سنجش مقاله انجام نشده است

قراءات قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (سنجش شناسه)
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{عالی}}
 
{{عالی}}
پس از نزول قرآن گویش ها و لهجه های مختلف اعراب که در طبیعت هر زبانی وجود دارد در کنار عوامل دیگری همچون نبودن نقطه و اعراب و علائم وقف و سجاوندی موجب اختلافاتی در قرائت قرآن گردید. این مسئله موجب شد در دوره های بعدی اختلاف ها بیشتر گردد و در نهایت برخی از عالمان تعدادی قرائت های معلمان قرائت قرآن را انتخاب نموده سعی کنند با تعیین آنها و پرداختن به آنها جلوی اختلاف و پراکندگی بیشتر را بگیرند. از بین این گزینش ها دو دسته قراءات سبعه و عشره از همه معروفتر است. بلاخص قراءات سبعه که توسط ابن مجاهد گزینش شد.
+
پس از [[نزول قرآن]] گویش ها و لهجه های مختلف اعراب که در طبیعت هر زبانی وجود دارد در کنار عوامل دیگری همچون نبودن نقطه و اعراب و علائم وقف و سجاوندی موجب اختلافاتی در قرائت [[قرآن]] گردید. این مسئله موجب شد در دوره های بعدی اختلاف ها بیشتر گردد و در نهایت برخی از عالمان تعدادی قرائت های معلمان قرائت قرآن را انتخاب نموده سعی کنند با تعیین آنها و پرداختن به آنها جلوی اختلاف و پراکندگی بیشتر را بگیرند. از بین این گزینش ها دو دسته قراءات سبعه و عشره از همه معروفتر است. بلاخص قراءات سبعه که توسط [[ابوبکر بن مجاهد|ابن مجاهد]] گزینش شد.
  
 
==معانى لغوى و اصطلاحى قرائت==
 
==معانى لغوى و اصطلاحى قرائت==
  
برخى از علماء لغت قرائت را واژه اى اصيل در زبان عربى مى دانند و برخى از محققان معتقدند كه قرائت به معناى تلاوت و خواندن، داراى ريشه اصيل عربى نيست بلكه عرب در آغاز امر، اين واژه را به معناى تلاوت نمى دانست و از زبان عبرى گرفته شده؛ سپس دست به دست گشته تا به معناى تلاوت در زبان عربى معمول و متداول شده است.<ref>پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، محمدباقر حجتى، ص248.</ref>
+
برخى از علماء لغت قرائت را واژه اى اصیل در زبان عربى مى دانند و برخى از محققان معتقدند که قرائت به معناى تلاوت و خواندن، داراى ریشه اصیل عربى نیست بلکه عرب در آغاز امر، این واژه را به معناى تلاوت نمى دانست و از زبان عبرى گرفته شده؛ سپس دست به دست گشته تا به معناى تلاوت در زبان عربى معمول و متداول شده است.<ref>پژوهشى در تاریخ قرآن کریم، محمدباقر حجتى، ص۲۴۸.</ref>
  
ابن جزرى در معناى اصطلاحى قرائات مى نويسد: قرائات، عبارت از علم به كيفيت اداى كلمات قرآن و اختلاف اين كيفيت مى باشد؛ اختلافى كه به ناقل و راوى آن منسوب است.<ref>منجد المقرئين، ص3 به نقل از مقدمه اى بر تاريخ قرائات [[قرآن كريم]]، عبدالهادى فضلى.</ref> طبق اين تعريف، روايت، نقل و اسناد از اجزاى معتبر در تعريف قرائات خواهد بود.
+
ابن جزرى در معناى اصطلاحى قرائات مى نویسد: قرائات، عبارت از علم به کیفیت اداى کلمات [[قرآن]] و اختلاف این کیفیت مى باشد؛ اختلافى که به ناقل و راوى آن منسوب است.<ref>منجد المقرئین، ص۳ به نقل از مقدمه اى بر تاریخ قرائات قرآن کریم، عبدالهادى فضلى.</ref> طبق این تعریف، روایت، نقل و اسناد از اجزاى معتبر در تعریف قرائات خواهد بود.
  
عبدالهادى فضلى تعريف واضحى از قرائات بدست مى دهد: قرائت عبارت است از تلفظ [[قرآن كريم]] به همان صورت و كيفيتى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم تلفظ مى كرد و يا عبارت از خواندن و تلفظ قرآن كريم به همان صورت و كيفيتى است كه در حضور رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم خوانده شده و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تأييد كرده اند.
+
عبدالهادى فضلى تعریف واضحى از قرائات بدست مى دهد: قرائت عبارت است از تلفظ قرآن کریم به همان صورت و کیفیتى که [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم تلفظ مى کرد و یا عبارت از خواندن و تلفظ قرآن کریم به همان صورت و کیفیتى است که در حضور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم خوانده شده و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تأیید کرده اند.
  
خواندن [[قرآن كريم]] بر اساس لفظى كه نقل و روايت شده است، فرقى نمى كند كه تلفظ خود آن حضرت باشد و يا تلفظ و خواندن ديگران كه مورد تأييد ايشان قرار گرفته است؛ اعم از آن كه يك يا چند نفر باشند.<ref>مقدمه اى بر تاريخ قرائات، ص81.</ref>
+
خواندن [[قرآن کریم]] بر اساس لفظى که نقل و روایت شده است، فرقى نمى کند که تلفظ خود آن حضرت باشد و یا تلفظ و خواندن دیگران که مورد تأیید ایشان قرار گرفته است؛ اعم از آن که یک یا چند نفر باشند.<ref>مقدمه اى بر تاریخ قرائات، ص۸۱.</ref>
  
 
==انواع قرائات==
 
==انواع قرائات==
  
اختلاف در قرائات بي‌شمار است؛ مثل اختلاف در حركات اعراب و بنا، تقديم و تأخير، زياده و نقصان مد و قصر، تخفيف و تشدثيد، ترقيق و تفخيم، اخفا و اظهار، فك ادغام و...
+
اختلاف در قرائات بی‌شمار است؛ مثل اختلاف در حرکات اعراب و بنا، تقدیم و تأخیر، زیاده و نقصان مد و قصر، تخفیف و تشدید، ترقیق و تفخیم، اخفا و اظهار، فک ادغام و...
  
دانشمندانى مثل ابن قتيبه، امام فخرالدين رازى، ابن جزرى و ديگران در مقام استقراى قرائات - على‌رغم اختلاف انواع آن - برآمدند و سعى كردند جهات يا وجوه اختلاف را نيز مشخص سازند. برخى از مدافعان كوشيده اند از اين وجوه را در هفت منحصر سازند.
+
دانشمندانى مثل ابن قتیبه، [[فخر رازى|فخرالدین رازى]]، ابن جزرى و دیگران در مقام استقراى قرائات - على‌رغم اختلاف انواع آن - برآمدند و سعى کردند جهات یا وجوه اختلاف را نیز مشخص سازند. برخى از مدافعان کوشیده اند از این وجوه را در هفت منحصر سازند. ابن قتیبه مى نویسد: «وجوه اختلاف قرائات را هفت وجه یافتم:
  
ابن قتيبه مى نويسد: «وجوه اختلاف قرائات را هفت وجه يافتم:
+
*۱. اختلاف در حرکات کلمه بدون این که در معنى و صورت و شکل آن تغییرى ایجاد کند مانند «وَ یضِیقُ صَدْرِی»<ref>[[سوره شعراء]]، آیه ۱۳.</ref> که هم به رفع قاف «یضیق» و هم به نصب آن «یضیق» قرائت شده است.
  
* 1. اختلاف در حركات كلمه بدون اين كه در معنى و صورت و شكل آن تغييرى ايجاد كند مانند «وَ يَضِيقُ صَدْرِي»<ref>[[سوره شعراء]]، آیه 13.</ref> كه هم به رفع قاف «يضيق» و هم به نصب آن «يضيق» قرائت شده است.
+
*۲. اختلاف در حرکات که تغییرى در معنى ایجاد کند لکن صورت و شکل کلمه محفوظ ماند مانند «کفلها» در آیه «وَکفَّلَها زَکرِیا»<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه۳۷.</ref> کلمه «کفلها» هم به تخفیف فاء «کفلها» و رفع محلى زکریا به عنوان فاعل و نیز به تشدید فاء «کفلها» و نصب محلى زکریا به عنوان مفعول دوم قرائت شده است.
  
* 2. اختلاف در حركات كه تغييرى در معنى ايجاد كند لكن صورت و شكل كلمه محفوظ ماند مانند «كفل‌ها» در آيه «وَكَفَّلَها زَكَرِيَّا»<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه37.</ref> كلمه «كفلها» هم به تخفيف فاء «كفلها» و رفع محلى زكريا به عنوان فاعل و نيز به تشديد فاء «كفلها» و نصب محلى زكريا به عنوان مفعول دوم قرائت شده است.
+
*۳. اختلاف در حروف کلمه که در معنا تغییر ایجاد کند، لکن صورت و شکل کلمه محفظ مانند «ننشزها» در آیه «وَانْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کیفَ نُنْشِزُها» کلمه «ننشزها» هم با «زاء» و هم با «راء» قرائت شده است.
  
* 3. اختلاف در حروف كلمه كه در معنا تغيير ايجاد كند، لكن صورت و شكل كلمه محفظ ماند؛ «تنشزها» در آيه «وَانْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها» كلمه «ننشزها» هم با «زاء» و هم با «راء» قرائت شده است.
+
*۴. اختلاف در حروف که در صورت و شکل کلمه تغییر به وجود مى آورد، لکن معناى کلمه محفوظ مى ماند. مانند «کالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» در آیه «وَ تَکونُ الْجِبالُ کالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»<ref>[[سوره القارعة]]، آیه ۵.</ref> این آیه به صورت کالصوف المنفوش نیز قرائت شده است.
  
* 4. اختلاف در حروف كه در صورت و شكل كلمه تغيير به وجود مى آورد، لكن معناى كلمه محفوظ مى ماند. مانند «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» در آيه «وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»<ref>[[سوره القارعة]]، آیه 5.</ref> اين آيه به صورت كالصوف المنفوش نيز قرائت شده است.
+
*۵. اختلاف در حروف که معنى و شکل را تغییر مى دهد، مانند کلمه «طلح» در آیه «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»<ref>[[سوره واقعه]]، آیه ۲۹.</ref> کلمه «طلح» با «حاء» (طلح) و نیز «عین» (طلع) قرائت شده است.
  
* 5. اختلاف در حروف كه معنى و شكل را تغيير مى دهد، مانند كلمه «طلح» در آيه «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»<ref>[[سوره واقعه]]، آیه 29.</ref> كلمه «طلح» با «حاء» (طلح) و نيز «عين» (طلع) قرائت شده است.
+
*۶. اختلاف در تقدیم و تأخیر مانند؛ «وَ جاءَتْ سَکرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِ»<ref>[[سوره قلم]]، آیه ۱۹.</ref> که به صورت «و جاءت سکرة الحق بالموت» یعنى به صورت تقدیم «الحق» به «الموت» قرائت شده است.
  
* 6. اختلاف در تقديم و تأخير مانند؛ «وَ جاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِ»<ref>[[سوره قلم]]، آیه 19.</ref> كه به صورت «و جاءت سكرة الحق بالموت» يعنى به صورت تقديم «الحق» به «الموت» قرائت شده است.
+
*۷. اختلاف در زیاده و نقصان مانند «ما عملت ایدیهم»<ref>[[سوره یس]]، آیه ۳۵.</ref> که به صورت «و ما عملته ایدیهم» نیز قرائت شده است.<ref>ر.ک. مقدمه اى بر تاریخ قرائات، ص۱۱۳-۱۱۵.</ref>
  
* 7. اختلاف در زياده و نقصان مانند «ما عملت ايديهم»<ref>[[سوره يس]]، آيه 35.</ref> كه به صورت «و ما عملته ايديهم» نيز قرائت شده است.<ref>ر.ك. مقدمه اى بر تاريخ قرائات، ص113-115.</ref>
+
'''تعداد اختلافات قرائات:'''
  
'''تعداد اختلافات قرائات'''
+
تعداد اختلاف قرائات طبق ثبت التیسیر فى قرائات السبع نوشته دانى (م۴۴۴ه) در حدود ۱۱۰۰ مورد - مهم و غیرمهم - است و بیشتر از دو سوم آن‌ها به ادغام و ضمیر یا صیغه حاضر و غایب فى المثل فرق یعلمون و تعلمون و امثال آن مربوط مى شود.<ref>قرآن شناخت، بهاءالدین خرمشاهى، ص۹۷.</ref>
  
تعداد اختلاف قرائات طبق ثبت التيسير فى قرائات السبع نوشته دانى (م444ه) در حدود 1100 مورد - مهم و غيرمهم - است و بيشتر از دو سوم آن‌ها به ادغام و ضمير يا صيغه حاضر و غايب فى المثل فرق يعلمون و تعلمون و امثال آن مربوط مى شود.<ref>قرآن شناخت، بهاءالدين خرمشاهى، ص97.</ref>
+
نویسندگان معجم القرائات القرآنیة که موارد اختلاف قرائات را از آغاز تا انجام قرآن به ثبت رسانده اند، ۱۰۲۴۳ مورد اختلاف را ذکر مى کنند<ref>معجم القرءات القرآنیة، احمد مختار عمرو عبدالعان سالم مکرم که کلمه وسواس از [[سوره ناس]]، مورد آخر (۱۰۲۴۳) است.</ref> که بخش اعظم آن به ادغام یا عدم ادغام، اماله و جزئیات [[تجوید|تجویدى]] و سجاوندى مربوط مى شود.
 
 
نويسندگان معجم القرائات القرآنية كه موارد اختلاف قرائات را از آغاز تا انجام [[قرآن]] به ثبت رسانده اند، 10243 مورد اختلاف را ذكر مى كنند<ref>معجم القرءات القرآنية، احمد مختار عمرو عبدالعان سالم مكرم كه كلمه وسواس از [[سوره ناس]]، مورد آخر (10243) است.</ref> كه بخش اعظم آن به ادغام يا عدم ادغام، اماله و جزئيات تجويدى و سجاوندى مربوط مى شود.
 
  
 
==علل اختلاف قرائات==
 
==علل اختلاف قرائات==
  
اختلاف قرائات در هر متنى به ويژه متون كهن، پيش مى آيد؛ هر چند آن متن با دقت زيادى تدوين شده باشد. با نگاهى به تاريخ جهان درمى يابيم كه هيچ كتاب عادى يا مقدسى، مانند قرآن عمر بيش از 1400 سال نداشته است كه با اين دقت و صحت تدوين شده باشد.
+
اختلاف قرائات در هر متنى به ویژه متون کهن، پیش مى آید؛ هر چند آن متن با دقت زیادى تدوین شده باشد. با نگاهى به تاریخ جهان درمى یابیم که هیچ کتاب عادى یا مقدسى، مانند [[قرآن]] عمر بیش از ۱۴۰۰ سال نداشته است که با این دقت و صحت تدوین شده باشد.
  
جامعان و تدوين‌كنندگان قرآن كه قداست ويژه اى براى آن قائل بودند، با روش فوق‌العاده دقيق خود قرآن را جمع آورى كردند به گونه اى كه نه يك كلمه در اصل قرآن افزودند و نه يك كلمه از آن كاستند.
+
جامعان و تدوین‌کنندگان قرآن که قداست ویژه اى براى آن قائل بودند، با روش فوق‌العاده دقیق خود قرآن را [[جمع قرآن|جمع آورى]] کردند به گونه اى که نه یک کلمه در اصل قرآن افزودند و نه یک کلمه از آن کاستند. قرآن کتابى است که هم شفاهاً از آغاز تاکنون، سینه به سینه نقل شده و هم صورت کتبى قرآن موجود از روى مصاحف اولیه استنساخ شده است و هنوز هم [[رسم الخط قرآن|رسم الخط]] عثمانى در میان مسلمانان از قداست ویژه اى برخوردار است. اما با وجود این همه امعان نظر و اعمال دقت، اختلاف قرائات در قرآن هم راه یافت؛ حتى در زمان حیات [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلى الله علیه و آله و سلم نیز این مسأله مشهود بود. به تدریج بر این اختلاف افزوده شد تا این که امت اسلامى بر قرائتى واحد اجماع کردند.  
  
قرآن كتابى است كه هم شفاها از آغاز تاكنون، سينه به سينه نقل شده و هم صورت كتبى [[قرآن]] موجود از روى مصاحف اوليه استنساخ شده است و هنوز هم رسم الخط عثمانى در ميان مسلمانان از قداست ويژه اى برخوردار است. اما با وجود اين همه امعان نظر و اعمال دقت، اختلاف قرائات در قرآن هم راه يافت؛ حتى در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نيز اين مسأله مشهود بود.
+
مجموعه اى از علل در ایجاد اختلاف قرائات نقش داشته است و چنان که گفته شد مقدارى از آن طبیعى و قهرى بود. در اینجا به برخى از علل اختلاف قرائات اشاره مى شود:
  
به تدريج بر اين اختلاف افزوده شد تا اين كه امت اسلامى بر قرائتى واحد اجماع كردند. مجموعه اى از علل در ايجاد اختلاف قرائات نقش داشته است و چنان كه گفته شد مقدارى از آن طبيعى و قهرى بود. در اينجا به برخى از علل اختلاف قرائات اشاره مى شود:
+
'''<I>۱. اختلاف لهجه:</I>'''
  
'''<I>1. اختلاف لهجه:</I>'''
+
لهجه مجموعه اى از صفات زبانى است که به محیطى خاص وابسته است و همه افراد این محیط در این صفات مشترکند و زبان مجموعه اى از این لهجه هاست.<ref>القراءات و اثرها فى علوم العربیة، محمد سالم حسینى، ص۷۹.</ref> اساساً هیچ زبانى نیست که از اختلاف لهجه ها مصون باشد. قبایل عرب نیز داراى لهجه هاى مختلفى هستند. از موارد اختلاف لهجه ها مى توان نمونه هاى زیر را ذکر کرد:
  
لهجه مجموعه اى از صفات زبانى است كه به محيطى خاص وابسته است و همه افراد اين محيط در اين صفات مشتركند و زبان مجموعه اى از اين لهجه هاست.<ref>القراءات و اثرها فى علوم العربية، محمد سالم حسينى، ص79.</ref> اساساً هيچ زبانى نيست كه از اختلاف لهجه ها مصون باشد. قبايل عرب نيز داراى لهجه هاى مختلفى هستند. از موارد اختلاف لهجه ها مى توان نمونه هاى زير را ذكر كرد:
+
*اختلاف در حرکات: مثل نستعین به فتح نون و کسر آن.<ref> فراء گفته است که قیس و اسد مفتوح خوانده اند و دیگران مکسور ر.ک. الکتاب سیبویه.</ref>
 +
*اختلاف در حرکت و سکون: مثل «معکم» به فتح و سکون عین.
 +
*اختلاف در اظهار همزه و حذف آن: مثل «مستهزئون» و «مستهزون».
 +
*اختلاف در تقدیم و تأخیر: مثلا اهل [[حجاز]] صاعقه و صواعق و [[بنی تمیم|بنى‌تمیم]] صاقعه و مواقع گویند.<ref>الکامل: ج۲، ص۱۹۸.</ref>
 +
*اختلاف در حروف: مثل اولئک و اولائک.
 +
*اختلاف در تأنیث و تذکیر: مثل هذه البقرة و هذا البقرة.<ref>التمهید فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت، ج۲، ص۳.</ref>
  
* اختلاف در حركات: مثل نستعين به فتح نون و كسر آن.<ref> فراء گفته است كه قيس و اسد مفتوح خوانده اند و ديگران مكسور ر.ك. الكتاب سيبويه.</ref>
+
این لهجات در قرائات قرآن نیز اثر گذاشت. در اینجا به چند قرائت که لهجه در آن اثر داشته است، اشاره مى شود: سعید بن جبیر «من اعاء اخیه»<ref>[[سوره یوسف]]، ۷۶.</ref> خوانده است که تبدیل واو مکسور به همزه، لهجه هذیل است.<ref>المحتسب ص۸۴ به نقل از: التمهید، ج۲، ص۳.</ref> ابوجعفر و حسن «و اذا الرسل وقتت»<ref>[[سوره مرسلات]]، آیه۱۱.</ref> خوانده اند که لهجه مصر سفلى است.<ref>المحتسب، ص۱۶۴ به نقل از: التمهید، ج۲، ص۲۳.</ref> به نظر مى رسد نخستین کسى که ریشه اختلاف قرائات را این گونه یاد کرده، ابن قتیبه است.
* اختلاف در حركت و سكون: مثل «معكم» به فتح و سكون عين.
 
* اختلاف در اظهار همزه و حذف آن: مثل «مستهزئون» و «مستهزون».
 
* اختلاف در تقديم و تأخير: مثلا اهل حجاز صاعقه و صواعق و بنى‌تميم صاقعه و مواقع گويند.<ref>الكامل: ج2، ص198.</ref>
 
* اختلاف در حروف: مثل اولئك و اولائك.
 
* اختلاف در تأنيث و تذكير: مثل هذه البقرة و هذا البقرة.<ref>التمهيد فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت، ج2، ص3.</ref>
 
  
اين لهجات در قرائات قرآن نيز اثر گذاست. در اينجا به چند قرائت كه لهجه در آن اثر داشته است، اشاره مى شود: سعيد بن جبير من اعاء اخيه<ref>[[سوره يوسف]]، 76.</ref> خوانده است كه تبديل واو مكسور به همزه، لهجه هذيل است.<ref>المحتسب ص84 به نقل از: التمهيد، ج2، ص3.</ref>
+
'''<I>۲. نبودن اعراب و حرکت در خط عربى و مصاحف امام:</I>'''
  
ابوجعفر و حسن و اذاالرسل وقتت<ref>[[سوره مرسلات]]، آیه11.</ref> خوانده اند كه لهجه مصر سفلى است.<ref>المحتسب، ص164 به نقل از: التمهيد، ج2، ص23.</ref> به نظر مى رسد نخستين كسى كه ريشه اختلاف قرائات را اين گونه ياد كرده، اين قتيبه است.
+
وقتى که کلمه اى اعراب نداشته باشد، به طور طبیعى احتمال چند نوع خواندن پیش مى آید. براى نشان دادن تنوع اختلاف اعرابى و نقش آن در اختلاف قرائات به نمونه هاى زیر اشاره مى کنیم: حمزه و کسایى: «قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»<ref>[[سوره بقره]]، ۲۵۹.</ref> را به صیغه امر خوانده اند و بقیه به صیغه متکلم.<ref>الکشف، ج۱، ص۳۱۲، المتهید، ج۲، ص۱۳.</ref> نافع «وَلاتُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ» را به صیغه نفى خوانده و بقیه به صیغه مضارع خوانده اند.<ref>الکشف، ج۱، ص۲۶۲، المتهید، ج۲، ص۱۳.</ref>
  
'''<I>2. نبودن اعراب و حركت در خط عربى و مصاحف امام:</I>'''
+
'''<I>۳. نبودن اعجام یا نقطه و نشان حروف:</I>'''
  
وقتى كه كلمه اى اعراب نداشته باشد، به طور طبيعى احتمال چند نوع خواندن پيش مى آيد براى نشان دادن تنوع اختلاف اعرابى و نقش آن در اختلاف قرائات به نمونه هاى زير اشاره مى كنيم:
+
در آن زمان مرسوم بود که حروف بدون نقطه نوشته مى شد، یعنى در نوشتن بین سین و شین، عین و غین، راء و زاء، باء، تاء، ثاء، و یاء، فاء و قاف، جیم، حاء و خاء، دال و ذال، صاد و ضاد، طاء و ظاء فرقى نبود؛ به عنوان مثال کسایى «ان جاءکم فاسق بنباء فتثبتوا»<ref>[[سوره حجرات]]، آیه۶.</ref> خوانده است و بقیه «فتبینوا» خوانده اند. ابن عامر «نُنْشِزُها»<ref>[[سوره بقره]]، آیه۲۵۹.</ref> خوانده است و بقیه «ننشرها».<ref>الکشف، ج۱، ص۳۱۰، التمهید، ج۲، ص۱۲.</ref>
  
حمزه و كسايى: «قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»<ref>[[سوره بقره]]، 259.</ref> را به صيغه امر خوانده اند و بقيه به صيغه متكلم.<ref>الكشف، ج1، ص312، المتهيد، ج2، ص13.</ref> «نافع وَلاتُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِيمِ» را به صيغه نفى خوانده و بقيه به صيغه مضارع خوانده اند.<ref>الكشف، ج1، ص262، المتهيد، ج2، ص13.</ref>
+
'''<I>۴. خطا و سهو و نسیان:</I>'''
  
'''<I>3. نبودن اعجام يا نقطه و نشان حروف:</I>'''
+
اشتباه راویان، قاریان و کاتبان نیز عاملى اجتناب ناپذیر در افزایش و گسترش اختلاف قرائات بوده است. مرحوم [[سید جعفر مرتضی عاملی|جعفر مرتضى عاملى]] در مورد سهو کاتبان چنین مى نویسد: جامعان [[قرآن]] تلاش فراوانى کردند تا حتى المقدور [[تحریف قرآن|تحریف]] سهوى یا عمدى در آیات قرآن رخ ندهد لیکن این دقت و تحفظ و اهتمام به ضبط دقیق آیات و مقابله مکرر، مانع از وقوع خطاهاى سهوى نشد.
  
در آن زمان مرسوم بود كه حروف بدون نقطه نوشته مى شد، يعنى در نوشتن بين سين و شين، عين و غين، راء و زاء، باء، تاء، ثاء، و ياء، فاء و قاف، جيم، حاء و خاء، دال و ذال، صاد و ضاد، طاء و ظاء فرقى نبود؛ به عنوان مثال «كسايى ان جاءكم فاسق بنباء فتثبتوا»<ref>[[سوره حجرات]]، آیه6.</ref> خوانده است و بقيه «فتبينوا» خوانده اند. ابن عامر «نُنْشِزُها»<ref>[[سوره بقره]]، آیه259.</ref> خوانده است و بقيه «ننشزها».<ref>الكشف، ج1، ص310، التمهيد، ج2، ص12.</ref>
+
این مسأله نسبت به کتابى با چنین حجم بزرگى طبیعى به نظر مى رسد؛ بخصوص که برخى از مصاحف عثمانى قبل از مقابله نهایى و ضبط درست آیات به بلاد اسلامى فرستاده شد. مورخان در این باره گفته اند: [[عثمان بن عفان|عثمان]]، مصحف را با عجله به [[کوفه]] فرستاد؛ زیرا به وى خبر رسیده بود که مردم به قرائت [[ابن مسعود]] - که میان وى و عثمان درگیرى معروفى بر سر کتابت قرآن اتفاق افتاده بود - گرویده اند و قرائت او را فرامى گیرند.
  
'''<I>4. خطا و سهو و نسيان:</I>'''
+
دانشمندان به موارد متعددى از اختلافات میان مصاحف عثمانى اشاره کرده اند.<ref>البته برخى معتقدند که قرآن بر هفت حرف نازل شده است و عثمان این ۷ حرف را بر مصاحف امصار پراکنده کرده است. در مورد این بحث ر.ک: الاتقان فى علوم القرآن: جلال‌الدین سیوطى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۷۶۱-۱۷۷۷.</ref> از جمله ابن عامر کتابى با نام اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق نگاشته است. به عنوان مثال در مصحف مدینه «سارعوا»<ref>[[سوره آل عمران]]، ۱۳۳.</ref> بدون واو است و در مصحف کوفه و بصره «وسارعوا» با واو آمده است و همین مورد دوم مورد قبول مسلمانان است.<ref>حقایقى مهم پیرامون قرآن کریم: جعفر مرتضى عاملى، ص۱۷۶.</ref> این اختلاف باعث اختلاف قرائت قاریان و مردم سرزمین‌هاى مختلف شده است.
  
اشتباه راويان، قاريان و كاتبان نيز عاملى اجتناب ناپذير در افزايش و گسترش اختلاف قرائات بوده است. آقاى جعفر مرتضى عاملى در مورد سهو كاتبان چنين مى نويسد: جامعان [[قرآن]] تلاش فراوانى كردند تا حتى المقدور تحريف سهوى يا عمدى در آيات قرآن رخ ندهد ليكن اين دقت و تحفظ و اهتمام به ضبط دقيق آيات و مقابله مكرر، مانع از وقوع خطاهاى سهوى نشد.
+
'''<I>۵. اضافاتى که در تفسیر آیات آمده است:</I>'''
  
اين مسأله نسبت به كتابى با چنين حجم بزرگى طبيعى به نظر مى رسد؛ بخصوص كه برخى از مصاحف عثمانى قبل از مقابله نهايى و ضبط درست آيات به بلاد اسلامى فرستاده شد. مورخان در اين باره گفته اند: عثمان، مصحف را با عجله به [[كوفه]] فرستاد؛ زيرا به وى خبر رسيده بود كه مردم به قرائت ابن مسعود - كه ميان وى و عثمان درگيرى معروفى بر سر كتابت قرآن اتفاق افتاده بود - گرويده اند و قرائت او را فرامى گيرند.
+
از علل اختلافات «تلفیقات و منضمات [[تفسیر قرآن|تفسیرى]] است که ابتدا در جایى به عنوان تفسیر و بیان، ملحق به نص منزل گردیده سپس گمان برده شده که از نص منزل است؛ به عنوان مثال از [[ابن عباس]] در موارد متعدد نقل شده است که مى خواند: «لَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکمْ» (فى مواسم الحج).<ref>[[سوره بقره]]، ۱۹۸.</ref>
  
دانشمندان به موارد متعددى از اختلافات ميان مصاحف عثمانى اشاره كرده اند.<ref>البته برخى معتقدند كه [[قرآن]] بر هفت حرف نازل شده است و عثمان اين 7 حرف را بر مصاحف امصار پراكنده كرده است. در مورد اين بحث ر.ك: الاتقان فى علوم القرآن: جلال‌الدين سيوطى، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، ج1، ص1761-1777.</ref> از جمله ابن عامر كتابى با نام اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق نگاشته است. به عنوان مثال در مصحف مدينه «سارعو»<ref>[[سوره آل عمران]]، 133.</ref>  
+
[[سیوطى]] این قرائت را مطلقاً از باب تفسیر آیه مى داند و مى گوید که بخارى آن را در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح]] خود آورده است.<ref>الاتقان: ج۱، ص۲۶۵.</ref>
  
بدون واو است و در مصحف كوفه و بصره «وسارعوا» با واو آمده است و همين مورد دوم مورد قبول مسلمانان است.<ref>حقايقى مهم پيرامون قرآن كريم: جعفر مرتضى عاملى، ص176.</ref> اين اختلاف باعث اختلاف قرائت قاريان و مردم سرزمين‌هاى مختلف شده است.
+
'''<I>۶- نبودن علایم سجاوندى وقف:</I>'''
  
'''<I>5. اضافاتى كه در تفسير آيات آمده است.</I>'''
+
ابتدا و هر گونه فصل و وصلى که بعدها علم قرائات و [[تجوید|تجوید]] عهده دار تدارک آن شد، مثلاً وقف یا عدم وقف در کلمه هاى «الله و العلم» در آیه ۷ [[سوره  آل عمران]]، اختلاف نظر کلامى دامنه‌دارى در میان فریقین پدید آورده است.<ref> چارده روایت: بهاءالدین خرمشاهى، ص۲۱؛ وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یقُولُونَ آمَنَّا. برخى بر الله وقف کرده و مى گویند تأویل را جز خدا نمى داند، برخى بر علم وقف کرده اند و مى گویند راسخون فى العلم نیز به تأویل علم دارند.</ref>
 
 
از علل اختلافات «تلفيقات و منضمات تفسيرى است كه ابتدا در جايى به عنوان تفسير و بيان، ملحق به نص منزل گرديده سپس گمان برده شده كه از نص منزل است؛ به عنوان مثال از ابن عباس در موارد متعدد نقل شده است كه مى خواند: «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»(فى مواسم الحج).<ref>[[سوره بقره]]، 198.</ref>
 
 
 
[[سيوطى]] اين قرائت را مطلقاً از باب تفسير آيه مى داند و مى گويد كه بخارى آن را در صحيح خود آورده است.<ref>الاتقان: ج1، ص265.</ref>
 
 
 
'''<I>6- نبودن علايم سجاوندى وقف:</I>'''
 
 
 
ابتدا و هر گونه فصل و وصلى كه بعدها علم قرائات و تجويد عهده دار تدارك آن شد، مثلاً وقف يا عدم وقف در كلمه هاى «الله والعلم»، اختلاف نظر كلامى دامنه‌دارى در ميان فريقين پديد آورده است.<ref> چارده روايت: بهاءالدين خرمشاهى، ص21؛ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا. برخى بر الله وقف كرده و مى گويند تأويل را جز خدا نمى داند، برخى بر علم وقف كرده اند و مى گويند راسخون فى العلم نيز به تأويل علم دارند.</ref>
 
  
 
==تاریخچه قراءات==
 
==تاریخچه قراءات==
  
مسلمانان در صدر اول، قرآن را به نحوي كه از اصحاب پيامبر صلی الله علیه و آله مي شنيدند و فرامي گرفتند، قرائت مي كردند و پس از صحابه از تابعين و پيشوايان بزرگي كه در شهرهاي آنان بسر مي بردند، قرآن را مي آموختند اما برجستگي اين گونه افراد در يك زمينه خاص نظير قرائت قرآن نبود بلكه اينان به طور عام علماي آن دوره شناخته مي شدند.
+
مسلمانان در صدر اول، قرآن را به نحوی که از اصحاب [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله می شنیدند و فرامی گرفتند، قرائت می کردند و پس از [[صحابه]] از [[تابعین|تابعین]] و پیشوایان بزرگی که در شهرهای آنان بسر می بردند، قرآن را می آموختند. اما برجستگی این گونه افراد در یک زمینه خاص نظیر قرائت قرآن نبود بلکه اینان به طور عام علمای آن دوره شناخته می شدند.
  
پس از گذشت آن دوره، گروهي فن قرائت و فراگرفتن و آموختن آن را رشته اختصاصي خود قرار دادند و به اين رشته توجهي خاص مبذول داشته و در قرائت قرآن و آموزش آن شهرت يافتند تا اين كه در مقام امامت فن قرار گرفتند كه پيشوايي مردم را در اين زمينه به عهده داشتند و مردم از مناطق مختلف به سوي آنان مي شتافتند و معارف قرآن را از آنان مي آموختند.
+
پس از گذشت آن دوره، گروهی فن قرائت و فراگرفتن و آموختن آن را رشته اختصاصی خود قرار دادند و به این رشته توجهی خاص مبذول داشته و در قرائت قرآن و آموزش آن شهرت یافتند تا این که در مقام امامت فن قرار گرفتند که پیشوایی مردم را در این زمینه به عهده داشتند و مردم از مناطق مختلف به سوی آنان می شتافتند و معارف قرآن را از آنان می آموختند.
  
روش همه مسلمانان در مناطق مختلف بر اين بود كه مردم هر شهري قرآن را ازقاري همان شهر فرامي گرفتند و تنها قرائت او را مي پذيرفتند و چون اينان تصدي امر قرائت را عهده دار بودند، قرائت به آنان نسبت داده شد.
+
روش همه مسلمانان در مناطق مختلف بر این بود که مردم هر شهری قرآن را از قاری همان شهر فرامی گرفتند و تنها قرائت او را می پذیرفتند و چون اینان تصدی امر قرائت را عهده دار بودند، قرائت به آنان نسبت داده شد.
  
اندک اندک، تعداد قاریان رو به فزونی نهاد و قاریان در مناطق مختلف جهان اسلام پراكنده شدند و طبقه ای پس از طبقه دیگر به جانشینی آنان نایل آمدند، اینان در فراگرفتن و آموختن قرآن و قرائت اختلاف نشان داده و روشهای مختلف داشتند برخی از آنان در تلاوت قرآن استوار و به رعایت روایت و درایت شهرت داشتند و برخی در این موارد، كوتاهی داشتند و برخی در این موارد كوتاهی می كردند از این جهت اختلافاتی بین آنان پدید آمد به تدریج ضبط قرائات رو به كاستی و سستی نهاد و زیاده روی و كارهای بی رویه، رو به فزونی گذاشت. لذا علمای برگزیده امت به پا خواسته و تمام كوشش خود را در تحقیق و تمیز درست از نادرست و مشهور از غیر مشهور بكار گرفته و اصول و قواعدی برای قرائت وضع كردند در اثر این كوشش ها قرائت به عنوان فنی از فنون كه دارای قواعد و اصولی محكم و استوار بود درآمد در چارچوب این اصول، اجتهاد و انتخاب نیز بكار رفت.
+
اندک اندک، تعداد قاریان رو به فزونی نهاد و قاریان در مناطق مختلف جهان [[اسلام]] پراکنده شدند و طبقه ای پس از طبقه دیگر به جانشینی آنان نایل آمدند، اینان در فراگرفتن و آموختن قرآن و قرائت اختلاف نشان داده و روشهای مختلف داشتند. برخی از آنان در [[تلاوت قرآن]] استوار و به رعایت روایت و درایت شهرت داشتند و برخی در این موارد کوتاهی می کردند از این جهت اختلافاتی بین آنان پدید آمد. به تدریج ضبط قرائات رو به کاستی و سستی نهاد و زیاده روی و کارهای بی رویه، رو به فزونی گذاشت. لذا علمای برگزیده امت به پا خواسته و تمام کوشش خود را در تحقیق و تمیز درست از نادرست و مشهور از غیر مشهور بکار گرفته و اصول و قواعدی برای قرائت وضع کردند. در اثر این کوشش ها قرائت به عنوان فنی از فنون که دارای قواعد و اصولی محکم و استوار بود درآمد. در چارچوب این اصول، اجتهاد و انتخاب نیز بکار رفت.
  
اولین امام معتبری كه به ضبط قرائت های صحیح و جمع آوری آن در كتابی مفصل و مبسوط همت گماشت، ابوعبید قاسم بن سلام انصاری (متوفی 224) بود كه شاگرد كسائی به شمار می آمد. ابن الجزری می گوید: «به طوری كه من شماره كرده ام، وی قرا را در بیست و پنج تن منحصر كرده است و كسانی كه به نام قرا سبعه بعدا شهرت یافتند، در زمره اینان بودند».
+
اولین امام معتبری که به ضبط قرائت های صحیح و جمع آوری آن در کتابی مفصل و مبسوط همت گماشت، [[ابوعبید قاسم بن سلام|ابوعبید قاسم بن سلام انصاری]] (متوفی ۲۲۴) بود که شاگرد کسائی به شمار می آمد. ابن الجزری می گوید: «به طوری که من شماره کرده ام، وی قراء را در بیست و پنج تن منحصر کرده است و کسانی که به نام [[قراء سبعه]] بعدا شهرت یافتند، در زمره اینان بودند». پس از او احمد بن جبیر بن محمد ابوجعفر کوفی، ساکن [[انطاکیه|انطاکیه]] (متوفی ۲۵۸) کتابی در این زمینه تالیف کرد و قرائت های پنج گانه را در آن جمع آوری نمود که هر یک از این قرائت ها به منطقه ای از مناطق جهان اسلام تعلق داشت. سپس قاضی اسماعیل بن اسحاق، مصاحب قالون (متوفی ۲۸۲) کتابی در قرائت تالیف نمود که در آن، قرائت های بیست تن از ائمه جمع آوری شده است. پس از وی ابوجعفر طبری (متوفی ۳۱۰) کتابی به نام «الجامع» تالیف نمود که بیست و چند قرائت در آن جمع آوری شده است.
  
پس از او احمد بن جبیر بن محمد ابوجعفر كوفی، ساكن انطاكیه (متوفی 258) كتابی در این زمینه تالیف كرد و قرائت های پنج گانه را در آن جمع آوری نمود كه هر یك از این قرائت ها به منطقه ای از مناطق جهان اسلام تعلق داشت سپس قاضی اسماعیل بن اسحاق، مصاحب قالون (متوفی 282) كتابی در قرائت تالیف نمود كه در آن، قرائت های بیست تن از ائمه جمع آوری شده است پس از وی ابوجعفر طبری (متوفی 310) كتابی به نام «الجامع» تالیف نمود كه بیست و چند قرائت در آن جمع آوری شده است.
+
پس از گذشت زمانی کوتاه، ابوبکر محمدبن احمد داجونی (متوفی ۳۲۴) کتابی در قرائت نوشت و ابوجعفر را که یکی از قرا عشره است، به دیگر قرا اضافه کرد. به دنبال داجونی ابوبکر احمد بن موسی «[[ابوبکر بن مجاهد|ابن مجاهد]]» (متوفی ۳۲۴) کار او را دنبال کرد و او نخستین کسی است که عدد قرائت ها را در قرائت های هفتگانه منحصر کرد. پس از ابن مجاهد، دیگران به تالیفاتی به پیروی از او و بر همان منوال دست زدند که احمد بن نصر شذائی (متوفی ۳۷۰) و احمد بن حسین بن مهران (متوفی ۳۸۱) از آن جمله اند. احمد سه تن دیگر را به قرا سبعه اضافه کرد و اصطلاح «قرا عشره» به وجود آمد.
 
 
پس از گذشت زمانی كوتاه، ابوبكر محمدبن احمد داجونی (متوفی 324) كتابی در قرائت نوشت و ابوجعفر را كه یكی از قرا عشره است، به دیگر قرا اضافه كرد به دنبال داجونی ابوبكر احمد بن موسی «ابن مجاهد» (متوفی 324) كار او را دنبال كرد و او نخستین كسی است كه عدد قرائت ها را در قرائت های هفتگانه منحصر كرد.
 
 
 
پس از ابن مجاهد، دیگران به تالیفاتی به پیروی از او و بر همان منوال دست زدند كه احمد بن نصر شذائی (متوفی 370) و احمد بن حسین بن مهران (متوفی 381) از آن جمله اند. احمد سه تن دیگر را به قرا سبعه اضافه كرد و اصطلاح «قرا عشره» به وجود آمد.  
 
  
 
==قراء سبعه==
 
==قراء سبعه==
  
قراء سبعه تعدادی از قاریان مشهوری هستند که بین سالهای پنجاه تا 190 هجری میان مسلمین، تعلیم قرائت قرآن را ریاست و نظارت می کردند. این افراد که آنها را ابن مجاهد برای اولین بار تعیین نمود عبارتند از:
+
[[قراء سبعه]] تعدادی از قاریان مشهوری هستند که بین سالهای پنجاه تا ۱۹۰ هجری میان مسلمین، تعلیم قرائت [[قرآن]] را ریاست و نظارت می کردند. این افراد که آنها را ابن مجاهد برای اولین بار تعیین نمود عبارتند از:
 
 
# نافع
 
# ابن کثیر
 
# ابوعمرو
 
# عاصم
 
# حمزه
 
# کسائی
 
# ابن عامر
 
  
'''1- نافع:'''
+
#نافع
 +
#ابن کثیر
 +
#ابوعمرو
 +
#عاصم
 +
#حمزه
 +
#کسائی
 +
#ابن عامر
  
ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مکنی به «ابی رویم» می باشد. نافع اصلا از اصفهان بوده و در [[مدینه]] می زیست و در همانجا (به سال 176 یا 169) درگذشت، یادآوری کرده اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه «مولی ام سلمه» همسر رسول خدا  صلی الله علیه و آله قرائت نموده است. راویان وی عبارتند از ورش و قالون.
+
'''۱- نافع:'''
  
'''2- ابن کثیر:'''
+
ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مکنی به «ابی رویم» می باشد. نافع اصلا از [[اصفهان]] بوده و در [[مدینه]] می زیست و در همانجا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه «مولی [[ام سلمه]]» همسر [[پیامبر اسلام|رسول خدا]]  صلی الله علیه و آله قرائت نموده است. راویان وی عبارتند از ورش و قالون.
  
(عبدالله به کثیر مکی) وی از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود و از جمع صحابه [[عبدالله زبیر]] و [[انس بن مالک]] را درک کرده. روایان وی عبارتند از بزی و قنبل.
+
'''۲- ابن کثیر:'''
  
'''3- عاصم بن ابی النجود کوفی:'''
+
(عبدالله به کثیر مکی) وی از ایرانیانی بود که کسرای [[ایران]] او را با کشتی هایی که به [[یمن]] فرستاده بود برای فتح [[حبشه]] گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود و از جمع صحابه [[عبدالله بن زبیر|عبدالله زبیر]] و [[انس بن مالک]] را درک کرده. روایان وی عبارتند از بزی و قنبل.
  
از مردم کوفه است، عاصم از قراء هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی که از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه راوی قرائت امیرالمومنین علیه السلام است.
+
'''۳- عاصم بن ابی النجود کوفی:'''
  
به همین جهت گفته اند فصیحترین قراآت قرائت عاصم می باشد، زیرا وی قرائت اصیل آورده است. خوانساری در کتاب روضات الجنان در شرح احوال عاصم می نویسد: وی پارساترین و پرهیزگارترین قراء و رای او درستترین آراء در قرائت به شمار می رود. قاطبه دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح ترین قراآت دانسته اند. روایان وی عبارتند از: حفص و ابوبکر عیاش.
+
از مردم [[کوفه]] است، عاصم از قراء هفتگانه و [[شیعه|شیعی]] است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی که از یاران [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه راوی قرائت امیرالمومنین علیه السلام است. به همین جهت گفته اند فصیحترین قراآت قرائت عاصم می باشد، زیرا وی قرائت اصیل آورده است. خوانساری در کتاب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنات]] در شرح احوال عاصم می نویسد: وی پارساترین و پرهیزگارترین قراء و رای او درستترین آراء در قرائت به شمار می رود. قاطبه دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح ترین قراآت دانسته اند. روایان وی عبارتند از: حفص و ابوبکر عیاش.
  
'''4- حمزة بن حبیب زیات کوفی:'''
+
'''۴- حمزة بن حبیب زیات کوفی:'''
  
 
اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده: و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر [[امام صادق]] علیه السلام خوانده است. [[شیخ طوسی]] نیز حمزه را از اصحاب امام صادق علیه السلام معرفی کرده. در وجه ملقب شدن حمزه به (زیات) می نویسد که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه امرار معاش میکرد و زیت نیز به معنی روغن و زیات روغن فروش است.
 
اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده: و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر [[امام صادق]] علیه السلام خوانده است. [[شیخ طوسی]] نیز حمزه را از اصحاب امام صادق علیه السلام معرفی کرده. در وجه ملقب شدن حمزه به (زیات) می نویسد که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه امرار معاش میکرد و زیت نیز به معنی روغن و زیات روغن فروش است.
  
'''5- ابوالحسن کسائی کوفی:'''
+
'''۵- ابوالحسن کسائی کوفی:'''
  
 
از مردم سرزمین ایران بوده است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» وفات کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه اخذ کرد، به طوری که می توان به قرائت او اعتماد نمود. کتابها و آثار زیادی به کسائی منسوب است. راویان وی عبارتند از: حفص دوری و ابوالحارث.
 
از مردم سرزمین ایران بوده است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» وفات کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه اخذ کرد، به طوری که می توان به قرائت او اعتماد نمود. کتابها و آثار زیادی به کسائی منسوب است. راویان وی عبارتند از: حفص دوری و ابوالحارث.
  
'''6- ابوعمر بن علاء بصری:'''
+
'''۶- ابوعمر بن علاء بصری:'''
  
می گویند: از ایران بوده است و در میان قراء سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایه او نمی رسد و قرآن را در مناطق مختلفی مانند [[مکه]] و [[مدینه]] و [[بصره]] و [[کوفه]] بر استادان زیادی قرائت کرد. سید حسن صدر، ابی عمرو را شیعی می داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است.)
+
می گویند: از ایران بوده است و در میان قراء سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایه او نمی رسد و قرآن را در مناطق مختلفی مانند [[مکه]] و [[مدینه]] و [[بصره]] و [[کوفه]] بر استادان زیادی قرائت کرد. [[سید حسن صدر]]، ابو عمرو را شیعی می داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است.)
  
'''7- بن عامر دمشقی'''
+
'''۷- ابن عامر دمشقی:'''
  
وی در زمان عمر بن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمرترین قراء سبعه به شمار می رود. ابن عامر بنابر قول صحیح به سال 118 هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.
+
وی در زمان [[عمر بن عبدالعزیز]] و قبل و بعد از آن، امام [[مسجد اموی دمشق|مسجد دمشق]] (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمرترین قراء سبعه به شمار می رود. ابن عامر بنابر قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* فائزه عظيم‌زاده؛ بى‌بى سادات رضى؛ اعظم پويازاده، نگرشى نوين بر تاريخ و علوم قرآنى، بنیاد قرآن، تهران، 1380، ص91 تا 101.
+
 
* [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/2251?ParentID=74584 قراء سبعه، سایت حوزه]، بازیابی: 14 دی 1392.
+
*فائزه عظیم‌زاده؛ بى‌بى سادات رضى؛ اعظم پویازاده، نگرشى نوین بر تاریخ و علوم قرآنى، بنیاد قرآن، تهران، ۱۳۸۰، ص۹۱ تا ۱۰۱.
* عباس همامی، مروری گذرا بر قرائت های هفت گانه، صحیفه مبین، زمستان 1375، شماره 8 در دسترس در [http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/6190 نور مگز]، بازیابی: 14 دی 1392.
+
*[http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/2251?ParentID=74584 قراء سبعه، سایت حوزه]، بازیابی: 14 دی 1392.
* [http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3803&level=4&subid=3803&page=1 تدوین قرائت های معروف، سایت اندیشه قم]، بازیابی: 14 دی 1392.
+
*عباس همامی، مروری گذرا بر قرائت های هفت گانه، صحیفه مبین، زمستان 1375، شماره 8 در دسترس در [http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/6190 نور مگز]، بازیابی: 14 دی 1392.
 +
*[http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=3803&level=4&subid=3803&page=1 تدوین قرائت های معروف، سایت اندیشه قم]، بازیابی: 14 دی 1392.
  
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۵

پس از نزول قرآن گویش ها و لهجه های مختلف اعراب که در طبیعت هر زبانی وجود دارد در کنار عوامل دیگری همچون نبودن نقطه و اعراب و علائم وقف و سجاوندی موجب اختلافاتی در قرائت قرآن گردید. این مسئله موجب شد در دوره های بعدی اختلاف ها بیشتر گردد و در نهایت برخی از عالمان تعدادی قرائت های معلمان قرائت قرآن را انتخاب نموده سعی کنند با تعیین آنها و پرداختن به آنها جلوی اختلاف و پراکندگی بیشتر را بگیرند. از بین این گزینش ها دو دسته قراءات سبعه و عشره از همه معروفتر است. بلاخص قراءات سبعه که توسط ابن مجاهد گزینش شد.

معانى لغوى و اصطلاحى قرائت

برخى از علماء لغت قرائت را واژه اى اصیل در زبان عربى مى دانند و برخى از محققان معتقدند که قرائت به معناى تلاوت و خواندن، داراى ریشه اصیل عربى نیست بلکه عرب در آغاز امر، این واژه را به معناى تلاوت نمى دانست و از زبان عبرى گرفته شده؛ سپس دست به دست گشته تا به معناى تلاوت در زبان عربى معمول و متداول شده است.[۱]

ابن جزرى در معناى اصطلاحى قرائات مى نویسد: قرائات، عبارت از علم به کیفیت اداى کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت مى باشد؛ اختلافى که به ناقل و راوى آن منسوب است.[۲] طبق این تعریف، روایت، نقل و اسناد از اجزاى معتبر در تعریف قرائات خواهد بود.

عبدالهادى فضلى تعریف واضحى از قرائات بدست مى دهد: قرائت عبارت است از تلفظ قرآن کریم به همان صورت و کیفیتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم تلفظ مى کرد و یا عبارت از خواندن و تلفظ قرآن کریم به همان صورت و کیفیتى است که در حضور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم خوانده شده و آن حضرت آن تلفظ و خواندن را تأیید کرده اند.

خواندن قرآن کریم بر اساس لفظى که نقل و روایت شده است، فرقى نمى کند که تلفظ خود آن حضرت باشد و یا تلفظ و خواندن دیگران که مورد تأیید ایشان قرار گرفته است؛ اعم از آن که یک یا چند نفر باشند.[۳]

انواع قرائات

اختلاف در قرائات بی‌شمار است؛ مثل اختلاف در حرکات اعراب و بنا، تقدیم و تأخیر، زیاده و نقصان مد و قصر، تخفیف و تشدید، ترقیق و تفخیم، اخفا و اظهار، فک ادغام و...

دانشمندانى مثل ابن قتیبه، فخرالدین رازى، ابن جزرى و دیگران در مقام استقراى قرائات - على‌رغم اختلاف انواع آن - برآمدند و سعى کردند جهات یا وجوه اختلاف را نیز مشخص سازند. برخى از مدافعان کوشیده اند از این وجوه را در هفت منحصر سازند. ابن قتیبه مى نویسد: «وجوه اختلاف قرائات را هفت وجه یافتم:

  • ۱. اختلاف در حرکات کلمه بدون این که در معنى و صورت و شکل آن تغییرى ایجاد کند مانند «وَ یضِیقُ صَدْرِی»[۴] که هم به رفع قاف «یضیق» و هم به نصب آن «یضیق» قرائت شده است.
  • ۲. اختلاف در حرکات که تغییرى در معنى ایجاد کند لکن صورت و شکل کلمه محفوظ ماند مانند «کفلها» در آیه «وَکفَّلَها زَکرِیا»[۵] کلمه «کفلها» هم به تخفیف فاء «کفلها» و رفع محلى زکریا به عنوان فاعل و نیز به تشدید فاء «کفلها» و نصب محلى زکریا به عنوان مفعول دوم قرائت شده است.
  • ۳. اختلاف در حروف کلمه که در معنا تغییر ایجاد کند، لکن صورت و شکل کلمه محفظ مانند «ننشزها» در آیه «وَانْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کیفَ نُنْشِزُها» کلمه «ننشزها» هم با «زاء» و هم با «راء» قرائت شده است.
  • ۴. اختلاف در حروف که در صورت و شکل کلمه تغییر به وجود مى آورد، لکن معناى کلمه محفوظ مى ماند. مانند «کالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» در آیه «وَ تَکونُ الْجِبالُ کالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»[۶] این آیه به صورت کالصوف المنفوش نیز قرائت شده است.
  • ۵. اختلاف در حروف که معنى و شکل را تغییر مى دهد، مانند کلمه «طلح» در آیه «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»[۷] کلمه «طلح» با «حاء» (طلح) و نیز «عین» (طلع) قرائت شده است.
  • ۶. اختلاف در تقدیم و تأخیر مانند؛ «وَ جاءَتْ سَکرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِ»[۸] که به صورت «و جاءت سکرة الحق بالموت» یعنى به صورت تقدیم «الحق» به «الموت» قرائت شده است.
  • ۷. اختلاف در زیاده و نقصان مانند «ما عملت ایدیهم»[۹] که به صورت «و ما عملته ایدیهم» نیز قرائت شده است.[۱۰]

تعداد اختلافات قرائات:

تعداد اختلاف قرائات طبق ثبت التیسیر فى قرائات السبع نوشته دانى (م۴۴۴ه) در حدود ۱۱۰۰ مورد - مهم و غیرمهم - است و بیشتر از دو سوم آن‌ها به ادغام و ضمیر یا صیغه حاضر و غایب فى المثل فرق یعلمون و تعلمون و امثال آن مربوط مى شود.[۱۱]

نویسندگان معجم القرائات القرآنیة که موارد اختلاف قرائات را از آغاز تا انجام قرآن به ثبت رسانده اند، ۱۰۲۴۳ مورد اختلاف را ذکر مى کنند[۱۲] که بخش اعظم آن به ادغام یا عدم ادغام، اماله و جزئیات تجویدى و سجاوندى مربوط مى شود.

علل اختلاف قرائات

اختلاف قرائات در هر متنى به ویژه متون کهن، پیش مى آید؛ هر چند آن متن با دقت زیادى تدوین شده باشد. با نگاهى به تاریخ جهان درمى یابیم که هیچ کتاب عادى یا مقدسى، مانند قرآن عمر بیش از ۱۴۰۰ سال نداشته است که با این دقت و صحت تدوین شده باشد.

جامعان و تدوین‌کنندگان قرآن که قداست ویژه اى براى آن قائل بودند، با روش فوق‌العاده دقیق خود قرآن را جمع آورى کردند به گونه اى که نه یک کلمه در اصل قرآن افزودند و نه یک کلمه از آن کاستند. قرآن کتابى است که هم شفاهاً از آغاز تاکنون، سینه به سینه نقل شده و هم صورت کتبى قرآن موجود از روى مصاحف اولیه استنساخ شده است و هنوز هم رسم الخط عثمانى در میان مسلمانان از قداست ویژه اى برخوردار است. اما با وجود این همه امعان نظر و اعمال دقت، اختلاف قرائات در قرآن هم راه یافت؛ حتى در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نیز این مسأله مشهود بود. به تدریج بر این اختلاف افزوده شد تا این که امت اسلامى بر قرائتى واحد اجماع کردند.

مجموعه اى از علل در ایجاد اختلاف قرائات نقش داشته است و چنان که گفته شد مقدارى از آن طبیعى و قهرى بود. در اینجا به برخى از علل اختلاف قرائات اشاره مى شود:

۱. اختلاف لهجه:

لهجه مجموعه اى از صفات زبانى است که به محیطى خاص وابسته است و همه افراد این محیط در این صفات مشترکند و زبان مجموعه اى از این لهجه هاست.[۱۳] اساساً هیچ زبانى نیست که از اختلاف لهجه ها مصون باشد. قبایل عرب نیز داراى لهجه هاى مختلفى هستند. از موارد اختلاف لهجه ها مى توان نمونه هاى زیر را ذکر کرد:

  • اختلاف در حرکات: مثل نستعین به فتح نون و کسر آن.[۱۴]
  • اختلاف در حرکت و سکون: مثل «معکم» به فتح و سکون عین.
  • اختلاف در اظهار همزه و حذف آن: مثل «مستهزئون» و «مستهزون».
  • اختلاف در تقدیم و تأخیر: مثلا اهل حجاز صاعقه و صواعق و بنى‌تمیم صاقعه و مواقع گویند.[۱۵]
  • اختلاف در حروف: مثل اولئک و اولائک.
  • اختلاف در تأنیث و تذکیر: مثل هذه البقرة و هذا البقرة.[۱۶]

این لهجات در قرائات قرآن نیز اثر گذاشت. در اینجا به چند قرائت که لهجه در آن اثر داشته است، اشاره مى شود: سعید بن جبیر «من اعاء اخیه»[۱۷] خوانده است که تبدیل واو مکسور به همزه، لهجه هذیل است.[۱۸] ابوجعفر و حسن «و اذا الرسل وقتت»[۱۹] خوانده اند که لهجه مصر سفلى است.[۲۰] به نظر مى رسد نخستین کسى که ریشه اختلاف قرائات را این گونه یاد کرده، ابن قتیبه است.

۲. نبودن اعراب و حرکت در خط عربى و مصاحف امام:

وقتى که کلمه اى اعراب نداشته باشد، به طور طبیعى احتمال چند نوع خواندن پیش مى آید. براى نشان دادن تنوع اختلاف اعرابى و نقش آن در اختلاف قرائات به نمونه هاى زیر اشاره مى کنیم: حمزه و کسایى: «قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»[۲۱] را به صیغه امر خوانده اند و بقیه به صیغه متکلم.[۲۲] نافع «وَلاتُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحِیمِ» را به صیغه نفى خوانده و بقیه به صیغه مضارع خوانده اند.[۲۳]

۳. نبودن اعجام یا نقطه و نشان حروف:

در آن زمان مرسوم بود که حروف بدون نقطه نوشته مى شد، یعنى در نوشتن بین سین و شین، عین و غین، راء و زاء، باء، تاء، ثاء، و یاء، فاء و قاف، جیم، حاء و خاء، دال و ذال، صاد و ضاد، طاء و ظاء فرقى نبود؛ به عنوان مثال کسایى «ان جاءکم فاسق بنباء فتثبتوا»[۲۴] خوانده است و بقیه «فتبینوا» خوانده اند. ابن عامر «نُنْشِزُها»[۲۵] خوانده است و بقیه «ننشرها».[۲۶]

۴. خطا و سهو و نسیان:

اشتباه راویان، قاریان و کاتبان نیز عاملى اجتناب ناپذیر در افزایش و گسترش اختلاف قرائات بوده است. مرحوم جعفر مرتضى عاملى در مورد سهو کاتبان چنین مى نویسد: جامعان قرآن تلاش فراوانى کردند تا حتى المقدور تحریف سهوى یا عمدى در آیات قرآن رخ ندهد لیکن این دقت و تحفظ و اهتمام به ضبط دقیق آیات و مقابله مکرر، مانع از وقوع خطاهاى سهوى نشد.

این مسأله نسبت به کتابى با چنین حجم بزرگى طبیعى به نظر مى رسد؛ بخصوص که برخى از مصاحف عثمانى قبل از مقابله نهایى و ضبط درست آیات به بلاد اسلامى فرستاده شد. مورخان در این باره گفته اند: عثمان، مصحف را با عجله به کوفه فرستاد؛ زیرا به وى خبر رسیده بود که مردم به قرائت ابن مسعود - که میان وى و عثمان درگیرى معروفى بر سر کتابت قرآن اتفاق افتاده بود - گرویده اند و قرائت او را فرامى گیرند.

دانشمندان به موارد متعددى از اختلافات میان مصاحف عثمانى اشاره کرده اند.[۲۷] از جمله ابن عامر کتابى با نام اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق نگاشته است. به عنوان مثال در مصحف مدینه «سارعوا»[۲۸] بدون واو است و در مصحف کوفه و بصره «وسارعوا» با واو آمده است و همین مورد دوم مورد قبول مسلمانان است.[۲۹] این اختلاف باعث اختلاف قرائت قاریان و مردم سرزمین‌هاى مختلف شده است.

۵. اضافاتى که در تفسیر آیات آمده است:

از علل اختلافات «تلفیقات و منضمات تفسیرى است که ابتدا در جایى به عنوان تفسیر و بیان، ملحق به نص منزل گردیده سپس گمان برده شده که از نص منزل است؛ به عنوان مثال از ابن عباس در موارد متعدد نقل شده است که مى خواند: «لَیسَ عَلَیکمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکمْ» (فى مواسم الحج).[۳۰]

سیوطى این قرائت را مطلقاً از باب تفسیر آیه مى داند و مى گوید که بخارى آن را در صحیح خود آورده است.[۳۱]

۶- نبودن علایم سجاوندى وقف:

ابتدا و هر گونه فصل و وصلى که بعدها علم قرائات و تجوید عهده دار تدارک آن شد، مثلاً وقف یا عدم وقف در کلمه هاى «الله و العلم» در آیه ۷ سوره آل عمران، اختلاف نظر کلامى دامنه‌دارى در میان فریقین پدید آورده است.[۳۲]

تاریخچه قراءات

مسلمانان در صدر اول، قرآن را به نحوی که از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله می شنیدند و فرامی گرفتند، قرائت می کردند و پس از صحابه از تابعین و پیشوایان بزرگی که در شهرهای آنان بسر می بردند، قرآن را می آموختند. اما برجستگی این گونه افراد در یک زمینه خاص نظیر قرائت قرآن نبود بلکه اینان به طور عام علمای آن دوره شناخته می شدند.

پس از گذشت آن دوره، گروهی فن قرائت و فراگرفتن و آموختن آن را رشته اختصاصی خود قرار دادند و به این رشته توجهی خاص مبذول داشته و در قرائت قرآن و آموزش آن شهرت یافتند تا این که در مقام امامت فن قرار گرفتند که پیشوایی مردم را در این زمینه به عهده داشتند و مردم از مناطق مختلف به سوی آنان می شتافتند و معارف قرآن را از آنان می آموختند.

روش همه مسلمانان در مناطق مختلف بر این بود که مردم هر شهری قرآن را از قاری همان شهر فرامی گرفتند و تنها قرائت او را می پذیرفتند و چون اینان تصدی امر قرائت را عهده دار بودند، قرائت به آنان نسبت داده شد.

اندک اندک، تعداد قاریان رو به فزونی نهاد و قاریان در مناطق مختلف جهان اسلام پراکنده شدند و طبقه ای پس از طبقه دیگر به جانشینی آنان نایل آمدند، اینان در فراگرفتن و آموختن قرآن و قرائت اختلاف نشان داده و روشهای مختلف داشتند. برخی از آنان در تلاوت قرآن استوار و به رعایت روایت و درایت شهرت داشتند و برخی در این موارد کوتاهی می کردند از این جهت اختلافاتی بین آنان پدید آمد. به تدریج ضبط قرائات رو به کاستی و سستی نهاد و زیاده روی و کارهای بی رویه، رو به فزونی گذاشت. لذا علمای برگزیده امت به پا خواسته و تمام کوشش خود را در تحقیق و تمیز درست از نادرست و مشهور از غیر مشهور بکار گرفته و اصول و قواعدی برای قرائت وضع کردند. در اثر این کوشش ها قرائت به عنوان فنی از فنون که دارای قواعد و اصولی محکم و استوار بود درآمد. در چارچوب این اصول، اجتهاد و انتخاب نیز بکار رفت.

اولین امام معتبری که به ضبط قرائت های صحیح و جمع آوری آن در کتابی مفصل و مبسوط همت گماشت، ابوعبید قاسم بن سلام انصاری (متوفی ۲۲۴) بود که شاگرد کسائی به شمار می آمد. ابن الجزری می گوید: «به طوری که من شماره کرده ام، وی قراء را در بیست و پنج تن منحصر کرده است و کسانی که به نام قراء سبعه بعدا شهرت یافتند، در زمره اینان بودند». پس از او احمد بن جبیر بن محمد ابوجعفر کوفی، ساکن انطاکیه (متوفی ۲۵۸) کتابی در این زمینه تالیف کرد و قرائت های پنج گانه را در آن جمع آوری نمود که هر یک از این قرائت ها به منطقه ای از مناطق جهان اسلام تعلق داشت. سپس قاضی اسماعیل بن اسحاق، مصاحب قالون (متوفی ۲۸۲) کتابی در قرائت تالیف نمود که در آن، قرائت های بیست تن از ائمه جمع آوری شده است. پس از وی ابوجعفر طبری (متوفی ۳۱۰) کتابی به نام «الجامع» تالیف نمود که بیست و چند قرائت در آن جمع آوری شده است.

پس از گذشت زمانی کوتاه، ابوبکر محمدبن احمد داجونی (متوفی ۳۲۴) کتابی در قرائت نوشت و ابوجعفر را که یکی از قرا عشره است، به دیگر قرا اضافه کرد. به دنبال داجونی ابوبکر احمد بن موسی «ابن مجاهد» (متوفی ۳۲۴) کار او را دنبال کرد و او نخستین کسی است که عدد قرائت ها را در قرائت های هفتگانه منحصر کرد. پس از ابن مجاهد، دیگران به تالیفاتی به پیروی از او و بر همان منوال دست زدند که احمد بن نصر شذائی (متوفی ۳۷۰) و احمد بن حسین بن مهران (متوفی ۳۸۱) از آن جمله اند. احمد سه تن دیگر را به قرا سبعه اضافه کرد و اصطلاح «قرا عشره» به وجود آمد.

قراء سبعه

قراء سبعه تعدادی از قاریان مشهوری هستند که بین سالهای پنجاه تا ۱۹۰ هجری میان مسلمین، تعلیم قرائت قرآن را ریاست و نظارت می کردند. این افراد که آنها را ابن مجاهد برای اولین بار تعیین نمود عبارتند از:

  1. نافع
  2. ابن کثیر
  3. ابوعمرو
  4. عاصم
  5. حمزه
  6. کسائی
  7. ابن عامر

۱- نافع:

ابوعبدالله نافع بن ابی نعیم مدنی، مکنی به «ابی رویم» می باشد. نافع اصلا از اصفهان بوده و در مدینه می زیست و در همانجا (به سال ۱۷۶ یا ۱۶۹) درگذشت، یادآوری کرده اند که وی قرآن را نزد ابومیمونه «مولی ام سلمه» همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله قرائت نموده است. راویان وی عبارتند از ورش و قالون.

۲- ابن کثیر:

(عبدالله به کثیر مکی) وی از ایرانیانی بود که کسرای ایران او را با کشتی هایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت. ابن کثیر مردی فصیح و بلیغ... بود و از جمع صحابه عبدالله زبیر و انس بن مالک را درک کرده. روایان وی عبارتند از بزی و قنبل.

۳- عاصم بن ابی النجود کوفی:

از مردم کوفه است، عاصم از قراء هفتگانه و شیعی است و قرآن را بر ابی عبدالرحمن عبدالله بن حبیب سلمی شیعی که از یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود... قرائت کرد. عاصم با یک واسطه راوی قرائت امیرالمومنین علیه السلام است. به همین جهت گفته اند فصیحترین قراآت قرائت عاصم می باشد، زیرا وی قرائت اصیل آورده است. خوانساری در کتاب روضات الجنات در شرح احوال عاصم می نویسد: وی پارساترین و پرهیزگارترین قراء و رای او درستترین آراء در قرائت به شمار می رود. قاطبه دانشمندان شیعی، قرائت عاصم را فصیح ترین قراآت دانسته اند. روایان وی عبارتند از: حفص و ابوبکر عیاش.

۴- حمزة بن حبیب زیات کوفی:

اصلاً ایرانی است و زمان صحابه را درک کرده: و شاید برخی از آنها را دیده باشد. حمزه نیز مانند عاصم شیعی است و قرآن را بر امام صادق علیه السلام خوانده است. شیخ طوسی نیز حمزه را از اصحاب امام صادق علیه السلام معرفی کرده. در وجه ملقب شدن حمزه به (زیات) می نویسد که وی با آوردن روغن از کوفه به حلوان و آوردن پنیر و گردو از حلوان به کوفه امرار معاش میکرد و زیت نیز به معنی روغن و زیات روغن فروش است.

۵- ابوالحسن کسائی کوفی:

از مردم سرزمین ایران بوده است و گویند در میهن خود در «طوس» یا «ری» وفات کرد. وی قرائت را چهار بار از حمزه اخذ کرد، به طوری که می توان به قرائت او اعتماد نمود. کتابها و آثار زیادی به کسائی منسوب است. راویان وی عبارتند از: حفص دوری و ابوالحارث.

۶- ابوعمر بن علاء بصری:

می گویند: از ایران بوده است و در میان قراء سبعه از لحاظ کثرت اساتید و شیوخ قرائت، کسی به پایه او نمی رسد و قرآن را در مناطق مختلفی مانند مکه و مدینه و بصره و کوفه بر استادان زیادی قرائت کرد. سید حسن صدر، ابو عمرو را شیعی می داند. راویان قرائت وی عبارتند از: دوری و سوسی (وی ایرانی و اهل شوش بوده است.)

۷- ابن عامر دمشقی:

وی در زمان عمر بن عبدالعزیز و قبل و بعد از آن، امام مسجد دمشق (جامع اموی) و قاضی و پیشوای آن دیار بوده و از معمرترین قراء سبعه به شمار می رود. ابن عامر بنابر قول صحیح به سال ۱۱۸ هجری قمری در نود و نه سالگی از دنیا رفت. راویان قرائت ابن عامر عبارتند از: هشام و ابن ذکوان.

پانویس

  1. پژوهشى در تاریخ قرآن کریم، محمدباقر حجتى، ص۲۴۸.
  2. منجد المقرئین، ص۳ به نقل از مقدمه اى بر تاریخ قرائات قرآن کریم، عبدالهادى فضلى.
  3. مقدمه اى بر تاریخ قرائات، ص۸۱.
  4. سوره شعراء، آیه ۱۳.
  5. سوره آل عمران، آیه۳۷.
  6. سوره القارعة، آیه ۵.
  7. سوره واقعه، آیه ۲۹.
  8. سوره قلم، آیه ۱۹.
  9. سوره یس، آیه ۳۵.
  10. ر.ک. مقدمه اى بر تاریخ قرائات، ص۱۱۳-۱۱۵.
  11. قرآن شناخت، بهاءالدین خرمشاهى، ص۹۷.
  12. معجم القرءات القرآنیة، احمد مختار عمرو عبدالعان سالم مکرم که کلمه وسواس از سوره ناس، مورد آخر (۱۰۲۴۳) است.
  13. القراءات و اثرها فى علوم العربیة، محمد سالم حسینى، ص۷۹.
  14. فراء گفته است که قیس و اسد مفتوح خوانده اند و دیگران مکسور ر.ک. الکتاب سیبویه.
  15. الکامل: ج۲، ص۱۹۸.
  16. التمهید فى علوم القرآن: محمدهادى معرفت، ج۲، ص۳.
  17. سوره یوسف، ۷۶.
  18. المحتسب ص۸۴ به نقل از: التمهید، ج۲، ص۳.
  19. سوره مرسلات، آیه۱۱.
  20. المحتسب، ص۱۶۴ به نقل از: التمهید، ج۲، ص۲۳.
  21. سوره بقره، ۲۵۹.
  22. الکشف، ج۱، ص۳۱۲، المتهید، ج۲، ص۱۳.
  23. الکشف، ج۱، ص۲۶۲، المتهید، ج۲، ص۱۳.
  24. سوره حجرات، آیه۶.
  25. سوره بقره، آیه۲۵۹.
  26. الکشف، ج۱، ص۳۱۰، التمهید، ج۲، ص۱۲.
  27. البته برخى معتقدند که قرآن بر هفت حرف نازل شده است و عثمان این ۷ حرف را بر مصاحف امصار پراکنده کرده است. در مورد این بحث ر.ک: الاتقان فى علوم القرآن: جلال‌الدین سیوطى، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۱۷۶۱-۱۷۷۷.
  28. سوره آل عمران، ۱۳۳.
  29. حقایقى مهم پیرامون قرآن کریم: جعفر مرتضى عاملى، ص۱۷۶.
  30. سوره بقره، ۱۹۸.
  31. الاتقان: ج۱، ص۲۶۵.
  32. چارده روایت: بهاءالدین خرمشاهى، ص۲۱؛ وَ ما یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یقُولُونَ آمَنَّا. برخى بر الله وقف کرده و مى گویند تأویل را جز خدا نمى داند، برخى بر علم وقف کرده اند و مى گویند راسخون فى العلم نیز به تأویل علم دارند.

منابع

  • فائزه عظیم‌زاده؛ بى‌بى سادات رضى؛ اعظم پویازاده، نگرشى نوین بر تاریخ و علوم قرآنى، بنیاد قرآن، تهران، ۱۳۸۰، ص۹۱ تا ۱۰۱.
  • قراء سبعه، سایت حوزه، بازیابی: 14 دی 1392.
  • عباس همامی، مروری گذرا بر قرائت های هفت گانه، صحیفه مبین، زمستان 1375، شماره 8 در دسترس در نور مگز، بازیابی: 14 دی 1392.
  • تدوین قرائت های معروف، سایت اندیشه قم، بازیابی: 14 دی 1392.
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن