آیه 182 سوره اعراف
<<181 | آیه 182 سوره اعراف | 183>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که فهم آن نکنند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
سنستدرجهم: درجه: مرتبه و منزلت. درج به معنى راه رفتن نيز آيد. استدراج آن است كه شخص به تدريج و درجه گرفتار و گرفته شود. مراد از آن نزديك شدن تدريجى به عذاب و هلاكت است .[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ «182»
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، آنان را از جايى كه ندانند، گرفتار خواهيم كرد.
وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «183»
و به آنان مهلت مىدهم (تا پيمانه پر شود،) همانا تدبير من محكم و استوار است (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست).
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». تفسير نمونه؛ كافى، ج 1، ص 44.
جلد 3 - صفحه 231
نکته ها
«استدراج» كه يكى از سنّتهاى الهى نسبت به مكذّبان و مُترفان است، از «دَرَجَةٌ» به معناى درهم پيچيدن تدريجى است. «1» اين سنّت در آيهى 44 سورهى قلم هم آمده است.
حضرت على عليه السلام فرمود: «آنان كه در رفاه و آسايش زندگى مىكنند، به فكر خطر استدراج باشند، مبادا نعمتها وسيلهى خواب و غفلت آنان شود». «2» همچنين فرمودند: «كسى كه در مواهب و امكانات بسيار زندگى كند و شكر نعمت را بجا نمىآورد و آن را مجازات استدراجى نداند، از نشانههاى خطر غافل مانده است». «3» آرى، خداوند مهلت مىدهد، امّا اهمال نمىكند. چنانكه بزرگان گفتهاند: «انّ اللّه يمهل و لا يهمل»
حضرت على عليه السلام فرمود: «هنگامى كه خداوند اراده خيرى براى بندهاى كند، به هنگام انجام گناه او را گوشمالى مىدهد تا توبه كند، ولى هنگامى كه بر اثر اعمالش، بدى و شرى مقدّر شود، هنگام گناه نعمتى به او مىبخشد تا توبه و استغفار را فراموش كند و به گناه ادامه دهد كه در واقع نوعى عذاب مخفيانه و به تدريج است. چنانكه خداوند مىفرمايد: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»». «4»
كيد الهى و مهلت و طول عمر دادن به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است، مثل اين آيات: «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» «5» كفّار گمان نكنند كه مهلتى كه به آنان مىدهيم، خير آنهاست بلكه ما از اين جهت به آنان مهلت مىدهيم تا بر گناهانشان بيافزايند، «فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ» «6»، پس ايشان را در غفلتشان واگذار. و نيز آيات: 196 سورهى آلعمران، 44 سورهى انعام، 55 سورهى توبه و 55 و 56 سورهى مؤمنون.
گاهى نعمتهاى الهى، پردهپوشىهاى خداوند و ستايشهاى مردمى، همه و همه، از وسائل غرور و سرگرمى و به نحوى استدراج است. «7»
«1». مفردات راغب.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير نمونه.
«4». تفاسير نمونه و برهان.
«5». آلعمران، 178.
«6». مؤمنون، 54.
«7». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 232
حضرت على عليه السلام فرمود: «تحريفگران توجيهكار كه هر روز مطيع طاغوتى هستند، مشمول قانون استدراج مىباشند». «1»
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند، دوستان خود را با تلخىها هشدار مىدهد و نااهلان را در رفاه، رها مىكند». «2»
از امام سؤال شد از كجا بفهميم نعمتهاى موجود در اختيار ما استدراج است يا نه؟ امام در جواب فرمود: اگر شكر نعمت به جاى آورى نگران نباش استدراج نيست. «3»
پیام ها
1- تكذيب آيات روشن الهى، به سقوط تدريجى وهلاكت مخفى مىانجامد. «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» (چوب خدا، صدا ندارد)
2- مهلت دادن به مردم، از سنّتهاى خداست، تا هر كس در راهى كه برگزيده، به نتيجه برسد و درها به روى همه باز باشد، هم فرصت طغيان داشته باشند، هم مجال توبه و جبران. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ»
3- غالباً سقوط انسان، پلّه پله و آرام آرام است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»
4- عمر و زندگى، به دست خداست و گنهكار را از قدرت خدا گريزى نيست. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»
5- خداوند فرصت توبه و جبران به كافران مىدهد، ولى آنان لايق نيستند. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»
6- هميشه نعمتها نشانهى لطف خدا نيست، گاهى زمينهاى براى قهر ناگهانى خداوند است. «أُمْلِي- كَيْدِي»
7- مرفّهان غافل، با تدبير خدا طرفند. «أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي» (همان گونه كه كيد، عملى پنهانى است، استدراج نيز عذابى مخفيانه مىباشد)
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نمونه.
«3». اصول كافى، ج 2، باب استدراج.
جلد 3 - صفحه 233
8- خطر غرور و غفلت تا حدّى است كه خداوند با سه تعبير پياپى آن را مطرح كرده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ- أُمْلِي لَهُمْ- كَيْدِي»
9- طرح و تدبير الهى، شكست ناپذير است. «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم