بیعت عقبه: تفاوت بین نسخهها
جز (6پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}} | ||
− | بیعت عقبه (یا بیعة العقبة)، نام دو بیعت مردم یثرب با [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم. عقبه به معنای گریوه یا گردنه راهی است که از آن به بالای کوه می روند. محل وقوع دو بیعت، گریوه ای است میان منی و مکه نزدیک منی و پس از واقصه که در آنجا آبی از آنِ بنی عکرمه وجود داشته است. فاصله آن با مکه حدود پنج کیلومتر است.<ref>یاقوت حموی، ج3، ص692ـ693.</ref> | + | بیعت عقبه (یا بیعة العقبة)، نام دو بیعت مردم یثرب با [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم. عقبه به معنای گریوه یا گردنه راهی است که از آن به بالای کوه می روند. محل وقوع دو بیعت، گریوه ای است میان منی و مکه نزدیک منی و پس از واقصه که در آنجا آبی از آنِ بنی عکرمه وجود داشته است. فاصله آن با مکه حدود پنج کیلومتر است.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص692ـ693.</ref> |
− | چون ابوطالب و خدیجه (در سال دهم بعثت) از دنیا رفتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از یک سو کسی را که از او حمایت کند ، نداشت و از سوی دیگر سختگیری مشرکان بر او بیشتر شده بود.<ref>طبری، ج2، ص343ـ344؛ ابن هشام، | + | چون ابوطالب و خدیجه (در سال دهم بعثت) از دنیا رفتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از یک سو کسی را که از او حمایت کند ، نداشت و از سوی دیگر سختگیری مشرکان بر او بیشتر شده بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص343ـ344؛ ابن هشام، السیرة النبویة،ج1، ص280؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص91.</ref> |
− | در سال یازدهم بعثت، آن حضرت با شش تن از مردم یثرب (مدینه) روبرو شد. محل این ملاقات را بعضی نزدیک آن عقبه <ref>یاقوت حموی، ج3، ص693؛ طبری، ج2، ص353؛ حسن ابراهیم حسن، ج1، ص94؛ ابن سعد، ج1، ص218؛ ابن هشام، ج1، ص289؛ بلاذری، ج1، ص275.</ref> و بعضی در منی نوشته اند.<ref>ابن سعد، | + | در سال یازدهم بعثت، آن حضرت با شش تن از مردم یثرب (مدینه) روبرو شد. محل این ملاقات را بعضی نزدیک آن عقبه <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص693؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص353؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص94؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص218؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص289؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص275.</ref> و بعضی در منی نوشته اند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص218</ref> |
− | این شش تن از قبیلة خزرج بودند.<ref>قس یاقوت حموی، | + | این شش تن از قبیلة خزرج بودند.<ref>قس یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص693</ref> رسول خدا از هویّت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند؛ پیامبر پرسید که شما از همپیمانان و دوستان یهودید و پاسخ مثبت شنید. سپس با ایشان به گفتگو نشست، اسلام را بر آنان عرضه داشت و برایشان قرآن خواند. |
− | اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در [[مکه]] بدست آورده بودند موجب توجه آنان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامه دشمنی و جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج پیشگیری کنند. | + | اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در [[مکه]] بدست آورده بودند موجب توجه آنان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامه دشمنی و جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج پیشگیری کنند. درباره جنگ بین دو قبیله رجوع کنید به بُعاث. اینان چون به مدینه بازگشتند، داستان ظهور پیغمبر را با مردم گفتند. |
در سال دوازدهم بعثت در موسم [[حج]]، دوازده تن از هفت خانواده از دو قبیله اوس و خزرج در عقبه با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدار کردند، اسلام آوردند و با رسول خدا بیعت نمودند. مضمون بیعت این بود که در پرستش خدا شریکی برای او نگیرند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند و رسول خدا را در آنچه به خیر و صلاح است، نافرمانی نکنند. | در سال دوازدهم بعثت در موسم [[حج]]، دوازده تن از هفت خانواده از دو قبیله اوس و خزرج در عقبه با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدار کردند، اسلام آوردند و با رسول خدا بیعت نمودند. مضمون بیعت این بود که در پرستش خدا شریکی برای او نگیرند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند و رسول خدا را در آنچه به خیر و صلاح است، نافرمانی نکنند. | ||
− | اگر بدین بیعت وفا کردند، [[بهشت]] از آن آنان خواهد بود و اگر خلاف نمودند، با خداست که آنان را ببخشد یا عذاب کند. این بیعت را بیعة النساء گفته اند.<ref>حسن ابراهیم حسن، ج1، ص94ـ95؛ بلاذری، ج1، ص275ـ276؛ ابن هشام، | + | اگر بدین بیعت وفا کردند، [[بهشت]] از آن آنان خواهد بود و اگر خلاف نمودند، با خداست که آنان را ببخشد یا عذاب کند. این بیعت را بیعة النساء گفته اند.<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص94ـ95؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص275ـ276؛ ابن هشام، السیرة النبویة،ج1، ص289ـ291، 293؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص220؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص353ـ357.</ref> |
− | به قولی از این رو آن را بیعة النساء نامیدند که عفراء، دختر عبید بن ثعلبه، جزو بیعت کنندگان بود و او اولین زنی بود که با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرد.<ref>حسن ابراهیم حسن، ج1، ص95.</ref> ولی ظاهراً این وجه تسمیه بی اساس است زیرا در آن جمع زنی حاضر نبوده است و چون مضمون بیعت آنان این بود که پیغمبر را مانند یکی از افراد خانواده خود بدانند آن را بیعة النساء نامیدند. آنچه درست تر به نظر می رسد آن است که چون قرار بود بین مسلمانان و کفّار جنگی صورت نگیرد و جنگ از شئون مردان است، آن را بیعة النّساء نامیدند.<ref>سهیلی، ج4، ص70.</ref> پس از این بیعت بود که رسول خدا مُصعب، پسر عُمیر را همراه آنان فرستاد تا قرآن تعلیم شان دهد.<ref>طبری، ج2، ص357؛ ابن سعد، | + | به قولی از این رو آن را بیعة النساء نامیدند که عفراء، دختر عبید بن ثعلبه، جزو بیعت کنندگان بود و او اولین زنی بود که با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرد.<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص95.</ref> ولی ظاهراً این وجه تسمیه بی اساس است زیرا در آن جمع زنی حاضر نبوده است و چون مضمون بیعت آنان این بود که پیغمبر را مانند یکی از افراد خانواده خود بدانند آن را بیعة النساء نامیدند. آنچه درست تر به نظر می رسد آن است که چون قرار بود بین مسلمانان و کفّار جنگی صورت نگیرد و جنگ از شئون مردان است، آن را بیعة النّساء نامیدند.<ref>سهیلی، الروض الانف، ج4، ص70.</ref> پس از این بیعت بود که رسول خدا مُصعب، پسر عُمیر را همراه آنان فرستاد تا قرآن تعلیم شان دهد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص357؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص220؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص293؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص276؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص95.</ref> |
− | بعض مورخان فرستادن مصعب را بعد از بیعت دوم نوشته اند.<ref>بلاذری، ج1، ص277.</ref> در موسم حج سال سیزدهم بعثت، هفتاد مرد یا هفتاد و دو مرد و دو زن در عقبه فراهم آمدند و از آن سو عباس، عموی پیغمبر نیز با رسول خدا حاضر شد. عباس حاضران را گفت: محمد از ماست و تا آنجا که توانسته ایم از او حمایت کرده ایم. اکنون او می خواهد نزد شما بیاید. اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر وگرنه او را نزد ما رها کنید. گفتند: با او بیعت [و عهد] می کنیم که با هر که جنگ کند، بجنگیم و با هر که آشتی کند در آشتی باشیم. | + | بعض مورخان فرستادن مصعب را بعد از بیعت دوم نوشته اند.<ref>بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص277.</ref> در موسم حج سال سیزدهم بعثت، هفتاد مرد یا هفتاد و دو مرد و دو زن در عقبه فراهم آمدند و از آن سو عباس، عموی پیغمبر نیز با رسول خدا حاضر شد. عباس حاضران را گفت: محمد از ماست و تا آنجا که توانسته ایم از او حمایت کرده ایم. اکنون او می خواهد نزد شما بیاید. اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر وگرنه او را نزد ما رها کنید. گفتند: با او بیعت [و عهد] می کنیم که با هر که جنگ کند، بجنگیم و با هر که آشتی کند در آشتی باشیم. |
− | از این رو این بیعت، بیعة الحرب نام گرفت. پس از این بیعت بود که رسول خدا دوازده تن از آنان را انتخاب و نقیب مردمشان کرد؛<ref>حسن ابراهیم حسن، ج1، ص96ـ98؛ بلاذری، ج1، ص277ـ278؛ ابن سعد، ج1، ص221ـ222؛ طبری، ج2، ص362ـ363؛ ابن هشام، ج1، ص300ـ301 .</ref> این بیعت، مقدمة هجرت حضرت محمد به یثرب شد. | + | از این رو این بیعت، بیعة الحرب نام گرفت. پس از این بیعت بود که رسول خدا دوازده تن از آنان را انتخاب و نقیب مردمشان کرد؛<ref>حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص96ـ98؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص277ـ278؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص221ـ222؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص362ـ363؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص300ـ301 .</ref> این بیعت، مقدمة هجرت حضرت محمد به یثرب شد. |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
− | |||
+ | ==منابع مقاله== | ||
+ | * ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛ | ||
+ | * ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ سهیل زکار، بیروت 1412/1992؛ | ||
+ | * احمدبن یحیی بلاذری ، کتاب جمل من انساب الاشراف ، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی ، بیروت 1417/1996؛ | ||
+ | * حسن ابراهیم حسن ، تاریخ الاسلام : السیاسی والدینی والثقافی والاجتماعی ، ج 1، قاهره 1964، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛ | ||
+ | * عبدالرحمان بن عبدالله سهیلی ، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام ، چاپ عبدالرحمان وکیل ، قاهره 1389/1969؛ | ||
+ | * محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری ، تاریخ الامم والملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ1387/ 1962ـ1967 ) ؛ | ||
+ | * یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965. | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ==منبع== | ||
+ | *سید جعفر شهیدی، مدخل «بیعت عقبه» در دانشنامه جهان اسلام، ج1. | ||
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | {{شناختنامه رسول خدا (ص)}} | ||
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]] | [[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]] |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۵
بیعت عقبه (یا بیعة العقبة)، نام دو بیعت مردم یثرب با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم. عقبه به معنای گریوه یا گردنه راهی است که از آن به بالای کوه می روند. محل وقوع دو بیعت، گریوه ای است میان منی و مکه نزدیک منی و پس از واقصه که در آنجا آبی از آنِ بنی عکرمه وجود داشته است. فاصله آن با مکه حدود پنج کیلومتر است.[۱]
چون ابوطالب و خدیجه (در سال دهم بعثت) از دنیا رفتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از یک سو کسی را که از او حمایت کند ، نداشت و از سوی دیگر سختگیری مشرکان بر او بیشتر شده بود.[۲]
در سال یازدهم بعثت، آن حضرت با شش تن از مردم یثرب (مدینه) روبرو شد. محل این ملاقات را بعضی نزدیک آن عقبه [۳] و بعضی در منی نوشته اند.[۴]
این شش تن از قبیلة خزرج بودند.[۵] رسول خدا از هویّت آنان سؤال کرد و آنها خود را از مردم خزرج معرفی کردند؛ پیامبر پرسید که شما از همپیمانان و دوستان یهودید و پاسخ مثبت شنید. سپس با ایشان به گفتگو نشست، اسلام را بر آنان عرضه داشت و برایشان قرآن خواند.
اطلاعات پراکنده ای که مردم یثرب از یهودیان درباره ظهور پیامبری در مکه بدست آورده بودند موجب توجه آنان به حضرت محمد صلی الله علیه و آله شد و این امید را ایجاد کرد که با حضور ایشان در یثرب بتوانند از ادامه دشمنی و جنگ بین دو قبیله اوس و خزرج پیشگیری کنند. درباره جنگ بین دو قبیله رجوع کنید به بُعاث. اینان چون به مدینه بازگشتند، داستان ظهور پیغمبر را با مردم گفتند.
در سال دوازدهم بعثت در موسم حج، دوازده تن از هفت خانواده از دو قبیله اوس و خزرج در عقبه با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دیدار کردند، اسلام آوردند و با رسول خدا بیعت نمودند. مضمون بیعت این بود که در پرستش خدا شریکی برای او نگیرند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، بهتان نزنند و رسول خدا را در آنچه به خیر و صلاح است، نافرمانی نکنند.
اگر بدین بیعت وفا کردند، بهشت از آن آنان خواهد بود و اگر خلاف نمودند، با خداست که آنان را ببخشد یا عذاب کند. این بیعت را بیعة النساء گفته اند.[۶]
به قولی از این رو آن را بیعة النساء نامیدند که عفراء، دختر عبید بن ثعلبه، جزو بیعت کنندگان بود و او اولین زنی بود که با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرد.[۷] ولی ظاهراً این وجه تسمیه بی اساس است زیرا در آن جمع زنی حاضر نبوده است و چون مضمون بیعت آنان این بود که پیغمبر را مانند یکی از افراد خانواده خود بدانند آن را بیعة النساء نامیدند. آنچه درست تر به نظر می رسد آن است که چون قرار بود بین مسلمانان و کفّار جنگی صورت نگیرد و جنگ از شئون مردان است، آن را بیعة النّساء نامیدند.[۸] پس از این بیعت بود که رسول خدا مُصعب، پسر عُمیر را همراه آنان فرستاد تا قرآن تعلیم شان دهد.[۹]
بعض مورخان فرستادن مصعب را بعد از بیعت دوم نوشته اند.[۱۰] در موسم حج سال سیزدهم بعثت، هفتاد مرد یا هفتاد و دو مرد و دو زن در عقبه فراهم آمدند و از آن سو عباس، عموی پیغمبر نیز با رسول خدا حاضر شد. عباس حاضران را گفت: محمد از ماست و تا آنجا که توانسته ایم از او حمایت کرده ایم. اکنون او می خواهد نزد شما بیاید. اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر وگرنه او را نزد ما رها کنید. گفتند: با او بیعت [و عهد] می کنیم که با هر که جنگ کند، بجنگیم و با هر که آشتی کند در آشتی باشیم.
از این رو این بیعت، بیعة الحرب نام گرفت. پس از این بیعت بود که رسول خدا دوازده تن از آنان را انتخاب و نقیب مردمشان کرد؛[۱۱] این بیعت، مقدمة هجرت حضرت محمد به یثرب شد.
پانویس
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص692ـ693.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص343ـ344؛ ابن هشام، السیرة النبویة،ج1، ص280؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص91.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص693؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص353؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص94؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص218؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص289؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص275.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص218
- ↑ قس یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص693
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص94ـ95؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص275ـ276؛ ابن هشام، السیرة النبویة،ج1، ص289ـ291، 293؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص220؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص353ـ357.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص95.
- ↑ سهیلی، الروض الانف، ج4، ص70.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص357؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص220؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص293؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص276؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص95.
- ↑ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص277.
- ↑ حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، ج1، ص96ـ98؛ بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج1، ص277ـ278؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج1، ص221ـ222؛ طبری، تاریخ الطبری، ج2، ص362ـ363؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص300ـ301 .
منابع مقاله
- ابن سعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛
- ابن هشام ، السیرة النبویة ، چاپ سهیل زکار، بیروت 1412/1992؛
- احمدبن یحیی بلاذری ، کتاب جمل من انساب الاشراف ، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی ، بیروت 1417/1996؛
- حسن ابراهیم حسن ، تاریخ الاسلام : السیاسی والدینی والثقافی والاجتماعی ، ج 1، قاهره 1964، چاپ افست بیروت ( بی تا. ) ؛
- عبدالرحمان بن عبدالله سهیلی ، الروض الانف فی شرح السیرة النبویة لابن هشام ، چاپ عبدالرحمان وکیل ، قاهره 1389/1969؛
- محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری ، تاریخ الامم والملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ1387/ 1962ـ1967 ) ؛
- یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.
منبع
- سید جعفر شهیدی، مدخل «بیعت عقبه» در دانشنامه جهان اسلام، ج1.