کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

احسان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{ضعیف}}
+
{{خوب}}'''«احسان»''' از واژگان [[قرآن|قرآنی]] و از فضایل اخلاقی به معنای نیکی و نیکوکاری است. در قرآن و روایات، به نیکی نسبت به دیگران توصیه فراوان شده و برای آن پاداش نیکو بیان گردیده است، زیرا نیکى جز نتیجۀ نیکو نخواهد داشت.
 +
 
 
==معنای احسان==
 
==معنای احسان==
[[راغب]] در [[مفردات]] مى گويد احسان چيزى برتر از [[عدالت]] است زيرا عدالت اين است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگيرد ولى احسان اين است كه انسان پيش از آنچه وظيفه او است؛ انجام دهد و كمتر از آنچه حق او است بگيرد.
+
واژه «احسان» از ریشه «حُسن» است و [[ابن فارس]]، درباره معنی آن می نویسد: «الحاء و السین و النون، اصل واحد، فالحُسن ضد القُبح»؛ این واژه ریشه تک معنایی دارد، و مخالف زشتی است».<ref>ابن فارس، معجم مقابیس اللغه، ج ۲، ص ۵۷.</ref> البته ضد و مخالف زشتی ممکن است هر یک از معانی زیبایی و یا نیکی باشد، و در نتیجه واژه حسن در هر یک از «جمال و زیبایی» و «خوبی و نیکی» قابل کاربرد و اطلاق است. همچنان که در [[قاموس قرآن (کتاب)|قاموس قرآن]] به مطلب فوق تصریح شده است: «حُسن بر وزن قفل، زیبایی، نیکویی، هر دو این معنی در [[قرآن]] یافت می شود، مانند: {{متن قرآن|«و لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ...»}}<ref>احزاب/۵۲.</ref> و مانند {{متن قرآن|«وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا»}}؛<ref>عنکبوت/۸.</ref> انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی سفارش کردیم.<ref>قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج ۲ ، ص ۱۳۴-۱۳۵.</ref>
 
 
لذا احسان و نيكوكارى به طور مطلق در اين دنيا در گفتار در عمل در طرز انديشه و تفكر نسبت به دوستان و نسبت به بيگانگان نتيجه اش برخوردارى از پاداش عظيم در هر دو جهان است كه نيكى جز نتيجه نيك نخواهد داشت. لذا [[قرآن]] مردم را به آن تشويق و تحريص مى كند و در آيه 10 [[سوره زمر]] مى فرمايد: {{متن قرآن|«لِلَّذِينَ أَحسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنيا حَسَنَةٌ»}} براى كساني كه در اين دنيا نيكى كرده اند، پاداش نيك است.
 
 
 
اين گونه مواهب و نعمت الهى مفهوم ضمنيش اين است كه همه آن به تو تعلق ندارد بلكه تو وكيل پروردگار در منتقل ساختن آن به ديگران هستى، خدا اين موهبت و نعمت را به تو داد كه با دست تو بندگانش را اداره كند.
 
 
 
 
 
==تعداد تکرار در قرآن==
 
واژه های «احسان» و «محسنین» در قرآن کریم به صورت فراوان به کار رفته است، تا حدّی که از مشتقات ریشة اصلی این واژه (ح ـ س ـ ن) جمعاً 194 کلمه در قالب 28 ریخت و صورت، به کار رفته است. کلمه «احسان» با مشتقاتش، 34بار و واژه «محسن» با مشتقاتش 39 بار در قرآن کریم آمده است.<ref>دکتر روحانی، محمود، المعجم الأحسایی لالفاظ القرآن الکریم، ج 1، ص 406؛ ج ص 73-75 و 501؛ ج 3، ص 1371 ـ 1372، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1368</ref>
 
 
 
 
 
==مفهوم احسان در قرآن و نهج البلاغه==
 
با توجه به بررسی موارد استعمال کلمه «احسان» در قرآن کریم و نهج البلاغه، چنین به نظر می رسد که این کلمه دارای '''''سه معنای کاربردی''''' زیر است:
 
  
==''خوبی و نیکی به دیگران'' ==
+
واژه «محسن» نیز اسم فاعل از فعل «أحسَنَ» می باشد که در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد یا روحی و اعتقادی. البته معنی کاربرد دوم در برگیرنده معنی کاربرد نخست می باشد، زیرا هر کسی که خیری را به دیگران می رساند و به دیگران نیکی می کند، این رفتار او فی نفسه، عمل صالحی محسوب می شود که کاربرد دوم شامل آن بوده و چنین شخصی «محسن» در معنی دوم آن می باشد.
 +
==احسان در قرآن==
 +
واژه «احسان» با مشتقاتش، ۳۴ بار و واژه «محسن» با مشتقاتش ۳۹ بار در [[قرآن کریم]] آمده است.<ref>محمود روحانی، المعجم الأحسایی لالفاظ القرآن الکریم، ج ۱، ص ۴۰۶ و ج ۲، ص ۷۳-۷۵.</ref> با توجه به بررسی موارد استعمال کلمه «احسان» در قرآن کریم، چنین به نظر می رسد که این کلمه دارای سه معنای کاربردی زیر است:
  
همچنانکه در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»}}. <ref>بقره/83</ref>؛ یاد کنید که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید<ref>آیاتی به همین مضمون: انعام/ 151، احقاف/15، عنکبوت8</ref>و در سوره الرحمن آمده است: {{متن قرآن|« هَلْ جَزَاءُ الإحْسَانِ إِلا الإحْسَانُ »}}  <ref>الرحمن/ 60</ref>؛ آیا جزای نیکوکاری، جز نیکوکاری است؟» البته در آیه فوق کلمه احسان دو بار و به توالی به کار رفته است. بار اول احسان به معنی مطلق رفتار نیک انجام دادن است. که در آینده از آن بحث خواهیم کرد.
+
===خوبی و نیکی به دیگران===
 +
همچنانکه در قرآن آمده است: {{متن قرآن|«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»}}<ref>بقره/۸۳</ref>؛ یاد کنید که از [[بنی اسرائیل]] پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید.<ref>آیاتی به همین مضمون: انعام/ ۱۵۱، احقاف/۱۵، عنکبوت۸</ref>  
  
در بار دوم، احسان در همین معنا و مفهومی به کار رفته است که در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی انعام و نیکی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفته اند پاداش الهی در قیامت بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت عدل و احسان این است که در عدل جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از عمل و رفتار است؛ همچنان که راغب اصفهانی در این باره می نویسد: «احسان چیزی برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان، آنچه بر عهدة اوست را انجام بدهد، و آنچه متعلق به اوست را بگیرد، ولی احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر از آنچه حق او است را بگیرد.»<ref> راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص 236 ـ 237، دارالقلم، دمشق، 1412 هـ.</ref>
+
و در [[سوره الرحمن]] می فرماید: {{متن قرآن|«هَلْ جَزَاءُ الإحْسَانِ إِلا الإحْسَانُ»}} <ref>الرحمن/۶۰</ref>؛ آیا جزای نیکوکاری، جز نیکوکاری است؟ البته در آیه فوق کلمه احسان دو بار و به توالی به کار رفته است. بار اول احسان به معنی مطلق رفتار نیک انجام دادن است. در بار دوم، احسان در همین معنا و مفهومی به کار رفته است که در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی انعام و نیکی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفته اند پاداش الهی در [[قیامت]] بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت [[عدل]] و احسان این است که در عدل جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از عمل و رفتار است. همچنان که [[راغب اصفهانی|راغب]] در [[المفردات فی غریب القرآن (کتاب)|مفردات]] مى گوید: «احسان» چیزى برتر از [[عدالت]] است، زیرا عدالت این است که [[انسان]] آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگیرد، ولى احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه او است، انجام دهد و کمتر از آنچه حق او است بگیرد.<ref> راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷، دارالقلم، دمشق، ۱۴۱۲ هـ.</ref>
  
همچنین حضرت علی(ع) در نهج البلاغه دربارة تفاوت رعایت عدل با رعایت احسان می فرماید: «العدل الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل رعایت انصاف و احسان انعام و بخشش است.<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 509، حکمت 231، دارالهجرة قم</ref>»
+
===انجام دادن کار به نحو نیکو===
 +
همچنان که در قرآن کریم آمده است:{{متن قرآن|«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»}}<ref>سجده/۷</ref>؛ کسی که هر چیز را که آفرید، نیکو آفرید». در [[تفسیر نمونه]] درباره معنای آیه فوق آمده است: «آیه اشاره ای به نظام احسن آفرینش به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او به طور خصوص است، {{متن قرآن|«الذی أحسنَ کلَّ شیءٍ خَلَقَه»}} و به هر چیز نیاز داشت داد، و به تعبیر دیگر، بنای کاخ عظیم خلقت بر «نظام أحسن» یعنی بر چنان نظامی استوار است که از آن کامل تر تصور نمی شود».<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۲۳.</ref>
  
در مورد این صورت از کاربرد احسان، در نهج البلاغه آمده است: «أحسنوا فی عقب غیرکم تُحفظوا فی عقبکم؛ به بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما حفظ شود.»<ref>سید رضی،نهج البلاغه،نسخه صبحی صالح،حکمت 264</ref>
+
در آیه ای دیگر خداوند می فرماید: {{متن قرآن|«الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ»}}<ref> بقره/ ۲۲۹</ref>؛ [[طلاق]] دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد». منظور از «تسریح به احسان» یعنی رها کردن زن به نحو شایسته و نیکو انجام گیرد و همراه با اذیت و آزار نباشد، و به عبارت روشن تر، این کار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. همچنان که در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور که رجوع و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی نگاهداری باید بر اساس صفا و صمیمیت باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقام جویی و ابراز خشم و [[کینه]] خالی باشد».<ref>همان، ج۲، ص ۱۱۸؛ علاوه بر آیاتی که از آنها در متن بحث شد در آیات زیر نیز واژة احسان در معنی فوق به کار رفته است: بقره/۱۰۰ و ۱۷۸، کهف/ ۳۰ غافر/ ۶۴ تغابن/۳.</ref>
  
== '' کاری را به نحو نیکو و کامل انجام دادن'' ==
+
===انجام کار نیک و عمل صالح===
  
همچنان که در قرآن کریم آمده است:{{متن قرآن|«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»}}<ref>سجده/7</ref>؛ کسی که هر چیز را که آفرید، نیکو آفرید». در تفسیر نمونه دربارة معنای آیه فوق آمده است: «آیه اشاره ای به نظام احسن آفرینش به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او به طور خصوص است، «الذی أحسن کلّ شیءٍ خَلَقَه» و به هر چیز نیاز داشت داد، و به تعبیر دیگر بنای کاخ عظیم خلقت بر «نظام أحسن» یعنی بر چنان نظامی استوار است که از آن کامل تر تصور نمی شود».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا، تفسیر نمونه، ج 17، ص 123، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، 1369 ش. تهران</ref>
+
همچنان که در آیه ۱۰ [[سوره زمر]] آمده است: {{متن قرآن|«قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ»}}<ref>زمر/۱۰</ref>؛ بگو ای بندگان مومن از پروردگارتان پروا کنید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند [و اعمال صالح انجام دهند] پاداش نیکو است. در این آیه «احسان» در مورد انجام [[عمل صالح]] و نیکو و بروز رفتارهای شایسته به کار رفته است.  
  
در آیه ای دیگر خداوند می فرماید: {{متن قرآن|«الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ»}}<ref> بقره/ 229</ref>؛ طلاق دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته[همسر خود] نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد». منظور از «تسریح به احسان» یعنی رها کردن زن به نحو شایسته و نیکو انجام گیرد و همراه با اذیت و آزار نباشد، و به عبارت روشن تر، این کار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. همچنان که در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور که رجوع و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی رجوع و نگاهداری باید بر اساس صفا و صمیمیت باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی تفرقه و جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقام جویی و ابراز خشم و کینه خالی باشد»<ref>همان، ج2، ص 118؛ علاوه بر آیاتی که از آنها در متن بحث شد در آیات زیر نیز واژة احسان در معنی فوق به کار رفته است: بقره/100 و 178، کهف/ 30 غافر/ 64 تغابن/3.</ref>
+
و در [[سوره انعام]] آمده است: {{متن قرآن|«ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَی الَّذِی أَحْسَنَ»}}؛<ref> انعام/ ۱۵۴</ref> به موسی کتاب آسمانی دادیم، برای اینکه نعمت را بر کسی که نیکی [و اعمال صالح] انجام داده بود... . در این آیه اعطای کتاب آسمانی به خاطر انجام رفتار نیک و اعمال صالح از سوی [[حضرت موسی]] یا کلیه پیروان او (بنابر اختلاف تفاسیر) ذکر شده است.<ref>درباره آیاتی که واژه احسان در آنها در این معنی و وجه سوم، به کار رفته است رجوع کنید به: نحل/ ۳۰، نمل ۹۰ رحمن/ ۶۰، آل عمران/ ۱۷۲، مائده/ ۹۳، یونس/ ۲۶، زمر/ ۱۰، اسراء/ ۷، نساء/ ۱۲۸، قصص/ ۷۷ و بقره/ ۱۹۵.</ref>
واژة احسان در همین معنا و کاربرد در نهج البلاغه نیز به کار رفته است: «قیمة کلّ امریء ما یُحسنُه؛ ارزش هر انسانی به اندازه امور و کارهایی است که آنها را به نحو نیکویی انجام می دهد»<ref>سیدرضی، نهج البلاغه ، صبحی صالح، ص 482، حکمت 81، دارالهجرة، قم.</ref> در این کلام مقدار و ارزش هر انسانی، هم سنگ تخصص و مهارت و دانایی او بر انجام درست و نیکوی امور و کارها، شمرده شده است، که از آن اهمیت دانایی و تخصص و مهارت و آگاهی به انجام امور در انسان ها استفاده می شود. شاید به خاطر وجود همین نکته در عبارت فوق باشد که سید رضی جمع آوری کننده نهج البلاغه بعد از نقل عبارت بالا، می نویسد: «و هی الکلمة التی لا تصاب لها قیمة و لا توزن بها حکمة و لا تقرن إلیها کلمة؛ این از کلماتی است که قیمتی برای آن تصور نمی شود و هیچ حکمتی هم سنگ آن نبوده و هیچ سخنی والایی آن را ندارد.»
 
  
و نیز در نهج البلاغه آمده است: «و أحسنوا تلاوته، فإنّه أنفع القصص؛ قرآن را نیکو تلاوت کنید که سود بخش ترین سخن هاست.»<ref>همان</ref>
+
البته روشن است که نیکی و انعام و تفضل به غیر، که یکی از معانی کاربردی احسان است و قبلاً از آن بحث شد، از جهت اینکه به خودی خود یک کار خوب و نیک و رفتاری صالح محسوب می شود، داخل در محدوده این معنی سوم بوده و این معنای از احسان شامل آن نیز می شود.
  
==''انجام کارهای نیک و رفتار صالح''==
+
در کتاب [[مفاهیم اخلاقی ـ دینی قرآن مجید|مفاهیم اخلاقی دینی قرآن مجید]] در این باره چنین آمده است: «فعل «أحسن» که مصدر آن «احسان» است، یکی از اصطلاحات اخلاقی اساسی در قرآن می باشد، عموماً معنای آن «نیکی کردن» است، اما در کاربرد عملی قرآن، این واژه عمدتاً به دو نوع ویژه از «نیکی» اطلاق می شود: [[تقوا]] و پرهیزکاری نسبت به خداوند و همه اعمال انسانی که از آن سرچشمه می گیرد و اعمالی که محرک آن روح حِلم است».<ref>توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص ۴۵۹.</ref> سپس با ذکر قسمتی از این آیه: {{متن قرآن|«مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»}}<ref>یوسف/ ۹۰.</ref>؛ هر کس پروا و شکیبایی پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد، اطلاق اول را توضیح می دهد که: «باید خاطر نشان ساخت که در اینجا محتوای معنایی احسان به تقوا و صبر تعریف شده است که هر دوی آنها از خاصه های انسان مؤمن است.»<ref> پیشین، ص۴۶۳.</ref>
  
همچنان که در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|«قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ»}}<ref>زمر/10</ref>؛ بگو ای بندگان مومن از پروردگارتان پروا کنید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند [و اعمال صالح انجام دهند] پاداش نیکو است». در این آیه «احسان » در مورد انجام اعمال نیکو و صالح و بروز رفتارهای شایسته به کار رفته است. و در سورة انعام آمده است: {{متن قرآن|«ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَی الَّذِی أَحْسَنَ»}}؛<ref> انعام/ 154</ref> باری به موسی کتاب آسمانی دادیم، برای اینکه نعمت را بر کسی که نیکی اعمال و رفتار صالح] انجام داده بود... در این آیه اعطای کتاب آسمانی به خاطر انجام اعمال و رفتار نیک و صالح از سوی حضرت موسی یا کلیه پیروان او (بنابر اختلاف تفاسیر) ذکر شده است.<ref>درباره آیاتی که واژه احسان در آنها در این معنی و وجه سوم، به کار رفته است رجوع کنید به: نحل/ 30، نمل 90 رحمن/ 60، آل عمران/ 172، مائده/ 93، یونس/ 26، زمر/ 10، اسراء/ 7، نساء/ 128، قصص/ 77 و بقره/ 195.</ref>
+
نویسنده سپس با ذکر آیه {{متن قرآن|«وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»}}<ref>آل عمران/۱۳۳ و ۱۳۴.</ref>؛ و برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن هم چند آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید. کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردمان در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد، معنی دوم را توضیح می دهد و می نویسد: «کسی که همیشه خواهان دستگیری از مستمندان می باشد، دیر خشم، بخشنده تأذیها و چشم پوشنده از [[قصاص]] و تلافی کردن است، همه اینها تجسم و تجلی فضیلت [[حلم]] است.»<ref>پیشین، ص۴۶۳.</ref>  
  
البته روشن است که نیکی و انعام و تفضل به غیر، که یکی از معانی کاربردی احسان است و قبلاً از آن بحث شد، از جهت اینکه به خودی خود یک کار خوب و نیک و رفتاری صالح محسوب می شود، داخل در محدودة این معنی سوم بوده و این معنای از احسان شامل آن نیز می شود.
+
در کتاب مذکور، اگر چه فقط به همین دو معنی و کاربرد برای واژه احسان اشاره شده و از کاربرد دیگر این واژه غفلت شده است اما این مطلب کتاب قابل توجه است که یکی از کاربردها و معانی احسان را معادل اعمالی می گیرد که ناشی از تقوا و پرهیزکاری می باشد، و این را می توان ادعا نمود که در برخی از کاربردهای واژه احسان در قرآن کریم، این لفظ تقریباً مترادف با رعایت تقوا و پرهیزکاری که شرط اصلی آن اخلاص و نیّت پاک است به کار رفته است. و از صریح ترین آیات در این زمینه، آیات ۴۱ تا ۴۴ [[سوره مرسلات]] است که در آنها واژه «محسنین» هم طراز و هم سنگ واژه «متقین» گرفته شده است و می توان از آن، مقدار ارتباط معنایی «احسان» و تقوا را بدست آورد: {{متن قرآن|«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ * کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»}}؛ پرهیزکاران در سایه ساران و [کنار] چشمه سارانند و میوه هایی که دلخواهشان است، به خاطر کارهایی که کردند، بخورند و بنوشند [خوش و] گوارا، ما بدین گونه نیکوکاران را جزا می دهیم.
  
در کتاب «مفاهیم اخلاقی ـ دینی قرآن مجید» در این باره چنین آمده است: «فعل أحسن» که مصدر آن «احسان» است، یکی از اصطلاحات اخلاقی اساسی در قرآن می باشد، عموماً معنای آن «نیکی کردن» است، اما در کاربرد عملی قرآن، این واژه عمدتاً به دو نوع ویژه از «نیکی» اطلاق می شود: تقوا و پرهیزکاری نسبت به خداوند و همة اعمال انسانی که از آن سرچشمه می گیرد و اعمالی که محرک آن روح حِلم است».<ref>ایزوتسو، توشیهیکو، مفاهیم اخلاقی ـ دینی در قرآن مجید، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص 459، نشر و پژوهش فرزان، تهران، 1378 ش.</ref>
+
==احسان در روایات==
  
سپس با ذکر قسمتی از این آیه:  {{متن قرآن|«مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»}}<ref>یوسف/ 90.</ref>؛ هر کس پروا و شکیبایی پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد» اطلاق اول را توضیح می دهد که: «باید خاطر نشان ساخت که در اینجا محتوای معنایی احسان به تقوا و صبر تعریف شده است که هر دوی آنها از خاصه های انسان مؤمن است.»<ref> پیشین، ص463.</ref>؛ نویسنده سپس با ذکر آیة {{متن قرآن|«وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ *الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»}}<ref>آل عمران/133 و 134.</ref>؛ و برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن هم چند آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید* کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردمان در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد»، معنی دوم را توضیح می دهد و می نویسد: «کسی که همیشه خواهان دستگیری از مستمندان می باشد، دیر خشم، بخشندة تأذیها و چشم پوشنده از قصاص و تلافی کردن است، همة اینها تجسم و تجلی فضیلت حلم است.»<ref>پیشین، ص463.</ref> در کتاب مذکور، اگر چه فقط به همین دو معنی و کاربرد برای واژه احسان اشاره شده و از کاربرد دیگر این واژه غفلت شده است اما این مطلب کتاب قابل توجه است که یکی از کاربردها و معانی احسان را معادل اعمالی می گیرد که ناشی از تقوا و پرهیزکاری می باشد، و این را می توان ادعا نمود که در برخی از کاربردهای واژه احسان در قرآن کریم، این لفظ تقریباً مترادف با رعایت تقوا و پرهیزکاری که شرط اصلی آن اخلاص و نیّت پاک است به کار رفته است. و از صریح ترین آیات در این زمینه، آیات 41 تا 44 سورة مرسلات است که در آنها واژة «محسنین» هم طراز و هم سنگ واژه «متقین» گرفته شده است و می توان از آن، مقدار ارتباط معنایی «احسان» و تقوا را بدست آورد: {{متن قرآن|«إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ *کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»}}؛ پرهیزکاران در سایه ساران و [کنار] چشمه سارانند و میوه هایی که دلخواهشان است، به خاطر کارهایی که کردند، بخورند و بنوشند [خوش و] گوارا، ما بدین گونه نیکوکاران را جزا می دهیم».
+
*[[امیرالمؤمنین]] علیه السلام فرمود: خدا را به خدا بشناسید و رسول را به رسالتش ‍و صاحبان فرمان را به امر به معروف و دادگرى و نیکوکارى بشناسید.<ref>الکافى، ج۱، ص۸۵</ref>
 
+
*از [[امام صادق]] علیه السلام از آیه «و بالوالدین احسانا» سئوال شد که معنى (احسان) چیست؟ آن حضرت فرمود: به آنها به خوبى همکارى کنى و آنها را به زحمت نیندازى که آنها از تو چیزى را بخواهند که به آن نیاز دارند، اگرچه به آنها محتاج و مستمند نباشند. به درستى که خداوند متعال مى فرماید: (هرگز خیر و نیکى را درک نمى کنید تا آن که احسان و بخشش کنید آن چه را که دوست دارید) سپس فرمود: وقتى یکى از آنها یا هر دو به پیرى رسند به آنها حتى اُفّ نگویید اگر آنها را آزار و اذیت می رساند؛ و اگر تو را کتک زدند نباید بر آنها بانگ بزنى و با آنها نیکو سخن بگو و مراد از قول کریم این است که خدا شما را بیامرزد و (مراد از روى رحمت بال تواضع را برایشان فرود آور) این است که با چشم درشت به آنها نگاه نکن و از روى مهربانى به آنها بنگر و مبادا صدایت را از صداى آنها بلندتر کنى و دست خود را از دست آنها بلندتر کنى و خودت را به جلوتر بیندازى.<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۷</ref>
==مفهوم محسنین==
+
*از امام صادق علیه السلام نقل شد که [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله فرمود: آیا به شما خبر بدهم که بهترین خلق در دنیا و [[آخرت]] چه کسى است: [[عفو]] و گذشت از کسى که به شما ستم روا داشته است و [[صله رحم]] کنى از کسى که از شما بریده است و احسان و نیکى کنى به آن کس که به شما بدى کرده است و عطاء بخشش کنى به کسى که شما را محروم ساخته است.<ref>وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۲</ref>
 
+
*[[امام على]] علیه السلام فرمود: یارى نمودن مالى بهترین عمل است و نیکوترین احسان و بخشش کمک مالى به برادران مؤمن است. <ref>مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۱۰</ref>
یکی از واژه های اساسی و کلیدی در قرآن کریم، واژة «محسن» و مشتقات آن می باشد. این واژه اسم فاعل از فعل «أحسَنَ» می باشد. از بررسی آن دسته از آیاتی که در آنها واژه های «محسن» ، «محسنین» و «محسنات» به کار رفته است، این نتیجه به دست می آید که این واژه در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد یا روحی و اعتقادی. البته در اینجا نیز مانند کاربردهای واژه «احسان» معنی کاربرد دوم در برگیرنده معنی کاربرد نخست می باشد، زیرا هر کسی که خیری را به دیگران می رساند و به دیگران نیکی می کند، این رفتار او فی نفسه، عمل صالحی محسوب می شود که کاربرد دوم شامل آن بوده و چنین شخصی «محسن» در معنی دوم آن می باشد.
+
*[[امام رضا]] علیه السلام فرمود: بکارگیرى [[عدل]] و احسان و نیکویى، موجب دوام و باقى ماندن نعمت مى شود.<ref>همان، ج۱۱، ص۳۱۷</ref>
[http://http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5650/55095 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]
+
*پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس در انجام حاجات برادر دینى اش بکوشد، مثل آن است که هزار سال، خداوند را [[عبادت]] کرده به این ترتیب که روزها را [[روزه]] و شب ها را به [[نماز]] ایستاده باشد.<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۵ </ref>
 
+
*[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: هر مؤمنى که دست رد بر سینه برادر نیازمندش بزند با این که می تواند از پیش خود یا دیگران نیاز او را برآورد، خداوند [[روز قیامت]] او را با روى سیاه و چشم کبود و دست هاى به گردن بسته محشور مى کند و سپس گفته مى شود: این است خیانت کارى که به خدا و پیامبرش خیانت کرده، آنگاه او را به [[دوزخ]] می برند.<ref>الکافی، ج۲، ص۳۶۷</ref>
 
+
*روزى [[امام علی]] علیه السلام به [[کمیل بن زیاد نخعی|کمیل]] فرمود: به خانواده ات دستور بده تا در تحصیل مکارم اخلاق بکوشند و در تاریکى هاى شب به انجام حاجات مردم و رفع نیازمندى هاى آنها بپردازند. سوگند به خدایى که جان من در دست اوست! هیچ کس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمی کند مگر آن که خداوند از این عمل خیر، مایه لطفى مى آفریند که در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سریع تر از سرعت سیلاب در سراشیبى به امداد او مى رسد و او را از گرفتارى نجات مى دهد.<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۴</ref>
== روایات معصومين عليهم السلام در مورد احسان==
+
*امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نیکویى هشتاد دست بگردد، همه آنها اجر مى گیرند بى آن که از اجر صاحب احسان چیزى کم و کسر گردد.<ref>همان، ج۹۳، ص۱۷۵</ref>
 
+
*حضرت علی(ع) درباره تفاوت رعایت [[عدل]] با رعایت احسان می فرماید: «العدل الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل رعایت انصاف و احسان انعام و بخشش است».<ref>سیدرضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱، دارالهجرة قم</ref>
 
+
*در مورد معنای خوبی به دیگران، در [[نهج البلاغه]] آمده است: «أحسنوا فی عقب غیرکم تُحفظوا فی عقبکم؛ به بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما حفظ شود».<ref>سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۶۴.</ref>
# عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ السَّكَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام اعْرِفُوااللَّهَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولَ بِالرِّسَالَةِ وَ أُولِي الْأَمْرِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ؛ [[اميرالمؤمنين]] عليه السلام فرمود: خدا را به خدا بشناسيد و رسول را به رسالتش ‍ و صاحبان فرمان را به امر به معروف و دادگرى و نيكوكارى بشناسيد. <ref>الكافى، ج1، ص85</ref>
 
# وَرَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ جَعْفـَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً ما هذَا الْإِحْسَانُ فَقَالَ الْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لَا تُكَلِّفَهُمَا أَنْ يَسْأَلَاكَ شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَا مُسْتَغْنِيَيْنِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُولُ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ثُمَّ قـَالَ عليه السلام إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ إِنْ أَضْجَرَاكَ وَ لاتَنْهَرْهُما إِنْ ضَرَبَاكَ وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً وَالْقَوْلُ الْكَرِيمُ أَنْ تَقُولَ لَهُمَا غَفـَرَاللَّهُ لَكُمَا فـَذَاكَ مِنْكَ قَوْلٌ كَرِيمٌ وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ هُوَ أَنْ لَا تَمْلَأَ عَيْنَيْكَ مِنَ النَّظَرِ إِلَيْهِمَا وَ تَنْظُرَ إِلَيْهِمَا بِرَحْمَةٍ وَ رَأْفَةٍ وَ أَنْ لَاتَرْفَعَ صَوْتَكَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَ لَايَدَكَ فَوْقَ أَيْدِيهِمَا وَ لَاتَتَقَدَّمَ قُدَّامَهُمَا؛ [[ابى ولاد]] مى گويد: از [[امام صادق]] عليه السلام از آيه و بالوالدين احسانا سئوال كردم كه معنى (احسان) چيست؟ آن حضرت فرمود: به آنها به خوبى همكارى كنى و آنها را به زحمت نيندازى كه آنها از تو چيزى را به خواهند كه به آن نياز دارند. اگر چه به آنها محتاج و مستمند نباشند. به درستى كه خداوند متعال مى فرمايد: (هرگز خير و نيكى را درك نمى كنيد تا آن كه احسان و بخشش كنيد آن چه را كه دوست داريد) سپس فرمود: وقتى يكى از آنها يا هر دو به پيرى رسند به آنها حتى اف نگوييد. اگر آنها را آزار و اذيت مي رساند؛ و اگر تو را كتك زدند نبايد بر آنها بانگ بزنى و با آنها نيكو سخن بگو و مراد از قول كريم اين است كه خدا شما را بيامرزد و (مراد از روى رحمت و مهربانى بال تواضع و فروتنى را برايشان فرود آور) اين است كه با چشم درشت به آنها نگاه نكن و از روى مهربانى به آنها بنگر و مباد صدايت را از صداى آنها بلندتر كنى و دست خود را از دست آنها بلندتر كنى و خودت را به جلوتر بيندازى. <ref>[[من لايحضره الفقيه]]، ج4، ص407</ref>
 
# مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم فِي خُطْبَةٍ أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِخَيْرِ خَلَائِقِ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ الْعَفـْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَالْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَك؛ از [[امام صادق]] عليه السلام نقل شد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آيا به شما خبر بد هم كه بهترين خلق در دنيا و آخرت چه كسى است: عفو و گذشت از كسى كه به شما ستم روا داشته است و صله رحم كنى از كسى كه از شما بريده است و احسان و نيكى كنى به آن كس كه به شما بدى كرده است و عطاء بخشش كنى به كسى كه شما را محروم ساخته است.<ref>[[وسائل الشيعة]]، ج12، ص172</ref>  
 
# الاْمِدِيُّ فِي الْغُرَرِ، عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ الْمُوَاسَاةُ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ وَ قَالَ أَحْسَنُ الْإِحْسَانِ مُوَاسَاةُ الْإِخْوَانِ؛ امام على عليه السلام فرمود: يارى نمودن مالى بهترين عمل است و نيكوترين احسان و بخشش كمك مالى به برادران مؤمن است. <ref>[[مستدرك الوسائل]]، ج7، ص210</ref>
 
# وَ عَنْ عَبْدِالْوَاحِدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّيْسَابُورِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ قُتَيْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ اسْتِعْمَالُ الْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ مُؤْذِنٌ بِدَوَامِ النِّعْمَةِ؛ [[امام رضا]] عليه السلام فرمود: بكارگيرى عدل و احسان و نيكويى موجب دوام و باقى ماندن نعمت مى شود. <ref>همان، ج11، ص317</ref>
 
# قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ فَكَأَنَّمَا عَبَدَاللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَيْلَهُ؛ پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس در انجام حاجات برادر دينى اش بكوشد. مثل آن است كه هزار سال، خداوند را عبادت كرده به اين ترتيب كه روزها را [[روزه]] و شب ها را به [[نماز]] ايستاده باشد. <ref>[[بحارالانوار]]، ج71، ص315 </ref>
 
# عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ أَحْنَفَ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَيْئاً مِمَّا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَيْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقـِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَيْنَاهُ مَغْلُولَةً يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَيُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِي خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ثُمَّ يُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ؛ [[امام صادق]] عليه السلام فرمود: هر مؤمنى كه دست رد بر سينه برادر نيازمندش بزند با اين كه مي تواند از پيش خود يا ديگران نياز او را برآورد، خداوند [[روز قيامت]] او را با روى سياه و چشم كبود و دست هاى به گردن بسته محشور مى كند و سپس گفته مى شود: اين است خيانت كارى كه به خدا و پيامبرش خيانت كرده، آنگاه او را به [[دوزخ]] مي برند. <ref>[[الكافي]]، ج2، ص367</ref>
 
# ختص، الاختصاص  وَ قالَ الْكَاظِم عليه السلام بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ يَا كُمَيْلُ مُرْ أَهْلَكَ أَنْ يَسْعَوْا فِي الْمَكَارِمِ وَ يُدْلِجُوا فِي حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ فـَوَ الَّذِي نَفـْسِي بِيَدِهِ مَا أَدْخَلَ أَحَدٌ عَلَى قـَلْبِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ السُّرُورِ لُطْفـاً فإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ كَانَ أَسْرَعَ إِلَيْهَا مِنَ السَّيْلِ فِي انْحِدَارِهِ حَتَّى يَطْرُدَهَا عَنْهُ كَمَا يَطْرُدُ غَرِيبَةَ الْإِب؛ روزى [[امام علی]] عليه السلام به كميل فرمود: به خانواده ات دستور بده تا در تحصيل [[مكارم اخلاق]] بكوشند و در تاريكى هاى شب به انجام حاجات مردم و رفع نيازمندى هاى آنها بپردازند. سوگند به خدايى كه جان من در دست اوست! هيچ كس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمي كند مگر آن كه خداوند از اين عمل خير، مايه لطفى مى آفريند كه در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سريع تر از سرعت سيلاب در سراشيبى به امداد او مى رسد و او را از گرفتارى نجات مى دهد. <ref>[[بحارالانوار]]، ج71، ص314</ref>
 
# ثو، ثواب الاعمال ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَ آبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي نَهْشَلٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ لَوْ جَرَى الْمَعْرُوفُ عَلَى ثَمَانِينَ كَفّاً لَأُوجِرُوا كُلُّهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ عَنْ صَاحِبِهِ مِنْ أَجْرِهِ شَيْئاً؛ امام صادق عليه السلام فرمود: اگر نيكويى هشتاد دست بگردد. همه آنها اجر مى گيرند بى آن كه از اجر صاحب احسان چيزى كم و كسر گردد<ref>همان، ج93، ص175
 
</ref>. <ref>*[http://www.downloadbook.org/maasumin/p/ehsan.HTM منبع روایات: گروهی از محققان و پژوهشگران، احسان، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین]، بازیابی :1 بهمن 1391.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
  
 
+
*"بررسی مفهوم احسان و محسنین در قرآن کریم"، علی‌اصغر تجری، مجله معارف، مرداد ۱۳۸۶، شماره ۴۸.
 
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۶

«احسان» از واژگان قرآنی و از فضایل اخلاقی به معنای نیکی و نیکوکاری است. در قرآن و روایات، به نیکی نسبت به دیگران توصیه فراوان شده و برای آن پاداش نیکو بیان گردیده است، زیرا نیکى جز نتیجۀ نیکو نخواهد داشت.

معنای احسان

واژه «احسان» از ریشه «حُسن» است و ابن فارس، درباره معنی آن می نویسد: «الحاء و السین و النون، اصل واحد، فالحُسن ضد القُبح»؛ این واژه ریشه تک معنایی دارد، و مخالف زشتی است».[۱] البته ضد و مخالف زشتی ممکن است هر یک از معانی زیبایی و یا نیکی باشد، و در نتیجه واژه حسن در هر یک از «جمال و زیبایی» و «خوبی و نیکی» قابل کاربرد و اطلاق است. همچنان که در قاموس قرآن به مطلب فوق تصریح شده است: «حُسن بر وزن قفل، زیبایی، نیکویی، هر دو این معنی در قرآن یافت می شود، مانند: «و لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ...»[۲] و مانند «وَ وَصَّیْنَا الإنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا»؛[۳] انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی سفارش کردیم.[۴]

واژه «محسن» نیز اسم فاعل از فعل «أحسَنَ» می باشد که در قرآن در دو معنی به کار رفته است، یکی در خصوص خیر رساننده و نیکی کننده به دیگران و دیگری در مورد کسی که کارهای نیک و رفتار صالح انجام می دهد، چه این رفتار عملی باشد یا روحی و اعتقادی. البته معنی کاربرد دوم در برگیرنده معنی کاربرد نخست می باشد، زیرا هر کسی که خیری را به دیگران می رساند و به دیگران نیکی می کند، این رفتار او فی نفسه، عمل صالحی محسوب می شود که کاربرد دوم شامل آن بوده و چنین شخصی «محسن» در معنی دوم آن می باشد.

احسان در قرآن

واژه «احسان» با مشتقاتش، ۳۴ بار و واژه «محسن» با مشتقاتش ۳۹ بار در قرآن کریم آمده است.[۵] با توجه به بررسی موارد استعمال کلمه «احسان» در قرآن کریم، چنین به نظر می رسد که این کلمه دارای سه معنای کاربردی زیر است:

خوبی و نیکی به دیگران

همچنانکه در قرآن آمده است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»[۶]؛ یاد کنید که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم به زبان خوش سخن بگویید.[۷]

و در سوره الرحمن می فرماید: «هَلْ جَزَاءُ الإحْسَانِ إِلا الإحْسَانُ» [۸]؛ آیا جزای نیکوکاری، جز نیکوکاری است؟ البته در آیه فوق کلمه احسان دو بار و به توالی به کار رفته است. بار اول احسان به معنی مطلق رفتار نیک انجام دادن است. در بار دوم، احسان در همین معنا و مفهومی به کار رفته است که در اینجا در صدد بیانش هستیم، یعنی انعام و نیکی به غیر، به همین جهت برخی از مفسران به استناد همین آیه، گفته اند پاداش الهی در قیامت بیش از عمل انسان در دنیا خواهد بود؛ زیرا تفاوت عدل و احسان این است که در عدل جزا و پاداش به اندازه عمل است، اما در احسان، پاداش و جزا بیش از عمل و رفتار است. همچنان که راغب در مفردات مى گوید: «احسان» چیزى برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگیرد، ولى احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه او است، انجام دهد و کمتر از آنچه حق او است بگیرد.[۹]

انجام دادن کار به نحو نیکو

همچنان که در قرآن کریم آمده است:«الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»[۱۰]؛ کسی که هر چیز را که آفرید، نیکو آفرید». در تفسیر نمونه درباره معنای آیه فوق آمده است: «آیه اشاره ای به نظام احسن آفرینش به طور عموم و سرآغازی برای بیان خلقت انسان و مراحل تکامل او به طور خصوص است، «الذی أحسنَ کلَّ شیءٍ خَلَقَه» و به هر چیز نیاز داشت داد، و به تعبیر دیگر، بنای کاخ عظیم خلقت بر «نظام أحسن» یعنی بر چنان نظامی استوار است که از آن کامل تر تصور نمی شود».[۱۱]

در آیه ای دیگر خداوند می فرماید: «الطَّلاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ»[۱۲]؛ طلاق دو بار است پس از آن یا باید او را به طور شایسته نگاه داشت، یا به نیکی رها کرد». منظور از «تسریح به احسان» یعنی رها کردن زن به نحو شایسته و نیکو انجام گیرد و همراه با اذیت و آزار نباشد، و به عبارت روشن تر، این کار به نحو احسن و خوب انجام گیرد. همچنان که در تفسیر نمونه آمده است: «همان طور که رجوع و نگاهداری زن قید «معروف» دارد یعنی نگاهداری باید بر اساس صفا و صمیمیت باشد، جدایی هم مقید به احسان است یعنی جدایی باید از هر گونه امر ناپسندی مانند انتقام جویی و ابراز خشم و کینه خالی باشد».[۱۳]

انجام کار نیک و عمل صالح

همچنان که در آیه ۱۰ سوره زمر آمده است: «قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَةٌ»[۱۴]؛ بگو ای بندگان مومن از پروردگارتان پروا کنید، برای کسانی که در این دنیا نیکی کنند [و اعمال صالح انجام دهند] پاداش نیکو است. در این آیه «احسان» در مورد انجام عمل صالح و نیکو و بروز رفتارهای شایسته به کار رفته است.

و در سوره انعام آمده است: «ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ تَمَامًا عَلَی الَّذِی أَحْسَنَ»؛[۱۵] به موسی کتاب آسمانی دادیم، برای اینکه نعمت را بر کسی که نیکی [و اعمال صالح] انجام داده بود... . در این آیه اعطای کتاب آسمانی به خاطر انجام رفتار نیک و اعمال صالح از سوی حضرت موسی یا کلیه پیروان او (بنابر اختلاف تفاسیر) ذکر شده است.[۱۶]

البته روشن است که نیکی و انعام و تفضل به غیر، که یکی از معانی کاربردی احسان است و قبلاً از آن بحث شد، از جهت اینکه به خودی خود یک کار خوب و نیک و رفتاری صالح محسوب می شود، داخل در محدوده این معنی سوم بوده و این معنای از احسان شامل آن نیز می شود.

در کتاب مفاهیم اخلاقی دینی قرآن مجید در این باره چنین آمده است: «فعل «أحسن» که مصدر آن «احسان» است، یکی از اصطلاحات اخلاقی اساسی در قرآن می باشد، عموماً معنای آن «نیکی کردن» است، اما در کاربرد عملی قرآن، این واژه عمدتاً به دو نوع ویژه از «نیکی» اطلاق می شود: تقوا و پرهیزکاری نسبت به خداوند و همه اعمال انسانی که از آن سرچشمه می گیرد و اعمالی که محرک آن روح حِلم است».[۱۷] سپس با ذکر قسمتی از این آیه: «مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ»[۱۸]؛ هر کس پروا و شکیبایی پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمی گذارد، اطلاق اول را توضیح می دهد که: «باید خاطر نشان ساخت که در اینجا محتوای معنایی احسان به تقوا و صبر تعریف شده است که هر دوی آنها از خاصه های انسان مؤمن است.»[۱۹]

نویسنده سپس با ذکر آیه «وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ * الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»[۲۰]؛ و برای نیل به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن هم چند آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده شده است، بشتابید. کسانی که در راحت و رنج انفاق می کنند و خشم خود را فرو می خورند و از مردمان در می گذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد، معنی دوم را توضیح می دهد و می نویسد: «کسی که همیشه خواهان دستگیری از مستمندان می باشد، دیر خشم، بخشنده تأذیها و چشم پوشنده از قصاص و تلافی کردن است، همه اینها تجسم و تجلی فضیلت حلم است.»[۲۱]

در کتاب مذکور، اگر چه فقط به همین دو معنی و کاربرد برای واژه احسان اشاره شده و از کاربرد دیگر این واژه غفلت شده است اما این مطلب کتاب قابل توجه است که یکی از کاربردها و معانی احسان را معادل اعمالی می گیرد که ناشی از تقوا و پرهیزکاری می باشد، و این را می توان ادعا نمود که در برخی از کاربردهای واژه احسان در قرآن کریم، این لفظ تقریباً مترادف با رعایت تقوا و پرهیزکاری که شرط اصلی آن اخلاص و نیّت پاک است به کار رفته است. و از صریح ترین آیات در این زمینه، آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره مرسلات است که در آنها واژه «محسنین» هم طراز و هم سنگ واژه «متقین» گرفته شده است و می توان از آن، مقدار ارتباط معنایی «احسان» و تقوا را بدست آورد: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلالٍ وَعُیُونٍ * وَفَوَاکِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ * کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ»؛ پرهیزکاران در سایه ساران و [کنار] چشمه سارانند و میوه هایی که دلخواهشان است، به خاطر کارهایی که کردند، بخورند و بنوشند [خوش و] گوارا، ما بدین گونه نیکوکاران را جزا می دهیم.

احسان در روایات

  • امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خدا را به خدا بشناسید و رسول را به رسالتش ‍و صاحبان فرمان را به امر به معروف و دادگرى و نیکوکارى بشناسید.[۲۲]
  • از امام صادق علیه السلام از آیه «و بالوالدین احسانا» سئوال شد که معنى (احسان) چیست؟ آن حضرت فرمود: به آنها به خوبى همکارى کنى و آنها را به زحمت نیندازى که آنها از تو چیزى را بخواهند که به آن نیاز دارند، اگرچه به آنها محتاج و مستمند نباشند. به درستى که خداوند متعال مى فرماید: (هرگز خیر و نیکى را درک نمى کنید تا آن که احسان و بخشش کنید آن چه را که دوست دارید) سپس فرمود: وقتى یکى از آنها یا هر دو به پیرى رسند به آنها حتى اُفّ نگویید اگر آنها را آزار و اذیت می رساند؛ و اگر تو را کتک زدند نباید بر آنها بانگ بزنى و با آنها نیکو سخن بگو و مراد از قول کریم این است که خدا شما را بیامرزد و (مراد از روى رحمت بال تواضع را برایشان فرود آور) این است که با چشم درشت به آنها نگاه نکن و از روى مهربانى به آنها بنگر و مبادا صدایت را از صداى آنها بلندتر کنى و دست خود را از دست آنها بلندتر کنى و خودت را به جلوتر بیندازى.[۲۳]
  • از امام صادق علیه السلام نقل شد که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: آیا به شما خبر بدهم که بهترین خلق در دنیا و آخرت چه کسى است: عفو و گذشت از کسى که به شما ستم روا داشته است و صله رحم کنى از کسى که از شما بریده است و احسان و نیکى کنى به آن کس که به شما بدى کرده است و عطاء بخشش کنى به کسى که شما را محروم ساخته است.[۲۴]
  • امام على علیه السلام فرمود: یارى نمودن مالى بهترین عمل است و نیکوترین احسان و بخشش کمک مالى به برادران مؤمن است. [۲۵]
  • امام رضا علیه السلام فرمود: بکارگیرى عدل و احسان و نیکویى، موجب دوام و باقى ماندن نعمت مى شود.[۲۶]
  • پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر کس در انجام حاجات برادر دینى اش بکوشد، مثل آن است که هزار سال، خداوند را عبادت کرده به این ترتیب که روزها را روزه و شب ها را به نماز ایستاده باشد.[۲۷]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: هر مؤمنى که دست رد بر سینه برادر نیازمندش بزند با این که می تواند از پیش خود یا دیگران نیاز او را برآورد، خداوند روز قیامت او را با روى سیاه و چشم کبود و دست هاى به گردن بسته محشور مى کند و سپس گفته مى شود: این است خیانت کارى که به خدا و پیامبرش خیانت کرده، آنگاه او را به دوزخ می برند.[۲۸]
  • روزى امام علی علیه السلام به کمیل فرمود: به خانواده ات دستور بده تا در تحصیل مکارم اخلاق بکوشند و در تاریکى هاى شب به انجام حاجات مردم و رفع نیازمندى هاى آنها بپردازند. سوگند به خدایى که جان من در دست اوست! هیچ کس بر دل انسان مؤمنى سرور و شادمانى وارد نمی کند مگر آن که خداوند از این عمل خیر، مایه لطفى مى آفریند که در موقع نزول بلا و به هنگام گرفتارى سریع تر از سرعت سیلاب در سراشیبى به امداد او مى رسد و او را از گرفتارى نجات مى دهد.[۲۹]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نیکویى هشتاد دست بگردد، همه آنها اجر مى گیرند بى آن که از اجر صاحب احسان چیزى کم و کسر گردد.[۳۰]
  • حضرت علی(ع) درباره تفاوت رعایت عدل با رعایت احسان می فرماید: «العدل الانصاف و الاحسان التفضل؛ عدل رعایت انصاف و احسان انعام و بخشش است».[۳۱]
  • در مورد معنای خوبی به دیگران، در نهج البلاغه آمده است: «أحسنوا فی عقب غیرکم تُحفظوا فی عقبکم؛ به بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما حفظ شود».[۳۲]

پانویس

  1. ابن فارس، معجم مقابیس اللغه، ج ۲، ص ۵۷.
  2. احزاب/۵۲.
  3. عنکبوت/۸.
  4. قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، ج ۲ ، ص ۱۳۴-۱۳۵.
  5. محمود روحانی، المعجم الأحسایی لالفاظ القرآن الکریم، ج ۱، ص ۴۰۶ و ج ۲، ص ۷۳-۷۵.
  6. بقره/۸۳
  7. آیاتی به همین مضمون: انعام/ ۱۵۱، احقاف/۱۵، عنکبوت۸
  8. الرحمن/۶۰
  9. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، ص ۲۳۶ ـ ۲۳۷، دارالقلم، دمشق، ۱۴۱۲ هـ.
  10. سجده/۷
  11. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۱۲۳.
  12. بقره/ ۲۲۹
  13. همان، ج۲، ص ۱۱۸؛ علاوه بر آیاتی که از آنها در متن بحث شد در آیات زیر نیز واژة احسان در معنی فوق به کار رفته است: بقره/۱۰۰ و ۱۷۸، کهف/ ۳۰ غافر/ ۶۴ تغابن/۳.
  14. زمر/۱۰
  15. انعام/ ۱۵۴
  16. درباره آیاتی که واژه احسان در آنها در این معنی و وجه سوم، به کار رفته است رجوع کنید به: نحل/ ۳۰، نمل ۹۰ رحمن/ ۶۰، آل عمران/ ۱۷۲، مائده/ ۹۳، یونس/ ۲۶، زمر/ ۱۰، اسراء/ ۷، نساء/ ۱۲۸، قصص/ ۷۷ و بقره/ ۱۹۵.
  17. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی در قرآن مجید، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، ص ۴۵۹.
  18. یوسف/ ۹۰.
  19. پیشین، ص۴۶۳.
  20. آل عمران/۱۳۳ و ۱۳۴.
  21. پیشین، ص۴۶۳.
  22. الکافى، ج۱، ص۸۵
  23. من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۴۰۷
  24. وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۷۲
  25. مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۱۰
  26. همان، ج۱۱، ص۳۱۷
  27. بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۵
  28. الکافی، ج۲، ص۳۶۷
  29. بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۱۴
  30. همان، ج۹۳، ص۱۷۵
  31. سیدرضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱، دارالهجرة قم
  32. سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۲۶۴.

منابع

  • "بررسی مفهوم احسان و محسنین در قرآن کریم"، علی‌اصغر تجری، مجله معارف، مرداد ۱۳۸۶، شماره ۴۸.