حارث همدانی
حارث همدانی یکی از یاران خاص امیرالمؤمنین علیه السلام و از قاریان مشهور صدر اسلام است و به نقلی از یاران امام حسن مجتبی علیه السلام از علما و تابعین بزرگ در شهر کوفه و فقیه و محدث نیز بود.
محتویات
معرفی اجمالی
نسب کامل او، حارث بن عبدالله بن کعب بن اسید بن خالد بن حوث، قبیله اش «همدان» که قبیله بزرگی در «یمن» که شیعه و دوستدار علی بن ابیطالب علیه السلام بودند.[۱] و بعد از تاسیس شهر کوفه در سال 17 هـ.ق، به کوفه کوچ کردند. لذا تا قبل از این دوران اطلاعی از زندگی او نداریم.
کنیه اش ابوزهیر بود و چون یک چشم خود را از دست داده بود، به او «اعور» می گفتند. ضمنا نسبت «خارفی» و در بعضی منابع شیعی «جالفی» به او داده اند. برخی اصل او را از ایران می دانند، اما این خطایی بیش نیست. او در دوران خلافت عثمان بن عفان در مبارزات سیاسی وسیعی شرکت داشت. و از اعضاء گروه «قراء» به ریاست مالک اشتر در کوفه، با سعید بن عاص، والی کوفه از طرف عثمان، مخالفت کرده و همراه مالک اشتر و گروه، بر او شوریدند و به مدینه رفته و از عثمان، خواستار بر کناری سعید شدند، اما عثمان توجهی نکرد و آنها را به شام تبعید نمود و آنجا حوادثی برایشان رخ داد. حارث در زمان قتل عثمان و ماجراهایی که پیش آمد در مدینه بود.
علم حارث
فقه و علوم دینی را از مولای خود یاد گرفت و در علم فرائض «نحوه محاسبه در تقسیم ارث» که از امام علی علیه السلام آموخت، سرآمد مردم بود. امام علیه السلام او را در زمره 10 یار معتمد خود قلمداد کرد.[۲]
وی همتی والا در گردآوری خطبه ها و احادیث آن حضرت داشت و اولین گردآورنده خطبه های علی علیه السلام است. در زمانی که سیاست خلفای دوم و سوم، قبل از امیرالمومنین علیه السلام، عدم کتابت حدیث بود، امام علیه السلام بر فراز منبر فرمود: افرادی که مایل هستند تا علم را بنویسند کاغذ و قلمی آماده کنند. حارث اوراقی خرید و در آن علوم و احادیث زیادی از آن حضرت نوشت. از این رو در بعضی منابع تاریخ، از او عنوان «صاحب کتاب» ذکر شده است. منابع شیعه، گفتگو و مصاحبت هایی از او و مولایش علی علیه السلام نقل کرده است.
قاضى نورالله گفته: در «تاريخ يافعى» مذكور است كه حارث صاحب حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بوده و به صحبت عبدالله بن مسعود رسيده بود و فقيه بود و حديث او در سنن اَرْبَعه مذكور است[۳] و در كتاب «ميزان ذَهَبى» مسطور است كه حارث از كِبار علماء تابعين بود و از ابن حيان نقل نموده كه حارث غالى بود در تشيع.[۴] او از قاریان مشهور صدر اسلام است وی قرائت قرآن را از امام امیرالمؤمنین علیه السلام و عبدالله بن مسعود روایت می کند.
و از ابوبكر بن ابى داود كه از علماء اهل سنت است نقل كرده كه او میگفت كه حارث اعور، اَفْقَه ناس و اَفْرَض ناس و اَحْسَب ناس بوده و علم فرايض را از حضرت امير عليه السلام اخذ نموده و نَسائى با آن كه تعنت در رجال حديث میكند حديث حارث را در سُنَن اربعه ذكر نموده و احتجاج به آن كرده و تقويت امر حارث كرده.[۵]
دوستی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
او در صدر شیعیان علی علیه السلام است و از نخستین بیعت کنندگان با امام علی علیه السلام در مدینه بود، نامش در صدر شیعیان آن حضرت و از او به عنوان «پرچمدار و صاحب رایت علی علیه السلام» یاد شده است. گفته شده که آن حضرت، هنگام فراخوان لشگرش از او می خواست تا همگان را فراخواند. علاقه بسیار شدیدی به مولای خود داشت و این شیفتگی به حدی بود که دائما به محضر ایشان می رفت و در راه دوستی آن بزرگوار هر گونه اذیت و آزار و طعنه مخالفان را تحمل می کرد.
در كتاب شيخ ابوعمرو كَشى مسطور است كه حارث شبى به خدمت حضرت امير عليه السلام رفت، آن حضرت پرسيدند كه چه چيز تو را در اين شب به نزد من آورده؟ حارث گفت: والله! دوستى كه مرا با تُست مرا پيش تو آورده؛ آنگاه آن حضرت فرمودند: بدان اى حارث كه نميرد آن كسى كه مرا دوست دارد الا آن كه در وقت جان دادن مرا ببيند و به ديدن من، اميدوار رحمت الهى گردد و همچنين نمیميرد كسى كه مرا دشمن دارد الا آن كه در آن وقت مردن مرا ببيند و از ديدن من، در عرق خجالت و نااميدى نشيند.[۶] اين روايت نيز در بعضى از اشعار ديوان معجز نشان آن حضرت مذكور است:
ياحار هَمْدانَ مَنْ يَمُتْ يَرَني مِنْ مُؤمِنٍ اَوْ مُنافِقٍ قُبُلا[۷]
و اين حارث همان است كه حضرت امير عليه السلام را ديد با حضرت خضر در نخيله كه طبق رُطَبى از آسمان برايشان نازل شد و از آن خوردند اما خضر عليه السلام دانه او را دور افكند ولكن حضرت امير عليه السلام در كف دست جمع كرد، حارث گفت: گفتم به آن حضرت كه اين دانههاى خرما را به من ببخش، حضرت آنها را به من بخشيد. من نشاندم آن را بيرون آمد. خرمايشان پاكيزه كه مثل آن نديده بودم.[۸]
و هم روايت است كه وقتى به حضرت امیرالمومنین عليه السلام عرض كرد كه دوست دارم كه مرا گرامی دارى به آن كه به منزل من درآئى و از طعام من ميل فرمائى حضرت فرمود: به شرط آن كه تكلف نكنى براى من چيزى را پس داخل منزل او شد؛ حارث پاره نانى براى آن حضرت آورد حضرت شروع كرد به خوردن، حارث گفت: با من دَراهِمی میباشد و بيرون آورد و نشان داد و عرض كرد اگر اذن دهيد براى شما چيزى بخرم، فرمود: اين نيز از همان چيزى است كه در خانه است يعنى عيبى ندارد و تكلف ندارد.[۹]
خاندان حارث همدانی
چندان اطلاعی از فرزندان و خاندانش در دست نیست. اما «واقدی» گوید: عبدالرحمن بن حارث بن عبدالله همدانی کوفی، سال 43 هـ.ق، همراه عبدالرحمن پسر خالد بن ولید در فتوحات شرکت کرده و از خبرگان در حساب بوده، او بر غنائم جنگی گمارده شد ولی سهمی که به خودش از غنائم تعلق گرفت، نپذیرفت.
- سعید بن عمرو از راویان حدیث برادرزاده اوست. - حارث بن محمدبن حارث، نوه او از راویان شیعه است. - مهمتر از همه شیخ بهایی، از نسل اوست که به حارثی و همدانی ملقب بود. - و گاهی شیخ خودش را به «حارثی» مطرح می کرده است. (بهاءالدین عاملی، حارثی، حسین بن عبدالصمد) این صحابه بزرگ امیرالمومنین علیه السلام در دوران حکومت «عبدالله بن زبیر» اولین حاکم زبیری در کوفه، سال 65 و به نقلی 66 هـ.ق و همزمان با قیام توابین از دنیا رحلت نمود.
«عبدالله بن یزید خطمی» حاکم ابن زبیر در کوفه، بر او نماز خواند. گفته شده ظاهرا این نماز بر طبق وصیت حارث بوده است در این صورت، این مسئله حاکی از همراهی او با زبیریان و مخالفت با امویان بوده است.
پانویس
- ↑ بدان كه هرگاه در ميان اصحاب حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام تا اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام «همدانى» پيدا شد تمامش به سكون ميم است و منسوب به هَمْدان كه قبيله بزرگى است. از يمن كه شيعه و دوست اميرالمؤمنين علیه السلام میباشند و حضرت در شأن ايشان فرموده: «وَلَوْ كُنْتُ بَوابا عَلى باب جنَّةٍ × لَقُلْتُ لِهَمْدانَ ادَخُلوا بِسَلامٍ». و اما بعد از حضرت امام صادق علیه السلام هرگاه همدانى ديده شده محتمل است كه به فتح ميم باشد منسوب به هَمَدان و آن شهرى است كه بنا كرده آن را همدان بن فلوح به سام بن نوح علیه السلام دور آن شهر است. كوه الوند كه از حضرت امام صادق علیه السلام مروى است كه در آن كوه چشمهاى است از چشمههاى بهشت. صاحب «عجائب المخلوقات» نقل كرده آن حديث را از حضرت امام صادق علیه السلام آن وقت گفته كه اهل همدان میگويند اين چشمه همان آبى است كه در قله كوه است و آن آبى است كه بسيار سرد و سبك و گوارا به خوى كه شارب آن احساس ثقل آن نمیكند و آن شفاى مريضان است و پيوسته میآيند به سوى او از اطراف. شيخ عباس قمی رحمه الله.
- ↑ سید بن طاووس.
- ↑ «ميزان الاعتدال ذَهَبى»، 2/171.
- ↑ «مجالس المؤمنين»، قاضى نورالله، 1/308، «مراة الجنان يافعى»، 1/114، ذيل حوادث، سال 65 هـ.ق.
- ↑ «مجالس المؤمنين» 1/308، «ميزان الاعتدال»، 2/172.
- ↑ «رجال كَشى»، 1/299، «مجالس المؤمنين» 1/309.
- ↑ اين اشعار از سيد حِميَرى است كه فرمايش على عليه السلام را به شعر كشيده است: «ديوان حميرى»، ص327، «امالى شيخ مفيد»، ص7، مجلس اول.
- ↑ «قصص الانبياء»، راوندى، ص160، حديث 172، چاپ الهادى.
- ↑ «بحارالانوار»، 42/160.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاريخ حضرت علي عليه السلام.
- حارث اعور همدانی، دايرة المعارف طهور، بازیابی: 27 اردیبهشت 1393.