محمد بن بندار قمی: تفاوت بین نسخهها
(←شاگردان محمد بن بنداز قمی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
==ولادت محمد بن بندار== | ==ولادت محمد بن بندار== | ||
− | از محل و | + | از محل و تاریخ تولد این پژوهشگر، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی بر اساس قراین و شواهدی که از سلسله راویان همدوره ایشان موجود است، میتوان حدس زد که آغاز تولد ایشان در اوایل قرن سوم بوده و در اواخر همان قرن نیز وفات یافته است.<ref> چون شاگرد ایشان حسین بن محمد بن عامر اشعری تا سال ۳۰۰ هـ.ق زنده بوده است (معجم الثقات).</ref> خانوادهاش از عربهای مهاجری هستند که به [[قم]] هجرت کردهاند و منسوب به طایفه «ذهل»اند.<ref> تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۹.</ref> این طایفه شاخهای از قبیله شیباناند که خود نیز شاخهای از قبیله «بکر بن وایل» به حساب میآیند که در [[حجاز]] و [[عراق]] سکونت داشتهاند. |
− | نام پدرِ محمد، بندار است | + | نام پدرِ محمد، بندار است که هم در زبان فارسی و هم در زبان عربی، این نام را برای فرزندان خود برمیگزیدند. بندار را در کتابهای فرهنگ لغت فارسی و عربی این چنین معنا میکنند: «کسی که مورد اعتماد مردم بوده و آنها اشیای گران قیمت و سایر وسایل خود را به امانت پیش او میگذارند. یا به کسی که اخبار و اطلاعات زیادی درباره اقوام و خویشان خود داشته باشد، گفته میشود».<ref> فرهنگ معین، ج ۱، ص ۵۸۴؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۱۸۴، قطع رحلی.</ref> |
− | + | این که آیا این راوی در آسمان پرستاره شهر قم طلوع کرده یا نه، اطلاع صحیحی در دست نیست؛ اما هر چه هست عالمان [[علم رجال]] در کتابهای خود او را ابوجعفر قمی<ref> رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۴.</ref> نامیدهاند، از این رو معلوم میشود که این راوی بزرگوار، زمان زیادی را در قم میزیسته تا به قمی مشهور شده است. | |
==استادان محمد بن بندار== | ==استادان محمد بن بندار== | ||
− | + | پیش نیاز علم [[حدیث]] و نقل [[روایت|روایت]] - همانند سایر علوم - حضور در محضر استادان این علم است که خود از سرچشمه [[وحی]] درس گرفته باشند. در این راستا، [[پیامبر اسلام|پیامبر گرامی اسلام]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهمالسلام اولین استادها هستند و برای دستیابی به علوم آن بزرگواران باید محضر شریف آنها را درک نمود؛ لذا روایات اصحاب امامان در این راستا ارزیابی میگردد. بنابراین افرادی که میخواستند راوی حدیث باشند، میبایست از خانه و کاشانه خود بار سفر میبستند تا بتوانند محضر امامان و اصحاب آنها را درک نمایند و بدون واسطه، حدیث را از آن بزرگواران فراگیرند. پیشوایان معصوم علیهمالسلام نیز در هر جا که زمینه را مساعد میدیدند، اقدام به تشکیل جلسات علمی مینمودند. | |
− | + | راوی بزرگوار، محمد بن بندار نیز از جمله کسانی است که افتخار نقل حدیث را بدست آورده و از استادانی بهره برده که از جمله آنان، علی بن محمد همدانی کوفی است. وی در [[کوفه]] میزیسته که محمد بن بندار، روایات [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] و [[امام موسی کاظم علیه السلام|امام کاظم]] علیهماالسلام را از این استاد فراگرفته و همچنین روایاتی از امام موسی بن جعفر علیهالسلام را نیز، از عبدالله بن مغیره ابومحمد عجلی کوفی<ref> [[مجالس المؤمنین|مجالس المؤمنین]]، قاضی نورالله شوشتری، ج ۱، ص ۴۱۷.</ref> که بنا به گفته [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در کتاب رجالش، «ثقه ثقه، هیچ کس همتای او نیست» نقل میکند. یکی دیگر از استادان ایشان، محمد بن عبدالله خراسانی<ref> معجم الثقات، ص ۱۰۴.</ref> است که افتخار خدمت در خانه حضرت [[امام رضا]] علیهالسلام را نیز در [[خراسان]] پیدا کرده و به عنوان خادم الرضا او را میشناسند و روایاتی از آن امام بزرگوار برای محمد بن بندار نقل کرده است. همچنین محمد روایات [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیهماالسلام را از استاد دیگر خود حسن بن عرفه که از اصحاب آن بزرگواران بوده نقل میکند. | |
==شاگردان محمد بن بندار قمی== | ==شاگردان محمد بن بندار قمی== | ||
− | پرورش شاگرد و آموزش علم، | + | پرورش شاگرد و آموزش علم، همیشه بوده است. محمد در این راستا اقدام به پرورش شاگردانی مینماید که از جمله آنان میتوان چنین نام برد: |
− | * | + | *۱- حسین بن محمد بن عامر اشعری قمی:<ref> بحار، ج ۸، ص ۲۵.</ref> وی از استادان مرحوم کلینی، صاحب کتاب معتبر کافی و همچنین استاد مرحوم [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن قولویه]] صاحب کتاب ارزشمند [[کامل الزیارات|کامل الزیارات]] است و خود ایشان دارای کتاب گرانسنگ النوادر است. |
− | * | + | *۲- علی بن محمد بندار،<ref> [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]، ج ۱۹، ص ۷۴.</ref> فرزند عالم و اندیشمند محمد بن بندار. وی روایات زیادی از پدرش و سایر راویان حدیث نقل میکند. |
− | * | + | *۳- ابن ابی جید<ref> فهرست شیخ طوسی، ص ۲۱۶.</ref>، که از مشایخ فرزانه فرهیخته و احیاگر حوزهی علمیه مرحوم [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] است. |
− | * | + | *۴- احمد بن طاهر قمی<ref> رجال نجاشی، ص ۱۴۰.</ref>، که از استادان عالم رجالی بزرگ، مرحوم نجاشی صاحب کتاب ارزشمند [[رجال نجاشی|رجال]] است. |
==آثار محمد بن بندار قمی== | ==آثار محمد بن بندار قمی== | ||
− | + | ماندگاری افراد به ماندگاری آثاری است که از آنان باقی میماند. اگر تا به حال، نام محمد بن بندار در کتابهای رجال و حدیث باقی مانده، به علت نقل روایات و باقی گذاردن اثری مکتوب به نام «المثالب»<ref> همان.</ref> بوده است. | |
− | مرحوم [[آقا بزرگ تهرانی]]<ref> | + | مرحوم [[آقا بزرگ تهرانی]]<ref> الذریعه، ج ۱۹.</ref> از کتاب مثالب نام برده و قبل از ایشان نیز رجالی سترگ، نجاشی و شیخ طوسی از این کتاب یاد کردهاند. در کتاب رجال نجاشی و [[فهرست شیخ طوسی|فهرست]] میخوانیم که محمد بن بندار، دارای کتابهای زیادی بوده که یکی از آنها کتاب مثالب است. |
− | مثالب در لغت | + | [[مثالب]] در لغت چنین معنا شده است: «نکات ضعف یا سیاسی یا اعتقادی یا گرایشات مذهبی کسانی را در یک مجموعه جمعآوری نمودن و به صورت کتابی عرضه کردن به دیگران». در زمانهای گذشته برای مقابله با حریف، از روش مثالبنویسی استفاده میشده است.<ref> لسان العرب، ج ۲، ص ۱۱۶.</ref> |
− | با توجه به | + | با توجه به این که محمد بن بندار در زمانی میزیسته که مسئله اختلاف [[شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] به طور چشمگیری در جامعه مطرح بوده و هر یک سعی میکرده نقاط ضعف دیگری را جمعآوری کند و از این راه او را محکوم نماید و درستی خود را ثابت نماید، ایشان اقدام به جمعآوری نکاتی از مخالفان شیعه مینماید و نام آن را مثالب میگذارد؛ ولی به علت نامعلومی، این کتاب از بین رفته و هماکنون در دسترس نیست. |
− | محمد بن بندار | + | محمد بن بندار همچنین روایاتی را در زمینههای مختلف، مانند: نمازهای مستحبی، اصول اعتقادی، امام شناسی، امام زمان و مسایل تربیت فرزند با واسطه از استادان خود از قول امامان صادق، موسی، کاظم و رضا علیهمالسلام نقل میکند؛ که در کتابهای روایی موجود است.<ref> رجال نجاشی، ص ۱۴۰.</ref> |
==درباره محمد بن بندار== | ==درباره محمد بن بندار== | ||
− | + | '''در مورد نقل حدیث:''' | |
− | + | اندیشمندان بزرگ تاریخ علم رجال در کتابهای خود، وقتی از شخصیت مورد نظر ما سخن به میان میآورند، از او به عنوان یکی از افرادی که مورد وثوق و اعتماد است، نام میبرند. این حقیقت را میتوان در کتابهای آنان جستجو کرد. به عنوان مثال، چند نمونه از سخن این بزرگواران را یادآوری میکنیم: نجاشی، عالم سترگ، رجالی متخصص و اولین گردآورنده اسامی راویان حدیث در کتاب خود، او را فردی مورد اعتماد یاد میکند و میافزاید او دارای کتابهایی بوده که از جمله آنها کتاب مثالب است، که این کتاب را احمد بن طاهر قمی برایم خوانده است.<ref> الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۴.</ref> | |
− | مرحوم | + | مرحوم شیخ طوسی اولین مؤسس حوزههای علمیه در جهان [[اسلام]] در دو کتاب رجال خود او را فردی مورد وثوق میداند و یکی از طرق ارتباط خودش را با روایات [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهمالسلام از طریق ابن بی جید به محمد بن بندار میداند. |
− | مرحوم | + | مرحوم [[شیخ عبدالله مامقانی|مامقانی]] عالم گرانقدر شیعه و رجالی معروف، در کتاب گرانسنگ [[تنقیح المقال فى علم الرجال|تنقیح المقال]] ضمن برشمردن توثیقات دیگر عالمان رجال درباره این راوی، خود نیز به توثیق او میپردازد. |
− | + | مرحوم آقا بزرگ تهرانی مینویسد:<ref> همان، ج ۱۵، ص ۱۴۰.</ref> «از محمد بن بندار، کتابی باقی مانده است به نام مثالب که علی بن احمد بن طاهر قمی آن را برای نجاشی خوانده است». | |
− | در | + | [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] در کتاب بینظیر و ارزشمند [[معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة|معجم رجال الحدیث]]<ref> همان، ج ۱، ص ۹۵.</ref> محمد بن بندار را ثقه دانسته و اضافه کرده که طریق شیخ طوسی از طریق ابن ابی جید به محمد بن بندار صحیح است. |
− | در | + | در کتاب گنجینه دانشمندان<ref> همان، ص ۱۰۴.</ref> میخوانیم بنا به گفته نجاشی و شیخ طوسی او از ثقات است. |
− | + | در کتاب ارزشمند [[معجم الثقات و ترتیب الطبقات|معجم الثقات]] اثر ارزشمند آیت الله ابوطالب تجلیل تبریزی،<ref> [[بحارالانوار]]، ج ۲، ص ۲۵۹؛ [[علل الشرایع]]، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref> بعد از نقل قول نجاشی میخوانیم که او از طبقه هفتم از طبقات راویان حدیث بوده است. | |
− | + | '''در زمینه عقاید:''' | |
− | + | محمد بن بندار از استاد خود، خادم الرضا محمد بن (سعید ابن) عبدالله خراسانی<ref> خصال، ص ۲۳۷.</ref> از [[امام رضا]] علیهالسلام نقل میکند: یکی از افراد غیرمسلمان از امام رضا علیهالسلام درباره این که چرا مردم نمیتوانند خداوند متعال را ببینند سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود: این که مردم او را نمیتوانند ببینند برای گناهان زیادی است که انجام میدهند، او هیچگاه از مردم مخفی نیست. آن شخص پرسید، پس چرا با چشم دیده نمیشود. حضرت فرمودند: «خداوند بزرگتر از آن است که به چشم آید و یا عقل بتواند تمام ذات او را درک کند».<ref> دلایل الامامه، ص ۴۶۴.</ref> | |
− | + | '''درباره عصر مهدوی عجل الله تعالی فرجه شریف:''' | |
− | + | در کتاب ارزشمند [[دلائل الإمامة|دلایل الامامه]] محمد بن جریر طبری<ref> دلایل الامامة، ص ۴۶۴.</ref> میخوانیم که محمد بن بندار از استاد خود محمد بن سعید خراسانی از مفضل، از امام صادق علیهالسلام نقل میکند: زمانی که [[امام زمان]] علیهالسلام قیام کند، خداوند هر یک از آزاردهندگان مؤمنان را در هر زمانی که میزیسته به زمان خودش و به همان صورتی که بوده برمیگرداند تا انتقام آن مؤمنان را از او بگیرد.<ref> همان، ص ۴۶۴.</ref> | |
− | + | '''یاران امام زمان علیهالسلام:''' | |
− | + | باز هم در کتاب ارزشمند دلایل الامامه<ref> وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۹.</ref> آمده است: محمد بن بندار از محمد بن سعید خراسانی از [[مفضل بن عمر جعفی|مفضل بن عمر]] که یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام است نقل میکند: امام صادق علیهالسلام به مفضل فرمود: ای مفضل! تو و چهل نفر دیگر، با امام قائم محشور خواهی شد و تو در سمت راست آن حضرت خواهی بود و به مردم امر و نهی خواهی کرد و مردم از تو فرمانبردای خواهند نمود. | |
− | + | '''نوافل در شب نیمه ماه رمضان:''' | |
− | + | نویسنده کتاب [[وسایل الشیعه]] از شیخ طوسی از محمد بن بندار، از استاد خود محمد بن علی همدانی، از قول امام صادق علیهالسلام از حضرت [[امام علی]] علیهالسلام نقل کرده: هر کس در شب نیمه ماه [[رمضان]]، صد رکعت [[نماز]] به جا آورد و در هر [[رکعت|رکعت]]، بعد از [[سوره حمد]]، یازده مرتبه [[سوره اخلاص]] (قل هو الله) را بخواند، خداوند ده فرشته را مأمور میکند که او را از دشمنان جن و انس محافظت نمایند و سی فرشته را مأمور میکند که او را از آتش جهنم محافظت کنند.<ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵، حدیث ۲۳.</ref> همین روایت در کتاب مقنعه [[شیخ مفید]] و [[اقبال الاعمال|اقبال]] [[سید بن طاووس|ابن طاووس]] نیز موجود است. | |
− | + | '''جایگاه امیرالمؤمنین در قیامت:''' | |
− | + | محمد بن بندار از استادش، حسن بن عرفه از ابن عمر روایت میکند که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است، هنگامی که [[قیامت]] برپا شود خدای متعال همه انسانهایی را که از اول تا آخر، خلق نموده است، در یک جا جمع میکند و منادی، با صدای بسیار بلند به طوری که همه بشنوند صدا میزند علی بن ابی طالب علیهالسلام کجاست. سپس حضرت علی علیهالسلام میآید و در مدت کوتاهی، از او به آسانی حساب میکشند، سپس بر آن حضرت دو لباس زینتی سبز رنگ میپوشانند و به دست آن حضرت عصایی از درخت طوبی میدهند، سپس به او میگویند: بر کنار [[حوض کوثر]] بایست و به هر کس که میخواهی آب بنوشان و هر کس را نمیخواهی آب نده.<ref> بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۶۱، حدیث ۵۴.</ref> | |
− | + | '''تربیت فرزند:''' | |
+ | نویسنده کتاب [[اصول کافی|اصول کافی]] از علی فرزند محمد بن بندر، از محمد بن علی همدانی، از صالح بن عقبه، از امام هفتم حضرت موسی کاظم علیهالسلام روایت کرده است که مستحب است با فرزندتان در زمان کودکی مهربانی کنید و بگذارید پرتحرک باشد، تا این که در هنگام بزرگ سالی حلیم، صبور و پرحوصله باشد. | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
<references /> | <references /> | ||
− | == | + | ==منبع== |
− | حسن شاكر | + | حسن شاكر آراني، [[ستارگان حرم]]، جلد 19، صفحه 158-165 |
[[رده:علمای قرن سوم]] | [[رده:علمای قرن سوم]] |
نسخهٔ ۲۳ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۲
محتویات
ولادت محمد بن بندار
از محل و تاریخ تولد این پژوهشگر، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی بر اساس قراین و شواهدی که از سلسله راویان همدوره ایشان موجود است، میتوان حدس زد که آغاز تولد ایشان در اوایل قرن سوم بوده و در اواخر همان قرن نیز وفات یافته است.[۱] خانوادهاش از عربهای مهاجری هستند که به قم هجرت کردهاند و منسوب به طایفه «ذهل»اند.[۲] این طایفه شاخهای از قبیله شیباناند که خود نیز شاخهای از قبیله «بکر بن وایل» به حساب میآیند که در حجاز و عراق سکونت داشتهاند.
نام پدرِ محمد، بندار است که هم در زبان فارسی و هم در زبان عربی، این نام را برای فرزندان خود برمیگزیدند. بندار را در کتابهای فرهنگ لغت فارسی و عربی این چنین معنا میکنند: «کسی که مورد اعتماد مردم بوده و آنها اشیای گران قیمت و سایر وسایل خود را به امانت پیش او میگذارند. یا به کسی که اخبار و اطلاعات زیادی درباره اقوام و خویشان خود داشته باشد، گفته میشود».[۳]
این که آیا این راوی در آسمان پرستاره شهر قم طلوع کرده یا نه، اطلاع صحیحی در دست نیست؛ اما هر چه هست عالمان علم رجال در کتابهای خود او را ابوجعفر قمی[۴] نامیدهاند، از این رو معلوم میشود که این راوی بزرگوار، زمان زیادی را در قم میزیسته تا به قمی مشهور شده است.
استادان محمد بن بندار
پیش نیاز علم حدیث و نقل روایت - همانند سایر علوم - حضور در محضر استادان این علم است که خود از سرچشمه وحی درس گرفته باشند. در این راستا، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهمالسلام اولین استادها هستند و برای دستیابی به علوم آن بزرگواران باید محضر شریف آنها را درک نمود؛ لذا روایات اصحاب امامان در این راستا ارزیابی میگردد. بنابراین افرادی که میخواستند راوی حدیث باشند، میبایست از خانه و کاشانه خود بار سفر میبستند تا بتوانند محضر امامان و اصحاب آنها را درک نمایند و بدون واسطه، حدیث را از آن بزرگواران فراگیرند. پیشوایان معصوم علیهمالسلام نیز در هر جا که زمینه را مساعد میدیدند، اقدام به تشکیل جلسات علمی مینمودند.
راوی بزرگوار، محمد بن بندار نیز از جمله کسانی است که افتخار نقل حدیث را بدست آورده و از استادانی بهره برده که از جمله آنان، علی بن محمد همدانی کوفی است. وی در کوفه میزیسته که محمد بن بندار، روایات امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام را از این استاد فراگرفته و همچنین روایاتی از امام موسی بن جعفر علیهالسلام را نیز، از عبدالله بن مغیره ابومحمد عجلی کوفی[۵] که بنا به گفته نجاشی در کتاب رجالش، «ثقه ثقه، هیچ کس همتای او نیست» نقل میکند. یکی دیگر از استادان ایشان، محمد بن عبدالله خراسانی[۶] است که افتخار خدمت در خانه حضرت امام رضا علیهالسلام را نیز در خراسان پیدا کرده و به عنوان خادم الرضا او را میشناسند و روایاتی از آن امام بزرگوار برای محمد بن بندار نقل کرده است. همچنین محمد روایات امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام را از استاد دیگر خود حسن بن عرفه که از اصحاب آن بزرگواران بوده نقل میکند.
شاگردان محمد بن بندار قمی
پرورش شاگرد و آموزش علم، همیشه بوده است. محمد در این راستا اقدام به پرورش شاگردانی مینماید که از جمله آنان میتوان چنین نام برد:
- ۱- حسین بن محمد بن عامر اشعری قمی:[۷] وی از استادان مرحوم کلینی، صاحب کتاب معتبر کافی و همچنین استاد مرحوم جعفر بن قولویه صاحب کتاب ارزشمند کامل الزیارات است و خود ایشان دارای کتاب گرانسنگ النوادر است.
- ۲- علی بن محمد بندار،[۸] فرزند عالم و اندیشمند محمد بن بندار. وی روایات زیادی از پدرش و سایر راویان حدیث نقل میکند.
آثار محمد بن بندار قمی
ماندگاری افراد به ماندگاری آثاری است که از آنان باقی میماند. اگر تا به حال، نام محمد بن بندار در کتابهای رجال و حدیث باقی مانده، به علت نقل روایات و باقی گذاردن اثری مکتوب به نام «المثالب»[۱۱] بوده است.
مرحوم آقا بزرگ تهرانی[۱۲] از کتاب مثالب نام برده و قبل از ایشان نیز رجالی سترگ، نجاشی و شیخ طوسی از این کتاب یاد کردهاند. در کتاب رجال نجاشی و فهرست میخوانیم که محمد بن بندار، دارای کتابهای زیادی بوده که یکی از آنها کتاب مثالب است.
مثالب در لغت چنین معنا شده است: «نکات ضعف یا سیاسی یا اعتقادی یا گرایشات مذهبی کسانی را در یک مجموعه جمعآوری نمودن و به صورت کتابی عرضه کردن به دیگران». در زمانهای گذشته برای مقابله با حریف، از روش مثالبنویسی استفاده میشده است.[۱۳]
با توجه به این که محمد بن بندار در زمانی میزیسته که مسئله اختلاف شیعه و سنی به طور چشمگیری در جامعه مطرح بوده و هر یک سعی میکرده نقاط ضعف دیگری را جمعآوری کند و از این راه او را محکوم نماید و درستی خود را ثابت نماید، ایشان اقدام به جمعآوری نکاتی از مخالفان شیعه مینماید و نام آن را مثالب میگذارد؛ ولی به علت نامعلومی، این کتاب از بین رفته و هماکنون در دسترس نیست.
محمد بن بندار همچنین روایاتی را در زمینههای مختلف، مانند: نمازهای مستحبی، اصول اعتقادی، امام شناسی، امام زمان و مسایل تربیت فرزند با واسطه از استادان خود از قول امامان صادق، موسی، کاظم و رضا علیهمالسلام نقل میکند؛ که در کتابهای روایی موجود است.[۱۴]
درباره محمد بن بندار
در مورد نقل حدیث:
اندیشمندان بزرگ تاریخ علم رجال در کتابهای خود، وقتی از شخصیت مورد نظر ما سخن به میان میآورند، از او به عنوان یکی از افرادی که مورد وثوق و اعتماد است، نام میبرند. این حقیقت را میتوان در کتابهای آنان جستجو کرد. به عنوان مثال، چند نمونه از سخن این بزرگواران را یادآوری میکنیم: نجاشی، عالم سترگ، رجالی متخصص و اولین گردآورنده اسامی راویان حدیث در کتاب خود، او را فردی مورد اعتماد یاد میکند و میافزاید او دارای کتابهایی بوده که از جمله آنها کتاب مثالب است، که این کتاب را احمد بن طاهر قمی برایم خوانده است.[۱۵]
مرحوم شیخ طوسی اولین مؤسس حوزههای علمیه در جهان اسلام در دو کتاب رجال خود او را فردی مورد وثوق میداند و یکی از طرق ارتباط خودش را با روایات ائمه علیهمالسلام از طریق ابن بی جید به محمد بن بندار میداند.
مرحوم مامقانی عالم گرانقدر شیعه و رجالی معروف، در کتاب گرانسنگ تنقیح المقال ضمن برشمردن توثیقات دیگر عالمان رجال درباره این راوی، خود نیز به توثیق او میپردازد.
مرحوم آقا بزرگ تهرانی مینویسد:[۱۶] «از محمد بن بندار، کتابی باقی مانده است به نام مثالب که علی بن احمد بن طاهر قمی آن را برای نجاشی خوانده است».
آیت الله خویی در کتاب بینظیر و ارزشمند معجم رجال الحدیث[۱۷] محمد بن بندار را ثقه دانسته و اضافه کرده که طریق شیخ طوسی از طریق ابن ابی جید به محمد بن بندار صحیح است.
در کتاب گنجینه دانشمندان[۱۸] میخوانیم بنا به گفته نجاشی و شیخ طوسی او از ثقات است.
در کتاب ارزشمند معجم الثقات اثر ارزشمند آیت الله ابوطالب تجلیل تبریزی،[۱۹] بعد از نقل قول نجاشی میخوانیم که او از طبقه هفتم از طبقات راویان حدیث بوده است.
در زمینه عقاید:
محمد بن بندار از استاد خود، خادم الرضا محمد بن (سعید ابن) عبدالله خراسانی[۲۰] از امام رضا علیهالسلام نقل میکند: یکی از افراد غیرمسلمان از امام رضا علیهالسلام درباره این که چرا مردم نمیتوانند خداوند متعال را ببینند سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود: این که مردم او را نمیتوانند ببینند برای گناهان زیادی است که انجام میدهند، او هیچگاه از مردم مخفی نیست. آن شخص پرسید، پس چرا با چشم دیده نمیشود. حضرت فرمودند: «خداوند بزرگتر از آن است که به چشم آید و یا عقل بتواند تمام ذات او را درک کند».[۲۱]
درباره عصر مهدوی عجل الله تعالی فرجه شریف:
در کتاب ارزشمند دلایل الامامه محمد بن جریر طبری[۲۲] میخوانیم که محمد بن بندار از استاد خود محمد بن سعید خراسانی از مفضل، از امام صادق علیهالسلام نقل میکند: زمانی که امام زمان علیهالسلام قیام کند، خداوند هر یک از آزاردهندگان مؤمنان را در هر زمانی که میزیسته به زمان خودش و به همان صورتی که بوده برمیگرداند تا انتقام آن مؤمنان را از او بگیرد.[۲۳]
یاران امام زمان علیهالسلام:
باز هم در کتاب ارزشمند دلایل الامامه[۲۴] آمده است: محمد بن بندار از محمد بن سعید خراسانی از مفضل بن عمر که یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام است نقل میکند: امام صادق علیهالسلام به مفضل فرمود: ای مفضل! تو و چهل نفر دیگر، با امام قائم محشور خواهی شد و تو در سمت راست آن حضرت خواهی بود و به مردم امر و نهی خواهی کرد و مردم از تو فرمانبردای خواهند نمود.
نوافل در شب نیمه ماه رمضان:
نویسنده کتاب وسایل الشیعه از شیخ طوسی از محمد بن بندار، از استاد خود محمد بن علی همدانی، از قول امام صادق علیهالسلام از حضرت امام علی علیهالسلام نقل کرده: هر کس در شب نیمه ماه رمضان، صد رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت، بعد از سوره حمد، یازده مرتبه سوره اخلاص (قل هو الله) را بخواند، خداوند ده فرشته را مأمور میکند که او را از دشمنان جن و انس محافظت نمایند و سی فرشته را مأمور میکند که او را از آتش جهنم محافظت کنند.[۲۵] همین روایت در کتاب مقنعه شیخ مفید و اقبال ابن طاووس نیز موجود است.
جایگاه امیرالمؤمنین در قیامت:
محمد بن بندار از استادش، حسن بن عرفه از ابن عمر روایت میکند که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است، هنگامی که قیامت برپا شود خدای متعال همه انسانهایی را که از اول تا آخر، خلق نموده است، در یک جا جمع میکند و منادی، با صدای بسیار بلند به طوری که همه بشنوند صدا میزند علی بن ابی طالب علیهالسلام کجاست. سپس حضرت علی علیهالسلام میآید و در مدت کوتاهی، از او به آسانی حساب میکشند، سپس بر آن حضرت دو لباس زینتی سبز رنگ میپوشانند و به دست آن حضرت عصایی از درخت طوبی میدهند، سپس به او میگویند: بر کنار حوض کوثر بایست و به هر کس که میخواهی آب بنوشان و هر کس را نمیخواهی آب نده.[۲۶]
تربیت فرزند:
نویسنده کتاب اصول کافی از علی فرزند محمد بن بندر، از محمد بن علی همدانی، از صالح بن عقبه، از امام هفتم حضرت موسی کاظم علیهالسلام روایت کرده است که مستحب است با فرزندتان در زمان کودکی مهربانی کنید و بگذارید پرتحرک باشد، تا این که در هنگام بزرگ سالی حلیم، صبور و پرحوصله باشد.
پانویس
- ↑ چون شاگرد ایشان حسین بن محمد بن عامر اشعری تا سال ۳۰۰ هـ.ق زنده بوده است (معجم الثقات).
- ↑ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۹.
- ↑ فرهنگ معین، ج ۱، ص ۵۸۴؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۱۸۴، قطع رحلی.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۴.
- ↑ مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۱، ص ۴۱۷.
- ↑ معجم الثقات، ص ۱۰۴.
- ↑ بحار، ج ۸، ص ۲۵.
- ↑ الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۴.
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص ۲۱۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۴۰.
- ↑ همان.
- ↑ الذریعه، ج ۱۹.
- ↑ لسان العرب، ج ۲، ص ۱۱۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۴۰.
- ↑ الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۴.
- ↑ همان، ج ۱۵، ص ۱۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۹۵.
- ↑ همان، ص ۱۰۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۹؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ خصال، ص ۲۳۷.
- ↑ دلایل الامامه، ص ۴۶۴.
- ↑ دلایل الامامة، ص ۴۶۴.
- ↑ همان، ص ۴۶۴.
- ↑ وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵، حدیث ۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۶۱، حدیث ۵۴.
منبع
حسن شاكر آراني، ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 158-165