ملا خلیل قزوینی: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '==زيست نامه== ===نام و نسب=== خليل بن غازى قزوينى، مكنّى به ابوحامد معروف به «مل...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | '''ملا خليل قزوينى''' (۱۰۰۱-۱۰۸۹ ق)، از [[محدث|محدثین]] و فقهاى [[شیعه]] در قرن یازده هجری و از شاگردان [[شیخ بهایى]] و [[میرداماد|میرداماد]] است. | |
| − | + | او را از علمای [[اخباریان|اخبارى]] شمردهاند که با [[فلسفه]] و [[اجتهاد]] مخالفت میورزید و در برخى از کتب تراجم نیز، نظریات و عقاید شاذّى به وی نسبت دادهاند. دو شرح فارسى و عربى ملای قزوینی بر کتاب «[[الکافی (کتاب)|الکافى]]»، از مهمترین آثار او است. | |
| − | خليل بن غازى قزوينى، | + | {{شناسنامه عالم |
| + | ||نام کامل = ملا خليل قزوينى | ||
| + | |تصویر= [[پرونده:Ghazvini.jpg]] | ||
| + | ||زادروز = ۱۰۰۱ قمری | ||
| + | |زادگاه = قزوین | ||
| + | |وفات = ۱۰۸۹ قمری | ||
| + | |مدفن = قزوین | ||
| + | |اساتید = [[شيخ بهايى]]، [[میرداماد]]، ملا محمود رنانی، امیر ابوالحسن قائنی مشهدی... | ||
| + | |شاگردان = اميرمحمد مؤمن بن محمد زمان طالقانى، محمدباقر بن غازى قزوينى، احمد بن خلیل قزوینى، محمدصالح روغنى قزوینى،... | ||
| + | |آثار = الشافی فی شرح الكافی، صافى در شرح کافى، حاشيه شرح شمسيّه، حاشیه مجمع البیان، شرح عدّة الاصول، رسالة فی صلاة الجمعة،... | ||
| + | }} | ||
| − | + | ==زندگینامه== | |
| − | + | '''ولادت و نسب:''' | |
| − | + | خلیل بن غازى قزوینى در شهر قزوین در سوم [[رمضان]] سال ۱۰۰۱ ق، چشم به جهان گشود.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۲.</ref> | |
| + | ملّا خلیل قزوینى، مکنّى به ابوحامد، معروف به «ملّا خلیلا» و «خلیلاى قزوینى» و «ملّا خلیل قزوینى» و ملقّب به «برهان العلماء»<ref>جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۹۸.</ref> است. برخى نام وى را «خلیل اللَّه» نیز ذکر کردهاند.<ref>تمیم أمل الآمل، ص ۶۰؛ الذریعة، ج ۲۲، ص ۳۵۱.</ref> نقش مُهر او را «الْعِلْمُ خَلِیلُ الْمُؤْمِن» گزارش کردهاند<ref>برگى از تاریخ قزوین، حسین مدرسى طباطبایى، ص ۲۰۶ (پاورقى).</ref> | ||
| − | + | چند دانشمند دیگر به نام ملّا خلیل در قزوین بودهاند که نباید صاحب این ترجمه را با آنها اشتباه گرفت: یکى ملّا خلیل بن محمّد زمان قزوینى (نگارنده رساله اثبات حُدوث الإراده) در سال ۱۱۴۸ ق؛<ref>الذریعة، ج ۱، ص ۸۸.</ref> دیگرى ملّا خلیل بن حاجى بابا قزوینى، معروف به زرکش؛<ref>تمیم أمل الآمل، ص ۱۴۶.</ref> و سومى آقا خلیل بن محمّد اشرف قاینى اصفهانى (م ۱۱۳۶ ق) ساکن قزوین؛<ref>برگى از تاریخ قزوین، ص ۲۰۵- ۲۰۶ (پاورقى).</ref> و دیگرى سید خلیل قزوینى (زنده در ۱۲۳۹ ق) صاحب تفسیر سید خلیل.<ref>فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲.</ref> | |
| − | + | '''تولیت اوقاف رى:''' | |
| − | + | ملّا خلیل در سن ۲۷ سالگى به سِمَت مدرّسى آستانه [[حضرت عبدالعظیم حسنى]] علیه السلام و تولیت [[وقف|اوقاف]] آن آستانه، از سوى همدرس خود [[خلیفه سلطان]] - که به وزارت شاه عباس نائل شده بود - منصوب گردید. ولى پس از مدتى از آن سمت برکنار گردیده و مولى نظام الدین قرشى ساوجى (حدود ۱۰۴۰ ق) به جاى وى منصوب گردید. برخى از شرح حال نویسان، تحریم [[نماز جمعه]] از سوى ملّا خلیل را علت عزل او از تولیت دانستهاند.<ref>طبقات أعلام الشیعة (قرن ۱۱ ق)، ص ۲۰۴.</ref> | |
| − | + | [[میرزا عبدالله افندی|افندى]] در شرح حالش، متذکر شده که وى را با حاکم [[تهران]] و قزوین قصههاى زیادى است که مىتواند به ناسازى وى با حاکمان رى و تهران در هنگام داشتن تولیت موقوفات باشد. | |
| − | + | '''مهاجرت به مکه:''' | |
| − | + | ملّا خلیل پس از عزل از تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم علیه السلام راهى [[مکه]] مکرمه مىشود. او چند سالى مقیم آن بلده طیبه مىگردد ولى زندگیش در آنجا نیز متلاطم بوده است. در کتابهاى تذکره، مناظرات گوناگونى نقل شده که بین ملّا خلیل و عالمان [[شیعه|شیعه]] و [[اهل سنت|سنى]] در مسائل مختلف رخ داده است. [[شیخ حر عاملى]] نقل مىکند اولین بار که به مکه مشرف شده ملّا خلیل را ملاقات نموده که مشغول حاشیه نوشتن بر [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان]] بوده است.<ref>أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> | |
| − | + | عبدالحى رضوى در کتاب حدیقة الشیعة<ref>این کتاب غیر از حدیقة الشیعة منسوب به ملّا احمد اردبیلى است و تا حال، منتشر نشده است و تنها نسخه شناخته شده از آن در کتابخانه آیت اللَّه مرعشى به ش ۱۱۲۴ نگهدارى مىشود. (فهرست نسخههاى خطى کتابخانه آیت اللَّه مرعشى، ج ۳، ص ۲۹۵-۲۹۷).</ref> هنگامى که درباره [[حج]] گزارش مىدهد، مىنویسد که حکام [[مکه]] هنگامى که [[عید قربان|عید قربان]] مصادف با روز [[جمعه|جمعه]] مىشده آن را حج اکبر اعلام مىکردند و از این طریق، منافعى عائد آنها مىشده است. به همین دلیل آنها گاهى که عید مصادف با روز شنبه مىشد، عید اعلام مىکردند و این براى شیعیان امر را مشکل مىکرد؛ آنها یا باید با آنها همراهى مىکردند و در غیر این صورت، حج آنها ناتمام مىماند و آنها مُحِلّ نمىشدند. او از پدرش نقل مىکند که ملّا خلیل قزوینى به حج مشرف شده و این مشکل مطرح شد؛ او از آنان پیروى نکرده و زمانى که رؤساى آنان متوجه شدند، حکم به قتل او کردند. ملّا خلیل در تنورى مخفى شده و به نقطهاى از [[حجاز]] رفت و تا موسم آینده در آنجا باقى ماند. در وقت آمدن به موسم در قیافه هیزمکش و خارکن در میان قافله به مکه درآمده، [[حج]] انجام داد و برگشت.<ref>رسول جعفریان، مجلّه میقات حج، ش ۴، سال ۱۳۷۲، ص ۱۱۷، مقاله «حجّاج شیعى در دوره صفوى».</ref> | |
| − | + | '''بازگشت به قزوین:''' | |
| − | + | ملّا خلیل پس از اقامت چند ساله در مکه به قزوین بازگشته و تا آخر عمر در این شهر مشغول تدریس و تصنیف بوده است. از آثار باقى مانده از ملّا خلیل در قزوین مدرسهاى در محلّه آخوند قزوین، معروف به مدرسه آخوند یا مدرسه خلیلا است.<ref>دایرة المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.</ref> | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | + | '''وفات و مدفن:''' | |
| − | ملّا | + | ملّا خلیل قزوینی در آخر عمر نابینا شد و در سال ۱۰۸۹ قمری در سن ۸۸ سالگى چشم از جهان فروبست و بنا به وصیتش در محل تدریس خود - مدرسه خلیلا - قرار ابدى گرفت. |
| − | + | در جوار آرامگاه ملّا خلیل، سه فرزند وى: سلمان، احمد و ابوذر نیز آرمیدهاند. این مدرسه در آن روزگار محل حضور دانشمندانى نامى همچون [[فیض کاشانی|فیض کاشانى]]، [[شیخ حر عاملى]]، ملّا رفیعاى واعظ و... بوده و هم اکنون در اختیار بنیاد ایرانشناسى شعبه استان قزوین قرار دارد. | |
| − | == | + | ==تحصیل و اساتید== |
| − | + | بنا به تصریح [[میرزا عبدالله افندی|افندى]]، ملّا خلیل در اوان سنّش، نزد بهاءالدین محمّد عاملى معروف به [[شیخ بهایى]] (م ۱۰۳۰ ق) و میر محمدباقر استرآبادى معروف به [[میرداماد]] (م ۱۰۴۱ ق)، تحصیل علم نموده است. | |
| − | + | پس از آن نزد مولى حاج محمود رنانى،<ref>وى منسوب به رُنان از قراء اصفهان است. ر.ک: مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة والبقاع، ج ۲، ص ۶۳۵؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۳. جمعى از محدثان قرن ششم و هفتم، منسوب به این منطقه هستند.</ref> زانوى ادب به زمین زده و مشغول فراگیرى علم شده است. پس از آن در [[مشهد]] مقدس نزد مولى حاجى حسین یزدى، حاشیه قدیم ملّا جلال دوانى را بر شرح تجرید قوشچى (موسوم به شرح جدید) قرائت نموده است. در این زمان با [[خلیفه سلطان]] (م ۱۰۶۴ ق) همدرس بود. | |
| − | + | یکى دیگر از اساتید ملّا خلیل، امیر ابوالحسن قائنى مشهدى است. قزوینى در ایام اقامتش در مکه حواشى قائنى بر کتاب «[[الکافی (کتاب)|الکافى]]» [[شیخ کلینی|شیخ کلینى]] را جمع آورى و تدوین نموده است.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.</ref> | |
| − | ملّا | + | آنچه در مصادر از اساتید ملّا خلیل یاد شده همین چهار عالم بودند و از دیگر اساتید وى در مصادر یادى نشده است. خصوصاً استادى که ملّا خلیل تحت تأثیر تعالیم وى بوده و طبق آن حتى با مجتهدان مخالفت مىکرده، شناسایى نشده است؛ چون اساتیدى که نامشان ذکر شد چنین اندیشههایى ندارند. |
| − | == | + | ==تدریس و شاگردان== |
| − | ملّا | + | عالمان زیادى نزد ملّا خلیل قزوینى علم و معرفت کسب کرده اند. برخى از شاگردان وى عبارتند از: |
| − | + | #امیرمحمّد مؤمن بن محمّد زمان الطالقانى. | |
| + | #ملّا محمّدباقر بن غازى قزوینى (برادرش). | ||
| + | #احمد بن خلیل قزوینى (فرزندش). | ||
| + | #ابوذر بن خلیل قزوینى (فرزندش). | ||
| + | #مولى سلمان بن خلیل قزوینى (فرزندش). | ||
| + | #حاج محمدتقى دهخوارقانى. | ||
| + | #مولى محمدباقر بن الحافظ کیجى بیک التبریزى. | ||
| + | #مولى على اصغر ابن المولى محمّد یوسف قزوینى. | ||
| + | #مولى رفیع الدین محمّد بن فتح اللَّه واعظ قزوینى. | ||
| + | #مولى محمدمحسن بن نظام الدین قرشى ساوجى. | ||
| + | #مولى محمدتقى بن حیدرعلى زنجانى. | ||
| + | #مولى محمدامین وقارى طبسى بن مولانا عبدالفتاح. | ||
| + | #مولى محمدیوسف بن پهلوان صفر قزوینى. | ||
| + | #مولى مهدى بن حاج على اصغر قزوینى. | ||
| + | #مولى محمّد مؤمن بن شاه قاسم سبزوارى. | ||
| + | #مولى ابوالوفا بن محمّد یوسف مشهور به قاضى قزوینى. | ||
| + | #مولى محمدصالح بن محمدباقر روغنى قزوینى. | ||
| + | #مولى عاشور بن محمّد تبریزى که کتاب خلّة المؤمنین را در سال ۱۰۶۳ ق به نام ملّا خلیل، تألیف نموده است.<ref>تراجم الرجال، سید احمد حسینى، ج ۱، ص ۲۵۸.</ref> | ||
| − | + | ==آثار و تألیفات== | |
| − | + | ملّا خلیل بخش زیادى از عمر خود را در تألیف و تصنیف کتاب گذرانیده است. او در موضوعات مختلفى همچون: [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]]، [[منطق]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]]، [[اصول فقه|اصول فقه]] و [[حدیث]]، صاحب تألیفات است. آثار شناحته شده از ملّا خلیل عبارتند از: | |
| − | |||
| − | + | #الشافی فی شرح الکافی<ref>الذریعة، ج ۱۳، ص ۵؛ و ج ۱۴، ص ۲۷؛ التراث العربی، ج ۳، ص ۲۲۳.</ref> (به عربى). مهمترین اثر او، شرح مزجى مفصلى است بر کتاب [[الکافی (کتاب)|کافى]] تألیف ثقة الاسلام [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]] که به پیشنهاد [[خلیفه سلطان|خلیفه سلطان حسین مرعشى]] (م ۱۰۶۴ ق) - که همدرس ملّا خلیل بوده - نگاشته است. قزوینى تنها [[اصول كافى]] و کتاب الطهارة از فروع کافى را شرح نموده و موفق به اتمام آن نشده است. او شرح کتاب التوحید را در آخر ماه [[ذى الحجه]] ۱۰۵۷ ق. در [[مکه]] به پایان رسانده است. در فهرستگان نسخههاى خطى [[حدیث]] [[شیعه]]، تعداد ۴۶ نسخه از این شرح معرفى شده است.<ref>فهرستگان نسخههاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه، ج ۴، ص ۱۶۳-۱۶۸.</ref> | |
| + | #صافى در شرح کافى (به فارسى). مولا خلیل در سال ۱۰۶۴ ق. در محله دیلمیه قزوین به این شرح آغاز نموده و آن را به دستور شاه عباس صفوى که در همین محله قزوین اقامت گزیده بود شروع کرده است. او این شرح را به مدت بیست سال مشغول بوده و در ۱۰۸۴ ق. به پایان رسانده است.<ref>الذریعة، ج ۶، ص ۱۴۵؛ و ج ۱۵، ص ۶.</ref> | ||
| + | #المجمل (الجمل) فی النحو. این کتاب را ملّا خلیل در [[علم نحو]] نوشته است. درباره نام این کتاب اختلاف وجود دارد؛ در [[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض]] و [[أمل الآمل في علماء جبل عامل (کتاب)|أمل الآمل]] نام آن «المجمل» نقل شده ولى در [[روضات الجنات (کتاب)|روضات الجنّات]] نام آن را «الجُمل» ذکر کرده است.<ref>الذریعة، ج ۵، ص ۱۴۲؛ و ج ۲۰، ص ۱۴۲.</ref> بر این کتاب، محمدمهدى ابن المولى على أصغر القزوینى - که شاگرد ملّا خلیل بوده - شرحى نوشته است.<ref>الذریعة، ج ۱۳، ص ۱۷۷.</ref> | ||
| + | #حاشیه بر شرح شمسیه. اصل کتاب «شمسیه» تألیف نجم الدیم عمر کاتبى قزوینى (م ۶۷۵ ق) و شرح آن، تألیف [[قطب الدين رازی|قطب الدین محمّد رازى]] (م ۷۶۶ ق) است. ملّا خلیل بر مبحث قضایا از این شرح [[حاشیه]] نوشته است.<ref>الذریعة، ج ۶، ص ۳۵.</ref> | ||
| + | #شرح (حاشیه) عدّة الاصول. کتاب «[[العدة فی اصول الفقه (کتاب)|عدّة الاصول]]»، تألیف [[شیخ طوسی]] (م ۴۶۰ ق) در دو بخش [[اصول دین|اصول دین]] و [[اصول فقه|اصول فقه]]، نوشته شده است. ملّا خلیل بر هر دو بخشِ این کتاب حاشیه نوشته است. [[میرزا عبدالله افندی|افندى]] متذکر شده که ملّا خلیل در این حاشیه، مسائل متعدد جدیدى را در اصول و فروع دین مطرح نموده و اقوال عجیبى را طرح نموده است.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref> ملّا خلیل تا آخر عمر در این حاشیه تجدیدنظر مىنموده و به همین دلیل نسخههاى آن به شدت با هم اختلاف دارند.<ref>الذریعة، ج ۶، ص ۷۸ و ص ۱۴۸.</ref> بر این حاشیه چند تن از عالمان حاشیه نوشتهاند. | ||
| + | #حاشیه بر [[مجمع البیان (کتاب)|مجمع البیان فی تفسیر القرآن]]تألیف [[شیخ طبرسی]]. ملّا خلیل در ایامى که در [[مکه]] بوده این حاشیه را نوشته است. [[شیخ حر عاملى]] بیان نموده که بار اوّلى که به مکه مشرف شدم ملّا خلیل را ملاقات نمودم که مشغول نوشتن این حاشیه بوده است.<ref>أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> | ||
| + | #رسالة فی حرمة شرب التتن.<ref>الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۷۳.</ref> [[سید محمد باقر شفتی|حجة الاسلام شفتى اصفهانى]] گوید: مرحوم حاج ملّا خلیل استعمال دخانیات را [[حرام]] مىدانست و رسالهاى در این خصوص تصنیف نمود و نسخهاى زیبا و نفیس از آن را به حضور [[علامه مجلسى]] - که به طور مفرط قلیان مىکشیده - فرستاد، تا علّامه با مطالعه آن، قلیان را ترک کند. علّامه که پس از مطالعه دلایل او را کافى ندانست، آن را پر از تنباکو کرد و به حضور ملّا خلیل عودت داد.<ref>روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.</ref> | ||
| + | #رسالة فی صلاة الجمعة. صاحب [[ریاض العلماء (کتاب)|ریاض]] متذکر شده که ملّا خلیل مطالب این رساله را ابتدا در شرح فارسى خود بر [[الکافی (کتاب)|کافى]] آورده بود و بعد به صورت رساله مستقلّى درآورد و [[ملا محمدطاهر قمی|ملّا محمدطاهر قمّى]] در ردّ آن رسالهاى تألیف نمود. پس از آن ملّا خلیل رساله دیگرى باز به فارسى نوشت و در آن باز بر انکار خود اصرار نمود. ولى او بعداً رساله سومى در این موضوع نوشته و در آن میانه روى را در پیش گرفته است.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶؛ الذریعة، ج ۱۴، ص ۲۷؛ و ج ۱۵، ص ۷۱.</ref> | ||
| + | #رموز التفاسیر الواقعة فی الکافی والروضة.<ref>الذریعة، ج ۱۱، ص ۲۵۱ رقم ۱۵۳۸.</ref> ملّا خلیل در این اثر، آدرس [[حدیث|احادیثى]] را که در کتاب کافى در [[تفسیر]] [[آیه|آیات]] شده، نقل کرده و با قرار دادن رموزى براى کتاب و بابهاى کافى، موضع آنها مشخص نموده است. | ||
| + | #الأسئلة الخلیلیة. سوالاتى است که ملّا خلیل از علّامه [[علامه مجلسى|محمدباقر مجلسى]] درباره [[تصوف|تصوّف]] پرسیده و علّامه به آنها پاسخ داده است. این رساله را مرحوم خیابانى در وقایع الأیام (جلد محرم الحرام) درج نموده و در ضمن کتاب تشویق السالکین نیز به چاپ رسیده است.<ref>الذریعة، ج ۲، ص ۸۲.</ref> | ||
| + | #تفسیر [[سوره الفاتحه]]. [[شیخ آقا بزرگ تهرانی]] در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعة]] این کتاب را از آثار ملّا خلیل ذکر نموده است و در توصیف آن نوشته: «حکى بعض الفضلاء أنّه رآه، وهو کبیر جدّاً، و فیه لباب کلّ علم نافع».<ref>الذریعة، ج ۴، ص ۳۳۹.</ref> ولى ظاهراً این تفسیر از سید خلیل قزوینى از دانشمندان سده سیزدهم هجرى و موسوم به «کشف الحقائق» یا «فوائد الفاتحه» است و تألیف آن در سال ۱۲۳۹ ق. به پایان رسیده و نسخهاى از آن در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى در تهران موجود است.<ref>فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲، نسخه ش ۱۲۲۹۶، تحریر شده از روى نسخه اصل در رجب ۱۲۳۹ ق.</ref> | ||
| + | #رسالة أقوال الأئمّة. نسخه این رساله در کتابخانه راجه الفیض آبادى نگهدارى مىشود و در فهرست آن کتابخانه نامش ذکر شده و نوشتهاند که: موضوع آن در [[حدیث]] است؛ و توضیح دیگرى داده نشده است. شیخ آقا بزرگ که این مطلب را نقل نموده متذکر شده که این رساله را ملّا خلیل هنگامى که در شهر رى در آستانه [[حضرت عبدالعظیم حسنى]] تدریس مىکرده، نوشته است.<ref>الذریعة، ج ۲، ص ۲۷۶ با عنوان «اقوال الائمة»؛ و ج ۱۱، ص ۱۰۳ با عنوان «رسالة اقوال الائمة».</ref> | ||
| + | #رسالة فی الأمر بین الأمرین. آقا بزرگ نسخه این رساله را در یکى از کتابخانههاى [[نجف]] ملاحظه نموده که آغازش چنین بوده: «سبحان من تنزّه عن الفحشاء، و سبحان من لایجری فی ملکه إلّا ما یشاء».<ref>الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۱۵.</ref> | ||
| + | #شرح الصحیفة. در الذریعة بدون هیچ توضیحى این کتاب را معرفى نموده و اظهار داشته که نسخهاى از آن را در کتابخانه [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانى]] در [[نجف]]، ملاحظه نموده است.<ref>الذریعة، ج ۱۳، ص ۳۵۱.</ref> | ||
| + | #فهرست الکافی. نسخه این رساله در قزوین، در کتابخانه میر حسینا نگهدارى مىشود که با نسخه اصل در ۲۵ [[ذی الحجه]] ۱۰۸۹ ق، مقابله شده است.<ref>نشریه نسخههاى خطى دانشگاه تهران، دفتر ششم، ص ۳۴۶.</ref> | ||
| + | #اجوبة مسائل محمّد مؤمن. پاسخى است به ایرادهایى که ملّا محمّد مؤمن بن شاه قاسم بر عبارتِ «العمل بظاهر القرآن لیس لإفادته الظنّ بمراده تعالى و بحمکه الواقعی، بل لعلمنا بأنّه یجب علینا اتّباع ظاهره» نموده و ملّا خلیل به آنها پاسخ داده است. این پرسشها در روز [[عید فطر]] ۱۰۶۷ ق در قزوین به دست ملّا خلیل رسیده و او در همان سال هنگامى که به [[مشهد]] مقدّس براى [[زیارت]] رفته بود بر آنها پاسخ نوشته است. | ||
| + | #رساله نجفیه (به فارسى).<ref>کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص ۵۷۷؛ الذریعة، ج ۱۱ ص ۲۲۸ با عنوان «الرسالة النجفیة»؛ و ج ۲۰، ص ۳۷۱ با عنوان «المسائل النجفیة».</ref> پاسخ پرسشهاى برخى از فضلا است که از نجف براى وى ارسال نموده است. | ||
| + | #رساله قمّیه<ref>الذریعة، ج ۵، ص ۲۳۰ با عنوان «جوابات المسائل القمیة»؛ و ج ۱۱، ص ۲۲۲ با عنوان «الرسالة القمیة»؛ و ج ۱۷، ص ۱۷۱ «القمیة»؛ و ج ۲۰، ص ۳۶۳ با عنوان «المسائل القمیة».</ref> (به فارسى). پاسخ پرسشهایى نذرعلى بیک خصى از [[قم]] است. چون پرسش کننده نمىتوانسته درست از حاشیه «عدّة الاصول» قزوینى استفاده کند، این سه پرسش را تقدیم داشته و از وى پاسخ مىخواهد. این پرسشها پیرامون: ترجیح بلا مرجّح، تخلّف معلول از علّت و مسائلى که متوقف بر فکرند، مىباشد و پاسخها مختصر و استدلالى است. این رساله در الذریعة با عنوان «رسالة فی ترجیح بلامرجّح» معرفى شده است.<ref>الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۴۴ با عنوان «رسالة فى الترجیح بلا مرجّح».</ref> چند رساله نیز در ذریعة با عنوان «رسالة فی امتناع الترجیح بلا مرجّح» معرفى شده که گویا در ردّ نظرات مطرح شده در این رساله ملّا خلیل نوشته شده است.<ref>الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۱۳.</ref> | ||
| + | #تعلیقة على التوحید. تعلیقاتى که بر کتاب «[[التوحید (کتاب)|توحید]]» [[شیخ صدوق]] نوشته است. این اثر را افندى گزارش نموده و امروزه اثرى از آن در دست نیست.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.</ref> | ||
| + | #حاشیة الکافی. ملّا خلیل در ایامى که در [[مکه]] اقامت داشته، حاشیههاى [[محمدامین استرآبادی|محمدامین استرآبادى]] بر کتاب [[الکافی (کتاب)|الکافى]] کلینى را جمع آورى و تدوین نموده است.<ref>همان.</ref> | ||
| + | #حاشیة الکافی. همچنین ملّا خلیل در ایامى که در مکه اقامت داشته، حاشیههاى استادش امیر ابوالحسن قائنى مشهدى بر کتاب الکافى کلینى را نیز جمعآورى و تدوین نموده است.<ref>همان.</ref> | ||
| − | + | ==خصوصیات علمى و اخلاقی== | |
| − | + | ملّا خلیل از شیوخ [[محدث|محدثین]] و [[فقها|فقهای]] سده یازدهم و از علماى [[اخباریان|اخبارى]] بود. معاصران ملّا خلیل، وى را ستودهاند و در شرح حالش او را با القابى مانند «رأس و رئیس فقهاء [[امامیه|امامیه]] و اسوه و قدوه علماء اثنا عشریه»<ref>قصص الخاقانى، ولى قلى بن داود قلى شاملو، ج ۲، ص ۳۶.</ref> و «فاضل عالم، حکیم متکلم محقق مدقق، فقیه محدث، ثقة ثقة، جامع للفضائل ماهر معاصر»<ref>أمل الآمل، شیخ محمدحسن حر عاملى، ج ۲، ص ۱۱۲.</ref> و «المولى الکبیر الجلیل مولانا خلیل بن الغازى القزوینى، فاضل عالم، متکلّم اصولى، جامع دقیق النظر قوى الفکر، من أجلّة مشاهیر علماء عصرنا و أکمل أکابر فضلاء دهرنا»<ref>همان، با ترجمه.</ref> و مانند آن یاد کردهاند، که نشانگر علوّ مقام علمى او و توجه اندیشمندان به آرا و اندیشههاى وى است. | |
| − | |||
| − | |||
| − | + | '''مناظره با عالمان:''' | |
| − | + | از جمله مناظرات ملّا خلیل با دانشمندان، مناظرهاى است که با [[سید علیخان حویزی|سید على خان حویزى]] (۱۰۸۸-۱۰۱۸ ق) انجام داده است. این مناظره را سید علىخان در باب سوم کتابش «نکت البیان و أدب الأعیان»<ref>الذریعة، ج ۲۴، ص ۳۰۳.</ref> نقل نموده و مرحوم خیابانى آن را در وقایع الأیام ([[ماه محرم]]) به نقل از آن کتاب آورده است.<ref>در مقدمه "صافی در شرح کافی" متن آن به نقل از وقایع الأیام (وقایع محرّم الحرام)، ملّا على خیابانى، با تصحیح محمّد الوانساز خویى، ج ۲، ص ۴۳۹-۴۴۱. آمده است.</ref> | |
| − | + | '''گرایش به اخبارىگرى:''' | |
| − | در | + | ملّا خلیل، خیلى در [[حدیث|اخبار]] غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى [[اخباریان|اخبارى]] شمردهاند. او با [[اجتهاد]] مخالفت مىورزید، چنانچه در جاى جاى آثارش به صراحت این عقیده را اظهار مىدارد و براى اثبات آن دست به دامن برخى از [[احادیث]] مىشود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوینى و شیخ محمدکاظم طالقانى قزوینى و میر محمد معصوم قزوینى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند.<ref>دایرة المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.</ref> |
| − | + | او با این که اخبارى است، ولى تنکابنى مىنویسد: «معلوم نشد که او از چه کسی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] دارد، لکن اخبارى مسلک است».<ref>قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۳.</ref> [[محدث نوری|محدث نورى]] در خاتمه «[[مستدرک الوسائل (کتاب)|مستدرک الوسائل]]» عنوان نموده که ملّا خلیل از [[شیخ بهایی|شیخ بهایى]] روایت نقل مىکند.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۹۹.</ref> سماهیجى هم در اجازهاش به ناصرالدین قطیفى عنوان نموده که [[علامه مجلسى|علامه محمدباقر مجلسى]] از ملّا خلیل نقل روایت مىکند.<ref>الإجازة الکبیرة إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبداللَّه بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۱۳۱.</ref> | |
| − | + | در فهرست نسخههاى کتابخانه مجلس، گزارش اجازهاى است از ناصرالدین محمّد بن احمد معروف به نصر تونى<ref>ر.ک: مستدرکات أعیان الشیعة، ج ۷، ص ۲۳۱.</ref> به خلیل اللَّه بن ابوالفتح (مشهور به غازى قزوینى). در این اجازه، علاوه بر این که گواهى قرائت و شاگردى قزوینى را نزد خودش ذکر مىکند به او اجازه روایت نیز داده است.<ref>ر.ک: فهرست نسخههاى خطّى کتابخانه مجلس، ج ۱۱، ص ۲۱۸.</ref> اگر همان گونه که فهرستنگار محترم استفاده کردهاند، منظور از خلیل اللَّه بن ابوالفتح غازى قزوینى، همان ملّا خلیل بن غازى قزوینى باشد، باید نصر تونى را از اساتید و همچنین [[مشایخ]] ملّا خلیل به حساب آورد. | |
| − | + | اما این که در «[[طبقات اعلام الشیعه (کتاب)|طبقات أعلام الشیعة]]» در شرح حال ملّا خلیل عنوان شده که احتمالاً ملّا خلیل تظاهر به اخبارىگرى مىکرد - و علت آن هم مماشات با حاکمیت بود که با [[فلسفه]] و اجتهاد به شدت مخالف بود<ref>الإجازة الکبیرة إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبداللَّه بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۲۰۴.</ref> - با توجه به مطالبى که از معاصران ملّا خلیل نقل خواهد شد و همچنین با مطالعه آثار بر جاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هیچ وجهى ندارد و گویا این مطالب از افزدههایى است که بعد از مؤلّف به طبقات اضافه شده است. او در دو شرح خود بر «کافى»، با بسیارى از نظریههاى مشهور فلسفى و حتى با برخى از مسائل مسلم تجربى با تمسّک به مدلول دریافته از برخى [[احادیث]]، مخالفت کرده و به صاحبان آن به تندى سخن مىگوید. | |
| − | + | '''آراء و نظرات:''' | |
| − | + | در برخى از نوشتههاى عالمان قدیم و جدید، نظریات و عقاید شاذّ و بىبنیانى به ملّا خلیل نسبت داده شده است که برخى از این نظریهها به نام وى مشهور شده است. افندى در شرح حال ملّا خلیل، از جمله نظرات غریب ملّا خلیل را نظریه او درباره کتاب [[الکافی (کتاب)|کافى]] نقل کرده است. وى معتقد بود که: تمامى کتاب کافى را [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] علیه السلام مشاهده و تأیید نموده و هر چه در آن به لفظ «رُوی» آمده، بدون واسطه از آن حضرت گرفته شده است. بنابراین، عمل به تمامى اخبار کتاب کافى [[واجب]] است و همچنین هیچ حدیثى در آن، از روى [[تقیه|تقیه]] صادر نشده است. | |
| − | + | همچنین گفته شده است که: او بخش «روضه» را جزء «کافى» نمىدانست و معتقد بوده که آن را [[ابن ادریس حلی|ابن ادریس]] تألیف نموده است. افندى مىگوید: برخى از عالمان دیگر نیز در این نظر او را تأیید کردهاند و برخى نیز این نظریه را به [[شهید ثانی|شهید ثانى]] نسبت دادهاند ولى ثابت نشده است.<ref>ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref> البته ملّا خلیل در ادامه شرح کافى، روضه را نیز شرح کرده و در مقدمه هیچ اشارهاى به این که روضه از [[شیخ کلینی|کلینى]] نیست، نکرده است. فلذا انتساب این قول به ملّا خلیل چندان قطعى نیست و کسانى که نقل کردهاند نیز استناد خود را بیان ننمودهاند. | |
| − | + | از دیگر آراء متفرد ملّا خلیل و آنچه به او نسبت داده شده است، مىتوان به امکان تخلف معلول از علت تامه، امکان ترجیح بلا مرجح، ثبوت معدومات، ردّ تجرد نفس ناطقه و مراتب چهارگانه آن، ردّ قدیم زمانى بودن عالم، عدم انتاج شکل اوّل قیاس، انکار کرویت زمین و وجوب عمل به علم (نه گمان) در مسائل فرعى فقهى در زمان [[غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)|غیبت]] و... اشاره کرد. وى به تمام موارد فوق در جاى جاى صافى و شافى تصریح نموده است. | |
| − | + | ملّا خلیل با آن که اخبارى تند بود، ولى با اقامه [[نماز جمعه]] مخالفت مىکرد و عقیده داشت که در عصر [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت]]، نخواندنِ آن اولى است. او رسالهاى مفصل در [[حرام|تحریم]] نماز جمعه نگاشت که مورد نقد و ردّ معاصرین خود قرار گرفت.<ref>ر.ک: دین و سیاست در دوره صفوى، رسول جعفریان، ص ۱۲۶-۱۳۱: «رسالههاى نماز جمعه و اخباری ها» و «سابقه تاریخى اقامه جمعه در میان شیعیان».</ref> برادر وى محمدباقر بن غازى و همچنین پسرش ملّا سلمان بن خلیل قزوینى نیز قائل به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت بوده و رسالههایى در این زمینه نگاشتهاند. سماهیجى در رساله خود «القامعة البدعة فی ترک صلاة الجمعة» (فصل سوّم) به ردّ نظر ملّا خلیل و [[فاضل هندی|فاضل هندى]] درباره نماز جمعه پرداخته است.<ref> همان، ص ۱۵۶.</ref> | |
| − | + | و دیگر اینکه ملّا خلیل با فلاسفه مخالف بود که در دو شرح خود بر کافى در موارد متعدد بدان تصریح نموده است. او استدلال را در رسیدن به [[معرفت]] عقیم مىدانست. [[شعر]] زیر از [[میرداماد]] نقل شده که در آن متعرض این نظریه ملّا خلیل شده و آن را نقد کرده است. | |
| − | + | {{بیت|اى که گفتى پاى چوبین شد علیل|ورنه بودى فخر رازى بى بدیل}} | |
| − | ملّا | + | {{بیت|فخر رازى نیست جز مرد شکوک|گر تو مردى از نصیرالدین بکوک}} |
| − | + | {{بیت|هست در تحقیق برهان اوستاد|داده خاک خرمن شبهت به باد}} | |
| − | + | {{بیت|در کتاب حق اولوالالباب بین|و آن تدبّر را که کرده آفرین؟}} | |
| − | + | {{بیت|چیست آن جز مسلک عقل مصون|گر ندارى هستى از لایعقلون}} | |
| − | + | {{بیت|خوار شبهت نیست جز در راه وهم|در خرد بد ظن مشو اى کور فهم}} | |
| − | + | {{بیت|از هیولا وهم را پاى کج است|کج نظر پندارد این ره اعوج است<ref>منیة المرید شهید ثانى، ترجمه محمدباقر ساعدى، ص ۲۵۰.</ref>}} | |
| − | + | ||
| − | + | قزوینی همچنین با [[اجتهاد]] و [[اصول فقه|اصول]] نیز مخالف بود و در موارد متعددى به خصوص در صافى و شافى به آن تصریح کرده و براى اثبات نظر خود به ظاهر برخى از [[احادیث]] متمسک شده و در برخى از موارد نیز به تأویل احادیث پرداخته است. | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | در | ||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | از | ||
| − | |||
| − | |||
| − | + | '''شهامت و نیرومندی:''' | |
| − | + | حاج ملّا خلیل از نظر جسمى نیز مردى قوى و نیرومند بود، به دست خود زمین را بیل مىزد و دانه مىکشت. صاحب [[روضات الجنات (کتاب)|روضات]] نوشته که: کشتىگیرى وارد قزوین شد و در مجلس درس ملّا خلیل حاضر شد و از وى خواست دستخطى در تأیید حرفه وى بنویسد. ملّا خلیل گفت: من چگونه نیازموده، کشتىگیرى تو را تأیید کنم. سپس از مجلس درس بلند شده و آماده مصاف با وى شد و پشت بزرگترین کشتىگیر عصر خود را به زمین آورد. پس کشتى گیر به او گفت: تو اهل علم نیستى بلکه کشتى گیرى هستى که به لباس اهل علم درآمدى!<ref>روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۲.</ref> | |
| − | + | '''کرامت و جوانمردى:''' | |
| − | + | ملّا خلیل عالمى جوانمرد و بزرگوار بود. به محض این که متوجه مىشد در نظرى اشتباه کرده به اشتباه خود اعتراف و از طرف مقابل خود عذرخواهى مىکرد. همچنین در بذل مال براى کمک به ضعیفان کوتاهى نمىکرد. در این دو مورد چند داستان از ملّا خلیل نقل شده است. | |
| − | * | + | *ملّا خلیل را در مسئلهاى با جناب [[فیض کاشانی|ملا محسن فیض کاشانى]] مدتها بحث و مناظره و مکاتبه داشت و آخرالامر متقاعد نشد. بعدها متوجه شد که خود اشتباه نموده و حق با فیض است، پاى پیاده از قزوین به کاشان رفت، نرسیده به دیوار خانه فیض فریاد زد: «یا محسن قد أتاک المُسیء». فیض تا صداى او را شنید از داخل منزل، یار قدیمى خود را شناخت و دوید و او را در آغوش کشید. ملّا خلیل پس از مذاکراتى به قزوین مراجعت نمود و اصرار دوست، در ماندن او مؤثّر واقع نشد.<ref>روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.</ref> |
| − | + | *ملّا خلیل قزوینى، وقتى متوجه شد که نظر وى درباره «ترجیح بلامرجّح» و فاسد بودن شکل اول در [[منطق]]، از سوى [[آقا حسین خوانساری|آقا حسین خوانسارى]] نقد شده، از قزوین به [[اصفهان]] رفت تا با وى به گفتگو پردازد. از باب اتفاق با یکى از شاگردان خوانسارى - ملّا میرزا شروانى (م ۱۰۹۹ ق) - برخورد کرد و انگیزه خود را از سفر بیان کرد. شاگرد براى وى نادرستى دیدگاهش را بیان نمود و دیدگاه استاد خود محقق خوانسارى را بازگفت. ملّا خلیل در همین دیدار پى به اشتباه خود برد و به سوى قزوین بازگشت.<ref>قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۴.</ref> | |
| − | + | *نقل مىکنند که: مامورانى از طرف حکام جور براى گرفتن جو به سوى کشاورزان بى بضاعت رفته و با ملّا خلیل مواجه مىگردند. ملّا خلیل، حواله آن جو را از مأمور گرفتى و خود را به اسم آن کشاورز جا زدى و خواسته ستمگران را پرداخت نمود. چون آن جو را جلوى اسبان ریختند، اسبانِ آنها، دسترنج آخوند را نخوردند و همگان متحیر ماندند.<ref>روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.</ref> | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
| + | ==منابع== | ||
| − | + | * صافى در شرح كافى، ملا خلیل قزوینى، تحقیق دارالحدیث، ج۱، ص ۸-۴۹. | |
| − | صافى در شرح | ||
| − | [[رده:علمای قرن یازدهم]] | + | [[رده:علمای قرن یازدهم]][[رده:علماء شیعه]][[رده:محدثان]][[رده:متکلمان]][[رده:فقیهان]] |
| − | [[رده: | ||
| − | [[رده:محدثان]] | ||
| − | [[رده: | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۳۰
ملا خليل قزوينى (۱۰۰۱-۱۰۸۹ ق)، از محدثین و فقهاى شیعه در قرن یازده هجری و از شاگردان شیخ بهایى و میرداماد است. او را از علمای اخبارى شمردهاند که با فلسفه و اجتهاد مخالفت میورزید و در برخى از کتب تراجم نیز، نظریات و عقاید شاذّى به وی نسبت دادهاند. دو شرح فارسى و عربى ملای قزوینی بر کتاب «الکافى»، از مهمترین آثار او است.
| |
| نام کامل | ملا خليل قزوينى |
| زادروز | ۱۰۰۱ قمری |
| زادگاه | قزوین |
| وفات | ۱۰۸۹ قمری |
| مدفن | قزوین |
| اساتید |
شيخ بهايى، میرداماد، ملا محمود رنانی، امیر ابوالحسن قائنی مشهدی... |
| شاگردان |
اميرمحمد مؤمن بن محمد زمان طالقانى، محمدباقر بن غازى قزوينى، احمد بن خلیل قزوینى، محمدصالح روغنى قزوینى،... |
| آثار |
الشافی فی شرح الكافی، صافى در شرح کافى، حاشيه شرح شمسيّه، حاشیه مجمع البیان، شرح عدّة الاصول، رسالة فی صلاة الجمعة،... |
محتویات
زندگینامه
ولادت و نسب:
خلیل بن غازى قزوینى در شهر قزوین در سوم رمضان سال ۱۰۰۱ ق، چشم به جهان گشود.[۱] ملّا خلیل قزوینى، مکنّى به ابوحامد، معروف به «ملّا خلیلا» و «خلیلاى قزوینى» و «ملّا خلیل قزوینى» و ملقّب به «برهان العلماء»[۲] است. برخى نام وى را «خلیل اللَّه» نیز ذکر کردهاند.[۳] نقش مُهر او را «الْعِلْمُ خَلِیلُ الْمُؤْمِن» گزارش کردهاند[۴]
چند دانشمند دیگر به نام ملّا خلیل در قزوین بودهاند که نباید صاحب این ترجمه را با آنها اشتباه گرفت: یکى ملّا خلیل بن محمّد زمان قزوینى (نگارنده رساله اثبات حُدوث الإراده) در سال ۱۱۴۸ ق؛[۵] دیگرى ملّا خلیل بن حاجى بابا قزوینى، معروف به زرکش؛[۶] و سومى آقا خلیل بن محمّد اشرف قاینى اصفهانى (م ۱۱۳۶ ق) ساکن قزوین؛[۷] و دیگرى سید خلیل قزوینى (زنده در ۱۲۳۹ ق) صاحب تفسیر سید خلیل.[۸]
تولیت اوقاف رى:
ملّا خلیل در سن ۲۷ سالگى به سِمَت مدرّسى آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى علیه السلام و تولیت اوقاف آن آستانه، از سوى همدرس خود خلیفه سلطان - که به وزارت شاه عباس نائل شده بود - منصوب گردید. ولى پس از مدتى از آن سمت برکنار گردیده و مولى نظام الدین قرشى ساوجى (حدود ۱۰۴۰ ق) به جاى وى منصوب گردید. برخى از شرح حال نویسان، تحریم نماز جمعه از سوى ملّا خلیل را علت عزل او از تولیت دانستهاند.[۹]
افندى در شرح حالش، متذکر شده که وى را با حاکم تهران و قزوین قصههاى زیادى است که مىتواند به ناسازى وى با حاکمان رى و تهران در هنگام داشتن تولیت موقوفات باشد.
مهاجرت به مکه:
ملّا خلیل پس از عزل از تولیت آستانه حضرت عبدالعظیم علیه السلام راهى مکه مکرمه مىشود. او چند سالى مقیم آن بلده طیبه مىگردد ولى زندگیش در آنجا نیز متلاطم بوده است. در کتابهاى تذکره، مناظرات گوناگونى نقل شده که بین ملّا خلیل و عالمان شیعه و سنى در مسائل مختلف رخ داده است. شیخ حر عاملى نقل مىکند اولین بار که به مکه مشرف شده ملّا خلیل را ملاقات نموده که مشغول حاشیه نوشتن بر مجمع البیان بوده است.[۱۰]
عبدالحى رضوى در کتاب حدیقة الشیعة[۱۱] هنگامى که درباره حج گزارش مىدهد، مىنویسد که حکام مکه هنگامى که عید قربان مصادف با روز جمعه مىشده آن را حج اکبر اعلام مىکردند و از این طریق، منافعى عائد آنها مىشده است. به همین دلیل آنها گاهى که عید مصادف با روز شنبه مىشد، عید اعلام مىکردند و این براى شیعیان امر را مشکل مىکرد؛ آنها یا باید با آنها همراهى مىکردند و در غیر این صورت، حج آنها ناتمام مىماند و آنها مُحِلّ نمىشدند. او از پدرش نقل مىکند که ملّا خلیل قزوینى به حج مشرف شده و این مشکل مطرح شد؛ او از آنان پیروى نکرده و زمانى که رؤساى آنان متوجه شدند، حکم به قتل او کردند. ملّا خلیل در تنورى مخفى شده و به نقطهاى از حجاز رفت و تا موسم آینده در آنجا باقى ماند. در وقت آمدن به موسم در قیافه هیزمکش و خارکن در میان قافله به مکه درآمده، حج انجام داد و برگشت.[۱۲]
بازگشت به قزوین:
ملّا خلیل پس از اقامت چند ساله در مکه به قزوین بازگشته و تا آخر عمر در این شهر مشغول تدریس و تصنیف بوده است. از آثار باقى مانده از ملّا خلیل در قزوین مدرسهاى در محلّه آخوند قزوین، معروف به مدرسه آخوند یا مدرسه خلیلا است.[۱۳]
وفات و مدفن:
ملّا خلیل قزوینی در آخر عمر نابینا شد و در سال ۱۰۸۹ قمری در سن ۸۸ سالگى چشم از جهان فروبست و بنا به وصیتش در محل تدریس خود - مدرسه خلیلا - قرار ابدى گرفت.
در جوار آرامگاه ملّا خلیل، سه فرزند وى: سلمان، احمد و ابوذر نیز آرمیدهاند. این مدرسه در آن روزگار محل حضور دانشمندانى نامى همچون فیض کاشانى، شیخ حر عاملى، ملّا رفیعاى واعظ و... بوده و هم اکنون در اختیار بنیاد ایرانشناسى شعبه استان قزوین قرار دارد.
تحصیل و اساتید
بنا به تصریح افندى، ملّا خلیل در اوان سنّش، نزد بهاءالدین محمّد عاملى معروف به شیخ بهایى (م ۱۰۳۰ ق) و میر محمدباقر استرآبادى معروف به میرداماد (م ۱۰۴۱ ق)، تحصیل علم نموده است.
پس از آن نزد مولى حاج محمود رنانى،[۱۴] زانوى ادب به زمین زده و مشغول فراگیرى علم شده است. پس از آن در مشهد مقدس نزد مولى حاجى حسین یزدى، حاشیه قدیم ملّا جلال دوانى را بر شرح تجرید قوشچى (موسوم به شرح جدید) قرائت نموده است. در این زمان با خلیفه سلطان (م ۱۰۶۴ ق) همدرس بود.
یکى دیگر از اساتید ملّا خلیل، امیر ابوالحسن قائنى مشهدى است. قزوینى در ایام اقامتش در مکه حواشى قائنى بر کتاب «الکافى» شیخ کلینى را جمع آورى و تدوین نموده است.[۱۵]
آنچه در مصادر از اساتید ملّا خلیل یاد شده همین چهار عالم بودند و از دیگر اساتید وى در مصادر یادى نشده است. خصوصاً استادى که ملّا خلیل تحت تأثیر تعالیم وى بوده و طبق آن حتى با مجتهدان مخالفت مىکرده، شناسایى نشده است؛ چون اساتیدى که نامشان ذکر شد چنین اندیشههایى ندارند.
تدریس و شاگردان
عالمان زیادى نزد ملّا خلیل قزوینى علم و معرفت کسب کرده اند. برخى از شاگردان وى عبارتند از:
- امیرمحمّد مؤمن بن محمّد زمان الطالقانى.
- ملّا محمّدباقر بن غازى قزوینى (برادرش).
- احمد بن خلیل قزوینى (فرزندش).
- ابوذر بن خلیل قزوینى (فرزندش).
- مولى سلمان بن خلیل قزوینى (فرزندش).
- حاج محمدتقى دهخوارقانى.
- مولى محمدباقر بن الحافظ کیجى بیک التبریزى.
- مولى على اصغر ابن المولى محمّد یوسف قزوینى.
- مولى رفیع الدین محمّد بن فتح اللَّه واعظ قزوینى.
- مولى محمدمحسن بن نظام الدین قرشى ساوجى.
- مولى محمدتقى بن حیدرعلى زنجانى.
- مولى محمدامین وقارى طبسى بن مولانا عبدالفتاح.
- مولى محمدیوسف بن پهلوان صفر قزوینى.
- مولى مهدى بن حاج على اصغر قزوینى.
- مولى محمّد مؤمن بن شاه قاسم سبزوارى.
- مولى ابوالوفا بن محمّد یوسف مشهور به قاضى قزوینى.
- مولى محمدصالح بن محمدباقر روغنى قزوینى.
- مولى عاشور بن محمّد تبریزى که کتاب خلّة المؤمنین را در سال ۱۰۶۳ ق به نام ملّا خلیل، تألیف نموده است.[۱۶]
آثار و تألیفات
ملّا خلیل بخش زیادى از عمر خود را در تألیف و تصنیف کتاب گذرانیده است. او در موضوعات مختلفى همچون: ادبیات عرب، منطق، تفسیر، اصول فقه و حدیث، صاحب تألیفات است. آثار شناحته شده از ملّا خلیل عبارتند از:
- الشافی فی شرح الکافی[۱۷] (به عربى). مهمترین اثر او، شرح مزجى مفصلى است بر کتاب کافى تألیف ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینى که به پیشنهاد خلیفه سلطان حسین مرعشى (م ۱۰۶۴ ق) - که همدرس ملّا خلیل بوده - نگاشته است. قزوینى تنها اصول كافى و کتاب الطهارة از فروع کافى را شرح نموده و موفق به اتمام آن نشده است. او شرح کتاب التوحید را در آخر ماه ذى الحجه ۱۰۵۷ ق. در مکه به پایان رسانده است. در فهرستگان نسخههاى خطى حدیث شیعه، تعداد ۴۶ نسخه از این شرح معرفى شده است.[۱۸]
- صافى در شرح کافى (به فارسى). مولا خلیل در سال ۱۰۶۴ ق. در محله دیلمیه قزوین به این شرح آغاز نموده و آن را به دستور شاه عباس صفوى که در همین محله قزوین اقامت گزیده بود شروع کرده است. او این شرح را به مدت بیست سال مشغول بوده و در ۱۰۸۴ ق. به پایان رسانده است.[۱۹]
- المجمل (الجمل) فی النحو. این کتاب را ملّا خلیل در علم نحو نوشته است. درباره نام این کتاب اختلاف وجود دارد؛ در ریاض و أمل الآمل نام آن «المجمل» نقل شده ولى در روضات الجنّات نام آن را «الجُمل» ذکر کرده است.[۲۰] بر این کتاب، محمدمهدى ابن المولى على أصغر القزوینى - که شاگرد ملّا خلیل بوده - شرحى نوشته است.[۲۱]
- حاشیه بر شرح شمسیه. اصل کتاب «شمسیه» تألیف نجم الدیم عمر کاتبى قزوینى (م ۶۷۵ ق) و شرح آن، تألیف قطب الدین محمّد رازى (م ۷۶۶ ق) است. ملّا خلیل بر مبحث قضایا از این شرح حاشیه نوشته است.[۲۲]
- شرح (حاشیه) عدّة الاصول. کتاب «عدّة الاصول»، تألیف شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق) در دو بخش اصول دین و اصول فقه، نوشته شده است. ملّا خلیل بر هر دو بخشِ این کتاب حاشیه نوشته است. افندى متذکر شده که ملّا خلیل در این حاشیه، مسائل متعدد جدیدى را در اصول و فروع دین مطرح نموده و اقوال عجیبى را طرح نموده است.[۲۳] ملّا خلیل تا آخر عمر در این حاشیه تجدیدنظر مىنموده و به همین دلیل نسخههاى آن به شدت با هم اختلاف دارند.[۲۴] بر این حاشیه چند تن از عالمان حاشیه نوشتهاند.
- حاشیه بر مجمع البیان فی تفسیر القرآنتألیف شیخ طبرسی. ملّا خلیل در ایامى که در مکه بوده این حاشیه را نوشته است. شیخ حر عاملى بیان نموده که بار اوّلى که به مکه مشرف شدم ملّا خلیل را ملاقات نمودم که مشغول نوشتن این حاشیه بوده است.[۲۵]
- رسالة فی حرمة شرب التتن.[۲۶] حجة الاسلام شفتى اصفهانى گوید: مرحوم حاج ملّا خلیل استعمال دخانیات را حرام مىدانست و رسالهاى در این خصوص تصنیف نمود و نسخهاى زیبا و نفیس از آن را به حضور علامه مجلسى - که به طور مفرط قلیان مىکشیده - فرستاد، تا علّامه با مطالعه آن، قلیان را ترک کند. علّامه که پس از مطالعه دلایل او را کافى ندانست، آن را پر از تنباکو کرد و به حضور ملّا خلیل عودت داد.[۲۷]
- رسالة فی صلاة الجمعة. صاحب ریاض متذکر شده که ملّا خلیل مطالب این رساله را ابتدا در شرح فارسى خود بر کافى آورده بود و بعد به صورت رساله مستقلّى درآورد و ملّا محمدطاهر قمّى در ردّ آن رسالهاى تألیف نمود. پس از آن ملّا خلیل رساله دیگرى باز به فارسى نوشت و در آن باز بر انکار خود اصرار نمود. ولى او بعداً رساله سومى در این موضوع نوشته و در آن میانه روى را در پیش گرفته است.[۲۸]
- رموز التفاسیر الواقعة فی الکافی والروضة.[۲۹] ملّا خلیل در این اثر، آدرس احادیثى را که در کتاب کافى در تفسیر آیات شده، نقل کرده و با قرار دادن رموزى براى کتاب و بابهاى کافى، موضع آنها مشخص نموده است.
- الأسئلة الخلیلیة. سوالاتى است که ملّا خلیل از علّامه محمدباقر مجلسى درباره تصوّف پرسیده و علّامه به آنها پاسخ داده است. این رساله را مرحوم خیابانى در وقایع الأیام (جلد محرم الحرام) درج نموده و در ضمن کتاب تشویق السالکین نیز به چاپ رسیده است.[۳۰]
- تفسیر سوره الفاتحه. شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة این کتاب را از آثار ملّا خلیل ذکر نموده است و در توصیف آن نوشته: «حکى بعض الفضلاء أنّه رآه، وهو کبیر جدّاً، و فیه لباب کلّ علم نافع».[۳۱] ولى ظاهراً این تفسیر از سید خلیل قزوینى از دانشمندان سده سیزدهم هجرى و موسوم به «کشف الحقائق» یا «فوائد الفاتحه» است و تألیف آن در سال ۱۲۳۹ ق. به پایان رسیده و نسخهاى از آن در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى در تهران موجود است.[۳۲]
- رسالة أقوال الأئمّة. نسخه این رساله در کتابخانه راجه الفیض آبادى نگهدارى مىشود و در فهرست آن کتابخانه نامش ذکر شده و نوشتهاند که: موضوع آن در حدیث است؛ و توضیح دیگرى داده نشده است. شیخ آقا بزرگ که این مطلب را نقل نموده متذکر شده که این رساله را ملّا خلیل هنگامى که در شهر رى در آستانه حضرت عبدالعظیم حسنى تدریس مىکرده، نوشته است.[۳۳]
- رسالة فی الأمر بین الأمرین. آقا بزرگ نسخه این رساله را در یکى از کتابخانههاى نجف ملاحظه نموده که آغازش چنین بوده: «سبحان من تنزّه عن الفحشاء، و سبحان من لایجری فی ملکه إلّا ما یشاء».[۳۴]
- شرح الصحیفة. در الذریعة بدون هیچ توضیحى این کتاب را معرفى نموده و اظهار داشته که نسخهاى از آن را در کتابخانه شیخ الشریعه اصفهانى در نجف، ملاحظه نموده است.[۳۵]
- فهرست الکافی. نسخه این رساله در قزوین، در کتابخانه میر حسینا نگهدارى مىشود که با نسخه اصل در ۲۵ ذی الحجه ۱۰۸۹ ق، مقابله شده است.[۳۶]
- اجوبة مسائل محمّد مؤمن. پاسخى است به ایرادهایى که ملّا محمّد مؤمن بن شاه قاسم بر عبارتِ «العمل بظاهر القرآن لیس لإفادته الظنّ بمراده تعالى و بحمکه الواقعی، بل لعلمنا بأنّه یجب علینا اتّباع ظاهره» نموده و ملّا خلیل به آنها پاسخ داده است. این پرسشها در روز عید فطر ۱۰۶۷ ق در قزوین به دست ملّا خلیل رسیده و او در همان سال هنگامى که به مشهد مقدّس براى زیارت رفته بود بر آنها پاسخ نوشته است.
- رساله نجفیه (به فارسى).[۳۷] پاسخ پرسشهاى برخى از فضلا است که از نجف براى وى ارسال نموده است.
- رساله قمّیه[۳۸] (به فارسى). پاسخ پرسشهایى نذرعلى بیک خصى از قم است. چون پرسش کننده نمىتوانسته درست از حاشیه «عدّة الاصول» قزوینى استفاده کند، این سه پرسش را تقدیم داشته و از وى پاسخ مىخواهد. این پرسشها پیرامون: ترجیح بلا مرجّح، تخلّف معلول از علّت و مسائلى که متوقف بر فکرند، مىباشد و پاسخها مختصر و استدلالى است. این رساله در الذریعة با عنوان «رسالة فی ترجیح بلامرجّح» معرفى شده است.[۳۹] چند رساله نیز در ذریعة با عنوان «رسالة فی امتناع الترجیح بلا مرجّح» معرفى شده که گویا در ردّ نظرات مطرح شده در این رساله ملّا خلیل نوشته شده است.[۴۰]
- تعلیقة على التوحید. تعلیقاتى که بر کتاب «توحید» شیخ صدوق نوشته است. این اثر را افندى گزارش نموده و امروزه اثرى از آن در دست نیست.[۴۱]
- حاشیة الکافی. ملّا خلیل در ایامى که در مکه اقامت داشته، حاشیههاى محمدامین استرآبادى بر کتاب الکافى کلینى را جمع آورى و تدوین نموده است.[۴۲]
- حاشیة الکافی. همچنین ملّا خلیل در ایامى که در مکه اقامت داشته، حاشیههاى استادش امیر ابوالحسن قائنى مشهدى بر کتاب الکافى کلینى را نیز جمعآورى و تدوین نموده است.[۴۳]
خصوصیات علمى و اخلاقی
ملّا خلیل از شیوخ محدثین و فقهای سده یازدهم و از علماى اخبارى بود. معاصران ملّا خلیل، وى را ستودهاند و در شرح حالش او را با القابى مانند «رأس و رئیس فقهاء امامیه و اسوه و قدوه علماء اثنا عشریه»[۴۴] و «فاضل عالم، حکیم متکلم محقق مدقق، فقیه محدث، ثقة ثقة، جامع للفضائل ماهر معاصر»[۴۵] و «المولى الکبیر الجلیل مولانا خلیل بن الغازى القزوینى، فاضل عالم، متکلّم اصولى، جامع دقیق النظر قوى الفکر، من أجلّة مشاهیر علماء عصرنا و أکمل أکابر فضلاء دهرنا»[۴۶] و مانند آن یاد کردهاند، که نشانگر علوّ مقام علمى او و توجه اندیشمندان به آرا و اندیشههاى وى است.
مناظره با عالمان:
از جمله مناظرات ملّا خلیل با دانشمندان، مناظرهاى است که با سید على خان حویزى (۱۰۸۸-۱۰۱۸ ق) انجام داده است. این مناظره را سید علىخان در باب سوم کتابش «نکت البیان و أدب الأعیان»[۴۷] نقل نموده و مرحوم خیابانى آن را در وقایع الأیام (ماه محرم) به نقل از آن کتاب آورده است.[۴۸]
گرایش به اخبارىگرى:
ملّا خلیل، خیلى در اخبار غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى اخبارى شمردهاند. او با اجتهاد مخالفت مىورزید، چنانچه در جاى جاى آثارش به صراحت این عقیده را اظهار مىدارد و براى اثبات آن دست به دامن برخى از احادیث مىشود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوینى و شیخ محمدکاظم طالقانى قزوینى و میر محمد معصوم قزوینى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند.[۴۹]
او با این که اخبارى است، ولى تنکابنى مىنویسد: «معلوم نشد که او از چه کسی اجازه دارد، لکن اخبارى مسلک است».[۵۰] محدث نورى در خاتمه «مستدرک الوسائل» عنوان نموده که ملّا خلیل از شیخ بهایى روایت نقل مىکند.[۵۱] سماهیجى هم در اجازهاش به ناصرالدین قطیفى عنوان نموده که علامه محمدباقر مجلسى از ملّا خلیل نقل روایت مىکند.[۵۲]
در فهرست نسخههاى کتابخانه مجلس، گزارش اجازهاى است از ناصرالدین محمّد بن احمد معروف به نصر تونى[۵۳] به خلیل اللَّه بن ابوالفتح (مشهور به غازى قزوینى). در این اجازه، علاوه بر این که گواهى قرائت و شاگردى قزوینى را نزد خودش ذکر مىکند به او اجازه روایت نیز داده است.[۵۴] اگر همان گونه که فهرستنگار محترم استفاده کردهاند، منظور از خلیل اللَّه بن ابوالفتح غازى قزوینى، همان ملّا خلیل بن غازى قزوینى باشد، باید نصر تونى را از اساتید و همچنین مشایخ ملّا خلیل به حساب آورد.
اما این که در «طبقات أعلام الشیعة» در شرح حال ملّا خلیل عنوان شده که احتمالاً ملّا خلیل تظاهر به اخبارىگرى مىکرد - و علت آن هم مماشات با حاکمیت بود که با فلسفه و اجتهاد به شدت مخالف بود[۵۵] - با توجه به مطالبى که از معاصران ملّا خلیل نقل خواهد شد و همچنین با مطالعه آثار بر جاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هیچ وجهى ندارد و گویا این مطالب از افزدههایى است که بعد از مؤلّف به طبقات اضافه شده است. او در دو شرح خود بر «کافى»، با بسیارى از نظریههاى مشهور فلسفى و حتى با برخى از مسائل مسلم تجربى با تمسّک به مدلول دریافته از برخى احادیث، مخالفت کرده و به صاحبان آن به تندى سخن مىگوید.
آراء و نظرات:
در برخى از نوشتههاى عالمان قدیم و جدید، نظریات و عقاید شاذّ و بىبنیانى به ملّا خلیل نسبت داده شده است که برخى از این نظریهها به نام وى مشهور شده است. افندى در شرح حال ملّا خلیل، از جمله نظرات غریب ملّا خلیل را نظریه او درباره کتاب کافى نقل کرده است. وى معتقد بود که: تمامى کتاب کافى را امام زمان علیه السلام مشاهده و تأیید نموده و هر چه در آن به لفظ «رُوی» آمده، بدون واسطه از آن حضرت گرفته شده است. بنابراین، عمل به تمامى اخبار کتاب کافى واجب است و همچنین هیچ حدیثى در آن، از روى تقیه صادر نشده است.
همچنین گفته شده است که: او بخش «روضه» را جزء «کافى» نمىدانست و معتقد بوده که آن را ابن ادریس تألیف نموده است. افندى مىگوید: برخى از عالمان دیگر نیز در این نظر او را تأیید کردهاند و برخى نیز این نظریه را به شهید ثانى نسبت دادهاند ولى ثابت نشده است.[۵۶] البته ملّا خلیل در ادامه شرح کافى، روضه را نیز شرح کرده و در مقدمه هیچ اشارهاى به این که روضه از کلینى نیست، نکرده است. فلذا انتساب این قول به ملّا خلیل چندان قطعى نیست و کسانى که نقل کردهاند نیز استناد خود را بیان ننمودهاند.
از دیگر آراء متفرد ملّا خلیل و آنچه به او نسبت داده شده است، مىتوان به امکان تخلف معلول از علت تامه، امکان ترجیح بلا مرجح، ثبوت معدومات، ردّ تجرد نفس ناطقه و مراتب چهارگانه آن، ردّ قدیم زمانى بودن عالم، عدم انتاج شکل اوّل قیاس، انکار کرویت زمین و وجوب عمل به علم (نه گمان) در مسائل فرعى فقهى در زمان غیبت و... اشاره کرد. وى به تمام موارد فوق در جاى جاى صافى و شافى تصریح نموده است.
ملّا خلیل با آن که اخبارى تند بود، ولى با اقامه نماز جمعه مخالفت مىکرد و عقیده داشت که در عصر غیبت، نخواندنِ آن اولى است. او رسالهاى مفصل در تحریم نماز جمعه نگاشت که مورد نقد و ردّ معاصرین خود قرار گرفت.[۵۷] برادر وى محمدباقر بن غازى و همچنین پسرش ملّا سلمان بن خلیل قزوینى نیز قائل به تحریم نماز جمعه در زمان غیبت بوده و رسالههایى در این زمینه نگاشتهاند. سماهیجى در رساله خود «القامعة البدعة فی ترک صلاة الجمعة» (فصل سوّم) به ردّ نظر ملّا خلیل و فاضل هندى درباره نماز جمعه پرداخته است.[۵۸]
و دیگر اینکه ملّا خلیل با فلاسفه مخالف بود که در دو شرح خود بر کافى در موارد متعدد بدان تصریح نموده است. او استدلال را در رسیدن به معرفت عقیم مىدانست. شعر زیر از میرداماد نقل شده که در آن متعرض این نظریه ملّا خلیل شده و آن را نقد کرده است.
اى که گفتى پاى چوبین شد علیل ورنه بودى فخر رازى بى بدیل
فخر رازى نیست جز مرد شکوک گر تو مردى از نصیرالدین بکوک
هست در تحقیق برهان اوستاد داده خاک خرمن شبهت به باد
در کتاب حق اولوالالباب بین و آن تدبّر را که کرده آفرین؟
چیست آن جز مسلک عقل مصون گر ندارى هستى از لایعقلون
خوار شبهت نیست جز در راه وهم در خرد بد ظن مشو اى کور فهم
از هیولا وهم را پاى کج است کج نظر پندارد این ره اعوج است[۵۹]
قزوینی همچنین با اجتهاد و اصول نیز مخالف بود و در موارد متعددى به خصوص در صافى و شافى به آن تصریح کرده و براى اثبات نظر خود به ظاهر برخى از احادیث متمسک شده و در برخى از موارد نیز به تأویل احادیث پرداخته است.
شهامت و نیرومندی:
حاج ملّا خلیل از نظر جسمى نیز مردى قوى و نیرومند بود، به دست خود زمین را بیل مىزد و دانه مىکشت. صاحب روضات نوشته که: کشتىگیرى وارد قزوین شد و در مجلس درس ملّا خلیل حاضر شد و از وى خواست دستخطى در تأیید حرفه وى بنویسد. ملّا خلیل گفت: من چگونه نیازموده، کشتىگیرى تو را تأیید کنم. سپس از مجلس درس بلند شده و آماده مصاف با وى شد و پشت بزرگترین کشتىگیر عصر خود را به زمین آورد. پس کشتى گیر به او گفت: تو اهل علم نیستى بلکه کشتى گیرى هستى که به لباس اهل علم درآمدى![۶۰]
کرامت و جوانمردى:
ملّا خلیل عالمى جوانمرد و بزرگوار بود. به محض این که متوجه مىشد در نظرى اشتباه کرده به اشتباه خود اعتراف و از طرف مقابل خود عذرخواهى مىکرد. همچنین در بذل مال براى کمک به ضعیفان کوتاهى نمىکرد. در این دو مورد چند داستان از ملّا خلیل نقل شده است.
- ملّا خلیل را در مسئلهاى با جناب ملا محسن فیض کاشانى مدتها بحث و مناظره و مکاتبه داشت و آخرالامر متقاعد نشد. بعدها متوجه شد که خود اشتباه نموده و حق با فیض است، پاى پیاده از قزوین به کاشان رفت، نرسیده به دیوار خانه فیض فریاد زد: «یا محسن قد أتاک المُسیء». فیض تا صداى او را شنید از داخل منزل، یار قدیمى خود را شناخت و دوید و او را در آغوش کشید. ملّا خلیل پس از مذاکراتى به قزوین مراجعت نمود و اصرار دوست، در ماندن او مؤثّر واقع نشد.[۶۱]
- ملّا خلیل قزوینى، وقتى متوجه شد که نظر وى درباره «ترجیح بلامرجّح» و فاسد بودن شکل اول در منطق، از سوى آقا حسین خوانسارى نقد شده، از قزوین به اصفهان رفت تا با وى به گفتگو پردازد. از باب اتفاق با یکى از شاگردان خوانسارى - ملّا میرزا شروانى (م ۱۰۹۹ ق) - برخورد کرد و انگیزه خود را از سفر بیان کرد. شاگرد براى وى نادرستى دیدگاهش را بیان نمود و دیدگاه استاد خود محقق خوانسارى را بازگفت. ملّا خلیل در همین دیدار پى به اشتباه خود برد و به سوى قزوین بازگشت.[۶۲]
- نقل مىکنند که: مامورانى از طرف حکام جور براى گرفتن جو به سوى کشاورزان بى بضاعت رفته و با ملّا خلیل مواجه مىگردند. ملّا خلیل، حواله آن جو را از مأمور گرفتى و خود را به اسم آن کشاورز جا زدى و خواسته ستمگران را پرداخت نمود. چون آن جو را جلوى اسبان ریختند، اسبانِ آنها، دسترنج آخوند را نخوردند و همگان متحیر ماندند.[۶۳]
پانویس
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۲.
- ↑ جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۹۸.
- ↑ تمیم أمل الآمل، ص ۶۰؛ الذریعة، ج ۲۲، ص ۳۵۱.
- ↑ برگى از تاریخ قزوین، حسین مدرسى طباطبایى، ص ۲۰۶ (پاورقى).
- ↑ الذریعة، ج ۱، ص ۸۸.
- ↑ تمیم أمل الآمل، ص ۱۴۶.
- ↑ برگى از تاریخ قزوین، ص ۲۰۵- ۲۰۶ (پاورقى).
- ↑ فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲.
- ↑ طبقات أعلام الشیعة (قرن ۱۱ ق)، ص ۲۰۴.
- ↑ أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.
- ↑ این کتاب غیر از حدیقة الشیعة منسوب به ملّا احمد اردبیلى است و تا حال، منتشر نشده است و تنها نسخه شناخته شده از آن در کتابخانه آیت اللَّه مرعشى به ش ۱۱۲۴ نگهدارى مىشود. (فهرست نسخههاى خطى کتابخانه آیت اللَّه مرعشى، ج ۳، ص ۲۹۵-۲۹۷).
- ↑ رسول جعفریان، مجلّه میقات حج، ش ۴، سال ۱۳۷۲، ص ۱۱۷، مقاله «حجّاج شیعى در دوره صفوى».
- ↑ دایرة المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.
- ↑ وى منسوب به رُنان از قراء اصفهان است. ر.ک: مراصد الاطّلاع على أسماء الأمکنة والبقاع، ج ۲، ص ۶۳۵؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۷۳. جمعى از محدثان قرن ششم و هفتم، منسوب به این منطقه هستند.
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.
- ↑ تراجم الرجال، سید احمد حسینى، ج ۱، ص ۲۵۸.
- ↑ الذریعة، ج ۱۳، ص ۵؛ و ج ۱۴، ص ۲۷؛ التراث العربی، ج ۳، ص ۲۲۳.
- ↑ فهرستگان نسخههاى خطى حدیث و علوم حدیث شیعه، ج ۴، ص ۱۶۳-۱۶۸.
- ↑ الذریعة، ج ۶، ص ۱۴۵؛ و ج ۱۵، ص ۶.
- ↑ الذریعة، ج ۵، ص ۱۴۲؛ و ج ۲۰، ص ۱۴۲.
- ↑ الذریعة، ج ۱۳، ص ۱۷۷.
- ↑ الذریعة، ج ۶، ص ۳۵.
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.
- ↑ الذریعة، ج ۶، ص ۷۸ و ص ۱۴۸.
- ↑ أمل الآمل، ج ۲، ص ۱۱۲.
- ↑ الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۷۳.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶؛ الذریعة، ج ۱۴، ص ۲۷؛ و ج ۱۵، ص ۷۱.
- ↑ الذریعة، ج ۱۱، ص ۲۵۱ رقم ۱۵۳۸.
- ↑ الذریعة، ج ۲، ص ۸۲.
- ↑ الذریعة، ج ۴، ص ۳۳۹.
- ↑ فهرست نسخههاى خطى کتابخانه مجلس شوراى اسلامى، ج ۳۵، ص ۲۶۲، نسخه ش ۱۲۲۹۶، تحریر شده از روى نسخه اصل در رجب ۱۲۳۹ ق.
- ↑ الذریعة، ج ۲، ص ۲۷۶ با عنوان «اقوال الائمة»؛ و ج ۱۱، ص ۱۰۳ با عنوان «رسالة اقوال الائمة».
- ↑ الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۱۵.
- ↑ الذریعة، ج ۱۳، ص ۳۵۱.
- ↑ نشریه نسخههاى خطى دانشگاه تهران، دفتر ششم، ص ۳۴۶.
- ↑ کشف الحجب والاستار، سید اعجاز حسین، ص ۵۷۷؛ الذریعة، ج ۱۱ ص ۲۲۸ با عنوان «الرسالة النجفیة»؛ و ج ۲۰، ص ۳۷۱ با عنوان «المسائل النجفیة».
- ↑ الذریعة، ج ۵، ص ۲۳۰ با عنوان «جوابات المسائل القمیة»؛ و ج ۱۱، ص ۲۲۲ با عنوان «الرسالة القمیة»؛ و ج ۱۷، ص ۱۷۱ «القمیة»؛ و ج ۲۰، ص ۳۶۳ با عنوان «المسائل القمیة».
- ↑ الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۴۴ با عنوان «رسالة فى الترجیح بلا مرجّح».
- ↑ الذریعة، ج ۱۱، ص ۱۱۳.
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۶.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ قصص الخاقانى، ولى قلى بن داود قلى شاملو، ج ۲، ص ۳۶.
- ↑ أمل الآمل، شیخ محمدحسن حر عاملى، ج ۲، ص ۱۱۲.
- ↑ همان، با ترجمه.
- ↑ الذریعة، ج ۲۴، ص ۳۰۳.
- ↑ در مقدمه "صافی در شرح کافی" متن آن به نقل از وقایع الأیام (وقایع محرّم الحرام)، ملّا على خیابانى، با تصحیح محمّد الوانساز خویى، ج ۲، ص ۴۳۹-۴۴۱. آمده است.
- ↑ دایرة المعارف تشیع، ج ۷، ص ۲۴۸.
- ↑ قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۹۹.
- ↑ الإجازة الکبیرة إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبداللَّه بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۱۳۱.
- ↑ ر.ک: مستدرکات أعیان الشیعة، ج ۷، ص ۲۳۱.
- ↑ ر.ک: فهرست نسخههاى خطّى کتابخانه مجلس، ج ۱۱، ص ۲۱۸.
- ↑ الإجازة الکبیرة إلى الشیخ ناصر الجارودی القطیفی، شیخ عبداللَّه بن صالح سماهیجى بحرانى، ص ۲۰۴.
- ↑ ریاض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۵.
- ↑ ر.ک: دین و سیاست در دوره صفوى، رسول جعفریان، ص ۱۲۶-۱۳۱: «رسالههاى نماز جمعه و اخباری ها» و «سابقه تاریخى اقامه جمعه در میان شیعیان».
- ↑ همان، ص ۱۵۶.
- ↑ منیة المرید شهید ثانى، ترجمه محمدباقر ساعدى، ص ۲۵۰.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۲.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.
- ↑ قصص العلماء، تنکابنى، ص ۲۶۴.
- ↑ روضات الجنّات، ج ۳، ص ۲۷۱.
منابع
- صافى در شرح كافى، ملا خلیل قزوینى، تحقیق دارالحدیث، ج۱، ص ۸-۴۹.





