نور الثقلین (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از نور الثقلين)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نور الثقلین.jpg
نویسنده عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۵
مصحح رسول هاشمی محلاتی

کتاب نور الثقلین

تفسیر «نور الثقلین» اثر معروف عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی (م، ۱۱۱۲ ق)، از مشهورترین تفاسیر روایی در شیعه است. مفسر در صدد تألیف یک دوره از تفسیر قرآن منطبق با روایات رسیده از ناحیه اهل بیت علیهم‌السلام بوده و کتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است که روایاتی در تفسیر آنها وارد شده است.

مؤلف

عبدعلى بن جمعة العروسى الحویزى (م، ۱۱۱۲ ق) از علما و محدثان امامیه در قرن دوازدهم هجری است که در شهر هویزه خوزستان به دنیا آمد. او بعدها ساکن شیراز شد و از استادان عصر خود، به ویژه سید نعمت الله جزائرى شوشترى، بسیار بهره برد و به شیوه اخباریون آن زمان، تألیفاتى را به نگارش درآورد.

شیخ حر عاملى درباره وى نوشته است: «وى عالمى است فاضل، فقیه، محدث، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».[۱]

معرفى کتاب

«نور الثقلین» تفسیرى است روایى، به سبک و سیاق تفسیر برهان اثر سید هاشم بحرانى و به ترتیب مصحف شریف. کتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است که از اهل بیت علیهم السلام روایاتی در تفسیر آنها وارد شده است. هدف هویزى از این تفسیر، گردآورى اخبار مربوط به آیات است، نه تأیید آنچه نقل کرده و اعتماد بر آنها؛ زیرا مؤلف بر این نکته تصریح مى کند که هدف از گردآورى، فراهم آوردن فرصت تحقیق بیشتر در روایات تفسیرى است.[۲]

مصنف در انگیزه خود براى تألیف در مقدمه کوتاهى مى ‌فرماید: «وقتى مشاهده کردم که مفسران مختلف هر کدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسیر لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحو، عده‌اى صرف، عده‌اى تجزیه و ترکیب، عده‌اى مباحث کلامى و عده‌اى نیز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى کرده‌اند، مشتاق شدم که بخشى از بیانات اهل الذکر قرآن یعنى ائمه علیهم السلام را که کاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار تأویل بود، در ذیل آیات قرآن بیاورم و به تناسب نام آن را «نور الثقلین» نامیدم.»

به دلیل هوشیارى هویزى به مشکلات اخبار تفسیرى، مى توان کار وى را در مقایسه با دیگر گردآورندگان احادیث تفسیرى، دقیق تر و با حسن سلیقه بیشتر یافت.

مجموعه روایات این تفسیر، یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق کردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات -که شامل تبیین الفاظ و اعراب و قرائت است-، اندک می باشد.

محتوا و روش تفسیر

شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعة درباره روش «نور الثقلین» مى‌نویسد: «او قرآن را بر طبق روایاتى که از اهل بیت علیهم السلام صادر شده است تفسیر مى‌کند، اهل بیتى که آگاه‌ترینند نسبت به تفسیر قرآن. روایات را از کتب معتبر مانند الکافى، تفسیر قمى، احتجاج، عیون الاخبار، علل الشرایع، اکمال الدین، التوحید و... جمع‌آورى نموده، لکن سند هاى روایات را حذف نموده است. و به جهت حذف آیات در ابتداى بحث، دسترسی به روایات هر آیه مشکل شده است. بحثى در تفسیر الفاظ آیه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»[۳]

البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذکر آیات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روایات ذیل هر آیه مشخص گردد.

علامه طباطبایى صاحب «تفسیر المیزان» در مقدمه خود بر تفسیر «نور الثقلین» مى‌فرماید: کتابى است ارزشمند که مؤلف آن، تمام اخبار وارده در تفسیر آیات قرآن کریم (جز موارد اندکى از روایات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چینش، ترتیب و تهذیب و تنقیح روایات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترین تألیفات در این زمینه مى‌باشد.

آیت اللّه معرفت در «التفسیر و المفسرون»، راجع به روش مفسر در تفسیر «نور الثقلین» مى‌فرماید: مصنف از بین احادیث منسوب به اهل بیت علیهم السلام، اقدام به جمع‌آورى روایاتى نموده که به نحوى، ارتباط با آیات قرآن کریم داشته باشند، اعم از اینکه این ارتباط، از باب تفسیر، استشهاد و یا تأیید آیه باشد. در اغلب موارد، احادیث ذکر شده، در مقام تفسیر مفهوم یا دلالت آیه نیستند، بلکه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آیه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب کردن روایات بنابر ترتیب آیات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همین جهت، تمام آیات قرآن را دربرنمى‌گیرد. و نیز در صدد نقد روایات یا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اینکه در جمع آورى، توجهى به اسانید و قوت احادیث نداشته، روایات ضعیف السند و مرسل فراوانى در این تفسیر مشاهده مى‌شود».[۴]

سید محمدعلى ایازى در کتاب «المفسرون حیاتهم و منهجهم» مى‌فرماید: تفسیر حویزى شامل بسیارى از روایات اهل بیت علیهم السلام مى‌شود که در تفسیر، تطبیق و جرى آیات قرآن کریم، به روش ائمه علیهم السلام استوار است. این روایات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در این تفسیر بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آیات نمى‌شود و چون در بخشى از آیات، روایت تفسیرى وارد نشده است، شامل کل آیات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ایشان به عدم استفاده از روایات ضعیف، امّا از مصادرى مانند «تفسیر قمى» که براحتى نمى‌توان تسلیم روایات آن شد، اخبارى را نقل کرده است.[۵]

در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى در سبک نور الثقلین آمده است: او صاحب یکى از برجسته‌ترین تفسیرهاى روایى یا مأثور شیعه است. تفسیرى که از آثار قدما به تفسیر فرات و تفسیر قمی و تفسیر عیاشی شباهت دارد و از تفاسیر متأخر به تفسیر البرهان.[۶]

همچنانکه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى که شیخ عبدعلى عروسى حویزى، از ابتداى تفسیر در پیش گرفته است، حاکى از این حقیقت است که وى در صدد تألیف و فراهم آوردن یک دوره از تفسیر قرآن کریم منطبق با روایات رسیده از ناحیه پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله و اهل بیت علیهم السلام بوده است. نشان دادن شیوه تفسیرى اهل بیت علیهم السلام، جز با بیان و نقل روایات تفسیرى آنان میسر نمى‌باشد. این شیوه و انگیزه، تفسیر مذکور را در دسته تفاسیر روایى قرار داده و بطور طبیعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبیق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بیرون خواهد رفت.

در مقابل، بیان وجوه مختلف براى یک آیه، اشاره به معانى بطنى، مطرح کردن معانى تأویلى، جرى و تطبیق و اعتقاد به سارى بودن آیات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده می شود.

بعد از بیان روش کلى مصنف، با بررسى بیشتر بخشهاى مختلف تفسیر، مى‌توان به جزئیات شیوه کار مصنف اشاره کرد، از جمله اینکه:

  • تفسیر هر سوره با نقل روایات فضیلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
  • روایات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اینکه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شیعى در تفسیر قمى مى‌باشند، بطور طبیعى، روایات این بخش بیشتر از این تفسیر است، البته مقدارى نیز از الاحتجاج، الکافی، تفسیر عیاشى و... نقل مى‌نمایند.
  • پس از آن روایاتى که ارتباط نسبتا مستقیمى با آیه دارند و مى‌توانند تفسیرى به معناى خاص مى‌ باشند، نقل مى‌شود. روایاتى که در بیان تأویل، مصداق یا تطبیق هستند در مرحله بعد ذکر مى‌شوند و در نهایت احادیثى که بیشتر موضوع متناسب با آیه را بیان مى‌کنند، نقل شده است.

البته مقصود از روایات تفسیرى خاص، این نیست که امام (ع) این روایت را حتما به جهت تفسیر و تبیین این آیه، بیان کرده باشد، بلکه منظور این است که این روایت به هر جهت که بیان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسیر آیه برشمرد و در تبیین مراد از آن استفاده کرد. بعنوان نمونه: فى اصول الکافى: عن ابى عبد اللّه «علیه السلام» قال: الانفال، ما لم یوجف علیه بخیل و لا رکاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بایدیهم و کل ارض خربة و بطون الاودیة فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده یضعه حیث یشاء.[۷]

در اینجا امام صادق علیه السلام موارد انفال را بیان مى‌کند، این بیانات ممکن است در جلسه درس ایشان در مقام بیان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى ‌توان بهره‌ بردارى تفسیرى از آن نمود.

در یک سنجش اجمالى مى‌ توان گفت که حدود ۴۵ درصد روایات «نور الثقلین»، نقش تفسیرى و تبیینى براى آیات دارند، حدود ۲۵ درصد هم بعنوان استشهاد، تأیید، استدلال و ارتباطهاى ضعیف دیگر با آیات، حدود ۲۵ درصد نیز به شکل کلى و مطرح کردن موضوع با آیات قرآن ارتباط دارند و حدود ۵ درصد نیز در بیان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آیات مى‌باشند.

بنابراین، صحیح است که بخشى از روایات رسیده از ناحیه معصومین علیهم السلام در صدد بیان مصداقهاى عینى، تطبیق، تأویل و استدلال به آیات هستند، امّا این نیز نوعى کشف معناى مراد آیات قرآن کریم است، و نمى‌توان به راحتى این سخن را پذیرفت که در تفسیر «نور الثقلین» و...، اغلب روایات از حیطه تفسیر خارج هستند.

پانویس

  1. امل الآمل، ج ۲، ص ۱۵۴.
  2. نورالثقلین، ج ۱، ص ۲.
  3. الذریعة، ج ۲۴، ص ۳۶۵ .
  4. التفسیر و المفسرون، ج۲، ص ۳۲۷.
  5. المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص ۷۳۳.
  6. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى، ج۲ ص۱۴۵۱.
  7. اصول کافی، ج۲ ص۱۱۸ ذیل آیه ۱ سوره انفال.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: