تفسیر ترتیبی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} | {{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | شیوه رایج در [[تفسیر قرآن]] از عهد تدوین تفسیر تاکنون، تفسیر به ترتیب مصحف و تدوین [[قرآن]]، یعنی از [[سوره حمد|سوره فاتحه]] تا [[سوره ناس]] ([[آیه]] به آیه و [[سوره]] به سوره)، یا به [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول سورهها]] بوده است که به آن «تفسیر ترتیبی» میگویند. نزدیک به همه تفاسیر پیشین، به جز پارهای از کتب «احکام القرآن» [[شیعه|شیعی]]، به همین شیوه به تفسیر پرداختهاند. | |
− | |||
− | شیوه رایج در تفسیر قرآن از عهد تدوین تفسیر | ||
==عناوین دیگر تفسیر ترتیبی== | ==عناوین دیگر تفسیر ترتیبی== | ||
− | از تفسیر ترتیبی با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ شهید صدر از آن با عنوان «تفسیر تجزیئی» یاد کرده است | + | از تفسیر ترتیبی با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ [[شهید سید محمدباقر صدر|شهید صدر]] از آن با عنوان «تفسیر تجزیئی» یاد کرده است (در مقابل آن نیز بر [[تفسیر موضوعی]] عنوان «تفسیر توحیدی» اطلاق کرده است). مراد از تفسیر تجزیئی آن است که مفسر آیات [[قرآن]] را با همان ترتیب پیوسته ای که در مصحف شریف آمده اند [[تفسیر]] کند. در تفسیر تجزیئی مفسر با تجزیه [[آیه]] به چند جمله به تفسیر کلمه به کلمه و جمله به جمله آن می پردازد؛ اما در مقابل، در تفسیر توحیدی (موضوعی) مفسر همه آیات مربوط به موضوعی اعتقادی، اجتماعی، معرفتی یا... را گردآوری کرده، آنها را به عنوان یک واحد و یک کل در نظر گرفته، حقایق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج می کند.<ref>. المدرسة القرآنیه، ص ۲۰ - ۲۵، نیز نک:التفسیر الموضوعی، ص ۴۱.</ref> |
− | عنوان | + | بعضی دیگر عنوان «تفسیر تحلیلی» را به جای «تفسیر ترتیبی» به کار برده اند، چرا که مفسر در تفسیر هر آیه ای درنگ کرده، به تحلیل مبسوط و گسترده آن می پردازد و در ضمن آن درباره موضوعات و مباحث مختلف در حوزه های اعتقادی، لغوی، ادبی، بلاغی، اخلاقی، احکام و... بحث می کند.<ref>. التفسیر الموضوعی، ص ۲۷ - ۲۸.</ref> |
− | نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن به گفته معرفت، | + | عنوان دیگری که گاه در معنای تفسیر ترتیبی به کار رفته «تفسیر موضعی» است، در برابر «تفسیر موضوعی». راز این نامگذاری نیز آن است که مفسر در کنار آیه یا سوره ای و در موضعی خاص درنگ می کند و پیش از کامل شدن تفسیر آن بخش، به تفسیر آیات دیگر نمی پردازد؛ برخلاف تفسیر موضوعی که موضوعی خاص را در نظر می گیرد و برای دستیابی به دیدگاه قرآن درباره آن موضوع همه آیات مرتبط را در سراسر قرآن بررسی می کند، بدون آنکه در موضعی خاص از قرآن توقف کند.<ref>. التفسیر الموضوعی، ص ۴۰ - ۴۱.</ref> |
+ | |||
+ | نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن به گفته آیت الله معرفت، «معانی القرآن» فراء بوده است، در حالی که تفاسیر پیش از آن ناپیوسته بوده و تنها به تفسیر آیات مبهم و مشکل می پرداخته اند.<ref>. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۱۱.</ref> با این حال اطلاق عنوان تفسیر ترتیبی بر شیوه رایج در تفسیر قرآن، همزمان با طرح ضرورت تفسیر موضوعی در دوره معاصر برای پاسخگویی قرآن به نیازهای عصر بوده است، بنابراین تفسیر ترتیبی هنگامی که در برابر تفسیر موضوعی به کار می رود، مفهومی فراتر از تفسیر [[آیه]] به آیه و [[سوره]] به سوره قرآن از [[سوره حمد|فاتحة الکتاب]] تا آخرین سوره دارد، و دارای اقسامی است. | ||
==اقسام تفسیر ترتیبی== | ==اقسام تفسیر ترتیبی== | ||
+ | '''تفسیر کامل و پیوسته قرآن:''' | ||
+ | |||
+ | این قسم تفسیر ترتیبی که از اقسام دیگر آن رایج تر است، مشتمل بر تفسیر همه آیات و سوره ها به ترتیب مصحف است و از نظر حجم و کمیّت به ۴ دسته قسمت می شود: | ||
+ | |||
+ | *تفاسیر مختصر؛ مانند [[تفسیر الجلالین (کتاب)|تفسیر الجلالین]] و [[تفسیر القرآن الکریم (شبر) (کتاب)|تفسیر القرآن الکریم]] شُبّر؛ | ||
+ | *تفاسیر متوسط؛ مانند: [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|الکشاف]] زمخشری، [[جوامع الجامع (کتاب)|جوامع الجامع]] طبرسی و [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|انوار التنزیل]] بیضاوی | ||
+ | *تفاسیر مبسوط، مانند تفسیر [[المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز (کتاب)|المحرر الوجیز]] ابن عطیه و [[تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر) (کتاب)|تفسیر القرآن العظیم]] ابن کثیر | ||
+ | *تفاسیر بسیار مبسوط، مانند [[تفسیر طبری (کتاب)|جامع البیان]] طبری، [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] طبرسی و [[التفسیر الکبیر (کتاب)|التفسیر الکبیر]] (مفاتیح الغیب) فخر رازی.<ref>. نک:التفسیر الموضوعی، ص ۲۷.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''تفسیر ترتیبی ناپیوسته:''' | ||
− | + | در این نوع، آیاتی برگزیده از قرآن کریم به ترتیب ذکر آنها در هر سوره و نیز به ترتیب سوره ها تفسیر می شوند. نمونه ای از این نوع تفسیر ترتیبی احکام القرآن های فقهای [[اهل سنت|اهل تسنن]] هستند که آیات فقهی قرآن را به ترتیب سوره ها تفسیر کرده اند؛ نیز برخی معانی القرآن ها مانند معانی القرآن [[اخفش]] و اعراب القرآن ها همچون اعراب القرآن [[ابن خالویه]]، ابوالبقاء عکبری و مکی بن ابی طالب قیسی در این دسته جای می گیرند. | |
− | + | '''تفسیر غیر کامل:''' | |
− | + | در این تفاسیر که مشتمل بر چند جزء یا چند سوره اند، مفسر به تفسیر ترتیبی قرآن از آغاز مصحف دست زده و به علل گوناگون آن را به پایان نرسانده است. نمونه ای مشهور از این دسته تفسیر المنار است که از آغاز آن تا [[آیه 126 سوره نساء|آیه ۱۲۶ سوره نساء]] درس های تفسیری [[محمد عبده]] و به قلم شاگردش [[رشید رضا]] است<ref>. نک:تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۴ - ۱۵.</ref> و ادامه آن را تا [[آیه 53 سوره یوسف|آیه ۵۳ سوره یوسف]] به همان سبک عبده، رشیدرضا تفسیر کرده است. تفسیر [[تفسیر پرتوی از قرآن (کتاب)|پرتوی از قرآن]] سید محمود طالقانی مشتمل بر تفسیر آغاز قرآن تا [[آیه 28 سوره نساء|آیه ۲۸ نساء]] و تفسیر جزء ۳۰ قرآن مجموعاً در ۶ جلد<ref>. نک:المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.</ref> و نیز [[تفسیر نوین (کتاب)|تفسیر نوین]] محمدتقی شریعتی مشتمل بر جزء آخر قرآن، دیگر نمونه های مشهور این دسته اند.<ref>. نک:تفسیر و تفاسیر جدید، ص ۱۵۱ - ۱۶۱.</ref> | |
− | + | '''تفسیر یک سوره از قرآن:''' | |
− | + | گاه مفسر یک [[سوره]] از قرآن را به دلیل اشتمال آن سوره بر موضوعی اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و... انتخاب کرده، به تفسیر آن می پردازد. این گونه تفسیر در دوره معاصر، با هدف خاص تربیتی هدایتی و با توجه به نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی رواج فراوانی یافته و با استقبال فراوانی روبه رو شده است. | |
− | + | '''تفسیر قرآن به ترتیب نزول:''' | |
− | + | تفسیر به [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول]] یکی از قابل توجه ترین گونه های تفسیر ترتیبی مطرح در دوره معاصر است. مفسران درباره روا بودن چنین تفسیری اختلاف نظر دارند. بیشتر مفسران آن را جایز دانسته و بعضی بر ضرورت و اهمیت آن تأکید کرده اند<ref>. ن. ک:تفسیر و مفسران، ص ۵۱۹.</ref> و تا حدودی با استقبال هم روبه رو شده است. | |
− | + | در این قسم تفسیر، مفسر با استناد به روایات [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب نزول]]<ref>. نک:الاتقان، ج ۱، ص ۲۱ - ۳۵.</ref> یا با اجتهاد خودش، سوره ها را مرتب کرده، به تفسیر آنها می پردازد. این گونه تفسیر بر اساس این باور است که ترتیب کنونی سور و آیات برخلاف ترتیب نزول آن هاست و بدین سبب بسیاری از مفاهیم قرآنی همچنان در پرده ابهام مانده است، در حالی که اگر ترتیب نزول در تفسیر رعایت می شد، احتمالا برخی نارسایی ها در فهم مفاهیم قرآن وجود نمی داشت. با وجود تأکیدهای فراوان طرفداران تفسیر به ترتیب نزول، آیت الله معرفت معتقد است رعایت ترتیب نزول در تفسیر هیچ گونه پیوندی با فهم معانی آیات قرآن ندارد و تنها آگاهی به [[سوره های مکی و مدنی|مکی یا مدنی]] بودن سوره و به نزول آن در اوایل یا اواخر [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] و مکان نزول آن در فهم آیات هر سوره مؤثر است نه بیش از آن. وی همچنین این روش تفسیر را تکلفی بی حاصل دانسته، معتقد است تفسیرهای ترتیب نزولی دستاورد نوی ندارند.<ref>. تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۵۲۱ - ۵۲۵.</ref> در مقابل، طرفداران تفسیر به ترتیب نزول از ضرورت این سبک تفسیر و فواید بسیار آن دفاع کرده اند.<ref>. بیان المعانی، ج ۱، ص ۴؛ درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، ص ۲ - ۸.</ref> | |
− | + | تفسیر قرآن به ترتیب نزول ممکن است به دو شیوه انجام گیرد: | |
− | + | *شیوه ای که با [[تفسیر موضوعی]] قابل جمع است و در حوزه آن قرار می گیرد. به این صورت که مفسری که در پی بررسی یکی از موضوعات قرآنی است، ابتدا آیات مشتمل بر آن موضوع را که غالباً کلیدواژه ای مشترک دارند، از قرآن استخراج کرده، به ترتیب نزول مرتب می کند و سپس به تفسیر آن ها می پردازد. در مکتب تفسیر ادبی معاصر بر این شیوه از تفسیر موضوعی بر اساس ترتیب نزول تأکید شده است<ref>. نک:مناهج تجدید، ص ۳۰۵ - ۳۰۷؛ التفسیر نشأته، ص ۸۰ - ۸۴.</ref>؛ برای نمونه محمد احمد خلف الله در الفن القصصی بعضی از [[قصه های قرآن|قصه های قرآن]] را بر اساس ترتیب نزول تحلیل کرده است<ref>. نک:الفن القصصی، ص ۳۲.</ref>؛ نیز [[سید قطب]] در کتاب مشاهد القیامه آیاتی را که صحنه های [[قیامت]] را به تصویر کشیده اند به ترتیب نزول تنظیم و تحلیل کرده است.<ref>. نک:مشاهد القیامه، ص ۵۸ - ۲۶۵.</ref> | |
− | در این | + | *تفسیری کامل از قرآن به ترتیب نزول سوره ها؛ مانند تفسیر «بیان المعانی علی حَسَبِ ترتیبِ النزول» از عبدالقادر ملاحویش آل غازی (تألیف در ۱۳۵۵ ق). وی با پرثمر شمردن تفسیر بر اساس ترتیب نزول، این روش را به [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان علی]] (علیه السلام) نسبت داده است.<ref>. نک:بیان المعانی، ج ۱، ص ۴.</ref> نمونه دیگر [[التفسیر الحدیث (کتاب)|التفسیر الحدیث]] از محمد عزت دروزه (تألیف در ۱۳۸۰ ق) است که تفسیر خود را از [[سوره حمد]] آغاز کرده و با تفسیر [[سوره نصر]] به پایان برده است. «پا به پای وحی» از مهدی بازرگان نمونه دیگر از این نوع تفسیر است.<ref>. برای نقد این تفسیر نک:تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۵۲۱ - ۵۲۵.</ref> |
− | تفسیر قرآن به ترتیب نزول متوقف بر آگاهی از ترتیب نزول آیات و سوره هاست. این آگاهی معمولا از طریق روایات به ویژه روایات ترتیب نزول و اسباب نزول حاصل می شود. سیوطی | + | تفسیر قرآن به ترتیب نزول متوقف بر آگاهی از ترتیب نزول آیات و سوره هاست. این آگاهی معمولا از طریق روایات به ویژه روایات ترتیب نزول و [[اسباب نزول]] حاصل می شود. [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] ۵ روایت ترتیب نزول سوره ها را نقل کرده<ref>. ر. ک:الاتقان، ج ۱، ص ۱۷ - ۲۱.</ref> و بعضی تعداد این روایات را ۱۸ روایت دانسته اند که در بعضی از آن ها تنها به اولین و آخرین سوره قرآن اشاره شده است.<ref>. ر. ک:بررسی ترتیب نزول قرآن، ص ۲۵۱ ۲۶۲.</ref> |
+ | اما در دوره معاصر بعضی خاورشناسان و به تبع آنها بعضی دانشمندان مسلمان چون اعتماد السلطنه و مهدی بازرگان با کنار نهادن روایات، به نوعی [[اجتهاد]] در زمان شناسی نزول سوره های قرآن روی آورده و با در نظر گرفتن معیاری لفظی و معنایی به تعیین زمان نزول هر سوره پرداخته اند.<ref>. همان، ص ۱۰۰ - ۱۰۵.</ref> این ترتیب نزول اجتهادی که با ترتیب نزول مستفاد از روایات اختلاف فاحشی دارد، به دلیل اعمال ذوق نوعاً فاقد اعتبار است. اما بعضی دیگر از مفسران معاصر همچون دروزه در [[التفسیر الحدیث (کتاب)|التفسیر الحدیث]] با تلفیق دو منبع اجتهاد و روایات راه میانه ای پیموده است. وی با بهره گیری از روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و سیره نبوی، مضمون آیات شریفه را نیز محور قرار داده و با تکیه بر اجتهاد شخصی به زمان شناسی نزول سوره ها پرداخته است. نتیجه شیوه وی در ترتیب سوره های [[مدنی]] اثر آشکاری داشته و به ترتیبی متفاوت با ترتیب روایات دست یافته است؛ اما در مورد سوره های [[مکی]] بر اثر عدم ثبت دقیق حوادث رسالت [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در دوره قبل از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، نتیجه اجتهاد وی با ترتیب روایات تفاوتی ندارد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
− | + | *[[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج ۸، ص ۲۱۶، مدخل "تفسیر ترتیبی"، سید حبیب دشتی، در دسترس در [http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,13139 دانشنامه موضوعی قرآن]. | |
− | * | ||
− | |||
{{تفسیر قرآن}} | {{تفسیر قرآن}} | ||
− | |||
[[رده:تفسیر قرآن]] | [[رده:تفسیر قرآن]] | ||
+ | <references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۲۳
شیوه رایج در تفسیر قرآن از عهد تدوین تفسیر تاکنون، تفسیر به ترتیب مصحف و تدوین قرآن، یعنی از سوره فاتحه تا سوره ناس (آیه به آیه و سوره به سوره)، یا به ترتیب نزول سورهها بوده است که به آن «تفسیر ترتیبی» میگویند. نزدیک به همه تفاسیر پیشین، به جز پارهای از کتب «احکام القرآن» شیعی، به همین شیوه به تفسیر پرداختهاند.
عناوین دیگر تفسیر ترتیبی
از تفسیر ترتیبی با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ شهید صدر از آن با عنوان «تفسیر تجزیئی» یاد کرده است (در مقابل آن نیز بر تفسیر موضوعی عنوان «تفسیر توحیدی» اطلاق کرده است). مراد از تفسیر تجزیئی آن است که مفسر آیات قرآن را با همان ترتیب پیوسته ای که در مصحف شریف آمده اند تفسیر کند. در تفسیر تجزیئی مفسر با تجزیه آیه به چند جمله به تفسیر کلمه به کلمه و جمله به جمله آن می پردازد؛ اما در مقابل، در تفسیر توحیدی (موضوعی) مفسر همه آیات مربوط به موضوعی اعتقادی، اجتماعی، معرفتی یا... را گردآوری کرده، آنها را به عنوان یک واحد و یک کل در نظر گرفته، حقایق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج می کند.[۱]
بعضی دیگر عنوان «تفسیر تحلیلی» را به جای «تفسیر ترتیبی» به کار برده اند، چرا که مفسر در تفسیر هر آیه ای درنگ کرده، به تحلیل مبسوط و گسترده آن می پردازد و در ضمن آن درباره موضوعات و مباحث مختلف در حوزه های اعتقادی، لغوی، ادبی، بلاغی، اخلاقی، احکام و... بحث می کند.[۲]
عنوان دیگری که گاه در معنای تفسیر ترتیبی به کار رفته «تفسیر موضعی» است، در برابر «تفسیر موضوعی». راز این نامگذاری نیز آن است که مفسر در کنار آیه یا سوره ای و در موضعی خاص درنگ می کند و پیش از کامل شدن تفسیر آن بخش، به تفسیر آیات دیگر نمی پردازد؛ برخلاف تفسیر موضوعی که موضوعی خاص را در نظر می گیرد و برای دستیابی به دیدگاه قرآن درباره آن موضوع همه آیات مرتبط را در سراسر قرآن بررسی می کند، بدون آنکه در موضعی خاص از قرآن توقف کند.[۳]
نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن به گفته آیت الله معرفت، «معانی القرآن» فراء بوده است، در حالی که تفاسیر پیش از آن ناپیوسته بوده و تنها به تفسیر آیات مبهم و مشکل می پرداخته اند.[۴] با این حال اطلاق عنوان تفسیر ترتیبی بر شیوه رایج در تفسیر قرآن، همزمان با طرح ضرورت تفسیر موضوعی در دوره معاصر برای پاسخگویی قرآن به نیازهای عصر بوده است، بنابراین تفسیر ترتیبی هنگامی که در برابر تفسیر موضوعی به کار می رود، مفهومی فراتر از تفسیر آیه به آیه و سوره به سوره قرآن از فاتحة الکتاب تا آخرین سوره دارد، و دارای اقسامی است.
اقسام تفسیر ترتیبی
تفسیر کامل و پیوسته قرآن:
این قسم تفسیر ترتیبی که از اقسام دیگر آن رایج تر است، مشتمل بر تفسیر همه آیات و سوره ها به ترتیب مصحف است و از نظر حجم و کمیّت به ۴ دسته قسمت می شود:
- تفاسیر مختصر؛ مانند تفسیر الجلالین و تفسیر القرآن الکریم شُبّر؛
- تفاسیر متوسط؛ مانند: الکشاف زمخشری، جوامع الجامع طبرسی و انوار التنزیل بیضاوی
- تفاسیر مبسوط، مانند تفسیر المحرر الوجیز ابن عطیه و تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر
- تفاسیر بسیار مبسوط، مانند جامع البیان طبری، مجمع البیان طبرسی و التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب) فخر رازی.[۵]
تفسیر ترتیبی ناپیوسته:
در این نوع، آیاتی برگزیده از قرآن کریم به ترتیب ذکر آنها در هر سوره و نیز به ترتیب سوره ها تفسیر می شوند. نمونه ای از این نوع تفسیر ترتیبی احکام القرآن های فقهای اهل تسنن هستند که آیات فقهی قرآن را به ترتیب سوره ها تفسیر کرده اند؛ نیز برخی معانی القرآن ها مانند معانی القرآن اخفش و اعراب القرآن ها همچون اعراب القرآن ابن خالویه، ابوالبقاء عکبری و مکی بن ابی طالب قیسی در این دسته جای می گیرند.
تفسیر غیر کامل:
در این تفاسیر که مشتمل بر چند جزء یا چند سوره اند، مفسر به تفسیر ترتیبی قرآن از آغاز مصحف دست زده و به علل گوناگون آن را به پایان نرسانده است. نمونه ای مشهور از این دسته تفسیر المنار است که از آغاز آن تا آیه ۱۲۶ سوره نساء درس های تفسیری محمد عبده و به قلم شاگردش رشید رضا است[۶] و ادامه آن را تا آیه ۵۳ سوره یوسف به همان سبک عبده، رشیدرضا تفسیر کرده است. تفسیر پرتوی از قرآن سید محمود طالقانی مشتمل بر تفسیر آغاز قرآن تا آیه ۲۸ نساء و تفسیر جزء ۳۰ قرآن مجموعاً در ۶ جلد[۷] و نیز تفسیر نوین محمدتقی شریعتی مشتمل بر جزء آخر قرآن، دیگر نمونه های مشهور این دسته اند.[۸]
تفسیر یک سوره از قرآن:
گاه مفسر یک سوره از قرآن را به دلیل اشتمال آن سوره بر موضوعی اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و... انتخاب کرده، به تفسیر آن می پردازد. این گونه تفسیر در دوره معاصر، با هدف خاص تربیتی هدایتی و با توجه به نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی رواج فراوانی یافته و با استقبال فراوانی روبه رو شده است.
تفسیر قرآن به ترتیب نزول:
تفسیر به ترتیب نزول یکی از قابل توجه ترین گونه های تفسیر ترتیبی مطرح در دوره معاصر است. مفسران درباره روا بودن چنین تفسیری اختلاف نظر دارند. بیشتر مفسران آن را جایز دانسته و بعضی بر ضرورت و اهمیت آن تأکید کرده اند[۹] و تا حدودی با استقبال هم روبه رو شده است.
در این قسم تفسیر، مفسر با استناد به روایات ترتیب نزول[۱۰] یا با اجتهاد خودش، سوره ها را مرتب کرده، به تفسیر آنها می پردازد. این گونه تفسیر بر اساس این باور است که ترتیب کنونی سور و آیات برخلاف ترتیب نزول آن هاست و بدین سبب بسیاری از مفاهیم قرآنی همچنان در پرده ابهام مانده است، در حالی که اگر ترتیب نزول در تفسیر رعایت می شد، احتمالا برخی نارسایی ها در فهم مفاهیم قرآن وجود نمی داشت. با وجود تأکیدهای فراوان طرفداران تفسیر به ترتیب نزول، آیت الله معرفت معتقد است رعایت ترتیب نزول در تفسیر هیچ گونه پیوندی با فهم معانی آیات قرآن ندارد و تنها آگاهی به مکی یا مدنی بودن سوره و به نزول آن در اوایل یا اواخر بعثت و مکان نزول آن در فهم آیات هر سوره مؤثر است نه بیش از آن. وی همچنین این روش تفسیر را تکلفی بی حاصل دانسته، معتقد است تفسیرهای ترتیب نزولی دستاورد نوی ندارند.[۱۱] در مقابل، طرفداران تفسیر به ترتیب نزول از ضرورت این سبک تفسیر و فواید بسیار آن دفاع کرده اند.[۱۲]
تفسیر قرآن به ترتیب نزول ممکن است به دو شیوه انجام گیرد:
- شیوه ای که با تفسیر موضوعی قابل جمع است و در حوزه آن قرار می گیرد. به این صورت که مفسری که در پی بررسی یکی از موضوعات قرآنی است، ابتدا آیات مشتمل بر آن موضوع را که غالباً کلیدواژه ای مشترک دارند، از قرآن استخراج کرده، به ترتیب نزول مرتب می کند و سپس به تفسیر آن ها می پردازد. در مکتب تفسیر ادبی معاصر بر این شیوه از تفسیر موضوعی بر اساس ترتیب نزول تأکید شده است[۱۳]؛ برای نمونه محمد احمد خلف الله در الفن القصصی بعضی از قصه های قرآن را بر اساس ترتیب نزول تحلیل کرده است[۱۴]؛ نیز سید قطب در کتاب مشاهد القیامه آیاتی را که صحنه های قیامت را به تصویر کشیده اند به ترتیب نزول تنظیم و تحلیل کرده است.[۱۵]
- تفسیری کامل از قرآن به ترتیب نزول سوره ها؛ مانند تفسیر «بیان المعانی علی حَسَبِ ترتیبِ النزول» از عبدالقادر ملاحویش آل غازی (تألیف در ۱۳۵۵ ق). وی با پرثمر شمردن تفسیر بر اساس ترتیب نزول، این روش را به امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نسبت داده است.[۱۶] نمونه دیگر التفسیر الحدیث از محمد عزت دروزه (تألیف در ۱۳۸۰ ق) است که تفسیر خود را از سوره حمد آغاز کرده و با تفسیر سوره نصر به پایان برده است. «پا به پای وحی» از مهدی بازرگان نمونه دیگر از این نوع تفسیر است.[۱۷]
تفسیر قرآن به ترتیب نزول متوقف بر آگاهی از ترتیب نزول آیات و سوره هاست. این آگاهی معمولا از طریق روایات به ویژه روایات ترتیب نزول و اسباب نزول حاصل می شود. سیوطی ۵ روایت ترتیب نزول سوره ها را نقل کرده[۱۸] و بعضی تعداد این روایات را ۱۸ روایت دانسته اند که در بعضی از آن ها تنها به اولین و آخرین سوره قرآن اشاره شده است.[۱۹]
اما در دوره معاصر بعضی خاورشناسان و به تبع آنها بعضی دانشمندان مسلمان چون اعتماد السلطنه و مهدی بازرگان با کنار نهادن روایات، به نوعی اجتهاد در زمان شناسی نزول سوره های قرآن روی آورده و با در نظر گرفتن معیاری لفظی و معنایی به تعیین زمان نزول هر سوره پرداخته اند.[۲۰] این ترتیب نزول اجتهادی که با ترتیب نزول مستفاد از روایات اختلاف فاحشی دارد، به دلیل اعمال ذوق نوعاً فاقد اعتبار است. اما بعضی دیگر از مفسران معاصر همچون دروزه در التفسیر الحدیث با تلفیق دو منبع اجتهاد و روایات راه میانه ای پیموده است. وی با بهره گیری از روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و سیره نبوی، مضمون آیات شریفه را نیز محور قرار داده و با تکیه بر اجتهاد شخصی به زمان شناسی نزول سوره ها پرداخته است. نتیجه شیوه وی در ترتیب سوره های مدنی اثر آشکاری داشته و به ترتیبی متفاوت با ترتیب روایات دست یافته است؛ اما در مورد سوره های مکی بر اثر عدم ثبت دقیق حوادث رسالت پیامبر در دوره قبل از هجرت، نتیجه اجتهاد وی با ترتیب روایات تفاوتی ندارد.
پانویس
- ↑ . المدرسة القرآنیه، ص ۲۰ - ۲۵، نیز نک:التفسیر الموضوعی، ص ۴۱.
- ↑ . التفسیر الموضوعی، ص ۲۷ - ۲۸.
- ↑ . التفسیر الموضوعی، ص ۴۰ - ۴۱.
- ↑ . تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۱۱.
- ↑ . نک:التفسیر الموضوعی، ص ۲۷.
- ↑ . نک:تفسیر المنار، ج ۱، ص ۱۴ - ۱۵.
- ↑ . نک:المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۱۹۲ - ۱۹۳.
- ↑ . نک:تفسیر و تفاسیر جدید، ص ۱۵۱ - ۱۶۱.
- ↑ . ن. ک:تفسیر و مفسران، ص ۵۱۹.
- ↑ . نک:الاتقان، ج ۱، ص ۲۱ - ۳۵.
- ↑ . تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۵۲۱ - ۵۲۵.
- ↑ . بیان المعانی، ج ۱، ص ۴؛ درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، ص ۲ - ۸.
- ↑ . نک:مناهج تجدید، ص ۳۰۵ - ۳۰۷؛ التفسیر نشأته، ص ۸۰ - ۸۴.
- ↑ . نک:الفن القصصی، ص ۳۲.
- ↑ . نک:مشاهد القیامه، ص ۵۸ - ۲۶۵.
- ↑ . نک:بیان المعانی، ج ۱، ص ۴.
- ↑ . برای نقد این تفسیر نک:تفسیر و مفسران، ج ۲، ص ۵۲۱ - ۵۲۵.
- ↑ . ر. ک:الاتقان، ج ۱، ص ۱۷ - ۲۱.
- ↑ . ر. ک:بررسی ترتیب نزول قرآن، ص ۲۵۱ ۲۶۲.
- ↑ . همان، ص ۱۰۰ - ۱۰۵.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۸، ص ۲۱۶، مدخل "تفسیر ترتیبی"، سید حبیب دشتی، در دسترس در دانشنامه موضوعی قرآن.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|