آیه 4 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ۚ فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا

مشاهده آیه در سوره


<<3 آیه 4 سوره نساء 5>>
سوره : سوره نساء (4)
جزء : 4
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و مهر زنان را در کمال رضایت به آنها بپردازید، پس اگر چیزی از مهر خود را از روی رضا و خشنودی به شما بخشیدند، از آن برخوردار شوید که شما را حلال و گوارا خواهد بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Give women their dowries, handing it over to them; but if they remit anything of it of their own accord, then consume it as [something] lawful and wholesome.

معانی کلمات آیه

صدقات: صدقه (به فتح صاد و ضمّ دال) مهريّه، جمع آن صدقات است . علّت اين تسميه ظاهرا آنست كه صدق احترام زن با آن روشن مى شود.

نحلة: عطيّه. طبرسى فرموده: عطيّه اي كه در مقابل ثمن و عوض نباشد (قاموس قرآن) .

هنيئا: هنأ: گوارا بودن. هنىء: گوارا. گويند: هنىء هر چيزى است كه در آن مشقّتى نيست. مراد از آن در آيه ظاهرا بلا مشقّت بودن است.

مريئا: گوارا. راغب گويد: مرىء رأس لوله معده چسبيده بحلق است. «مرء الطعام» براى آن گويند كه موافق طبع است.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسى» گوید: ابوصالح گويد: اين آيه خطاب به اولياء است زيرا وقتى كه زنان را شوهر مي‌دادند مهر و كابين آن‌ها را خود تصرف مي‌نمودند و به آن‌ها نمي‌دادند و اين آيه به همين منظور نازل گرديد، چنان كه ابوالجارود هم آن را از امام محمدباقر عليه‌السلام روايت نموده است و درباره اين قسمت از آيه «فان طبن لكم».

عكرمة و ابراهيم و علقمه و قتادة و ابن عباس و ابن جريج و ابن زيد گويند: مورد خطاب آيه شوهران هستند زيرا برخى از زنان اگر مهر و كابين را از شوهران مى گرفتند و مي‌خواستند. مقدارى از آن را به شوهران خويش ببخشند، زشت و گناه مى شمردند سپس اين آية نازل گرديد و چنين بخششى را در مهر از طرف زنان مباح شمرد[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً «4»

و مهر وكابين زنان را به صورت هديه و با رغبت بدهيد و اگر با ميل و رغبت خويش چيزى از آن را به شما بخشيدند، آن‌را حلال وگوارا مصرف كنيد.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «نِحْلَةً» به گفته‌ى راغب اصفهانى، از «نحل» به معناى زنبور عسل است. چون زنبور عسل به مردم عسل مى‌بخشد و توقّعى هم ندارد، به هديه هم‌ «نِحْلَةً» گفته مى‌شود.

البتّه بعضى مفسّران «نحلة» را به معناى «دَين» گرفته‌اند. يعنى مهريّه، دَين و بدهى قطعى مرد است.

در حديث آمده است: بهترين اموال خويش را براى سه مصرف قرار دهيد: 1. مهريّه.

2. حج. 3. كفن. اگر بهترين اموال را صرف مهريّه كنيد، فرزندان شما صالح مى‌شوند. «1»

چون در جاهليّت و بعضى اقوام، مهريه زن را پدر يا بستگان مى‌گرفتند، خداوند در قرآن، ابتدا نام گيرنده را برد و فرمود: «وَ آتُوا النِّساءَ» مهريه را به خود زن بدهيد و نفرمود: «و اتوا صدقات النساء» مهريه زنان را بپردازيد، تا گيرنده هر كه بتواند باشد.

پیام ها

1- پرداخت مهريّه به زن حقّ او و الزامى است. وَ آتُوا النِّساءَ ...

2- مهريّه، نرخ زن نيست، بلكه نشانه‌ى صداقت مرد در علاقه و دوستى به همسراست. «صَدُقاتِهِنَّ»

3- زن، مالك مهريه‌ى خود است و با وجود زن پدر و بستگان زن، حقّ گرفتن مهريه‌ى او را براى خود ندارند. «آتُوا النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ»

4- مهريّه، بهاى زن نيست، بلكه هديه‌ى مرد به همسرش مى‌باشد. «نِحْلَةً»

«1». تفسير اطيب‌البيان ذيل آيه.

جلد 2 - صفحه 21

5- زن، در گرفتن يا بخشيدن مهريه، آزاد و مستقل است. «فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ»

6- مال گوارا، مالى است كه صاحبش آنرا با طيب خاطر و رضايت ببخشد. فَإِنْ طِبْنَ‌ ... هَنِيئاً

7- رضايت ظاهرى كافى نيست. رضايت قلبى لازم است. بخشش‌هاى اكراهى، اجبارى و يا رودربايستى اعتبار ندارد. طِبْنَ‌ ... نَفْساً

8- مهر و هبه، از اسباب مالك شدن است. «صَدُقاتِهِنَ‌، فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْ‌ءٍ»

9- زنان تحت تأثير عواطف همه‌ى مهر خود را نبخشند. «شَيْ‌ءٍ مِنْهُ»

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. پرش به بالا در تفسير ابن ابى‌حاتم از عامه از ابوصالح روايت شده كه وقتى كسى دختر خود را شوهر مي‌داد مهر و كابين دختر را خودش تصرف مي‌كرد و چيزى به دختر نمى داد. خداوند با نزول اين آيه از چنين عملى جلوگيرى فرمود، صاحب روض الجنان گويد: اگر زنى از ميان قبيله اى به كسى شوهر مي‌كرد، رئيس قبيله مهر و كابين او را تصرف مى كرد و اگر با مردى خارج از قبيله خود ازدواج مي‌نمود، رئيس قبيله او را بر شترى سوار مى كرد و نزد قبيله شوهرش مى برد و فقط همان شتر در حكم مهر و كابين او مى بود سپس با آمدن اين آيه چنين رويه غلطى از بين رفت و نيز گويد: اين آيه براى منع از نكاح شغار در اسلام بوده و نكاح شغار عبارت از اين بود كه دو نفر، دختر و يا خواهر خود را به عقد ازدواج يكديگر درمى آوردند با اين شرط كه به هيچ يك از آن دو مهر و كابين تعلق نگيرد و چنين نكاحى در اسلام ممنوع گرديد. چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: (لاشغار في الاسلام) و اين نوع نكاح از عادات جاهليت بوده است.
  4. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 181.

منابع