ازدواج حضرت محمد با حضرت خدیجه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز= 10 ربیع الاول|سال= سال 25 عام الفیل}}  
+
{{تقویم|روز= 10 ربیع الاول|سال= سال ۲۵ عام الفیل}}
 +
ازدواج [[رسول خدا|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله با [[حضرت خدیجه]] علیها السلام، در ۱۰ [[ربیع الاول]] سال ۲۵ [[عام الفیل|عام‌ الفیل]] (پانزده سال قبل از [[بعثت]]) بوده است. حضرت خدیجه با اینکه مردان ثروتمندی از [[قریش]] از او خواستگاری کرده بودند، ولی او که شیفته درستکاری و [[امانت‌داری|امانتداری]] و مکارم اخلاقی پیامبر اکرم شده بود، به [[ازدواج]] با آن حضرت متمایل شد.
  
==سفر تجاری پیامبر با دارائی خدیجه==
+
==خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر==
 +
[[خدیجه کبری|حضرت خدیجه]]، دختر خویلد بن اسد، پیش از [[ازدواج]] با [[رسول خدا|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله در آغاز با "عتیق بن عائذ" ازدواج کرد و از او داراى فرزندى به نام "جاریه" شد و پس از مرگ عتیق، با "ابوهالة بن منذر اسدى" ازدواج نمود و از او نیز داراى فرزندى به نام "هند بن ابى‌هاله" شد.
  
در آن زمان که مردم [[مکه]]، از راه تجارت امرار معاش می کردند. خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل [[شام]]، [[مصر]] و [[حبشه]]، رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را شنید و لقب "محمدامین" را از او دید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی پیغمیر کرد "محمدامین" را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد.
+
پس از [[مرگ]] ابوهاله، خدیجه بنت خویلد از دارایى ‌هاى خویش و دارایى‌ هاى شوهران گذشته اش، اقدام به سرمایه‌ گذارى تجارى و اقتصادى کرد و در این راه، دارایى‌ هاى خود را به مضاربه داد و ثروت زیادى بدست آورد و از توانگران و ثروتمندان معروف عرب شد.  
  
در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. در شهر بصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود.
+
بزرگان قریش و ثروتمندان عرب، تمایل زیادى به ازدواج با وى نمودند. از جمله، "عقبة بن ابى معیط"، "[[ابوجهل]]" و "[[ابوسفیان]]" از وى خواستگارى نمودند ولى وى همه آنان را پاسخ منفى داد و هیچ تمایلى به ازدواج دیگر از خود نشان نداد.  
 
+
==سفر تجاری پیامبر با دارائی خدیجه==
==علاقه مند شدن خدیجه سلام الله علیها به پیامبر==
 
  
بعد از برگشت از شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمدامین" نمود و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش چون "ابوجهل بن هشام" و "عقبة بن ابی معیط" از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی و جهات معنوی او شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد، هدیه کرد. محمدامین نیز این پیشنهاد را پذیرفت.
+
در آن زمان که مردم [[مکه]]، از راه تجارت امرار معاش می کردند، خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل [[شام]]، [[مصر]] و [[حبشه]]، رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله را شنید، در پی مذاکراتی که با [[ابوطالب]]، عموی آن حضرت کرد "محمد امین" را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد.
  
==خطبه عقد==
+
در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. در شهر بُصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود.
  
مرحوم [[شیخ صدوق]] در كتاب [[من لايحضره الفقيه]] و [[شيخ كلينى]] در كتاب شريف [[كافى]] با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را كه‌ بوسيله ابوطالب ايراد شده نقل كرده‌ اند كه متن آن طبق روايت‌ شيخ صدوق اين گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهيم و ذرية اسماعيل، و جعل لنا بيتا محجوجا و حرما آمنا يجبى اليه ثمرات كل شى‌ء، و جعلنا الحكام على الناس فى بلدنا الذى نحن‌ فيه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‌ لايوزن برجل من قريش الا رجح، و لايقاس باحد منهم‌ الا عظم عنه، و ان كان فى المال قل، فان المال رزق حائل ‌و ظل زائل، و له فى خديجه رغبة ولها فيه رغبة، والصداق‌ ما سالتم عاجله و آجله، وله خطر عظيم و شان رفيع و لسان‌ شافع جسيم‌».<ref>[[فروع كافى]]، ج2، ص19 و 20 و [[من لايحضره الفقيه]]، ج3، ص397.</ref>
+
==تمایل خدیجه به ازدواج با پیامبر==
  
يعنى: سپاس خداي را كه ما را از كشت و محصول ابراهيم و ذريه اسماعيل قرار داد و براى ما خانه مقدسى را كه مقصود حاجيان است و حرم امنى است كه ميوه هر چيز بسوى آن گرد آيد بنا فرمود و ما را در شهرى كه هستيم حاكمان بر مردم قرار داد.
+
بعد از برگشت از سفر شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمد امین" نمود و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی او شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد، هدیه کرد.  
  
سپس برادرزاده ‌ام محمد بن عبدالله بن [[عبدالمطلب]] مردى ‌است كه با هيچ يك از مردان قريش هم وزن نشود جز آن كه از او برتر است، و به هيچ يك از آنها مقايسه نشود جز آن كه بر او افزون ‌است و او اگر چه از نظر مالى كم مال است ولى مال پيوسته در حال دگرگونى و بى‌ ثباتى و همچون سايه‌اى رفتنى است و او نسبت‌ به خديجه راغب و خديجه نيز به او مايل است و مهريه او را نيز هر چه نقدى و غيرنقدى بخواهيد آماده است و محمد را داستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظيم خواهد بود.
+
از این رو، ابوطالب علیه‌السلام به همراه تعدادى از بزرگان [[بنی هاشم|بنى‌هاشم]] به نزد "خویلد بن اسد" و به روایتى نزد "ورقة بن نوفل" عموى خدیجه رفت و خدیجه را براى حضرت محمد صلی الله علیه و آله خواستگارى کردند.
  
و در كتاب شريف كافى اين گونه است كه پس از اين خطبه‌ عموى خديجه خواست‌ به عنوان پاسخ ابوطالب سخن بگويد ولى به‌ لكنت زبان دچار شد و نتوانست، از اين رو خديجه خود به سخن ‌آمده گفت: عموجان اگر چه شما به عنوان گواه اختياردار من هستى‌ ولى در اختيار انتخاب من خود شايسته ‌تر از ديگران ‌هستم و اينك اى محمد من خود را به همسرى تو درمى‌آورم و [[مهريه]] نيز هر چه باشد به عهده خودم و در مال‌ خودم خواهد بود، اكنون به عموى خود (ابوطالب) دستور ده تا شترى نحر كرده و وليمه‌ اى ترتيب دهد و به نزد همسر خود آى!
+
==خطبه عقد==
  
ابوطالب فرمود: گواه باشيد كه خديجه محمد صلی الله علیه و آله را به همسرى خويش پذيرفت و مهريه را نيز در مال خود ضمانت كرد! برخى از قريشيان با تعجب گفت: شگفتا! كه زنان ‌مهريه مردان را به عهده گيرند؟!
+
مرحوم [[شیخ صدوق]] در کتاب [[من لایحضره الفقیه]] و [[شیخ کلینی]] در کتاب [[کافی]] با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را که‌ بوسیله [[ابوطالب علیه السلام|ابوطالب]] ایراد شده نقل کرده‌ اند که متن آن طبق روایت‌ شیخ صدوق این گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل، و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شى‌ء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن‌ فیه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‌ لایوزن برجل من قریش الا رجح، و لایقاس باحد منهم‌ الا عظم عنه، و ان کان فى المال قل، فان المال رزق حائل ‌و ظل زائل، و له فى خدیجه رغبة ولها فیه رغبة، والصداق‌ ما سالتم عاجله و آجله، وله خطر عظیم و شان رفیع و لسان‌ شافع جسیم‌»؛<ref>فروع کافى، ج۲، ص۱۹ و ۲۰؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۷.</ref>
  
ابوطالب سخت‌ به خشم آمده روى پاى خود ايستاد و گفت: آرى اگر مردى همانند برادرزاده من باشد زنان با گرانبهاترين مهريه خود خواهانشان مى‌ شوند و اگر همانند شما باشند جز با مهريه گرانبها حاضر به ازدواج‌ نمى‌ شوند!
+
سپاس خدای را که ما را از کشت و محصول [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و ذریه [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] قرار داد و براى ما خانه مقدسى را که مقصود حاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گرد آید بنا فرمود و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادرزاده ‌ام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب مردى ‌است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آن که از او برتر است، و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آن که بر او افزون ‌است و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بى‌ ثباتى و همچون سایه‌اى رفتنى است و او نسبت‌ به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و [[مهریه|مهریه]] او را نیز هر چه نقدى و غیرنقدى بخواهید آماده است و محمد را شأنى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.
  
و در روايت‌ [[خرائج راوندى]] است كه چون [[خطبه عقد]] به پايان رسيد و محمد صلى الله عليه و آله برخاست تا به همراه عمويش ابوطالب به خانه برود خديجه به ‌آن حضرت عرض كرد: ...الى بيتك فبيتى بيتك و انا جاريتك‌:<ref>[[خرائج راوندى]]، ص 187.</ref> به سوى خانه خود بيا كه خانه من خانه تو است و من هم كنيز توام!
+
== تاریخ ازدواج پیامبر با خدیجه ==
 
+
زمان ازدواج [[حضرت خدیجه]] با [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله، چند ماه پس از بازگشت از سفر تجارت [[شام]] تحقق یافت که ۱۵ سال قبل از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] بود و در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲۵ سال داشت.
و از [[كتاب المنتقى]] كازرونى نقل شده كه چون مراسم عقد به پايان رسيد. خديجه به كنيزكان خود دستور داد الت‌ شادى‌ به خود گرفته و دف ها را بزنند و سپس به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله عرض كرد: ...يا محمد مر عمك اباطالب ينحر بكرة من بكراتك‌ و اطعم الناس على الباب و هلم فقل<ref>لفظ «قل» در اينجا از قيلوله به معناي استراحت در چاشت گرفته شده و برخي که شايد معناي آن را نفهميده اند «لام» را تبديل به «ميم» کرده و «فقم» ضبط کرده اند و خصوصيت وقت چاشت ظاهراً بدان جهت بوده که در شهر مکه غالباً هوا گرم و عموماً ساعت چاشت را تا نزديک غروب در خانه ها به استراحت مي گذرانده اند و آنگاه براي حوائج خود از خانه خارج مي شده اند.</ref> مع اهلك، فاطعم الناس و دخل رسول الله صلی الله علیه و آله فقال مع اهله خديجه‌:<ref>  بحارالانوار، ج16، ص 10 و 12 و 19.</ref> اى محمد به عمويت ابوطالب دستور ده شتر جوانى از شترانت را نحر كند و مردم را بر در خانه اطعام كن و بيا در كنار خاندانت چاشت را به استراحت ‌بگذران و ابوطالب اين كار را كرد و [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به نزد خديجه آمده و در كنار او به ‌استراحت روزانه پرداخت.
 
 
 
و اين دو [[حدیث]] دلالت ‌بر كمال علاقه و عشق خديجه نسبت‌ به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله دارد چنانچه تا پايان عمر اين عشق را نسبت ‌به آن حضرت حفظ كرده بود. [[صلوات]] الله عليها.
 
 
 
==تاریخ ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خدیجه==
 
 
 
ازدواج پيامبر اكرم با حضرت خديجه سلام الله علیها در 10 [[ربيع الاول]] پانزده سال قبل از بعثت (25 [[عام‌ الفيل]]) بوده است.
 
  
 +
در مورد سن حضرت خدیجه در آن هنگام اختلاف است. برخی منابع گفته‌اند او به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ سال داشت؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.</ref> ولی با توجه به حمل [[حضرت فاطمه]] ‏سلام الله علیها و ولادت آن حضرت که در سال پنجم بعثت‏ مى‏ باشد، این قول بعید به نظر می رسد؛ چرا که در این صورت خدیجه باید در سن ۶۰ سالگی حضرت فاطمه را وضع حمل نموده باشد. اما قول دیگری که سن ایشان را به هنگام ازدواج ۲۸ سال دانسته،<ref>بحار الأنوار، ج‏۱۶، ص۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.</ref> قابل قبول تر است. این قول در برخی از منابع تاریخی از [[ابن عباس]] نقل شده است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
* [http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=4751 حضرت خدیجه، کتابخانه طهور].
+
*[http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=4751 حضرت خدیجه، کتابخانه طهور].
* رسولی محلاتی، درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام، جلد صفحه 52.
+
*رسولی محلاتی، درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام، جلد ۲، صفحه ۵۲.
 
+
*سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد ۳، ماه ربیع الاول.
 +
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
[[رده:پیامبر اکرم قبل از بعثت]]
 
[[رده:پیامبر اکرم قبل از بعثت]]
 +
[[رده:پیامبر اکرم]]
 +
[[رده:وقایع ماه ربیع الاول]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۱۴

تقویم هجری قمری

روز واقعه:10 ربیع الاول
سال ۲۵ عام الفیل

ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه علیها السلام، در ۱۰ ربیع الاول سال ۲۵ عام‌ الفیل (پانزده سال قبل از بعثت) بوده است. حضرت خدیجه با اینکه مردان ثروتمندی از قریش از او خواستگاری کرده بودند، ولی او که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی پیامبر اکرم شده بود، به ازدواج با آن حضرت متمایل شد.

خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر

حضرت خدیجه، دختر خویلد بن اسد، پیش از ازدواج با حضرت محمد صلی الله علیه و آله در آغاز با "عتیق بن عائذ" ازدواج کرد و از او داراى فرزندى به نام "جاریه" شد و پس از مرگ عتیق، با "ابوهالة بن منذر اسدى" ازدواج نمود و از او نیز داراى فرزندى به نام "هند بن ابى‌هاله" شد.

پس از مرگ ابوهاله، خدیجه بنت خویلد از دارایى ‌هاى خویش و دارایى‌ هاى شوهران گذشته اش، اقدام به سرمایه‌ گذارى تجارى و اقتصادى کرد و در این راه، دارایى‌ هاى خود را به مضاربه داد و ثروت زیادى بدست آورد و از توانگران و ثروتمندان معروف عرب شد.

بزرگان قریش و ثروتمندان عرب، تمایل زیادى به ازدواج با وى نمودند. از جمله، "عقبة بن ابى معیط"، "ابوجهل" و "ابوسفیان" از وى خواستگارى نمودند ولى وى همه آنان را پاسخ منفى داد و هیچ تمایلى به ازدواج دیگر از خود نشان نداد.

سفر تجاری پیامبر با دارائی خدیجه

در آن زمان که مردم مکه، از راه تجارت امرار معاش می کردند، خدیجه نیز از آنجا که از ثروتمندان مکه و کارهای تجارتی می کرد و چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و داد و ستد داشت، وقتی آوازه درستی و امانتداری و خوش خلقی حضرت محمد صلی الله علیه و آله را شنید، در پی مذاکراتی که با ابوطالب، عموی آن حضرت کرد "محمد امین" را در کاروان تجارتی خود، در امور مربوط به داد و ستدهایش انتخاب کرد و از آن پس پیامبر گرامی اسلام در دوران جوانی در سفرهای تجارتی برای حضرت خدیجه سود فراوانی بدست آورد.

در سفری که پیغمبر برای تجارت به شام رفت، حضرت خدیجه غلام خود "میسره" را همراه او کرد و دستور داد تا همه جا، او را همراهی و مراقبت نماید. در شهر بُصری در نزدیکی شام به راهبی به نام "نسطورا" برخورد کردند که او به غلام، از آینده پیغمبر و نبوت او خبر داد و از طرفی سود بسیاری عاید آنها شد که تا آن موقع، در هیچ سفری به این اندازه نبود.

تمایل خدیجه به ازدواج با پیامبر

بعد از برگشت از سفر شام، میسره، احوالات سفر و گفتار راهب و مشاهداتش را که از عظمت و معنویت محمد بود، برای خدیجه تعریف کرد و از همین جا بود که او را مشتاق همسری با "محمد امین" نمود و با وجودی که مردان ثروتمندی از قریش از او خواستگاری کرده بودند ولی خدیجه که شیفته درستکاری و امانتداری و مکارم اخلاقی او شده بود، خود پیشنهاد ازدواج داد و برخلاف سنت های ازدواج در میان اعراب جاهلی آن زمان، مال و ثروت زیادی از دارائیش را به محمد، هدیه کرد.

از این رو، ابوطالب علیه‌السلام به همراه تعدادى از بزرگان بنى‌هاشم به نزد "خویلد بن اسد" و به روایتى نزد "ورقة بن نوفل" عموى خدیجه رفت و خدیجه را براى حضرت محمد صلی الله علیه و آله خواستگارى کردند.

خطبه عقد

مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه و شیخ کلینی در کتاب کافی با مقدارى اختلاف خطبه عقدى را که‌ بوسیله ابوطالب ایراد شده نقل کرده‌ اند که متن آن طبق روایت‌ شیخ صدوق این گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل، و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شى‌ء، و جعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن‌ فیه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‌ لایوزن برجل من قریش الا رجح، و لایقاس باحد منهم‌ الا عظم عنه، و ان کان فى المال قل، فان المال رزق حائل ‌و ظل زائل، و له فى خدیجه رغبة ولها فیه رغبة، والصداق‌ ما سالتم عاجله و آجله، وله خطر عظیم و شان رفیع و لسان‌ شافع جسیم‌»؛[۱]

سپاس خدای را که ما را از کشت و محصول ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و براى ما خانه مقدسى را که مقصود حاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز بسوى آن گرد آید بنا فرمود و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادرزاده ‌ام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب مردى ‌است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آن که از او برتر است، و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آن که بر او افزون ‌است و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بى‌ ثباتى و همچون سایه‌اى رفتنى است و او نسبت‌ به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیرنقدى بخواهید آماده است و محمد را شأنى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.

تاریخ ازدواج پیامبر با خدیجه

زمان ازدواج حضرت خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله، چند ماه پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت که ۱۵ سال قبل از بعثت بود و در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲۵ سال داشت.

در مورد سن حضرت خدیجه در آن هنگام اختلاف است. برخی منابع گفته‌اند او به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ سال داشت؛[۲] ولی با توجه به حمل حضرت فاطمه ‏سلام الله علیها و ولادت آن حضرت که در سال پنجم بعثت‏ مى‏ باشد، این قول بعید به نظر می رسد؛ چرا که در این صورت خدیجه باید در سن ۶۰ سالگی حضرت فاطمه را وضع حمل نموده باشد. اما قول دیگری که سن ایشان را به هنگام ازدواج ۲۸ سال دانسته،[۳] قابل قبول تر است. این قول در برخی از منابع تاریخی از ابن عباس نقل شده است.

پانویس

  1. فروع کافى، ج۲، ص۱۹ و ۲۰؛ من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۷.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۱۷۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
  3. بحار الأنوار، ج‏۱۶، ص۱۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۸؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.

منابع

  • حضرت خدیجه، کتابخانه طهور.
  • رسولی محلاتی، درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام، جلد ۲، صفحه ۵۲.
  • سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد ۳، ماه ربیع الاول.
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام