تاریخ قرآن
«تاریخ قرآن» نام شاخهاى از علوم قرآن است که به سرگذشت قرآن کریم از آغاز نزول تاکنون مىپردازد و در آن مسائلى مانند سیر نزول قرآن، حفظ و نگارش آن، گردآورى و جمع قرآن، مصاحف نخستین، پدیدارى اختلاف قرائات، علامتگذاریهاى گوناگون در مصحف و ترجمه قرآن به زبانهاى مختلف سخن مىگوید.
محتویات
پیشینه اصطلاح تاریخ قرآن
گرچه مباحث مورد اشاره قدمت دارد، اصطلاح «تاریخ قرآن» از اصطلاحات نوپدید در دو سده اخیر است. صرفنظر از چند گزارش نامطمئن از نگارش یکى دو کتاب با عنوان تاریخ قرآن در سدههاى سوم و چهارم هجرى، نخستین بار تئودور نولدکه[۱] (۱۹۳۰ م) خاورشناس آلمانى در سال ۱۸۶۰ میلادى کتابى را با عنوان «تاریخ قرآن» منتشر کرد.
پژوهشگرانِ مسلمان با این که گاهى به این عنوان اعتراض کردهاند، بیشتر قرآنپژوهان آن را پذیرفته و کتابهایى را با همین نام تألیف کردهاند. گرچه بسیارى از مباحث در کتب خاورشناسان و مسلمانان در حوزه تاریخ قرآن مشترک است، بر اثر اختلاف این دو گروه در نوع نگرش به قرآن، دیدگاه آنها درباره ماهیت و تعریف این بحث متفاوت است.
تاریخ قرآن نزد خاورشناسان
خاورشناسان از اوایل سده نوزدهم تا نیمه دوم سده بیستم میلادى، اهتمام ویژهاى به مباحث تاریخ قرآن داشتهاند. بیشتر نوشتههایى که در آنها به مباحث تاریخ قرآن پرداخته شده عناوینى چون «مقدمه ای بر قرآن»[۲] و «مطالعات قرآنى»[۳] منتشر شدهاند. برخی نیز در ضمن زندگینامه حضرت محمد صلى الله علیه و آله[۴] به این مباحث پرداختهاند.[۵]
رویکرد خاورشناسان در پژوهش قرآنی
در آثار خاورشناسان تعریف خاصى براى اصطلاح تاریخ قرآن به چشم نمىخورد؛ اما باید دانست که خاورشناسان قرآن را به مثابه متنى تاریخى بشمار مىآورند که مىتواند مورد نقد تاریخى نیز قرار گیرد. از نظر اینان نقد منبع از بزرگترین دستاوردهاى روش شناختى در تحقیقات نوین تاریخى است. هدف از این نقد، بررسى صحت و اصالت چیزى است که منبع ادعا مىکند. آنها در این راه در پى ادله تاریخى هستند، تا صحت انتساب این متن به پیامبر اسلام را ثابت کنند.
به طور خلاصه مىتوان گفت که مراد آنها از تاریخ قرآن، پاسخ به این پرسش است که متن اصلى قرآن در قالب آیات و سورهها که حضرت محمد صلى الله علیه و آله بر مخاطبانش القا مىکرده، چگونه پدید آمده است و چه تحولاتى را پذیرفته تا به صورت متن کنونى پدیدار گشته است.
پیشینه تاریخ قرآن در غرب
برخى بر آناند که براى نخستین بار خاورشناس فرانسوى، پوتیه [۶](۱۸۷۳ م) مباحثى را که بعدها تاریخ قرآن نامیده شد مورد بحث و بررسى قرارداد و تحقیقات خود را در سال ۱۸۴۰ میلادى منتشر ساخت.[۷] سپس گوستاوویل (۱۸۸۹ م) بحث هاى جامعترى را در این باره مطرح ساخت و در کتابى با عنوان مقدمه تاریخى ـ انتقادى بر قرآن منتشر ساخت و پس از وى اشپرنگر و ویلیام مویر تألیفاتى را با نامهاى زندگى پیامبر و تصنیف و تعلیم پیامبر منتشر ساختند.
افزایش علاقه و رویکرد به مطالعات اسلامى در اروپا، فرهنگستان کتیبه پژوهى و ادبیات پاریس را در سال ۱۸۷۵ میلادى بر آن داشت که پیشنهاد کند به بهترین تکنگاشت در زمینه «تاریخ انتقادى متن قرآن» جایزه دهد.
در این میان تئودور نولدکه (۱۹۳۰ ـ ۱۸۳۶ م) با اثرى پژوهشى به زبان لاتین در زمینه «منشأ و تدوین قرآن»، که در اصل، رساله دکترایش بود در سال ۱۸۵۸ میلادى برنده جایزه مزبور شد که همین اثر در سال ۱۸۶۰ میلادى با کمى گسترش و به زبان آلمانى با نام «تاریخ قرآن»[۸] منتشر شد و اساس بیشتر تحقیقات قرآنى غربی قرار گرفت.[۹]
ادوارد سل (۱۸۶۹ ـ ۱۹۳۲ م) کشیش و خاورشناس انگلیسى، کتاب «رشد تاریخى قرآن»[۱۰] را فراهم آورده و منتشر ساخته است. وى تألیفات دیگرى نیز مانند زندگى حضرت محمد صلى الله علیه و آله، دین اسلام و احکام اسلامى دارد. آرتور جفرى توضیح داده است که این کتاب متنى ساده و خلاصه شده از کتاب نولدکه است.[۱۱] این کتاب در سال ۱۹۰۹ میلادى در مدرس هندوستان به چاپ رسیده است.
گوستاوویل، دیگر خاورشناس آلمانى، ضمن ترجمه قرآن به آلمانى، مقدمهاى با نام «مقدمه تاریخى- انتقادى بر قرآن»[۱۲] بر آن نگاشت که به شکل مستقل نیز به چاپ رسیده است.[۱۳] وى در این کتاب، درباره جمع قرآن و نظم تاریخى سورهها و آیات قرآن سخن گفته و تاریخ گذارى سورهها را بر اساس سه معیار ارائه کرده است.
رژى بلاشر[۱۴] (۱۹۰۰ ـ ۱۹۷۳ م) از خاورشناسان فرانسوى است که در شیوه پژوهش از نولدکه اثر پذیرفته است و مهمترین اثر او «ترجمه قرآن همراه با تلاش در راه بازآرایى سورهها»[۱۵] (۳ مجلد، پاریس، ۵۱ـ۱۹۴۷ م) نام دارد که یک جلد آن مقدمه است و در سال ۱۹۵۹ میلادى با ویرایش جدید چاپ شده است.
دیدگاههاى بلاشر در زمینه تاریخ قرآن در دو اثر به فارسى ترجمه و منتشر شده است: اثر نخست «در آستانه قرآن» نام دارد که مترجم آن محمود رامیار است. آن چه رامیار به ترجمه آن پرداخته، متن تجدید نظر شده مقدمه ترجمه قرآن است که بلاشر در سال ۱۹۵۸ میلادى به چاپ رسانده است.[۱۶]
اثر دیگر وى «درآمدى بر قرآن» است که اسدالله مبشرى آن را ترجمه و در سال ۱۳۷۰ شمسى منتشر کرده است. این کتاب که ترجمه خلاصهاى از دیدگاههاى بلاشر از نشریه «چه مىدانم» چاپ فرانسه است[۱۷].
در اینجا باید به امرى غریب که از اشتباهات مسلم بلاشر در ترجمهاش از قرآن است اشاره کنیم؛ او آیات شیطانى ادعایى در افسانه غرانیق را به فرانسه ترجمه کرده و پس از آیه ۲۰ سوره نجم آورده است![۱۸]
آلویز اشپرنگر نخستین رسالهاش در زمینه سیره را به انگلیسى و در اللهآباد در سال ۱۸۵۱ میلادى منتشر کرد؛ اما کامل نشد، تا سرانجام جاى آن را یک اثر سه جلدى به آلمانى با عنوان «زندگى و آموزه حضرت محمد صلى الله علیه و آله»[۱۹] (برلین، ۱۸۶۱ م) گرفت.
ویلیام مویر (۱۸۱۹ ـ ۱۹۰۵ م) خاورشناس اسکاتلندى کتاب «قرآن، ساختار، آموزهها و گواهىاش بر کتب مقدس»[۲۰] را در سال ۱۸۷۸ میلادى منتشر ساخت. بخش اول کتاب مشتمل بر تاریخ زندگى حضرت محمد صلى الله علیه و آله، جمع و تألیف قرآن، بیان ترتیب سورهها و تعالیم قرآن است و بخش دوم درباره مطالب عهدین. مویر در تحقیق خود پا جاى پاى اشپرنگر گذاشته؛ ولى در تعیین تاریخ نزول سورهها جامعتر و مفصلتر کار کرده است.[۲۱]
هارتوریگ هرشفلد[۲۲] پس از تدوین و انتشار چند اثر درباره قرآن، در سال ۱۹۰۲ میلادى کتاب تحقیقات جدید در زمینه «جمع و تدوین و تفسیر قرآن»[۲۳] را در لندن انتشار داد.[۲۴]
کارل بروکلمان[۲۵] (۱۹۵۶ م) خاورشناس آلمانى، فصل دوم از باب دوم از کتاب «الادب العربى» را به تاریخ قرآن اختصاص داده است. او در این بخش از کتابش به مبحث مربوط به وحى و مکى و مدنى قرآن پرداخته است.[۲۶]
هیوبرتگریم (۱۹۴۲ م)[۲۷]، خاورشناس آلمانى، در ضمن زندگینامهاى که براى حضرت محمد صلى الله علیه و آله نوشته در تاریخ جمع و تدوین تعیین تاریخ نزول وحى و زمان نزول سورهها مطالبى آورده است.[۲۸] او درباره پیامبر صلى الله علیه و آله دو اثر منتشر کرده است: اولى در دو جلد در سالهاى ۱۸۹۲ و ۱۸۹۵ میلادى و دومى در سال ۱۹۰۴ میلادى در آلمان منتشر شده است.[۲۹]
ریچاردبل نیز در سال ۱۹۵۳ میلادى کتاب «مقدمه بر قرآن» را منتشر ساخت.[۳۰]
ویلیام مونتگمرى وات[۳۱] (۲۰۰۶ م)، خاورشناس اسکاتلندى و از شاگردان برجسته ریچارد بل، مهمترین کارش در زمینه قرآن، بازنگرى و بازنگارى کتاب مقدمه بر قرآن نوشته ریچارد بل است. قبل از این کار مقالهاى را با عنوان «تاریخ یابى قرآن، بازنگرى و نقد نظریههاى ریچارد بل» در ۱۹۵۷ میلادى منتشر کرده است.
محورهاى پژوهش خاورشناسان در تاریخ قرآن
محورهاى مهم و اساسى مورد نظر خاورشناسان در مباحث متعلق به تاریخ قرآن را مىتوان در ۵ محور زیر خلاصه کرد:
- پیدایش متن قرآن و تغییرات آن در زمان پیامبر
- تاریخ جمع و تدوین متن قرآن
- تاریخ گذارى سورهها و گروه آیات موجود در مصحف عثمانى
- سیر تطور رسمالخط و قرائت متن قرآن
- تحریف قرآن.
۱. پیدایش متن قرآن و تغییرات آن در زمان پیامبر
بیشتر خاورشناسان در پژوهشهاى خود در تاریخ قرآن، به سه مسئله اهتمام بیشترى داشتهاند:
الف. تجربه پیامبرى حضرت محمد و زمینه تاریخى آن:
تئودور نولدکه و شاگردش فریدریش شوالى[۳۲] برخلاف گوستاو ویل، آلویز اشپرنگر و ویلیام مویر[۳۳]، واقعیت و حقانیت الهام پیامبرانه حضرت محمد صلى الله علیه و آله را پذیرفته، او را پیامبرى راستین مىدانستند.[۳۴] از نظر آنها پیامبر اکرم بر این باور قاطع بود که خداوند او را برگزیده است تا مردم را به توحید دعوت کند.[۳۵]
نویسندگان اخیر در مجموع معتقدند که حضرت محمد صلى الله علیه و آله کاملا راستگو بوده و با حسن نیت و ایمان صادق عمل مىکرده است[۳۶]؛ و سرانجام، ویلیام وات مونتگمرى با قاطعیت از همه کژاندیشیهاى اسلاف خود مىگذرد و مىنویسد: از سال ۱۹۵۳ میلادى تاکنون مدافع این نظر هستم که قرآن فعلِ الهى است که از طریق شخصیت محمد عرضه شده است.[۳۷]
ب. منابع و مصادر قرآن:
در مورد دوم یعنى منابع و مصادر قرآن، بیشتر خاورشناسان متأثر از کتاب خاورشناس یهودىِ آلمانى، ابراهام ژایگر، به نام «اقتباسات محمد (ص) از یهودیت» که نقطه آغاز در این موضوع بشمار مىآید[۳۸] به بحث از این موضوع پرداختند.
این دسته از خاورشناسان کوشیدهاند با تمسک به ادلهاى همچون سفرهاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به شام یا ملاقات یا مصاحبت او با برخى عالمان یهود و نصارا مانند ورقة بن نوفل و اطلاع یافتن از کتابهاى اهل کتاب،[۳۹] به طرح شبهاتى در منابع و مصادر قرآن پرداخته، چنین القا کنند که پیامبر بخش درخور توجه از آن را از جاهاى مختلف مانند تورات، تلمود و انجیل، فرهنگ و آداب مردم مکه، آئین صابئان و اشعار جاهلى[۴۰] اخذ کرده است؛ یا بر آناند که آن حضرت با اثرپذیرى از اوضاع فرهنگى و مذهبى عصرش، خود پدیدآورنده متن قرآن بوده است[۴۱]؛ اما مونتگمرى وات، رأى هیچ یک از خاورشناسان را نمىپذیرد و وجود هر گونه مصدرى براى قرآن غیر از خداوند را رد مىکند.[۴۲]
ب. تغییر و اصلاح متن قرآن در زمان پیامبر:
در مورد سوم نیز، آنها پدیده نسخ در قرآن را نوعى بازنگرى در قرآن براى رفع تناقضات موجود در متن قرآن و ساماندهى مجدد آن دانستهاند.[۴۳]
۲. تاریخ جمع و تدوین متن قرآن
از آنجا که در فرهنگ یهودى ـ مسیحى، کتابهاى مقدس به دو دسته قانونى (Canonicai) و مشکوک (Apocryphal) قسمت شدهاند، خاورشناسان با این گمان که قرآن نیز مانند نوشتههاى عهد قدیم و عهد جدید از میان نوشتههاى مشابه دیگرى انتخاب شده است، پرسیدهاند که قرآن موجود از چه زمانى به صورت کتاب قانونى و معتبر درآمده است؟
آلفرنز مینگانا (Alphonse Mingana) (۱۸۸۱-۱۹۳۷ م) مىگوید که قرآن در زمان عبدالملک بن مروان و به ابتکار حجاج بن یوسف ثقفى جمعآورى شده![۴۴] و همچنین استل ولان (Estelle Welane) (م. ۱۹۹۷ م) با استناد به سه مدرک تاریخى، تدوین متن رسمى قرآن را در دوره حکومت عثمان تأیید مىکند[۴۵]؛ اما جان برتون (John Burton) با بیان این که روایات جمع قرآن به دست ابوبکر اعتبار تاریخى ندارد، به این نظریه مىگراید که قرآن در زمان خود پیامبر گردآورى شده است.[۴۶]
۳. تاریخگذارى سورهها و گروه آیات
مراد از «تاریخگذارى قرآن» تعیین تاریخ نزول سورههاى قرآن با استناد به ادله تاریخى، روایات معتبر و مضامین آیات و سورههاست. برخلاف قرآنپژوهان مسلمان، که بیشتر در این زمینه به روایات ابن عباس استناد کردهاند، خاورشناسان، به این روایات وقعى ننهاده و راهى اجتهادى را با ملاک قرار دادن لحن، آهنگ، سبک و مفاد آیات و سورها در پیش گرفته و بر این اساس به طبقهبندى سورهها در قالب ۳، ۴ یا ۶ مرحله پرداختهاند.
۴. رسم الخط و قرائت قرآن
بحث درباره رسم الخط و قرائت قرآن از دیگر مباحث مورد علاقه مستشرقان است. بعد از آن که متن قرآن به عنوان کتاب آسمانى مسلمانان تثبیت شد، مباحثى در درستى و نادرستى برخى از واژهها از یک سو و اختلاف نظرها در چگونگى خواندن بسیارى از واژهها پدید آمد.
۵. تحریف قرآن
در بحث تحریف قرآن مستشرقان به نتایجى که از مباحث پیشین گرفتهاند استناد مىکنند که عمدهترین آنها مربوط به دو بحث جمع قرآن و اختلاف در قرائت قرآن است؛ نیز به گفتار افراد مرتدى چون عبدالله بن سعد بن ابى السرح مبنى بر تبدیل واژهها و عبارات قرآن در هنگام نگارش وحى استناد مىجویند.[۴۷]
به اعتقاد نولدکه، اولین خاورشناسى که به موضوع تحریف قرآن پرداخت، سیلوستر دوساسى[۴۸] (۱۷۵۸-۱۸۳۸ م) بود که در آیات ۱۳۸-۱۴۴ سوره آل عمران تردید کرد[۴۹] و پس از آن گوستاوویل این ادعا را در موارد دیگر قرآن نیز تکرار ساخت.[۵۰]
گرچه نولدکه در بخشى از کتابش ادعاهاى خاورشناسان و برخى فرقههاى اسلامى مبنى بر تحریف قرآن را رد مىکند، خود نیز در همین کتاب و برخى مقالات دیگرش، شبهه تحریف قرآن از نوع نقصان را دامن مىزند.[۵۱]
تاریخ قرآن نزد مسلمانان
پیش از طرح موضوع تاریخ قرآن از سوى خاورشناسان، اصطلاح «تاریخ قرآن» در میان مسلمانان ـ جز در مواردى مشکوک ـ سابقه نداشته است. شاید مهمترین علت آن این بوده است که مسلمانان اصولا در مورد قرآن به عنوان موضوعى نمىنگریستهاند که تاریخیت آن مورد بحث و گفتگو باشد، زیرا نزد همه آنان به یقین قرآن کلام خداوند است که حضرت محمد صلى الله علیه و آله، آخرین پیامبر خدا براى هدایت مردم آورده و به نحو تواتر که راهى یقینى است، از هر نسلى از مسلمانان به نسل دیگر از آنان منتقل شده است. با این حال، در میان مسلمانان بخش هایى از مباحثى را که امروزه با عنوان «تاریخ قرآن» شناخته مىشود، به همراه بسیارى از مباحث دیگر تحت عنوان جامعتر «علوم قرآن» نامبردار بوده است.
اگرچه چگونگى نگرش خاورشناسان به قرآن، آنها را واداشته است پژوهشهایى درباره تاریخ قرآن رقم زنند، امروزه شاهدیم که مسلمانان خودشان بیشتر این اصطلاح را در حوزه علوم قرآنى بکار مىبرند؛ با این توضیح که تاریخ قرآن را مىتوان بر آن دسته از مباحث قرآنى اطلاق کرد که ماهیتى زمانى دارند و بر این مبنا، مطالبى چون آغاز نزول قرآن، فترت وحى، ترتیب نزول سورهها، اسباب نزول، نگارش قرآن، جمع و تدوین قرآن، رسم الخط قرآن، اختلاف قرائات، عدم تحریف قرآن، آیات مکى و مدنى، ناسخ و منسوخ، نشانهگذارى، تجزیه قرآن به بخش هاى مختلف و تاریخ ترجمه قرآن، از مباحث تاریخ قرآن بشمار مىروند.
محمود رامیار مىنویسد: در تاریخ قرآن از این بحث مىشود که ابناى بشر با کلام خدا چه کردند... تاریخ قرآن، سرگذشت قرآن است از لحظه نزول یا حتى پیش از آن، تا امروز که میان دستان و پیش روى ماست، به هر حال، تاریخ قرآن بخشى از علوم قرآن است.[۵۲]
برخى تاریخ قرآن را اصطلاح جدیدى مشتمل بر مجموعهاى از علوم قرآنى مىدانند که درباره شناختن متن قرآن و سرگذشت آن و وحى و کتابت وحى و جمع و تدوین قرآن و یگانه شدن و رسمیت یافتن یک متن در زمان عثمان، تا تصحیح و طبع مصاحف معتبر در قرون جدید است.[۵۳]
برخى محققان نخستین کتاب با عنوان «تاریخ القرآن» را نوشته ابوالعباس جعفر بن احمد المروزى (م ۲۷۴ ق) دانستهاند.[۵۴] ابن ندیم از آن با نام «تاریخ آىالقرآن لتأیید کتب السلطان» گزارش کرده است.[۵۵] برخى از محققان معاصر گفتهاند که به استناد پسوند نام این کتاب نباید تردید کرد که در قسمت اولِ نام، تصحیف و تحریفى رخ داده است، از این رو این عنوان را تاریخ قرآن مصطلح نتوان دانست.[۵۶]
ابوحفص على بن عمر قزوینى نیز از کتاب دیگرى با عنوان «تاریخ القرآن العزیز» نوشته ابوالحسن على بن عیسى بن داوود جراح (م ۳۳۴ ق) یاد مىکند.[۵۷] سید بن طاووس نام این کتاب را «تاریخ القرآن» ضبط کرده است[۵۸] و نسخه خطى این کتاب در کتابخانه آیتالله مرعشى نجفی (در قم) موجود است[۵۹]؛ اما به استناد آن چه سید بن طاووس از متن کتاب نقل کرده است که مطلب تفسیرى است و با توجه به این که دیگران در میان آثار قرآنى على بن عیسى تنها از کتابى با نام «معانى القرآن و تفسیره» یاد کردهاند، بعضى معاصران اظهار داشتهاند که «تاریخ القرآن» همان «معانى القرآن و تفسیره» است.[۶۰]
با صرفنظر از این دو کتاب، پیش از طرح موضوع تاریخ قرآن از سوى خاورشناسان، اصطلاح تاریخ قرآن در میان مسلمانان سابقه نداشته است. در عین حال، برخى از مباحثى که امروزه به نام تاریخ قرآن مطرح مىشوند، در کتاب هاى پیشینیان جزو مباحث علوم قرآن قرار مىگرفته است؛ براى نمونه مىتوان از کتاب «البرهان فى علوم القرآن» زرکشى و کتاب «الاتقان فى علوم القرآن» جلال الدین سیوطى نام برد.
برخى مفسران نیز در مقدمه تفسیرشان مباحثى چون جمع و تدوین قرآن و توحید مصاحف، تقسیمات قرآن، قرائات، رسمالخط و عدم تحریف قرآن را به بحث نهادهاند؛ مانند قرطبى در «الجامع لاحکام القرآن»، آلوسى در «روح المعانى» و ابن عاشور در «التحریر والتنویر». گاهى نیز از برخى مباحث مانند جمع، تدوین قرآن و قرائات قرآن به صورت مستقل بحث شده است. «النشر فى القرائات العشر» ابن جزرى در قرائات و کتاب المصاحف سجستانى در جمع و تدوین قرآن و اختلاف مصاحف از این جملهاند.
کتاب «البیان فى تفسیر القرآن» آیت الله خویى نیز در دو دهه اخیر از تأثیرگذارترین کتابها، در مباحث جمع قرآن و قرائات بوده است. محمود ابوریه، استاد دانشگاه الازهر مصر، ضمن ارجاع خوانندگان کتابش به مطالعه مبحث جمع و تدوین قرآن در «البیان»، این کتاب را بىنظیر و به تنهایى براى مطالعه در این موضوع کافى دانسته است.[۶۱]
از این همه که بگذریم پس از خاورشناسان، نخستین کسى که در جهان اسلام کتابى با عنوان تاریخ قرآن نوشت، موسى جارالله ترکستانى است که آن را با نام «تاریخ القرآن والمصاحف» (در سال ۱۳۲۳ق/۱۹۳۴ م) منتشر کرد.[۶۲] پس از او ابوعبدالله زنجانى، محمد اسلم جیراجپورى، محمد شرف الدین یالتکایا، محمد عمر دینپورى و محمود رامیار کتابهایى با این نام تألیف کردند.[۶۳] در سالهاى اخیر، عنوان «تاریخ قرآن»، چه به صورت مستقل و چه در ضمن برخى مجموعههاى علوم قرآنى، مورد توجه دانشمندان اسلامى قرار گرفته و آثار درخور توجهى در این زمینه پدیدار آمده است.
ابوعبدالله زنجانى (۱۳۰۹ـ۱۳۶۰ ق) از عالمان شیعى کتاب «تاریخ القرآن» خود را که شهرتى جهانى یافت اولین بار در قاهره منتشر کرد و احمد امین مصرى، در مقدمهاى که در سال ۱۹۳۵ میلادى بر آن نوشته، از وى و کتابش به بزرگى یاد کرده است.[۶۴] کمیته عالى ترجمه دائرة المعارف اسلام مقالهاى را به معرفى کتاب زنجانى به خوانندگان غربى اختصاص داده و از کتاب و مؤلف آن بسیار تمجید کرده است.[۶۵]
کتاب زنجانى یک مقدمه و سه باب دارد که مؤلف در مقدمه به شرح مختصرى از زندگانى پیامبر و اوضاع جهان عصر او پرداخته است. سپس در باب اول درباره این مسائل بحث کرده است: پیدایش خط در حجاز و انتشار آن و خطى که قرآن بدان نگاشته شد، آغاز نزول وحى، زمان نزول قرآن، قرائت قرآن توسط پیامبر بر اصحاب، کتابت قرآن در هنگام نزول به فرمان پیامبر و نویسندگان آن، آنچه قرآن را در زمان پیامبر بر روى آن مىنوشتند، جمعآورى کنندگان قرآن در زمان پیامبر، تاریخ نزول سور، و ترتیب نزول قرآن در مکه و مدینه.
زنجانى در باب دوم، درباره قرآن در زمان ابوبکر و عمر، در زمان عثمان، ترتیب سورهها در مصحف امام علی علیه السلام، ابى بن کعب، ابن مسعود، ابن عباس و مصحف امام صادق علیه السلام، ذکر نام قراء و راویان مشهور آنها، اعرابگذارى و اعجام (نقطهگذارى حروف) قرآن گفتگو کرده است. باب سوم کتاب نیز مشتمل بر مباحث ترجمه قرآن به زبانهاى غربى، تاریخ نزول سور قرآن از دیدگاه مستشرقان، و فواتح سور است. زنجانى در کتاب خود نولدکه را محققى بزرگ خوانده و کتاب تاریخ القرآن او را کتابى باارزش دانسته، خلاصه بحث او در ترتیب نزول سور قرآن را در کتاب خویش گزارش کرده است.[۶۶]
محمود رامیار (م ۱۳۶۳ ش)، براى اولین بار به زبان فارسى کتابى با عنوان تاریخ قرآن نوشت و آن را در سال ۱۳۴۶ شمسى منتشر کرد. او فارغ التحصیل دانشگاه ادینبورو در بریتانیا است که دو خاورشناس مشهور ریچارد بل و مونتگمرى وات در آن دانشگاه سال ها تدریس کردهاند و هر دو داراى اثر در تاریخ قرآن هستند. رامیار در نزدیک به دو دهه در تاریخ قرآن خود بازنگرى کرد و آن را با حجمى بیش از دو برابر حجم اول در ۱۳۶۲ شمسى انتشار داد. تاریخ قرآن رامیار در میان کتابهاى تاریخ قرآن نوشته دانشمندان مسلمان، جایگاهى ممتاز دارد.
این کتاب ۱۷ فصل و ملحقاتى چند دارد. سیر مباحث در این کتاب تفاوت زیادى با تاریخ قرآن زنجانى ندارد؛ اما حجم مباحث در آن بسیار مبسوط و گستردهتر است، به علاوه این که ترتیب مباحث نیز قدرى متفاوت از کتاب زنجانى است. رامیار همچنین مباحث مفصلى درباره وحى و ماهیت و انواع آن و سبب نزول آورده است و در بحث ترجمه قرآن برخلاف زنجانى به مباحث عام ترجمه، و به خصوص ترجمه به زبانهاى غربى پرداخته است.
پس از وى سید محمدباقر حجتى کتاب «پژوهشى در تاریخ قرآن کریم» را در سال ۱۳۶۰ شمسى منتشر کرد. فصول هجدهگانه این کتاب بسیار نزدیک به تاریخ قرآن رامیار است. با این تفاوت که حجتى در تاریخ قرآنش به مباحث ترجمه قرآن نپرداخته است؛ اما بحثى مبسوط درباره قرائات و قاریان معروف و راویان آنها در کتاب خود جاى داده است؛ همچنین بخش پایانى کتاب را به معرفى نمونههایى از مهمترین نسخههاى خطى قرآن کریم در نقاط مختلف جهان اختصاص داده است.
محمدهادى معرفت در جلد نخست «التمهید» بخش مستقلى را با عنوان تاریخ القرآن قرار داده و به مباحث متعارف در این حوزه پرداخته است. آیت الله معرفت این بخش از التمهید را با کمى تلخیص و با اضافاتى قابل توجه در قالبى جدید بازنویسى و با عنوان تاریخ قرآن منتشر ساخته است. از ویژگیهاى این کتاب آن است که مؤلف محقق آن جایگاه و دیدگاه عالمان امامیه را در مباحث تاریخ قرآن مورد توجه قرار داده است. این کتاب در مقایسه با سایر کتب تاریخ قرآن از نظم بهتر و جامعترى برخوردار است.
برخى دیگر از کتب تاریخ قرآن که در سالهاى اخیر نگاشته شده، عبارتاند از «لمحات من تاریخ القرآن»، سید محمدعلى اشیقر، «تاریخ القرآن»، عبدالصبور شاهین، «تاریخ القرآن»، محمدحسین على الصغیر، «تاریخ القرآن الکریم»، محمد سالم محیسن، «تاریخ القرآن و غرائب رسمه و حکمه»، محمدطاهر بن عبدالقادر الکردى، «بحوث فى تاریخ القرآن و علومه»، سید ابوالفضل میرمحمدى (این کتاب به فارسى نیز برگردان شده است)؛ «تاریخ و علوم قرآن»، على حجتى کرمانى، «تاریخ القرآن»، ابراهیم الابیارى، «تاریخ القرآن و علومه»، عدنان زرزور؛ «تاریخ القرآن والتفسیر»، محمود شحاته.
آثار موجود در زمینه تاریخ قرآن به صورت جامع و مانع، حاوى مباحث مربوط به تاریخ قرآن، با تعریفى که در این جا از آن ارائه دادیم، نیستند، بلکه بیشتر آنها از طرفى برخى از مباحث نظیر ماهیت وحى، موارد کاربرد واژه وحى در قرآن یا شرح و تفصیل در مورد حروف مقطعه و مانند آن را که ماهیتى زمانى ندارند بررسى کردهاند و از سوى دیگر، به بعضى مباحث نظیر مسئله عدم تحریف یا نسخ در قرآن، که زمان در آنها مدخلیت دارد، نپرداختهاند.
یادآورى این نکته لازم است که اگر نویسندگان مسلمان در کتابهاى تاریخ قرآن گاهى به مباحثى پرداختهاند که جنبه تاریخى ندارد به این سبب بوده است که در کتب مستشرقان شبهاتى در مورد آنها مطرح شده است و آنها خواستهاند پاسخ گویند. به علاوه این که طرح مسئله وحى و ماهیت و انواع آن در آغاز کتب تاریخ قرآن نیز، تأکید بر این است که برخلاف نظر مستشرقان، قرآن کلام خدا و پدیدهاى فرا زمانى است. مىتوان صرفنظر از مباحث خاورشناسان، تاریخ قرآن را شاخهاى از علوم قرآن دانست و مباحثى از علوم قرآن را که تاریخیت در آن مدخلیت دارد، مىتوان با رعایت ترتیب تاریخى آورد. این مباحث را در طرح کلى زیر مىتوان جاى داد:
- نزول قرآن (آغاز نزول قرآن، طول دوره نزول، فترت وحى، ترتیب نزول، تقویم نزول).
- تثبیت قرآن (حفظ و نگارش).
- جمع آورى و تدوین قرآن (جمع در عصر پیامبر، جمع پس از عصر پیامبر، کیفیت تدوین آیات در سورهها، چگونگى جایگذارى آیات مکى و مدنى و ناسخ و منسوخ در سورهها، کیفیت تدوین سورهها در مصحف).
- توحید مصاحف (پیدایش اختلاف در قرائت قرآن، چگونگى یکى شدن مصاحف).
- سرنوشت مصاحف (مصاحف صحابه، نسخههاى کهن قرآن).
- خط و رسم الخط (خط قرآن در اولین نگارش، تغییر خط، رسم الخط قرآن).
- قرائات (منشأ پیدایش قرائتها، مراحل تاریخى شکلگیرى قرائتها، قرائتهاى مشهور و قاریان آنها).
- اعراب و اعجام.
- تجزیه و تحزیب.
- علائم تجویدى (شماره آیات، علائم تجویدى، علائم دیگر).
- ترجمه قرآن (اولین ترجمه، ترجمه به زبانهاى مختلف، انواع ترجمهها).
- چاپ نوین (اولین چاپ، تفاوتهاى رسم الخطى).
- سلامت قرآن از تحریف.
پانویس
- ↑ Theodor_Noldeke
- ↑ افرادى چون بلاشر (Blachere)، ریچاردبل (Richard_Bell) و ویلیام مونتگمرى وات (William Montgomery Watt)
- ↑ جان ونزبرو (Gohn Wansbrough)
- ↑ The Life of Mahomet, Muhammed ؛ Das Leben und die Lehre des Mohammad.
- ↑ کسانى مانند سر ویلیام مویر (William_Muir)، هیوبرت گریم (Hubert_Grimme) و آلویز اشپرنگر (Aloys Sprenger)
- ↑ Pauthier
- ↑ ر.ک: المستشرقون، ج ۱، ص ۱۹۴؛ المستشرقون والدراسات القرآنیه، ص ۲۷.
- ↑ Geschichte des Qorans
- ↑ Introduction to the Quran, p. ۱۷۵.
- ↑ The Historical Development of the Quran
- ↑ The Muslim World, vol. ۱۶,pp.۳۲۷-۳۴۱, The Quest of the Historical Muhammad.
- ↑ Historiche - Kritische Einleitung in den Koran
- ↑ "Historisch - Kritische Einleitung in den Koran".
- ↑ Rgis Blachre
- ↑ Le Coran traduction selon un essai de reclassemenl des sourates
- ↑ ر.ک: در آستانه قرآن، ص ۴.
- ↑ درآمدى بر قرآن، ص ۱۳.
- ↑ ر.ک: تاریخ جمع قرآن کریم، ص ۴۷.
- ↑ Das leben und die lehre des Mohammad
- ↑ The Coran: Its Composition and Teaching؛ and the Testimony it Etars to the Holy Scriptures
- ↑ Introduction to the Quran , p.۱۷۴.
- ↑ Hartwig Hirschfeld
- ↑ New Researches into Composition and Exegesis of the Quran
- ↑ Ibdi,p.۱۷۶.
- ↑ Carl Brockelmann
- ↑ تاریخ الادب العربى، ج ۱، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.
- ↑ Hubert Grimme
- ↑ Introduction to the Quran ,p ۱۷۶.
- ↑ The Muslim World, vol.۱۶. pp. ۳۲۷- ۳۴۱, The Quest of the Historical Muhmmad.
- ↑ ر.ک: رویکرد خاورشناسان به قرآن، ص ۱۲۰ـ۱۲۴.
- ↑ William Montgomery Watt
- ↑ Friedrich Schwally
- ↑ ر.ک: تاریخ القرآن، ص ۲۳؛ The Quest of the Historical Muhmmad, p.۱۷.
- ↑ تاریخ القرآن، ص XVII.
- ↑ Introduction to the Quran , p.۱۷۴.
- ↑ Introduction to the Quran , p.۱۸.
- ↑ برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان، ص ۴۶ـ۴۷.
- ↑ تاریخ القرآن، ص ۷.
- ↑ ر.ک: القرآن والکتاب، ص ۱۹۲ـ۱۹۳؛ آراء المستشرقین، ج ۱، ص ۱۰؛ مناهج المستشرقین، ج ۱، ص ۳۱ـ۳۸.
- ↑ ر.ک: مناهج المستشرقین، ج ۱، ص ۳۳ـ۳۴؛ الاسلام و شبهات المستشرقین، ص ۱۴۲ـ۱۴۸.
- ↑ ر.ک: المستشرقون والدراسات القرآنیه، ص ۳۳ـ۳۴؛ مناهج المستشرقین، ج ۱، ص ۳۱؛ تاریخ القرآن، ص XVII ،۱۱.
- ↑ درآمدى بر تاریخ قرآن، ص ۴۵ـ۴۷.
- ↑ ر.ک: الظاهرة الاستشراقیه، ج ۱، ص ۴۴۵ـ۴۵۳.
- ↑ Journal of the Manchester Egyption & Oriental Society (۱۹۱۵-۱۶), P.۲۵-۴۷؛ The Transmission of the Kuran" ؛ Der Jslam, P.۷-۱۵ ؛The Collection of the Quran".
- ↑ Journal of the American .society (۱۱۸.i). ۱۹۹۸, p.۲, Forgotten Witness: Evidence for the Early Codifioation of the Quran.
- ↑ The Collection of the Quran, pp. ۱۰۵ -۲۴۰ ؛ Journal of the American Oriental Sociely (۱۰۰. ii), ۱۹۸۰, p. ۱۳۷؛ Review of Quranic Studies, John Wansbrough.
- ↑ ر.ک: مناهج المستشرقین، ج ۱، ص ۴۶ـ۵۰.
- ↑ Silvestre de Sacy
- ↑ تاریخ القرآن، ص ۳۱۱.
- ↑ همان، ص ۳۱۱ـ۳۱۹.
- ↑ ر.ک: المستشرقون والدراسات القرآنیه، ص ۳۰.
- ↑ ر.ک: تاریخ قرآن، رامیار، ص ۱۰.
- ↑ دانشنامه قرآن، ج ۱، ص ۴۵۸.
- ↑ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۲۶؛ کتاب نامه بزرگ قرآن کریم، ج ۴، ص ۱۲۰۱.
- ↑ الفهرست، ص ۱۶۷.
- ↑ سیر نگارش هاى علوم قرآنى، ص ۲۲۹.
- ↑ ر.ک: کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج ۴، ص ۱۲۰۴.
- ↑ سعد السعود، ص ۲۳.
- ↑ کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج ۴، ص ۱۲۰۴.
- ↑ ر.ک: سیر نگارش هاى علوم قرآنى، ص ۲۳۱.
- ↑ اضواء على السنة المحمدیه، ص ۲۴۸ـ۲۴۹.
- ↑ معجم المطبوعات العربیه، ج ۱، ص ۶۷۰؛ البرهان فى علوم القرآن، ج ۱، ص ۳۲۶.
- ↑ کتابنامه بزرگ قرآن کریم، ج ۴، ص ۱۲۰۱ـ۱۲۰۵.
- ↑ ر.ک: تاریخ قرآن، زنجانى، ص ز، ح، ط.
- ↑ همان، ص هـ، و.
- ↑ تاریخ قرآن، زنجانى، ص ۱۸۳ـ۱۸۶.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، جلد ۷، مدخل "تاریخ قرآن" از محمدکاظم شاکر.
پیوندها: