محمدجواد صافی گلپایگانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
جز (سنجش کیفی) |
||
سطر ۱۲۳: | سطر ۱۲۳: | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
− | |شناسه= | + | |شناسه= خوب |
|عنوان بندی مناسب= خوب | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب |
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۷
آیت الله محمدجواد صافى گلپایگانى (۱۳۷۸-۱۲۸۷ ق)، فقیه، ادیب و عالم مجاهد شیعه در قرن ۱۴ هجری و از شاگردان آقا نجفى اصفهانى و سید محمدباقر درچه اى بود. از جمله اقدامات ایشان، مبارزه با انحرافات دینى مانند بهائیت، مخالفت با خانها، رویارویى با کشف حجاب و مفاسد دوران پهلوى و احیاى شعائر دینى و بزرگداشت هاى مذهبى بود. از آیت الله صافى تألیفات گوناگونى در فقه، اصول، حدیث، اخلاق، تاریخ و ادبیات مانند «مصباح الفلاح و مفتاح النجاح» و «اصول فقه منظوم» به جاى مانده است.
نام کامل | محمدجواد صافى گلپایگانى |
زادروز | ۱۲۸۷ قمری |
زادگاه | گلپایگان |
وفات | ۱۳۷۸ قمری |
مدفن | قم، حرم حضرت معصومه |
اساتید |
آقا نجفى اصفهانى، سید محمدباقر درچه اى، آخوند کاشانى، جهانگیر خان قشقایی،... |
شاگردان |
|
آثار |
مصباح الفلاح و مفتاح النجاح، اصول فقه منظوم، نفایس العرفان، گنجینه گهر، کلمة الحق، گنج دانش،... |
محتویات
ولادت و خاندان
محمدجواد صافى گلپایگانى در روز ۲۷ شعبان المعظم ۱۲۸۷ ه.ق، در بیت علم و فضیلت در گلپایگان دیده به جهان گشود. پدر وى مرحوم آخوند ملا عباس از بزرگان و شخصیت هاى مورد احترام مردم - که علاوه بر دانش پژوهى، به تجارت مى پرداخت - مادرش فرزند ملا محمدباقر ادیب گلپایگانى و دایى اش ملا محمدرضا قطب - عالم به علوم غریبه - بودند.
شیخ على صافى نویسنده «ذخیرة العقبى فى شرح العروة الوثقى» و شیخ لطف الله صافى نویسنده «منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر» از فرزندان محمدجواد صافى گلپایگانى هستند.
تحصیل و استادان
محمدجواد صافى، از همان آغاز نوجوانى به تحصیل علوم دینى روى آورد. وی مقدمات و سطوح را نزد پدرش و دیگر دانشوران گلپایگان - که در آن زمان مجمع علما و دانشمندان بود - فراگرفت و سپس در سال ۱۳۰۵ ه.ق به اصفهان کوچید و تا سال ۱۳۱۶ ه.ق نزد استادان بزرگ وقت علوم متداول را فراگرفت. وى آنى از کوشش هاى علمى باز نایستاد تا پس از نگارش رساله هایى در مسائل فقهى، در سال ۱۳۱۰ - ۱۳۱۱ ه.ق به اخذ اجازات متعدد اجتهادى نایل آمد و مورد توجه وافر استادان خود قرار گرفت.
استادان وى در حوزه علمیه اصفهان در محضر استادان ذیل همراه با بزرگانى همانند: آیت الله بروجردى، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى و حاج آقا رحیم ارباب شرکت کرد:
- آیت الله سید محمدباقر درچه اى (م ۱۳۴۲ ه.ق)، صاحب حاشیه بر مکاسب و رسائل.
- حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایى (م ۱۳۲۶ ه.ق).
- آیت الله حاج آقا نورالله اصفهانى (۱۲۷۸ - ۱۳۴۶ ه.ق) صاحب کتاب مقیم و مسافر و دیوان اشعار.
- آیت الله آقا نجفى اصفهانى (۱۲۶۲ - ۱۳۳۲ ه.ق) صاحب تأویل الآیات الباهره و بحر المعارف.
- علامه شیخ محمدعلى ثقة الاسلام (۱۲۷۱ - ۱۳۱۸ ه.ق) صاحب کتاب لسان الصدق و معاصى کبیره.
- میرزا محمدعلى تویسرکانى اصفهانى (م بعد ۱۳۱۱ ه.ق).
- علامه میرزا محمدعلى درب امامى.
- آیت الله آقا میرزا محمدتقى مدرس (۱۲۷۳ - ۱۳۳۳ ه.ق) صاحب الرسائل التقویة.
- میرزا هاشم چهارسوقى اصفهانى (۱۲۳۵ - ۱۳۱۸ ه.ق) صاحب مبانى الاصول و اصول آل الرسول.
- آیت الله سید محمدباقر موسوى خوانسارى (۱۲۲۶ - ۱۳۱۳ ه.ق) صاحب روضات الجنات .
- علامه آخوند ملا محمد کاشانى (۱۲۴۹ - ۱۳۳۳ ه.ق).
- آخوند ملا محمدباقر فشارکى (م ۱۳۱۴ ه.ق) صاحب عنون الکلام.
تدریس
محمدجواد صافى تا زمانى که در اصفهان - در مدرسه نیم آورد - توقف داشت، فقه و اصول درس مى داد. مجلس درس او زبانزد فضلا و طلاب بود، و بسیارى از افراد خوش استعداد در آن شرکت مى جستند که آیت الله سید جمال الدین گلپایگانى از جمله آنان بود. وى در سال ۱۳۱۶ ه.ق به گلپایگان بازگشت و به تدریس، تألیف، امامت جماعت و راهنمایى مردمان مشغول شد.
آثار و تألیفات
از آیت الله صافى گلپایگانی تألیفات گوناگونى در فقه، اصول، حدیث، اخلاق، تاریخ و ادبیات به جاى مانده است که به برخى از آنها اشاره مى شود:
- رساله هاى متعدد فقهى و اصولى، شامل موضوعات: خیار غبن، اجاره، منجزات مریض، تعارض احکام ظاهریه و واقعیه، تعارض اصولى و قواعد فقهى، تعادل و تراجیح، اجزاء ظن مطلق، شبهه تحریمى، شبهه محصوره و تسامح در ادله سنن.
- اصول فقه منظوم، در بیش از ۲۰۰۰ شعر عربى.
- مصباح الفلاح و مفتاح النجاح (۲ جلد): این کتاب دو بار و از جمله در سال ۱۳۷۴ ه.ق به چاپ رسیده و یکى از بهترین کتابها در معارف مواعظ، عقاید و اخلاق است. مؤلف در این کتاب آیات قرآن، روایات صحیح و ادب پارسى را به هم آمیخته و مجموعه اى ساخته که اهل تفسیر، حدیث، تاریخ و شعر مى توانند از آن بهره ور شوند. اگر تنها اشعار منتخب شعراى معروف را در زمینه مباحث فوق - صرفنظر از اشعار مؤلف و اشعار عربى - از دید بگذرانیم، مى بینیم که از لحاظ ادبیات فارسى بسیار گرانبهاست. آیت الله سید صدرالدین صدر فرموده بود: من یک ماه رمضان در مشهد مقدس از روى این کتاب منبر رفتم و مردمان را موعظه کردم. مؤلف را بر من حقى است که هرگز فراموش نمى کنم.
- گنجینه گهر: ترجمه هزار سخن از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به نظم و نثر فارسى است که در ۱۳۲۶ منتشر شد.
- گنج عرفان: ترجمه هزار سخن از امیرالمومنین على علیه السلام به نظم و نثر فارسى است که در ۱۳۲۷ به چاپ رسیده است.
- گنج دانش، صد پند به فرزند برومند: این کتاب دو مرتبه به طبع رسیده است.
- اشعار شیوا در رد باب و بها: این کتاب نیز به چاپ رسیده است.
- صافى نامه و فیض ایزدى: پاسخ به پرسش هایى در مورد امام زمان علیه السلام است، که در سال ۱۳۶۰ ه.ش منتشر شد.
- التحف الجوادیة فى المناقب المهدویة.
- کتاب منظوم مراثى پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام.
- دیوان اشعار در مدایح پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام که اکثر آن در مدح امام مهدی عجل الله تعالی فرجه است. این کتاب در برگیرنده ۱۵۰۰۰ بیت است که در دقت و باریک بینى، فصاحت، بلاغت، خیال و معانى بیان ممتاز است.
- نفایس العرفان.
- کلمة الحق، تاریخ منظوم دوران سیاه پهلوى، که به چاپ رسیده است.
- حاشیه بر «رسائل» شیخ انصارى.
- البشارة المیلادیة.
شعر و ادب:
آیت الله صافى طبع شعرش فوق العاده بود و در هر نوع شعر، از نوحه، مصیبت، غزل، مدح و قصیده سرآمد مى نمود. او در شعر از شعراى متقدم و شیرین سخن نظیر مولوى، خاقانى، نظامى و به ویژه حافظ و سعدى متأثر بود، و بسیارى از اشعار این شاعران را تضمین کرد. در بسیارى از موارد فى البداهه شعر مى گفت یا سخنانى مقفّى و مسجّع بیان مى داشت.
اقتدار سخنورى این روحانی بزرگوار بسیار بود. توابع معنا در تعبیرات وى در مدح حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه با الفاظ و تعبیراتى بیان مى شود که مستلزم توجه تمام به ژرفاى معنا و عمق الفاظ در احتواى بر مضامین است. در این مورد، قصیده ذوقافیتین ایشان را درباره حضرت ولى عصر عجل اله تعالی فرجه با مطلع ذیل بنگرید:
عید گشت و خواهیم از شاه فلک دربار بار تا ز فیض باز یابد گوهر بار بار
آراستگى الفاظ توأم با صنایع بدیعى، چیرگى او را در مبانى ادبى با زمینه هاى وافر ذهنى و تسلط کامل او را بر ادب فارسى و عربى آشکار مى سازد. انواع ادات تشبیه و صنایع ادبى در بیان کیفیات طبیعت و هر چه در آن است بکار مى گیرد تا با تصویر زیبایی ها به ذکر ممدوح بپردازد و انسان را به شادمانى و بهره گرفتن از زندگانى دعوت کند. در این مورد به قصیده ایشان درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه که به صنعت جمع و تفریق - یکى از مشکلترین صنایع شعرى - و با مطلع زیر آمده است، اشاره مى شود:
به فیروزتر زمان به زیباترین بهار به نیکوترین شبى به روشنترین نهار
یکى روح خرمى یکى جان آدمى یکى چون صباح وصل یکى چون رخان یار
آیت الله صافى اگر چه شاعرى چیره دست و واقف به سبک هاى مختلف شعرى و قالب هاى آن بود و با اشعار بسیارى انس داشت، اما آن چه زمینه گرایش او را به شعر ترغیب مى کرد و باعث سرودن هزاران شعر در مدح اهل بیت شد، زمینه هاى اعتقادى وى بود که از جمله وجه ممیز او با شعراى دیگر است.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
آیت الله صافى در حدود سال ۱۳۲۵ ه.ق رهسپار تهران شد و مورد استقبال شایسته حضرات آیات: شیخ فضل الله نوری، سید محمد امام جمعه و حاج میرزا ابوالقاسم صاحب حاشیه بر مکاسب قرار گرفت. وى به دلیل داشتن روحیه اسلامخواهى و دین طلبى در آن ایام که مصادف با غوغاى مشروطیت بود، با آیت الله شیخ فضل الله نورى همصدا شد و در تمام مراحل با او همراهى کرد، و حتى در روزهاى سخت محاصره خانه شیخ به وسیله مجاهدان و فاتحان، دست از یارى و همراهى شیخ برنداشت و تا واپسین روزهاى زندگى شیخ شهید در کنار او بود.[۱]
آن عالم مجاهد پس از شهادت شیخ نوری و تغییر اوضاع به نفع دشمنان دین، دیگر تاب دیدن آن وضعیت و تسلط یپرم خان ارمنى، سردار اسعد بختیارى و محمد ولى خان تنکابنى را بر اوضاع نیاورد، و در سال ۱۳۲۷ ه.ق به گلپایگان بازگشت و تا پایان زندگى در آن جا ماندگار شد.
وى از همه مناصبى که در حوزه هاى علمیه در انتظارش بود صرفنظر کرد، اوقاتش را صرف ترویج دین، تدریس، تألیف، دادرسى مظلومان، مبارزه با ستمگران، تهذیب اخلاق و آگاه کردن جامعه کرد. از جمله اقدامات به یاد ماندنى آن عالم بزرگوار، مبارزه بى امان با انحرافات و بدعت هاى دینى بود مانند: مبارزه با بهائیت و تصوف، مخالفت با خان ها و فئودال ها، رویارویى با کشف حجاب و مفاسد دوران پهلوى و احیاى شعائر دینى و بزرگداشت هاى مذهبى. با تلاش و کوشش وى جشن هاى نیمه شعبان، و موالد ائمه اطهار علیهم السلام و عزادارى عاشورا و ایام فاطمیه در گلپایگان رواج و رونق یافت.[۲]
مبارزه با رژیم پهلوى:
از همان موقعى که رضاخان براى تلسط به ایران به عنوان جمهورى طرح رئیس جمهورى خود را مى ریخت، در مقام برآمد از علماى بزرگ به زور و تهدید امضا بگیرد. اما آیت الله صافى با او مخالفت کرد و نه تنها خود از امضا و تأیید رئیس جمهورى رضاخان سرباز زد، بلکه علماى بزرگ دیگر را نیز به مخالفت برانگیخت. بعد از این که پهلوى با زور اجنبى بر این کشور مسلط شد، آیت الله صافى همیشه او را یک عامل انگلیس مى دانست و بر آن دلایلى اقامه مى کرد.
ایشان با توجه به سیاست هاى استعمالى و اطلاعات تاریخى وسیعى که از اوضاع سیاسى جوامع اسلامى داشت، همواره مردم را از دسایس بیگانگان و تفرقه افکنی هاى آنان در بین مسلمانان و الگوسازی هایش در مناطقى مانند ترکیه به نام مصطفى کمال آتاتورک و در ایران به نام رضاخان برحذر مى داشت، که گول این ها را و همچنین متجدد مآب ها و اروپا رفته هاى غربزده را نخورند. ایشان در ضمن اشعار بسیار، از این اوضاع به ویژه از انگلیسی ها شکایت کرده است.
با وجود آن بزرگمرد در گلپایگان، کار کشف حجاب در آن خطه پیشرفت نکرد و این از تلگراف رئیس شهربانى گلپایگان به مرکز برمى آید. سرانجام، دوران پهلوى اول با آن همه مظالم و ستمگری ها طى شد و همان طور که این مرد دل آگاه مکرر خبر مى داد، آن ملعون به ذلتى که عبرت همگان گردید گرفتار شد.
پس از فرار رضاخان، محمدرضا به سلطنت رسید و دوران جدید استعمارى با برنامه هاى ضدایرانى، ضدانسانى و خلاف شرع، شروع شد. جالب این که آیت الله صافى این روزگار را نیز پیش بینى مى کرده و در ضمن کتابى که به نظم و به نام «کلمة الحق» در تاریخ دوران سیاه پهلوى سروده است، از ملت ایران مى خواهد تا هنگامى که این شاه جدید جایى و جانى نگرفته است، کنارش بگذارند وگرنه او نیز همان راه پدر را ادامه خواهد داد.
یکى از بزرگترین خدمات دینى ایشان، مبارزه با فرقه بهائیت بود. با این که آنان گلپایگان را به جهانى مطمح نظر قرار داده بودند، و چندین مرتبه با کمک و تقویت مقامات دولتى نقشه ها کشیدند و اشخاص و جمعیت هایى را با بودجه هاى کلان در حمایت ادارات دولتى به گلپایگان فرستاد، و حتى شخصیت اسلامى گلپایگان در معرض خطر قرار گرفت (و این به دلیل وجود میرزا ابوالفضل گلپایگانى مبلغ بزرگ بهائیت و صاحب کتب فوائد بود)، با پایمردى و فداکاری هاى آیت الله صافى در آن دوران اختناق، از آن مفاسد جلوگیرى شد.
امر به معروف و نهى از منکر، دستگیرى از ضعیفان و درماندگان، آبادانى مساجد، اقامه مرتب نمازهاى جماعت و تربیت مردمى صالح و شایسته و شاگردانى ارجمند، از دیگر خدمات ارزنده ایشان بود.
ویژگیهاى شخصى
آیت الله ملا محمدجواد صافى با سعه صدر و سماحت طبعش، فقیهى ادیب، عارف، مجاهد و نواندیش بود. در آن زمان که زنان کمتر سواد داشتند، همسر و دختران خویش را در کسب سواد و آشنایى با نگارش، مبانى دین، مباحث اسلامى و اخلاقى تشویق و ترغیب مى کرد.
دارایی ایشان به یک زمین مختصرى خلاصه مى شد که خود نیز در آن کار مى کرد و از آن امرار معاش مى نمود و از محل سهم امام استفاده نمى کرد. وى به غذایى ساده اکتفا مى کرد و زهد و زندگى ساده را شیوه خود قرار داده بود و دانش و معنویت خویش را با مظاهر مادى و زخارف دنیوى معامله نمى کرد.
آیت الله صافى همواره در نهایت وارستگى، کرم، قناعت، آزادمنشى، دانش دوستى، خوشرویى و فروتنى زیست و هرگز کسى از وى ناشکرى ندید و در قضاوت، حق را ملاک قرار مى داد اگر چه بر زیان نزدیکترین افراد به وى بود.
ایشان به امامان هدایت علیهم السلام سخت عشق مى ورزید و به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه اعتقاد راستین و ارادت کامل داشت و در دفاع از حریم حق و صاحبان حق، با فصاحت و بلاغتى کم نظیر داد سخن مى داد.
وى به اندازه اى از منکر، دورى مى جُست که اگر خطیبى بر بالاى منبر، حدیثى را به اشتباه مى خواند، او از پایین مجلس بر او اعتراض مى کرد و راه را بر تکرار خطا مى بست.
آیت الله صافى داراى حافظه اى قوى بود و تمام «مجمع الفصحا»، «حبیب السیر»، «روضة الصفا» و «تاریخ اسلام و ایران» را مى دانست و بر دقایق زبان و ادب پارسى و تازى تسلط کامل داشت. وى بسیار مطالعه داشت، خوشنویس و خط شناس ماهرى بود و بر منابع مختلف تاریخى، فقهى، سیره و کلام معصومان علیهم السلام و علم جفر احاطه کامل داشت.
وفات
مرحوم آیت الله صافى گلپایگانی سرانجام پس از ۹۱ سال زندگى پربرکت و سرشار از خدمات دینى و اجتماعى، در شب ۲۵ رجب ۱۳۷۸ ه.ق شب شهادت حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در گلپایگان بدرود حیات گفت. پیکر پاکش به قم انتقال داده شد و پس از اقامه نماز توسط آیت الله بروجردى، در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها در نزدیکى ضریح مطهر به خاک سپرده شد.
مرحوم آیت الله بهجت مى فرمودند: «روزى آقاى آخوند ملا محمدجواد صافى در مسجد بالاسر به من برخورد کرد و دست مرا گرفت و به سوى نقطه اى برد و فرمود: در آینده مرا در این قطعه زمین فراموش نکنید و این بعدها همان محل قبر او شد».
پانویس
منابع
- ناصرالدین انصارى، ستارگان حرم، جلد۴.
- "محمدجواد صافى گلپایگانی"، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، بازیابی: ۲۸ بهمن ۱۳۹۲.