همسران و فرزندان امام حسن علیه السلام
مسئله همسران و فرزندان امام حسن مجتبى علیهالسلام و تعداد آنها، از سوى مورخان زيادى مورد پژوهش قرار گرفته است. در خصوص فرزندان امام حسن چندان اختلافى نيست، ولى در خصوص تعداد همسران آن حضرت، برخى از مورخان راه افراط پیموده و گفتهاند ایشان داراى همسران فراوانى بوده و بسیار طلاق میداده است.
محتویات
همسران امام حسن عليهالسلام
مورخان اعم از شيعه و سنی با همه تفحصاتى كه داشته اند، حداكثر نام و نشانى كه از همسران امام حسن عليه السلام ارائه داده اند، 18 نفر مى باشد كه در ذيل به آن ها اشاره مى شود:
- حفصه؛ دختر عبدالرحمن بن ابى بكر؛
- زنى از خاندان بنى ثقيف؛
- هند؛ دختر سهل بن عمر؛
- زنى از خاندان علقمة بن زرارة؛
- زنى از قبيله عمرو بن ابراهيم منقرى؛
- زنى از قبيله بنى شيبان؛ كه به جهت هم فكرى با خوارج، طلاق داده شد.[۱]
- زنى از قبيله كلب (بنى كلاب)؛
- خوله؛ دختر منظور بن زياد فزارى؛
- ام اسحاق؛ دختر طلحة بن عبيدالله تيمى، که بعد از شهادت امام حسن، به ازدواج امام حسین عليه السلام درآمد؛
- ام بشير؛ دختر ابومسعود عقبة بن عمر انصارى خزرجى؛
- جُعده؛ دختر اشعث بن قيس كِندى، همان كه به امام عليه السلام زهر خورانيد و او را شهيد كرد؛
- ام كلثوم؛ دختر فضل بن عباس بن عبدالمطلب؛
- نفيله و يا رمله (ام ولد)؛ كه مادر قاسم بن حسن عليه السلام است؛
- زينب؛ دختر سُبَيْع بن عبدالله (برادر جرير بن عبدالله)؛
- عايشه خثعميه؛[۲]
- صافيه (ام ولد)؛[۳]
- شهربانو؛[۴]
- ام رباب؛ دختر امرءالقيس بن عدى تيم.
بررسی كثرت زوجات امام حسن
دشمنان اهل بيت عليهم السلام و همچنين كسانى كه پى به حقيقت والاى امامت نبرده اند، مسئله ازدواج هاى امام حسن عليه السلام را دست آويز خود قرار داده، براى سركوب شخصيت بى نظير آن حضرت، به او معترض گشته اند. آنان، امام عليه السلام را به عنوان يك شخص عياش قلمداد كرده اند و علت صلح او را نيز در همين راستا تحليل نموده اند. معاندان مى گويند: امام براى راحت ماندن از مشكلات حكومت و براى رسيدن به بزم، ترك رزم نمود و تن به صلح داد.
در مقابل گروه فوق، دوستداران اهل بيت عليهم السلام ضمن قبول اصل مطلب (كثرت زوجات) در تحليل آن نظر ديگرى دارند؛ چه اين كه اينان، مطلب را نه تنها كسر شأن شخصيت امام عليه السلام ندانسته اند، بلكه آن را توجيه كرده و يكى از فضايل و مناقب آن حضرت به حساب آورده اند. دليل اين گروه هم اين است كه امام عليه السلام شخصاً اقدام به اين كار نمى كرده است، بلكه خود زنان و والدين آن ها اقدام به وصلت با امام كرده و به اين كار افتخار مى نمودند. در چنين فضايى بود كه آن حضرت بنا به مصالحى، مى پذيرفت.
نظرات در خصوص تعداد همسران امام حسن به دو طريق، از كانال منابع تاريخى به ما رسيده است: الف) به صورت گزارش؛ ب) به صورت روايت. حال بايد هريك از موارد فوق را به طور جداگانه مورد بحث و بررسى قرار دهيم و در نهايت، ضمن نقد مطالب مطروحه، نتيجه مطلوب را بدست آوريم.
الف. گزارش هاى تاريخى
در كتاب هاى تاريخى، گزارشات مختلفى در اين رابطه آمده است كه به بعضى از آنها اشاره خواهيم كرد.
ابوالحسن مدائنى: «كان الحسن كثير التزويج... و قال اُحصِىَ زوجات الحسن فكنّ سبعين امرأة»؛ حسن بن علی، بسيار ازدواج مى كرد؛ وقتى همسرانش را شمردند، به هفتاد تن رسيد.[۵]
بلخى: «و كان ارخى ستره على مأتين حُرة»؛ حسن بن على با دويست زن آزاده ازدواج نمود.[۶]
ابوطالب مكى: «انه تزوج مأتين و خمسين امرأةً و قيل ثلاثمائة و كان علىّ يضجرُ من ذلك»؛ حسن بن على 250 زن به همسرى خود درآورد و بلكه گفته شده با سيصد زن ازدواج نمود و پدرش على بن ابى طالب از اين امر، رنج مى برد.[۷]
حسين عمادزاده: «امام حسن عليه السلام با چهارصد زن ازدواج كرده است».[۸]
شيخ راضى آل ياسين: «تعداد همسران امام مجتبى عليه السلام، با توجه به فرزندان او، از هشت نفر تا ده نفر تجاوز نمى كند».[۹]
بررسى و تحليل:
اندك تأملى در تاريخ، نشان می دهد كه هيچ گونه گزارش معتبرى در اين خصوص از امام على عليه السلام و خود امام حسن عليه السلام و ديگر امامان معصوم عليهم السلام نرسيده است. روايات و گزارش هايى را كه به امام على منتسب كرده اند، فقط صرف انتساب است، آن هم بعد از قرن يكم هجرى؛ كه خود اين فاصله زمانى، اعتبار اين اخبار را مخدوش مى كند. و مهمتر اين كه اگر چنين چيزى در مورد امام حسن عليه السلام حقيقت داشت، دستگاه تبليغاتى بنى اميه، به سركردگى معاوية، به سادگى از كنار آن نمى گذشتند، و بدون ترديد در راستاى مخدوش نمودن چهره امام، از آن بهره مى جستند. چنان كه اين كار سابقه هم دارد؛ به طورى كه پدر بزرگوارش على عليه السلام را در نظر مردم شام فردی بى نماز جلوه داده بودند. با توجه به اين نكته، هيچ گونه گزارشى در اين خصوص از آن زمان دريافت نشده است. بنابراين، نكته فوق به تنهايى دليل محكمى است بر كذب بودن مطلب ادعايى.
شايعه ساز چه كسى است؟
اكنون جاى طرح اين سؤال است كه: چه كسى و با چه انگيزه اى منشأ رواج اين گونه گزارشات شده است؟ تحقيق در تاريخ نشان مى دهد، وقتى كه در سال 136 هجرى، منصور دوانقى به رغم بيعت با حسنى ها، خود به حكومت رسيد و بنى الحسن، به ويژه برجستگان و مجاهدان آنها را در مقابل خود مزاحم ديد، خصوصاً كه در آن ايام نهضت هاى مهمى هم از طرف علويان و سادات حسنى صورت مى گرفت، كه گاهى تا حد سقوط و نابودى منصور هم پيش می رفت. در اين رويداد مهم است كه منصور جهت خاموش كردن قيام هاى مردمى، شروع به «ترور شخصيت» مى كند. و در همين راستا اولين تير افتراء و بهتان خود را به شجره طيبه امام حسن عليه السلام نشانه مى رود. منصور در همين جهت براى توجيه خلافت غاصبانه خود، در خطابه اى براى مردم خراسان به صراحت مى گويد: «فرزندان ابوطالب در امر خلافت بهره اى ندارند. پدرشان على براى خلافت به پا خاست ولى سرانجام با شكست مواجه شد و نهايت امر، خود نيز قربانى گشت. پس از آن، فرزندش حسن به پاخاست. به خدا قسم! پول هايى را كه به وى عرضه شده بود، پذيرفت و معاويه او را فريب داد و از حكومت محرومش كرد تا اين كه او از شهر كوفه به شهر خود (مدينه) بازگشت و روى به زنان نمود؛ امروز با يكى ازدواج مى كرد و فرداى آن روز، يكى را طلاق مى داد؛ با اين شيوه به سر برد تا در بستر خويش بمرد».[۱۰]
حركت شوم و شيطانى منصور (دومين خليفه عباسى) كه عمدتاً با انگيزه سياسى آغاز شده بود، در قالب تبليغات مسموم عليه امام عليه السلام، زمينه اى فراهم نمود تا حاميان منصور، به ويژه قلم به دستان مزدور و حتى گاهى دوستان نا آگاه و نا آشنا به مصالح امت اسلامى نيز به طور ناخواسته با آنان همراهى نمايند. اين مسأله تا بدان جا كشيد كه سرانجام تعداد همسران امام را به 400 نفر هم رساندند! اين دروغ پردازان همين مطلب را حربه اى عليه اهل بيت عليهم السلام و تشيع قرار دادند؛ تا در سايه آن به حكومت غاصبانه خود استحكام بخشند. با اين وصف، جاى تعجب است كه هيچ نام و نشانى از چهار صد همسر ادعايى وجود ندارد؛ الا تعداد اندكى، كه آن هم در آن زمان كاملاً معمول و معقول بوده است.
بنابراين، پر واضح است كه اغلب اين گونه گزارش ها با اهداف شوم سياسى و غرض آلود از طرف رقباى نالايق و غاصب مطرح شده و متأسفانه در كتاب هاى تاريخى نيز جاى گرفته است. و اين مطلب جاى چندان تعجبى هم نيست كه چگونه اين دروغ هاى شاخ دار در كتاب ها نيز آمده است؟ چرا كه حكومت در دست آنها بود و از اين روى، مورخان و كاتبانِ بى تعهد نيز با امكانات و خط و نشان آنان كار مى كردند و مطالب غير واقعى را در منابع تاريخى وارد مى نمودند؛ همچنان كه در خصوص «جعل حديث» نيز چنين خيانتى انجام گرفت.
تضاد فاحش، علامت دروغ فاحش:
با توجه به اختلاف شديد در گزارشات و نظرات رسيده در خصوص همسران امام حسن عليه السلام، كه از هشت نفر تا چهارصد نفر نوشته شده است، مشخص مى گردد دست هاى پنهانى در جريان بوده اند، تا براى خدشه دار نمودن چهره تابناك و ملكوتى امام عليه السلام شايعات بى اساس، طرح و رواج يابد؛ تا فضائل اين شخصيت والاى امامت را تحت الشعاع قرار دهند.
زنان بسیار و فرزندان اندک:
يكى ديگر از راه هاى اثبات گزافه گويى ها و دروغ پردازى ها در اين خصوص، اين است كه اگر كسى اين تعداد همسر داشته باشد، مى بايد چندين برابر آن، فرزند داشته باشد. به ويژه در آن مقطع زمانى كه توجه و اهميت زيادى به كثرت فرزندان داده مى شد، و بر فراوانى آن (خصوصاً پسر) فخر مى كردند؛ احاديث نبوى هم به امر ازدواج و زيادى فرزندان، تشويق مى نمود همچون: «تناكحوا تكثروا انى اُباهى بكم الاُمم يوم القيامة و لو بالسقط؛[۱۱] ازدواج كنيد تا فرزندانتان زياد گردد. من (پيامبر) افتخار مى كنم روز قيامت بر زيادى امتم، گرچه از كسانى باشند كه در رحم مادرانشان مرده باشند». با همه اين ها، حداكثر فرزندى كه براى امام حسن عليه السلام نوشته اند 31 نفر[۱۲] است و اين، در حالى است كه تعداد 7 نفر[۱۳] نيز در كتاب هاى تاريخى آمده است.
زنان ناشناخته:
دليل ديگر بر رد ادعاى مذكور، اين است كه اين همه همسر براى امام حسن عليه السلام مطرح كرده اند؛ آيا نبايد حداقل نصف يا یک سوم از آنان از جهت پدر، مادر، قبيله و... مشخص مى شدند؟ در حالى كه خيلى از اين زنان ادعايى، حتى نامشان نيز مجهول است.
فقط سه داماد!
با آن همه زنان ادعايى كه براى امام عليه السلام نوشته اند، به جا بود كه حداقل 50 دختر داشته باشد و بالتبع همين تعداد، داماد هم برايش ثبت مى كردند. ولكن در اين خصوص فقط سه داماد براى آن حضرت معرفى شده است كه عبارتند از: امام زين العابدين عليه السلام، شوهر فاطمه؛ عبدالله بن زبير، شوهر ام الحسن و عمرو بن منذر، شوهر ام سلمه.[۱۴] حال در اين جا اين سؤال پيش مى آيد كه: آيا معقول است از چهار صد زن، فقط سه دختر و يا حداكثر هفت دختر، متولد شده باشد و تنها سه تن از آنان ازدواج كرده و از بقيه نام و نشانى نباشد؟!
گرفتارىهاى اجتماعى و سياسى:
اشكال مهمتر ديگرى به مسأله جنجالى تعدد زوجات مطرح است كه: گرفتارى هاى اجتماعى و سياسى امام حسن عليه السلام، هرگز فرصت و اجازه چنين سرگرمى ها و خوش گذرانى هاى مسأله ساز و لغو را به امام نمى داد. چه اين كه حل و فصل امور مردم در خيلى از مواقع، به عهده ايشان بوده است. در اين باره مدائنى نقل مى كند: «امام مجتبى هر روز بعد از نماز صبح، تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مى نشست؛ لكن پس از طلوع آفتاب تا ظهر، جوابگوى گرفتارى هاى مردم بود.»[۱۵]
و بالاَخره، نكته مهم ديگر اين كه با توجه به علاقه زيادى كه امام به عبادت، تهجد و روزه داشته است -به طورى كه حتى به نقلی روز شهادتش نيز روزه داشت- و عبادت هايش زبانزد عام و خاص بوده و تعداد سفر هاى حج او از مدينه تا مکه با فاصله 450 كيومتر آن هم با پاى پياده، به بيست و پنج بار مى رسيد.[۱۶] و نيز اموال خويش را سه مرتبه در راه خدا تقسيم كرد؛[۱۷] آيا چنين شخصى با گرفتارى ها و علائق فوق، مى تواند چهارصد زن داشته باشد؟ آيا انسان منصف و حقيقت جو، اطمينان به وجود توطئه عظيم از سوى دشمنان اسلام و اهل بيت عليهم السلام پيدا نمى كند؟ و آيا آمار ادعايى را كذب محض نمى بيند؟
ب. روایات کثرت ازدواج و طلاق
روايات شيعه:
علاوه بر گزارش هايى كه نقل و نقادى شد، رواياتى هم در خصوص موضوع بحث نقل شده است كه ضمن اشاره به بعضى از آن ها، در حد امكان به نقد آنها خواهيم پرداخت.
عبدالله بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند: «ان عليا قال و هو على المنبر: لاتزوّجوا الحسن فانه رجلٌ مِطلاق. فقام رجلٌ من هَمْدان فقال: بلى و الله لنزوجنّهُ و هو ابن رسول صلى الله عليه وآله و ابن اميرالمؤمنين فإنْ شاء امسك و إنْ شاء طلق[۱۸]؛ على بن ابی طالب در حالى كه بر روى منبر بود، فرمود: دخترانتان را به ازدواج فرزندم حسن درنياوريد؛ زيرا او، مردى است كه زياد طلاق مى دهد. در آن هنگام مردى از اهل هَمْدان برخاست و گفت: سوگند به خدا! ما دخترانمان را به ازدواج او درخواهيم آورد؛ زيرا او فرزند پيامبر خدا و اميرالمؤمنين عليه السلام است. پس چنان چه او را خواست، نگه مى دارد و اگر نخواست، طلاق مى دهد.»
همچنین از يحيى بن ابى يعلا از امام صادق عليه السلام نقل شده: «همانا حسن بن على پنجاه زن را طلاق داد و اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى مردم كوفه! به حسن زن ندهيد؛ زيرا وى، مردى است كه زنان را طلاق مى دهد...».[۱۹]
در محاسن برقى از امام صادق عليه السلام روايت شده است: «مردى خدمت اميرالمؤمنين رسيد، عرض كرد: آمده ام با شما مشورتى بكنم؛ زيرا حسن و حسين و عبدالله بن جعفر جهت خواستگارى دخترم آمده اند. حضرت فرمود: كسى كه مورد مشورت قرار مى گيرد، بايد امين باشد؛ راجع به فرزندم حسن، همانا او زنان را طلاق مى دهد و اما حسين براى دخترت بهتر است، پس دخترت را به ازدواج حسين درآور.»[۲۰]
بررسى روايات:
گرچه روايات فوق از روى حُسن نيت و البته مقدارى هم از روى ساده انديشى و كم دقتى، در بعضى از كتاب هاى شيعه به مناسبت هاى خاص آمده است؛ اما بررسى سند و محتواى احاديث، وجود ضعف و خدشه در آنها را ثابت مى كند.
ضعف سند حديث:
در سلسله سند حدیث اول، كه از عبدالله بن سنان نقل شده بود، دو نفر از راويان به نام هاى حميد بن زياد و حسن بن محمد بن سماعه، قرار دارند كه هر دو از «واقفيه» هستند و قولشان در صورتى مورد قبول است كه معارضِ قطعى نداشته باشد و حال آنكه در اين جا معارض وجود دارد؛ زيرا مبغوضيت طلاق از ديدگاه اسلام و احاديث نورانى بر كسى پوشيده نيست. و حديث نبوى «اَبْغَضُ الحلالِ الى الله، الطلاق»؛[۲۱] (مبغوض ترين كار حلال در نزد خدا، طلاق است) مؤيد مطلب است.
و حديث دوم، كه از يحيى بن ابى يعلا نقل شده است، اين نام در كتاب هاى رجال براى دو شخص آمده است كه يكى معروف به «كوفى» است و البته توثيق هم شده و اما ديگرى معروف به «رازى» است كه مورد بحث بوده و توثيق نشده و چگونگى وضعيت وى مجهول است.[۲۲]
و اما روايت سوم كه از محمد بن على برقى كوفى نقل شده، باز هم به رغم توثيقش، خالى از اشكال نيست؛ چون او در نقل روايات به افراد ضعيف اطمينان مى كرده. نجاشى گفته است: «محمد بن على برقى، مردى صد درصد قابل اطمينان است ولكن در نقل احاديث، بر افراد ضعيف اعتماد كرده است و همچنين داراى روايات مرسل فراوانى است.» از اين رو اعتماد بر روايات ايشان، كه معارض هم دارد، مشكل است.[۲۳]
دلالت محتواى احاديث:
اشكالات مهم ديگرى هم از حيث محتوا بر آن وارد است؛ چرا كه در روايات فوق، واژه «مِطلاق» آمده كه به امام حسن عليه السلام نسبت داده شده بود. در حالى كه طلاق هاى مكرر، مستلزم ازدواج هاى متعدد است؛ كه در بحث قبل، اين اتهامات رد شد. ضمناً در اين جا سؤالى پيش مى آيد كه: چرا امام عليه السلام بدون مطالعه و شناخت، ازدواج مى كرده تا بعد از مدت كوتاهى مجبور به طلاق شود؟ وانگهى زنان مُطلّقه، از چه خانواده هايى بوده اند و سبب جدايى چه بوده است؟ چه كسانى بر طلاق شهادت داده اند و زن هاى مطلقه، پس از طلاق، به همسرى چه كسانى درآمده اند؟ همه اين سؤالات، بى جواب مانده است. در صورتى كه افراد ديگرى كه اصلاً قابل قياس با امام نبوده اند؛ احوالاتشان مورد به مورد آمده است. مجموع مطالب فوق اشكالاتى است كه بر احاديث نقل شده وارد شده است.
اما اشكال ويژه اى هم بر حديث سوم، يعنى حديث برقى، مطرح است كه در ذيل به صورت پرسش مطرح خواهد شد که مشورت كننده چه كسى بود؟ ـ آيا او به صلاحديد حضرت علی عليه السلام عمل كرد تا بتوان آن را شناخت؟ ـ برترى حسين عليه السلام بر حسن عليه السلام روشن شده است؛ اما برترى او بر عبدالله بن جعفر چه بوده است؟ ـ چه شد كه يك دفعه، سه نفر (دو برادر و يك عموزاده) باهم به خواستگارى دخترى رفتند؛ آن دختر كه بود و چه امتيازى داشت؟ ـ آيا اين مشورت قبل از سفارش على عليه السلام نسبت به زن ندادن به حسن عليه السلام بوده است يا بعد از آن؟
روايات اهل سنت:
الف) ابن شهر آشوب، به نقل از كتاب «قوت القلوب» ابوطالب مكى مى گويد: «همانا او (حسن بن على) با 250 زن ازدواج نمود و گفته شده 300 زن! على از اين ماجرا رنج مى برد و زجر مى كشيد تا اين كه روزى در خطبه اش فرمود: حسن را زن ندهيد كه او زياد طلاق مى دهد...».[۲۴]
ب) بلاذرى مى نويسد: «حسن بن على با 90 زن ازدواج كرد، سپس على عليه السلام فرمود: آن قدر حسن ازدواج كرد و طلاق داد كه مى ترسم عمل او سبب دشمنى ديگر اقوام و قبايل عليه ما گردد.»[۲۵]
بررسى روايات:
نقد و بررسى احايث فوق، به ويژه راويان آن، نشان مى دهد مصدر و مرجع بيشتر اين گونه احاديث، يكى از این سه راوى است: ابوطالب مكى، محمد بن على بن عطيه (م 380 ه.ق.)؛ محمد بن عمر واقدی مورخ معروف (م 207 ه.ق.)؛ ابوالحسن مدائنى، على بن محمد بن عبدالله بصرى (م 225 ه.ق.).
راويان فوق كه اغلب سرمنشأ روايات مورد بحث بودند، نه تنها از ديدگاه عالمان رجالى شيعه مورد وثوق و اطمينان نيستند؛ بلكه از ديدگاه عالمان اهل سنت هم مورد خدشه قرار گرفته اند. بسيارى، اخبار ابوطالب مكى را سست شمرده و گفته اند: او در آخر عمرش گرفتار جنون شده است.[۲۶] عالمان رجال گفته اند: او (ابوطالب مكى) احاديثى را نقل كرده كه اصل و اساسى ندارد.[۲۷] خطیب بغدادی گفته است: در كتاب «قوت القلوب» مطالب نازيبا و زشتى وجود دارد كه خود، گواه بر دروغ بودن آنهاست.[۲۸] و چنانچه كسى چيزى را از او نقل كند، بايد گفت از چگونگى حالش بى خبر بوده است. حال، با توجه به مطالب فوق، آيا مى توان به گفته هاى اغراق آميز او اعتماد كرد؟
همچنین روايات واقدى نيز خالى از خدشه و اشكال نيست؛ چرا كه اولاً او را محكوم به سرقت علمى كرده اند و شافعی گفته است: نوشته هاى واقدى كذب محض است. معاوية بن صالح نيز احاديث او را ضعيف شمرده، و عبدالله بن على مدنى از قول پدرش گفته است: نزد واقدى 20000 حديث بود كه هرگز شنيده نشده بود.[۲۹]
در مورد ابوالحسن مدائنى نیز گفته شده است كه او از ثناگويان بنى اميه بود. او اخبار خود را از عوانة بن حكم (م 158 ه .ق.) گرفته است، كه وى عثمانى بوده و براى حكام اموی حديث مى ساخته است. و ديگر اين كه مدائنى تحت تأثير افكار سمرة بن حبيب كه مولاى او بود، قرار گرفته و از دشمنان اهل بيت عليهم السلام بوده است.[۳۰] وى در ثناى معاويه نيز اشعارى سروده است. مؤلفِ صحيح مسلم نيز از نقل مطالب و روايات توسط مدائنى خوددارى مى كرد. و ابن عدى در كتاب خود (الكامل) گفته است: احاديث مدائنى از قوت و اعتبار برخوردار نيست و كمتر روايتى را نقل مى كند كه مسند باشد.[۳۱]
فرزندان امام حسن عليه السلام
در مورد تعداد فرزندان امام حسن عليه السلام نیز اقوال مختلفی بیان شده است. يكى از آن ها، قول يعقوبى است كه معتقد است امام داراى 15 فرزند بوده است، كه هشت نفر از آنها پسر و هفت نفر دختر بودند. يعقوبى در كتاب تاریخ خود، اسامى پسران امام عليه السلام را نيز متذكر شده، ولى به اسامى دختران اشاره اى نكرده است.
شیخ طبرسى نيز در «اعلام الورى» نقل كرده، امام حسن عليه السلام داراى 16 فرزند دختر و پسر بوده است. او در كتاب خود، اسامى آنها را نيز با ذكر نام مادرانشان يادآور شده كه عبارتند از:
- زيد بن حسن و دو خواهرش ام الحسن و ام الحسين، مادرشان ام بشير بنت ابى مسعود خزرجى.
- حسن بن حسن، معروف به «حسن مثنی»، مادرش خوله بنت منظور فزاريه.
- عمر بن حسن و دو برادرش عبد الله بن حسن و قاسم بن حسن، مادرشان ام ولد بوده و عبدالله و قاسم در كنار عمويشان امام حسين عليه السلام در كربلا به شهادت رسيدند.
- عبدالرحمن بن حسن، مادرش ام ولد بود.
- حسين بن حسن و برادرش طلحه و خواهرش فاطمه، مادرشان ام اسحاق بنت طلحة بن عبيدالله تيمى
- ابوبکر بن حسن، كه بنا به نقلى در كربلا شهيد شد.
- ام عبدالله، ام فاطمه، ام سلمه و رقيه كه از مادران مختلف بوده اند.[۳۲]
مناسب است در اينجا عقيده شيخ مفيد را نيز يادآور شويم كه در رديف نظريه هاى ميانه است. ايشان در كتاب «الارشاد» تعداد فرزندان امام حسن عليه السلام را 15 نفر دانسته است. با توجه به اعتبار و دقتِ علمى شيخ مفيد و مطابقت نظريه او با اقوال بسيارى از مورخان، مى توان اين نظريه را مورد پسندتر دانست. نام فرزندان امام در الارشاد همان است كه در كتاب «اعلام الورى» نقل شده، به استثناى ابوبكر؛ زيرا شيخ مفيد او را همان عبدالله مى داند كه در كربلا شهيد شده است. به هرحال، نظريه اخير معقول تر به نظر مى رسد.
نكته قابل توجه در خصوص فرزندان و نوادگان امام حسن مجتبى عليه السلام كه كارنامه آن ها را زرين و درخور توجه و تحسين قرار داده است اين كه عده اى از آنان توفيق حضور و شركت در ماجراى خونين كربلا را پيدا كرده و اغلب هم شهيد شده اند. برخى ديگر از فرزندان آن حضرت كه چنين توفيقى پيدا نكردند، در ميان مردم از چنان حُسن معاشرتى برخوردار بودند كه تاريخ، همواره نام و ياد نيك آنها را يادآور شده است، كه به يك نمونه از آن ها اشاره مى كنيم.
يكى از فرزندان امام حسن مجتبى عليه السلام معروف به «حسن مثنى» است كه با عموى گرامى اش در كربلا حضور داشت. وى قهرمانانه جنگيد؛ تا بر اثر زخم هاى متعدد به زمين افتاد. مردم گمان كردند كه او كشته شده است؛ آن گاه خواستند سرش را از بدن جدا كنند، ولى معلوم شد كه او هنوز زنده است. در اين حال، «اسما» پسر خارجه فزارى، شفاعتش كرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزارى بود، از اين رو اسما، وى را معالجه نمود؛ تا اين كه بهبود يافت. وى با فاطمه دختر امام حسین علیه السلام ازدواج كرد. بيشتر حسنى هايى كه در دوران عباسيان، عليه ظلم و ستم قيام كردند، از نوادگان همين شخصيت عظيم و انسان با فضيلت بودند.[۳۳]
پانویس
- ↑ لسان الميزان، ابن حجر، ج 4، ص 386؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 602.
- ↑ ميزان الاعتدال، ج 3، ص 153؛ زندگى دوازده امام، ج 1، ص 604.
- ↑ حياة الامام حسن، ج 2، ص 260 و ترجمه حجازى، ص 669.
- ↑ همان.
- ↑ ارشاد، شيخ مفيد، ج 2، ص 20.
- ↑ زندگانى دوازده امام، هاشم معروف الحسنى، ج 1، ص 607.
- ↑ بحارالانوار، مجلسى، ج 44، ص 173، ح 9.
- ↑ البداء والتاريخ، ج 5، ص 74.
- ↑ مناقب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص 34.
- ↑ زندگانى چهارده معصوم، عمادزاده، ج 1، ص 552.
- ↑ صلح الحسن، شيخ راضى آل ياسين، ص 25.
- ↑ مروج الذهب، مسعودى، ج 3، ص 311، ترجمه ج 2، ص 304.
- ↑ بحارالانوار، ج 100، ص 220.
- ↑ البدء والتاريخ، ج 5، ص 74.
- ↑ حياة الامام الحسن، ج 2، ص 450، به نقل از حقايق پنهان، ص 340.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذرى، ج 3، ص 21.
- ↑ جلاءالعيون، مجلسى، ص 271.
- ↑ بحارالانوار، ج 43، ص 239.
- ↑ منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، ص 222.
- ↑ فروع كافى، ج 6، ص 56، ح 4.
- ↑ همان.
- ↑ محاسن برقى، ج 2، ص 436.
- ↑ سنن ابی داوود، ج 2، ص 632.
- ↑ معجم رجال الحديث، خويى، ج 21، ص 25.
- ↑ همان.
- ↑ بحارالانوار، ج 44، ص 169، ح 4.
- ↑ انساب الاشراف، ج 3، ص 25، ح 36.
- ↑ الكنى والالقاب، ج 1، ص 106؛ حقايق پنهان، ص 352.
- ↑ ميزان الاعتدال، ذهبى، ج 3، ص 655.
- ↑ الاعلام، ج 6، ص 274؛ معجم رجال الحديث، ج 17، ص 73؛ حقايق پنهان، ص 352.
- ↑ حقايق پنهان، ص 353.
- ↑ حقايق پنهان، ص 358، به نقل از ناسخ التواريخ.
- ↑ اعلام الورى، طبرسى، ج 1، ص 416.
منابع
- "پژوهشی پیرامون تعداد همسران و فرزندان امام حسن(ع)"، حسين ايمانى، مجله کوثر، شماره 55.