مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن ‌سبیل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن الگوی قرآن)
(احسان به ابن‌سبیل)
سطر ۱۵: سطر ۱۵:
 
==احسان به ابن‌سبیل==
 
==احسان به ابن‌سبیل==
  
از برخى متون برمى‌آید که دستگیرى از ابن‌سبیل، پیش از دین [[اسلام]] نیز رایج بوده است<ref> ثمارالقلوب، ص‌ ۲۶۷.</ref> و اسلام، افزون بر امضاى آن، کمک به ابن‌سبیل را در نظام اقتصادى خویش قرار داده است. [[قرآن کریم]] نیکى به ابن‌سبیل را در کنار عبادت خداوند، پرهیز از [[شرک|شرک]] و نیکى به پدر و مادر و خویشاوندان قرار داده است: {{متن قرآن|«وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکواْ بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَى... وَابْنِ السَّبِیلِ...»}}.([[سوره نساء]]، ۳۶)
+
از برخى متون برمى‌آید که دستگیرى از ابن‌سبیل، پیش از دین [[اسلام]] نیز رایج بوده است<ref> ثمارالقلوب، ص‌ ۲۶۷.</ref> و اسلام، افزون بر امضاى آن، کمک به ابن‌سبیل را در نظام اقتصادى خویش قرار داده است. [[قرآن کریم]] نیکى به ابن‌سبیل را در کنار عبادت خداوند، پرهیز از [[شرک|شرک]] و نیکى به پدر و مادر و خویشاوندان قرار داده است: {{متن قرآن|«{{آیه|4|36}}»}}<ref>[[آیه 36 سوره نساء|سوره نساء، آیه ۳۶.]]</ref>.
  
همچنین پرداخت مال به ابن‌سبیل را در کنار [[ایمان]] به خدا و روز [[قیامت]] و کمک به ذوى‌القربى از مصادیق نیکى برشمرده است. ([[سوره بقره]]، ۱۷۷) آیه ۲۱۵ سوره بقره بر [[انفاق]] به پدر و مادر و خویشان و در راه ماندگان تأکید کرده است: {{متن قرآن|«یسْأَلُونَک مَاذَا ینفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیرٍ فَلِلْوَالِدَینِ وَالأَقْرَبِینَ... وَابْنِ السَّبِیلِ...»}}.
+
همچنین پرداخت مال به ابن‌سبیل را در کنار [[ایمان]] به خدا و روز [[قیامت]] و کمک به ذوى‌القربى از مصادیق نیکى برشمرده است. در [[سوره بقره]] بر [[انفاق]] به پدر و مادر و خویشان و در راه ماندگان تأکید کرده است: {{متن قرآن|«{{آیه|2|215}}»}}<ref>[[آیه 215 سوره بقره|سوره بقره، آیه ۲۱۵.]]</ref>.
  
در آیه {{متن قرآن|«وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا»}} ([[سوره اسراء]]، ۲۶) و آیه {{متن قرآن|«فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ذَٰلِک خَیرٌ لِلَّذِینَ یرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَٰئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»}} ([[سوره روم]]، ۳۸) به پرداخت حق ابن‌السبیل سفارش شده است.
+
در آیه {{متن قرآن|«{{آیه|17|26}}»}}<ref>[[آیه 26 سوره اسراء|سوره اسراء، آیه ۲۶.]]</ref> و آیه {{متن قرآن|«{{آیه|30|38}}»}}<ref>[[آیه 38 سوره روم|سوره روم، آیه ۳۸.]]</ref> به پرداخت حق ابن‌السبیل سفارش شده است.
  
[[علامه طباطبایى]] بیان می دارد: از آن‌جا که آیه ۲۶ [[سوره اسراء]] از سوره‌هاى [[سوره های مکی و مدنی|مکى]] است، دادن حقوق خویشان، مسکینان و در راه ماندگان از احکامى است که پیش از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] (ص) در [[مکه|مکه]] تشریع شده است؛<ref>المیزان، ج‌ ۱۳، ص‌ ۸۱‌.</ref> البته عده‌اى با استناد به بعضى روایات که بخشیدن [[فدک|فدک]] به [[حضرت فاطمه]] (س) را پس از نزول این آیه دانسته‌اند، آن را از آیات [[سوره های مکی و مدنی|مدنى]] ‌مى‌دانند.
+
[[علامه طباطبایى]] بیان می دارد: از آن‌جا که آیه ۲۶ [[سوره اسراء]] از سوره‌هاى [[سوره های مکی و مدنی|مکى]] است، دادن حقوق خویشان، مسکینان و در راه ماندگان از احکامى است که پیش از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] صلی الله علیه . آله در [[مکه|مکه]] تشریع شده است؛<ref>المیزان، ج‌ ۱۳، ص‌ ۸۱‌.</ref> البته عده‌اى با استناد به بعضى روایات که بخشیدن [[فدک|فدک]] به [[حضرت فاطمه]] (س) را پس از نزول این آیه دانسته‌اند، آن را از آیات [[سوره های مکی و مدنی|مدنى]] ‌مى‌دانند.
  
 
==ابن‌سبیل از مستحقان انفاق==
 
==ابن‌سبیل از مستحقان انفاق==

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۲۱

«ابن ‌السَبیل» در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود که در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نیاز باشد. در اسلام نسبت به احسان به «ابن السبیل» سفارش گردیده و یکی از مستحقان خمس و زکات و فَیء دانسته شده است.

واژه‌شناسی

«ابن‌سبیل» (فرزند راه) در لغت به کسى گفته مى‌شود که فراوان سفر مى‌کند و چون با راه ملازم و همراه است، به او ابن السبیل گفته می شود.[۱] برخى گفته‌اند: چون مسافر را کسى نمى‌شناسد به همین جهت به راه نسبتش مى‌دهند.[۲]

و در اصطلاح قرآنى و فقهى به مسافرى گفته مى‌شود که در راه مانده و مالى ندارد تا به وطن خود برگردد؛ اگرچه در وطن خود بى‌نیاز باشد.[۳] بنابراین ابن سبیل مسافری است که برای رسیدن به مقصد استطاعت مالی ندارد.

برخى از علما کسى را که عزم سفر کرده ولى قدرت بر آن ندارد نیز داخل در گستره ابن‌سبیل دانسته‌اند[۴] و بعضى، مسافر نیازمند را گرچه مهمان باشد نیز از مصادیق آن برشمرده‌اند.[۵] فقیهان شرایطى از جمله اسلام، ایمان، عدالت، مباح بودن سفر و عدم امکان قرض گرفتن پول را در اطلاق عنوان به ابن سبیل مورد بررسى قرار داده‌اند.[۶]

برخى ابن سبیل را «ابن ‌سبیل‌ الله» و مورد آن ‌را هر کسى که در راه خدا کوشش کند، معرفی کرده اند. اگر چه در وطن بوده و ‌فقیر هم نباشد.[۷]

واژه ‌«ابن ‌سبیل» ‌هشت ‌بار در قرآن کریم در آیات ۱۷۷ و ۲۱۵ سوره بقره؛ ۳۶ سوره نساء؛ ۴۱ سوره انفال؛ ۶۰ سوره توبه؛ ۲۶ سوره اسراء؛ ۳۸ سوره روم و ۷ سوره حشر آمده است.

احسان به ابن‌سبیل

از برخى متون برمى‌آید که دستگیرى از ابن‌سبیل، پیش از دین اسلام نیز رایج بوده است[۸] و اسلام، افزون بر امضاى آن، کمک به ابن‌سبیل را در نظام اقتصادى خویش قرار داده است. قرآن کریم نیکى به ابن‌سبیل را در کنار عبادت خداوند، پرهیز از شرک و نیکى به پدر و مادر و خویشاوندان قرار داده است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا»[۹].

همچنین پرداخت مال به ابن‌سبیل را در کنار ایمان به خدا و روز قیامت و کمک به ذوى‌القربى از مصادیق نیکى برشمرده است. در سوره بقره بر انفاق به پدر و مادر و خویشان و در راه ماندگان تأکید کرده است: «يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ ۖ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۗ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»[۱۰].

در آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا»[۱۱] و آیه «فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۱۲] به پرداخت حق ابن‌السبیل سفارش شده است.

علامه طباطبایى بیان می دارد: از آن‌جا که آیه ۲۶ سوره اسراء از سوره‌هاى مکى است، دادن حقوق خویشان، مسکینان و در راه ماندگان از احکامى است که پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه . آله در مکه تشریع شده است؛[۱۳] البته عده‌اى با استناد به بعضى روایات که بخشیدن فدک به حضرت فاطمه (س) را پس از نزول این آیه دانسته‌اند، آن را از آیات مدنى ‌مى‌دانند.

ابن‌سبیل از مستحقان انفاق

ابن‌سبیل از مستحقان زکات

ابن سبیل در آیه ۶۰ سوره توبه از مستحقان زکات شمرده شده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاء وَالْمَسَاکینِ... وَابْنِ السَّبِیلِ...». با توجه به ذیل آیه (فریضةً من الله) مى‌توان گفت: آیه مربوط به زکات واجب است و اما زکات مستحب را از آیات احسان و انفاق و اداى مال به ابن‌سبیل مى‌توان استفاده کرد. در آیه دیگرى مى‌فرماید: «لَّیسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ... وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى... وَابْنَ السَّبِیلِ...». (سوره بقره، ۱۷۷) برخى گفته‌اند: این آیه را نمى‌توان بر زکات حمل کرد، زیرا در ادامه آیه، زکات به طور مستقل مطرح شده است.[۱۴]

بنابر رأى مشهور، عدم امکان تأمین هزینه سفر از راه دیگرى، مانند قرض کردن و فروختن اموال، شرط پرداخت زکات به «ابن السّبیل» است.[۱۵]

ابن‌سبیل از مستحقان خمس

در آیه ۴۱ سوره انفال، یک پنجم غنایم براى خدا و پیامبر و خویشاوندان (او) و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان بیان شده است «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...».

بنابر نظر مفسران و فقیهان شیعه، قسمتى از خمس که به ابن‌ السبیل داده مى‌شود مخصوص درراه‌ماندگان خاندان پیامبر (ص) است،[۱۶] که خداوند آن را عوض زکات براى آن‌ها قرار داده ولى مفسران و فقهاى اهل ‌سنت این قسمت از خمس را به هر مسافر در راه مانده‌اى (اعم از سادات) متعلق مى‌دانند.[۱۷] طبری و زمخشرى روایاتى را از امام سجاد علیه‌السلام و امام على علیه‌السلام نقل کرده‌اند که نظر شیعه را تأیید مى‌کند.[۱۸]

ابن‌سبیل از مستحقان فىء

طبق آیه «مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکینِ وَابْنِ السَّبِیلِ...» (سوره حشر، ۷)، ابن‌سبیل یکى از موارد مصارف شش‌‌گانه فَیء (مالی از کافران است که بدون جنگ و خونریزی عاید مسلمانان شده است، مثل جزیه و خراج) است.

مفسران و فقیهان در این که آیا مقصود این آیه، یتیمان، مستمندان و در راه ماندگان از عموم مردم است یا از خاندان پیامبر (ص) اختلاف نظر دارند. به نظر مفسران اهل ‌سنت[۱۹] و برخى از مفسران شیعه،[۲۰] مقصود یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان عموم مردم است؛ ولى برخى مفسران شیعه گفته‌اند: یتیمان، مستمندان و در راه‌ماندگان اهل بیت علیهم‌السلام منظور است.[۲۱]

پانویس

  1. النهایه، ج ۲، ص‌ ۳۳۸، «سبل».
  2. غیاث اللغات، ص‌ ۱۹، «ابن‌السبیل».
  3. قمى، ج‌ ۱، ص‌ ۳۲۷؛ لسان‌العرب، ج‌ ۶‌، ص‌ ۱۶۳، «سبل».
  4. احکام‌القرآن، ج ۲، ص ۲۸۱؛ الروضه، ج ۱، ص ۱۷۱؛ جواهر، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۷۳.
  5. جامع‌البیان، مج ۴، ج‌ ۵‌، ص ۱۱۷؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۷۲؛ مختلف الشیعه، ج‌ ۳، ص‌ ۸۱‌.
  6. کنزالعرفان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۷؛ جواهر، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۷۳.
  7. الفرقان، ج‌ ۱۰ و ۱۱، ص‌ ۱۸۴.
  8. ثمارالقلوب، ص‌ ۲۶۷.
  9. سوره نساء، آیه ۳۶.
  10. سوره بقره، آیه ۲۱۵.
  11. سوره اسراء، آیه ۲۶.
  12. سوره روم، آیه ۳۸.
  13. المیزان، ج‌ ۱۳، ص‌ ۸۱‌.
  14. مجمع‌البیان، ج ‌۲، ص‌ ۴۷۷.
  15. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل‌بیت، ج ۱، ص ۲۲۱.
  16. همان، ج ۴، ص‌ ۸۳۵‌؛ فقه‌القرآن، ج ۱، ص‌ ۲۴۳؛ مختلف الشیعه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۰۱.
  17. احکام القرآن، ج‌ ۳، ص‌ ۹۱؛ جامع‌البیان، مج‌ ۶‌، ج‌ ۱۰، ص‌ ۱۲.
  18. جامع‌البیان، مج‌ ۶‌، ج‌ ۱۰، ص‌ ۱۱؛ الکشّاف، ج‌ ۲، ص‌ ۲۲۲.
  19. جامع‌البیان، مج‌ ۱۴، ج‌ ۲۸، ص‌ ۴۹؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص ۳۹۱؛ قرطبى، ج‌ ۱۸، ص‌ ۱۰.
  20. نمونه، ج‌ ۲۳، ص‌ ۵۰۶‌.
  21. التبیان، ج ۹، ص ۵۶۴‌؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۹، ص‌ ۳۹۱؛ المیزان، ج ۱۹، ص‌ ۲۰۴.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه