احمد بن محمد بن عیسی اشعری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، محدث امامی
+
'''«احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی»'''، فقیه و محدث نامدار [[شیعه]] در قرن سوم قمری و از اصحاب [[امام رضا]]، [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهم‌السلام است. احمد اشعری از بزرگان [[قم]] بود و با جریانات انحرافی مانند «[[واقفیه]]» مخالفت می‌کرد. کتاب «[[النوادر اشعرى (کتاب)|النوادر]]» از آثار مشهور اوست.
 
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = '''احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی'''
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن سوم هجری
 +
|مدفن = قم
 +
|اساتید =  [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی]]، [[حسین بن سعید اهوازی]]، [[حسن بن علی بن فضال]]، [[حسن بن علی وشاء]]، [[صفوان بن یحیی]]، [[محمد بن ابی عمیر]]،...
 +
|شاگردان = [[محمد بن حسن صفار]]، [[محمد بن یحیی عطار قمی]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، [[احمد بن ادریس قمی]]، [[عبدالله بن جعفر حمیری]]،...
 +
|آثار = [[النوادر اشعرى (کتاب)|النوادر]]، التوحید، فضل النبی، المتعه، الناسخ و المنسوخ، الأظلة، الملاحم، المکاسب، فضائل العرب،...
 +
}}
 
==ولادت==
 
==ولادت==
از جزئیات زندگی ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی چیز چندانی دانسته نیست، اما از آنجا که [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] وی را از اصحاب [[امام رضا]] علیه السلام می داند و چون آن حضرت در سال 203 ق. به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیده است، می توان گفت: احمد در این دوران، در سنی حداقل 10 سال بود، که بتواند از اصحاب آن امام بشمار آید؛ بنابراین احتمال دارد او متولد دهه آخر قرن دوم قمری باشد.
+
از جزئیات زندگی ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی چیز چندانی دانسته نیست، اما از آنجا که [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] وی را از اصحاب [[امام رضا]] علیه السلام می داند و آن حضرت در سال ۲۰۳ ق. به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسیده است، می توان گفت: احمد در این دوران، در سنی حداقل ۱۰ سال بوده، که بتواند از اصحاب آن امام بشمار آید؛ بنابراین احتمال دارد او متولد دهه آخر قرن دوم قمری باشد.
  
پدرش محمد بن عیسی به گفتۀ نجاشی که او را «شیخ القمیین» و «وجه الاشاعره» خوانده است، نزد امام رضا(ع) [[حدیث]] شنیده، و از [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]](ع) روایت می‌کرده، و نزد «سلطان» (احتمالاً حاکم قم) نیز از منزلت خاصی برخوردار بوده است. وی کتابی با عنوان کتاب «الخطب» داشته است.
+
پدرش محمد بن عیسی به گفتۀ نجاشی که او را «شیخ القمیین» و «وجه الاشاعره» خوانده است، از امام رضا و [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]](ع) روایت می‌کرده، و نزد «سلطان» (احتمالاً حاکم قم) نیز از منزلت خاصی برخوردار بوده است. وی کتابی با عنوان کتاب «الخطب» داشته است.
  
 
==در محضر امامان==
 
==در محضر امامان==
  
احمد بن محمد بن عیسی علاوه بر درک محضر [[امام رضا]] علیه السلام، توانست به حضور [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام نیز شرفیاب گردد، ولی چون در [[قم]] می‌زیست، تنها گاه‌گاهی این دو امام را ملاقات کرده، و بدین جهت احادیث چندانی از آنان روایت نکرده است. هر چند دلیلی بر ملاقات بین او و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام وجود ندارد، با توجه به مسافرت های مکرر احمد به [[مدینه]]، دیدار او با امام یازدهم بعید به نظر نمی رسد. به هر رو، او از اصحاب امام عسکری علیه السلام نیز بشمار می آید. او به دلیل کهولت سن و محاصره امام عسکری علیه السلام توسط دشمن، به محضر آن حضرت شرفیاب نشد، اما با حضرت مکاتباتی در مورد مسایل دینی و اجتماعی داشت.
+
احمد بن محمد بن عیسی علاوه بر درک محضر [[امام رضا]] علیه السلام، توانست به حضور [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهماالسلام نیز شرفیاب گردد، ولی چون در [[قم]] می‌زیست، تنها گاه‌گاهی این دو امام را ملاقات کرده، و بدین جهت احادیث چندانی از آنان روایت نکرده است. هر چند دلیلی بر ملاقات بین او و [[امام حسن عسکری]] علیه السلام وجود ندارد، با توجه به مسافرت های مکرر احمد به [[مدینه]]، دیدار او با امام یازدهم بعید به نظر نمی رسد. به هر روی، او از اصحاب امام عسکری علیه السلام نیز بشمار می آید. او به دلیل کهولت سن و محاصره امام عسکری علیه السلام توسط دشمن، به محضر آن حضرت شرفیاب نشد، اما با حضرت مکاتباتی در مورد مسایل دینی و اجتماعی داشت.
  
رابطه احمد با [[ائمه اطهار]] علیهم السلام رابطه ای خاص بود و حکایت از اعتماد ائمه علیهم السلام به او داشت. خود نقل می کند: یکی از غلامان [[امام جواد]] علیه السلام، نامه ای از حضرت به من داد. آن را گشودم و خط مبارک امام را خواندم. امام دستور داده بود به نزدش بروم. بار سفر به [[مدینه]] را بستم و خود را به حضور امام جواد علیه السلام رساندم. در آن جلسه درباره چند نفر از [[شیعه|شیعیان]] سخن به میان آمد. با خود گفتم، نامی از «[[زکریا بن آدم]]» می برم شاید حضرت ضمن دلجویی از زکریا، برایش [[دعا]] کند. بی درنگ به خود آمدم و گفتم: من چه کسی هستم که چنین جسارتی نمایم. امام به آن چه می کند آگاه تر است. غرق در افکار خویش بودم که امام جواد علیه السلام رو به من کرد و سفارش هایی در مورد زکریا بن آدم و ارسال اموالی که در اختیار داشت بیان فرمود. وی از سوی ایشان نامه‌ای برای زکریا بن آدم، نمایندۀ امام در قم برده است.
+
رابطه احمد با [[ائمه اطهار]] علیهم السلام رابطه ای خاص بود و حکایت از اعتماد ائمه علیهم السلام به او داشت. خود نقل می کند: یکی از غلامان [[امام جواد]] علیه السلام، نامه ای از حضرت به من داد. آن را گشودم و خط مبارک امام را خواندم. امام دستور داده بود به نزدش بروم. بار سفر به [[مدینه]] را بستم و خود را به حضور امام جواد علیه السلام رساندم. در آن جلسه درباره چند نفر از [[شیعه|شیعیان]] سخن به میان آمد. با خود گفتم، نامی از «[[زکریا بن آدم]]» می برم شاید حضرت ضمن دلجویی از زکریا، برایش [[دعا]] کند. بی درنگ به خود آمدم و گفتم: من چه کسی هستم که چنین جسارتی نمایم. امام به آن چه می کند آگاه تر است. غرق در افکار خویش بودم که امام جواد علیه السلام رو به من کرد و سفارش هایی در مورد زکریا بن آدم و ارسال اموالی که در اختیار داشت بیان فرمود. احمد از سوی امام نامه‌ای برای زکریا بن آدم، نمایندۀ امام در قم می برد.
  
این حدیث موقعیت خاص احمد را نزد امام آشکار می کند. به گونه ای که امام در موقع سفارش به یاران به دنبال او می فرستاد و نظریات او در مورد دیگر شیعیان را جویا می شد. همچنین ائمه علیهم السلام این گونه پیام ها را به هر کسی نمی گفتند و تنها اشخاصی را که مورد اعتماد کامل بودند، از این امور مطلع می کردند. چرا که وجود دشمنان [[شیعه]] و پیدایش بعضی انحرافات در قالب تشیع، جوی حساس و خطرناک به وجود آورده بود.
+
این حدیث موقعیت خاص احمد را نزد امام آشکار می کند. به گونه ای که امام در موقع سفارش به یاران به دنبال او می فرستاد و نظریات او در مورد دیگر شیعیان را جویا می شد. همچنین ائمه علیهم السلام این گونه پیام ها را به هر کسی نمی گفتند و تنها اشخاصی را که مورد اعتماد کامل بودند، از این امور مطلع می کردند. چرا که وجود دشمنان [[شیعه]] و پیدایش بعضی انحرافات در قالب تشیع، جوّی حساس و خطرناک به وجود آورده بود.
  
==مبارزه با انحراف==
+
==استادان و شاگردان==
احمد اشعری در زمان خود، با دو جریان انحرافی عمده که با نقاب [[تشیع]] در صحنه ظاهر شدند، روبرو شد. این دو جریان عبارت بودند از «[[غلو|غلوّ]]» و «[[واقفیه]]». «علی بن حسکه» و «قاسم یقطینی» سردمداران اصلی «غلو» در زمان احمد بودند. او در مقابل تبلیغات آنان در میان شیعه گزارشی به این صورت خدمت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرستاد: گروهی پیدا شده اند که برای مردم سخنرانی می کنند. آنها سخنانی از طرف شما و پدرانتان برای شیعیان می گویند. دل های ما گفتار آنان را نمی پذیرد. اینان دو نفر به نام های علی بن حسکه و قاسم یقطینی هستند که می گویند: مقصود خدا از [[نماز]]، در «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر» [[رکوع]] و [[سجود]] نیست. بلکه، مردی است که مردم را از زشتی بازمی دارد. همین طور مقصود از [[زکات]]، همان مرد است نه تعدادی درهم که [[انفاق]] شود. آن ها بقیه واجبات و محرمات را نیز به همین صورت [[تأویل]] کرده اند. بر ما شیعیان منت گذاشته راه سالم را به ما معرفی کنید.
+
احمد اشعری از طریق [[مشایخ]] روایی خود، راوی بسیاری از احادیث [[امامیه]] است، چنانکه به طریق همین مشایخ، بسیاری از متون حدیثی امامیه را در ضبط خویش داشته است. ازاین‌رو نام این مشایخ در جای‌جای [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشی]] و [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست طوسی]] به عنوان حلقۀ اتصالی میان احمد و مشایخ قدیم‌تر امامیه آمده است. طبیعی است که احمد بن محمد بن عیسی که اهل [[قم]] بود، برای شنیدن حدیث امامی، می‌بایست به [[کوفه]] سفر کند و در آنجا که مرکز مهم حدیث امامی بود، نزد مشایخ معتبر حدیث، بهرۀ علمی بَرد، ازاین‌رو بیشتر مشایخ وی کوفی بوده‌اند.
  
به محض این که امام حسن عسکری علیه السلام نامه احمد را دریافت کرد، چنین پاسخ داد: «این [[دین]] ما نیست، از این سخنان دوری بجوی». در برخورد احمد با واقفیان، همین بس که او با ارسال نامه هایی برای ائمه، بعد از [[امام کاظم]] علیه السلام و پرسیدن مسائل فقهی و غیرفقهی و ارجاع مردم به آن بزرگواران، خط بطلانی بر مرام واقفی ها کشید.
+
استادانی که احمد موفق به دیدار آنها شده است نزدیک به ۱۵۰ نفر هستند، برخی از این مشایخ عبارتند از: [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی|احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی]]، [[حسین بن سعید اهوازی|حسین بن سعید بن حماد اهوازی]] و برادرش حسن، حسن بن عباس بن حریش رازی، [[حسن بن علی بن فضال|حسن بن علی بن فضال کوفی]]، [[حسن بن علی وشاء|حسن بن علی بن زیاد وشاء]]، [[حسن بن محبوب|حسن بن محبوب سراد]]، سعید بن جناح ازدی بغدادی، [[صفوان بن یحیی|صفوان بن یحیی بجلی]]، عثمان بن عیسی عامری کلابی، [[عبدالله بن مسکان]]، علی بن حدید بن حکیم مداینی، علی بن حکم نخعی، [[محمد بن ابی عمیر|محمد بن ابی عمیر ازدی]]، [[محمد بن خالد برقی|محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی]] و [[محمد بن سنان|محمد بن سنان زاهری]].  
  
==ویژگی ها==
+
اما شاگردان و راویان احمد اشعری قمی در حدود ۱۴ نفرند، از جمله: [[محمد بن حسن صفار]] (صاحب [[بصائرالدرجات]])، محمد بن علی بن محجوب، [[محمد بن یحیی عطار قمی]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، [[احمد بن ادریس قمی|احمد بن ادریس اشعری]]، داوود بن کورۀ قمی، [[عبدالله بن جعفر حمیری]] و حمید بن زیاد.
 +
 
 +
==ویژگی‌ها==
 
مقام علمی و کرامت نفس احمد بن محمد بن عیسی، منصب ها و فضایل زیادی برای او به ارمغان آورد. برخی از مناصب او عبارتند از:
 
مقام علمی و کرامت نفس احمد بن محمد بن عیسی، منصب ها و فضایل زیادی برای او به ارمغان آورد. برخی از مناصب او عبارتند از:
  
الف: رهبری شیعیان [[قم]]؛ او به خاطر لیاقت هایی که از خود بروز داد، توانست رهبری شیعیان [[قم]] را بر عهده گیرد. قدرت سیاسی و اجتماعی وی بدان حد رسید که وقتی بر اساس وظیفه شرعی عده ای را از قم اخراج کرد، احدی را توان اظهار مخالفت نبود و بعضی که [[اجماع]] سکوتی را قبول ندارند به همین واقعه استدلال کرده اند. حاکم قم نیز در امور ملکی، به او رجوع می کرد و احمد در این امور در مصدر تصمیم گیری بود.
+
*الف: رهبری شیعیان [[قم]]؛ او به خاطر لیاقت هایی که از خود بروز داد، توانست رهبری شیعیان [[قم]] را بر عهده گیرد. قدرت سیاسی و اجتماعی وی بدان حد رسید که وقتی بر اساس وظیفه شرعی عده ای را از قم اخراج کرد، احدی را توان اظهار مخالفت نبود و بعضی که [[اجماع]] سکوتی را قبول ندارند به همین واقعه استدلال کرده اند. حاکم قم نیز در امور ملکی، به او رجوع می کرد و احمد در این امور در مصدر تصمیم گیری بود. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] درباره قدرت سیاسی او می نویسد: «احمد بن محمد بن عیسی چهره بدون رقیب قم بود و با حاکم قم رفت و آمد داشت». از این رو است که برای او چهار عنوان «وجه قم» (چهره قم)، «وجیه قم» (چهره درخشان قم)، «شیخ القمیین» و «فقیه القمیین» در کتاب های تاریخی و رجالی ذکر شده است.
 
 
[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] درباره قدرت سیاسی او می نویسد: «احمد بن محمد بن عیسی چهره بدون رقیب قم بود و با حاکم قم رفت و آمد داشت». از این رو است که برای او چهار عنوان «وجه قم» (چهره قم)، «وجیه قم» (چهره درخشان قم)، «شیخ القمیین» و «فقیه القمیین» در کتاب های تاریخی و رجالی ذکر شده است.
 
 
 
ب: هشیاری و زیرکی: احمد با هشیاری خود توانست [[شیعیان]] را از انحراف های سیاسی و اعتقادی حفظ کند. او از یک سو با افکار انحرافی مقابله کرد و از سوی دیگر بهانه بدست دژخیمانی چون «[[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل]]» و «[[مأمون|مامون عباسی]]» نداد.
 
 
 
ج: [[تواضع]]: او با همه مقام و جلال، ابائی نداشت از کسی که از نظر علمی پایین تر بود حدیث نقل نماید. بر همین اساس از عبدالله بن صلت که در موقعیت علمی بالایی نبود حدیث نقل می کرد. و [[ابوعمرو کشی|شیخ کشی]] می گوید: اگر حدیثی به احمد بن محمد بن عیسی نمی رسید ولی به کسی که از او کوچکتر بود می رسید، احمد حدیث را از او نقل می کرد.
 
 
 
د: عمل به وظیفه و تسلیم در برابر حقیقت؛ وقتی تشخیص می داد وظیفه او اقدام به کاری یا نهی از آن است به تکلیف خویش عمل می کرد و اگر بعدها احساس می کرد در تشخیص خود دچار اشتباه شده است، دست از سخن اول برمی داشت و بدون ملاحظه مقام و موقعیت، پشیمانی خود را به همگان اعلام می کرد. چنانکه وقتی تشخیص داد [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن محمد بن خالد]] در نقل حدیث، سهل انگار است و به روایات [[حدیث مرسل|مرسل]] و ضعیف اعتماد می کند (و این به معنی تزلزل احادیث شیعه است)، او را از قم بیرون کرد و آن گاه که متوجه شد در روش خود اشتباه کرده یا مبنای علمی وی تغییر کرده است، به دنبال برقی رفت و با عظمت تمام او را به قم بازگرداند و زمانی که وی از دنیا رفت، برای جبران اشتباه خود با سر و پای برهنه در تشییع جنازه او شرکت کرد.
 
 
 
==دانش==
 
احمد بن محمد بن عیسی با این که مسوولیت های مهم اجتماعی را بر عهده داشت، در راه کسب دانش و معارف [[اهل بیت]] علیهم السلام و نشر آن نیز همت فراوانی به خرج می داد. او خود می گوید:
 
 
 
برای تحصیل و فراگیری حدیث به کوفه آمدم و با «حسن بن علی وشاء» دیدار کردم و از او خواستم: کتاب «علاء بن رزین» و «ابان بن عثمان احمر» را برای من بیاورد. وی آن دو کتاب را آورد. به او گفتم: دوست دارم اجازه نقل حدیث از این دو کتاب را به من بدهی. گفت: چه عجله داری؟! برو و از این دو کتاب بنویس و سپس از من استماع کن.
 
 
 
گفتم: از حوادث روزگار در امان نیستم. گفت: اگر می دانستم احادیث این گونه مشتاقانی دارد، بیشتر حدیث نقل می کردم؛ زیرا من در این مسجد (مسجد کوفه) نهصد نفر از اساتید حدیث را دیدم که می گفتند: حدثنی جعفر بن محمد. (امام صادق علیه السلام چنین گفت) او کتاب های زیادی از خود به جای نگذاشت و شاید علت آن، دقت بسیار زیاد این عالم بزرگ در نقل حدیث بود.
 
 
 
به گونه ای که بسیاری از روایات از نظر سند یا متن در نظر او مخدوش به نظر می رسید. این احتمال نیز وجود دارد که او صاحب آثار زیادی باشد که به ما نرسیده است. آنچه از سخنان [[شیخ طوسی]]، نجاشی و دیگران استفاده می شود گویای این حقیقت است که شمار تالیفات وی به 15 عدد می رسید. این کتاب ها عبارتند از:
 
 
 
*1. [[التوحید]].
 
 
 
*2. [[فضل النبی]].
 
 
 
*3. [[المتعه]].
 
 
 
*4. [[النوادر]].
 
 
 
*5. [[الناسخ والمنسوخ]].
 
 
 
*6. [[الاظله]].
 
 
 
*7. [[المسوخ]].
 
 
 
*8. [[الحج]].
 
 
 
*9. [[المبود]] (احتمال می رود با کتاب النوادر یکی باشد.)
 
 
 
*10. [[الملاحم]].
 
 
 
*11. [[الطب الکبیر]].
 
 
 
*12. [[الطب الصغیر]].
 
 
 
*13. [[المکاسب]].
 
 
 
*14. [[مسائل الامام الهادی]] علیه السلام.
 
 
 
*15. [[فضائل العرب]].
 
 
 
تنها کتابی که از وی باقی مانده «نوادر» است. روایاتی که احمد بدون واسطه از امامان معصوم علیهم السلام نقل کرده است بسیار اندک اند و او بیشتر از طریق راویان دیگر روایت کرده است. مجموع [[احادیث]] احمد (با واسطه و مستقیم) تا 2290 [[حدیث]] می رسد.
 
 
 
استادانی که احمد بن محمد بن عیسی موفق به دیدار آن ها شده است نزدیک به 150 نفر هستند، از جمله آن ها حسین بن سعید، عبدالعزیز بن مهتدی، عبدالله مسکان و... می باشند. اما شاگردانش در حدود 14 نفر از جمله محمد بن حسن صفار (صاحب [[بصائرالدرجات]]) محمد بن علی بن محجوب و محمد بن یحیی عطار هستند.
 
 
 
==از نگاه فرزانگان==
 
 
 
فرزند محمد بن عیسی در نظر علماء شیعه شخصیتی با نفوذ بشمار می آید و همه وی را دانشمندی صاحب موقعیت و توانایی علمی و اجتماعی می دانند. قدیم ترین اظهار نظر که در مورد او صورت گرفته، توسط احمد بن علی بن نوح سیرافی، استاد نجاشی، است؛ که در جواب نامه نجاشی نوشت: از سند من به کتاب های حسن بن سعید اهوازی رضی الله عنه سؤال کردی. در جواب باید بگویم آن چه مورد اعتماد اصحاب ما است همان است که احمد بن محمد بن عیسی نقل نموده است.
 
 
 
نجاشی (متوفای 450) در مورد احمد می گوید: احمد بن محمد بن عیسی که رحمت خدا بر او باد، از بزرگان اهل قم است. او رئیس و فقیه بدون رقیب بود و با حاکمان قم رفت و آمد داشت و به خدمت سه امام (علی بن موسی الرضا علیه السلام و امام جواد علیه السلام و حضرت هادی علیه السلام) رسید. و در ادامه سخن، 9 کتاب برای او می شمارد.
 
 
 
[[علامه حلی]] (متوفای 726) نام احمد بن محمد بن عیسی را در قسمت اول کتاب خود (یعنی کسانی که بر آن ها اعتماد دارد) ذکر می کند و همانند نجاشی از او به بزرگی یاد می کند.
 
 
 
==احمد اشعری از نگاهی دیگر==
 
 
 
[[اهل سنت]] نیز از او به عظمت یاد کرده اند: [[ابن ندیم]] (متوفای 375): ابوجعفر، احمد بن محمد بن عیسی از جمله دانشمندان است و این کتاب ها از اوست: کتاب [[طب کبیر]]. کتاب [[طب صغیر]] و کتاب [[مکاسب]].
 
 
 
[[ابن حجر عسقلانی]] (متوفای 852) می نویسد: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، علامه است. از استاد شیعیان قم و فردی مشهور بوده و کتاب هایی نیز دارد.
 
 
 
==اخراج راویان==
 
 
 
همه ارباب رجال و تاریخ به اخراج بعضی از محدثین توسط احمد اشاره کرده اند. از یک سو، داشتن موقعیت سیاسی و صاحب قدرت در قم و از سوی دیگر سخت گیری او در نقل حدیث و نقد عقیده دلیل عمده اخراج افراد بود.
 
 
 
تنها کتابی که از وی باقی مانده «نوادر» است. روایاتی که احمد بدون واسطه از امامان معصوم علیهم السلام نقل کرده است بسیار اندک اند او از طریق راویان دیگر روایت کرده است. و مجموع احادیث او (باواسطه و مستقیم) تا 2290 حدیث می رسد.
 
  
علامه، وحید بهبهانی، در این زمینه می نویسد: در موارد متعددی احمد بن محمد بن عیسی و ابن غضائری، راویی را متهم به غلو و کذب می کردند. زیرا او روایتی را نقل می کرد که مضمون آن روایت در نظر آنان مطلب غلوآمیزی داشت. برخی از راویان که احمد آنان را از قم اخراج کرد عبارتند از:
+
*ب: مبارزه با انحراف: احمد با هوشیاری خود توانست [[شیعیان]] را از انحراف های سیاسی و اعتقادی حفظ کند. احمد اشعری در زمان خود، با دو جریان انحرافی عمده که با نقاب [[تشیع]] در صحنه ظاهر شدند، روبرو شد. این دو جریان عبارت بودند از «[[غلو|غلوّ]]» و «[[واقفیه]]». «علی بن حسکه» و «قاسم یقطینی» سردمداران اصلی «غلوّ» در زمان احمد بودند. او در مقابل تبلیغات آنان در میان شیعه گزارشی به این صورت خدمت [[امام حسن عسکری]] علیه السلام فرستاد: «گروهی پیدا شده اند که برای مردم سخنرانی می کنند. آنها سخنانی از طرف شما و پدرانتان برای شیعیان می گویند. دل های ما گفتار آنان را نمی پذیرد. اینان دو نفر به نام های علی بن حسکه و قاسم یقطینی هستند که می گویند: مقصود خدا از [[نماز]]، در «انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر» [[رکوع]] و [[سجود]] نیست. بلکه، مردی است که مردم را از زشتی بازمی دارد. همین طور مقصود از [[زکات]]، همان مرد است نه تعدادی درهم که [[انفاق]] شود. آن ها بقیه واجبات و محرمات را نیز به همین صورت [[تأویل]] کرده اند. بر ما شیعیان منت گذاشته راه سالم را به ما معرفی کنید.» به محض این که امام حسن عسکری علیه السلام نامه احمد را دریافت کرد، چنین پاسخ داد: «این [[دین]] ما نیست، از این سخنان دوری بجوی». در برخورد احمد با واقفیان، همین بس که او با ارسال نامه هایی برای ائمه بعد از [[امام کاظم]] علیه السلام و پرسیدن مسائل فقهی و غیرفقهی و ارجاع مردم به آن بزرگواران، خط بطلانی بر مرام واقفی ها کشید.
  
*1- احمد بن محمد بن خالد برقی به جرم سهل انگاری در نقل حدیث.
+
*ج: [[تواضع]]: او با همه مقام و جلال، ابائی نداشت از کسی که از نظر علمی پایین تر بود حدیث نقل نماید. بر همین اساس، از عبدالله بن صلت که در موقعیت علمی بالایی نبود حدیث نقل می کرد. و [[ابوعمرو کشی|شیخ کشی]] می گوید: اگر حدیثی به احمد بن محمد بن عیسی نمی رسید ولی به کسی که از او کوچکتر بود می رسید، احمد حدیث را از او نقل می کرد.
  
*2- سهل بن زیاد آدمی رازی.
+
*د: عمل به وظیفه و تسلیم در برابر حقیقت؛ وقتی تشخیص می داد وظیفه او اقدام به کاری یا نهی از آن است به تکلیف خویش عمل می کرد و اگر بعدها احساس می کرد در تشخیص خود دچار اشتباه شده است، دست از سخن اول برمی داشت و بدون ملاحظه مقام و موقعیت، پشیمانی خود را به همگان اعلام می کرد. چنانکه وقتی تشخیص داد [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن محمد بن خالد]] در نقل حدیث، سهل انگار است و به روایات [[حدیث مرسل|مرسل]] و ضعیف اعتماد می کند (و این به معنی تزلزل احادیث شیعه است)، او را از قم بیرون کرد و آن گاه که متوجه شد در روش خود اشتباه کرده یا مبنای علمی وی تغییر کرده است، به دنبال برقی رفت و با عظمت تمام او را به قم بازگرداند و زمانی که وی از دنیا رفت، برای جبران اشتباه خود با سر و پای برهنه در [[تشییع جنازه]] او شرکت کرد.
  
*3- ابوسمینه محمد بن علی بن ابراهیم قرشی، معروف به صیرفی.
+
==آثار و تألیفات==
 +
احمد بن محمد بن عیسی کتاب های زیادی از خود به جای نگذاشت و شاید علت آن، دقت بسیار زیاد این عالم بزرگ در نقل [[حدیث]] بود، به گونه ای که بسیاری از روایات از نظر [[سند حدیث|سند]] یا متن در نظر او مخدوش به نظر می رسید. این احتمال نیز وجود دارد که او صاحب آثار زیادی باشد که به ما نرسیده است. آنچه از سخنان [[شیخ طوسی]]، [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] و دیگران استفاده می شود گویای این است که شمار تألیفات وی به ۱۵ عدد می رسید. برخی از این کتاب ها عبارتند از:
  
*4- حسین بن عبیدالله محرر قمی سعدی، هر سه به اتهام غلو.
+
#[[النوادر اشعرى (کتاب)|النوادر]]؛ تنها کتابی که از وی باقی مانده «النوادر» است که از آثار حدیثی مورد اعتماد امامیه بوده است. این کتاب توسط شاگردش داوود ابن کورۀ قمی تنظیم شده بوده است.
 +
#التوحید.
 +
#فضل النبی.
 +
#المتعه.
 +
#الناسخ و المنسوخ.
 +
#الحج.
 +
#الأظلة.
 +
#الملاحم.
 +
#الطب الکبیر.
 +
#الطب الصغیر.
 +
#المکاسب.
 +
#مسائل الامام الهادی علیه السلام.
 +
#فضائل العرب.
  
از این چند نفر، تنها برقی به قم بازگردانده شد.
+
روایاتی که احمد بن محمد بن عیسی بدون واسطه از امامان معصوم علیهم السلام نقل کرده است بسیار اندک اند و او بیشتر از طریق راویان دیگر روایت کرده است. مجموع [[احادیث]] احمد (با واسطه و مستقیم) تا ۲۲۹۰ [[حدیث]] می رسد.
  
==رحلت==
+
==در نظر عالمان==
  
به [[شهادت]] همه صاحبان رجال، احمد بن عیسی در تشییع جنازه برقی شرکت کرد. در مورد سال وفات برقی دو نظریه وجود دارد؛ ابن غضائری سال 274 و نوه برقی سال 280 ذکر می کنند و چون نوه برقی نزدیکتر به زمان وی و جزء خاندان او بود نظریه اش تقویت می شود. بنابراین احمد بن محمد بن عیسی تا این زمان (سال 280) زنده بود.  
+
احمد بن محمد بن عیسی در نظر علماء شیعه شخصیتی با نفوذ بشمار می آید و همه وی را دانشمندی صاحب موقعیت و توانایی علمی و اجتماعی می دانند.  
  
اما این که پس از این تا چه مدتی در قید حیات بود معلوم نیست. احتمال می رود فوت او در دهه اخیر قرن سوم یا مقداری قبل از آن واقع شده باشد. در این صورت، عمر او به حدود 90 سال خواهد رسید. از محل دفن این عالم بزرگ نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. با این حال چون قم محل اقتدار دینی و علمی او بود، احتمال می رود آرامگاه وی در همین شهر باشد. «رحمت خدا بر روانش»
+
*احمد بن علی بن نوح سیرافی، در جواب نامه شاگردش نجاشی نوشت: از سند من به کتاب های حسن بن سعید اهوازی سؤال کردی. در جواب باید بگویم آن چه مورد اعتماد اصحاب ماست، همان است که احمد بن محمد بن عیسی نقل نموده است.
 +
*[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] (متوفای ۴۵۰) در مورد او می گوید: احمد بن محمد بن عیسی که رحمت خدا بر او باد، از بزرگان اهل قم است. او رئیس و فقیه بدون رقیب بود و با حاکمان [[قم]] رفت و آمد داشت و به خدمت سه امام ([[امام رضا]] و [[امام جواد]] و [[امام هادی]] علیهم السلام) رسید. و در ادامه سخن، ۹ کتاب برای او می شمارد.
 +
*[[علامه حلی]] (متوفای ۷۲۶) نام احمد بن محمد بن عیسی را در قسمت اول کتاب خود (یعنی کسانی که بر آن ها اعتماد دارد) ذکر می کند و همانند نجاشی از او به بزرگی یاد می کند.
 +
*[[ابن ندیم]] (متوفای ۳۷۵) می گوید: ابوجعفر، احمد بن محمد بن عیسی از جمله دانشمندان است و این کتاب ها از اوست: کتاب طب کبیر، کتاب طب صغیر و کتاب مکاسب.
 +
*[[ابن حجر عسقلانی]] (متوفای ۸۵۲) می نویسد: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، علامه است. از استاد شیعیان قم و فردی مشهور بوده و کتاب هایی نیز دارد.
  
== من در این مسجد ([[مسجد کوفه]]) نهصد نفر از اساتید [[حدیث]] را دیدم که می گفتند: حدثنی جعفر بن محمد. ([[امام صادق]] علیه السلام چنین گفت)  منابع ==
+
==وفات==
  
* "احمد بن محمد بن عیسی قمی راوی سه معصوم علیهم السلام"، سید جعفر ربانی، مجله کوثر، شهریور 1376، شماره 6.
+
از تاریخ وفات احمد بن محمد بن عیسی اطلاعی در دست نیست، تنها چنانکه ذکر شد، وی در زمان وفات [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن محمد بن خالد برقی]] (م، ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق) زنده بوده و در [[تشییع جنازه]] او شرکت کرد؛ بنابراین احمد بن محمد بن عیسی ظاهرا تا سال ۲۸۰ ق. زنده بوده است. اما این که پس از این تا چه مدتی در قید حیات بود معلوم نیست. احتمال می رود فوت او در دهه آخر قرن سوم یا مقداری قبل از آن واقع شده باشد. در این صورت، عمر او به حدود ۹۰ سال خواهد رسید. از محل دفن این عالم بزرگ نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. با این حال چون قم محل اقتدار دینی و علمی او بود، احتمال می رود آرامگاه وی در همین شهر باشد. 
 +
==منابع==
 +
*"احمد بن محمد بن عیسی قمی راوی سه معصوم علیهم السلام"، سید جعفر ربانی، مجله کوثر، شهریور ۱۳۷۶، شماره ۶.
 +
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/227858/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%DB%8C%D8%B3%DB%8C "احمد بن محمد بن عیسی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
  
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
+
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]][[Category:اصحاب امام رضا علیه السلام]][[Category:اصحاب امام جواد علیه السلام]][[Category:اصحاب امام هادی علیه السلام]]
[[رده:علمای قرن سوم]]
+
[[رده:علمای قرن سوم]][[Category:راویان حدیث]][[Category:محدثان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۶

«احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی»، فقیه و محدث نامدار شیعه در قرن سوم قمری و از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم‌السلام است. احمد اشعری از بزرگان قم بود و با جریانات انحرافی مانند «واقفیه» مخالفت می‌کرد. کتاب «النوادر» از آثار مشهور اوست.

نام کامل احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی
زادگاه قم
وفات قرن سوم هجری
مدفن قم

Line.png

اساتید

احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی، حسین بن سعید اهوازی، حسن بن علی بن فضال، حسن بن علی وشاء، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر،...

شاگردان

محمد بن حسن صفار، محمد بن یحیی عطار قمی، سعد بن عبدالله اشعری، احمد بن ادریس قمی، عبدالله بن جعفر حمیری،...

آثار

النوادر، التوحید، فضل النبی، المتعه، الناسخ و المنسوخ، الأظلة، الملاحم، المکاسب، فضائل العرب،...

ولادت

از جزئیات زندگی ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی چیز چندانی دانسته نیست، اما از آنجا که نجاشی وی را از اصحاب امام رضا علیه السلام می داند و آن حضرت در سال ۲۰۳ ق. به شهادت رسیده است، می توان گفت: احمد در این دوران، در سنی حداقل ۱۰ سال بوده، که بتواند از اصحاب آن امام بشمار آید؛ بنابراین احتمال دارد او متولد دهه آخر قرن دوم قمری باشد.

پدرش محمد بن عیسی به گفتۀ نجاشی که او را «شیخ القمیین» و «وجه الاشاعره» خوانده است، از امام رضا و امام جواد(ع) روایت می‌کرده، و نزد «سلطان» (احتمالاً حاکم قم) نیز از منزلت خاصی برخوردار بوده است. وی کتابی با عنوان کتاب «الخطب» داشته است.

در محضر امامان

احمد بن محمد بن عیسی علاوه بر درک محضر امام رضا علیه السلام، توانست به حضور امام جواد و امام هادی علیهماالسلام نیز شرفیاب گردد، ولی چون در قم می‌زیست، تنها گاه‌گاهی این دو امام را ملاقات کرده، و بدین جهت احادیث چندانی از آنان روایت نکرده است. هر چند دلیلی بر ملاقات بین او و امام حسن عسکری علیه السلام وجود ندارد، با توجه به مسافرت های مکرر احمد به مدینه، دیدار او با امام یازدهم بعید به نظر نمی رسد. به هر روی، او از اصحاب امام عسکری علیه السلام نیز بشمار می آید. او به دلیل کهولت سن و محاصره امام عسکری علیه السلام توسط دشمن، به محضر آن حضرت شرفیاب نشد، اما با حضرت مکاتباتی در مورد مسایل دینی و اجتماعی داشت.

رابطه احمد با ائمه اطهار علیهم السلام رابطه ای خاص بود و حکایت از اعتماد ائمه علیهم السلام به او داشت. خود نقل می کند: یکی از غلامان امام جواد علیه السلام، نامه ای از حضرت به من داد. آن را گشودم و خط مبارک امام را خواندم. امام دستور داده بود به نزدش بروم. بار سفر به مدینه را بستم و خود را به حضور امام جواد علیه السلام رساندم. در آن جلسه درباره چند نفر از شیعیان سخن به میان آمد. با خود گفتم، نامی از «زکریا بن آدم» می برم شاید حضرت ضمن دلجویی از زکریا، برایش دعا کند. بی درنگ به خود آمدم و گفتم: من چه کسی هستم که چنین جسارتی نمایم. امام به آن چه می کند آگاه تر است. غرق در افکار خویش بودم که امام جواد علیه السلام رو به من کرد و سفارش هایی در مورد زکریا بن آدم و ارسال اموالی که در اختیار داشت بیان فرمود. احمد از سوی امام نامه‌ای برای زکریا بن آدم، نمایندۀ امام در قم می برد.

این حدیث موقعیت خاص احمد را نزد امام آشکار می کند. به گونه ای که امام در موقع سفارش به یاران به دنبال او می فرستاد و نظریات او در مورد دیگر شیعیان را جویا می شد. همچنین ائمه علیهم السلام این گونه پیام ها را به هر کسی نمی گفتند و تنها اشخاصی را که مورد اعتماد کامل بودند، از این امور مطلع می کردند. چرا که وجود دشمنان شیعه و پیدایش بعضی انحرافات در قالب تشیع، جوّی حساس و خطرناک به وجود آورده بود.

استادان و شاگردان

احمد اشعری از طریق مشایخ روایی خود، راوی بسیاری از احادیث امامیه است، چنانکه به طریق همین مشایخ، بسیاری از متون حدیثی امامیه را در ضبط خویش داشته است. ازاین‌رو نام این مشایخ در جای‌جای رجال نجاشی و الفهرست طوسی به عنوان حلقۀ اتصالی میان احمد و مشایخ قدیم‌تر امامیه آمده است. طبیعی است که احمد بن محمد بن عیسی که اهل قم بود، برای شنیدن حدیث امامی، می‌بایست به کوفه سفر کند و در آنجا که مرکز مهم حدیث امامی بود، نزد مشایخ معتبر حدیث، بهرۀ علمی بَرد، ازاین‌رو بیشتر مشایخ وی کوفی بوده‌اند.

استادانی که احمد موفق به دیدار آنها شده است نزدیک به ۱۵۰ نفر هستند، برخی از این مشایخ عبارتند از: احمد بن محمد بن ابی‌نصر بزنطی، حسین بن سعید بن حماد اهوازی و برادرش حسن، حسن بن عباس بن حریش رازی، حسن بن علی بن فضال کوفی، حسن بن علی بن زیاد وشاء، حسن بن محبوب سراد، سعید بن جناح ازدی بغدادی، صفوان بن یحیی بجلی، عثمان بن عیسی عامری کلابی، عبدالله بن مسکان، علی بن حدید بن حکیم مداینی، علی بن حکم نخعی، محمد بن ابی عمیر ازدی، محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی و محمد بن سنان زاهری.

اما شاگردان و راویان احمد اشعری قمی در حدود ۱۴ نفرند، از جمله: محمد بن حسن صفار (صاحب بصائرالدرجات)، محمد بن علی بن محجوب، محمد بن یحیی عطار قمی، سعد بن عبدالله اشعری، علی بن ابراهیم قمی، احمد بن ادریس اشعری، داوود بن کورۀ قمی، عبدالله بن جعفر حمیری و حمید بن زیاد.

ویژگی‌ها

مقام علمی و کرامت نفس احمد بن محمد بن عیسی، منصب ها و فضایل زیادی برای او به ارمغان آورد. برخی از مناصب او عبارتند از:

  • الف: رهبری شیعیان قم؛ او به خاطر لیاقت هایی که از خود بروز داد، توانست رهبری شیعیان قم را بر عهده گیرد. قدرت سیاسی و اجتماعی وی بدان حد رسید که وقتی بر اساس وظیفه شرعی عده ای را از قم اخراج کرد، احدی را توان اظهار مخالفت نبود و بعضی که اجماع سکوتی را قبول ندارند به همین واقعه استدلال کرده اند. حاکم قم نیز در امور ملکی، به او رجوع می کرد و احمد در این امور در مصدر تصمیم گیری بود. نجاشی درباره قدرت سیاسی او می نویسد: «احمد بن محمد بن عیسی چهره بدون رقیب قم بود و با حاکم قم رفت و آمد داشت». از این رو است که برای او چهار عنوان «وجه قم» (چهره قم)، «وجیه قم» (چهره درخشان قم)، «شیخ القمیین» و «فقیه القمیین» در کتاب های تاریخی و رجالی ذکر شده است.
  • ب: مبارزه با انحراف: احمد با هوشیاری خود توانست شیعیان را از انحراف های سیاسی و اعتقادی حفظ کند. احمد اشعری در زمان خود، با دو جریان انحرافی عمده که با نقاب تشیع در صحنه ظاهر شدند، روبرو شد. این دو جریان عبارت بودند از «غلوّ» و «واقفیه». «علی بن حسکه» و «قاسم یقطینی» سردمداران اصلی «غلوّ» در زمان احمد بودند. او در مقابل تبلیغات آنان در میان شیعه گزارشی به این صورت خدمت امام حسن عسکری علیه السلام فرستاد: «گروهی پیدا شده اند که برای مردم سخنرانی می کنند. آنها سخنانی از طرف شما و پدرانتان برای شیعیان می گویند. دل های ما گفتار آنان را نمی پذیرد. اینان دو نفر به نام های علی بن حسکه و قاسم یقطینی هستند که می گویند: مقصود خدا از نماز، در «انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر» رکوع و سجود نیست. بلکه، مردی است که مردم را از زشتی بازمی دارد. همین طور مقصود از زکات، همان مرد است نه تعدادی درهم که انفاق شود. آن ها بقیه واجبات و محرمات را نیز به همین صورت تأویل کرده اند. بر ما شیعیان منت گذاشته راه سالم را به ما معرفی کنید.» به محض این که امام حسن عسکری علیه السلام نامه احمد را دریافت کرد، چنین پاسخ داد: «این دین ما نیست، از این سخنان دوری بجوی». در برخورد احمد با واقفیان، همین بس که او با ارسال نامه هایی برای ائمه بعد از امام کاظم علیه السلام و پرسیدن مسائل فقهی و غیرفقهی و ارجاع مردم به آن بزرگواران، خط بطلانی بر مرام واقفی ها کشید.
  • ج: تواضع: او با همه مقام و جلال، ابائی نداشت از کسی که از نظر علمی پایین تر بود حدیث نقل نماید. بر همین اساس، از عبدالله بن صلت که در موقعیت علمی بالایی نبود حدیث نقل می کرد. و شیخ کشی می گوید: اگر حدیثی به احمد بن محمد بن عیسی نمی رسید ولی به کسی که از او کوچکتر بود می رسید، احمد حدیث را از او نقل می کرد.
  • د: عمل به وظیفه و تسلیم در برابر حقیقت؛ وقتی تشخیص می داد وظیفه او اقدام به کاری یا نهی از آن است به تکلیف خویش عمل می کرد و اگر بعدها احساس می کرد در تشخیص خود دچار اشتباه شده است، دست از سخن اول برمی داشت و بدون ملاحظه مقام و موقعیت، پشیمانی خود را به همگان اعلام می کرد. چنانکه وقتی تشخیص داد احمد بن محمد بن خالد در نقل حدیث، سهل انگار است و به روایات مرسل و ضعیف اعتماد می کند (و این به معنی تزلزل احادیث شیعه است)، او را از قم بیرون کرد و آن گاه که متوجه شد در روش خود اشتباه کرده یا مبنای علمی وی تغییر کرده است، به دنبال برقی رفت و با عظمت تمام او را به قم بازگرداند و زمانی که وی از دنیا رفت، برای جبران اشتباه خود با سر و پای برهنه در تشییع جنازه او شرکت کرد.

آثار و تألیفات

احمد بن محمد بن عیسی کتاب های زیادی از خود به جای نگذاشت و شاید علت آن، دقت بسیار زیاد این عالم بزرگ در نقل حدیث بود، به گونه ای که بسیاری از روایات از نظر سند یا متن در نظر او مخدوش به نظر می رسید. این احتمال نیز وجود دارد که او صاحب آثار زیادی باشد که به ما نرسیده است. آنچه از سخنان شیخ طوسی، نجاشی و دیگران استفاده می شود گویای این است که شمار تألیفات وی به ۱۵ عدد می رسید. برخی از این کتاب ها عبارتند از:

  1. النوادر؛ تنها کتابی که از وی باقی مانده «النوادر» است که از آثار حدیثی مورد اعتماد امامیه بوده است. این کتاب توسط شاگردش داوود ابن کورۀ قمی تنظیم شده بوده است.
  2. التوحید.
  3. فضل النبی.
  4. المتعه.
  5. الناسخ و المنسوخ.
  6. الحج.
  7. الأظلة.
  8. الملاحم.
  9. الطب الکبیر.
  10. الطب الصغیر.
  11. المکاسب.
  12. مسائل الامام الهادی علیه السلام.
  13. فضائل العرب.

روایاتی که احمد بن محمد بن عیسی بدون واسطه از امامان معصوم علیهم السلام نقل کرده است بسیار اندک اند و او بیشتر از طریق راویان دیگر روایت کرده است. مجموع احادیث احمد (با واسطه و مستقیم) تا ۲۲۹۰ حدیث می رسد.

در نظر عالمان

احمد بن محمد بن عیسی در نظر علماء شیعه شخصیتی با نفوذ بشمار می آید و همه وی را دانشمندی صاحب موقعیت و توانایی علمی و اجتماعی می دانند.

  • احمد بن علی بن نوح سیرافی، در جواب نامه شاگردش نجاشی نوشت: از سند من به کتاب های حسن بن سعید اهوازی سؤال کردی. در جواب باید بگویم آن چه مورد اعتماد اصحاب ماست، همان است که احمد بن محمد بن عیسی نقل نموده است.
  • نجاشی (متوفای ۴۵۰) در مورد او می گوید: احمد بن محمد بن عیسی که رحمت خدا بر او باد، از بزرگان اهل قم است. او رئیس و فقیه بدون رقیب بود و با حاکمان قم رفت و آمد داشت و به خدمت سه امام (امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهم السلام) رسید. و در ادامه سخن، ۹ کتاب برای او می شمارد.
  • علامه حلی (متوفای ۷۲۶) نام احمد بن محمد بن عیسی را در قسمت اول کتاب خود (یعنی کسانی که بر آن ها اعتماد دارد) ذکر می کند و همانند نجاشی از او به بزرگی یاد می کند.
  • ابن ندیم (متوفای ۳۷۵) می گوید: ابوجعفر، احمد بن محمد بن عیسی از جمله دانشمندان است و این کتاب ها از اوست: کتاب طب کبیر، کتاب طب صغیر و کتاب مکاسب.
  • ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲) می نویسد: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، علامه است. از استاد شیعیان قم و فردی مشهور بوده و کتاب هایی نیز دارد.

وفات

از تاریخ وفات احمد بن محمد بن عیسی اطلاعی در دست نیست، تنها چنانکه ذکر شد، وی در زمان وفات احمد بن محمد بن خالد برقی (م، ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق) زنده بوده و در تشییع جنازه او شرکت کرد؛ بنابراین احمد بن محمد بن عیسی ظاهرا تا سال ۲۸۰ ق. زنده بوده است. اما این که پس از این تا چه مدتی در قید حیات بود معلوم نیست. احتمال می رود فوت او در دهه آخر قرن سوم یا مقداری قبل از آن واقع شده باشد. در این صورت، عمر او به حدود ۹۰ سال خواهد رسید. از محل دفن این عالم بزرگ نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. با این حال چون قم محل اقتدار دینی و علمی او بود، احتمال می رود آرامگاه وی در همین شهر باشد.

منابع