خدیجه کبری: تفاوت بین نسخهها
جز |
|||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
هر چند این مطلب نزد عامه و خاصه معروف است که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله سومین همسر خدیجه بود و جز [[عایشه]] با دوشیزهای ازدواج نکرد، ولی مورد تایید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «[[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|احمد بلاذری]]»، «[[سید مرتضی]]» در کتاب «شافی» و «[[شیخ طوسی]]» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» (باکره) بود. این مطلب را [[علامه مجلسی]] نیز تایید کرده است.<ref name=":0">طبسی، محمدمحسن، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.</ref> | هر چند این مطلب نزد عامه و خاصه معروف است که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله سومین همسر خدیجه بود و جز [[عایشه]] با دوشیزهای ازدواج نکرد، ولی مورد تایید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «[[ابوالحسن احمد ابوجعفر بلاذری|احمد بلاذری]]»، «[[سید مرتضی]]» در کتاب «شافی» و «[[شیخ طوسی]]» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» (باکره) بود. این مطلب را [[علامه مجلسی]] نیز تایید کرده است.<ref name=":0">طبسی، محمدمحسن، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.</ref> | ||
− | + | ==علاقه مندی خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله== | |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از ازدواج با خدیجه، با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب علیهالسلام حاضر شد كه با خديجه پيمانى بسته و با مقدارى از دارايى هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی<ref>طبقات کبری، ج 1، ص 130.</ref> و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری " (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.<ref>بحار الأنوار، ج16، ص18</ref> خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.<ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 76.</ref> | حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از ازدواج با خدیجه، با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب علیهالسلام حاضر شد كه با خديجه پيمانى بسته و با مقدارى از دارايى هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی<ref>طبقات کبری، ج 1، ص 130.</ref> و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری " (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.<ref>بحار الأنوار، ج16، ص18</ref> خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.<ref>سیره ابن هشام، ج 1، ص 76.</ref> | ||
سطر ۶۱: | سطر ۶۱: | ||
ابن اسحاق جملهای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او میگوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبتها در پی رحلت خدیجه و [[ابوطالب]] بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد». | ابن اسحاق جملهای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او میگوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبتها در پی رحلت خدیجه و [[ابوطالب]] بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد». | ||
− | + | این جمله معروف، که اسلام رهین اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، شمشیر [[امام علی]] علیه السلام و اموال خدیجه است، از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده برمیدارد.<ref name=":0" /> | |
==وفات خدیجه سلام الله علیها== | ==وفات خدیجه سلام الله علیها== | ||
سطر ۶۷: | سطر ۶۷: | ||
حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] بیمار شد. [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در [[بهشت]] نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. | حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] بیمار شد. [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در [[بهشت]] نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود. | ||
− | خدیجه | + | خدیجه در ماه [[رمضان]] سال دهم بعثت در خارج از [[شعب ابوطالب]] جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که [[جبرئیل]] از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در [[مکه]] در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.<ref name=":0" /> |
==پیامبر اکرم و یاد خدیجه== | ==پیامبر اکرم و یاد خدیجه== |
نسخهٔ ۱۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۵
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اولین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیها است. او نخستین بانویی است که به رسول خدا ایمان آورد و تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید.
محتویات
ولادت و خانواده
در مورد ولادت خدیجه سلام الله علیها بین مورخان اختلاف وجود دارد برخی گفته اند هنگامی که او در سال 10 بعثت یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر وفات نمود 65 سال سن داشت ولی برخی می گویند در این هنگام سن ایشان 50 سال بود. در صورت درستی روایت اول او زاده ۶۸ سال قبل از هجرت است و در صورت درستی روایت دوم او زاده 53 قبل از هجرت است. بیهقی نویسنده کتاب دلائل النبوة بعد از نقل هر دو روایت، روایت دوم را درست تر می داند[۱]
خدیجه از قبیله قریش بود. پدرش خویلد بن عبدالعزی بن قصی بن کلاب بود[۲]، که قصی بن کلاب، جد چهارم پیامبر اسلام (صلیالله علیهوآلهوسلّم) میباشد. و مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم نیز قریشی و از قبیله بنی عامر بود.[۳]
خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر
معروف است اولین کسی که به خواستگاری خدیجه آمد یکی از بزرگان عرب به نام «عتیق بن عائذ مخزومی» بود. او پس از ازدواج با خدیجه، در جوانی درگذشت و اموال بسیاری برای خدیجه ارث گذاشت. پس از او «ابی هاله بن المنذر الاسدی» که یکی از بزرگان قبیله خود او بود، با وی ازدواج کرد. ثمره این پیوند فرزندی به نام «هند» بود که در کودکی درگذشت. ابیهاله نیز پس از چندی، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش برجای نهاد.
هر چند این مطلب نزد عامه و خاصه معروف است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سومین همسر خدیجه بود و جز عایشه با دوشیزهای ازدواج نکرد، ولی مورد تایید همگان نیست. جمعی از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛ برای مثال «ابوالقاسم کوفی»، «احمد بلاذری»، «سید مرتضی» در کتاب «شافی» و «شیخ طوسی» در «تلخیص شافی» آشکارا میگویند که خدیجه، هنگام ازدواج با پیامبر، «عذرا» (باکره) بود. این مطلب را علامه مجلسی نیز تایید کرده است.[۴]
علاقه مندی خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از ازدواج با خدیجه، با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب علیهالسلام حاضر شد كه با خديجه پيمانى بسته و با مقدارى از دارايى هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[۵] و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری " (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.[۶] خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[۷]
اینها موجب شد تا خدیجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله مشتاق ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گردد و خود شخصی را واسطه کند که به پیامبر پیشنهاد ازدواج با خدیجه را بدهد.
ازدواج با پیامبر
زفاف خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت که ۱۵ سال قبل از بعثت بود و در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲۵ سال داشت.
در مورد سن خدیجه (س) در آن هنگام اختلاف است. برخی منابع گفتهاند او به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ سال داشت [۸] ولی با توجه به حمل فاطمه سلام الله عليها و ولادت آن حضرت که در سال پنجم بعثت مى باشد این قول بعید به نظر می رسد چرا که در این صورت خدیجه باید در سن 60 سالگی حضرت فاطمه سلام الله علیها را وضع حمل نموده باشد و قول دیگری که سن ایشان را به هنگام ازدواج ۲۸ سال دانسته است[۹] قابل قبول تر است. این قول در برخی از منابع تاریخی از ابن عباس نقل شده است.
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مقام معنوی او با رسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه، عبدالله بن غنم به آنها چنین تبریک گفت: «هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیر فیما کان منک باسعد تزوجت خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد؟ و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فی اقرب موعد اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد؛ گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد است. محمد کسی است که حضرت عیسی و حضرت موسی علیهماالسلام به آمدنش بشارت دادهاند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولی که سر از بطحاء (مکه) درمیآورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است».[۴]
فرزندان خدیجه از پیامبر(ص)
همه فرزندان پیامبر(ص) بهجز ابراهیم از خدیجه بودند.[۱۰] طبق نقل مشهور، فرزندان پیامبر و خدیجه شش تن بودند،[۱۱] دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه سلام الله علیها.[۱۲]
برخی از منابع، هفت یا هشت فرزند برای خدیجه از پیامبر نام بردهاند؛[۱۳] برای مثال، ابن اسحاق و ابن هشام میگویند که رسول خدا سه پسر از خدیجه داشت، قاسم پیش از بعثت و طَیّب و طاهر پس از بعثت به دنیا آمدند.[۱۴] برخی از مورخان علت اختلاف در تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س) را اشتباه بین اسم و لقب فرزندانِ آنها دانستهاند؛ زیرا عبدالله را به دلیل ولادتش بعد از بعثت پیامبر(ص) و ظهور اسلام، طیب و طاهر لقب داده بودند.[۱۵] و عدهای گمان کردهاند که طیب و طاهر اسم دیگر فرزندان پیامبر هستند.[۱۶]
پسران خدیجه پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، بدرود زندگی گفتند.
سید جعفر مرتضی عاملی نویسنده "الصحیح من سیرة النبی" بر این باور است که زینب، رقیه و ام کلثوم فرزندان رسول خدا(ص) و خدیجه نبودهاند؛ بلکه دخترخواندههای آنها بودهاند.[۱۷]
جایگاه و ویژگیهای اخلاقی خدیجه
خديجه از اشراف مكه و زنى خردمند، با درايت، پارسا و پاكدامن بود و بهترين زن قريش به شمار مىآمد تا آنجا كه در دوران جاهليت به «سيده قريش» مشهور گرديد.[۱۸] از دیگر القاب او در آن زمان «طاهره» (به معنای بانوی پاک) و «ملکه بطحاء» (ملکه شهر مکه) بود.
خدیجه از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوقالعادهای داشت. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میکشید و همیشه از ورقة بن نوفل و دیگر علما جویای نشانههای نبوت میشد. اشعار فصیح و پرمعنای وی در شأن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت میکند. نمونهای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین است:
فَلَو اَنَّنی اَمسَیتُ فِی کُلِّ نِعمَةٍ *** وَ دَامت لی الدُّنیا و مُلکُ الاَکاسِرَة
فما سَوِیَت عِندی جَناحَ بَعُوضَةٍ *** اِذا لَم یَکُن عَینی لِعَیِنک ناظِرَة
«اگر من روز را شام کنم در حالی که از همه نعمت ها برخوردار باشم و دنیا و ملک و مملکت سلاطین کسروی دائما برای من باشد، همه اینها در پیش من برابر بال پشهای نیست، زمانی که چشمم به چشم تو نیافتند».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم».
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام بشمار میرود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابیطالب علیه السلام اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشنبین و دوراندیش بود. باگذشت، علاقهمند به معنویات، وزین و باوقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یاوری صادق بود. در تاریخ میخوانیم: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهای ایشان محزون و آزرده میشدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را میدید مسرور میشد».
ذهبی میگوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پایبند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرارا او را مدح و ثنا میگفت و بر سایر امهات مومنین ترجیح میداد و از او بسیار تجلیل میکرد. به حدی که عایشه میگفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار او را یاد می کرد.
خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از امام باقر علیه السلام: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل عرض کرد: خواستهام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی».[۴]
نقش خدیجه در پیشبرد اسلام
وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچهای برای کفن نداشت.
ابن اسحاق جملهای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او میگوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبتها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد».
این جمله معروف، که اسلام رهین اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، شمشیر امام علی علیه السلام و اموال خدیجه است، از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده برمیدارد.[۴]
وفات خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
خدیجه در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در مکه در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.[۴]
پیامبر اکرم و یاد خدیجه
رحلت خدیجه برای پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیامبر بود و به احترام او بسیاری به آن حضرت احترام میگذاشتند و از آزار وی خودداری میکردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه میگوید: هر وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله یاد خدیجه میافتاد، ملول و گرفته میشد و برای او آمرزش میطلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله ناگهان برآشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومیگردانیدند، او به من روی میکرد؛ و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند، به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد. در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: یا رسول الله؛ مادرم کجاست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام میرساند و میفرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد».[۴]
پانویس
- ↑ بیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص71
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ج8، ص99
- ↑ ابو الفرج الإصفهاني، مقاتل الطالبيين، ج1، ص29؛ ابن حجر عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، ج8، ص99
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ طبسی، محمدمحسن، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.
- ↑ طبقات کبری، ج 1، ص 130.
- ↑ بحار الأنوار، ج16، ص18
- ↑ سیره ابن هشام، ج 1، ص 76.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸، ج۹، ص۴۵۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۲۸۰.
- ↑ بحار الأنوار، ج16، ص10؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص111
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۲.
- ↑ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۶، ص۸۱.
- ↑ ابن هشام، سیرة النبی، بیروت، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۲۰؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۳۰۲.
- ↑ طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۲۷۵.
- ↑ عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، 1415ق، ج۲، ص125 تا 131؛ عاملی، بنات النبی اَم ربائبه؟، ۱۴۱۳ق، ص۷۷-۷۹؛ کوفی، الاستغاثه، ج۱، ص۶۸.
- ↑ مير شريفى، سيد على، پيام آور رحمت، ص15
منابع
- ابن حجر عسقلانى، الإصابة في تمييز الصحابة، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1415ق.
- ابن سعد، الطبقات الكبرى، بیروت، دار الكتب العلمية، 1418ق.
- ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دار الفکر.
- ابو الفرج الإصفهاني، مقاتل الطالبيين، قم، مؤسسة دار الكتاب للطباعة والنشر، 1385 ه - 1965 م.
- بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوة، تحقیق عبد المعطى قلعجى، بیروت، دار الكتب العلمیة، ۱۴۰۵ق.
- طبسی، محمدمحسن، «حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت»، کوثر، دی ۱۳۷۸، شماره ۳۴.
- عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی - دارالسیرة، 1415ق
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه.
- مير شريفى، سيد على، پیام آور رحمت، تهران، سمت، 1385 ش.