مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
الميزان فى تفسير القرآن معروف به تفسیر المیزان، از آثار گرانسنگ [[علامه سید محمدحسین طباطبايى]] است. اين تفسير ارزشمند شیعی با موضوع كلامى شيعه- اجتهادى- قرآن به قرآن- اجتماعى- ادبى بلاغى- فلسفى، در قرن 14 و به زبان عربى نگاشته شده است.
+
{{خوب}}{{مشخصات کتاب
 +
|عنوان=الميزان فى تفسير القرآن
 +
|تصویر=[[پرونده:تفسیر المیزان.jpg|300px|left]]
 +
|نویسنده= سید محمدحسین طباطبایی
 +
|موضوع=تفسیر قرآن
 +
|زبان=عربی
 +
|تعداد جلد= ۲۰
 +
|عنوان افزوده1=
 +
|افزوده1=
 +
|عنوان افزوده2=
 +
|افزوده2=
 +
|لینک=[http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39262/الميزان-في-تفسير-القرآن المیزان فی تفسیر القرآن]
 +
}}
  
==مؤلف تفسیر المیزان==
+
'''«المیزان فى تفسیر القرآن»''' اثر ارزشمند علامه [[علامه طباطبایى|سید محمدحسین طباطبایى]] (م، ۱۳۶۰ ش)، از مهمترین [[تفسیر اجتهادی|تفاسیر اجتهادی]] [[شیعه]] به زبان عربی است. مفسر در «تفسیر المیزان»، آیات را به شیوه [[تفسیر قرآن به قرآن]] و با توجه به [[سیاق آیات|سیاق]] تفسیر نموده و پس از آن، به مناسبت به طرح مباحث عمیق [[قرآن|قرآنى]]، [[حدیث|حدیثى]]، [[فلسفه|فلسفى]]، [[عرفان|عرفانى]]، [[اخلاق|اخلاقى]]، ادبى، تاریخى و اجتماعى می‌پردازد.
 +
==مؤلف==
 +
آیت‌الله [[علامه طباطبایى|سید محمدحسین طباطبایی]]، معروف به علامه طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ ش)، فقیه، عارف، فیلسوف و مفسر بزرگ [[شیعه]] در دوران معاصر است.
  
[[علامه طباطبائى]]؛ حكیمى الهى، مفسر قرآن، اسلام شناس و فقیهى بزرگ و دانشمندى آگاه بود كه اندوخته هاى فراوانى در زمینه فلسفه شرق و غرب داشت. او در علومى چون: ادبیات، كلام، نجوم، هیئت و ریاضیات سرآمد بود. آثار علمى او در زمینه هاى مختلف، هر كدام گواه صادقى بر احاطه و عظمت مقام علمى وى است.
+
او از اساتید بزرگی همچون [[سید علی آقا قاضی|سید علی آقای قاضی]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی|محمدحسین غروی اصفهانى]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزای نایینى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]] و [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجّت کوه‌کمرى]] بهره گرفت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۲۵ شمسی به [[قم]] رفت و در آنجا شروع به تدریس دروس [[تفسیر قرآن]] و [[فلسفه]] نمود و شاگردانی چون [[شهید مطهری]]، [[شهید بهشتی]]، [[علامه حسن زاده]] و [[آیت الله جوادی آملی]] پروراند.
  
استاد شهید مطهرى درباره علامه چنین مى گوید: «این مطالب را من همه اش را از علامه طباطبائى گرفته ام؛ یعنى اصولاً من بیشتر مطالبى را كه در كتاب‌ها و نوشته هاى خود دارم، شاید ریشه هایش را از علامه طباطبائى و خصوصاً از المیزان گرفته ام. علامه طباطبائى خیلى شخصیت عجیبى است. ایشان یك سبك بیان و اسلوب خاصى دارند. مطالب عالى، عالى ترین مسائل و معارف را آن چنان به راحتى و در جملات كوتاه بیان مى فرمایند كه وصف ناشدنى است و حتى خودشان هم گاه توجه ندارند؛ یعنى به نظر من ایشان مطالب را در یك حالت الهام مانند مى نویسد».<ref> مهر تابان، ص 44.</ref>
+
علامه طباطبایی علاوه بر «[[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]» آثار ارزشمند دیگری تألیف نمود، از جمله: [[بدایة الحکمه (کتاب)|بدایة الحکمة]]، [[نهایة الحکمه (کتاب)|نهایة الحکمة]]، [[سنن النبی]]، [[شیعه در اسلام]]، [[حاشیة الکفایه|حاشیة الکفایهة]] و [[قرآن در اسلام (کتاب)|قرآن در اسلام]].
  
از جمله تالیفات اوست:
+
==معرفى کتاب‌==
  
تفسیر المیزان، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مبدأ و معاد، سنن النبى، وحى یا شعور مرموز، [[قرآن]] در [[اسلام]]، [[شیعه در اسلام]]، اصول عقاید، بدایة الحكمه، نهایة الحكمة و...<ref> محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی. </ref>
+
«المیزان فی تفسیر القرآن»، یکى از مشهورترین آثار [[علامه طباطبائى]] که در نوع خود کم نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] است و پس از تفسیر «[[التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|التبیان]]» [[شیخ طوسى]] و تفسیر «[[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]]» [[شیخ طبرسى]]، بزرگ ترین و جامع ترین [[تفسیر قرآن|تفسیر]] شیعى و از نظر قوت مطالب علمى و مطلوبیت روش، تفسیر منحصر به فرد بوده و مرجع تألیفات و تحقیقات بسیاری از محققین نیز قرار گرفته است.  
  
==معرفى اجمالى كتاب‌==
+
علامه طباطبایى تفسیر [[قرآن]] را در سال ۱۳۳۳ ش. آغاز کرد و در ۲ آبان ۱۳۵۰ ش. (۲۳ [[ماه رمضان]] ۱۳۹۱ ق) به پایان برد. انگیزه شروع این تفسیر از هنگام تدریس علامه در [[حوزه علمیه قم]] براى طلاب علوم دینى شکل گرفت که وى در نهایت با اصرار شاگردانش به جمع ‌آورى آن دروس پرداخت. آیت‌الله [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]، انگیزه‌ی علامه طباطبایی از نگارش المیزان را مقابله با رواج تطبیق آیات قرآن کریم بر دستاوردهای علوم می‌داند. ایشان بیان می‌کند: «علامه احساس خطر کرد که مبادا اولاً همه‌ی دستاوردهای علوم طبیعی و انسانی غرب پذیرفته شود و ثانیاً از متن قرآن برای تأیید آن‌ها شاهد آورده شود و لذا ایشان با الهام از روش اهل‌بیت به نگارش تفسیر المیزان پرداختند.»
  
« تفسير الميزان»، اثرى است در 20 جلد به زبان عربى در تفسير قرآن كريم، نوشته علامه [[علامه طباطبايى|محمد حسين طباطبايى]]( 1281- 1360 ش.).
+
این کتاب عظیم در واقع موسوعه‌ اى است جامع، مشتمل بر مباحث عمیق [[قرآن|قرآنى]]، [[حدیث|حدیثى]]، [[فلسفه|فلسفى]]، [[عرفان|عرفانى]]، ادبى، اخلاقى، تاریخى، اجتماعى و غیره که با طرحى بى ‌سابقه و شیوه ‌اى محققانه به رشته تحریر درآمده است. این تفسیر ارزنده از نظر صورى و معنوى، رعایت موازین صحیح قرآنى، تفکیک مباحث تفسیرى و روائى و علمى از یکدیگر، نقد و بررسى و تحلیل آراء برخى از مفسران و دیگر موارد مشابه، آنچنان بدیع است که مى‌ توان گفت، در طول تاریخ تفسیر قرآن، کتابى بدین دقت و ظرافت و جامعیت تالیف نشده است.
انگيزه شروع اين تفسير از هنگام تدريس علامه در حوزه علميه قم براى طلاب علوم دينى شكل گرفت كه وى در نهايت با اصرار شاگردانش به جمع ‌آورى آن دروس پرداخت.
 
  
علامه طباطبايى تفسير قرآن را در 1333 ش. آغاز كرد و در 23 رمضان 1391 ق. / 2 آبان 1350 ش. به پايان برد.
+
علامه طباطبایى، پس از نقد و بررسى تمام [[روشهای تفسیری قرآن|روش‌هاى تفسیرى]] در مقام استنتاج بر این باور است که تمامى این روش‌ها از نقیصه‌ اى بزرگ رنج مى ‌برند و آن عبارت است از تحمیل نتایج بحث‌هاى علمى یا فلسفى از خارج بر مدلول آیات، که در این صورت، تفسیر به تطبیق تغییر یافته و تطبیق، تفسیر نام گرفته است و بسیارى از حقایق قرآن مجاز جلوه داده شده و شمارى از آیات [[تأویل|تأویل]] گردیده است. علامه با آگاهى از نقایص روش مفسران پیشین و با عنایت به رعایت ظرایف و دقایق لازم در تفسیر صحیح کتاب خدا و نیز با در نظر داشتن هدفى متعالى، این تفسیر را به نگارش درآورد.
  
تفسیر المیزان، یكى از بزرگ ترین آثار [[علامه طباطبائى]] و به [[حق]] در نوع خود كم نظیر و مایه مباهات و افتخار [[شیعه]] است و پس از تفسیر تبیان [[شیخ طوسى]] و تفسیر مجمع البیان طبرسى، بزرگ ترین و جامع ترین تفسیر شیعى و از نظر قوت مطالب علمى و مطلوبیت روش، تفسیر منحصر به فردى است.
+
علامه در آغاز تفسیر مقدمه ‌اى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سیر تطور تفسیر و روش‌هاى آن دارد. در این مقدمه دیدگاه خود را درباره تفسیر و چگونگى برخورد با آن و تفاوت کلى این برخورد با روش گروهى از [[اخباریان|اخباری]] مسلکان و حشویه که قرآن را از [[حجیت ظواهر کتاب|حجیت]] ساقط مى ‌کنند و تفسیر را تنها از زاویه حدیث قابل استناد مى‌ دانند و حتى گاه مى‌ گویند، قرآن قابل فهم براى ما نیست، نگاهى انتقادى مى‌ اندازد و به دلایلى که برمى ‌شمارد، آن را رد مى ‌کند. در پایان این مقدمه روش خود را بازگو مى ‌کند. ایشان روش [[اهل بیت]] علیهم السلام را در تفسیر، روش «[[تفسیر قرآن به قرآن|تفسیر قرآن به قرآن]]» مى‌ داند و در این زمینه به نمونه ‌هایى از تفسیر اهل بیت علیهم السلام در جاى جاى کتاب ارجاع مى ‌دهد.
  
این تفسیر، مرجع تالیفات و تحقیقات بسیاری از محققین نیز قرار گرفته است. علامه در تفسیر گرانقدر خود نکات بسیار مهم و معارفی مربوط به اسماء خدای سبحان و صفات و افعال او و وضع الفاظ و کلام خدا و نحوه تکلمه موجودات، نحوه سخن گفتن خداوند با انسان، زبان تمثیلی و نسبت آن با تاویل، زبان قرآن و معارفی مربوط به انسان در زندگی قبل از دنیا، بعد از دنیا و در دنیا است و معارفی مربوط به اخلاق نیک و بد انسان ..... و دهها بحث مفید که امروزه در کلام جدید به شدت مطرح است را عنوان کرده و دیدگاه قرآن را درباره آن به دقت روشن فرموده اند.
+
==شیوه تفسیرى ==
  
==گزارش محتوای تفسیر المیزان==
+
شیوه علامه طباطبایى در [[تفسیر]] به این شرح است که در آغاز چند [[آیه]] از یک [[سوره]] را مى ‌آورد، سپس به طور جداگانه قسمت قسمت از آیه را مجدد یاد می کند و به تفسیر آن می پردازد. در این قسمت غالبا مباحث لغوى، ادبى، توضیح معناى آیه با توجه به [[سیاق آیات|سیاق]] و آیات مشابه و مسائل دلالتى آیه مطرح مى ‌شود. پس از آن به بخشى تحت عنوان «بیان آیات» که شامل مباحث موضوعى در زمینه [[کلام]]، [[فلسفه]]، [[اخلاق]]، [[علوم قرآن]]، [[فقه]] و مباحث اجتماعى است، مى ‌پردازد. سپس در بخشى دیگر با عنوان «بحث روایتى» نقل و نقد [[احادیث]] و اخبار آغاز مى‌ گردد. در این قسمت علامه از منابع گوناگون حدیثى [[شیعه]] و [[سنی]] سود مى‌ جوید و عمده مطالب را نقل و نقد دلالتى این دسته از اخبار تشکیل مى ‌دهد.
  
تفسير الميزان يكى از منابع اصيل فرهنگ و معارف اسلامى در قرن اخير به شمار مى ‌رود. اين كتاب عظيم در واقع موسوعه‌ اى است جامع، مشتمل بر مباحث عميق قرآنى، حديثى، فلسفى، عرفانى، ادبى، اخلاقى، تاريخى، اجتماعى و غيره كه با طرحى بى ‌سابقه و شيوه ‌اى محققانه به رشته تحرير درآمده است. اين تفسير ارزنده از نظر صورى و معنوى، رعايت موازين صحيح قرآنى، تفكيك مباحث تفسيرى و روائى و علمى از يكديگر، نقد و بررسى و تحليل آراء برخى از مفسران و ديگر موارد مشابه، آنچنان بديع است كه مى‌ توان گفت، در طول تاريخ تفسير قرآن، كتابى بدين دقت و ظرافت و جامعيت تاليف نشده است.
+
مرحوم علامه خود در مقدمه این تفسیر، جمع‌ بندى فشرده‌ اى به صورت زیر به عنوان نتیجه و ره‌آورد این شیوه آورده است:
  
علامه طباطبايى، پس از نقد و بررسى تمام روش‌هاى تفسيرى در مقام استنتاج بر اين باور است كه كه تمامى اين روش‌ها از نقيصه‌ اى بزرگ رنج مى ‌برند و آن عبارتست از تحميل نتايج بحث‌هاى علمى يا فلسفى از خارج بر مدلول آيات كه در اين صورت، تفسير به تطبيق تغيير يافته و تطبيق، تفسير نام گرفته است و بسيارى از حقايق قرآن مجاز جلوه داده شده و شمارى از آيات تأويل گرديده است.
+
۱- معارف مربوط به اسماء و صفات خدا همچون حیات، علم، قدرت و....
  
علامه با آگاهى از نقايص روش مفسران پيشين و با عنايت به رعايت ظرايف و دقايق لازم در تفسير صحيح كتاب خدا و نيز با در نظر داشتن هدفى متعالى، اين تفسير را به نگارش درآورد.
+
۲- معارف مربوط به افعال خداى متعال همچون خلق، امر، اراده، مشیت، هدایت و....
  
علامه در آغاز تفسير مقدمه ‌اى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سير تطور تفسير و روش‌هاى آن دارد. در اين مقدمه ديدگاه خود را درباره تفسير و چگونگى برخورد با آن و تفاوت كلى اين برخورد با روش گروهى از اخبارى مسلكان و حشويه كه قرآن را از حجيت ساقط مى ‌كنند و تفسير را تنها از زاويه حديث قابل استناد مى‌ دانند و حتى گاه مى‌ گويند، قرآن قابل فهم براى ما نيست، نگاهى انتقادى مى‌ اندازد و به دلايلى كه برمى ‌شمارد، آن را رد مى ‌كند. در پايان اين مقدمه روش خود را بازگو مى ‌كند. ايشان روش اهل بيت علیهم السلام را در تفسير، تفسير قرآن به قرآن مى‌ داند و در اين زمينه به نمونه ‌هايى از تفسير اهل بيت علیهم السلام در جاى جاى كتاب ارجاع مى ‌دهد.
+
۳- معارف مربوط به واسطه ‌هاى میان خدا و انسان؛ مانند حجاب‌ها، لوح و قلم، عرش و....
  
==شيوه تفسيرى علامه طباطبايى==
+
۴- معارف مربوط به انسان پیش از دنیا
  
شيوه علامه طباطبايى در تفسير به اين شرح است كه در آغاز چند آيه از يك سوره را مى ‌آورد، پس از آن به بخشى تحت عنوان بيان آيات كه شامل مباحث موضوعى است، مى ‌پردازد. در اين قسمت غالبا مباحث لغوى، ادبى، توضيح معناى آيه با توجه به آيات نظير و مشابه و مسائل دلالتى آيه مطرح مى ‌شود. سپس در بخشى ديگر نقل و نقد احاديث و اخبار آغاز مى‌ گردد. در اين قسمت علامه از منابع گوناگون حديثى شيعه و سنى سود مى‌ جويد و عمده مطالب (بحث روايتى) را نقل و نقد دلالتى اين دسته از اخبار تشكيل مى ‌دهد. از اين قسمت كه بگذريم، مباحث مستقل موضوعى تفسير الميزان شايان ذكر است، زيرا مباحثى عميق و گسترده در زمينه كلام، فلسفه، اخلاق، علوم قرآن، فقه و مباحث اجتماعى در اين قسمت ديده مى‌ شود كه كمتر در تفاسير عصر يافت مى ‌گردد.
+
۵- معارف مربوط به انسان در دنیا از قبیل شناخت تاریخ نوع انسان، شناخت خود انسان، شناخت اصول اجتماعى انسان، شناخت نبوت، رسالت، وحى، الهام، کتاب، دین و....
  
علامه طباطبائی در تفسیر خود نخست چند آیه از قرآن کریم را آورده سپس به طور جداگانه قسمت قسمت از آیه را مجدد یاد می کند و به تفسیر آن می پردازد و نیز اول تحت عنوان بیان، بحث هایی فلسفی، اجتماعی، تاریخی، علمی و اخلاقی پیش می آورد سپس با بحث روائی و نقل روایات، سخنان خویش را پایان می بخشد.
+
۶- معارف مربوط به انسان پس از دنیا یعنى برزخ و معاد.
  
مرحوم علامه خود در مقدمه اين تفسير جمع‌ بندى فشرده‌ اى به صورت زير به عنوان نتيجه و ره‌آورد اين شيوه آورده است:
+
۷- معارف مربوط به اخلاق انسانى.
1- معارف مربوط به اسما و صفات خدا همچون حيات، علم، قدرت و....
 
  
2- معارف مربوط به افعال خداى متعال همچون خلق، امر، اراده، مشيت، هدايت و....
+
در ذیل بیان‌هاى مذکور، بحث‌هاى روایى متفرق و گوناگونى از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌ السلام از طریق [[عامه]] و خاصه آورده شده و نیز به مباحث گوناگون فلسفى، علمى، تاریخى، اجتماعى و اخلاقى پرداخته شده است. اما درباره [[آیات الاحکام|آیات الاحکام]] از آنجا که به [[فقه]] بازمى ‌گردد، علامه از بحث پیرامون آنها پرهیز کرده است.
  
3- معارف مربوط به واسطه ‌هاى ميان خدا و انسان؛ مانند حجاب‌ها، لوح و قلم، عرش و....
+
==ویژگى‌های تفسیر المیزان==
 +
'''۱. تفسیر قرآن به قرآن:'''
  
4- معارف مربوط به انسان پيش از دنيا
+
ویژگى مهم این تفسیر، روش [[تفسیر قرآن به قرآن]] است. این روش در کار ایشان، تنها به در کنار هم گذاشتن آیات، براى درک معانى واژه خلاصه نمى شود، بلکه موضوعات مشابه و مشترک در [[سوره]] هاى مختلف را کنار یکدیگر قرار مى دهد و براى درک پیام [[آیه]] از آیات دیگر کمک مى گیرد.
  
5- معارف مربوط به انسان در دنيا از قبيل شناخت تاريخ نوع انسان، شناخت خود انسان، شناخت اصول اجتماعى انسان، شناخت نبوت، رسالت، وحى، الهام، كتاب، دين و....
+
'''۲- جمع میان دو شیوه تفسیرى ترتیبى و موضوعى‌:'''
  
6- معارف مربوط به انسان پس از دنيا يعنى برزخ و معاد.
+
علامه با مراعات ترتیب در تفسیر آیات، آیه به آیه و سوره به سوره، از جایگاه بلند [[تفسیر موضوعی|تفسیر موضوعى]] نیز که اهمیت آن امروزه روشن گردیده غافل نبوده و هر دو جنبه را با کمال دقت و ظرافت دنبال کرده و تفسیرى کامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است. تفسیر موضوعى از دیدگاه ایشان اهمیت فراوانى داشته و ایشان به این ترتیب مقاصد عالى و معارف جلیل [[قرآن]] را دسته‌ بندى کرده آماده و کامل به پژوهش‌گران عرضه داشته است.
  
7- معارف مربوط به اخلاق انسانى.
+
'''۳- مطرح نمودن مساله وحدت موضوعى هر سوره‌:'''
  
در ذيل بيان‌هاى مذكور، بحث‌هاى روايى متفرق و گوناگونى از پيامبر و اهل بيت عليهم‌ السلام از طريق عامه و خاصه آورده شده و نيز به مباحث گوناگون فلسفى، علمى، تاريخى، اجتماعى و اخلاقى پرداخته شده است.
+
هر سوره داراى هدف به خصوصى است که آن را با مقدمه ‌اى ظریف دنبال مى ‌کند و با خاتمه‌ اى بس شیوا به پایان مى‌ رساند و اختلاف عدد آیات سوره ‌ها به همین امر بستگى دارد و تا مقصود نهایى انجام نگیرد، سوره به پایان نمى ‌رسد و کوچکى و بزرگى هر سوره به کوتاهى و بلندى هدف و مقصود از هر سوره وابسته است. به عقیده علامه هر سوره صرفا مجموعه آیات پراکنده و بدون جامع واحدى نیست؛ بلکه یک وحدت فراگیر بر هر سوره حاکم است و پیوستگى آیات را مى‌ رساند و مساله وحدت موضوعى یا وحدت [[سیاق آیات|سیاق]] در هر سوره، که از قراین کلامى قابل توجه است، از همین جا نشأت گرفته است.
  
اما درباره آيات الاحكام از آنجا كه به فقه بازمى ‌گردد، علامه از بحث پيرامون آنها پرهيز كرده است.
+
'''۴- نظریه جریان یک روح کلى و حاکم بر سرتاسر قرآن‌:'''
  
==ويژگى های تفسیر المیزان==
+
این نظریه بر تمامى آیات و سور سایه افکنده، حقیقت و جان کلام الهى را تشکیل مى ‌دهد. علامه بر این باور است که در پس ظاهر الفاظ، معانى حقیقتى والاتر نهفته است که گوهر قرآن و بطن آن را تشکیل مى ‌دهد، داراى وحدتى استوار و از هر گونه تجزیه و تفصیل مبراست. آن حقیقت همانند روح در جسد، عینیت وجودى دارد و سر منشأ تمامى [[احکام شرعی|احکام]] و شرایع و بیانات قرآن مى ‌باشد که نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهیم است، بلکه از سنخ [[عالم ملکوت|عالم ملکوت]] است که هرگز دست آلوده خاکیان به آن نمى ‌رسد.
'''1. تفسیر قرآن به قرآن:'''
 
  
ویژگى مهم این تفسیر، روش تفسیرى قرآن به قرآن است. این روش در كار ایشان، تنها به در كنار هم گذاشتن آیات، براى درك معانى واژه خلاصه نمى شود بلكه موضوعات مشابه و مشترك در سوره هاى مختلف را كنار یكدیگر قرار مى دهد و براى درك پیام آیه از آیات دیگر كمك مى گیرد.
+
'''۵- توجه به شبهات و اشکالات مخالفان:'''
  
'''2- جمع ميان دو شيوه تفسيرى ترتيبى و موضوعى‌:'''
+
از مسائل بارز در تفسیر المیزان، توجه به شبهات و اشکالات مخالفان و نقد و بررسى آن‌ها است. گرچه شبهات [[کلام|کلامى]] [[اشاعره]] و [[معتزله]] و [[مرجئه]] و دیگر [[فرقه‌های اسلامی|فرقه هاى اسلام]] مورد توجه علامه بوده است، اما عنایت اساسى وى به شبهات مادى گرایان و مستشرقان و پاسخ به آن‌ها بوده است. از جنبه هاى اساسى دیگر این تفسیر، مى توان به تلاش مفسر براى انطباق دین با تحولات زمان و عنایت به بحث‌هاى علمى و [[فلسفه|فلسفى]] و کلامى اشاره کرد.
  
علامه با مراعات ترتيب در تفسير آيات، آيه به آيه و سوره به سوره، از جايگاه بلند تفسير موضوعى نيز كه اهميت آن امروزه روشن گرديده غافل نبوده و هر دو جنبه را با كمال دقت و ظرافت دنبال كرده و تفسيرى كامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است.
+
'''۶- نحوه رسیدن به حقایق تفسیرى و دقائق تأویلى قرآن:'''
  
تفسير موضوعى از ديدگاه ايشان اهميت فراوانى داشته و ايشان به اين ترتيب مقاصد عالى و معارف جليل قرآن را دسته‌ بندى كرده آماده و كامل به پژوهش‌گران عرضه داشته است.
+
این عمده‌ ترین ویژگى است که از جایگاه [[فطرت]] پاک و درون تابناک باید نشأت گیرد و علامه بزرگ از همین صراط سوىّ به مبانى تفسیر و معانى [[تأویل]] دست یافته است.
 +
توضیح اینکه قرآن در بیان مطالب و ارائه مقاصد- چه تفسیر و چه تأویل- شیوه خاصى دارد که از سایر شیوه ‌ها جداست. قرآن براى رساندن مطالب خود و القاى مفاهیم عالى، روشى مخصوص به خود دارد و اگر کسى خواسته باشد از روش‌هاى معمولى براى رسیدن به معانى قرآن بهره گیرد، بسى اشتباه رفته، زیرا قرآن کلام الهى است و فروغى فروزان دارد که هر دلى آمادگى تابش آن را ندارد. علامه طباطبایى با همین دید روشن و نهاد پاک، پایه این تفسیر ارزشمند را پى ‌ریزى نموده و کاملا در این راه موفق گردیده و توانسته حقایقى گرانبها را براى امت اسلام به ارمغان آورد که دیگران توان آن را نداشتند و خود را به دشوارى انداختند. تأویل از دیدگاه علامه واقعیتى است که بیانات قرآنى از حکم و پند و حکمت بدان تکیه دارند و این حقیقت در تمام آیات قرآنى -چه محکم و چه متشابه- موجود است و از قبیل مفاهیم و مدلول‌هاى الفاظ نیست؛ بلکه از امور عینى خارجى است و الفاظ آن را در برنمى ‌گیرند و از آن رو، خداوند آن را با الفاظ به بند کشید تا بشر را اندکى با حقیقت آن آشنا سازد. به باور علامه منظور از تأویل آیه، جنبه مفهومى آن نیست که آیه بر آن دلالت مى‌ کند؛ بلکه تأویل از قبیل امور خارجى است؛ البته نه هر امر خارجى تا اینکه مصداق خارجى خبر، تأویل آن باشد؛ بلکه امر خارجى خاصى که نسبت آن با کلام الهى نسبت ممثّل با مثال و باطن با ظاهر است. خلاصه آنکه تأویل قرآن عبارت است، از حِکم و مصالح نهفته که منظور الهى بوده و تمامى احکام و معارف قرآن از همانجا نشأت گرفته است.
  
'''3- مطرح نمودن مساله وحدت موضوعى هر سوره‌:'''
+
==ترجمه‌های تفسیر المیزان==
 +
ترجمه فارسى این کتاب به همت جمعى از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم در ۴۰ مجلد توسط آیت الله [[ناصر مکارم شیرازی|ناصر مکارم شیرازى]]، شیخ محمدجواد کرمانى، [[محمدتقی مصباح یزدی|محمدتقى مصباح یزدى]]، محمدرضا صالحى کرمانى، سید محمد خامنه ‌اى، عبدالکریم بروجردى، [[سید محمدباقر موسوی همدانی|سید محمدباقر موسوى همدانى]] فراهم گردیده است. همچنین ترجمه دیگرى در ۲۰ جلد که تماما توسط سید محمدباقر موسوى همدانى ترجمه و منتشر شده است.
  
هر سوره داراى هدف به خصوصى است كه آن را با مقدمه ‌اى ظريف دنبال مى ‌كند و با خاتمه‌ اى بس شيوا به پايان مى‌ رساند و اختلاف عدد آيات سوره ‌ها به همين امر بستگى دارد و تا مقصود نهايى انجام نگيرد، سوره به پايان نمى ‌رسد و كوچكى و بزرگى هر سوره به كوتاهى و بلندى هدف و مقصود از هر سوره وابسته است. به عقيده علامه هر سوره صرفا مجموعه آيات پراكنده و بدون جامع واحدى نيست؛ بلكه يك وحدت فراگير بر هر سوره حاكم است و پيوستگى آيات را مى‌ رساند و مساله وحدت موضوعى يا وحدت سياق در هر سوره، كه از قراين كلامى قابل توجه است، از همين جا نشأت گرفته است.
+
اصل تفسیر المیزان به زبان عربی در ۲۰ مجلد نوشته شده است و در حدود ۸۰۰۰ صفحه است و ترجمه فارسی آن در حدود ۱۶۰۰۰ صفحه یا کمی بیشتر است.
  
'''4- نظريه سريان و جريان يك روح كلى و حاكم بر سرتاسر قرآن‌:'''
+
«المیزان» به زبان‌هاى گوناگون دیگر، از جمله انگلیسى، اردو، ترکى و اسپانیولى ترجمه شده است. ترجمه انگلیسى آن از اول قرآن تا آیه ۷۶ [[سوره نساء]] است که چهار جلد را در بر مى ‌گیرد.
  
اين نظريه بر تمامى آيات و سور سايه افكنده، حقيقت و جان كلام الهى را تشكيل مى ‌دهد. علامه بر اين باور است كه در پس ظاهر الفاظ و معانى حقيقتى والاتر نهفته است كه گوهر قرآن و بطن آن را تشكيل مى ‌دهد، داراى وحدتى استوار و از هر گونه تجزيه و تفصيل مبراست. آن حقيقت همانند روح در جسد، عينيت وجودى دارد و سر منشأ تمامى احكام و شرايع و بيانات قرآن مى ‌باشد كه نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهيم است، بلكه از سنخ عالم امر و ملكوت است كه هرگز دست آلوده خاكيان به آن نمى ‌رسد.
+
ترجمه ‌اى از خلاصه تفسیر المیزان، به همت فاطمه مشایخ نیز صورت گرفته است. این کتاب از [[سوره اعراف]] آغاز شده و با [[سوره هود]] پایان مى‌ پذیرد. نویسنده سعى نموده تا مباحث اصلى تفسیر المیزان را در این کتاب براى جوانان یادآورى کند.
 +
==منابع==
  
'''5- توجه به شبهات و اشکالات مخالفان:'''
+
*[http://www.rasekhoon.net/article/show-۲۱۶۹۲.aspx "معرفی تفسیر المیزان تألیف مرحوم سید محمد حسین طباطبائی، رضا استادی"]، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱.
 
+
*[http://book.tahoor.com/page.php?id=۱۲۱۴۵ "المیزان فی تفسیر القرآن"، کتابشناسی طهور]، بازیابی: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱.
از مسائل بارز در تفسیر المیزان، توجه به شبهات و اشكالات مخالفان و نقد و بررسى آن‌ها است. گرچه شبهات كلامى اشاعره و معتزله و مرجئه و دیگر فرقه هاى مذهبى [[اسلام]] مورد توجه علامه بوده است، اما عنایت اساسى وى به شبهات مادى گرایان و مستشرقان و پاسخ به آن‌ها بوده است. از جنبه هاى اساسى دیگر این تفسیر، مى توان به تلاش مفسر براى انطباق دین با تحولات زمان و عنایت به بحث‌هاى علمى و فلسفى و كلامى اشاره كرد.
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
 
+
*کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، محمدرضا ضمیری.
 
 
'''6- نحوه و چگونگى رسيدن به حقايق تفسيرى و دقائق تأويلى قرآن كريم‌:'''
 
 
 
اين عمده‌ ترين ويژگى است كه از جايگاه فطرت پاك و درون تابناك بايد نشأت گيرد و علامه بزرگ از همين صراط سوىّ به مبانى تفسير و معانى تأويل دست يافته است.
 
توضيح اينكه قرآن در بيان مطالب و ارائه مقاصد- چه تفسير و چه تأويل- شيوه خاصى دارد كه از ساير شيوه ‌ها جداست. قرآن براى رساندن مطالب خود و القاى مفاهيم عالى، روشى مخصوص به خود دارد و اگر كسى خواسته باشد از روش‌هاى معمولى براى رسيدن به معانى قرآن بهره گيرد، بسى اشتباه رفته، زيرا قرآن كلام الهى است و فروغى فروزان دارد كه هر دلى آمادگى تابش آن را ندارد. علامه طباطبايى با همين ديد روشن و نهاد پاك، پايه اين تفسير ارزشمند را پى ‌ريزى نموده و كاملا در اين راه موفق گرديده و توانسته حقايقى گرانبها را براى امت اسلام به ارمغان آورد كه ديگران توان آن را نداشتند و خود را به دشوارى انداختند.
 
 
 
تأويل از ديدگاه علامه واقعيتى است كه بيانات قرآنى از حكم و پند و حكمت بدان تكيه دارند و اين حقيقت در تمام آيات قرآنى -چه محكم و چه متشابه- موجود است و از قبيل مفاهيم و مدلول‌هاى الفاظ نيست؛ بلكه از امور عينى خارجى است و الفاظ آن را در برنمى ‌گيرند و از آن رو، خداوند آن را با الفاظ به بند كشيد تا بشر را اندكى با حقيقت آن آشنا سازد.
 
 
 
به باور علامه منظور از تأويل آيه، جنبه مفهومى آن نيست كه آيه بر آن دلالت مى‌ كند؛ بلكه تأويل از قبيل امور خارجى است. البته نه هر امر خارجى تا اينكه مصداق خارجى خبر، تأويل آن باشد؛ بلكه امر خارجى خاصى كه نسبت آن با كلام الهى نسبت ممثل با مثال و باطن با ظاهر است.
 
 
 
خلاصه آنكه تأويل قرآن عبارت است، از حِكَم و مصالح نهفته كه منظور الهى بوده و تمامى احكام و معارف قرآن از همان جا نشأت گرفته است.
 
 
 
==ترجمه های تفسیر المیزان==
 
ترجمه فارسى اين كتاب به همت جمعى از فضلاء و مدرسين حوزه علميه قم در 40 مجلد توسط آقايان حجج الاسلام، ناصر مكارم شيرازى، شيخ محمدجواد كرمانى، محمدتقى مصباح يزدى، محمدرضا صالحى كرمانى، سيدمحمد خامنه ‌اى، عبدالكريم بروجردى، سيدمحمدباقر موسوى همدانى فراهم گرديده است. همچنين ترجمه ديگرى در 20 جلد كه تماما توسط [[سيد محمدباقر موسوى همدانى]] ترجمه و منتشر شده است.
 
 
 
اصل تفسیر المیزان به عربی در 20 مجلد نوشته شده است و در حدود 8000 صفحه است و فارسی آن در حدود 16000 صفحه یا کمی بیشتر است.
 
 
 
الميزان به زبان‌هاى گوناگون؛ از جمله انگليسى، اردو، تركى و اسپانيولى ترجمه شده است. ترجمه انگليسى آن از اول قرآن تا آيه 76 سوره نساء است كه چهار جلد را در بر مى ‌گيرد.
 
 
 
ترجمه ‌اى از خلاصه تفسير الميزان، به همت فاطمه مشايخ نيز صورت گرفته است. اين كتاب از سوره اعراف آغاز و با سوره هود پايان مى‌ پذيرد. نويسنده سعى نموده تا مباحث اصلى تفسير الميزان را در اين كتاب براى جوانان يادآورى كند.
 
 
 
==وضعیت نشر==
 
 
 
چاپ سوم این كتاب به همت دارالكتب الاسلامیه به سال 1393 ق چاپ و منتشر شده است.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
== منابع ==
 
 
 
*[http://www.rasekhoon.net/article/show-21692.aspx رضا استادی" معرفی تفسیر المیزان تألیف مرحوم سید محمد حسین علامه طباطبائی رحمه الله"]، بازیابی: 26 اردیبهشت 1391
 
*[http://book.tahoor.com/page.php?id=12145 " المیزان فی تفسیر القرآن "، کتابشناسی طهور]، بازیابی:26 اردیبهشت 1391
 
*محمدرضا ضمیری، کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی.  
 
*جامع التفاسیر نور (لوح فشرده)
 
  
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= متوسط
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
[[رده:تفاسیر]]
+
[[رده:تفاسیر]][[رده:تفسیرهای شیعه]][[رده:تفاسیر اجتهادی]]
 
[[رده:آثار علامه طباطبایی]]
 
[[رده:آثار علامه طباطبایی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴

تفسیر المیزان.jpg
نویسنده سید محمدحسین طباطبایی
موضوع تفسیر قرآن
زبان عربی
تعداد جلد ۲۰

المیزان فی تفسیر القرآن

«المیزان فى تفسیر القرآن» اثر ارزشمند علامه سید محمدحسین طباطبایى (م، ۱۳۶۰ ش)، از مهمترین تفاسیر اجتهادی شیعه به زبان عربی است. مفسر در «تفسیر المیزان»، آیات را به شیوه تفسیر قرآن به قرآن و با توجه به سیاق تفسیر نموده و پس از آن، به مناسبت به طرح مباحث عمیق قرآنى، حدیثى، فلسفى، عرفانى، اخلاقى، ادبى، تاریخى و اجتماعى می‌پردازد.

مؤلف

آیت‌الله سید محمدحسین طباطبایی، معروف به علامه طباطبایی (۱۲۸۱-۱۳۶۰ ش)، فقیه، عارف، فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه در دوران معاصر است.

او از اساتید بزرگی همچون سید علی آقای قاضی، محمدحسین غروی اصفهانى، میرزای نایینى، سید ابوالحسن اصفهانى و سید محمد حجّت کوه‌کمرى بهره گرفت. علامه طباطبایی در سال ۱۳۲۵ شمسی به قم رفت و در آنجا شروع به تدریس دروس تفسیر قرآن و فلسفه نمود و شاگردانی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، علامه حسن زاده و آیت الله جوادی آملی پروراند.

علامه طباطبایی علاوه بر «تفسیر المیزان» آثار ارزشمند دیگری تألیف نمود، از جمله: بدایة الحکمة، نهایة الحکمة، سنن النبی، شیعه در اسلام، حاشیة الکفایهة و قرآن در اسلام.

معرفى کتاب‌

«المیزان فی تفسیر القرآن»، یکى از مشهورترین آثار علامه طباطبائى که در نوع خود کم نظیر و مایه مباهات و افتخار شیعه است و پس از تفسیر «التبیان» شیخ طوسى و تفسیر «مجمع البیان» شیخ طبرسى، بزرگ ترین و جامع ترین تفسیر شیعى و از نظر قوت مطالب علمى و مطلوبیت روش، تفسیر منحصر به فرد بوده و مرجع تألیفات و تحقیقات بسیاری از محققین نیز قرار گرفته است.

علامه طباطبایى تفسیر قرآن را در سال ۱۳۳۳ ش. آغاز کرد و در ۲ آبان ۱۳۵۰ ش. (۲۳ ماه رمضان ۱۳۹۱ ق) به پایان برد. انگیزه شروع این تفسیر از هنگام تدریس علامه در حوزه علمیه قم براى طلاب علوم دینى شکل گرفت که وى در نهایت با اصرار شاگردانش به جمع ‌آورى آن دروس پرداخت. آیت‌الله مصباح یزدی، انگیزه‌ی علامه طباطبایی از نگارش المیزان را مقابله با رواج تطبیق آیات قرآن کریم بر دستاوردهای علوم می‌داند. ایشان بیان می‌کند: «علامه احساس خطر کرد که مبادا اولاً همه‌ی دستاوردهای علوم طبیعی و انسانی غرب پذیرفته شود و ثانیاً از متن قرآن برای تأیید آن‌ها شاهد آورده شود و لذا ایشان با الهام از روش اهل‌بیت به نگارش تفسیر المیزان پرداختند.»

این کتاب عظیم در واقع موسوعه‌ اى است جامع، مشتمل بر مباحث عمیق قرآنى، حدیثى، فلسفى، عرفانى، ادبى، اخلاقى، تاریخى، اجتماعى و غیره که با طرحى بى ‌سابقه و شیوه ‌اى محققانه به رشته تحریر درآمده است. این تفسیر ارزنده از نظر صورى و معنوى، رعایت موازین صحیح قرآنى، تفکیک مباحث تفسیرى و روائى و علمى از یکدیگر، نقد و بررسى و تحلیل آراء برخى از مفسران و دیگر موارد مشابه، آنچنان بدیع است که مى‌ توان گفت، در طول تاریخ تفسیر قرآن، کتابى بدین دقت و ظرافت و جامعیت تالیف نشده است.

علامه طباطبایى، پس از نقد و بررسى تمام روش‌هاى تفسیرى در مقام استنتاج بر این باور است که تمامى این روش‌ها از نقیصه‌ اى بزرگ رنج مى ‌برند و آن عبارت است از تحمیل نتایج بحث‌هاى علمى یا فلسفى از خارج بر مدلول آیات، که در این صورت، تفسیر به تطبیق تغییر یافته و تطبیق، تفسیر نام گرفته است و بسیارى از حقایق قرآن مجاز جلوه داده شده و شمارى از آیات تأویل گردیده است. علامه با آگاهى از نقایص روش مفسران پیشین و با عنایت به رعایت ظرایف و دقایق لازم در تفسیر صحیح کتاب خدا و نیز با در نظر داشتن هدفى متعالى، این تفسیر را به نگارش درآورد.

علامه در آغاز تفسیر مقدمه ‌اى نگاشته و در آن نگاهى اجمالى به سیر تطور تفسیر و روش‌هاى آن دارد. در این مقدمه دیدگاه خود را درباره تفسیر و چگونگى برخورد با آن و تفاوت کلى این برخورد با روش گروهى از اخباری مسلکان و حشویه که قرآن را از حجیت ساقط مى ‌کنند و تفسیر را تنها از زاویه حدیث قابل استناد مى‌ دانند و حتى گاه مى‌ گویند، قرآن قابل فهم براى ما نیست، نگاهى انتقادى مى‌ اندازد و به دلایلى که برمى ‌شمارد، آن را رد مى ‌کند. در پایان این مقدمه روش خود را بازگو مى ‌کند. ایشان روش اهل بیت علیهم السلام را در تفسیر، روش «تفسیر قرآن به قرآن» مى‌ داند و در این زمینه به نمونه ‌هایى از تفسیر اهل بیت علیهم السلام در جاى جاى کتاب ارجاع مى ‌دهد.

شیوه تفسیرى

شیوه علامه طباطبایى در تفسیر به این شرح است که در آغاز چند آیه از یک سوره را مى ‌آورد، سپس به طور جداگانه قسمت قسمت از آیه را مجدد یاد می کند و به تفسیر آن می پردازد. در این قسمت غالبا مباحث لغوى، ادبى، توضیح معناى آیه با توجه به سیاق و آیات مشابه و مسائل دلالتى آیه مطرح مى ‌شود. پس از آن به بخشى تحت عنوان «بیان آیات» که شامل مباحث موضوعى در زمینه کلام، فلسفه، اخلاق، علوم قرآن، فقه و مباحث اجتماعى است، مى ‌پردازد. سپس در بخشى دیگر با عنوان «بحث روایتى» نقل و نقد احادیث و اخبار آغاز مى‌ گردد. در این قسمت علامه از منابع گوناگون حدیثى شیعه و سنی سود مى‌ جوید و عمده مطالب را نقل و نقد دلالتى این دسته از اخبار تشکیل مى ‌دهد.

مرحوم علامه خود در مقدمه این تفسیر، جمع‌ بندى فشرده‌ اى به صورت زیر به عنوان نتیجه و ره‌آورد این شیوه آورده است:

۱- معارف مربوط به اسماء و صفات خدا همچون حیات، علم، قدرت و....

۲- معارف مربوط به افعال خداى متعال همچون خلق، امر، اراده، مشیت، هدایت و....

۳- معارف مربوط به واسطه ‌هاى میان خدا و انسان؛ مانند حجاب‌ها، لوح و قلم، عرش و....

۴- معارف مربوط به انسان پیش از دنیا

۵- معارف مربوط به انسان در دنیا از قبیل شناخت تاریخ نوع انسان، شناخت خود انسان، شناخت اصول اجتماعى انسان، شناخت نبوت، رسالت، وحى، الهام، کتاب، دین و....

۶- معارف مربوط به انسان پس از دنیا یعنى برزخ و معاد.

۷- معارف مربوط به اخلاق انسانى.

در ذیل بیان‌هاى مذکور، بحث‌هاى روایى متفرق و گوناگونى از پیامبر و اهل بیت علیهم‌ السلام از طریق عامه و خاصه آورده شده و نیز به مباحث گوناگون فلسفى، علمى، تاریخى، اجتماعى و اخلاقى پرداخته شده است. اما درباره آیات الاحکام از آنجا که به فقه بازمى ‌گردد، علامه از بحث پیرامون آنها پرهیز کرده است.

ویژگى‌های تفسیر المیزان

۱. تفسیر قرآن به قرآن:

ویژگى مهم این تفسیر، روش تفسیر قرآن به قرآن است. این روش در کار ایشان، تنها به در کنار هم گذاشتن آیات، براى درک معانى واژه خلاصه نمى شود، بلکه موضوعات مشابه و مشترک در سوره هاى مختلف را کنار یکدیگر قرار مى دهد و براى درک پیام آیه از آیات دیگر کمک مى گیرد.

۲- جمع میان دو شیوه تفسیرى ترتیبى و موضوعى‌:

علامه با مراعات ترتیب در تفسیر آیات، آیه به آیه و سوره به سوره، از جایگاه بلند تفسیر موضوعى نیز که اهمیت آن امروزه روشن گردیده غافل نبوده و هر دو جنبه را با کمال دقت و ظرافت دنبال کرده و تفسیرى کامل در تمامى ابعاد عرضه داشته است. تفسیر موضوعى از دیدگاه ایشان اهمیت فراوانى داشته و ایشان به این ترتیب مقاصد عالى و معارف جلیل قرآن را دسته‌ بندى کرده آماده و کامل به پژوهش‌گران عرضه داشته است.

۳- مطرح نمودن مساله وحدت موضوعى هر سوره‌:

هر سوره داراى هدف به خصوصى است که آن را با مقدمه ‌اى ظریف دنبال مى ‌کند و با خاتمه‌ اى بس شیوا به پایان مى‌ رساند و اختلاف عدد آیات سوره ‌ها به همین امر بستگى دارد و تا مقصود نهایى انجام نگیرد، سوره به پایان نمى ‌رسد و کوچکى و بزرگى هر سوره به کوتاهى و بلندى هدف و مقصود از هر سوره وابسته است. به عقیده علامه هر سوره صرفا مجموعه آیات پراکنده و بدون جامع واحدى نیست؛ بلکه یک وحدت فراگیر بر هر سوره حاکم است و پیوستگى آیات را مى‌ رساند و مساله وحدت موضوعى یا وحدت سیاق در هر سوره، که از قراین کلامى قابل توجه است، از همین جا نشأت گرفته است.

۴- نظریه جریان یک روح کلى و حاکم بر سرتاسر قرآن‌:

این نظریه بر تمامى آیات و سور سایه افکنده، حقیقت و جان کلام الهى را تشکیل مى ‌دهد. علامه بر این باور است که در پس ظاهر الفاظ، معانى حقیقتى والاتر نهفته است که گوهر قرآن و بطن آن را تشکیل مى ‌دهد، داراى وحدتى استوار و از هر گونه تجزیه و تفصیل مبراست. آن حقیقت همانند روح در جسد، عینیت وجودى دارد و سر منشأ تمامى احکام و شرایع و بیانات قرآن مى ‌باشد که نه از سنخ الفاظ و نه از سنخ مفاهیم است، بلکه از سنخ عالم ملکوت است که هرگز دست آلوده خاکیان به آن نمى ‌رسد.

۵- توجه به شبهات و اشکالات مخالفان:

از مسائل بارز در تفسیر المیزان، توجه به شبهات و اشکالات مخالفان و نقد و بررسى آن‌ها است. گرچه شبهات کلامى اشاعره و معتزله و مرجئه و دیگر فرقه هاى اسلام مورد توجه علامه بوده است، اما عنایت اساسى وى به شبهات مادى گرایان و مستشرقان و پاسخ به آن‌ها بوده است. از جنبه هاى اساسى دیگر این تفسیر، مى توان به تلاش مفسر براى انطباق دین با تحولات زمان و عنایت به بحث‌هاى علمى و فلسفى و کلامى اشاره کرد.

۶- نحوه رسیدن به حقایق تفسیرى و دقائق تأویلى قرآن:

این عمده‌ ترین ویژگى است که از جایگاه فطرت پاک و درون تابناک باید نشأت گیرد و علامه بزرگ از همین صراط سوىّ به مبانى تفسیر و معانى تأویل دست یافته است. توضیح اینکه قرآن در بیان مطالب و ارائه مقاصد- چه تفسیر و چه تأویل- شیوه خاصى دارد که از سایر شیوه ‌ها جداست. قرآن براى رساندن مطالب خود و القاى مفاهیم عالى، روشى مخصوص به خود دارد و اگر کسى خواسته باشد از روش‌هاى معمولى براى رسیدن به معانى قرآن بهره گیرد، بسى اشتباه رفته، زیرا قرآن کلام الهى است و فروغى فروزان دارد که هر دلى آمادگى تابش آن را ندارد. علامه طباطبایى با همین دید روشن و نهاد پاک، پایه این تفسیر ارزشمند را پى ‌ریزى نموده و کاملا در این راه موفق گردیده و توانسته حقایقى گرانبها را براى امت اسلام به ارمغان آورد که دیگران توان آن را نداشتند و خود را به دشوارى انداختند. تأویل از دیدگاه علامه واقعیتى است که بیانات قرآنى از حکم و پند و حکمت بدان تکیه دارند و این حقیقت در تمام آیات قرآنى -چه محکم و چه متشابه- موجود است و از قبیل مفاهیم و مدلول‌هاى الفاظ نیست؛ بلکه از امور عینى خارجى است و الفاظ آن را در برنمى ‌گیرند و از آن رو، خداوند آن را با الفاظ به بند کشید تا بشر را اندکى با حقیقت آن آشنا سازد. به باور علامه منظور از تأویل آیه، جنبه مفهومى آن نیست که آیه بر آن دلالت مى‌ کند؛ بلکه تأویل از قبیل امور خارجى است؛ البته نه هر امر خارجى تا اینکه مصداق خارجى خبر، تأویل آن باشد؛ بلکه امر خارجى خاصى که نسبت آن با کلام الهى نسبت ممثّل با مثال و باطن با ظاهر است. خلاصه آنکه تأویل قرآن عبارت است، از حِکم و مصالح نهفته که منظور الهى بوده و تمامى احکام و معارف قرآن از همانجا نشأت گرفته است.

ترجمه‌های تفسیر المیزان

ترجمه فارسى این کتاب به همت جمعى از فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم در ۴۰ مجلد توسط آیت الله ناصر مکارم شیرازى، شیخ محمدجواد کرمانى، محمدتقى مصباح یزدى، محمدرضا صالحى کرمانى، سید محمد خامنه ‌اى، عبدالکریم بروجردى، سید محمدباقر موسوى همدانى فراهم گردیده است. همچنین ترجمه دیگرى در ۲۰ جلد که تماما توسط سید محمدباقر موسوى همدانى ترجمه و منتشر شده است.

اصل تفسیر المیزان به زبان عربی در ۲۰ مجلد نوشته شده است و در حدود ۸۰۰۰ صفحه است و ترجمه فارسی آن در حدود ۱۶۰۰۰ صفحه یا کمی بیشتر است.

«المیزان» به زبان‌هاى گوناگون دیگر، از جمله انگلیسى، اردو، ترکى و اسپانیولى ترجمه شده است. ترجمه انگلیسى آن از اول قرآن تا آیه ۷۶ سوره نساء است که چهار جلد را در بر مى ‌گیرد.

ترجمه ‌اى از خلاصه تفسیر المیزان، به همت فاطمه مشایخ نیز صورت گرفته است. این کتاب از سوره اعراف آغاز شده و با سوره هود پایان مى‌ پذیرد. نویسنده سعى نموده تا مباحث اصلى تفسیر المیزان را در این کتاب براى جوانان یادآورى کند.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: