مقفا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
مقفا. [ م ُ ق َف ْ فا ] (ع ص ) دارای قافیه . [۱]. صاحب قافیه . [۲]. و رجوع به مقفی شود.
مقفی
[ م ُ ق َف ْ فا ] (ع ص ) قافیه کرده شده . [۳] . دارای قافیه . [۴]. بقافیه . قافیه دار. بیت مقفی ؛ بیتی که آن را قافیت پدید کرده اند. [۵] : گفتند حروف آخرین آن به یکدیگر ماننده تا فرق بود میان مقفی و غیرمقفی ...[۶]. || آن است که ضرب و عروض آن در حروف مختلف باشند چنانکه رضی نیشابوری گفته است : زهی سرفرازی که با پایگاهت میسر نشد چرخ را دستیاری . که اگر چه وزن عروض و ضرب این بیت فعولن است حروف آن مختلف است . [۷]. || درپی داشته شده . [۸] .
پانویس
منابع
- لغت نامه دهخدا، ذیل واژه مقفا، در دسترس درواژه یاب بازیابی:16 آبان 1392.
- لغت نامه دهخدا، ذیل واژه مقفی، در دسترس درواژه یاب، بازیابی:16 آبان 1392.
شعرشناسی | * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری |
قالبهای شعر | *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیعبند * ترکیببند * قطعه * رباعی |
سبکهای شعر فارسی | * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو |
شاعران پارسی گو: | همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14 |