سردار کابلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
حیدر قلی خان قزلباش یا سردار کابلی عالم دینى، فیلسوف، فقیه اصولى، محدث، متكلم، رجالى، مورخ و ریاضیدان قرن چهاردهم قمرى بود. اصل او از ایران و از قزلباشان است اما او در کابل به دنیا آمد.
+
'''علامه حیدر قلی خان قزلباش''' معروف به «سردار کابلی» (۱۲۹۳ - ۱۳۷۲ ق)، عالم دینى، فیلسوف، [[فقیه]] اصولى، [[محدث]]، متکلم، [[علم رجال|رجالى]]، مورخ و ریاضیدان [[شیعه|شیعی]] قرن چهاردهم قمرى بود.  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام شخصیت =
 +
|نام کامل = حیدر قلی خان قزلباش
 +
|تصویر= [[پرونده:تصویر سردار کابلی.jpg|۲۰۰px]]
 +
|زادروز = ۱۲۹۳ قمری
 +
|زادگاه =  کابل
 +
|وفات = ۱۳۷۲ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]] - [[وادی السلام]]
 +
|اساتید = شیخ علی اصغر تبریزی، [[محدث نوری]]، [[سید حسن صدر]]،...
 +
|شاگردان = غلامرضا کیوان سمیعی،...
 +
|آثار = نظم [[باب حادی عشر]]، شرح [[دعای صباح]]، ترجمه [[انجیل برنابا]]، تحفة الاجله،...
 +
}}
  
==ولادت==
+
==ولادت و خاندان==
علامه حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم [[محرم]] 1293 ق. در محله شیعه نشین قزلباشهای «چنداول» كابل<ref>كابل حدود دویست سال پیش از این پایتخت بوده، این شهر قرار گرفته است چندان مركز شیعیان در غرب كابل واقع شده است. در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا و در بستر جنوبی آبراه كابل پنج شیر قرار دارد. در میان كوههای پست و تپه مانند كه حصار كابل را به وجود می‎آورند.</ref>، به دنیا آمد. اصلش از ایران و از قزلباشان است اما پدرش ساكن افغانستان بود و سردار در كابل به دنیا آمد. سردار کابلی پس از مرگ پدرش (در سن 31 سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.<ref>سردار کابلی، مجله وحید، شماره ۵۸، ص ۹۶۵.</ref>
+
حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم [[ماه محرم|محرم]] ۱۲۹۳ ق. (مطابق با ۲۵ بهمن ماه ۱۲۵۴ ش) در محله «چنداول» (مرکز شیعیان در غرب کابل)، به دنیا آمد. او از خاندان های معروف طایفه قزلباش های [[افغانستان]] بوده است و این قزلباش ها گویا از اعقاب کسانی می باشند که همراه قشون نادرشاه به افغانستان رفتند و در آنجا مقیم شدند. و اعقاب همگی آنها همچون اسلافشان [[شیعه]] بودند.<ref>سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، مرداد ۱۳۴۷ - شماره ۵۶</ref>
  
==دوران تحصیل==
+
حیدرقلی پس از مرگ پدرش (در سن ۳۱ سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.<ref>سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، شماره ۵۸</ref>
  
حیدرقلی كودك چهار ساله بود كه استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اكثر كشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یكی از مهره‎های خطرناك و وابسته به استكبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی مذهب جعفری و كشتار دسته جمعی شیعیان نمود و  
+
وی کودک چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یکی از مهره های خطرناک و وابسته به استکبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی [[مذهب جعفری]] و کشتار دسته جمعی شیعیان نمود و  
نور محمدخان را كه از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می‎شد همراه با خانواده‎اش به یكی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود.  
+
نور محمدخان را که از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می شد همراه با خانواده اش به یکی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ ق) در لاهور مهاجر بودند.
  
خانواده سردار مدت هفت سال (1297 - 1304 ق) در لاهور مهاجر بودند. در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مكتب خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایه‎های علوم جدید را در لاهور فراگرفت و در مكتب خانه، علوم دینی و قرآن را آموخت. در هشت سالگى به خواندن و نوشتن پرداخت. چون داراى استعداد فوق‌ العاده‌اى بود بزودى ریاضیات و زبان انگلیسى را فراگرفت. در 1304 ق پدرش خانواده خود را به [[عراق]] برد و در [[كاظمین]] ساكن كرد. معلم وى در ریاضیات و انگلیسى نیز به همراه آنان مهاجرت كرد و شش سال نیز در عراق به وى آموزش داد و او در حساب و هندسه و هیئت و جغرافى و علوم غریبه صاحب نظر شد. وى همچنین در لغات و ادبیات عربى و فارسى و سانسكریت و هندى و عربى و لاتین دستى توانا داشت.  
+
==تحصیلات==
 +
سردار کابلی از سن پنج سالگی در لاهور به تحصیل اشتغال جست و علاوه از آنچه در مدرسه می آموخت از معلم سر خانه نیز استفاده می کرد. معلم او شخصی بود به نام سید سلامتعلی که سردار کابلی در نزد او انگلیسی و [[ریاضی]] را می آموخت. او در همین شهر به سبب اختلاط با مردم هندی را نیز فراگرفت.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref> در ۱۳۰۴ ق پدرش خانواده و خدمتکاران و اطرافیان خود را به [[عراق]] برد و در [[کاظمین]] ساکن کرد.<ref>مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.</ref> 
  
حیدرقلی نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز كرد. وی پس از شش سال تلاش بی‎وقفه توانست بر قله اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حكیم، دانشمند و مجتهد بزرگ می‎شناختند. او فقه و اصول را در محضر علامه میرزا محمدعلى رشتى چهاردهى و شیخ على ‌اصغر تبریزى و دیگران فراگرفت و فلسفه را نزد استادان بزرگ آن آموخت.
+
در عراق سردار کابلی همچنان به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و در ضمن آن، در نزد همان معلم وى در ریاضیات و انگلیسى، که به همراه آنان مهاجرت کرده بود تحصیل نموده آنها را تکمیل نمود. همچنین در نزد یکی مدرسین عالیمقام آن روز به نام شیخ علی اصغر تبریزی که سردار خود از او با تجلیل نام می برده و او را ادیبی [[فقیه]] و متکلمی عارف معرفی می نموده است ادبیات و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و [[علم کلام|کلام]] را فراگرفت.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
  
==اقامت در کرمانشاه==
+
در این ایام او به واسطه رفت و آمد پدرش در [[عتبات عالیات|عتبات]] و دیدار او با عالمان عراق، با [[محدث نوری]] و [[سید حسن صدر]] آشنا می گردد و از ارشادات و تشویق های آنها در مطالعات خود بهره مند می گردد. به عنوان نمونه با توصیه مرحوم صدر، «الفیه» ابن مالک و «[[تجرید الاعتقاد]]» [[خواجه طوسی]] را حفظ می نماید.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
در 1310 ق در خدمت پدر عازم ایران شد و در كرمانشاه با شیخ عبدالرحمان شافعى مكى ملاقات كرد و مجذوب كمالات وى گشت و در همان جا ماندگار شد. او از شیخ خود، چهاردهى و سید حسن صدر و سید عباس لارى و محدث قمى و سید آقا یحیى تهرانى و سید محسین امین و شیخ آقا بزرگ تهرانى داراى اجازه بود. شیخ مرتضى گیلانى نجفى از شاگردان وى مى‌ باشد. سردار كابلى استاد ریاضى و هندسه آیت‌ اللَّه حجت بود. پدرش قبل از مرگ سرپرستى خانواده‌‌ى خود را به وى سپرد و او را ملقب به سردار كرد. سردار كابلى در كرمانشاه به نشر [[احكام]] و تالیف و تصنیف مشغول شد.
 
 
او همچنین در آنجا فن «كیمیا» گری را از دانشمندانی كه با وی دیدار داشتند آموخت و به نتایجی بسیار ارزنده دست یافت.  
 
  
==مشایخ اجازه==
+
سردار کابلی سپس در خدمت پدر عازم [[ایران]] شد. در هنگام ساکن شدن در کرمانشاه گر چه از عمر سردار کابلی ۱۷ سال بیشتر نمی گذشت، اما چون از تربیت کامل و تحصیلات مرتبط برخوردار شده بود جوانی فاضل و آراسته به کمالات نفسانی شناخته می شد. او در کرمانشاه نیز همچنان شبانه روز به آموختن انواع علوم و فنون مشغول بود. و علاوه از استفاده از عالمان آن دیار از عالمانی که از راه کرمانشاه به عراق می رفتند یا از آنجا باز می گشتند و مدتی را در کرمانشاه می ماندند استفاده می نمود و آنان را به منزل دعوت می کرد و گاهی چند ماه با وسائل رفاه و آسایشی که در اختیار داشت از آنان پذیرایی می نمود و از خوان فضل و کمال آنها بهره می برد.
  
حكیم وارسته علامه سردار كابلی پس از كسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامی و استوانه‎های بزرگ حوزه همچون:
+
از جمله این افراد شیخ عبدالرحمان شافعى مکى بود که در حین عبور از عراق با سید حسن صدر دیدار نمود و به توصیه او در کرمانشاه به منزل سردار وارد شد. سردار نزد این شخص علومی از قبیل اوفاق و اعداد و رمل و جفر و غیرها (علوم غریبه) را فرا گرفت. همچنین از او که تبحر تامی در [[ادبیات عرب]] داشت با مبنا قرار دادن [[دیوان (شعر)|دیوان]] متنبی فنون مختلف معانی و بیان و قواعد ادبی را بخوبی آموخت. <ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
  
# آیت الله سید حسن صدر
+
سردار کابلی در مدت اقامت در کرمانشاه همچنین چندین بار به عراق و داخل ایران و یکبار هم به هندوستان سفر نمود و در هر یک از شهرهای [[نجف]]، [[بغداد]]، [[کاظمین]]، [[کربلا]]، [[تهران]]، [[مشهد]] و بمبئی مدتی اقامت کرد و از عالمان این شهرها کسب علم نمود. <ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، مهر ۱۳۴۷، شماره ۵۸</ref>
# آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
+
===مشایخ اجازه===
# آیت الله حاج سید عباس لاری
 
# آیت الله حاج [[شیخ عباس قمی]]
 
# آیت الله سید یحیی خراسانی
 
# آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی
 
  
مفتخر به دریافت «اجازه» و نقل روایات گردد.
+
حکیم وارسته علامه سردار کابلی پس از کسب مدارج علمی و رسیدن به درجه [[اجتهاد]] و [[فتوا]]، موفق شد از رجال نامی و [[مشایخ]] بزرگ حوزه علمیه [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایات دریافت کند:
  
==آشنایی با زبانهای خارجی==
+
#آیت الله [[سید حسن صدر]]
 +
#آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
 +
#آیت الله حاج سید عباس لاری
 +
#آیت الله حاج [[شیخ عباس قمی]]
 +
#آیت الله سید یحیی خراسانی
 +
#آیت الله [[شیخ آقا بزرگ تهرانی]]
  
سردار همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حكمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای زنده جهان (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی كامل پیدا كرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تكلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از كتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد كرد. و نیز كتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده‎هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.<ref>نگارنده بدان اشعار دست نیافته است.</ref>
+
==آثار و تألیفات==
  
==میراث فرهنگی و تألیفات سردار کابلی==
+
آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه های عمومی و شخصی در [[ایران]] وجود دارد. از مجموع ۳۲ جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می گردد:
 +
[[پرونده:Qeble.jpg|thumb|left|تحفة الأجلة فی معرفة القبلة  - یکی از آثار سردار کابلی]]
 +
#کتاب اربعین (این کتاب حاوی چهل [[حدیث]] در فضایل [[امام علی]] علیه السلام از طرق [[اهل سنت]] می باشد.)
 +
#نظم [[باب حادی عشر]]
 +
#شرح [[دعای صباح]]
 +
#رساله در معرفت (جوّ)
 +
#ترجمه [[انجیل برنابا]]<ref>مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.</ref>
 +
#«تبصرة الحر فى تحقیق الکر» در بیان انطباق تحقیقى بین وزن و مساحت و حجم
 +
#«تحفة الاحباب» در بیان آیات [[قرآن]]
 +
#«تحفة الاجله فی معرفة القبلة» در شناخت [[قبله]] که براى فهم کتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است
 +
#«العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص» در اعمال فلکى
 +
#کتابى در «المساحه» ترجمه از انگلیسى
 +
#«غایه التعدیل فى معرفه حقیقه الاوزان والمکاییل»
 +
#«کشف القناع فى تحقیق المیل والذراع»
 +
#«مناهج الوفاق»، در اعداد
 +
#شرح حدیث [[امیرالمومنین]] علیه السلام در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید
 +
#«دیوان [[ابوطالب]] علیه السلام» و شرح «لامیه‌ى» آن
 +
#شرح «تهذیب المنطق»
 +
#شرح «خطبه‌ى [[حضرت زینب]] سلام الله علیها»
 +
#«مصباح القواعد»، در قواعد علوم [[ریاضى]]
 +
#«الدرر النثیره»، شبیه به «کشکول» در سه مجلد<ref>[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۳، ص۲۱۸.</ref>
 +
#حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی<ref>[http://mashrootiat.pchi.ir/show.php?page=contents&id=۱۵۲۴۶ حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران]، بازیابی:۲۵ اسفند ۱۳۹۵</ref>
  
آثار ارزشمندی در زمینه‎های مختلف از وی به یادگار مانده است كه بیشتر آنها به صورت پراكنده در كتابخانه‎های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد از مجموع 32 جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می‎گردد:
+
==ویژگی‌های علمی==
  
# كتاب اربعین (این كتاب حاوی چهل حدیث در فضایل [[امام علی]] علیه السلام از طرق اهل سنت می‎باشد.)
+
===آشنایی با زبانهای خارجی===
# نظم باب حادی عشر
 
# شرح دعای صباح
 
# درّ النثیر
 
# رساله در معرفت (جوّ)
 
# غایه التعدیل (قبله شناسی)
 
# ترجمه انجیل برنابا و...
 
  
==اثبات درستی قبله مسجد مدینه توسط سردار كابلی==
+
سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول ([[فلسفه]]، [[حکمت]] و هیئت) و منقول ([[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]) به زبانهای عربی، انگلیسی، عبری و اردو آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند [[مسیحیت|مسیحی]] عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد کرد. و نیز کتاب «[[انجیل برنابا]]» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.
  
[[علامه مجلسی]] محدث بزرگ شیعه معتقد بود كه محراب قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینكه سردار كابلی اكثر محرابهای موجود زمان خود را منحرف، از قبله می‎دانست و خود با اندك انحراف از محراب مساجد نماز می‎گزارد، با نبوغی كه در هیئت و حكمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد و حكیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است كه محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را از معجزات بارز مكتب اسلام دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.<ref>می‎توانید به كتاب «قبله شناسی» سردار كابلی یا زندگانی سردار كابلی، تألیف مرحوم كیوان سمیعی مراجعه كنید. </ref>
+
===اثبات درستی قبله مسجدالنبی===
  
== خط سردار کابلی==
+
[[علامه مجلسی]] محدث بزرگ [[شیعه]] معتقد بود که [[قبله]] [[مسجد النبی|مسجد مدینه]] از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینکه سردار کابلی اکثر [[محراب|محرابهای]] موجود زمان خود را منحرف از قبله می دانست و خود با اندک انحراف از محراب مساجد [[نماز]] می گزارد، با نبوغی که در هیئت و حکمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده [[ریاضی]] مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد کند و حکیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است که محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله را از [[معجزه|معجزات]] بارز مکتب [[اسلام]] دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.<ref>می توانید به کتاب «قبله شناسی» سردار کابلی یا زندگانی سردار کابلی، تألیف مرحوم کیوان سمیعی مراجعه کنید. </ref>
  
او علاوه بر فضایل و مناقبی كه داشت هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شكسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می‎توان از حواشی سردار بر كتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایه التعدیل» مشاهده نمود كه هر دو كتاب به طریق افست چاپ گردیده است.
+
===خوشنویسی===
  
==سردار كابلی در آیینه اخلاق==
+
او علاوه بر فضایل و مناقبی که داشت، هنرمند خوبی بود و در [[خط نستعلیق]] و [[خط شکسته نستعلیق|شکسته]] قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می توان از حواشی سردار بر کتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایة التعدیل» مشاهده نمود که هر دو کتاب به طریق افست چاپ گردیده است.
  
سردار كابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود او از ‎آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی كلمه بود و نه به فكر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشكر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف می‎بارید.  
+
===تسلط در علم هیئت و ریاضی===
 +
[[علامه حسن زاده آملی]] که خود ریاضیدان متبحر عصر ماست و کتابها و رساله های متعددی در هیئت و ریاضیات دارد، در مورد ایشان می نویسند: روحانى بزرگ حیدرقلى بن نورمحمد معروف به سردار کابلى‏، از مفاخر و ذخائر علمى عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وى بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمى متضلع، و در هیات و نجوم کاملى متبحر بود، و در استخراج از زیجات خریت در صناعت بود. زیج بهادرى محلى به حواشى و تعلیقات استادانه ماهرانه به دست خط مبارکش در تصرف راقم است که بر حدت فهم و تبحر او، و کثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است. رساله بسیار گرانقدر و ارزشمند «تحفة الاجلة فى معرفة القبله» به عربى و فارسى یکى از آثار وجودى او است که بر علو مقام علمى او ح‏جتى بالغ است. نگارنده احدى از علماى عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلک و ریاضیات عالیه به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج [[ابوالحسن شعرانى|میرزا ابوالحسن شعرانى]]، و جناب سردار کابلى، نمى شناسد، رضوان الله علیهما.<ref>تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، ص ۱۰۵</ref>
 +
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره‎اش آثار كبر و نخوت دیده نمی‎شد انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می‎رفت زمین را می‎نگریست و وقتی می‎نشست در حال فكر كردن بود. وقتی به كسی می‎رسید با تبسم احوالپرسی می‎كرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می‎آمد می‎گفت: «من ذره‎ای بیش نیستم.» و...  
+
سردار کابلی نه فریفته [[دنیاطلبی|دنیا]] شد و نه مغرور دانش خود. او از  آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی کلمه بود و نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشکر و حشم. از تمام وجود او [[عزت]] و شرف می بارید.  
  
او ظاهری ساده و بی‎آلایش داشت. لباس ساده می‎پوشید، ساده سخن می‎گفت و غذای ساده می‎خورد مهربان بود و با مردم صمیمانه می‎نشست و صادقانه برخورد می‎كرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.  
+
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره اش آثار [[کبر]] و نخوت دیده نمی شد. انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می رفت زمین را می نگریست و وقتی می نشست در حال فکر کردن بود. وقتی به کسی می رسید با تبسم احوالپرسی می کرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می آمد می گفت: «من ذره ای بیش نیستم».  
  
ادب و تواضع آن مرد كریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می‎داشت. بزرگانی كه به كرمانشاه وارد می‎شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می‎رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می‎كرد بدون آنكه ملاحظه‎ای به مقام و مرام و مسلك طرف داشته باشد.  
+
او ظاهری ساده و بی آلایش داشت. لباس ساده می پوشید، ساده سخن می گفت و غذای ساده می خورد. مهربان بود و با مردم صمیمانه می نشست و صادقانه برخورد می کرد. از تمام وجودش [[اخلاص]] و صفا نمایان بود.  
  
==وفات سردار کابلی==
+
[[ادب]] و [[تواضع]] آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می داشت. بزرگانی که به کرمانشاه وارد می شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب [[احترام]] و ادب ابتدا به دیدن آنها می رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می کرد بدون آنکه ملاحظه ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.
  
حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول 1372 ق.  در سن 79 سالگی رحلت نمود و پس از مراسم تشییع و عزاداری در کرمانشاه، تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیكر مطهر او در چهارم جمادی الاول 1372 ق. در میان اشك و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشییع و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر «بوتراب» امام علی علیه السلام به خاك سپرده شد.
+
==وفات==
  
 +
مرحوم حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ قمری در سن ۷۹ سالگی رحلت نمود و پس از مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] و عزاداری در کرمانشاه، [[تابوت]] سردار را طبق وصیت خودش به [[نجف]] اشرف انتقال دادند و در قبرستان [[وادی السلام]] در جوار مرقد مطهر [[امام علی]] علیه السلام به خاک سپردند.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
* تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
+
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۳، ص۲۱۸.(در دسترس در [http://www.rasekhoon.net/mashahir/Show-105170.aspx راسخون]، بازیابی: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲.)
* حیدرقلی سردار کابلی کرمانشاهی، [[اثرآفرینان]]، در دسترس در [http://www.rasekhoon.net/mashahir/Show-105170.aspx راسخون]، بازیابی: 25 اسفند 1392.
+
*سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، سلسله مقالات(شماره های خرداد تا دی ۱۳۴۷ / از شماره ۵۴ تا ۶۱)، در دسترس در [http://www.noormags.ir/view/fa/creator/7180/%DA%A9%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%B3%D9%85%DB%8C%D8%B9%DB%8C?pn=2 نور مگز]، بازیابی: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵.
 +
*تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، قم، قیام، ۱۳۷۳ ش.
 +
 
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:حیدرقلی (4).jpg|alt=سردار کابلی در جوانی|از راست: نور محمدخان، شیر آقا و [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]
 +
پرونده:سید-محمدجواد-نجومی.jpg|از راست: [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]، حسن علامی، [[سید محمدجواد نجومی|سید محمدجواد حسینی نجومی]]، سید محمد میبدی، سید رضا واحدی قمی و [[سید محسن امین|سید محسن حسینی امین]]
 +
پرونده:حیدرقلی (2).jpg|شرح قصیده لامیه ابوطالب سلام الله علیه - یکی از آثار [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]
 +
پرونده:حیدرقلی (1).jpg|نفر وسط: [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی]])
 +
</gallery>
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|سردار کابلی]]
 
[[رده:مجتهدین]]
 
[[رده:مجتهدین]]
[[رده:فقیهان]]
+
[[رده:منجمان]]
 
[[رده:متکلمان]]
 
[[رده:متکلمان]]
 +
[[رده:ریاضیدانان]]
 +
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:تاریخ نویسان]]
 
[[رده:تاریخ نویسان]]
 
[[رده:خطاطان]]
 
[[رده:خطاطان]]
 
[[رده:مدفونین در وادی السلام]]
 
[[رده:مدفونین در وادی السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۹

علامه حیدر قلی خان قزلباش معروف به «سردار کابلی» (۱۲۹۳ - ۱۳۷۲ ق)، عالم دینى، فیلسوف، فقیه اصولى، محدث، متکلم، رجالى، مورخ و ریاضیدان شیعی قرن چهاردهم قمرى بود.

۲۰۰px
نام کامل حیدر قلی خان قزلباش
زادروز ۱۲۹۳ قمری
زادگاه کابل
وفات ۱۳۷۲ قمری
مدفن نجف - وادی السلام

Line.png

اساتید

شیخ علی اصغر تبریزی، محدث نوری، سید حسن صدر،...

شاگردان

غلامرضا کیوان سمیعی،...

آثار

نظم باب حادی عشر، شرح دعای صباح، ترجمه انجیل برنابا، تحفة الاجله،...


ولادت و خاندان

حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم محرم ۱۲۹۳ ق. (مطابق با ۲۵ بهمن ماه ۱۲۵۴ ش) در محله «چنداول» (مرکز شیعیان در غرب کابل)، به دنیا آمد. او از خاندان های معروف طایفه قزلباش های افغانستان بوده است و این قزلباش ها گویا از اعقاب کسانی می باشند که همراه قشون نادرشاه به افغانستان رفتند و در آنجا مقیم شدند. و اعقاب همگی آنها همچون اسلافشان شیعه بودند.[۱]

حیدرقلی پس از مرگ پدرش (در سن ۳۱ سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.[۲]

وی کودک چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یکی از مهره های خطرناک و وابسته به استکبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی مذهب جعفری و کشتار دسته جمعی شیعیان نمود و نور محمدخان را که از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می شد همراه با خانواده اش به یکی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ ق) در لاهور مهاجر بودند.

تحصیلات

سردار کابلی از سن پنج سالگی در لاهور به تحصیل اشتغال جست و علاوه از آنچه در مدرسه می آموخت از معلم سر خانه نیز استفاده می کرد. معلم او شخصی بود به نام سید سلامتعلی که سردار کابلی در نزد او انگلیسی و ریاضی را می آموخت. او در همین شهر به سبب اختلاط با مردم هندی را نیز فراگرفت.[۳] در ۱۳۰۴ ق پدرش خانواده و خدمتکاران و اطرافیان خود را به عراق برد و در کاظمین ساکن کرد.[۴]

در عراق سردار کابلی همچنان به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و در ضمن آن، در نزد همان معلم وى در ریاضیات و انگلیسى، که به همراه آنان مهاجرت کرده بود تحصیل نموده آنها را تکمیل نمود. همچنین در نزد یکی مدرسین عالیمقام آن روز به نام شیخ علی اصغر تبریزی که سردار خود از او با تجلیل نام می برده و او را ادیبی فقیه و متکلمی عارف معرفی می نموده است ادبیات و فقه و اصول و کلام را فراگرفت.[۵]

در این ایام او به واسطه رفت و آمد پدرش در عتبات و دیدار او با عالمان عراق، با محدث نوری و سید حسن صدر آشنا می گردد و از ارشادات و تشویق های آنها در مطالعات خود بهره مند می گردد. به عنوان نمونه با توصیه مرحوم صدر، «الفیه» ابن مالک و «تجرید الاعتقاد» خواجه طوسی را حفظ می نماید.[۶]

سردار کابلی سپس در خدمت پدر عازم ایران شد. در هنگام ساکن شدن در کرمانشاه گر چه از عمر سردار کابلی ۱۷ سال بیشتر نمی گذشت، اما چون از تربیت کامل و تحصیلات مرتبط برخوردار شده بود جوانی فاضل و آراسته به کمالات نفسانی شناخته می شد. او در کرمانشاه نیز همچنان شبانه روز به آموختن انواع علوم و فنون مشغول بود. و علاوه از استفاده از عالمان آن دیار از عالمانی که از راه کرمانشاه به عراق می رفتند یا از آنجا باز می گشتند و مدتی را در کرمانشاه می ماندند استفاده می نمود و آنان را به منزل دعوت می کرد و گاهی چند ماه با وسائل رفاه و آسایشی که در اختیار داشت از آنان پذیرایی می نمود و از خوان فضل و کمال آنها بهره می برد.

از جمله این افراد شیخ عبدالرحمان شافعى مکى بود که در حین عبور از عراق با سید حسن صدر دیدار نمود و به توصیه او در کرمانشاه به منزل سردار وارد شد. سردار نزد این شخص علومی از قبیل اوفاق و اعداد و رمل و جفر و غیرها (علوم غریبه) را فرا گرفت. همچنین از او که تبحر تامی در ادبیات عرب داشت با مبنا قرار دادن دیوان متنبی فنون مختلف معانی و بیان و قواعد ادبی را بخوبی آموخت. [۷]

سردار کابلی در مدت اقامت در کرمانشاه همچنین چندین بار به عراق و داخل ایران و یکبار هم به هندوستان سفر نمود و در هر یک از شهرهای نجف، بغداد، کاظمین، کربلا، تهران، مشهد و بمبئی مدتی اقامت کرد و از عالمان این شهرها کسب علم نمود. [۸]

مشایخ اجازه

حکیم وارسته علامه سردار کابلی پس از کسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا، موفق شد از رجال نامی و مشایخ بزرگ حوزه علمیه اجازه نقل روایات دریافت کند:

  1. آیت الله سید حسن صدر
  2. آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
  3. آیت الله حاج سید عباس لاری
  4. آیت الله حاج شیخ عباس قمی
  5. آیت الله سید یحیی خراسانی
  6. آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی

آثار و تألیفات

آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد. از مجموع ۳۲ جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می گردد:

تحفة الأجلة فی معرفة القبلة - یکی از آثار سردار کابلی
  1. کتاب اربعین (این کتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی علیه السلام از طرق اهل سنت می باشد.)
  2. نظم باب حادی عشر
  3. شرح دعای صباح
  4. رساله در معرفت (جوّ)
  5. ترجمه انجیل برنابا[۹]
  6. «تبصرة الحر فى تحقیق الکر» در بیان انطباق تحقیقى بین وزن و مساحت و حجم
  7. «تحفة الاحباب» در بیان آیات قرآن
  8. «تحفة الاجله فی معرفة القبلة» در شناخت قبله که براى فهم کتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است
  9. «العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص» در اعمال فلکى
  10. کتابى در «المساحه» ترجمه از انگلیسى
  11. «غایه التعدیل فى معرفه حقیقه الاوزان والمکاییل»
  12. «کشف القناع فى تحقیق المیل والذراع»
  13. «مناهج الوفاق»، در اعداد
  14. شرح حدیث امیرالمومنین علیه السلام در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید
  15. «دیوان ابوطالب علیه السلام» و شرح «لامیه‌ى» آن
  16. شرح «تهذیب المنطق»
  17. شرح «خطبه‌ى حضرت زینب سلام الله علیها»
  18. «مصباح القواعد»، در قواعد علوم ریاضى
  19. «الدرر النثیره»، شبیه به «کشکول» در سه مجلد[۱۰]
  20. حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی[۱۱]

ویژگی‌های علمی

آشنایی با زبانهای خارجی

سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حکمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای عربی، انگلیسی، عبری و اردو آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد کرد. و نیز کتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.

اثبات درستی قبله مسجدالنبی

علامه مجلسی محدث بزرگ شیعه معتقد بود که قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینکه سردار کابلی اکثر محرابهای موجود زمان خود را منحرف از قبله می دانست و خود با اندک انحراف از محراب مساجد نماز می گزارد، با نبوغی که در هیئت و حکمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد کند و حکیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است که محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را از معجزات بارز مکتب اسلام دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.[۱۲]

خوشنویسی

او علاوه بر فضایل و مناقبی که داشت، هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شکسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می توان از حواشی سردار بر کتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایة التعدیل» مشاهده نمود که هر دو کتاب به طریق افست چاپ گردیده است.

تسلط در علم هیئت و ریاضی

علامه حسن زاده آملی که خود ریاضیدان متبحر عصر ماست و کتابها و رساله های متعددی در هیئت و ریاضیات دارد، در مورد ایشان می نویسند: روحانى بزرگ حیدرقلى بن نورمحمد معروف به سردار کابلى‏، از مفاخر و ذخائر علمى عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وى بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمى متضلع، و در هیات و نجوم کاملى متبحر بود، و در استخراج از زیجات خریت در صناعت بود. زیج بهادرى محلى به حواشى و تعلیقات استادانه ماهرانه به دست خط مبارکش در تصرف راقم است که بر حدت فهم و تبحر او، و کثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است. رساله بسیار گرانقدر و ارزشمند «تحفة الاجلة فى معرفة القبله» به عربى و فارسى یکى از آثار وجودى او است که بر علو مقام علمى او ح‏جتى بالغ است. نگارنده احدى از علماى عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلک و ریاضیات عالیه به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانى، و جناب سردار کابلى، نمى شناسد، رضوان الله علیهما.[۱۳]

ویژگی‌های اخلاقی

سردار کابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود. او از آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی کلمه بود و نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشکر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف می بارید.

به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره اش آثار کبر و نخوت دیده نمی شد. انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می رفت زمین را می نگریست و وقتی می نشست در حال فکر کردن بود. وقتی به کسی می رسید با تبسم احوالپرسی می کرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می آمد می گفت: «من ذره ای بیش نیستم».

او ظاهری ساده و بی آلایش داشت. لباس ساده می پوشید، ساده سخن می گفت و غذای ساده می خورد. مهربان بود و با مردم صمیمانه می نشست و صادقانه برخورد می کرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.

ادب و تواضع آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می داشت. بزرگانی که به کرمانشاه وارد می شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می کرد بدون آنکه ملاحظه ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.

وفات

مرحوم حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ قمری در سن ۷۹ سالگی رحلت نمود و پس از مراسم تشییع و عزاداری در کرمانشاه، تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر امام علی علیه السلام به خاک سپردند.

پانویس

  1. سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، مرداد ۱۳۴۷ - شماره ۵۶
  2. سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، شماره ۵۸
  3. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  4. مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  5. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  6. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  7. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  8. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، مهر ۱۳۴۷، شماره ۵۸
  9. مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  10. انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۳، ص۲۱۸.
  11. حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، بازیابی:۲۵ اسفند ۱۳۹۵
  12. می توانید به کتاب «قبله شناسی» سردار کابلی یا زندگانی سردار کابلی، تألیف مرحوم کیوان سمیعی مراجعه کنید.
  13. تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، ص ۱۰۵

منابع

  • مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  • انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۳، ص۲۱۸.(در دسترس در راسخون، بازیابی: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲.)
  • سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، سلسله مقالات(شماره های خرداد تا دی ۱۳۴۷ / از شماره ۵۴ تا ۶۱)، در دسترس در نور مگز، بازیابی: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵.
  • تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، قم، قیام، ۱۳۷۳ ش.

آرشیو عکس و تصویر