املاء
«اِملاء» یکی از سنتهای الهی و در اصطلاح به معنای مهلت دادن خداوند به ستمگران و کافران و تعجیل نکردن در عذاب آنها است؛ ولی اهل طغیان با اصرار بر گناهان و تکذیب آیات الهی، مستحق مکر و عقوبت خدا میشوند. این سنت الهی منافاتی با اصول اخلاقی ندارد؛ زیرا مبتلایان به آن، کسانیاند که بعد از اتمام حجت، با اعمال زشت خودشان، سزاوار چنین رفتاری میشوند.
املاء در لغت و اصطلاح
«املاء» از «ملأ» گرفته شده و به معنای «اطالة مدت» و «ملی» به معنای «زمان طویل» و «ملاء» به معنی «دهر» است. «اطاله» عبارت اخری «مهلت دادن» می باشد.[۱] «املاء» به معنای رها کردن و مهلت دادن است؛[۲] چنانکه گفتهاند: اَمْلَیتُ لِلفَرَس یعنی أرخیتُ عنانَه (افسار اسب را رها کردم).
«املاء» در اصطلاح عبارت از عجله نکردن در نزول عذاب است. منظور از «املاء» مهلتى است که گاهى خداوند طبق مصالحى به ستمگران و کافران مى دهد. در قرآن کریم این سنت الهی معمولا به همراه سنت «استدراج» آمده که با آن شباهت دارد.
سنت الهی املاء
یکی از سنن الهی و یکی از مصادیق کیفرهای معنوی، کیفر «املاء و استدراج» است که در دنیا شامل حال مُترفین و گناهکاران شده و به ظاهر برای آنان نعمت تلقی می شود، اما در باطن و حقیقت، نوعی عذاب است. امام علی (علیهالسّلام) می فرماید: «کمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ؛ وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ»؛ چه بسیارند کسانى که بهوسیله احسان الهى به آنها، غافلگیر مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و براثر تعریف و تمجید از آنان فریب مىخورند؛ و خداوند هیچکس را به چیزى مانند مهلت دادن (و ادامه نعمتها و ترک عقوبت) نیازموده است.[۳]
سنت الهى در برابر طغیان و عصیان بشر بر مهلت دادن و تعجیل در عقوبت نکردن است، زیرا اگر عجله در عقوبت کند همه نابود مىشوند و کسى باقى نمىماند، چون غیر از معصوم کسى نیست که گناه نکند. خداى تعالى مىفرماید: «وَلَوْ یؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ مَا تَرَک عَلَیهَا مِنْ دَابَّةٍ»؛ اگر کیفر دهد خداى تعالى مردم را بخاطر ظلم و گناه آنها هیچ جنبدهاى دیگر نمىماند.
به همین خاطر است که خداوند مهلت مىدهد تا بندگان بوسیله توبه و انابه، گذشته خود را اصلاح کنند و این مهلت دادن به سود مؤمنان است، چنانچه براى کافران و اهل طغیان که بر گناهان خود اصرار مىکنند، به زیانشان تمام مىشود و این مهلت، مکر و کید الهى براى آنها است.
قرآن کریم می فرماید: «وَالّذینَ کذّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیثُ لایعْلَمُونَ * وَ أُمْلی لَهُمْ إِنّ کیدی مَتینٌ»؛[۴] و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد و به آنها مهلت می دهیم؛ همانا کید و نقشه من قوی (و حساب شده) است.
مهلت دادن کفار و فجّار و طول عمر کافران و گناهکاران و رسیدن به آرزوهاى خود، هرچند به حسب ظاهر خوب و موجب خوشى اوست و خود را کامیاب مىبیند، ولى در حقیقت یک نوع قهر و انتقام الهى است که از آن به «مکر» تعبیر مىشود، زیرا که این طول عمر و موفقیت و رسیدن به آرزو، در حقیقت شرّ بوده و به ضرر او تمام خواهد شد چون موجب زیادى عذابش مىشود.
«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیهِمْ أَبْوَابَ کلِّ شَیءٍ حَتَّىٰ إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ»؛[۵] پس چون حقایقی را که به آن یادآوری شده بودند، فراموش کردند، درهای همه نعمت ها را به روی آنان گشودیم، تا هنگامی که به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، به ناگاه آنان را [به عذاب] گرفتیم، پس یکباره درمانده و نومید شدند.
کسانی که براثر قساوت قلب، زمینه روانی مساعدی برای پذیرش دعوت انبیا ندارند، و با وجود تمام شدن حجت بر ایشان، باز هم پیامبران را تکذیب میکنند، و باآنکه حق را میشناسند، در قبول آن استکبار میورزند، شایستگی خود را برای دریافت هدایت الهی از دست میدهند؛ زیرا مدد الهی تا جایی ادامه مییابد که راهیابی به حق، جنبه جبری پیدا نکند. برای چنین انسانهایی سنت املاء و استدراج الهی جریان مییابد.
قرآن کریم در آیات دیگری هم به سنت املاء و استدراج اشاره کرده است؛ ازجمله در سوره مبارکه رعد میخوانیم: «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِک فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکیْفَ کانَ عِقَابِ»؛[۶] و بیگمان، فرستادگان پیش از تو [نیز] مسخره شدند؛ پس به کسانی که کافر شده بودند مهلت دادم؛ آنگاه آنان را [به کیفر] گرفتم. پس چگونه بود کیفر من.
در دو آیه زیر نیز از اجرای سنت املاء و استدراج برای تکذیبکنندگان قرآن و مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله سخن میرود:
«فَذَرْنِی وَمَنْ یُکذِّبُ بِهذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ * وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیْدِی مَتِین»؛[۷] پس مرا با کسی که این گفتار را تکذیب میکند، واگذار؛ بهتدریج آنان را به گونهای که درنیابند، خواهیم گرفت؛ و مهلتشان میدهم؛ زیرا کید و تدبیر من [سخت] استوار است».
خداوند در آیه دیگری میفرماید: «وَإِنْ یُکذِّبُوک فَقَدْ کذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ * وَقَوْمُ إِبْرَاهِیمَ وَقَوْمُ لُوطٍ * وَأَصْحَابُ مَدْیَنَ وَکذِّبَ مُوسَی فَأَمْلَیْتُ لِلْکافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکیْفَ کانَ نَکیرِ»؛[۸] و اگر تو را تکذیب کنند، قطعاً پیش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نیز] به تکذیب پرداختند؛ و [نیز] قوم ابراهیم و قوم لوط، و [همچنین] اهل مدین؛ و موسی تکذیب شد؛ پس کافران را مهلت دادم، سپس [گریبان] آنها را گرفتم. بنگر، عذاب من چگونه بود.
این آیه، پس از یادآوری سرنوشت اقوام پیشین در پیتکذیب پیامبران، از این واقعیت پرده برمیدارد که همه آنان مشمول یک سنت الهی شدند؛ خداوند ابتدا به آنان مهلت داد و سپس کیفر خویش را بر آنان فروفرستاد.
در سنت املاء و استدراج، گاه آنچه در ظاهر خیر و نعمت به نظر میرسد، درحقیقت قهر و نقمت الهی است: «وَلایحْسَبَنّ الّذینَ کفَرُوا أنّما نُمْلی لَهُمْ خَیرٌ ِلأنْفُسِهِمْ إِنّما نُمْلی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»؛[۹] آنها که کافر شدند، تصور نکنند اگر به آنها مهلت می دهیم به سودشان است؛ ما به آنان مهلت می دهیم فقط برای این که بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوار کننده ای است.
از مجموع آیات چنین بدست می آید که خداوند گناهکاران و طغیانگران را طبق یک سنت فورا گرفتار مجازات نمی کند بلکه درهای نعمت را به روی آنان می گشاید و هر چه طغیان بیشتر شد نعمت هم افزونی می یابد، که در این صورت از دو حال خارج نیست: الف: متنبّه می شوند، که این مصداق هدایت الهی است. ب: یا بر غرور و معاصی آنان افزوده می شود که مضمون استدراج و حرکت تدریجی بسوی عذاب و مجازات دردناکتری است.[۱۰]
عادلانه بودن سنت املاء
هدف از مهلت دادن به کافران از نظر قرآن این است که این افراد غیرقابل اصلاح هستند که در گناه و عصیان غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رسانده اند. خداوند نیز طبق سنت آفرینش و اصل آزادی و اراده و اختیار، آنها را به حال خود وامی گذارد تا به آخرین مرحله سقوط برسند و پشتشان از بار گناه سنگین شود و استحقاق حداکثر مجازات را پیدا کنند.
در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا سنت املاء و استدراج، که بر اساس آن خداوند گروهی را فریب میدهد و آرامآرام بهسوی عذاب و تیرهروزی میکشاند، با اصول اخلاقی مطابقت دارد. پاسخ این است که این گروه از مردم واقعاً سزاوار چنین رفتاری هستند؛ چراکه خداوند همه راههای هدایت را بر آنان گشوده، حجت را بر آنان تمام میکند، ولی آنان بیاعتنا به این نعمت الهی، از روی عناد و لجاجت، به حق پشت میکنند. املاء و استدراجِ چنین مردمانی، نهتنها منافاتی با اخلاق ندارد، بلکه برخوردی کاملاً صحیح است؛ چون این نتیجه اعمال خود آنهاست. کید و مکر، آنگاه خلاف اخلاق و ناپسند است که هدف باطلی را دنبال کند و مخالف حق باشد؛ حالآنکه کید الهی در هماهنگی کامل با حق است. به همین دلیل است که خداوند، مکر و کید خود را محکم میخواند: «وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کیْدِی مَتِینٌ»؛[۱۱] چنانکه کید شیطان را، به سبب باطل بودن آن، ضعیف میشمرد: «إِنَّ کیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً».[۱۲]
پانویس
منابع
- راه و راهنماشناسی، محمدتقی مصباح یزدی، ص۴۹۷-۵۱۶.
- "املاء"، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی، بازیابی: ۱۷ فروردین ۱۳۹۳.
- تفسیر کوثر، یعقوب جعفری مراغی، جلد دوم.
- "سنتهای الهی در پاداشها و کیفرهای دنیوی"، محبوبه جوکار، نامه جامعه، شماره ۱۰۳، فروردین ۱۳۹۲.
- "املاء و استدراج چیست؟"، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.