زمین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منبع)
(ویرایش)
 
(۱۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
'''زمین''' یا '''«ارض»'''، یکی از کرات منظومه شمسی است و محل زندگی انسانها و حیوانات دیگر و رستنیهای گوناگون می باشد. کلمه «ارض» بارها در [[قرآن|قرآن کریم]] به کار رفته است. برای «زمین» در [[فقه]] اسلامی، [[احکام شرعی|احکام]] متعددی بیان شده است.
زمین که به عربی ارض گويند يکی از کرات منظومه شمسی که مدار گردش آن به دور خورشيد پس از عطارد و زهره می باشد .
 
  
زمين محل زندگی انسانها و حيوانات ديگر و رستنيهای گوناگون می باشد . در هر 24 ساعت يکبار به دور خود و در هر سال يکبار به دور خورشيد ميچرخد اولی را حرکت وضعی و دوّمی را حرکت انتقالی گويند . <ref> فرهنگ معين </ref>
+
==زمین در قرآن و روایات==
  
== زمين در قرآن و روایات==
+
زمین (ارض) در [[قرآن|قرآن کریم]] ۴۶۱ بار آمده و همه به صورت مفرد است به خلاف آسمان که اکثراً صورت جمع ذکر شده، جز در آیه ۱۲ [[سوره طلاق]]: {{متن قرآن |«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»}}؛ خداوند است که هفت آسمان را بیافرید و از زمین مانند آنها.
  
زمين در قرآن 461 بار آمده و همه به صورت مفرد به خلاف آسمان که اکثراً صورت جمع ذکر شده جز در آيه 12 سوره طلاق ؛ « الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن » ؛ خداوند است که هفت آسمان را بيافريد و از زمين مانند آنها .
+
مفسرین گویند بیشتر به نظر می رسد که مراد از «مثلهن» شمار زمین است که هفت باشد و محتمل است که مراد مانند آسمان در کیفیت خلقت باشد.
  
مفسرين گويند بيشتر به نظر می رسد که مراد از « مثلهن » شمار زمين است که هفت باشد و محتمل است که مراد مانند آسمان در کيفيت خلقت بود .
+
نقل است که روزی [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (ع) هفت زمین را بدین گونه ترسیم نمود که دست چپ خود را بگشود و بر زمین نهاد و سپس دست راست خود بر آن نهاد و فرمود: این (دست زیرین) زمین اول و آن (دست روئین) آسمان اوّل و زمین دوّم، و آسمان دوّم که بر فراز آسمان اوّل است زمین سوّم و به همین ترتیب زمینها و آسمانهای دیگر.
  
و طبق حديث حضرت رضا (ع) هفت زمين عبارتند از زمينی که ما بر آن زندگی می کنيم و شش آسمان ، زيرا هر آنچه به زير گسترده باشد و سقفی بر آن باشد زمين است که به عربی ارض گويند .
+
و طبق حدیث امام رضا (ع) هفت زمین عبارتند از زمینی که ما بر آن زندگی می کنیم و شش آسمان، زیرا هر آنچه به زیر گسترده باشد و سقفی بر آن باشد زمین است که به عربی ارض گویند.
  
اينک برخی آيات و روايات مربوط به زمين : « الذی جعل لکم الارض فراشا » ؛ خداوند زمين را به زير شما بگسترد . <ref> بقره : 22 </ref>
+
اینک برخی آیات و روایات مربوط به زمین:  
  
« او لم ير الذين کفروا انّ السماوات و الارض کانتا رتقاً ففتقناهما و جعلنا من الماء کلّ شيء حی افلا يؤمنون * و جعلنا فيها فجاجاً سبلاً لعلّهم يهتدون » ؛ مگر کافران نديده اند که آسمان و زمين ـ از بارش و رويش ـ بسته بودند و ما آن دو را گشوديم و هر موجود زنده را به آب زنده داشتيم ؟! چرا ايمان نياورند ؟ و در روی زمين کوههای استوار قرار داديم تا خلق را از اضطراب نگهدارند و نيز راهها در کوهها و جاده ها در زمين برای راهيابی مردم مقرر کرديم .<ref> انبياء : 30 </ref>
+
{{متن قرآن |«الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا»}}؛ خداوند زمین را به زیر شما بگسترد.<ref> [[سوره بقره]]: ۲۲ </ref>
  
« الذی جعل لکم الارض مهداً » ؛ همان خداوندی که زمين را آسايشگاه شما ساخت . <ref> زخرف : 10 </ref>
+
{{متن قرآن |«أَوَلَمْ یرَ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی أَفَلَا یؤْمِنُونَ * وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِی أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ یهْتَدُونَ»}} ؛ مگر کافران ندیده اند که آسمان و زمین ـ از بارش و رویش ـ بسته بودند و ما آن دو را گشودیم و هر موجود زنده را به آب زنده داشتیم؟! چرا ایمان نیاورند؟ و در روی زمین کوههای استوار قرار دادیم تا خلق را از اضطراب نگهدارند و نیز راهها در کوهها و جاده ها در زمین برای راهیابی مردم مقرر کردیم.<ref> [[سوره انبیاء]]: ۳۰ </ref>
  
برخی مفسرين آيه « ثم اتبع سببا » ؛ سپس راه ديگر ، پيش گرفت <ref> کهف : 93 </ref> ، را به کرويت زمين دليل گرفته اند به اين بيان که ذوالقرنين چون خواست پس از رسيدن به آخرين نقطه مشرق زمين مسکون بجای خويش در مغرب زمين باز گردد راه ديگری جز راه رفتن پيش گرفت بدين سبب که زمين کروی شکل بود و راههای بازگشت همه به يک مسافت بود .
+
{{متن قرآن |«الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ مَهْدًا»}}؛ همان خداوندی که زمین را آسایشگاه شما ساخت.<ref> [[سوره زخرف]]: ۱۰ </ref>
  
نقل است که روزی حضرت رضا (ع) هفت زمين را بدين گونه ترسيم نمود که دست چپ خود را بگشود و بر زمين نهاد و سپس دست راست خود بر آنها نهاد و فرمود : اين (دست زيرين) زمين اول و آن (دست روئين) آسمان اوّل و زمين دوّم ، و آسمان دوّم که بر فراز آسمان اوّل است زمين سوّم و به همين ترتيب زمينها و آسمانهای ديگر .
+
[[امیرالمؤمنین]] (ع) فرمود: خداوند زمین را بیافرید و آن را بی ستون نگهداشت، و بی آنکه بر شالوده ای بود، استوار داشت و بدون آنکه بر پایه ای باشد بپا داشت و بی آنکه آن را به چیزی تکیه دهد بالا برد.<ref> محدث قمی، سفینة البحار </ref>
  
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: خداوند زمين را بيافريد و آن را بی ستون نگهداشت ، و بی آنکه بر شالوده ای بود ، استوار داشت و بدون آنکه بر پايه ای باشد بپا داشت و بی آنکه آن را به چيزی تکيه دهد بالا برد .<ref> سفينة البحار </ref>
+
امیرالمؤمنین علی (ع) در یکی از خطبه های خود در این باره می فرماید: زمین را (خداوند) ایجاد نمود و آن را بدون این که وی را مشغول سازد نگهداشت، و آن را در عین حرکت و بی قراری قرار بخشید، و بدون هیچ ستون و پایه ای بر پا داشت، و بی هیچ ستون و ارکانی بر افراشت، و آن را از کژی و فرو ریختن نگاه داشت، و از سقوط و در هم شکافتن جلوگیری کرد، میخهایش را محکم، کوههایش پابرجا، چشمه هایش را جاری و رودبارهایش را ایجاد نمود و آنچه را بنا کرده به سستی نگرائیده و هر چه را توانائی داده ناتوان نگشته است .<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶ </ref>
  
اميرالمؤمنين علی (ع) در يکی از خطبه های خود در اين باره می فرمايد : زمين را (خداوند) ايجاد نمود و آن را بدون اين که وی را مشغول سازد نگهداشت ، و آن را در عين حرکت و بی قراری قرار بخشيد ، و بدون هيچ ستون و پايه ای بر پا داشت ، و بی هيچ ستون و ارکانی بر افراشت ، و آن را از کژی و فرو ريختن نگاه داشت ، و از سقوط و در هم شکافتن جلوگيری کرد ، ميخهايش را محکم ، کوههايش پابرجا ، چشمه هايش را جاری و رودبارهايش را ايجاد نمود و آنچه را بنا کرده به سستی نگرائيده و هر چه را توانائی داده ناتوان نگشته است ... <ref> نهج : خطبه 186 </ref>
+
در حدیث آمده که خداوند را در زمین بقعه هایی باشد بنام منتقمه (انتقام گیر) که چون خداوند مالی به بنده ای دهد و او حق آن را نپردازد یکی از آن بقعه ها را بر او مسلط گرداند که مال خود را در آن هزینه سازد و پس از چندی آن را رها سازد و به وار بسپارد.<ref> شیخ صدوق، مواعظ صدوق </ref>
  
در حديث آمده که خداوند را در مزين بقعه هايی باشد بنام منتقمه (انتقام گير) که چون خداوند مالی به بنده ای دهد و او حق آن را نپردازد يکی از آن بقعه ها را بر او مسلط گرداند که مال خود را در آن هزينه سازد و پس از چندی آن را رها سازد و به وار بسپارد . <ref> مواعظ صدوق </ref>
+
در حدیث [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] (صلی الله علیه وآله) آمده که فرمود: زمین را گرامی دارید که آن مادر شما است و هیچکس در آن کاری نیک یا بد انجام ندهد جز اینکه آن کار را (به محضر پروردگار) خبر دهد.<ref>متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۴۳۴۵۸ </ref>
  
در حديث رسول (ص) آمده که فرمود : زمين را گرامی داريد که آن مادر شما است و هيچکس در آن کاری نيک يا بد انجام ندهد جز اينکه آن کار را (به محضر پروردگار) خبر دهد . <ref> کنز العمال حديث 43458 </ref>
+
از آن حضرت رسیده که هر که زمین مرده ای را با توکل به خدا و برای رضای خدا زنده سازد بر خدا است که او را یاری کند و به کارش برکت دهد.<ref>علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۴۳۲۲۳
 
 
از آن حضرت رسيده که هر که زمين مرده ای را با توکل به خدا و برای رضای خدا زنده سازد بر خدا است که او را ياری کند و به کارش برکت دهد .<ref> کنز حديث 43223
 
 
  </ref>
 
  </ref>
از امام باقر (ع) روايت است که هر آنکس زمين زراعتی خويش را بفروشد (شانس) روزی از او باز گرفته شده و آنکه بخرد وی صاحب روزی باشد . <ref> بحار : 103 / 69 </ref>
+
از [[امام باقر]] (ع) روایت است که هر آنکس زمین زراعتی خویش را بفروشد، [[رزق|روزی]] از او باز گرفته شده و آنکه بخرد وی صاحب روزی باشد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۳ / ۶۹ </ref>
 
+
==احکام زمین==
 
 
== « احکام زمين » ==
 
 
 
زمينی که (مرده باشد و) قابل بهره بهره برداری نباشد خواه بر اثر انبوه درختان يا به علت انقطاع آب از آن يا به سبب زيادی آب در آن ، چنين زمينی را در عصر غيبت امام معصوم می توان زنده نمود و با قصد تملک ، مالک آن شد به شرط اينکه در دست کسی نباشد و سابقه مالکيت مشروعی نداشه و حريم ملک کسی يا سرزمين عبادت چون عرفات و مشعر نباشد و پيغمبر و امام آن را خاصه کسی نکرده و کسی به احياء ان شروع نکرده باشد .
 
  
و احياء هر زمين به حسب کاری است که محيی بخواهد در آن انجام دهد : اگر احياء به منظور کشت بود بايد آن را آماده کشت کرده باشد و اگر برای خانه بود بايد ديوار مسقف در آن بنا کرده باشد . و اگر کسی شروع به احياء کرده که آن را تحجير گويند چنانکه سنگهای زمين را جمع کرده تنها حق اولويت پيدا می کند ولی مالک نمی شود که بتواند آن را بفروشد . و اگر چنين کسی دست از تکميل آن بردارد حاکم حق دارد او را الزام کند که آن را به اتمام رساند يا دست از آن بردارد و اگر نپذيرفت حاکم آنرا به ديگری بسپارد .
+
زمینی که مرده باشد و قابل بهره، و بهره برداری نباشد، خواه بر اثر انبوه درختان یا به علت انقطاع آب از آن یا به سبب زیادی آب در آن، چنین زمینی را در عصر [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] امام معصوم می توان زنده نمود و با قصد تملک، مالک آن شد به شرط اینکه در دست کسی نباشد و سابقه مالکیت مشروعی نداشه و حریم ملک کسی یا سرزمین عبادت چون [[عرفات]] و [[مشعر الحرام|مشعر]] نباشد و پیغمبر و امام آن را خاصه کسی نکرده و کسی به احیاء آن شروع نکرده باشد.
  
زمين مفتح العنوه (زمينی که به قدرت و غلبه به دست مسلمانان افتاده باشد مانند شام و عراق و غالب بلاد اسلام) را نتوان احياء نمود زيرا آباد آن ، از آن همه مسلمانان و خراب آن ملک امام معصوم می باشد که بی اذن او نتوان احياء نمود .
+
و احیاء هر زمین به حسب کاری است که محیی بخواهد در آن انجام دهد: اگر احیاء به منظور کشت بود باید آن را آماده کشت کرده باشد و اگر برای خانه بود باید دیوار مسقف در آن بنا کرده باشد. و اگر کسی شروع به احیاء کرده که آن را تحجیر گویند، چنانکه سنگ های زمین را جمع کرده تنها حق اولویت پیدا می کند ولی مالک نمی شود که بتواند آن را بفروشد. و اگر چنین کسی دست از تکمیل آن بردارد حاکم حق دارد او را الزام کند که آن را به اتمام رساند یا دست از آن بردارد و اگر نپذیرفت حاکم آنرا به دیگری بسپارد.  
  
زمينی که اهالی آن سرزمين به ميل و بدون جنگ ايمان آورده (چون مدينه و بحريم و اطراف يمن) خاصه مردم آنجا است و ديگری بدون اجازه آنها نتواند در آن تصرف کند . محصول زمين مفتوح العنوه در اختياری امام است که در مصالح مسلمين به مصرف رساند و چنين زمين را نتوان فروخت يا وقف يا هبه نمود . (لعمه دمشقيه)
+
زمین مفتوح العنوه (زمینی که به قدرت و غلبه به دست مسلمانان افتاده باشد مانند [[شام]] و [[عراق]] و غالب بلاد اسلام) را نتوان احیاء نمود زیرا آباد آن، از آن همه مسلمانان و خراب آن ملک امام [[معصوم]] (علیه السلام) می باشد که بی اذن او نتوان احیاء نمود.
  
زمين يا موات است يا آباد و هر يک از اين دو يا بالاصاله است يا بالعرض ؛
+
زمینی که اهالی آن سرزمین به میل و بدون جنگ [[ایمان|ایمان]] آورده (چون مدینه و بحریم و اطراف یمن) خاصه مردم آنجا است و دیگری بدون اجازه آنها نتواند در آن تصرف کند. محصول زمین مفتوح العنوه در اختیار امام است که در مصالح مسلمین به مصرف رساند و چنین زمین را نتوان فروخت یا [[وقف]] یا هبه نمود.
  
1 ـ زمينی که بالاصاله موات باشد که سابقه آبادانی نداشته باشد از آن امام است به اجماع شيعه و نصوص متواتره ، آری خود ائمه عليهم السلام اجازه فرموده اند که اگر کسی آن را احياء کرد مالک آن می شود ، و چنين زمينی از انفاق است .
+
زمین یا موات است یا آباد و هر یک از این دو یا بالاصاله است یا بالعرض.
  
2 ـ زمينی که از اصل آباد بوده بی آنکه کسی آن را آباد کرده باشد ، آن نيز از انفال و ملک امام است و چون مسلمانی ابتداءً آن را حيازت نمايد مالک آن می شود .
+
۱ ـ زمینی که بالاصاله موات باشد و سابقه آبادانی نداشته باشد از آن امام معصوم (علیه السلام) است به اجماع [[شیعه|شیعه]] و نصوص [[خبر متواتر|متواتره]]، و البته خود [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام اجازه فرموده اند که اگر کسی آن را احیاء کرد مالک آن می شود، و چنین زمینی از انفاق است.
  
3 ـ زمين مرده ای که کسی آن را احياء کرده باشد از آن کسی است که آن را زنده ساخته به شرائطی که در باب احياء ذکر شده است .
+
۲ ـ زمینی که از اصل آباد بوده بی آنکه کسی آن را آباد کرده باشد، آن نیز از انفال و ملک امام معصوم (علیه السلام) است و چون مسلمانی ابتداء آن را حیازت نماید مالک آن می شود.
  
4 ـ زمينی که پس از آبادانی مرده باشد اگر آبادانی آن بالاصاله بوده ملک امام است و اگر کسی آن را آباد کرده بوده محل خلاف است که آيا به ملک مالک قبلی باقی است يا به موت از ملک وی خارج شده به ملک کسی که ثانياً آن را آباد کند در آيد .
+
۳ ـ زمین مرده ای که کسی آن را احیاء کرده باشد از آن کسی است که آن را زنده ساخته به شرائطی که در باب احیاء ذکر شده است.
  
و قسم سوم (زمين مرده ای که کسی آن را زنده کرده باشد) يا آبادانی آن به دست مسلمانان انجام گرفته يا کفّار . اگر از سوی مسلمانان بوده باشد آن زمين به ملک آنان باقی خواهد بود مگر اينکه به يکی از نواقل شرعی (چون بيع و هبه و ارث) به ديگری برگردد و يا خراب شده از آبادانی برون رود که محل خلاف است و به قولی خرابی يکی از عوامل خروج از ملک است .
+
۴ ـ زمینی که پس از آبادانی مرده باشد اگر آبادانی آن بالاصاله بوده ملک امام است و اگر کسی آن را آباد کرده بوده محل خلاف است که آیا به ملک مالک قبلی باقی است یا به موت از ملک وی خارج شده به ملک کسی که ثانیاً آن را آباد کند در آید.
  
اگر آبادانی از جانب کفار باشد آن نيز همين حکم دارد اگر در کشور اسلامی بوده و اسلام را شرط مالکيت ندانيم و اگر به اين شرط قائل بوديم همچنان به ملک امام باقی خواهد بود . و اگر در کشور کفر بود همچنانکه ملکيت آن زمين به بيع و مانند آن زايل می شود به غنيمت گرفتن آن نيز از ميان می رود مانند ساير اموال او .
+
و قسم سوم (زمین مرده ای که کسی آن را زنده کرده باشد) یا آبادانی آن به دست مسلمانان انجام گرفته یا کفّار . اگر از سوی مسلمانان بوده باشد آن زمین به ملک آنان باقی خواهد بود مگر اینکه به یکی از نواقل شرعی (چون بیع و هبه و ارث) به دیگری برگردد و یا خراب شده از آبادانی برون رود که محل خلاف است و به قولی خرابی یکی از عوامل خروج از ملک است.
  
و زمينهائی که به قهر و غلبه مسلمين از کفار گرفته می شود آن را مفتوح العنوه گويند از آن همه مسلمين است بالاجماع و النص . (خلاصه ای از متاجر شيخ انصاري)
+
اگر آبادانی از جانب کفار باشد آن نیز همین حکم را دارد اگر در کشور اسلامی بوده و اسلام را شرط مالکیت ندانیم و اگر به این شرط قائل بودیم همچنان به ملک امام باقی خواهد بود. و اگر در کشور کفر بود همچنانکه ملکیت آن زمین به بیع و مانند آن زایل می شود به غنیمت گرفتن آن نیز از میان می رود مانند سایر اموال او.
  
پيغمبر (ص) فرمود: هر کس که زمين مرده ای را زنده کند از آن او است و ريشه درخت ستمگر را حقی نباشد .
+
و زمینهائی که به قهر و غلبه مسلمین از کفار گرفته می شود آن را مفتوح العنوه گویند از آن همه مسلمین است بالاجماع و النص.<ref>خلاصه ای از متاجر شیخ انصاری.</ref>
  
در توقيعی که از ناحيه مقدّسه (امام زمان (عج) در جواب نامه حميري) آمده چنين مرقوم شده که : زمين زراعتی را نتوان خريد جز از مالک آن يا به فرمان و رضايت او .
+
پیغمبر (ص) فرمود: هر کس که زمین مرده ای را زنده کند از آن او است و ریشه درخت ستمگر را حقی نباشد.
  
از حضرت رضا (ع) حکم زمين سؤال شد فرمود : هر که به اختياری خود اسلام آورده و زمينی آباد در اختيار دارد آن زمين را در اختيار او قرار می دهند و يک دهم يا يک بيستم (به عنوان زکوة) از محصول آن از او می ستانند و زمينهائی که آباد نيست حاکم اسلامی آن را می گيرد و طی قراردادی به کسی که آن را آباد سازد می سپارند و آن زمين از آن همه مسلمين است ، و زمين که مساحت آن کمتر از بذر افشان پنج و سق (به « وسق » مراجعه شود) باشد بدون خراج در اختيار متصرّف آن وا می گذارند .
+
در [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعی]] که از ناحیه مقدّسه ([[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] (عج) در جواب نامه حمیری) آمده چنین مرقوم شده که: زمین زراعتی را نتوان خرید جز از مالک آن یا به فرمان و رضایت او.
  
و زمينهائی که به شمشير به دست مسلمين افتاده از آن امام است به هر که صلاح بيند طبق قرار داد واگذار می کند چنانکه پيغمبر (ص) در مورد خيبر چنين کرد ...<ref>  بحار 100 / 59 </ref>
+
از [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] (ع) حکم زمین سؤال شد فرمود: هر که به اختیاری خود [[اسلام]] آورده و زمینی آباد در اختیار دارد آن زمین را در اختیار او قرار می دهند و یک دهم یا یک بیستم (به عنوان زکوة) از محصول آن از او می ستانند و زمین هائی که آباد نیست حاکم اسلامی آن را می گیرد و طی قراردادی به کسی که آن را آباد سازد می سپارند و آن زمین از آن همه مسلمین است، و زمین که مساحت آن کمتر از بذر افشان پنج وسق باشد بدون [[خراج]] در اختیار متصرّف آن وا می گذارند.
  
 +
و زمینهائی که به شمشیر به دست مسلمین افتاده از آن امام است به هر که صلاح بیند طبق قرار داد واگذار می کند چنانکه پیغمبر (ص) در مورد [[غزوه خیبر|خیبر]] چنین کرد.<ref> محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ۱۰۰ / ۵۹ </ref>
  
==پانویس ==  
+
==پانویس==  
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
*نهج البلاغه
 +
*شیخ صدوق، مواعظ صدوق
 +
*محدث قمی، سفینة البحار
 +
*متقی هندی، کنز العمال
 +
*محمد باقر مجلسی، بحارالانوار
 +
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف
  
== منبع ==
 
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
 
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۲۶

زمین یا «ارض»، یکی از کرات منظومه شمسی است و محل زندگی انسانها و حیوانات دیگر و رستنیهای گوناگون می باشد. کلمه «ارض» بارها در قرآن کریم به کار رفته است. برای «زمین» در فقه اسلامی، احکام متعددی بیان شده است.

زمین در قرآن و روایات

زمین (ارض) در قرآن کریم ۴۶۱ بار آمده و همه به صورت مفرد است به خلاف آسمان که اکثراً صورت جمع ذکر شده، جز در آیه ۱۲ سوره طلاق: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»؛ خداوند است که هفت آسمان را بیافرید و از زمین مانند آنها.

مفسرین گویند بیشتر به نظر می رسد که مراد از «مثلهن» شمار زمین است که هفت باشد و محتمل است که مراد مانند آسمان در کیفیت خلقت باشد.

نقل است که روزی حضرت رضا (ع) هفت زمین را بدین گونه ترسیم نمود که دست چپ خود را بگشود و بر زمین نهاد و سپس دست راست خود بر آن نهاد و فرمود: این (دست زیرین) زمین اول و آن (دست روئین) آسمان اوّل و زمین دوّم، و آسمان دوّم که بر فراز آسمان اوّل است زمین سوّم و به همین ترتیب زمینها و آسمانهای دیگر.

و طبق حدیث امام رضا (ع) هفت زمین عبارتند از زمینی که ما بر آن زندگی می کنیم و شش آسمان، زیرا هر آنچه به زیر گسترده باشد و سقفی بر آن باشد زمین است که به عربی ارض گویند.

اینک برخی آیات و روایات مربوط به زمین:

«الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا»؛ خداوند زمین را به زیر شما بگسترد.[۱]

«أَوَلَمْ یرَ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی أَفَلَا یؤْمِنُونَ * وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِی أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ یهْتَدُونَ» ؛ مگر کافران ندیده اند که آسمان و زمین ـ از بارش و رویش ـ بسته بودند و ما آن دو را گشودیم و هر موجود زنده را به آب زنده داشتیم؟! چرا ایمان نیاورند؟ و در روی زمین کوههای استوار قرار دادیم تا خلق را از اضطراب نگهدارند و نیز راهها در کوهها و جاده ها در زمین برای راهیابی مردم مقرر کردیم.[۲]

«الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ مَهْدًا»؛ همان خداوندی که زمین را آسایشگاه شما ساخت.[۳]

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خداوند زمین را بیافرید و آن را بی ستون نگهداشت، و بی آنکه بر شالوده ای بود، استوار داشت و بدون آنکه بر پایه ای باشد بپا داشت و بی آنکه آن را به چیزی تکیه دهد بالا برد.[۴]

امیرالمؤمنین علی (ع) در یکی از خطبه های خود در این باره می فرماید: زمین را (خداوند) ایجاد نمود و آن را بدون این که وی را مشغول سازد نگهداشت، و آن را در عین حرکت و بی قراری قرار بخشید، و بدون هیچ ستون و پایه ای بر پا داشت، و بی هیچ ستون و ارکانی بر افراشت، و آن را از کژی و فرو ریختن نگاه داشت، و از سقوط و در هم شکافتن جلوگیری کرد، میخهایش را محکم، کوههایش پابرجا، چشمه هایش را جاری و رودبارهایش را ایجاد نمود و آنچه را بنا کرده به سستی نگرائیده و هر چه را توانائی داده ناتوان نگشته است .[۵]

در حدیث آمده که خداوند را در زمین بقعه هایی باشد بنام منتقمه (انتقام گیر) که چون خداوند مالی به بنده ای دهد و او حق آن را نپردازد یکی از آن بقعه ها را بر او مسلط گرداند که مال خود را در آن هزینه سازد و پس از چندی آن را رها سازد و به وار بسپارد.[۶]

در حدیث رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمده که فرمود: زمین را گرامی دارید که آن مادر شما است و هیچکس در آن کاری نیک یا بد انجام ندهد جز اینکه آن کار را (به محضر پروردگار) خبر دهد.[۷]

از آن حضرت رسیده که هر که زمین مرده ای را با توکل به خدا و برای رضای خدا زنده سازد بر خدا است که او را یاری کند و به کارش برکت دهد.[۸] از امام باقر (ع) روایت است که هر آنکس زمین زراعتی خویش را بفروشد، روزی از او باز گرفته شده و آنکه بخرد وی صاحب روزی باشد.[۹]

احکام زمین

زمینی که مرده باشد و قابل بهره، و بهره برداری نباشد، خواه بر اثر انبوه درختان یا به علت انقطاع آب از آن یا به سبب زیادی آب در آن، چنین زمینی را در عصر غیبت امام معصوم می توان زنده نمود و با قصد تملک، مالک آن شد به شرط اینکه در دست کسی نباشد و سابقه مالکیت مشروعی نداشه و حریم ملک کسی یا سرزمین عبادت چون عرفات و مشعر نباشد و پیغمبر و امام آن را خاصه کسی نکرده و کسی به احیاء آن شروع نکرده باشد.

و احیاء هر زمین به حسب کاری است که محیی بخواهد در آن انجام دهد: اگر احیاء به منظور کشت بود باید آن را آماده کشت کرده باشد و اگر برای خانه بود باید دیوار مسقف در آن بنا کرده باشد. و اگر کسی شروع به احیاء کرده که آن را تحجیر گویند، چنانکه سنگ های زمین را جمع کرده تنها حق اولویت پیدا می کند ولی مالک نمی شود که بتواند آن را بفروشد. و اگر چنین کسی دست از تکمیل آن بردارد حاکم حق دارد او را الزام کند که آن را به اتمام رساند یا دست از آن بردارد و اگر نپذیرفت حاکم آنرا به دیگری بسپارد.

زمین مفتوح العنوه (زمینی که به قدرت و غلبه به دست مسلمانان افتاده باشد مانند شام و عراق و غالب بلاد اسلام) را نتوان احیاء نمود زیرا آباد آن، از آن همه مسلمانان و خراب آن ملک امام معصوم (علیه السلام) می باشد که بی اذن او نتوان احیاء نمود.

زمینی که اهالی آن سرزمین به میل و بدون جنگ ایمان آورده (چون مدینه و بحریم و اطراف یمن) خاصه مردم آنجا است و دیگری بدون اجازه آنها نتواند در آن تصرف کند. محصول زمین مفتوح العنوه در اختیار امام است که در مصالح مسلمین به مصرف رساند و چنین زمین را نتوان فروخت یا وقف یا هبه نمود.

زمین یا موات است یا آباد و هر یک از این دو یا بالاصاله است یا بالعرض.

۱ ـ زمینی که بالاصاله موات باشد و سابقه آبادانی نداشته باشد از آن امام معصوم (علیه السلام) است به اجماع شیعه و نصوص متواتره، و البته خود ائمه علیهم السلام اجازه فرموده اند که اگر کسی آن را احیاء کرد مالک آن می شود، و چنین زمینی از انفاق است.

۲ ـ زمینی که از اصل آباد بوده بی آنکه کسی آن را آباد کرده باشد، آن نیز از انفال و ملک امام معصوم (علیه السلام) است و چون مسلمانی ابتداء آن را حیازت نماید مالک آن می شود.

۳ ـ زمین مرده ای که کسی آن را احیاء کرده باشد از آن کسی است که آن را زنده ساخته به شرائطی که در باب احیاء ذکر شده است.

۴ ـ زمینی که پس از آبادانی مرده باشد اگر آبادانی آن بالاصاله بوده ملک امام است و اگر کسی آن را آباد کرده بوده محل خلاف است که آیا به ملک مالک قبلی باقی است یا به موت از ملک وی خارج شده به ملک کسی که ثانیاً آن را آباد کند در آید.

و قسم سوم (زمین مرده ای که کسی آن را زنده کرده باشد) یا آبادانی آن به دست مسلمانان انجام گرفته یا کفّار . اگر از سوی مسلمانان بوده باشد آن زمین به ملک آنان باقی خواهد بود مگر اینکه به یکی از نواقل شرعی (چون بیع و هبه و ارث) به دیگری برگردد و یا خراب شده از آبادانی برون رود که محل خلاف است و به قولی خرابی یکی از عوامل خروج از ملک است.

اگر آبادانی از جانب کفار باشد آن نیز همین حکم را دارد اگر در کشور اسلامی بوده و اسلام را شرط مالکیت ندانیم و اگر به این شرط قائل بودیم همچنان به ملک امام باقی خواهد بود. و اگر در کشور کفر بود همچنانکه ملکیت آن زمین به بیع و مانند آن زایل می شود به غنیمت گرفتن آن نیز از میان می رود مانند سایر اموال او.

و زمینهائی که به قهر و غلبه مسلمین از کفار گرفته می شود آن را مفتوح العنوه گویند از آن همه مسلمین است بالاجماع و النص.[۱۰]

پیغمبر (ص) فرمود: هر کس که زمین مرده ای را زنده کند از آن او است و ریشه درخت ستمگر را حقی نباشد.

در توقیعی که از ناحیه مقدّسه (امام زمان (عج) در جواب نامه حمیری) آمده چنین مرقوم شده که: زمین زراعتی را نتوان خرید جز از مالک آن یا به فرمان و رضایت او.

از حضرت رضا (ع) حکم زمین سؤال شد فرمود: هر که به اختیاری خود اسلام آورده و زمینی آباد در اختیار دارد آن زمین را در اختیار او قرار می دهند و یک دهم یا یک بیستم (به عنوان زکوة) از محصول آن از او می ستانند و زمین هائی که آباد نیست حاکم اسلامی آن را می گیرد و طی قراردادی به کسی که آن را آباد سازد می سپارند و آن زمین از آن همه مسلمین است، و زمین که مساحت آن کمتر از بذر افشان پنج وسق باشد بدون خراج در اختیار متصرّف آن وا می گذارند.

و زمینهائی که به شمشیر به دست مسلمین افتاده از آن امام است به هر که صلاح بیند طبق قرار داد واگذار می کند چنانکه پیغمبر (ص) در مورد خیبر چنین کرد.[۱۱]

پانویس

  1. سوره بقره: ۲۲
  2. سوره انبیاء: ۳۰
  3. سوره زخرف: ۱۰
  4. محدث قمی، سفینة البحار
  5. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶
  6. شیخ صدوق، مواعظ صدوق
  7. متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۴۳۴۵۸
  8. علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۴۳۲۲۳
  9. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ۱۰۳ / ۶۹
  10. خلاصه ای از متاجر شیخ انصاری.
  11. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ۱۰۰ / ۵۹

منابع

  • نهج البلاغه
  • شیخ صدوق، مواعظ صدوق
  • محدث قمی، سفینة البحار
  • متقی هندی، کنز العمال
  • محمد باقر مجلسی، بحارالانوار
  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف