آیه و إن یکاد
آیه 51 سوره قلم به همراه آیه 52 آن، به آیه «وَ إن یَكاد» شهرت دارد. از این آیه بنا به باوری عام، براى خنثی كردن چشم زخم به صورت قرائت، تعویذ و... استفاده مىشود.
شأن نزول آیه
برای این آیه چند شأن نزول نقل شده است:
در روایتی آمده است پیامبر صلى الله علیه وآله در مسجد نشسته بود و قرآن مىخواند و مشركان بر در مسجد انتظار مىكشیدند تا هنگام خروج پیامبر، او را چشم بزنند؛ در همان حال جبرئیل علیهالسلام آیه «و إِن یَكاد» را نازل كرد و به پیامبر گفت كه آن را تلاوت كند تا از چشم زخم آنان در امان باشد.[۱] این شأن نزول را ملا فتحالله كاشانى در تفسیر منهج الصادقین آورده، اما سند روایت را ذکر ننموده است. این شأن نزول همچنین در تفسیر روضالجنان به نقل از كلبى آمده است اما از قرائت این آیه به وسیله پیامبر براى جلوگیرى از تأثیر چشم زخم مشركان سخنى به میان نیامده است.[۲][۳]
کتاب کافی به نقل از حسان جَمَّال (شتربان) آورده است که امام صادق علیه السلام را از مدینه به مکه آوردم؛ هنگامی که به مسجد غدیر رسیدیم به سمت چپ مسجد نگاه کرد و فرمود: این جایگاه قدم رسول خداست هنگامی که گفت: «هر که من مولای او هستم علی هم مولای اوست». سپس به سمت دیگر نگاه کرد و فرمود: آن جایگاه چادر ابی فلان و فلان و سالم مولی ابی حذیفه و ابی عبیده بن جراح است. پس آن هنگام که دیدند پیامبر دست علی را بالا برده است، یکی از آنها به دیگران گفت نگاه کنید به چشمانش که به اطراف می گردد گویا که چشمان دیوانه است. پس جبرئیل علیه السلام این آیه را آورد: «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ».[۴]
بیشتر مفسران، برآنند كه مقصودِ آیه، چشم زخم كافران به پیامبر صلى الله علیه وآله است كه مىخواستند با چشمان خود، آن حضرت را از بین ببرند.[۵] در برخی تفاسیر در تأیید این تفسیر نقل شده است: کفار خواستند رسول خدا صلی الله علیه وآله را به وسیله چشم زخم آسیب رسانند لذا قومى از قریش آمدند و در مقابل او ایستادند و گفتند: ما مثل این مرد از حیث فصاحت و بلاغت و هم از لحاظ اظهار بینه و دلائل کسى را ندیده ایم و اینان قوم بنىاسد بودند که معروف به بدچشمى شده بودند و به هر چیزى اگر چشم مى انداختند و از آن تعریف زیاد میکردند به آن آسیبى میرسید لذا به یکى از آنها گفته بودند از تو میخواهیم که به محمد چشمزخم بزنى. این مرد چنین کرد و چشم خود را به پیامبر افکند و شروع به تعریف و توصیف رسول خدا نمود و سخت، چشم خود را به پیامبر دوخت در حالتى که اوا به قرائت قرآن مشغول بود و این نگاه و نظاره قریب یک ساعت به طول انجامید و پیش خود تصور میکرد که چشم او تأثیرى در رسول خدا خواهد نمود؛ سپس این آیات به رسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شد.[۶]
برخی نیز گفته اند: كافران هنگام شنیدن قرآن، چنان از شدت خشم و دشمنى به پیامبر صلى الله علیه وآله نگاه مىكردند و چشم غرّه مىرفتند كه اگر مىتوانستند، پیامبر را با نگاههاى خشمآلود خود مىلغزاندند و از بین مىبردند.[۷]
تأثیر آیه بر چشم زخم
مفسرین معمولا در مورد تاثیر قرائت این آیه بر چشم زخم روایتی نقل ننمودهاند و تنها از حسن بصری نقل کردهاند که گفته است دواى چشم زخم، قرائت آیه «وإِن یَكادُ...» است.[۸][۹] در مقابل، بر پایه برخى روایات، پیامبر صلی الله علیه وآله هنگام تعویذ امام حسن و امام حسین علیهماالسلام یا افرادى دیگر از چشم زخم، به اذكار دیگرى غیر از این آیه توسل جستند.[۱۰] به عنوان نمونه در کتاب کافی آمده است:
امام صادق عليه السلام فرمود: أميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه پيامبر اکرم، حسن و حسين را رقيه نمود (رقيه به معناى دعا، تعويذ، افسون و آنچه براى حفظ و نگهدارى بكار برند ميباشد) و فرمود: «َأُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ وَ أَسْمَائِهِ الْحُسْنَى كُلِّهَا عَامَّةً مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد»؛ پناه می دهم شما دو نفر را به كلمات تامّه خدا و به اسماء حسنى خدا كه همه عمومى هستند از شرّ زهرداران و گزندههاى كشنده و از شرّ هر چشمِ بد و از شرّ حسود هنگام حسد.
سپس پيامبر رو به ما كرده فرمود: ابراهيم اين سان اسماعيل و اسحاق را در پناه خدا مينهاد (و تعويذشان ميكرد).[۱۱]
پانویس
- ↑ منهجالصادقین، ج9، ص390.
- ↑ روضالجنان، ج 19، ص 369 و 370.
- ↑ دشتى، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص429
- ↑ كلينى، الكافي، چاپ اسلامیه، ج4، ص567.
- ↑ الكشّاف، ج4، ص597؛ مجمعالبیان، ج10، ص512.
- ↑ بيضاوى، أنوار التنزيل، ج5، ص238؛ تفسیر روض الجنان.
- ↑ روضالجنان، ج 19، ص 370-371؛ تفسیر ابنكثیر، ج 4، ص 436، نقل از دشتى، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص429.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 513؛ الكشّاف، ج 4، ص 597.
- ↑ دشتى، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص429
- ↑ الكافى، ج 2، ص 569؛ ابن كثیر، ج 4، ص 437؛ روحالبیان، ج 10، ص 128.
- ↑ الکافی، ج2، ص569.
منابع
- دائرةالمعارف قرآن کریم، سید محمود دشتى، صفحه 429-430.
- أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بيضاوى، بیروت، دار إحياء التراث العربی، چاپ اول، 1418 ق.
- الکافی، شیخ کلینى، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
- نمونه بينات در شأن نزول آيات، محمدباقر محقق.
- منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ملا فتحالله کاشانی، تهران، کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۶ش.