منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

احترام به قرآن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش بعضی از لغاط)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
  
احترام به قرآن به معنای بزرگداشت قرآن می باشد. آیاتی از قرآن به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است.
+
احترام به [[قرآن کریم]]، به معنای تکریم و بزرگداشت این کتاب الهی است. آیاتی از قرآن مجید، به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است.
  
==احترام از دیدگاه قرآن==
+
==احترام قرآن از دیدگاه قرآن==
  
از نگاه [[قرآن]] برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده­ و مقدس شمرده است؛<ref> طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم‌، انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین‌، 1374ش‌، چاپ پنجم، ج‌6، ص211.</ref>از جمله: احترام به [[كعبه]]، [[مسجدالحرام]]، [[مسجد اقصی]]، مقام ابراهيم و احترام به خود [[قرآن]].
+
از نگاه [[قرآن|قرآن مجید]]، برخی از امور، لایق احترام بوده و [[خداوند]] متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده­ و مقدس شمرده است؛<ref> طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم‌، انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین‌، ۱۳۷۴ش‌، چاپ پنجم، ج‌۶، ص۲۱۱.</ref> از جمله: احترام به [[کعبه]]، [[مسجدالحرام]]، [[مسجد الاقصى|مسجد الاقصی]]، [[مقام ابراهیم]] و احترام به خود قرآن.
  
احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می­شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می­کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می­کنند.
+
احترام به قرآن در [[آیه|آیات]] مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می­ شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می­ کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می­ کنند.
  
===عظمت قرآن===
+
===بیان عظمت قرآن===
  
خداوند متعال در هر آیه ­ای که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت یاد کرده است. از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت مجید ذکر کرده است: {{متن قرآن|«ق وَالْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ»}}<ref>[[سوره ق]]/1.</ref> قاف، سوگند به قرآن مجيد.
+
خداوند متعال در هر آیه ­ای که از خود قرآن سخن گفته، آن را با عظمت یاد کرده است، از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت «مجید» ذکر کرده است: {{متن قرآن|«ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ»}}<ref>[[سوره ق]]/۱.</ref> قاف، سوگند به قرآن مجید.
  
از این آیه دو نکته بدست می­آید: اول این که حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجيد" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آنجا كه [[قرآن]] عظمت و شرافتى بى پايان دارد، كلمه­ ی "مجيد" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زيبا، محتوايش عظيم، دستوراتش عالى و برنامه‌هايش آموزنده و حياتبخش است.<ref>مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‌، چاپ اول، ج‌22، ص227.</ref>
+
از این آیه دو نکته بدست می­ آید: اول این که [[حروف مقطعه]] در آغاز [[سوره]] برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجید" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آن جا که قرآن، عظمت و شرافتى بى پایان دارد، کلمه­ "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالى و برنامه‌هایش آموزنده و حیاتبخش است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۲۲، ص۲۲۷.</ref>
  
و در جای دیگر می­فرماید: {{متن قرآن|«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّيد»}}<ref>[[سوره بروج]]/21.</ref> (اين آيات، سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است.
+
و در جای دیگر می­ فرماید: {{متن قرآن|«بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ»}}<ref>[[سوره بروج]]/۲۱.</ref> (این آیات، سحر و دروغ نیست) بلکه قرآن با عظمت است.
  
صفت مجيد براى قرآن جهت بيان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پايدارى آنست‌.<ref>طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران‌، شركت سهامى انتشار، 1362ش‌، چاپ چهارم، ج‌3، ص319.</ref>
+
صفت مجید براى قرآن در اینجا، جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایدارى آن است‌.<ref>طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران‌، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش‌، چاپ چهارم، ج‌۳، ص۳۱۹.</ref>
  
===حفظ حرمت قرآن===
+
در آیه دیگری در بزرگداشت و تجلیل قرآن می فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فىِ کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‌»}}<ref>[[سوره واقعه]]/۷۷-۷۹.</ref> آن، قرآن کریمى است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمى‌توانند به آن دست زنند (دست یابند).
این گروه از آیات، شامل آیاتی می­شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی­دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می­کند: {{متن قرآن|«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا
 
فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌»}}.<ref>[[سوره نساء]]/140.</ref> و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود...
 
  
دلالت حرمت داشتن [[قرآن]] به این گونه است که همرنگی با اين گونه گناهكاران، نشانه­ ی روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نمی­تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود و ایشان اعتراض ننمايد يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛<ref>تفسیر نمونه، ج‌4، ص173.</ref> فلذا در ذیل آیه­ ی شریفه می­فرماید: {{متن قرآن|«...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَالْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً»}} ...خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌كند.
+
منظور از مس قرآن، صرفاً دست کشیدن ظاهری به خطوط آن نیست؛ بلکه علم به معارف آن بوده که جز پاکان، کسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.<ref>تفسیرالمیزان، ج‌۱۹، ص ۲۳۷.</ref>
  
و در آیه ­ی دیگری استهزاءکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از این ها را عمل شیطانی نامیده است: {{متن قرآن|«وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يخَوضُونَ فىِ ءَايَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»}}<ref>[[سوره انعام]]/68.</ref> هرگاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزاء مى‌كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيت ستمگر منشين!
+
همچنین آیات ۳-۴ [[سوره زخرف]]، به این مطلب اشاره دارد: {{متن قرآن|«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»}}؛ ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید، و آن در «أمّ الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است!
  
خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته­ اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی­دارند، قوم ظالم نامیده است.<ref>قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، 1383ش، چاپ یازدهم، ج‌3، ص284.</ref>
+
پس قرآنى که در کتاب مکنون است به حریم قدسی آن دست کسى نمى‌رسد؛ مگر آن که از لوث [[گناه|گناهان]] و محرّمات پاک شده و دل را از توجه به کثرات و منیّت‌ها و از پلیدى حدود و تعینات (مسائل روزمره)، خالى و پاکیزه بکند.<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۰۸، ج‌۱۳، ص۵۴۲.</ref> بنابراین احترامات باطنى قرآن و عمل کردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام­ الله می­ باشد.<ref>تفسیر اطیب­البیان، ج۱، ص۶۰.</ref>
  
==آداب احترام به قرآن==
+
===حفظ حرمت قرآن===
 
+
این گروه از آیات، شامل آیاتی می ­شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی ­دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می­ کند: {{متن قرآن|«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَیکمْ فىِ الْکتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایاتِ اللَّهِ یکفَرُ بهِا وَ یسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌»}}.<ref>[[سوره نساء]]/۱۴۰.</ref> و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید، افرادى آیات خدا را انکار و [[استهزاء]] مى‌کنند با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهید بود...
گروه سوم از این آیات، آیاتی است که [[احکام]] و آداب بخصوصی را در رابطه با احترام به قرآن بیان می­نماید: {{متن قرآن|«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ × فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ × لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‌»}}<ref>[[سوره واقعه]]/77-79.</ref> كه آن، قرآن كريمى است كه در كتاب محفوظى جاى دارد و جز پاكان نمى‌توانند به آن دست زنند (دست يابند).
 
 
 
چون كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن بوده و آن را تجليل نموده است، از همين بیان مى‌فهميم كه منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در كتابى مكنون و پنهان است؛ و آيات 3-4 [[سوره زخرف]]، نيز به این مطلب اشاره دارد:<ref>تفسیرالمیزان، ج‌19، ص 237.</ref>
 
 
 
{{متن قرآن|«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»}}؛ كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد! و آن در «أمّ الكتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپايه و استوار است!
 
  
پس قرآنى كه در كتاب مكنون است به حريم قدسی آن دست كسى نمى‌رسد؛ مگر آن كه از لوث گناهان و محرّمات پاك شده و دل را از توجه به كثرات و منیّت‌ها و از پليدى حدود و تعيّنات (مسائل روزمره)، خالى و پاكيزه بکند.<ref>گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بيان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج‌13، ص542.</ref>
+
دلالت حرمت داشتن [[قرآن]] به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانه­ روح [[نفاق]] است؛ زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمی­ تواند در مجلسى شرکت کند که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود و او اعتراض نکند یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛<ref>تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۷۳.</ref> فلذا در ذیل آیه­ شریفه می­ فرماید: {{متن قرآن|«...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَالْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً»}} ...خداوند، منافقان و کافران را همگى در [[دوزخ]] جمع مى‌کند.
  
فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل كردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام­ الله می­باشد.<ref>تفسیر اطیب­البیان، ج1، ص60.</ref>
+
و در آیه دیگری، استهزاءکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل [[شیطان|شیطانی]] نامیده است: {{متن قرآن|«وَ إِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‌ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّک الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»}}<ref>[[سوره انعام]]/۶۸.</ref> هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزاء مى‌کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین!
  
و آیه­ ی دیگری که در این رابطه می­توان اشاره نمود، آیه­ ای است که در آن سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن می­باشد: {{متن قرآن|«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون‌»}}<ref>[[سوره اعراف]]/204.</ref> هنگامى كه قرآن خوانده شود، گوش فرادهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد!
+
خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته­ اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی­ دارند، قوم ظالم نامیده است.<ref>قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ج‌۳، ص۲۸۴.</ref>
  
آنچه از ظاهر آيه استفاده مىشود اين است كه اين حكم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معينى نيست در مقابل روايات متعددى از معصومین علیهم­ السلام بر عدم وجوب استماع در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع اين دو حكم بدست می­ آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، يك حكم استحبابى است؛ يعنى شايسته و مستحب است که اگر كسى قرآن تلاوت كند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سكوت کرده و با گوش جان پيام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گيرند؛ چون قرآن تنها كتاب قرائت نيست بلكه كتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاكيد شده كه در بعضى روايات از آن تعبير به واجب شده است.<ref>تفسیر نمونه، ج‌7، ص71.</ref>
+
آیه­ دیگری که در این رابطه می ­توان اشاره نمود، آیه­ ای است که در آن سخن از آداب [[تلاوت قرآن]] و گوش دادن به آن می ­باشد: {{متن قرآن|«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون‌»}}<ref>[[سوره اعراف]]/۲۰۴.</ref> هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید!
  
 +
آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود این است که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست. در مقابل، روایات متعددى از معصومین علیهم­ السلام بر عدم وجوب استماع قرآن در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم بدست می­ آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، یک حکم [[استحباب|استحبابى]] است؛ یعنى شایسته و مستحب است که اگر کسى قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند؛ چون قرآن تنها کتاب قرائت نیست بلکه کتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاکید شده که در بعضى روایات از آن تعبیر به [[واجب]] شده است.<ref>تفسیر نمونه، ج‌۷، ص۷۱.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
روح الله رضایی، احترام به قرآن، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ باز یابی: 29 آذر 1391.
+
* [https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/13087/%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 "احترام به قرآن"، روح الله رضایی، پرتال جامع علوم و معارف قرآن]، تاریخ بازیابی: ۲۹ آذر ۱۳۹۱.
 
 
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۸


احترام به قرآن کریم، به معنای تکریم و بزرگداشت این کتاب الهی است. آیاتی از قرآن مجید، به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است.

احترام قرآن از دیدگاه قرآن

از نگاه قرآن مجید، برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده­ و مقدس شمرده است؛[۱] از جمله: احترام به کعبه، مسجدالحرام، مسجد الاقصی، مقام ابراهیم و احترام به خود قرآن.

احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می­ شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می­ کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می­ کنند.

بیان عظمت قرآن

خداوند متعال در هر آیه ­ای که از خود قرآن سخن گفته، آن را با عظمت یاد کرده است، از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت «مجید» ذکر کرده است: «ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ»[۲] قاف، سوگند به قرآن مجید.

از این آیه دو نکته بدست می­ آید: اول این که حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجید" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آن جا که قرآن، عظمت و شرافتى بى پایان دارد، کلمه­ "مجید" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زیبا، محتوایش عظیم، دستوراتش عالى و برنامه‌هایش آموزنده و حیاتبخش است.[۳]

و در جای دیگر می­ فرماید: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ»[۴] (این آیات، سحر و دروغ نیست) بلکه قرآن با عظمت است.

صفت مجید براى قرآن در اینجا، جهت بیان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پایدارى آن است‌.[۵]

در آیه دیگری در بزرگداشت و تجلیل قرآن می فرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فىِ کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‌»[۶] آن، قرآن کریمى است که در کتاب محفوظى جاى دارد و جز پاکان نمى‌توانند به آن دست زنند (دست یابند).

منظور از مس قرآن، صرفاً دست کشیدن ظاهری به خطوط آن نیست؛ بلکه علم به معارف آن بوده که جز پاکان، کسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در کتابى مکنون و پنهان است.[۷]

همچنین آیات ۳-۴ سوره زخرف، به این مطلب اشاره دارد: «إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکتابِ لَدَینا لَعَلِی حَکیمٌ»؛ ما آن را قرآنى فصیح و عربى قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید، و آن در «أمّ الکتاب» (لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است!

پس قرآنى که در کتاب مکنون است به حریم قدسی آن دست کسى نمى‌رسد؛ مگر آن که از لوث گناهان و محرّمات پاک شده و دل را از توجه به کثرات و منیّت‌ها و از پلیدى حدود و تعینات (مسائل روزمره)، خالى و پاکیزه بکند.[۸] بنابراین احترامات باطنى قرآن و عمل کردن به دستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام­ الله می­ باشد.[۹]

حفظ حرمت قرآن

این گروه از آیات، شامل آیاتی می ­شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی ­دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می­ کند: «وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَیکمْ فىِ الْکتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَایاتِ اللَّهِ یکفَرُ بهِا وَ یسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ إِنَّکمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌».[۱۰] و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید، افرادى آیات خدا را انکار و استهزاء مى‌کنند با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهید بود...

دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با این گونه گناهکاران، نشانه­ روح نفاق است؛ زیرا یک مسلمان واقعى هرگز نمی­ تواند در مجلسى شرکت کند که در آن نسبت به آیات و احکام الهى توهین شود و او اعتراض نکند یا لااقل عدم رضایت خود را با ترک آن مجلس آشکار نسازد؛[۱۱] فلذا در ذیل آیه­ شریفه می­ فرماید: «...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَالْکافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً» ...خداوند، منافقان و کافران را همگى در دوزخ جمع مى‌کند.

و در آیه دیگری، استهزاءکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل شیطانی نامیده است: «وَ إِذَا رَأَیتَ الَّذِینَ یخَوضُونَ فىِ ءَایاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ‌ یخَوضُواْ فىِ حَدِیثٍ غَیرْهِ وَ إِمَّا ینْسِینَّک الشَّیطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ»[۱۲] هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزاء مى‌کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین!

خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته­ اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی­ دارند، قوم ظالم نامیده است.[۱۳]

آیه­ دیگری که در این رابطه می ­توان اشاره نمود، آیه­ ای است که در آن سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن می ­باشد: «وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُون‌»[۱۴] هنگامى که قرآن خوانده شود، گوش فرادهید و خاموش باشید، شاید مشمول رحمت خدا شوید!

آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود این است که این حکم، عمومى و همگانى است و مخصوص به حال معینى نیست. در مقابل، روایات متعددى از معصومین علیهم­ السلام بر عدم وجوب استماع قرآن در تمام حالات نقل شده که علمای اسلام نیز بر این حکم اتفاق نظر دارند؛ فلذا از اجتماع این دو حکم بدست می­ آید که حکم استماع بر تلاوت قرآن، یک حکم استحبابى است؛ یعنى شایسته و مستحب است که اگر کسى قرآن تلاوت کند، دیگران در هر مکان و در هر حالتی که باشند به احترام قرآن سکوت کرده و با گوش جان پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام گیرند؛ چون قرآن تنها کتاب قرائت نیست بلکه کتاب فهم و عمل و کتاب زندگی است؛ به دلیل همین اهمیت ویژه به قدرى بر حکم استحباب تاکید شده که در بعضى روایات از آن تعبیر به واجب شده است.[۱۵]

پانویس

  1. طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم‌، انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین‌، ۱۳۷۴ش‌، چاپ پنجم، ج‌۶، ص۲۱۱.
  2. سوره ق/۱.
  3. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج‌۲۲، ص۲۲۷.
  4. سوره بروج/۲۱.
  5. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران‌، شرکت سهامى انتشار، ۱۳۶۲ش‌، چاپ چهارم، ج‌۳، ص۳۱۹.
  6. سوره واقعه/۷۷-۷۹.
  7. تفسیرالمیزان، ج‌۱۹، ص ۲۳۷.
  8. گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، موسسة الاعلمی، ۱۴۰۸، ج‌۱۳، ص۵۴۲.
  9. تفسیر اطیب­البیان، ج۱، ص۶۰.
  10. سوره نساء/۱۴۰.
  11. تفسیر نمونه، ج‌۴، ص۱۷۳.
  12. سوره انعام/۶۸.
  13. قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ش، چاپ یازدهم، ج‌۳، ص۲۸۴.
  14. سوره اعراف/۲۰۴.
  15. تفسیر نمونه، ج‌۷، ص۷۱.

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن