ابی بن کعب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | «'''اُبَیّ بن کعْب انصارى'''»، از [[صحابه]] نامدار [[پیامبر اکرم]] (صلى الله علیه وآله) بود که در [[بیعت عقبه|عقبۀ دوم]] با آن حضرت [[بیعت]] نمود. او از معدود کسانى بود که در [[جاهلیت]] نوشتن مىدانست و پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت پیامبر]] به [[مدینه]]، در شمار کاتبان [[وحى]] و نویسندگان نامهها و معاهدات پیامبر قرار گرفت. ابیّ بن کعب همچنین در قرائت و گردآوری و [[تفسیر]] و تعلیم [[قرآن]]، مقام والایی داشت. او پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]]، از جمله کسانی بود که در موضوع جانشینی پیامبر، زبان به اعتراض گشودند و به خلافت [[علی بن ابی طالب|حضرت علی]] (علیهالسلام) متمایل بودند. | |
− | + | ==زندگینامه== | |
+ | اُبَىّ بن کعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبیله [[خزرج]] و تیرۀ بنی نجار از [[انصار]] بود. [[ابن ندیم]]<ref>الفهرست، ص ۳۰.</ref> برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن کعب بن قیس بن ملک بن امرئ القیس». [[عمر بن خطاب|عُمَر]] او را ابوالطفیل، میخواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پارهای از روایات آمده که [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (ص) او را با [[کنیه|کنیۀ]] «ابوالمُنذر» میخوانده است.<ref>نک : معجم طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱ / ۶۶.</ref> نیز روایت شده است که رسول اکرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود که مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.<ref>مستدرک حاکم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.</ref> | ||
− | + | از زندگی ابیّ پیش از [[اسلام]] اطلاع چندانی نداریم، جز اینکه در [[جاهلیت]]، به روزگارانی که کمتر کسی درمیان عرب نوشتن میدانست، اُبیّ کتابت را فرا گرفته بود.<ref>طبقات ابنسعد، ۳ / ۴۹۸.</ref> | |
− | |||
− | در | + | نخستین مطلبی که از او در دوران اسلام میدانیم، شرکت در [[بیعت عقبه|بیعت عقبۀ]] دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از [[انصار]] است. پیامبر (ص) پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و [[طلحة بن عبیدالله]] پیمان [[برادری]] برقرار کرد و از آن پس در غزوات [[غزوه بدر|بدر]] و [[جنگ احد|احد]] و [[جنگ خندق|خندق]] و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.<ref>همان.</ref> او همچنین در [[سریه|سریهای]] که در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی [[حمزة بن عبدالمطلب]] روی داده، شرکت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱ / ۹.</ref> |
− | از | + | برپایۀ منابع [[شیعه|شیعی]]، پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، ابی بن کعب یکی از ۱۲ تن از [[مهاجرین]] و [[انصار]] بود که در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند.<ref>ابنبابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱.</ref> و از [[بیعت|بیعت]] با [[ابوبکر]] سرباز زده و به خلافت [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام) متمایل بودند.<ref> تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۱۲۴. </ref> او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: اى ابوبکر! حقى را که خداوند براى غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسى نباش که رسول خدا را در امر وصىّ و برگزیدهاش نافرمانى کرده است.<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۷.</ref> |
− | + | در روایتی آمده ابیّ در ضمن خطبهاى مىگوید: روزى پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره وصىّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و على(علیه السلام) را هدایتگر هدایت شده، خیرخواه امت، احیاکننده [[سنت]] پیامبر، [[امام]] و پیشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «یا اُبّى عَلَیک بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحیى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُکمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِک لَقِینى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَیه».<ref>برقی، رجال، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷.</ref> از روایت دیگرى استفاده مىشود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و این که چه کسانى آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.<ref> العقدالفرید، ج۴، ص۲۴۱.</ref> | |
− | + | وی در زمان [[عمر بن خطاب|عمر]] اظهار تمایل کرد که کاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم که دین تو را آلوده سازد.<ref>طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.</ref> اما با این وجود گفته شده وی همراه عمر به جابیه (قریهای از قرای [[دمشق]]) رفت و او بود که برای مردم [[بیت المقدس|بیتالمقدس]] صلح نامه نوشت.<ref>ابنعساکر، تاریخ دمشق، ۲ / ۵۸۳.</ref> | |
− | ابی | + | در تاریخ وفات ابی ابن کعب میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و ۳۳ قمری اختلاف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر در ۲۲ ق. دانستهاند،<ref>عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص ۱۸۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.</ref> در حالی که از برخی مطالب نقل شده از [[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری]]<ref>مستدرک، ۳ / ۳۰۳.</ref> چنین برمیآید که به هنگام آغاز اعتراض مردم بر [[عثمان بن عفان|عثمان]]، وی زنده بوده و به قولی یک هفته یا ۱۰ روز پیش از کشته شدن عثمان درگذشته است. |
− | + | ==جایگاه علمی== | |
+ | ابی بن کعب از کاتبان [[وحی]] بود. چنانکه حکایت شده، در غیاب [[حضرت علی]] (ع) و [[عثمان]]، ابی بن کعب و [[زید بن ثابت]] به کتابت وحی میپرداختند.<ref>تاریخ طبری، ۲ / ۸۳۶.</ref> وی علاوه بر کتابت وحی، دبیری [[پیامبر]] (ص) را نیز عهدهدار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام میداد.<ref>همان، ۱ / ۱۷۸۲.</ref> روایت شده است که ابیّ نخستین کسی بود که در پایان نامهها، به عنوان کاتب نام خود و پدرش (کتَب فلان بن فلان) را مینوشت.<ref>ابن اثیر، اسدالغابة، ۱ / ۵۰.</ref> گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور میشد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، که به [[مدینه]] میآمدند، [[احکام شرعی|احکام]] [[اسلام]] و [[قرآن]] بیاموزد.<ref>نک : ابنخلدون، العبر، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶. </ref> | ||
− | + | ابی بن کعب علاوه بر اینکه در دانش قرآنی تبحر داشت، یکی از صاحبان [[فتوا]] در میان [[صحابی|اصحاب]] پیامبر (ص) بود و گفتهاند وی یکی از ۶ نفری است که دانش پیامبر به آنان رسیده است.<ref>بسوی، المعرفة و التاریخ، ۱ / ۴۴۵.</ref> | |
− | + | ابیّ کعب به عنوان یکی از سابقین [[انصار]] سالیان متمادی در صحبت [[پیامبر]] (ص) بود و چنانکه در روایت آمده است، تمامی [[قرآن]] را بر آن حضرت عرض نمود؛<ref>نک : ابن مهران، المبسوط، ۱۷.</ref> از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یکی از ۴ تنی است که پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه کرده است.<ref>نک : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴ .</ref> در حدیثی دیگر که به بیان فضایل تنی چند از [[صحابه]] پرداخته است، ابی بن کعب آگاهترین فرد امت به قرائت دانسته شده است «أقرء امّتی لکتاب الله».<ref>سنن ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.</ref> | |
− | + | ابی بن کعب پس از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت پیامبر]] (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در [[مدینه]] اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون [[ابن عباس]]، [[ابوهریره|ابوهریره]] و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از [[تابعین]] از وی قرائت آموختند.<ref>ابن جزری، غایة النهایة، ۱ / ۳۱.</ref> از برخی روایات کهن برمیآید که سابقۀ رواج قرائت ابیّ به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمیگردد و این قرائت در آن دوره یکی از چند قرائت متداول بوده است. در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است.<ref>ابن ابی داوود، المصاحف، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶.</ref> | |
− | |||
− | ابی بن | + | پس از تدوین مصحف عثمانی که ابی بن کعب خود یکی از دست اندرکاران آن بود، قرائت ابیّ همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ اصلی [[قراءات قرآن|قرائاتی]] قرار گرفت که در سدههای بعد به عنوان قرائات معتبر شناخته میشد. از میان [[قراء سبعه|قرائات سبع]]، قرائات حجازی نافع و ابن کثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاء که صبغهای [[حجاز|حجازی]] داشت، تا حد زیادی از قرائت ابیّ ریشه گرفته است، به گونهای که میتوان قرائت ابی بن کعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی کرد. در قرائات کوفی نیز تأثیر ابی بن کعب بر [[قرائت حفص از عاصم|قرائت عاصم]] و کسائی قابل ملاحظه است.<ref>ابنمهران، المبسوط، ۱۷، ۲۵، ۲۷.</ref> شاید از همین روست که ابن جزری، ابی بن کعب را علی الاطلاق برجستهترین قاری این امت دانسته است. |
− | + | با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که نباید قرائت ابیّ را قرائتی فراموش شده دانست. چرا که شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونهای مستقل حتی در سدههای نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری که در منابع سدههای ۲-۴ ق. تنها قرائاتی پراکنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده میشود.<ref>ابن مهران، المبسوط، ۲۳۴.</ref> | |
− | + | گاه برخی از منابع [[امامیه]] قرائت ابی بن کعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار دادهاند<ref>نک : ابنبابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱؛ طوسی، التبیان، ۳ / ۱۶۶.</ref> و فراتر از آن، در روایتی به نقل از [[امام صادق]] (ع) تصریح شده که قرائت ابی بن کعب، قرائت مورد تأیید [[اهل بیت]] (ع) بوده است.<ref>نک : کلینی، کافی، ۲ / ۶۳۴.</ref> | |
− | + | بر پایۀ منابع روایی، ابی بن کعب یکی از ۴ تن صحابی [[انصار|انصاری]] پیامبر (ص) بود که در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند.<ref>بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴.</ref> ابوالعالیه روایت کرده است که [[ابوبکر|ابوبکر]] جمعی از کاتبان را گردآورد و ابی بن کعب [[قرآن]] را بر آنان املا میکرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد.<ref>نک : ابن ابی داوود، المصاحف، ۹. </ref> | |
− | + | در زمان [[عثمان]] به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن کعب و زید بن ثابت برجستهترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دستاندرکار این تدوین بودند.<ref>طبقات، ابن سعد، ۳ / ۵۰۲.</ref> با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سدههای نخستین، گاه نسخههایی با عنوان «مصحف ابی بن کعب» یافت میشده که با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یکی از قدیمترین گزارشها آمده است که گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابیّ آمده، از او مصحف پدرش را طلب کردند و محمد بدون انکار وجود چنین مصحفی اظهار داشت که عثمان آن را گرفته است.<ref>همان، ۲۵.</ref> | |
− | در | + | در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن کعب قرظی نسخهای از «مصحف ابیّ» را دیده بوده که تفاوت قابل ملاحظهای با مصحف عثمانی نداشته است. در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخهای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود نقل کرده است. در سدۀ ۳ ق. یکی از دوستان [[فضل بن شاذان|فضل بن شاذان رازی]] در قریهای نزدیک [[بصره]] در کتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملک انصاری نسخهای از «مصحف ابیّ» را دیده و [[ترتیب نزول سوره ها|ترتیب سورهها]] در آن مصحف را به تفصیل بیان کرده است.<ref>ابن ندیم، فهرست، ۲۹-۳۰.</ref> |
− | در | + | در سدۀ ۴ ق. نیز ابن اشتۀ اصفهانی در «المصاحف» به بیان ترتیب سورهها، در «مصحف ابیّ» پرداخته است<ref>نک : سیوطی، الاتقان، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳.</ref> و در همین قرن محمد بن هیصم آورده که یکی از شیوخ وی نسخهای از «مصحف ابیّ» را مشاهده کرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است. باوجود مواردی که یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن کعب به هیچ روی با رواج «مصحف [[ابن مسعود]]» برابری نمیکند و شاید موضع مثبت ابیّ در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود - دست کم در پارهای از روایات - از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد. |
− | + | گفتنی است که در آثار مختلف [[تفسیر قرآن|تفسیری]] از جمله [[مجمع البیان]] [[طبرسی]] و [[کشف الاسرار و عدة الابرار (کتاب)|کشف الاسرار]] میبدی، روایاتی در فضلیت [[سوره|سورههای]] مختلف قرآن به نقل از ابی بن کعب وارد شده است که شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن کعب در موضوع «فضائل القرآن» که [[ابن ندیم]] از آن یاد کرده، بیارتباط نباشد. نسخهای ظاهراً کامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن کعب در ضمن کتاب «المبانی» به چاپ رسیده که در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (م، ۳۷۷ ق) به چشم میخورد. همچنین نسخهای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن کعب در سدههای نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در [[تفسیر طبری (کتاب)|تفسیر]]، ابن ابی حاتم در تفسیر، [[احمد بن حنبل]] در مسند و [[حاکم نیشابوری|حاکم نیشابوری]] در [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|مستدرک]] قرار گرفته است.<ref>نک : سیوطی، الاتقان، ۴ / ۲۴۰.</ref> | |
− | |||
− | گفتنی است | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ابی بن کعب همچنین از [[رسول اکرم]] (ص) [[حدیث|احادیثی]] روایت کرده است که شماری از آنها را صاحبان [[صحاح سته]] در آثار خود آوردهاند. بنابر شمارش نَووَی، احادیث منقول از ابی در کتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است. [[احمد بن حنبل]] احادیث فراوانی را از او به نقل از [[ابو ایوب انصاری]]، [[عبادة بن صامت]]، [[ابوهریره]]، رافع بن رفاعه، جابر بن حیان عبدالله، [[سهل بن سعد]]، عبدالله بن [[عمرو بن عاص]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[انس بن مالک]]، عبدالرحمان بن اَبْزی، [[سلیمان بن صرد خزاعی|سلیمان بن صُرَد]]، عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، [[ابن ابی لیلی|عبدالرحمان بن ابی لیلی]]، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد پسران ابی بن کعب و از عدهای دیگر، در [[مسند احمد بن حنبل (کتاب)|مسند]] خود آورده است.<ref>مسند احمد، ۵ / ۱۱۳-۱۴۴.</ref> احادیث منقول از ابی بن کعب از حیث موضوع، مسائلی مربوط به [[فقه]]، [[تفسیر]]، سیره و [[زهد]] و [[اخلاق]] را در بر میگیرد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225151/%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DA%A9%D8%B9%D8%A8 "ابی ابن کعب"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]. | |
− | + | *[http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=2 دائرةالمعارف قرآن كريم، محمد خراسانى، جلد دوم]. | |
− | * [https://www.cgie.org.ir/fa/article/225151/%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%DA%A9%D8%B9%D8%A8 "ابی ابن کعب"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]. | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=نشده | |سنجش=نشده | ||
سطر ۹۰: | سطر ۵۹: | ||
|سیر منطقی= | |سیر منطقی= | ||
}} | }} | ||
− | + | [[رده:اصحاب پیامبر]][[رده:علمای قرن اول]] | |
− | [[رده:کاتبان وحی]] | + | [[رده:کاتبان وحی]][[رده:مفسرین قرآن]][[رده:راویان حدیث]] |
− | [[رده: |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۲
«اُبَیّ بن کعْب انصارى»، از صحابه نامدار پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) بود که در عقبۀ دوم با آن حضرت بیعت نمود. او از معدود کسانى بود که در جاهلیت نوشتن مىدانست و پس از هجرت پیامبر به مدینه، در شمار کاتبان وحى و نویسندگان نامهها و معاهدات پیامبر قرار گرفت. ابیّ بن کعب همچنین در قرائت و گردآوری و تفسیر و تعلیم قرآن، مقام والایی داشت. او پس از رحلت پیامبر، از جمله کسانی بود که در موضوع جانشینی پیامبر، زبان به اعتراض گشودند و به خلافت حضرت علی (علیهالسلام) متمایل بودند.
محتویات
زندگینامه
اُبَىّ بن کعب بن قیس بن عُبید بن زید، از قبیله خزرج و تیرۀ بنی نجار از انصار بود. ابن ندیم[۱] برخلاف دیگر منابع، سلسله نسب او را چنین آورده است: «ابّی ابن کعب بن قیس بن ملک بن امرئ القیس». عُمَر او را ابوالطفیل، میخواند، چون پسری به همین نام داشت، ولی در پارهای از روایات آمده که پیامبر (ص) او را با کنیۀ «ابوالمُنذر» میخوانده است.[۲] نیز روایت شده است که رسول اکرم (ص) او را «سید الانصار» لقب داد و هنوز زنده بود که مسلمانان او را «سید المسلمین» خواندند.[۳]
از زندگی ابیّ پیش از اسلام اطلاع چندانی نداریم، جز اینکه در جاهلیت، به روزگارانی که کمتر کسی درمیان عرب نوشتن میدانست، اُبیّ کتابت را فرا گرفته بود.[۴]
نخستین مطلبی که از او در دوران اسلام میدانیم، شرکت در بیعت عقبۀ دوم با پیامبر (ص) همرا ۷۰ تن از انصار است. پیامبر (ص) پس از هجرت، میان او و سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و به قولی میان او و طلحة بن عبیدالله پیمان برادری برقرار کرد و از آن پس در غزوات بدر و احد و خندق و دیگر مشاهد همراه پیامبر (ص) بود.[۵] او همچنین در سریهای که در آغاز هفتمین ماه از هجرت، به فرماندهی حمزة بن عبدالمطلب روی داده، شرکت کرد.[۶]
برپایۀ منابع شیعی، پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله)، ابی بن کعب یکی از ۱۲ تن از مهاجرین و انصار بود که در موضوع جانشینی پیامبر (ص) زبان به اعتراض گشودند.[۷] و از بیعت با ابوبکر سرباز زده و به خلافت علی بن ابی طالب (علیه السلام) متمایل بودند.[۸] او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: اى ابوبکر! حقى را که خداوند براى غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسى نباش که رسول خدا را در امر وصىّ و برگزیدهاش نافرمانى کرده است.[۹]
در روایتی آمده ابیّ در ضمن خطبهاى مىگوید: روزى پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره وصىّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و على(علیه السلام) را هدایتگر هدایت شده، خیرخواه امت، احیاکننده سنت پیامبر، امام و پیشواى مسلمانان پس از خود معرفى فرمود: «یا اُبّى عَلَیک بِعلىّ فَاِنَّهُ الْهادِىُ الْمَهْدِى، اَلنّاصِحُ لاُِمتى، اَلَْمُحیى لِسُنَّتى وَ هُوَ اِمامُکمْ بَعْدِىْ فَمَنْ رَضِىَ بِذلِک لَقِینى عَلى ما فارَقْتُهُ عَلَیه».[۱۰] از روایت دیگرى استفاده مىشود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و این که چه کسانى آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.[۱۱]
وی در زمان عمر اظهار تمایل کرد که کاری بدو سپرده شود، ولی عمر در پاسخ گفت: خوش ندارم که دین تو را آلوده سازد.[۱۲] اما با این وجود گفته شده وی همراه عمر به جابیه (قریهای از قرای دمشق) رفت و او بود که برای مردم بیتالمقدس صلح نامه نوشت.[۱۳]
در تاریخ وفات ابی ابن کعب میان سالهای ۱۹، ۲۲، ۲۹ و ۳۳ قمری اختلاف است. شماری از مورخان درگذشت او را به روزگار عمر در ۲۲ ق. دانستهاند،[۱۴] در حالی که از برخی مطالب نقل شده از حاکم نیشابوری[۱۵] چنین برمیآید که به هنگام آغاز اعتراض مردم بر عثمان، وی زنده بوده و به قولی یک هفته یا ۱۰ روز پیش از کشته شدن عثمان درگذشته است.
جایگاه علمی
ابی بن کعب از کاتبان وحی بود. چنانکه حکایت شده، در غیاب حضرت علی (ع) و عثمان، ابی بن کعب و زید بن ثابت به کتابت وحی میپرداختند.[۱۶] وی علاوه بر کتابت وحی، دبیری پیامبر (ص) را نیز عهدهدار بود و در غیاب او، زید بن ثابت این وظیفه را انجام میداد.[۱۷] روایت شده است که ابیّ نخستین کسی بود که در پایان نامهها، به عنوان کاتب نام خود و پدرش (کتَب فلان بن فلان) را مینوشت.[۱۸] گاه نیز از جانب پیامبر (ص) مأمور میشد تا به نو مسلمانان، ازجمله وفد عامر و وفد بنی حنیفه، که به مدینه میآمدند، احکام اسلام و قرآن بیاموزد.[۱۹]
ابی بن کعب علاوه بر اینکه در دانش قرآنی تبحر داشت، یکی از صاحبان فتوا در میان اصحاب پیامبر (ص) بود و گفتهاند وی یکی از ۶ نفری است که دانش پیامبر به آنان رسیده است.[۲۰]
ابیّ کعب به عنوان یکی از سابقین انصار سالیان متمادی در صحبت پیامبر (ص) بود و چنانکه در روایت آمده است، تمامی قرآن را بر آن حضرت عرض نمود؛[۲۱] از همان تاریخ نیز به تعلیم قرآن اشتغال ورزید و بنابر حدیثی مشهور، یکی از ۴ تنی است که پیامبر (ص) فرا گرفتن قرآن از آنان را توصیه کرده است.[۲۲] در حدیثی دیگر که به بیان فضایل تنی چند از صحابه پرداخته است، ابی بن کعب آگاهترین فرد امت به قرائت دانسته شده است «أقرء امّتی لکتاب الله».[۲۳]
ابی بن کعب پس از رحلت پیامبر (ص) نیز همواره به تعلیم قرآن در مدینه اشتغال داشت و جمعی از مشاهیر چون ابن عباس، ابوهریره و عبدالله بن سائب از صحابه و عبدالله بن عیاش بن ابی ربیعه، ابوعبدالرحمن سلمی و ابوالعالیۀ ریاحی از تابعین از وی قرائت آموختند.[۲۴] از برخی روایات کهن برمیآید که سابقۀ رواج قرائت ابیّ به دورۀ پیش از تدوین مصحف عثمانی بازمیگردد و این قرائت در آن دوره یکی از چند قرائت متداول بوده است. در عهد عمر، برپایۀ گزارشهای رسیده، گاه قرائت او مورد مخالفت عمر واقع شده است.[۲۵]
پس از تدوین مصحف عثمانی که ابی بن کعب خود یکی از دست اندرکاران آن بود، قرائت ابیّ همچنان مورد توجه قرار داشت و نسل به نسل به آیندگان منتقل گردید و پایۀ اصلی قرائاتی قرار گرفت که در سدههای بعد به عنوان قرائات معتبر شناخته میشد. از میان قرائات سبع، قرائات حجازی نافع و ابن کثیر و قرائت بصری ابوعمرو بن علاء که صبغهای حجازی داشت، تا حد زیادی از قرائت ابیّ ریشه گرفته است، به گونهای که میتوان قرائت ابی بن کعب و پس از او زید بن ثابت را بنیان اصلی قرائت حجازی تلقی کرد. در قرائات کوفی نیز تأثیر ابی بن کعب بر قرائت عاصم و کسائی قابل ملاحظه است.[۲۶] شاید از همین روست که ابن جزری، ابی بن کعب را علی الاطلاق برجستهترین قاری این امت دانسته است.
با توجه به آنچه گفته شد، طبیعی است که نباید قرائت ابیّ را قرائتی فراموش شده دانست. چرا که شالودۀ شماری از قرائات جاودانی است، ولی این قرائت بدون آمیختگی با قرائات دیگر و به گونهای مستقل حتی در سدههای نخستین چندان مضبوط نبوده است. به طوری که در منابع سدههای ۲-۴ ق. تنها قرائاتی پراکنده منسوب به وی در منابع مختلف دیده میشود.[۲۷]
گاه برخی از منابع امامیه قرائت ابی بن کعب را در تأیید نظرهای اعتقادی یا فقهی خود مورد استناد قرار دادهاند[۲۸] و فراتر از آن، در روایتی به نقل از امام صادق (ع) تصریح شده که قرائت ابی بن کعب، قرائت مورد تأیید اهل بیت (ع) بوده است.[۲۹]
بر پایۀ منابع روایی، ابی بن کعب یکی از ۴ تن صحابی انصاری پیامبر (ص) بود که در زمان حیات آن حضرت به گردآوری مصحف پرداختند.[۳۰] ابوالعالیه روایت کرده است که ابوبکر جمعی از کاتبان را گردآورد و ابی بن کعب قرآن را بر آنان املا میکرد و بدین ترتیب مصحفی فراهم آمد.[۳۱]
در زمان عثمان به هنگام گردآوری و تدوین مصحف عثمانی، ابی بن کعب و زید بن ثابت برجستهترین اعضای هیأت ۱۲ نفری دستاندرکار این تدوین بودند.[۳۲] با وجود نقش اساسی ابی در تدوین مصحف عثمانی، در سدههای نخستین، گاه نسخههایی با عنوان «مصحف ابی بن کعب» یافت میشده که با مصحف عثمانی تفاوتهایی داشته است. در یکی از قدیمترین گزارشها آمده است که گروهی از عراقیان به نزد محمد فرزند ابیّ آمده، از او مصحف پدرش را طلب کردند و محمد بدون انکار وجود چنین مصحفی اظهار داشت که عثمان آن را گرفته است.[۳۳]
در نیمه دوم سدۀ نخست هجری محمد بن کعب قرظی نسخهای از «مصحف ابیّ» را دیده بوده که تفاوت قابل ملاحظهای با مصحف عثمانی نداشته است. در سدۀ بعد نیز حماد بن زید بصری نسخهای از «مصحف ابی» را در اختیار داشته و دو مورد نقل او از مصحف یاد شده را ابن ابی داوود نقل کرده است. در سدۀ ۳ ق. یکی از دوستان فضل بن شاذان رازی در قریهای نزدیک بصره در کتابخانۀ شخصی محمد بن عبدالملک انصاری نسخهای از «مصحف ابیّ» را دیده و ترتیب سورهها در آن مصحف را به تفصیل بیان کرده است.[۳۴]
در سدۀ ۴ ق. نیز ابن اشتۀ اصفهانی در «المصاحف» به بیان ترتیب سورهها، در «مصحف ابیّ» پرداخته است[۳۵] و در همین قرن محمد بن هیصم آورده که یکی از شیوخ وی نسخهای از «مصحف ابیّ» را مشاهده کرده و تفاوتهایی بین آن و مصحف عثمانی در برخی مواضع دیده بوده است. باوجود مواردی که یاد شد، میزان رواج مصاحف غیر رسمی به نام ابی بن کعب به هیچ روی با رواج «مصحف ابن مسعود» برابری نمیکند و شاید موضع مثبت ابیّ در قبال تدوین مصحف عثمانی و موضع مخالف ابن مسعود - دست کم در پارهای از روایات - از عوامل اساسی این تفاوت بوده باشد.
گفتنی است که در آثار مختلف تفسیری از جمله مجمع البیان طبرسی و کشف الاسرار میبدی، روایاتی در فضلیت سورههای مختلف قرآن به نقل از ابی بن کعب وارد شده است که شاید با نسخۀ منسوب به ابی بن کعب در موضوع «فضائل القرآن» که ابن ندیم از آن یاد کرده، بیارتباط نباشد. نسخهای ظاهراً کامل از این متن به روایت ابوامامه از ابی بن کعب در ضمن کتاب «المبانی» به چاپ رسیده که در سلسلۀ اسناد آن نام ابو احمد محمد بن احمد بن غطریف جرجانی (م، ۳۷۷ ق) به چشم میخورد. همچنین نسخهای بزرگ در تفسیر قرآن به روایت ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه از ابی بن کعب در سدههای نخستین متداول بوده و مورد استفادۀ طبری در تفسیر، ابن ابی حاتم در تفسیر، احمد بن حنبل در مسند و حاکم نیشابوری در مستدرک قرار گرفته است.[۳۶]
ابی بن کعب همچنین از رسول اکرم (ص) احادیثی روایت کرده است که شماری از آنها را صاحبان صحاح سته در آثار خود آوردهاند. بنابر شمارش نَووَی، احادیث منقول از ابی در کتب معتبر، ۱۶۴ حدیث است. احمد بن حنبل احادیث فراوانی را از او به نقل از ابو ایوب انصاری، عبادة بن صامت، ابوهریره، رافع بن رفاعه، جابر بن حیان عبدالله، سهل بن سعد، عبدالله بن عمرو بن عاص، عبدالله بن عباس، انس بن مالک، عبدالرحمان بن اَبْزی، سلیمان بن صُرَد، عبدالرحمان بن اسود، سُوَید بن غفله، عبدالرحمان بن ابی لیلی، زِرّ بن حُبیش، ابوعثمان نَهْدی، ابوالعالیۀ ریاحی، طفیل و محمد پسران ابی بن کعب و از عدهای دیگر، در مسند خود آورده است.[۳۷] احادیث منقول از ابی بن کعب از حیث موضوع، مسائلی مربوط به فقه، تفسیر، سیره و زهد و اخلاق را در بر میگیرد.
پانویس
- ↑ الفهرست، ص ۳۰.
- ↑ نک : معجم طبرانی، ۱ / ۱۶۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱ / ۶۶.
- ↑ مستدرک حاکم نیشابوری، ۳ / ۳۰۲.
- ↑ طبقات ابنسعد، ۳ / ۴۹۸.
- ↑ همان.
- ↑ واقدی، المغازی، ۱ / ۹.
- ↑ ابنبابویه، الخصال، ۲ / ۴۶۱.
- ↑ تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۱۲۴.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ برقی، رجال، ۶۳-۶۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ۱ / ۱۵۳- ۱۵۷.
- ↑ العقدالفرید، ج۴، ص۲۴۱.
- ↑ طبقات ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.
- ↑ ابنعساکر، تاریخ دمشق، ۲ / ۵۸۳.
- ↑ عسقلانی، ابن حجر، الاصابة، ج۱، ص ۱۸۱؛ مزی، تهذیب الکمال، ۲ / ۲۷۱-۲۷۲.
- ↑ مستدرک، ۳ / ۳۰۳.
- ↑ تاریخ طبری، ۲ / ۸۳۶.
- ↑ همان، ۱ / ۱۷۸۲.
- ↑ ابن اثیر، اسدالغابة، ۱ / ۵۰.
- ↑ نک : ابنخلدون، العبر، ۲ / ۴۷۵، ۴۷۶.
- ↑ بسوی، المعرفة و التاریخ، ۱ / ۴۴۵.
- ↑ نک : ابن مهران، المبسوط، ۱۷.
- ↑ نک : بخاری، صحیح، ۲ / ۳۰۷، ۳۱۴؛ مسلم، ۴ / ۱۹۱۳-۱۹۱۴ .
- ↑ سنن ترمذی، ۵ / ۶۶۵؛ ابن سعد، ۳ / ۴۹۹.
- ↑ ابن جزری، غایة النهایة، ۱ / ۳۱.
- ↑ ابن ابی داوود، المصاحف، ۳۲، ۱۵۵- ۱۵۶.
- ↑ ابنمهران، المبسوط، ۱۷، ۲۵، ۲۷.
- ↑ ابن مهران، المبسوط، ۲۳۴.
- ↑ نک : ابنبابویه، عیون، ۱ / ۱۸۱؛ طوسی، التبیان، ۳ / ۱۶۶.
- ↑ نک : کلینی، کافی، ۲ / ۶۳۴.
- ↑ بخاری، صحیح، ۲ / ۳۱۴.
- ↑ نک : ابن ابی داوود، المصاحف، ۹.
- ↑ طبقات، ابن سعد، ۳ / ۵۰۲.
- ↑ همان، ۲۵.
- ↑ ابن ندیم، فهرست، ۲۹-۳۰.
- ↑ نک : سیوطی، الاتقان، ۱ / ۲۲۲-۲۲۳.
- ↑ نک : سیوطی، الاتقان، ۴ / ۲۴۰.
- ↑ مسند احمد، ۵ / ۱۱۳-۱۴۴.