كند و از حاشيه سلطان العلماء (متوفى 1064 قمرى) با نام سلطان المحققين نقل مى‌كند و حاشيه سلطان العلماء بين سالهاى 1041 تا 1052 نوشته است.
+
|تعداد جلد= ۱
  
اين شواهد نشان مى‌دهد كه حاشيه ملا محمدصالح بايد بعد از اين تاريخ نوشته شده باشد و با توجه به سال وفات ملا محمدصالح مازندرانى كه 1081 مى‌باشد بعيد است منظور از كتابى كه ملا محمدصالح در اوائل سنش نوشته است كتاب حاشيه بر معالم باشد بلكه همان شرح بر معالم است.
+
|عنوان افزوده1=
  
بنابراين تاريخ تأليف حاشيه بر معالم الدين بايد همان تاريخ مذكور (1080 قمرى) در نسخه سيد محمدعلى بحرالعلوم باشد كه به خط ملا محمدصالح در آخر آن نسخه اينگونه نوشته شده است «حررها أقل عبادالله الغني، محمدصالح المازندراني 1080»، اگر چه علامه تهرانى در الذريعة اين مطلب را نپذيرفته است. (الذريعة، ج6، ص207)
+
|افزوده1=
  
==حجم كتاب‌==
+
|عنوان افزوده2=
  
حاشيه ملا محمدصالح از خطبه كتاب معالم تا بحث روايت مرسله كتاب ادامه دارد و شامل تمام كتاب نمى‌باشد و تقريباً تا انتهاى مطلب ششم كه مبحث اخبار است ادامه دارد و مباحث نسخ، قياس و استصحاب، اجتهاد و تقليد و تعادل و تراجيح را دربر ندارد. علت ناقص گذاشتن حواشى در كتابهاى ديگر مؤلف ذكر نشده و در متن كتاب نيز دليل آن مشخص نشده است.
+
|افزوده2=
  
==ويژگيها==
+
|لینک=
  
از نكات ارزشمند كتاب اين است كه مؤلف صرفا پيرو نظريات صاحب معالم نيست، بلكه در بسيارى موارد داراى ابتكارات و نظريات جديدى مى‌باشد. مثلاً در بحث اجتماع امر و نهى، اگر چه صاحب معالم اجتماع امر و نهى را محال مى‌داند اما ملا محمدصالح با تبيين تغاير جهت به سبب اعتبار اين اجتماع را محال نمى‌داند.(صفحات 120 تا 122) و در نهايت اين چنين مى‌گويد: «لامتناع اجتماع المتنافيين في موضع واحد أقول قد عرفت أنّ ذلك جايز باعتبار تعدد الجهات».
+
}}
 +
از مشهورترین تألیفات [[ملا صالح مازندرانی|ملا محمدصالح مازندرانی]] (م، ۱۰۸۱ قمرى) [[حاشیه]] بر کتاب «[[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم الدین]]» اثر [[حسن بن زین الدین شهید ثانی|حسن بن زین‌الدین شهید ثانى]] (م، ۹۶۶ ق) است. این کتاب پس از نگارش مورد توجه و عنایت علماى اصولى قرار گرفته است.
  
احاطه مؤلف به حواشى صاحب معالم و فرزندش محمد بن حسن در توضيح و تفسير معالم به اين كتاب اعتبار خاصى داده است. به عنوان مثال: «فتأمّل قال في الحاشية...، قال في الحاشية التوهم الذى حكيناه سمعنا عن بعض من عاصرناه و من مشايخنا و أما حواشي الشيخ محمدحسن بن زين الدين مثل و أجاب عنه ولده قدس‌سره» (ص81 كتاب) و «كذا نقل عنه ولده قدس‌سره». (ص109 كتاب)
+
==تاریخ تألیف‌==
  
البته گاهى نيز در مقام دفاع از نظر صاحب معالم به حواشى فرزندش جواب مى‌دهد مثل «ولا يرد عليه ما أورده ولده قدس‌سره...» از ديگر نكات مثبت كتاب اين كه به حكايت و نقل با واسطه از منابع و مآخذ اكتفا نشده بلكه مؤلف به صورت مستقيم از منابع نقل قول مى‌كند كه از عبارت هاى كتاب معلوم است مثل «ابن الحاجب صرّح في شرح المفصّل...، و قال قطب الدين هذا الدليل...».
+
[[ملا صالح مازندرانی|ملا محمدصالح مازندرانی]] داراى دو کتاب «[[حاشیه]]» بر [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم]] و «شرح» بر معالم مى‌باشد. در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعة]] در مورد کتاب شرح معالم او این طور آمده است: «و هو غیر حاشیته التی مرت فی الحواشی کما صرّح به فی فهرس تصانیفه».<ref>الذریعة، ج۱۴، ص۷۱.</ref>
  
كتاب حاشيه ملا محمدصالح از معدود حواشى معالم است كه اكثر منابع و مآخذ مذكور در معالم را مشخص كرده و براى استفاده محققين از منابع اوليه كلمات صاحب معالم بسيار مفيد مى‌باشد. به عنوان مثال «حكى بعض الأصوليين... الحاكي هو صاحب المفتاح» و «قوله منهم المحقق و منهم أيضا مشاهير المخالفين كالحاجبي والشافعي والفخري و صاحب المنهاج».
+
تاریخ تألیف حاشیه بر معالم ملا محمدصالح را به نقل از آخر فصل سوم کتاب اجتهاد و تقلید [[وحید بهبهانی|وحید بهبهانى]] (متوفى ۱۲۰۵ قمرى) این طور بیان مى‌کند «إنّ تألیف هذه الحاشیة کان فی أوائل سنّه».<ref>الذریعة، ج۶، ص۲۰۷.</ref> و در [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] به نقل از وحید بهبهانى در کتاب اجتهاد و تقلید این طور آمده است «و فی صغر سنه شرح معالم الأصول و من لاحظ شرح معالم الأصول علم مهارته فی قواعد المجتهدین فی ذلک السن».<ref>روضات الجنات، ج۴، ص۱۱۹.</ref>
  
گاهى نيز علاوه بر ذكر منبع، مبتكر نظريه را مؤلف بيان مى‌كند مثل «قوله بعض أهل العصر و هو مولانا ميرزا جان ذكر ذلك في حاشيته على شرح المختصر و هو آخذ ذلك من شرح قطب المحققين على المختصر».
+
در فوائد الرضویه صفحه ۵۴۳ نیز تاریخ تألیف شرح معالم الأصول را نوجوانى او دانسته است. بنابراین اگر ملا محمدصالح داراى دو کتاب حاشیه بر معالم و شرح بر معالم باشد شرح بر معالم را باید در نوجوانى نوشته باشد.
  
در بعضى مباحث كه درك واضح نظريه‌اى مشكل است مثل بحث مقدمه واجب و تفصيل بين مقدمه‌اى كه سبب باشد و مقدمه‌اى كه سبب نباشد كه منسوب به سيد مرتضى است، مؤلف خواننده را به تأمّل بيشتر دعوت مى‌كند و مى‌گويد: «فليتامل في هذا المقام فإن كلام السيد معقد غاية التعقيد والرشاد إلى الأمور إلى اللّه الحميد»، اگر چه سلطان العلماء اين نسبت را رد مى‌كند.
+
از طرفى در حاشیه ملا محمدصالح، از حواشى فرزند [[حسن بن زین الدین شهید ثانی|صاحب معالم]]، محمد بن حسن (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) نقل مى‌کند و از «[[حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب)|حاشیه سلطان العلماء]]» (متوفى ۱۰۶۴ قمرى) با نام سلطان المحققین نقل مى‌کند و حاشیه [[خلیفه سلطان|سلطان العلماء]] بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ نوشته است.
  
اگر چه بناى مؤلف بر اختصار حواشى كتاب است، اما حواشى مفصلى نيز در مباحثى مثل مطلق و مقيد، آيا با نسخ مدلول امر دلالت آن بر جواز باقى مى‌ماند يا نه و اجتماع امر و نهى مطرح مى‌كند كه داراى مطالب باارزشى است.
+
این شواهد نشان مى‌دهد که حاشیه ملا محمدصالح باید بعد از این تاریخ نوشته شده باشد و با توجه به سال وفات [[ملا صالح مازندرانی|ملا محمدصالح مازندرانى]] که ۱۰۸۱ ق. مى‌باشد، بعید است منظور از کتابى که ملا محمدصالح در اوائل سنش نوشته است کتاب حاشیه بر معالم باشد، بلکه همان شرح بر معالم است.
  
مؤلف نه تنها به شرح مباحث اصلى كتاب توجه دارد بلكه حتى به موارد جزئى مثل بيان معانى لغات نيز عنايت دارد مثل معنى لفظ اخترم بمعناى مات و يا فرى به معناى قطع كردن و ديگر موارد. (ص 111-112 كتاب)
+
بنابراین تاریخ تألیف حاشیه بر معالم الدین باید همان تاریخ مذکور (۱۰۸۰ قمرى) در نسخه سید محمدعلى بحرالعلوم باشد که به خط ملا محمدصالح در آخر آن نسخه اینگونه نوشته شده است «حررها أقل عبادالله الغنی، محمدصالح المازندرانی ۱۰۸۰»، اگر چه علامه تهرانى در الذریعة این مطلب را نپذیرفته است.<ref>الذریعة، ج۶، ص۲۰۷.</ref>
  
مؤلف، حواشى سلطان العلما را با نام سلطان المحققين در كتاب ذكر مى‌كند و در موارد نادرى به اين حواشى متعرض مى‌شود مثل صفحات 182 و 188 كه نظر به صفحات 302 و 304 و 306 حاشيه سلطان العلماء كه ضميمه به حاشيه ملا محمدصالح است، دارد و نظريه مشهور سلطان العلماء راجع به مجاز نبودن استعمال مطلق در مقيد را نمى‌پذيرد.
+
==محتوای کتاب‌==
  
اگر چه مؤلف بر زبدة الأصول [[شيخ بهائى]] (متوفى 1030 قمرى) و شرح مختصر عضدى شرح و حاشيه زده است، اما از اين كتابها ذكرى به ميان نياورده و توضيح مطلبى را به آنان ارجاع نمى‌دهد.
+
حاشیه ملا محمدصالح از خطبه کتاب معالم تا بحث روایت مرسله کتاب ادامه دارد و شامل تمام کتاب نمى‌باشد و تقریباً تا انتهاى مطلب ششم که مبحث اخبار است ادامه دارد و مباحث نسخ، قیاس و استصحاب، اجتهاد و تقلید و تعادل و تراجیح را دربر ندارد. علت ناقص گذاشتن حواشى در کتابهاى دیگر مؤلف ذکر نشده و در متن کتاب نیز دلیل آن مشخص نشده است.
  
==منابع‌==
+
از نکات ارزشمند کتاب این است که مؤلف صرفا پیرو نظریات [[صاحب معالم]] نیست، بلکه در بسیارى موارد داراى ابتکارات و نظریات جدیدى مى‌باشد. مثلاً در بحث اجتماع امر و نهى، اگر چه صاحب معالم اجتماع امر و نهى را محال مى‌داند اما ملا محمدصالح با تبیین تغایر جهت به سبب اعتبار این اجتماع را محال نمى‌داند. و در نهایت این چنین مى‌گوید: «لامتناع اجتماع المتنافیین فی موضع واحد أقول قد عرفت أنّ ذلک جایز باعتبار تعدد الجهات».
  
مؤلف از منابع و مآخذ زيادى چه از اهل تشيع و چه از اهل تسنن استفاده كرده است كه به ذكر نام بعضى از آنان اكتفا مى‌كنيم: سيد مرتضى، الذريعة إلى أصول الشريعة؛ ابن إدريس، السرائر؛ [[شيخ طوسى]]، عدة الأصول؛ محقق حلى، معارج و معتبر؛ [[علامه حلى]]، فخرالمحققين، شهيد اول، محقق كركى، شهيد ثانى، شيخ بهائى، سلطان المحققين و همچنين از علماى اهل تسنن آمدى، فخر رازى، ابن حاجب، غزالى و غيره...
+
احاطه مؤلف به حواشى صاحب معالم و فرزندش محمد بن حسن در توضیح و تفسیر [[معالم الدین و ملاذ المجتهدین (کتاب)|معالم]] به این کتاب اعتبار خاصى داده است. به عنوان مثال: «فتأمّل قال فی الحاشیة...، قال فی الحاشیة التوهم الذى حکیناه سمعنا عن بعض من عاصرناه و من مشایخنا و أما حواشی الشیخ محمدحسن بن زین الدین مثل و أجاب عنه ولده قدس‌سره» و «کذا نقل عنه ولده قدس‌سره».
+
 
==چاپ كتاب‌==
+
البته گاهى نیز در مقام دفاع از نظر صاحب معالم به حواشى فرزندش جواب مى‌دهد مثل «ولا یرد علیه ما أورده ولده قدس‌سره...».
 +
 
 +
از دیگر نکات مثبت کتاب این که به حکایت و نقل با واسطه از منابع و مآخذ اکتفا نشده بلکه مؤلف به صورت مستقیم از منابع نقل قول مى‌کند که از عبارت هاى کتاب معلوم است مثل «ابن الحاجب صرّح فی شرح المفصّل...، و قال قطب الدین هذا الدلیل...».
 +
 
 +
کتاب حاشیه ملا محمدصالح از معدود حواشى معالم است که اکثر منابع و مآخذ مذکور در معالم را مشخص کرده و براى استفاده محققین از منابع اولیه کلمات صاحب معالم بسیار مفید مى‌باشد. به عنوان مثال «حکى بعض الأصولیین... الحاکی هو صاحب المفتاح» و «قوله منهم المحقق و منهم أیضا مشاهیر المخالفین کالحاجبی والشافعی والفخری و صاحب المنهاج».
 +
 
 +
گاهى نیز علاوه بر ذکر منبع، مبتکر نظریه را مؤلف بیان مى‌کند مثل «قوله بعض أهل العصر و هو مولانا میرزا جان ذکر ذلک فی حاشیته على شرح المختصر و هو آخذ ذلک من شرح قطب المحققین على المختصر».
 +
 
 +
در بعضى مباحث که درک واضح نظریه‌اى مشکل است مثل بحث مقدمه واجب و تفصیل بین مقدمه‌اى که سبب باشد و مقدمه‌اى که سبب نباشد که منسوب به [[سید مرتضی|سید مرتضى]] است، مؤلف خواننده را به تأمّل بیشتر دعوت مى‌کند و مى‌گوید: «فلیتأمل فی هذا المقام فإن کلام السید معقد غایة التعقید والرشاد إلى الأمور إلى اللّه الحمید»، اگر چه سلطان العلماء این نسبت را رد مى‌کند.
 +
 
 +
اگر چه بناى مؤلف بر اختصار حواشى کتاب است، اما حواشى مفصلى نیز در مباحثى مثل مطلق و مقید، آیا با نسخ مدلول امر دلالت آن بر جواز باقى مى‌ماند یا نه و اجتماع امر و نهى مطرح مى‌کند که داراى مطالب باارزشى است.
 +
 
 +
مؤلف نه تنها به شرح مباحث اصلى کتاب توجه دارد بلکه حتى به موارد جزئى مثل بیان معانى لغات نیز عنایت دارد، مثل معنى لفظ اخترم بمعناى مات و یا فرى به معناى قطع کردن و دیگر موارد.
 +
 
 +
مؤلف، حواشى سلطان العلما را با نام سلطان المحققین در کتاب ذکر مى‌کند و در موارد نادرى به این حواشى متعرض مى‌شود، مثل صفحات ۱۸۲ و ۱۸۸ که نظر به صفحات ۳۰۲ و ۳۰۴ و ۳۰۶ [[حاشیه معالم سلطان العلماء (کتاب)|حاشیه سلطان العلماء]] که ضمیمه به حاشیه [[ملا صالح مازندرانی|ملا محمدصالح]] است، دارد و نظریه مشهور [[سلطان العلماء]] راجع به مجاز نبودن استعمال مطلق در مقید را نمى‌پذیرد.
 +
 
 +
اگر چه مؤلف بر «[[زبدة الاصول (کتاب)|زبدة الأصول]]» [[شیخ بهائى]] (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) و شرح مختصر عضدى شرح و حاشیه زده است، اما از این کتابها ذکرى به میان نیاورده و توضیح مطلبى را به آنان ارجاع نمى‌دهد.
 +
 
 +
==منابع‌ و مصادر کتاب==
 +
 
 +
مؤلف در تألیف حاشیه بر معالم، از منابع و مآخذ زیادى چه از اهل [[تشیع]] و چه از [[اهل سنت|اهل تسنن]] استفاده کرده است که به ذکر نام بعضى از آنان اکتفا مى‌کنیم:
  
كتاب حاشيه ملا محمدصالح به صورت مستقل يا منضم به حاشيه سلطان العلماء در ايران در سال 1278 چاپ شده است. نوشتن آن پس از مقابله با دو نسخه صحيح به وسيله آقاى عليرضا خوانسارى در سال 1275 به پايان رسيده است. ناشر آن نيز آخوند ملاعلى، كتابدار كتابخانه مدرسه خان تهران بوده و در انتشارات الله قلى خان قاجار چاپ شده است.
+
از علمای شیعه: [[الذریعة الی اصول الشریعة (کتاب)|الذریعة إلى أصول الشریعة]] از [[سید مرتضی|سید مرتضى]]، [[السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (کتاب)|السرائر]] از [[ابن ادریس حلی|ابن إدریس حلی]]؛ [[العدة فی اصول الفقه (کتاب)|عدة الأصول]] از [[شیخ طوسى]]، [[معارج الاصول (کتاب)|معارج]] و معتبر از [[محقق حلی|محقق حلى]]، و نیز آثار فقهی [[علامه حلی|علامه حلى]]، [[فخر المحققین|فخرالمحققین]]، [[شهید اول|شهید اول]]، [[محقق ثانی|محقق کرکى]]، [[شهید ثانی|شهید ثانى]]، [[شیخ بهایی|شیخ بهائى]]، [[خلیفه سلطان|سلطان المحققین]]؛
  
 +
و از علماى اهل تسنن: آمدى، [[فخر رازى]]، ابن حاجب، غزالى و ... .
 +
 
==منابع==
 
==منابع==
* نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
+
 
 +
*نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
  
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
[[رده:منابع اصول فقه]]
 
{{منابع اصول فقه}}
 
{{منابع اصول فقه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۹

نویسنده ملا محمدصالح مازندرانی
موضوع اصول فقه شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۱

از مشهورترین تألیفات ملا محمدصالح مازندرانی (م، ۱۰۸۱ قمرى) حاشیه بر کتاب «معالم الدین» اثر حسن بن زین‌الدین شهید ثانى (م، ۹۶۶ ق) است. این کتاب پس از نگارش مورد توجه و عنایت علماى اصولى قرار گرفته است.

تاریخ تألیف‌

ملا محمدصالح مازندرانی داراى دو کتاب «حاشیه» بر معالم و «شرح» بر معالم مى‌باشد. در الذریعة در مورد کتاب شرح معالم او این طور آمده است: «و هو غیر حاشیته التی مرت فی الحواشی کما صرّح به فی فهرس تصانیفه».[۱]

تاریخ تألیف حاشیه بر معالم ملا محمدصالح را به نقل از آخر فصل سوم کتاب اجتهاد و تقلید وحید بهبهانى (متوفى ۱۲۰۵ قمرى) این طور بیان مى‌کند «إنّ تألیف هذه الحاشیة کان فی أوائل سنّه».[۲] و در روضات الجنات به نقل از وحید بهبهانى در کتاب اجتهاد و تقلید این طور آمده است «و فی صغر سنه شرح معالم الأصول و من لاحظ شرح معالم الأصول علم مهارته فی قواعد المجتهدین فی ذلک السن».[۳]

در فوائد الرضویه صفحه ۵۴۳ نیز تاریخ تألیف شرح معالم الأصول را نوجوانى او دانسته است. بنابراین اگر ملا محمدصالح داراى دو کتاب حاشیه بر معالم و شرح بر معالم باشد شرح بر معالم را باید در نوجوانى نوشته باشد.

از طرفى در حاشیه ملا محمدصالح، از حواشى فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) نقل مى‌کند و از «حاشیه سلطان العلماء» (متوفى ۱۰۶۴ قمرى) با نام سلطان المحققین نقل مى‌کند و حاشیه سلطان العلماء بین سالهاى ۱۰۴۱ تا ۱۰۵۲ نوشته است.

این شواهد نشان مى‌دهد که حاشیه ملا محمدصالح باید بعد از این تاریخ نوشته شده باشد و با توجه به سال وفات ملا محمدصالح مازندرانى که ۱۰۸۱ ق. مى‌باشد، بعید است منظور از کتابى که ملا محمدصالح در اوائل سنش نوشته است کتاب حاشیه بر معالم باشد، بلکه همان شرح بر معالم است.

بنابراین تاریخ تألیف حاشیه بر معالم الدین باید همان تاریخ مذکور (۱۰۸۰ قمرى) در نسخه سید محمدعلى بحرالعلوم باشد که به خط ملا محمدصالح در آخر آن نسخه اینگونه نوشته شده است «حررها أقل عبادالله الغنی، محمدصالح المازندرانی ۱۰۸۰»، اگر چه علامه تهرانى در الذریعة این مطلب را نپذیرفته است.[۴]

محتوای کتاب‌

حاشیه ملا محمدصالح از خطبه کتاب معالم تا بحث روایت مرسله کتاب ادامه دارد و شامل تمام کتاب نمى‌باشد و تقریباً تا انتهاى مطلب ششم که مبحث اخبار است ادامه دارد و مباحث نسخ، قیاس و استصحاب، اجتهاد و تقلید و تعادل و تراجیح را دربر ندارد. علت ناقص گذاشتن حواشى در کتابهاى دیگر مؤلف ذکر نشده و در متن کتاب نیز دلیل آن مشخص نشده است.

از نکات ارزشمند کتاب این است که مؤلف صرفا پیرو نظریات صاحب معالم نیست، بلکه در بسیارى موارد داراى ابتکارات و نظریات جدیدى مى‌باشد. مثلاً در بحث اجتماع امر و نهى، اگر چه صاحب معالم اجتماع امر و نهى را محال مى‌داند اما ملا محمدصالح با تبیین تغایر جهت به سبب اعتبار این اجتماع را محال نمى‌داند. و در نهایت این چنین مى‌گوید: «لامتناع اجتماع المتنافیین فی موضع واحد أقول قد عرفت أنّ ذلک جایز باعتبار تعدد الجهات».

احاطه مؤلف به حواشى صاحب معالم و فرزندش محمد بن حسن در توضیح و تفسیر معالم به این کتاب اعتبار خاصى داده است. به عنوان مثال: «فتأمّل قال فی الحاشیة...، قال فی الحاشیة التوهم الذى حکیناه سمعنا عن بعض من عاصرناه و من مشایخنا و أما حواشی الشیخ محمدحسن بن زین الدین مثل و أجاب عنه ولده قدس‌سره» و «کذا نقل عنه ولده قدس‌سره».

البته گاهى نیز در مقام دفاع از نظر صاحب معالم به حواشى فرزندش جواب مى‌دهد مثل «ولا یرد علیه ما أورده ولده قدس‌سره...».

از دیگر نکات مثبت کتاب این که به حکایت و نقل با واسطه از منابع و مآخذ اکتفا نشده بلکه مؤلف به صورت مستقیم از منابع نقل قول مى‌کند که از عبارت هاى کتاب معلوم است مثل «ابن الحاجب صرّح فی شرح المفصّل...، و قال قطب الدین هذا الدلیل...».

کتاب حاشیه ملا محمدصالح از معدود حواشى معالم است که اکثر منابع و مآخذ مذکور در معالم را مشخص کرده و براى استفاده محققین از منابع اولیه کلمات صاحب معالم بسیار مفید مى‌باشد. به عنوان مثال «حکى بعض الأصولیین... الحاکی هو صاحب المفتاح» و «قوله منهم المحقق و منهم أیضا مشاهیر المخالفین کالحاجبی والشافعی والفخری و صاحب المنهاج».

گاهى نیز علاوه بر ذکر منبع، مبتکر نظریه را مؤلف بیان مى‌کند مثل «قوله بعض أهل العصر و هو مولانا میرزا جان ذکر ذلک فی حاشیته على شرح المختصر و هو آخذ ذلک من شرح قطب المحققین على المختصر».

در بعضى مباحث که درک واضح نظریه‌اى مشکل است مثل بحث مقدمه واجب و تفصیل بین مقدمه‌اى که سبب باشد و مقدمه‌اى که سبب نباشد که منسوب به سید مرتضى است، مؤلف خواننده را به تأمّل بیشتر دعوت مى‌کند و مى‌گوید: «فلیتأمل فی هذا المقام فإن کلام السید معقد غایة التعقید والرشاد إلى الأمور إلى اللّه الحمید»، اگر چه سلطان العلماء این نسبت را رد مى‌کند.

اگر چه بناى مؤلف بر اختصار حواشى کتاب است، اما حواشى مفصلى نیز در مباحثى مثل مطلق و مقید، آیا با نسخ مدلول امر دلالت آن بر جواز باقى مى‌ماند یا نه و اجتماع امر و نهى مطرح مى‌کند که داراى مطالب باارزشى است.

مؤلف نه تنها به شرح مباحث اصلى کتاب توجه دارد بلکه حتى به موارد جزئى مثل بیان معانى لغات نیز عنایت دارد، مثل معنى لفظ اخترم بمعناى مات و یا فرى به معناى قطع کردن و دیگر موارد.

مؤلف، حواشى سلطان العلما را با نام سلطان المحققین در کتاب ذکر مى‌کند و در موارد نادرى به این حواشى متعرض مى‌شود، مثل صفحات ۱۸۲ و ۱۸۸ که نظر به صفحات ۳۰۲ و ۳۰۴ و ۳۰۶ حاشیه سلطان العلماء که ضمیمه به حاشیه ملا محمدصالح است، دارد و نظریه مشهور سلطان العلماء راجع به مجاز نبودن استعمال مطلق در مقید را نمى‌پذیرد.

اگر چه مؤلف بر «زبدة الأصول» شیخ بهائى (متوفى ۱۰۳۰ قمرى) و شرح مختصر عضدى شرح و حاشیه زده است، اما از این کتابها ذکرى به میان نیاورده و توضیح مطلبى را به آنان ارجاع نمى‌دهد.

منابع‌ و مصادر کتاب

مؤلف در تألیف حاشیه بر معالم، از منابع و مآخذ زیادى چه از اهل تشیع و چه از اهل تسنن استفاده کرده است که به ذکر نام بعضى از آنان اکتفا مى‌کنیم:

از علمای شیعه: الذریعة إلى أصول الشریعة از سید مرتضى، السرائر از ابن إدریس حلی؛ عدة الأصول از شیخ طوسى، معارج و معتبر از محقق حلى، و نیز آثار فقهی علامه حلى، فخرالمحققین، شهید اول، محقق کرکى، شهید ثانى، شیخ بهائى، سلطان المحققین؛

و از علماى اهل تسنن: آمدى، فخر رازى، ابن حاجب، غزالى و ... .

منابع

  • نرم افزار اصول فقه، مرکز نور.
منابع اصول فقه
متون به ترتیب تاریخ وفات مولفین
التذکرة بأصول الفقه

شیخ مفید

(م413ق)

الذریعه

سید مرتضی

(436-335)

عدة الاصول

شیخ طوسی

(460-385)

غنیة النزوع

ابن زهره

(585-510)

تهذیب الوصول

علامه حلی

(726-648)

مبادی الوصول

علامه حلی

(726-648)

القواعد و الفوائد

شهید اول

(786-734)

تمهید القواعد

شهید ثانی

(965-911)

معالم الدین

صاحب معالم

(م1011)

زبدة الاصول

شیخ بهائی

(1030-953)

الوافیه فی الاصول

فاضل تونی

(م 1071)

الفوائد الحائریه

وحید بهبهانی

(م1206)

قوانین الاصول

میرزای قمی

(م1231)

فرائد الاصول

شیخ انصاری

(م1281)

کفایة الاصول

آخوند خراسانی

(م1329)

مفاتیح الاصول

سید محمد مجاهد

(م1342)

فوائد الاصول (نائینی)

میرزا محمدحسین نائینی

(1355-1276)

وقایة الأذهان

محمد رضا نجفی اصفهانی

(م 1362)

اصول الفقه

شيخ محمدرضا مظفر

(م 1383)

منتهی الاصول

سید محمد حسن بجنوردی

(1395-1316)

المعالم الجدیده

سید محمد باقر صدر

(1399-1355)

اصول الاستنباط

سید علی نقی حیدری

(1403-1325)

مناهج الوصول

امام خمینی

(1409-1320)

الاصول العامه

سید محمد تقی حکیم

(1346-)

شروح
شروح معالم الدین ← حاشیه معالم، سلطان العلماء (م 1064) - حاشیه معالم، ملا محمد صالح مازندرانی (م 1081) - هدایة المسترشدین، شیخ محمدتقی اصفهانی (م 1248)
شروح فرائد الاصول ← أوثق الوسائل، میرزا موسی بن جعفر بن احمد تبریزی - بحر الفوائد، میرزا محمد حسن آشتیانی - درر الفوائد فی الحاشیه علی الفرائد، آخوند خراسانی - فوائد الرضویه، آقا رضا همدانی
شروح کفایه ← انوار الهدایه، امام خمینی - حاشیة الکفایه، علامه طباطبائی - الحاشیة علی الکفایه، سید حسین بروجردی - حقائق الاصول، سید محسن حکیم - عنایة الاصول، سید مرتضی حسینی یزدی

منتهی الدرایه، سید محمد جعفر جزائری شوشتری - نهایة الدرایة، آیت الله کمپانی - نهایة النهایة، میرزا علی ایروانی

  1. الذریعة، ج۱۴، ص۷۱.
  2. الذریعة، ج۶، ص۲۰۷.
  3. روضات الجنات، ج۴، ص۱۱۹.
  4. الذریعة، ج۶، ص۲۰۷.