آیه انفال: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نخستین آیه [[سوره انفال]] | + | نخستین آیه [[سوره انفال]] را که در آن از موضوع «[[انفال]]» سخن رفته است، «آیه انفال» نامیدهاند.<ref> كتاب البیع، ج 3، ص 22.</ref> |
+ | {{قرآن در قاب|«يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ ۖ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ ۖ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ ۖ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ»|سوره=8|آیه=1|ترجمه=از تو درباره انفال [یعنی غنایم جنگی و هر گونه مالی که مالک معینی ندارد] می پرسند، [که مالک آنها کیست و چگونه باید تقسیم شود؟] بگو: [مالکیّتِ حقیقیِ] انفال ویژه خدا و پیامبر است، پس اگر مؤمن هستید [نسبت به انفال] از خدا پروا کنید و [اختلاف و نزاع] بین خود را اصلاح نمایید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید.}} | ||
− | شأن نزول این آیه | + | [[شأن نزول]] این [[آیه]] مربوط به [[جنگ بدر]] است كه برخى مسلمانان پس از پایان جنگ، درباره چگونگى تقسیم غنایم با یكدیگر درگیر شدند. آیه نازل شد و با صراحت، غنایم را از آن خدا و پیامبرش دانست و [[پیامبر]] صلى الله علیه وآله غنایم را به طور مساوى میان همه جنگ جویان تقسیم كرد.<ref> روض الجنان، ج 9، ص 57.</ref> |
− | + | چون قبل از [[اسلام]]، نحوهى توزيع غنائم بر اساس تبعيضات بود، پس از جنگ بدر كه اوّلين جنگ مسلمانان و همراه با غنائم بسيار بود، در اينكه غنائم را چه بايد كرد و به چه كسانى مىرسد و چه كسانى اولويّت دارند، نظرهاى مختلفى وجود داشت. سرانجام با سؤال و درخواست مردم از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، خود آن حضرت به تقسيم غنائم پرداخت و بطور عادلانه و يكسان ميان مردم تقسيم كرد تا تبعيضات موهوم دورهى جاهلى را از ميان برداشته و از مستضعفان حمايت كند، هرچند برخى، از اين برابرى رنجيدند.<ref>تفسير نمونه؛ فروغ ابديّت، ج 1، ص 423.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
+ | در اینكه این آیه با آیه 41 همین [[سوره]] یعنی «[[آیه خمس]]» ({{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ...}}) كه فقط یك پنجم غنایم را به خدا و پیامبر متعلق مى داند، [[نسخ]] شده است یا نه، مفسران اختلاف كرده اند؛ ولى به نظر مى رسد كه منافاتى بین این دو آیه وجود نداشته باشد و آیه خمس، آیه انفال را نسخ نمى كند؛<ref> همان، ص 60.</ref> زیرا در واقع، همه غنیمت در اختیار پیامبر صلى الله علیه وآله است و آن حضرت در جایگاه حاكم اسلامی، چهار پنجم این غنایم را در اختیار جنگجویان قرار مى دهد.<ref> تفسیر نمونه، ج 7، ص 83.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * علی خراسانی، | + | * [[دائرة المعارف قرآن کریم]]، علی خراسانی، ج1، ص374. |
− | + | *[[تفسیر نور]]، محسن قرائتی، ج3، ص265. | |
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
[[رده:آیههای با عناوین خاص]] | [[رده:آیههای با عناوین خاص]] | ||
[[رده:آیات سوره انفال]] | [[رده:آیات سوره انفال]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰
نخستین آیه سوره انفال را که در آن از موضوع «انفال» سخن رفته است، «آیه انفال» نامیدهاند.[۱]
شأن نزول این آیه مربوط به جنگ بدر است كه برخى مسلمانان پس از پایان جنگ، درباره چگونگى تقسیم غنایم با یكدیگر درگیر شدند. آیه نازل شد و با صراحت، غنایم را از آن خدا و پیامبرش دانست و پیامبر صلى الله علیه وآله غنایم را به طور مساوى میان همه جنگ جویان تقسیم كرد.[۲]
چون قبل از اسلام، نحوهى توزيع غنائم بر اساس تبعيضات بود، پس از جنگ بدر كه اوّلين جنگ مسلمانان و همراه با غنائم بسيار بود، در اينكه غنائم را چه بايد كرد و به چه كسانى مىرسد و چه كسانى اولويّت دارند، نظرهاى مختلفى وجود داشت. سرانجام با سؤال و درخواست مردم از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، خود آن حضرت به تقسيم غنائم پرداخت و بطور عادلانه و يكسان ميان مردم تقسيم كرد تا تبعيضات موهوم دورهى جاهلى را از ميان برداشته و از مستضعفان حمايت كند، هرچند برخى، از اين برابرى رنجيدند.[۳]
در اینكه این آیه با آیه 41 همین سوره یعنی «آیه خمس» (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ...) كه فقط یك پنجم غنایم را به خدا و پیامبر متعلق مى داند، نسخ شده است یا نه، مفسران اختلاف كرده اند؛ ولى به نظر مى رسد كه منافاتى بین این دو آیه وجود نداشته باشد و آیه خمس، آیه انفال را نسخ نمى كند؛[۴] زیرا در واقع، همه غنیمت در اختیار پیامبر صلى الله علیه وآله است و آن حضرت در جایگاه حاكم اسلامی، چهار پنجم این غنایم را در اختیار جنگجویان قرار مى دهد.[۵]
پانویس
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج1، ص374.
- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج3، ص265.