تفسیر من وحی القرآن (کتاب)
نویسنده | سید محمدحسین فضل الله |
موضوع | تفاسیر شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | ۲۴ |
|
«تفسیر مِن وحى القرآن»، سلسله درسهاى قرآنى علامه سید محمدحسین فضلاللّه براى جمعى از دانش آموختگان حوزه و غیر حوزه مىباشد. این تفسیر از تفاسیر علمى، ارشادى و تربیتى است، که به روش نوین مطالب را ارائه داده و دیدگاه اهل بیت علیهم السلام را مطرح نموده است.
مؤلف
سید محمدحسین فضلالله (۱۳۱۴-۱۳۸۹ ش)، از مراجع تقلید شیعه در لبنان و از شاگردان سید ابوالقاسم خویى بود. وی منادی وحدت و بیدارى اسلامی بود، به فضاى پیرامون و اوضاع زمانه توجه داشت و خدمات و فعالیتهاى علمى، فرهنگى و اجتماعى گستردهاى را انجام داد.
تفسیر من وحى القرآن، الحوار فى القرآن، اسلوب الدعوه فى القرآن، المسائل الفقهیه، فقه الحیاة، خطوات على طریق الاسلام، خطاب الاسلامیین المستقبل، از جمله آثار مشهور اوست.
شخصیت علمى، اجتماعى، سیاسى مصنف که از اوان تحصیل با مسائل روز مسلمانان درگیر و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطیب جمعه بودن نیز که بیش از پیش او را با مسائل اجتماعى و فکرى مسلمانان پیوند زد، جو لبنان و درگیرىهاى فکرى، فرهنگى، سیاسى بین ادیان، اقوام و ملیتهاى مختلف، و انگیزه مصنف در ایجاد حرکتى جهت زنده کردن روح حیات بخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشکلات زندگى انسانى، این تفسیر را به تفسیرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضیات زمانى و مکانى، جهت هدایت انسان حاضر، تبدیل کرده است.
انگیزه تألیف
سید محمدحسین فضل اللّه در مقدمه چاپ اول مىنویسد: این کتاب به عنوان تفسیر قرآن نگاشته نشد، بلکه به شکل مباحثى قرآنى، جهت ایجاد روح بیدارى در جامعه اسلامى، مطرح شده، و از آنجا که فرهنگ قرآن، عنصر اساسى در عمل بر مبناى اسلام است و قرآن منبع معصوم این فرهنگ، مبادرت به این بحثها نمودم.
مؤلف در مقدمه خود بر چاپ دوم این تفسیر مىنویسد: «در این تفسیر تلاش کردم که با عقل، قلب و حیاتم با قرآن زندگى کنم و در فهم آیات و استنباط افکار قرآنى و جریان دادن آن در تمام زوایاى فکرى و عملى زندگى، در مسیر مستقیم سعادت انسانى، تلاش مستمرى داشته باشم و چاره این کار را، این یافتم که مفاهیم قرآن را به روش نظریه و تطبیق مطرح کنم تا بتوانم در مشکلات و مسائل امروز زندگى بشرى از او پاسخ دریافت کنم.»
روش تفسیر
این تفسیر شامل همه آیات قرآن مىباشد و طبق ترتیب سور قرآنى به پیش رفته است. در ابتداى سورهها، با ذکر نام سوره و احیانا معنا و وجه تسمیه آن آغاز مىکند، مکى یا مدنى بودن را به همراه تعداد آیات، به دنبال آن ذکر مىنماید.
در ابتداى تفسیر فصلى به نام «فى اجواء السوره» باز نموده که در توضیح خطوط کلى که آیات سوره بر آن دلالت دارند، مىباشد. سپس به تفسیر دسته آیات مىپردازد. در این بخش، بحثى اجمالى حول برخى مفردات آیات، بحثى بعنوان «مناسبة النزول» در شأن نزول آیات نموده و سپس به تفسیر آیات مىپردازد، در انتها نیز نتیجهگیرى از آیات را در قالب «استیحاء» یا «ایحاءات» مطرح مىکند، که غالبا نتیجهگیرى تربیتى و یا اجتماعى است که متناسب با شرایط روز مسلمانان مىباشد.
رنگ تربیتى بر تفسیر غلبه دارد و توجه خاص به جایگاه انسان در حالات مختلف دارد و سعى وافرى در تبیین تعامل انسان با محیط طبیعى و اجتماعى او از خود نشان مىدهد.
مفسر در فهم مدلول کلام، بهترین و نزدیکترین راه را که اعتماد به ظواهر الفاظ مىباشد، انتخاب کرده و آن را طریق عقلایى براى این منظور مىداند. وی مىنویسد: «روشى که تفسیرم را بر آن استوار کردهام، عمل به ظاهر قرآن مىباشد که در این مورد، فهم معنایى است که طبیعت کلمه آن را بیان مىکند و لفظ براى آن وضع شده است، یا فهم معنا با کمک قرائنى که لفظ را احاطه کردهاند، مگر اینکه دلیلى عقلى یا نقلى خلاف آن را ثابت کند.»
از جمله امور قابل توجه در این تفسیر، ذکر شبهاتى که در مورد برخى آیات قرآن مطرح شده و رد آنها با بیانى مناسب است، مانند، ایمان به غیب، انکار عقل، اعتماد بر تجربه و برخى سؤالات دیگر. مصنف در تقریب به ذهن نظریه خود از قضایاى عقلى، اخلاقى، آراء محموده و بیانات مختلف استفاده کرده است.
در بحثهاى خود آراء مفسرین دیگر را نیز ذکر مىکند، گاهى براى توضیح مطلب و نظریهاى آنها را نقل مىکند و گاهى براى نقد و پاسخ به آنها، به همین جهت از تفسیر «البیان» آیت اللّه خویى، «تفسیر المیزان» علامه طباطبائى، تفسیر مجمع البیان، کشاف زمخشرى، تفسیر طبرى، اسباب النزول واحدى، درالمنثور سیوطى، تفسیر البرهان، تفسیر «فى ظلال القرآن» و تفاسیر دیگر مطالبى را بازگو مىکند. در این بین نسبت به تفسیر «المیزان» توجه خاصى از خود نشان داده و حتى اضافات در تفسیر خود را در چاپ سوّم بر مبناى تفسیر «المیزان» قرار داده و تا اوائل سوره اعراف پیش رفته، وعده تکمیل را در چاپهاى بعدى داده است. به عقیده ایشان تفسیر المیزان از بهترین تفاسیر جدید از جهت غناء، تنوع فکرى و تفسیر آیات، مىباشد. به همین جهت ملاحظات و مناقشاتى نیز بر تفسیر المیزان، مطرح مىنماید.
از وجوه دیگر این تفسیر تحلیلى بودن آن است، بیان مطالب همواره با تحلیل همراه است، به همین رو، در نقل اسباب نزول با تحلیل با آنها مواجه شده و در بسیارى موارد ملاحظاتى (که گاه به ۵ ملاحظه هم مىرسد) بر آن دارد. این وجهه تفسیر، نقد روایات را نیز در پى دارد، که ایشان به این امر مهم مبادرت ورزیده است.
مفسر از نقل روایات موضوعه و ضعیف در فضائل سور و آیات و در تفسیر، خصوصا روایات اسرائیلیات اجتناب کرده و مسلمانان را از اینگونه افکار بر حذر داشته است، روایاتى را نیز که اثرى در فهم تفسیرى آیات نداشته، نقل ننموده است.
مسائل مرتبط با عقاید و کلام را در محل خود بدون بسط و تفصیل متعرض مىشود و بر طبق مذهب امامیه، مشى مىنماید و نظرات خود را مستدل و منطقى مطرح کرده، به گونهاى که مذاهب دیگر مىتوانند از آن بهره ببرند. در مسائل خلافى بین شیعه و سنى مانند مسئله امامت، عصمت، جبر و اختیار، رؤیت اللّه و... ضمن بیان دیدگاه شیعه، با ادب و احترام نظرات اهل سنت را نقد مىنماید. از جمله نقدهاى عقیدتى ایشان، متوجه وهابیون است که در مسئله عبادت، توحید و شرک، توسل، شفاعت، تبرک به قبور ائمه علیهم السلام به آن پرداخته است.
مسائل فقهى را نیز به طور اختصار ذیل آیات مربوط متعرض مىشود و تفصیل و اجتهاد و بیان و نقد ادله را به کتب فقهى ارجاع مىدهد. مانند بحث قرائت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در سوره حمد در نماز که در جلد ۱ صفحه ۴۷ مطرح شده است.
با توجه به تسلط کامل مصنف بر زبان عربى، ادیب و خطیب بودن ایشان، و القاء شفاهى مطالب، تفسیر از نثرى روان، شیوا و دلنشین برخوردار است، عبارتهاى خشک و بىروح، کلیشهاى و تکرارى بعض تفاسیر، در آن مشاهده نمىشود. مؤلف توانسته است زنده بودن آیات قرآنى را در تفسیر آیه، به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن، این معنا در خواننده القاء مىشود. مصنف با تعبیرهاى متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل مىنماید به همین جهت اثرى از پیچیدگى و اغلاق در عبارتها، یافت نمىشود.
بدلیل امروزى بودن تفسیر، گوشه چشمى نیز به مباحث علمى و دستآوردهاى علوم تجربى به تناسب آیات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب، دارد، امّا استفاده زیادى از آنها در تفسیر آیات نمىنماید و بر صحت این نظریات، از آیات، استشهادى نمىآورد.
مفسر مبناى بحث خود را در این تفسیر بر دو چیز نهاده است:
۱- قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمىشود، بلکه آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت، کما اینکه ائمه علیهم السلام فرمودهاند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جریان است.»
۲- معانى آیات قرآنى در توسعه خود، ما را به معانى دیگرى غیر از معانى لغوى، امّا هماهنگ با آن مىکشاند، و از آن به نوعى تأویل در روایات نام برده شده است. مصنف مىنویسد: «ما در دروس تفسیرى خود از این نکته در تطبیق اوضاع، مسائل و مشکلات امروز بر آیات قرآن، استفاده فراوان نمودیم.» و در ادامه مىنویسد: «ادعاى تفسیر جدید را نداریم، بلکه غالب مطالب ما از بیانات مفسرین و محققین قرآنى است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه گردیده است. سلسله این دروس، توسط طلاب و دانش پژوهان از نوار پیاده شده و من با توجه به فرصت اندک، نظر اجمالى بر آنها نموده و به دست چاپ سپرده شد.»
ترجمه و چاپ تفسیر
چهار جزء اول این تفسیر بنا به توصیه انتشارات دار التوحید تهران توسط آقاى دکتر عقیقى بخشایشى، ترجمه و چاپ و انتشار یافته است.
چاپ تفسیر از سال ۱۳۹۹ هجرى توسط دار الزهراء بیروت آغاز گردید که نهایت به ۲۵ جزء در ۱۱ مجلد رسید، چاپ دوم در سال ۱۴۰۲ هجرى، و چاپ سوم در سال ۱۴۰۵ هجرى صورت گرفت. چاپ دیگرى توسط دار الملاک بیروت در ۲۴ جلد به همراه یک جلد فهرستهاى تفسیر، انجام گرفته که منقح و داراى اضافاتى مىباشد. جلد فهرستهاى همراه این چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهاى عامى که در تفسیر، مورد بحث قرار گرفت با ذکر شاخههاى فرعى آن طبق ترتیب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است. و در انتهاء نیز فهرست اجزاء ۲۴ گانه تفسیر ارائه شده است.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر نور، بخش کتابشناسی.
تفسیر قرآن | |
درباره تفسیر قرآن: | تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن |
---|---|
اصطلاحات: | اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات |
شاخه های تفسیر قرآن: |
تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی) |
روشهای تفسیری قرآن: |
|
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: |
|