احترام به قرآن: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{متوسط}} |
− | |||
− | احترام به قرآن به معنای بزرگداشت | + | احترام به [[قرآن کریم]]، به معنای تکریم و بزرگداشت این کتاب الهی است. آیاتی از قرآن مجید، به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است. |
− | + | ==احترام قرآن از دیدگاه قرآن== | |
− | + | از نگاه [[قرآن|قرآن مجید]]، برخی از امور، لایق احترام بوده و [[خداوند]] متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده و مقدس شمرده است؛<ref> طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم، انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۶، ص۲۱۱.</ref> از جمله: احترام به [[کعبه]]، [[مسجدالحرام]]، [[مسجد الاقصى|مسجد الاقصی]]، [[مقام ابراهیم]] و احترام به خود قرآن. | |
− | + | احترام به قرآن در [[آیه|آیات]] مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می کنند. | |
− | + | ===بیان عظمت قرآن=== | |
− | + | خداوند متعال در هر آیه ای که از خود قرآن سخن گفته، آن را با عظمت یاد کرده است، از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت «مجید» ذکر کرده است: {{متن قرآن|«ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ»}}<ref>[[سوره ق]]/۱.</ref> قاف، سوگند به قرآن مجید. | |
− | + | از این آیه دو نکته بدست می آید: اول این که [[حروف مقطعه]] در آغاز [[سوره]] برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجید" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آن جا که قرآن، عظمت و شرافتى بى پایان دارد، کلمه "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالى و برنامههایش آموزنده و حیاتبخش است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۲، ص۲۲۷.</ref> | |
− | + | و در جای دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ»}}<ref>[[سوره بروج]]/۲۱.</ref> (این آیات، سحر و دروغ نیست) بلکه قرآن با عظمت است. | |
− | و | + | صفت مجید براى قرآن در اینجا، جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایدارى آن است.<ref>طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج۳، ص۳۱۹.</ref> |
− | + | در آیه دیگری در بزرگداشت و تجلیل قرآن می فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فىِ کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»}}<ref>[[سوره واقعه]]/۷۷-۷۹.</ref> آن، قرآن کریمى است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمىتوانند به آن دست زنند (دست یابند). | |
− | + | منظور از مس قرآن، صرفاً دست کشیدن ظاهری به خطوط آن نیست؛ بلکه علم به معارف آن بوده که جز پاکان، کسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.<ref>تفسیرالمیزان، ج۱۹، ص ۲۳۷.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | همچنین آیات ۳-۴ [[سوره زخرف]]، به این مطلب اشاره دارد: {{متن قرآن|«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»}}؛ ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید، و آن در «أمّ الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است! | |
− | و | + | پس قرآنى که در کتاب مکنون است به حریم قدسی آن دست کسى نمىرسد؛ مگر آن که از لوث [[گناه|گناهان]] و محرّمات پاک شده و دل را از توجه به کثرات و منیّتها و از پلیدى حدود و تعینات (مسائل روزمره)، خالى و پاکیزه بکند.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۰۸، ج۱۳، ص۵۴۲.</ref> بنابراین احترامات باطنى قرآن و عمل کردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام الله می باشد.<ref>تفسیر اطیبالبیان، ج۱، ص۶۰.</ref> |
− | خداوند | + | ===حفظ حرمت قرآن=== |
+ | این گروه از آیات، شامل آیاتی می شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می کند: {{متن قرآن|«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَیکمْ فىِ الْکتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایاتِ اللَّهِ یکفَرُ بهِا وَ یسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...»}}.<ref>[[سوره نساء]]/۱۴۰.</ref> و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید، افرادى آیات خدا را انکار و [[استهزاء]] مىکنند با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهید بود... | ||
− | + | دلالت حرمت داشتن [[قرآن]] به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانه روح [[نفاق]] است؛ زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمی تواند در مجلسى شرکت کند که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود و او اعتراض نکند یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۷۳.</ref> فلذا در ذیل آیه شریفه می فرماید: {{متن قرآن|«...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَالْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً»}} ...خداوند، منافقان و کافران را همگى در [[دوزخ]] جمع مىکند. | |
− | + | و در آیه دیگری، استهزاءکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل [[شیطان|شیطانی]] نامیده است: {{متن قرآن|«وَ إِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّک الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»}}<ref>[[سوره انعام]]/۶۸.</ref> هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزاء مىکنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین! | |
− | + | خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی دارند، قوم ظالم نامیده است.<ref>قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ج۳، ص۲۸۴.</ref> | |
− | + | آیه دیگری که در این رابطه می توان اشاره نمود، آیه ای است که در آن سخن از آداب [[تلاوت قرآن]] و گوش دادن به آن می باشد: {{متن قرآن|«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون»}}<ref>[[سوره اعراف]]/۲۰۴.</ref> هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید! | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود این است که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست. در مقابل، روایات متعددى از معصومین علیهم السلام بر عدم وجوب استماع قرآن در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم بدست می آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، یک حکم [[استحباب|استحبابى]] است؛ یعنى شایسته و مستحب است که اگر کسى قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند؛ چون قرآن تنها کتاب قرائت نیست بلکه کتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاکید شده که در بعضى روایات از آن تعبیر به [[واجب]] شده است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۷۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | [ | + | * [https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/13087/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 "احترام به قرآن"، روح الله رضایی، پرتال جامع علوم و معارف قرآن]، تاریخ بازیابی: ۲۹ آذر ۱۳۹۱. |
+ | {{قرآن}} | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
− | |||
[[رده:آداب قرآن]] | [[رده:آداب قرآن]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۸
احترام به قرآن کریم، به معنای تکریم و بزرگداشت این کتاب الهی است. آیاتی از قرآن مجید، به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است.
احترام قرآن از دیدگاه قرآن
از نگاه قرآن مجید، برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده و مقدس شمرده است؛[۱] از جمله: احترام به کعبه، مسجدالحرام، مسجد الاقصی، مقام ابراهیم و احترام به خود قرآن.
احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می کنند.
بیان عظمت قرآن
خداوند متعال در هر آیه ای که از خود قرآن سخن گفته، آن را با عظمت یاد کرده است، از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت «مجید» ذکر کرده است: «ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ»[۲] قاف، سوگند به قرآن مجید.
از این آیه دو نکته بدست می آید: اول این که حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجید" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آن جا که قرآن، عظمت و شرافتى بى پایان دارد، کلمه "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالى و برنامههایش آموزنده و حیاتبخش است.[۳]
و در جای دیگر می فرماید: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ»[۴] (این آیات، سحر و دروغ نیست) بلکه قرآن با عظمت است.
صفت مجید براى قرآن در اینجا، جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایدارى آن است.[۵]
در آیه دیگری در بزرگداشت و تجلیل قرآن می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فىِ کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»[۶] آن، قرآن کریمى است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمىتوانند به آن دست زنند (دست یابند).
منظور از مس قرآن، صرفاً دست کشیدن ظاهری به خطوط آن نیست؛ بلکه علم به معارف آن بوده که جز پاکان، کسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.[۷]
همچنین آیات ۳-۴ سوره زخرف، به این مطلب اشاره دارد: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»؛ ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید، و آن در «أمّ الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است!
پس قرآنى که در کتاب مکنون است به حریم قدسی آن دست کسى نمىرسد؛ مگر آن که از لوث گناهان و محرّمات پاک شده و دل را از توجه به کثرات و منیّتها و از پلیدى حدود و تعینات (مسائل روزمره)، خالى و پاکیزه بکند.[۸] بنابراین احترامات باطنى قرآن و عمل کردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام الله می باشد.[۹]
حفظ حرمت قرآن
این گروه از آیات، شامل آیاتی می شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می کند: «وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَیکمْ فىِ الْکتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایاتِ اللَّهِ یکفَرُ بهِا وَ یسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...».[۱۰] و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید، افرادى آیات خدا را انکار و استهزاء مىکنند با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهید بود...
دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانه روح نفاق است؛ زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمی تواند در مجلسى شرکت کند که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود و او اعتراض نکند یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛[۱۱] فلذا در ذیل آیه شریفه می فرماید: «...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَالْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» ...خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مىکند.
و در آیه دیگری، استهزاءکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل شیطانی نامیده است: «وَ إِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّک الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[۱۲] هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزاء مىکنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین!
خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی دارند، قوم ظالم نامیده است.[۱۳]
آیه دیگری که در این رابطه می توان اشاره نمود، آیه ای است که در آن سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن می باشد: «وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون»[۱۴] هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید!
آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود این است که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست. در مقابل، روایات متعددى از معصومین علیهم السلام بر عدم وجوب استماع قرآن در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم بدست می آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، یک حکم استحبابى است؛ یعنى شایسته و مستحب است که اگر کسى قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند؛ چون قرآن تنها کتاب قرائت نیست بلکه کتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاکید شده که در بعضى روایات از آن تعبیر به واجب شده است.[۱۵]
پانویس
- ↑ طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم، انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۶، ص۲۱۱.
- ↑ سوره ق/۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۲۲، ص۲۲۷.
- ↑ سوره بروج/۲۱.
- ↑ طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن، تهران، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج۳، ص۳۱۹.
- ↑ سوره واقعه/۷۷-۷۹.
- ↑ تفسیرالمیزان، ج۱۹، ص ۲۳۷.
- ↑ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۰۸، ج۱۳، ص۵۴۲.
- ↑ تفسیر اطیبالبیان، ج۱، ص۶۰.
- ↑ سوره نساء/۱۴۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۷۳.
- ↑ سوره انعام/۶۸.
- ↑ قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ سوره اعراف/۲۰۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۷، ص۷۱.
منابع
- "احترام به قرآن"، روح الله رضایی، پرتال جامع علوم و معارف قرآن، تاریخ بازیابی: ۲۹ آذر ۱۳۹۱.