متوکل (خلیفه عباسی): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ متوکل را به متوکل (خلیفه عباسی) منتقل کرد) |
|||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
− | متوکل «232 - 247 ق / 847 - 861 م» پسر معتصم دهمین نفر از خلفای عباسی است زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم مخصوصاً به علویّین است. در روایتی از امیر المومنین علیه السلام نقل شده ست که حضرت فرموده است: دهمین نفر از خلفای عباسی کافرترین آنهاست. با جلوس متوکل که جانشین برادرش واثق شد، خلافت به مرحله ی تازهای رسید که عموماً آن را مرحله انحطاط شمردهاند. | + | متوکل «232 - 247 ق / 847 - 861 م» پسر [[معتصم]] دهمین نفر از [[حکومت بنی عباس|خلفای عباسی]] است. زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم مخصوصاً به [[علویان|علویّین]] است. در روایتی از [[امیرالمومنین|امیر المومنین]] علیه السلام نقل شده ست که حضرت فرموده است: دهمین نفر از خلفای عباسی کافرترین آنهاست. با جلوس متوکل که جانشین برادرش [[واثق عباسی|واثق]] شد، [[خلافت]] به مرحله ی تازهای رسید که عموماً آن را مرحله انحطاط شمردهاند. |
− | + | ==متوکل و غلامان ترک== | |
− | == متوکل و غلامان ترک == | + | متوکل عباسی که نام اصلیش جعفر بود، دهمین خلیفه عباسی است. در روزگار وی اوضاع عباسیان با گذشته تفاوت بسیار کرد. یکی از این تفاوتها نفوذ غلامان ترک در دستگاه خلافت بود که از زمان معتصم آغاز شده بود. غلامان ترک که به صورت اسیر و برده کار خدمتگذاری دربار را انجام می دادند، اندک اندک قدرتی یافته و در تصمیمات سیاسی دربار وارد شدند. می توان گفت که آنها به نوعی جای ایرانیانی را که روزگاری در دوران [[هارون الرشید|هارون]] و [[مأمون]] کار مشاورت و مصاحبت خلفای عباسی را عهده دار بودند، گرفتند. گرچه ایرانیان بیشتر شخصیت فکری داشتند و ترکان شخصیت نظامی، اما به هر روی نقش مهمی در تحولات جاری این دوره داشتند. اشناس نام ترک از طرف معتصم حکومت [[مصر]] یافت و آن چنان قدرتی داشت که نام وی درکنار نام خلیفه در خطبه نماز جمعه و نیز بر روی سکه ها می آمد. شاید دست کم یکی از دلایل نفوذ ترکان در این دوره آن بود که مادر خود معتصم که نامش مارده بود، در اصل ترکی از اهالی سغد بود. معتصم که با اعتراض مردم [[بغداد]] نسبت به رفتار بد ترکان مواجه بود، شهر [[سامرا]] یا به تعبیر درست تر سرّ من رأی (هر کسی آن را ببیند مسرور شود) را تأسیس کرد و آن را مرکز خلافت خود قرار داد. خلفای پس از وی هم تا سال 280 هجری در سامرا استقرار داشتند. پس از تأسیس بغداد توسط [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور]]، این دومین شهری بود که عباسیان در [[عراق]] بنا کردند. پیش از آنها، [[حجاج بن یوسف|حجاج]] شهر واسط را تأسیس کرده بود. |
− | متوکل عباسی که نام اصلیش جعفر بود، دهمین خلیفه عباسی است.در روزگار وی اوضاع عباسیان با گذشته تفاوت بسیار کرد.یکی از این تفاوتها نفوذ غلامان ترک در دستگاه خلافت بود که از زمان معتصم آغاز شده بود.غلامان ترک که به صورت اسیر و برده کار خدمتگذاری دربار را انجام می دادند، اندک اندک قدرتی یافته و در تصمیمات سیاسی دربار وارد شدند.می توان گفت که آنها به نوعی جای ایرانیانی را که روزگاری در دوران هارون و مأمون کار مشاورت و مصاحبت خلفای عباسی را عهده دار بودند، گرفتند.گرچه ایرانیان بیشتر شخصیت فکری داشتند و ترکان شخصیت نظامی، اما به هر روی نقش مهمی در تحولات جاری این دوره داشتند.اشناس نام ترک از طرف معتصم حکومت مصر یافت و آن چنان قدرتی داشت که نام وی درکنار نام خلیفه در خطبه نماز جمعه و نیز بر روی سکه ها می آمد.شاید دست کم یکی از دلایل نفوذ ترکان در این دوره آن بود که مادر خود معتصم که نامش مارده بود، در اصل ترکی از اهالی سغد بود.معتصم که با اعتراض مردم بغداد نسبت به رفتار بد ترکان مواجه بود، شهر سامرا یا به تعبیر درست تر | ||
− | |||
− | |||
− | متوکل | + | ==برخورد متوکل با مذاهب و اندیشه ها== |
− | + | متوکل از جهت دیگری هم با سه خلیفه پیش از خود متفاوت و با آنها سخت دشمنی داشت. مأمون، برادرش معتصم و واثق به اندیشه های [[معتزله|معتزلی]] علاقه مند بودند. از میان آنها مأمون کما بیش علائق [[شیعه|شیعی]] هم داشت. اما متوکل تحت تأثیر [[اهل سنت|سنیان]] افراطی بود و در روزگار وی [[اهل حدیث]] که سنیان متعصبی بودند کاملا بر وی چیره شدند. | |
− | + | وی نسبت به مسأله خلق [[قرآن]] که عقیده به آن را مأمون و معتصم الزامی کرده بودند، موضع گیری کرد و جانب علمایی چون [[احمد بن حنبل]] را که رئیس طایفه اهل حدیث بود گرفت. | |
− | |||
− | + | ==برخورد با شیعیان== | |
+ | متوکل دشمنی سرسختانه ای با [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] و [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام و بطور کلی با [[شیعه|شیعیان]] داشت به گونه ای که سخت ترین روزگار شیعه، دوران خلافت متوکل بوده است. او پیوسته زائران مشاهده مشرّفه را تحت فشار قرار می داد و فتح بن خاقان که وزیرش بود با او همدستی می کرد. | ||
− | امام | + | در سال 236 به تخریب مرقد [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام دست یازید. رئیس پلیس وی اعلام کرد که پس از سه روز، هر کس را بر سر قبر امام یافتند دستگیر و زندانی خواهند کرد. سپس، آن ناحیه را آب انداخته و کشت کردند. وی آشکارا در مجالس لهو و لعب خود به [[امام علی علیه السلام|امام علی]] علیه السلام توهین می کرد. همنشینان متوکل برخی از سنیان [[ناصبی]] مانند علی بن جهم، عمر بن فرح و عبد الله بن محمد هاشمی بودند. آنها او را از دوستی با [[علویان]] پرهیز داده، علیه آنان تحریک می کردند. یک بار شاعری که اشعاری در مذمت شیعه سروده و حقانیت [[حکومت بنی عباس|عباسیان]] را در برابر علویان در جانشینی [[پیامبر اسلام|پیامبر]] ص در اشعارش آورده بود، حکم امارت [[بحرین]] و [[یمامه]] را همراه با هدایای بسیاری دریافت کرد. |
− | + | [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام به دستور متوکل از [[مدینه]] به سامراء، مرکز خلافت احضار، و در اّنجا تحت محدودیت شدید و اّزار فراوان قرار گرفته، و تا پایان عمر مجبور به اقامت در اّن شهر شدند. | |
− | == برخورد با معتزلیان == | + | ==برخورد با معتزلیان== |
او از آغاز خلافت خود از آزارها و شکنجههایی که به مردم برای آزمایش عقیدهشان در مورد مخلوق بودن قرآن میدادند، جلوگیری کرد و اجازه داد که جسد ابن نصر خزاعی به خاک سپرده شود. | او از آغاز خلافت خود از آزارها و شکنجههایی که به مردم برای آزمایش عقیدهشان در مورد مخلوق بودن قرآن میدادند، جلوگیری کرد و اجازه داد که جسد ابن نصر خزاعی به خاک سپرده شود. | ||
− | سپس اعتقاد داشتن به مخلوق بودن قرآن و بحث در اصول سنتی دین را ممنوع ساخت، و بدین ترتیب اصول کلامی معتزلی را محکوم کرد. | + | سپس اعتقاد داشتن به مخلوق بودن قرآن و بحث در اصول سنتی [[دین]] را ممنوع ساخت، و بدین ترتیب اصول کلامی معتزلی را محکوم کرد. |
او برای آن که مبارزه با خطاها را مؤثرتر سازد، از گروهی خطیبان و علمای دینی دعوت کرد که در منبرها به رد کردن اصول عقاید معتزلیان یا طرفداران مذهب اختیار و تفویض بپردازند. | او برای آن که مبارزه با خطاها را مؤثرتر سازد، از گروهی خطیبان و علمای دینی دعوت کرد که در منبرها به رد کردن اصول عقاید معتزلیان یا طرفداران مذهب اختیار و تفویض بپردازند. | ||
+ | ==برخورد با مسیحیان و یهودیان== | ||
− | + | متوکل در بین سال های 235 - 239 ق / 850 - 853 م، فرمان هایی صادر کرد که بنابر آن فرامین، [[مسیحیت|مسیحیان]] و [[یهود|یهودیان]] ناگزیر شدند که نشانههایی را که پیشتر برای باز شناخته شدن آنان از مسلمانان وضع شده بود و غالباً از مراعات آن ها خودداری میکردند، کاملاً مراعات کنند. | |
− | + | به خصوص این که در دستگاه اداری وظیفهای بر عهده داشته باشند، یا فرزندان خود را به آموزشگاه هایی بفرستند که زبان عربی فرا گیرند، منع شدند و مقصود از این همه سختگیری آن بود که جهودان و ترسایان کاملاً از مسلمانان جدا باشند، ولی در عین حال آزادی هایی که از صدر [[اسلام]] از آن ها برخوردار بودند به حال خود باقی بماند. | |
− | |||
− | متوکل در بین سال های 235 - 239 ق / 850 - 853 م، فرمان هایی صادر کرد که بنابر آن فرامین، مسیحیان و یهودیان ناگزیر شدند که نشانههایی را که پیشتر برای باز شناخته شدن آنان از مسلمانان وضع شده بود و غالباً از مراعات آن ها خودداری میکردند، کاملاً مراعات کنند. | ||
− | به خصوص این که در دستگاه اداری وظیفهای بر عهده داشته باشند، یا فرزندان خود را به آموزشگاه هایی بفرستند که زبان عربی فرا گیرند، منع شدند و مقصود از این همه سختگیری آن بود که جهودان و ترسایان کاملاً از مسلمانان جدا باشند، ولی در عین حال آزادی هایی که از صدر اسلام از آن ها برخوردار بودند به حال خود باقی بماند. | ||
==حوادث دوران متوکل== | ==حوادث دوران متوکل== | ||
− | از حوادث مهم دوران متوکل یکی آن طوفان سخت بود که بر بغداد و بصره و کوفه و دیگر شهرهای عراق وزید و کشت و چهارپایان را بسوخت و خواربار از بازارهای بغداد | + | از حوادث مهم دوران متوکل یکی آن طوفان سخت بود که بر بغداد و [[بصره]] و [[کوفه]] و دیگر شهرهای عراق وزید و کشت و چهارپایان را بسوخت و خواربار از بازارهای بغداد برافتاد و همه جا قحطی آمد و مردم بسیار تلف شد. |
و هم بدوران وی رومیان ضعف عباسیان را فرصت شمردند و دست اندازی به قلمروشان را آغاز کردند و شهر دمیاط را بگرفتند و مردم بکشتند و خانه ها بسوختند و کیلکیه را در آسیای صغیر بگرفتند و مردم آنرا شکستی سخت دادند. | و هم بدوران وی رومیان ضعف عباسیان را فرصت شمردند و دست اندازی به قلمروشان را آغاز کردند و شهر دمیاط را بگرفتند و مردم بکشتند و خانه ها بسوختند و کیلکیه را در آسیای صغیر بگرفتند و مردم آنرا شکستی سخت دادند. | ||
==فساد متوکل== | ==فساد متوکل== | ||
− | وی در مجالس لهو و لعب و شرب مسکرات گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. شوخی های خطرناک از برنامه های رایج دوران حکومت متوکل | + | وی در مجالس لهو و لعب و [[شراب خواری|شرب مسکرات]] گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. شوخی های خطرناک از برنامه های رایج دوران حکومت متوکل بود، همانند رها کردن شیر در مجلس، رها کردن مار در آستین افراد، شکستن ظرف پر از عقرب در مجلس... . |
==مرگ متوکل== | ==مرگ متوکل== | ||
− | مدت سلطنت متوکل چهار ده سال و نه ماه و نه روز طول کشید تا این که با همکاری پسرش منتصر با جمعی از اتراک به قصر متوکل حمله ور شدند و او را به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال | + | مدت سلطنت متوکل چهار ده سال و نه ماه و نه روز طول کشید تا این که با همکاری پسرش [[منتصر]] با جمعی از اتراک به قصر متوکل حمله ور شدند و او را به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 کشتند. و فرزندش منتصر به جای وی نشست. |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%AA%D9%88%DA%A9%D9%84+%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87+%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 متوکل؛ خلیفه عباسی، دانشنامه رشد]، تاریخ بازیابی :13 دیماه 1391 | + | [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%AA%D9%88%DA%A9%D9%84+%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87+%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0 متوکل؛ خلیفه عباسی، دانشنامه رشد]، تاریخ بازیابی :13 دیماه 1391. |
− | از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، نقل از [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5456 سایت حوزه]، بازیابی:13 دیماه 1391 | + | از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، نقل از [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5456 سایت حوزه]، بازیابی:13 دیماه 1391. |
+ | <br /> | ||
+ | {{خلفای بنی عباس}} | ||
[[رده:خلفای عباسی]] | [[رده:خلفای عباسی]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مهم]] | ||
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= متوسط | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۴
متوکل «232 - 247 ق / 847 - 861 م» پسر معتصم دهمین نفر از خلفای عباسی است. زندگی او آکنده از شرارت نفس و ظلم و ستم مخصوصاً به علویّین است. در روایتی از امیر المومنین علیه السلام نقل شده ست که حضرت فرموده است: دهمین نفر از خلفای عباسی کافرترین آنهاست. با جلوس متوکل که جانشین برادرش واثق شد، خلافت به مرحله ی تازهای رسید که عموماً آن را مرحله انحطاط شمردهاند.
محتویات
متوکل و غلامان ترک
متوکل عباسی که نام اصلیش جعفر بود، دهمین خلیفه عباسی است. در روزگار وی اوضاع عباسیان با گذشته تفاوت بسیار کرد. یکی از این تفاوتها نفوذ غلامان ترک در دستگاه خلافت بود که از زمان معتصم آغاز شده بود. غلامان ترک که به صورت اسیر و برده کار خدمتگذاری دربار را انجام می دادند، اندک اندک قدرتی یافته و در تصمیمات سیاسی دربار وارد شدند. می توان گفت که آنها به نوعی جای ایرانیانی را که روزگاری در دوران هارون و مأمون کار مشاورت و مصاحبت خلفای عباسی را عهده دار بودند، گرفتند. گرچه ایرانیان بیشتر شخصیت فکری داشتند و ترکان شخصیت نظامی، اما به هر روی نقش مهمی در تحولات جاری این دوره داشتند. اشناس نام ترک از طرف معتصم حکومت مصر یافت و آن چنان قدرتی داشت که نام وی درکنار نام خلیفه در خطبه نماز جمعه و نیز بر روی سکه ها می آمد. شاید دست کم یکی از دلایل نفوذ ترکان در این دوره آن بود که مادر خود معتصم که نامش مارده بود، در اصل ترکی از اهالی سغد بود. معتصم که با اعتراض مردم بغداد نسبت به رفتار بد ترکان مواجه بود، شهر سامرا یا به تعبیر درست تر سرّ من رأی (هر کسی آن را ببیند مسرور شود) را تأسیس کرد و آن را مرکز خلافت خود قرار داد. خلفای پس از وی هم تا سال 280 هجری در سامرا استقرار داشتند. پس از تأسیس بغداد توسط منصور، این دومین شهری بود که عباسیان در عراق بنا کردند. پیش از آنها، حجاج شهر واسط را تأسیس کرده بود.
برخورد متوکل با مذاهب و اندیشه ها
متوکل از جهت دیگری هم با سه خلیفه پیش از خود متفاوت و با آنها سخت دشمنی داشت. مأمون، برادرش معتصم و واثق به اندیشه های معتزلی علاقه مند بودند. از میان آنها مأمون کما بیش علائق شیعی هم داشت. اما متوکل تحت تأثیر سنیان افراطی بود و در روزگار وی اهل حدیث که سنیان متعصبی بودند کاملا بر وی چیره شدند.
وی نسبت به مسأله خلق قرآن که عقیده به آن را مأمون و معتصم الزامی کرده بودند، موضع گیری کرد و جانب علمایی چون احمد بن حنبل را که رئیس طایفه اهل حدیث بود گرفت.
برخورد با شیعیان
متوکل دشمنی سرسختانه ای با امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام و بطور کلی با شیعیان داشت به گونه ای که سخت ترین روزگار شیعه، دوران خلافت متوکل بوده است. او پیوسته زائران مشاهده مشرّفه را تحت فشار قرار می داد و فتح بن خاقان که وزیرش بود با او همدستی می کرد.
در سال 236 به تخریب مرقد امام حسین علیه السلام دست یازید. رئیس پلیس وی اعلام کرد که پس از سه روز، هر کس را بر سر قبر امام یافتند دستگیر و زندانی خواهند کرد. سپس، آن ناحیه را آب انداخته و کشت کردند. وی آشکارا در مجالس لهو و لعب خود به امام علی علیه السلام توهین می کرد. همنشینان متوکل برخی از سنیان ناصبی مانند علی بن جهم، عمر بن فرح و عبد الله بن محمد هاشمی بودند. آنها او را از دوستی با علویان پرهیز داده، علیه آنان تحریک می کردند. یک بار شاعری که اشعاری در مذمت شیعه سروده و حقانیت عباسیان را در برابر علویان در جانشینی پیامبر ص در اشعارش آورده بود، حکم امارت بحرین و یمامه را همراه با هدایای بسیاری دریافت کرد.
امام هادی علیه السلام به دستور متوکل از مدینه به سامراء، مرکز خلافت احضار، و در اّنجا تحت محدودیت شدید و اّزار فراوان قرار گرفته، و تا پایان عمر مجبور به اقامت در اّن شهر شدند.
برخورد با معتزلیان
او از آغاز خلافت خود از آزارها و شکنجههایی که به مردم برای آزمایش عقیدهشان در مورد مخلوق بودن قرآن میدادند، جلوگیری کرد و اجازه داد که جسد ابن نصر خزاعی به خاک سپرده شود. سپس اعتقاد داشتن به مخلوق بودن قرآن و بحث در اصول سنتی دین را ممنوع ساخت، و بدین ترتیب اصول کلامی معتزلی را محکوم کرد. او برای آن که مبارزه با خطاها را مؤثرتر سازد، از گروهی خطیبان و علمای دینی دعوت کرد که در منبرها به رد کردن اصول عقاید معتزلیان یا طرفداران مذهب اختیار و تفویض بپردازند.
برخورد با مسیحیان و یهودیان
متوکل در بین سال های 235 - 239 ق / 850 - 853 م، فرمان هایی صادر کرد که بنابر آن فرامین، مسیحیان و یهودیان ناگزیر شدند که نشانههایی را که پیشتر برای باز شناخته شدن آنان از مسلمانان وضع شده بود و غالباً از مراعات آن ها خودداری میکردند، کاملاً مراعات کنند. به خصوص این که در دستگاه اداری وظیفهای بر عهده داشته باشند، یا فرزندان خود را به آموزشگاه هایی بفرستند که زبان عربی فرا گیرند، منع شدند و مقصود از این همه سختگیری آن بود که جهودان و ترسایان کاملاً از مسلمانان جدا باشند، ولی در عین حال آزادی هایی که از صدر اسلام از آن ها برخوردار بودند به حال خود باقی بماند.
حوادث دوران متوکل
از حوادث مهم دوران متوکل یکی آن طوفان سخت بود که بر بغداد و بصره و کوفه و دیگر شهرهای عراق وزید و کشت و چهارپایان را بسوخت و خواربار از بازارهای بغداد برافتاد و همه جا قحطی آمد و مردم بسیار تلف شد.
و هم بدوران وی رومیان ضعف عباسیان را فرصت شمردند و دست اندازی به قلمروشان را آغاز کردند و شهر دمیاط را بگرفتند و مردم بکشتند و خانه ها بسوختند و کیلکیه را در آسیای صغیر بگرفتند و مردم آنرا شکستی سخت دادند.
فساد متوکل
وی در مجالس لهو و لعب و شرب مسکرات گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. شوخی های خطرناک از برنامه های رایج دوران حکومت متوکل بود، همانند رها کردن شیر در مجلس، رها کردن مار در آستین افراد، شکستن ظرف پر از عقرب در مجلس... .
مرگ متوکل
مدت سلطنت متوکل چهار ده سال و نه ماه و نه روز طول کشید تا این که با همکاری پسرش منتصر با جمعی از اتراک به قصر متوکل حمله ور شدند و او را به همراه وزیرش فتح بن خاقان در شب چهارشنبه، سوم شوال سال 247 کشتند. و فرزندش منتصر به جای وی نشست.
منابع
متوکل؛ خلیفه عباسی، دانشنامه رشد، تاریخ بازیابی :13 دیماه 1391.
از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، نقل از سایت حوزه، بازیابی:13 دیماه 1391.
خلفای بنی عباس |
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656) |