پاکستان

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«پاکستان»، نخستین کشور اسلامی با نظام سیاسی جمهوری اسلامی و دومین کشور اسلامی از لحاظ جمعیت است. این کشور واقع در جنوب آسیا بوده، و از مغرب با ایران و افغانستان، از شمال شرقی با چین و از مشرق با هند هم مرز است و از جنوب به دریای عرب راه دارد. پاکستان در ۱۴ اوت ۱۹۴۷ با جداشدن از هند به استقلال رسید و پایتخت آن اسلام آباد است.

پاکستان در جهان

وضعیت جغرافیایی

مساحت پاکستان به جز کشمیر آزاد (به وسعت ۶۳۹، ۱۱ کیلومتر مربع)، گِلْگت و بَلتِستان (به وسعت ۵۲۰، ۷۲ کیلومترمربع)، جوناگره و مناوادار، ۰۹۵، ۷۹۶ کیلومترمربع است.[۱]

پاکستان به لحاظ طبیعی به شش منطقه تقسیم می شود:

  • کوههای شمالی که ارتفاعات شمالی و بخش غربی مسیر کوههای هیمالیاست و محدوده وسیعی از کشمیر تا شمال گلگت را پوشانده است.
  • شاخه فرعی کوههای هیمالیا که در غرب دشت رود سند واقع است.
  • فلات بلوچستان که از شمال غربی تا جنوب شرقی ادامه دارد و دره های خشک، دریاچه های نمک و کویرهای وسیع با تپه هایی خشک این فلات را فراگرفته است.
  • فلات پوتوهار و منطقه نمک که حدود پنج هزار مایل مربع از منطقه پنجاب را پوشانده و ارتفاع آن بین ۳۰۵ تا ۶۱۰ متر از سطح دریا متغیر است. منطقه نمک از نزدیکی جهلم تا درّة اسماعیل خان ادامه می یابد.
  • جلگه پایین رود سند که منطقه حاصلخیز کشاورزی به وسعت ۱۰۰، ۱۶ کیلومترمربع است و در ایالت پنجاب و سند قرار دارد.
  • کویر تهر که در جنوب شرقی جلگه سند سفلا و دشت راجوپتانا قرار دارد و در قسمتهای گود آن حوضچه های نمک وجود دارد.[۲]

رود سند رود اصلی پاکستان است و انشعابات عمده آن عبارت اند از: رودهای کابل، گومل، پنجند که از به هم پیوستن پنج رود (جهلم، چناب، راوی، بیاس و ستلج) تشکیل شده است.[۳] آب و هوای این کشور خشک و معمولاً گرم است.[۴]

جمعیت و زبان و دین

از نظر تقسیمات کشوری، پاکستان از چهار ایالت پنجاب (به مرکزیت لاهور)، سند (به مرکزیت کراچی)، ایالت سرحد شمال غرب (به مرکزیت پیشاور) و بلوچستان (به مرکزیت کویته) و مناطق قبایلی و منطقه پایتخت فدرال اسلام آباد تشکیل شده است. از نظر مساحت، بلوچستان بزرگترین ایالت کشور است اما پنجاب پرجمعیت ترین ایالت به شمار می رود.[۵]

طبق سرشماری ۱۳۷۷ش/۱۹۹۸م، جمعیت پاکستان ۵۷۱، ۵۷۹، ۱۳۰ نفر بوده و اکنون در ۲۰۲۲م بیش از ٢۲۵٬۰۰۰٬۰۰۰ است. در ۱۳۷۵ش/۱۹۹۶م، ۶۷% جمعیت روستایی و ۳۲% شهرنشین بودند. پرجمعیت ترین شهرهای کشور بنابر سرشماری ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م، به ترتیب عبارت اند از: کراچی، لاهور، فیصل آباد، راولپندی، حیدرآباد، ملتان، گوجران واله و پیشاور.[۶] مردم پاکستان عمدتاً وابسته به گروه نژادی هند و آریایی هستند. البته تأثیر دراویدیها، یونانیها، عربها و مغولها را نیز می توان در چهره ها دید.[۷]

پنج گروه عمده قومی در پاکستان وجود دارد: پنجابی، سندی، پشتون (پتهان)، بلوچی و مهاجرها.[۸] زبان ملی پاکستان اردوست اما انگلیسی کاربرد زیادی در حکومت و امر تجارت دارد و در تحصیلات دانشگاهی زبان علمی تلقی می شود.[۹] بنابر سرشماری ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م، زبانهای اصلی این کشور عبارت اند از: پنجابی (۴۸% خانوارها)، پشتو (۱۳%)، سندی (۱۱%)، سیرائیکی (۱۰%)، اردو (۷%)، بلوچی (۳%)[۱۰] و برهویی. زبانی که بین همه مردم مشترک باشد، وجود ندارد.

طبق سرشماری ۱۳۶۰ش/۱۹۸۱م، حدود ۹۶% مردم پاکستان مسلمان، ۲% مسیحی و ۲% هندو هستند؛ بقیه شامل پارسیان، بودایی ها و دیگر اقلیت های کوچک مذهبی از جمله پیروان فرقه احمدیه و شماری از بهائیان می شوند. مسلمانان عمدتاً سنی مذهب و پیرو فقه حنفی و شمار اندکی نیز حنبلی اند. بیشتر شیعیان که احتمالاً ۱۵% تا ۲۰% جمعیت کشور را تشکیل می دهند، دوازده امامی اند. شمار اندکی از شیعیان اسماعیلی اند که به دو گروه آقاخانیها که عمدتاً در کراچی و شمال غربی گلگت زندگی می کنند و بُهره ها تقسیم می شوند.[۱۱]

تاریخ سیاسی

نخستین بار، چودری رحمت علی، دانشجوی مسلمان دانشگاه کیمبریج در ۱۳۱۲ش/۱۹۳۳م میهن مورد خواست مسلمانان شبه قارّه را «پاکستان» خواند. پاکستان به معنای «سرزمین پاک» برگرفته از حروف اول (یا آخر) ایالات این کشور پیشنهادی یعنی پنجاب، سرحد شمال غرب یا افغانیه، کشمیر، سند و بلوچستان بود.[۱۲]

ایجاد پاکستان به عنوان کشوری که بر اساس دین اسلام موجودیت و هویت مستقل یافته بر پایه نظریه «دو ملت» صورت پذیرفت؛ این نظریه را محمدعلی جناح، رهبر و بنیانگذار پاکستان در ۱۳۱۷ش/۱۹۳۸م مطرح کرد که نخستین تقاضای رسمی برای ایجاد وطن اسلامی مستقل به شمار می آمد. در واقع آرمان وطن اسلامی به دهه ای پیش از این زمان بازمی گشت، هنگامی که علامه محمد اقبال لاهوری در سخنرانی خود خواهان پیوستن پنجاب، استان سرحد شمال غرب، سند و بلوچستان به یکدیگر و ایجاد کشوری واحد شد.

اقبال در این سخنرانی ضمن رد این نظر که مسلمانان و هندوها ملت هندی واحدی را تشکیل می دهند، خواهان تشکیل کشوری مسلمان متکی بر اصول اسلامی شد. به سبب پیوند فکری و آشنایی جناح با اقبال، فکر تشکیل پاکستان به عنوان خواست سیاسی مسلمانان هند، از سوی جناح دنبال شد.[۱۳]

ریشه های موجودیت پاکستان را در تأثیر استعمار بریتانیا بر روابط میان جوامع مختلف شبه قاره به ویژه مسلمانان و هندوها نیز می توان جستجو کرد. انگلیسی ها که عامل و باعث اصلی قیام و جنگ ضداستعماری ۱۲۷۴/م۱۸۵۷ را مسلمانان می انگاشتند، آنها را هر چه بیشتر از عرصه فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کنار گذاشتند. مسلمانان که صدها سال حکومت در شبه قاره را در دست داشتند، از تمام مراتب و شئون بالای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی طرد شدند.

این وضع تحقیرآمیز در مقایسه با موقعیت برتر هندوها، مسلمانان را برای کسب هویت سیاسی مستقل برانگیخت. آغاز این حرکت به جنبش علیگره، به رهبری سر سیداحمدخان بازمی گردد. سر سیداحمدخان، مصلح فرهنگی و مؤسس تجددخواهی اسلامی در هند، بعد از درهم شکسته شدن قیامِ ۱۲۷۴/م۱۸۵۷ مسلمانان شبه قارّه، جنبش اصلاحات مذهبی و آموزشی را سامان داد و با تأکید بر هویت مستقل سیاسی و حقوق مسلمانان هند، تجدید حیات اسلام را در هند آغاز کرد. دیگر جنبش های مذهبی مسلمانان مانند جنبش مجاهدین سید احمد شهید بریلوی، جنبش دیوبند مولانا قاسم نانوتوی و جنبش مولانا محمودحسن نیز در جدایی خواهی مسلمانان هند مؤثر بودند.

مفهوم قلمرو سیاسی مستقل اسلامی با تلاش محمدعلی و بهادر یارجنگ و سپس با پیدایش جنبش خلافت در دهه ۱۳۰۰ش/۱۹۲۰م زنده نگاه داشته شد.[۱۴]

در ۱۳۰۳/م۱۸۸۵ هندوها با حمایت بریتانیا حزب کنگره ملی هند را تأسیس کردند. تأسیس این حزب و تفکیک بنگال در ۱۳۲۳/م۱۹۰۵ که ملی گرایی افراطی هندی در آن آشکار بود، سوءظن و ترس مسلمانان را نسبت به مقاصد سلطه جویانه هندوها برانگیخت و آنها را به ضرورت سازماندهی سیاسی برای حفظ حقوق خود آگاه ساخت. بدین سان حزب مسلم لیگ سراسر هند برای حمایت از مصالح و منافع مسلمانان شبه قارّه در ۱۳۲۴/م۱۹۰۶ شکل گرفت.[۱۵]

در طول دهه های ۱۳۰۰ش/۱۹۲۰م و ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰م، خواسته های مسلم لیگ برای حفظ و تأمین حقوق مذهبی و مدنی جمعیت های مسلمانان و خودمختاری و تفوق سیاسی در استانهای بنگال، پنجاب و سرحد شمال غربی، تقاضای برپایی دولت فدرال هند با خودمختاری استانهای مسلمان نشین، انتخابات جداگانه و تضمین حقوق و آزادی آموزش و مذهب مسلمانان همگی بی ثمر ماند.

کنفرانس مسلمانان و هندوها در سالهای نخست دهه ۱۳۱۰ش/۱۹۳۰م. و اقدامات بریتانیا برای دستیابی به مصالحه سیاسی نیز موفقیتی بدست نیاورد. به این گونه بود که خواست سیاسی مسلمانان که رسماً از سوی مسلم لیگ مطرح می شد، از درخواست های معتدل پیشین به تقاضای تشکیل دولت ارضی مستقل تغییر یافت.[۱۶] مقارن با شروع جنگ جهانی دوم، مبارزات مسلم لیگ به رهبری محمدعلی جناح وارد مرحله تازه ای شد. با کوشش جناح بریتانیا حزب مسلم لیگ را به عنوان نماینده و سخنگوی مسلمانان هند پذیرفت. دستیابی به این موقعیت تا حدی به سبب مواضع مسلم لیگ در قبال جنگ در شبه قارّه بود. در حالی که حزب کنگره با ورود به جنگ مخالف بود، مسلم لیگ با موضعی موافق با انگلستان، اقدامات مربوط به جنگ را مشروعیت می بخشید. مسلم لیگ با بهره برداری از این فرصت، در فروردین ۱۳۱۹/مارس ۱۹۴۰ «قطعنامه لاهور» را که حاصل آن تقاضای رسمی برای تشکیل دولت مستقل پاکستان بود، به تصویب رسانید.

این قطعنامه در واقع زیربنای مبارزات مسلم لیگ را تا ۱۳۲۵ش/۱۹۴۷م شکل داد. در ۱۳۲۴ش/۱۹۴۵م مسلم لیگ رهبران مذهبی را متقاعد ساخته بود که صرفنظر از علایق و منافع محلّی، وجود کشوری مسلمان که مسلمانان آن را اداره کنند و از اصول و راه و رسم زندگی اسلامی حمایت کند، ضروری است. این واقعیت در پیروزی چشمگیر مسلم لیگ در انتخابات ۱۳۲۴ش/۱۹۴۵م نمود یافت. پس از انتخابات، جنبش هواخواهی از دولت ملی مسلمان برگشت ناپذیر می نمود. سرانجام با تقسیم شبه قارّه به هند و پاکستان در ۲۳ مرداد ۱۳۲۶/۱۴ش/ اوت ۱۹۴۷م، استقلال پاکستان به رهبری محمدعلی جناح تحقق یافت.[۱۷] در پی اعلان استقلال و مرزبندی، درگیری های خونین فرقه ای میان مسلمانان و سیکها و هندوها در خاک دو کشور رخ داد، که به یکی از بزرگترین مهاجرتهای تاریخ معاصر یعنی مهاجرت قریب هشت میلیون مسلمان از هند به پاکستان و همین تعداد سیک و هندو از پاکستان به هند، انجامید.[۱۸]

پاکستان پس از استقلال به صورت یکی از اعضای جامعه مشترک المنافع بریتانیا باقی ماند. محمدعلی جناح به عنوان نخستین فرماندار کل (۱۳۲۶ـ۱۳۲۷ش/۱۹۴۷ـ۱۹۴۸) منصوب شد و یار نزدیک وی لیاقت علی خان به عنوان نخستین نخست وزیر پاکستان (۱۳۲۶ـ۱۳۳۰ش/۱۹۴۷ـ۱۹۵۱) انتخاب شد. بخش اعظم ثروتها و منابع بازمانده از استعمار انگلیس در اختیار هندِ بعد از استقلال قرار گرفت.[۱۹] پاکستان در ۱۳۲۶ش/۱۹۴۷م از دو پاره ارضی به فاصله حدود دو هزار کیلومتر از یکدیگر تشکیل یافته بود؛ پاره شرقی همان بخش شرقی ایالات بنگال شبه قارّه بود که در ۱۳۵۰ش/۱۹۷۱م تحت عنوان بنگلادش اعلان استقلال کرد و پاره غربی از ایالات سند، بلوچستان سرحد شمال غرب و بخش غربی ایالات پنجاب تشکیل می شد.

اغلب ایالات مهاراجه نشین سابق به آرامی به هند پیوستند. الحاق کشمیر به هند به درگیریهای دامنه دار ارضی و مرزی میان دو کشور در ۱۳۲۶ـ۱۳۲۷ ش/۱۹۴۷ـ۱۹۴۸م، ۱۳۴۴ش/۱۹۶۵م و ۱۳۵۰ش/۱۹۷۱م انجامید.[۲۰]

سیاست خارجی

سیاست خارجی پاکستان ارتباط تنگاتنگ با ملاحظات امنیت ملی آن دارد. روابط خارجی آن به گونه ای تنظیم شده است که نهایت امکان را برای تداوم موجودیت این کشور فراهم آورد. جلب حمایت و پشتیبانی نظامی و اقتصادی امریکا از هنگام استقلال تاکنون در جهت پاسخ به نگرانیهای امنیتی و مقابله با تهدیدات هند بوده است. از این روست که در الگوی سیاست خارجی پاکستان حفظ روابط نزدیک با امریکا به عنوان سیاستی راهبردی دنبال شده است. همچنین پاکستان پیوسته و به طور سنتی سیاست حفظ روابط دوستانه و نزدیک با کشورهای اسلامیِ خاورمیانه و افریقا و کشور چین را پی گرفته است.[۲۱] افزون بر این الزام به حفظ و تحکیم روابط با کشورهای اسلامی در قانون اساسی آن تصریح شده است.[۲۲]

خصومت دیرینه میان هند و پاکستان مهمترین عامل تعیین کننده در سیاست خارجی پاکستان است. منبع اصلی تنش و اختلاف در روابط دو کشور منطقه کشمیر است که به صورت بحران ارضی و مرزی حل نشده باقی مانده و موجب بروز سه درگیری نسبتاً گسترده نظامی در ۱۹۴۹، ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱م. میان هند و پاکستان شد. در حال حاضر هند، پاکستان را به استفاده از تروریسم در سیاست خارجی به ویژه آموزش و تجهیز نظامی گروههای اسلامگرای جامو و کشمیر (تحت کنترل هند)، متهم می کند.[۲۳]

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۳۵۷ش)، ایران بزرگترین حامی مادی و معنوی، سیاسی و نظامی پاکستان بود.[۲۴] حکومت ایران بلافاصله پس از اعلان استقلال پاکستان توسط محمدعلی جناح در ۲۳ مرداد ۱۳۲۶/ ۴ اوت ۱۹۴۷م، جمهوری اسلامی پاکستان را به رسمیت شناخت و در ۲ آبان همان سال به تأسیس سفارتخانه در شهر کراچی مبادرت کرد.

پاکستان از بدو تأسیس، توسعه روابط فرهنگی با ایران را سرفصل برنامه خود قرار داد؛ روابط فرهنگی فی مابین با امضای موافقتنامه های فرهنگی متعدد، از جمله موافقتنامه اسفند ۱۳۳۴ش. تحکیم گردید و در اجرای آن ایران بیشترین تعداد خانه فرهنگ را در شش شهر مهم پاکستان دایر کرد و به مبادله دانشجو و استاد پرداخت.[۲۵]

احزاب و گروهها

در سیاست حزبی پاکستان دو ویژگی درخور توجه است: نخست، ناپایداری و فراوانی دسته بندی ها و جناح گرایی سیاسی شدید در درون احزاب که حاصل آن حضور طیف وسیعی از جناحها و گروههای سیاسی در صحنه سیاست کشور است؛ دوم نگرش مثبت یا دست کم بیطرفانه تمامی احزاب سیاسی پاکستان نسبت به اسلام و این بدان معناست که راست یا چپ بودن احزاب الزاماً به معنای غیرمذهبی (لاییک) بودن آنها نیست.

این خصیصه در واقع، منحصر به فضای سیاسی کشور نیست بلکه تقریباً همه مردم از توده های وسیع گرفته تا تحصیلکرده ها و ثروتمندان و مقامات دولتی، کم و بیش یکسان نسبت به اسلام وفادار و مؤمن اند و مهمتر این که تلقی و تفسیرشان از اسلام کم و بیش یکسان است. در این کشور اسلام مهمترین عامل وحدت بخش تلقی می شود و کسی درصدد معارضه با آن نیست.[۲۶] با این همه در یک دسته بندی کلی بر اساس طرز تفکر و خط مشی های سیاسی می توان احزاب و گروههای سیاسی را در سه گروه طبقه بندی کرد؛ احزاب دست راستی (راستگرا)، احزاب دست چپی (چپگرا)، احزاب اسلامی.[۲۷]

احزاب راستگرا که «مسلم لیگ پاکستان» و حزب جمهوری پاکستان (پاکستان جمهوری پارتی) نمونه های برجسته آنند، خواهان سیاستهای اصلاحی تدریجی بر مبنای اصول اسلام و دموکراسی (منهای سکولاریسم) در حوزه سیاست و اقتصاد و فرهنگ اند. این احزاب با این که خود را منضبط به چارچوب دین و شریعت معرفی می کنند، از لحاظ الگوی توسعه از دموکراسی غربی پیروی می کنند و برای آزادی های مدنی احترام قایل اند.[۲۸]

احزاب چپگرای موجود در پاکستان طیف گسترده ای تشکیل می دهند که از لحاظ گرایشهای فکری و سیاسی تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. مهمترین آنها حزب «مردم پاکستان» به رهبری بینظیر بوتو با شعارهای «اسلام»، «سوسیالیزم» و «جمهوریت» و حزب تحریک استقلال با شعار نفی استثمار و نابودی فئودالیسم و برقراری عدالت اسلامی و حزب ملی مردم با شعارهای تند ضداستعماری و ضدامپریالیسم غربی و حمایت از ناسیونالیسم قومی و نژادی (پشتونیسم و بلوچیسم و...) در صحنه مبارزه قدرت حضور دارند.

این احزاب در چند اصل با هم اشتراک نظر دارند و همین اصول مشترک سبب تشکیل جبهه واحد چپ از سوی آنها شده است؛ این اصول عبارت اند از:

  • محدودکردن حوزه دخالت دین در سیاست
  • حمایت از حقوق کارگران و دهقانان و طبقات محروم جامعه در برابر سلطه ملاکین و زمینداران و سرمایه داران
  • انحصار پایگاههای اجتماعی حامی مردم به طبقات کارگران، دهقانان، دانشجویان و روشنفکرانِ طبقه متوسط

در حال حاضر، رهبری طیف احزاب چپ در رقابت های انتخاباتی در دست حزب مردم قرار دارد.[۲۹] احزاب اسلامی پاکستان تشکلهایی را شامل می شود که رهبری و نیز بخش قابل توجهی از مقامات عالی رتبه آن را علما و روحانیان تشکیل می دهند. احزاب سیاسی فعال با توجه به گرایش های فکری و سیاسی به سه گروه تقسیم می شوند:

  • جماعت اسلامی پاکستان؛ این حزب را در ۱۳۲۰ش/۱۹۴۱م مولانا ابوالاعلی مودودی تأسیس کرد که از ۱۳۳۶ش/۱۹۵۷م رسماً وارد فعالیت های سیاسی شد.
  • احزاب بنیادگرا و تندرو سَلَفی مسلک که در «جمعیت العلمای اسلام»، «جمعیت العلمای پاکستان»، «اهل حدیث» و «سپاه صحابه» تشکل یافته اند. مرام اصلی این احزاب ایجاد دولت و جامعه اسلامی بر مبنای نظام های سیاسی صدراسلام به ویژه خلفای راشدین است. این دسته از گروههای اسلامی از زمان روی کار آمدن ضیاءالحق در ۱۳۵۶ش/۱۹۷۷م به برخوردهای نظامی خشونت آمیز با جریانهای مذهبی دیگر به ویژه با شیعیان و حزب «تحریک جعفریه»، کشیده شده اند.
  • احزاب اصلاح گرای مذهبی متأثر از اندیشه سیاسی امام خمینی که درون جامعه شیعی پاکستان فعالیت دارند. مهمترین حزب سیاسی متعلق به این گروه «تحریک جعفریه پاکستان» است که در اوایل حکومت نظامی ضیاءالحق در ۱۲ آوریل ۱۹۷۹م به زعامت مفتی جعفر حسین رسماً موجودیت یافت.[۳۰]

نظام اقتصادی

نظام اقتصادی پاکستان مختلط و در حال توسعه است. معضلات اقتصادی این کشور اساساً از سه عامل نظام زمینداری فئودالی، تخصیص نامتوازن منابع مالی و ثروت کشور به امور نظامی و دفاعی و بار سنگین بدهیهای خارجی نشأت می گیرد. دارایی های اقتصادی به ویژه زمین به طرز نابرابری توزیع شده است. رهبران سیاسی و فئودال های نظامی بخش عمده ای از زمین های زراعی را در انحصار خود دارند. درگیری نظامی با هند به ویژه درباره مسئله کشمیر و استمرار مسابقه تسلیحاتی پرهزینه با هند به اقتصاد کشور آسیب جدی وارد کرده است.

با تغییراتی که پس از دهه ۱۳۷۰ش/۱۹۹۰م در نظام بین المللی کمکهای خارجی پدید آمد، این کمکها که عمدتاً به دلیل فضای جنگ سرد و قرار داشتن پاکستان در اردوگاه غرب به این کشور سرازیر و اقتصاد آن را سرپا نگه داشته بود، متوقف شد و پاکستان را با بحران بازپرداخت بدهی های گذشته و ساختار اقتصادی وابسته به کمکهای خارجی مواجه ساخت.[۳۱] اقتصاد پاکستان عمدتاً بر پایه کشاورزی و صنایع سبک و خدمات استوار است.

از این میان کشاورزی با به اشتغال درآوردن ۴۸% نیروی کار (در ۱۹۹۷م) و تأمین ۲۶% تولید ناخالص داخلی (در ۱۹۹۸م) و تأمین بیش از ۵۰% درآمدهای ناشی از صادرات (در ۱۹۹۷ـ ۱۹۹۸م)، مهمترین بخش اقتصادی به شمار می رود. پنبه برنج (مهمترین محصولات صادراتی)، گندم، ذرت، نیشکر و دانه سویا از محصولات عمده کشاورزی است.

بخش صنعت ۱۷% از نیروی کار را به اشتغال درآورده (در ۱۹۹۴ـ۱۹۹۵) و ۲۵% تولید ناخالص داخلی کشور را (در ۱۹۹۷ـ۱۹۹۸) تأمین کرده است.[۳۲] صنایع نساجی پیشرفته و منسوجات و پارچه های نخی، سرآمد کالاهای صادراتی پاکستان است و سهم مهمی در تولید ناخالص داخلی و اشتغال زایی دارد و بالغ بر ۳۲% نیروی کار (در ۱۹۹۴ـ۱۹۹۵) در بخش خدمات اشتغال یافته و ۴۹% از تولید ناخالص داخلی (در ۱۹۸۷ـ۱۹۹۸) متعلق به این بخش است. بخش خدمات در ۱۹۹۰ـ۱۹۹۶ سالانه از رشد متوسط ۵% برخوردار بوده است.[۳۳]

تمدن و فرهنگ

سرزمین کنونی پاکستان دارای تمدنی بسیار کهن است. گسترش و تأثیر تمدن و امپراتوری هخامنشیان و ساسانیان، نفوذ و حاکمیت اسلام از سال ۹۳ ق. بدست محمد بن قاسم و سپس توسعه حاکمیت و فرهنگ اسلامی از رهگذر دو تمدن ایرانی و مغولی اسلامی در یک تعامل فرهنگی موجب آمیزش فرهنگ اسلامی و ایرانی با فرهنگ هندویی در شبه قاره شد.

آثار این آمیختگی فرهنگی را هنوز می توان در آداب و رسوم زندگی مردم پاکستان به خصوص در مراسم ازدواج، سبک پوشاک، آداب عبادت، نوع موسیقی و مانند آن به روشنی دید. دوران استعمار انگلیس در شبه قاره نیز تأثیر بسزایی بر فرهنگ و هنر مردم این سرزمین گذارده است که در آداب زندگی، زبان و سبک معماری محسوس است.[۳۴]

با ورود اسلام به شبه قاره سبک معماری تحول یافت و طاقهای هرمی جای خود را به طاقهای قوسی دادند. لاهور مرکز فرهنگ و تمدن اسلامی انواع متنوعی از آثار معماری اسلامی را در خود جای داده است که می توان به پادشاهی مسجد، مسجد وزیرخان و باغ شالیمار اشاره کرد. مسجد محبت خان در پیشاور و مسجد شاه جهان در تهته نمونه های دیگری از آثار معماری اسلامی پاکستان است. مهاجرت شمار زیادی از عرفا و متصوفان مکاتب قادریه، چشتیه، نقشبندیه و سهروردیه در رواج این مکاتب در این سرزمین مؤثر بوده است.

آرامگاه این علما و متصوفان زیارتگاه علاقه مندان و محل برگزاری مراسم رقص و سماع و آیینهای صوفیانه پیروان و دعا و نذر و نیاز مردم عادی است. از جمله این زیارتگاه ها می توان به آرامگاه سید علی بن عثمان هجویری جلاّبی معروف به داتا گنج بخش در لاهور، لال (لعل)، شهباز قلندر در سهوان شریف، شاه لطیف بهتایی در نزدیکی شهر هاله و حرم باری امام نزدیک اسلام آباد و شاه شمس تبریز در مُلتان اشاره کرد. سالانه مراسم «عُرس» به مناسبت سالگرد وفات این اولیا در محل زیارتگاه آنان برگزار می شود.[۳۵]

در طی قرون متمادی زبان فارسی در مردم پاکستان نفوذ و تأثیر گذاشته است. ۶۰% لغات زبان اردو از فارسی گرفته شده است و ادبیات اردو به شدت تحت تأثیر ادبیات فارسی است.[۳۶] نگارش زبان اردو غالباً به خط نستعلیق است و روزنامه های اردو زبان به خط نستعلیق منتشر می شوند. کتیبه ها، سردر عمارتها و زیارتگاهها و مساجد و سنگ مقابر مزین به اشعار، آیات و احادیث خطاطی شده است.

هنرهای تزیینی دیگر مانند حکاکی روی چوب و خاتم کاری و کاشی های معرّق میراث هنرهای اسلامی است. نگارگری (مینیاتور) نیز تحت تأثیر هنرمندان ایرانی و آسیای میانه و دوران مغول توسعه یافت و با ورود انگلیسی ها و تفوق سیکها رو به افول گذاشت. هم اکنون تعداد معدودی به این هنر آشنایی دارند. موسیقی فعلی پاکستان حاصل ترکیب موسیقی هندی و ایرانی و افغانی است که در طی قرون شکل گرفته است. قرائت حمد و نعت یکی دیگر از هنرهای آوایی (بدون آلات موسیقی) سنتی و مذهبی مسلمانان پاکستان است. قاریان، آیات قرآن را با صوت خوش قرائت می کنند و در مناسبت های مختلف مذهبی برای ستایش خداوند و مدح پیامبر بزرگ اسلام اشعاری به فارسی و اردو با صوتی دلنشین و آهنگین و سبکی مخصوص می سرایند .[۳۷]

پوشاک اقوام مختلف پاکستان متفاوت است ولی لباس غالب مردم به سبب آب و هوای گرم پاکستان از پارچه های نخی نازک و رنگهای روشن تهیه می شود که شامل شلوار گشاد و پیراهن آزاد و بلند تا بالای زانو است. نام این نوع لباس برای مردان کورتا شلوار و برای زنان قمیص شلوار است.[۳۸]

شیعیان پاکستان در دهه اول محرم به سوگواری امام حسین علیه السلام می پردازند. اهل سنت نیز دسته های سینه زنی و زنجیرزنی را همراهی می کنند. مراسم نذر و نیاز و احسان در این ایام پرشورتر است و روزهای تاسوعا و عاشورا تعطیل عمومی است. در سالهای اخیر گروههای معتقد به وهابیت به دسته های عزاداری شیعیان حمله کرده و عده ای را به شهادت رسانده اند.

عید فطر و عید قربان و عید میلاد النبی از اعیاد بزرگ و مهم مسلمانان است که معمولاً با دو سه روز تعطیلی همراه است و مردم با برگزاری جشن و شادی و خرید لباس نو به دید و بازدید می روند.[۳۹]

آموزش و سواد در پاکستان در سطح نازلی قرار دارد. در ۱۳۶۴ش/۱۹۹۵م، ۶۲% از مردم بی سواد بودند که این رقم ۵۰% مردان و ۷۵% از زنان را دربر می گرفت.[۴۰] با توسعه مدارس جدید، آموزش در مدارس دینی و حوزه های علمیه کاهش یافته و این مراکز تنها به آموزش علوم دینی و زبان فارسی می پردازند. در پاکستان حوزه های علمیه و مدارس دینی وابسته به مکاتب مختلف اهل سنت از جمله دِئوبندی، بریلوی[۴۱] اهل حدیث، منهاج القرآن و مدارس وابسته به حزب جماعت اسلامی و مدارس دینی و حوزه های علمیه شیعیان به امر تدریس و آموزش و پرورش پیروان خود مشغول اند.[۴۲]

در پاکستان حدود ۲۵ دانشگاه با بیش از هفتاد هزار دانشجو وجود دارد و حدود پانصد دانشکده علمی و هنری نیز فعال است. از این میان دانشگاههای پنجاب (تأسیس ۱۲۶۱ش/۱۸۸۲) و کراچی (۱۲۸۲ش/۱۸۹۳) و دانشگاه کشاورزی فیصل آباد (۱۲۸۸ش /۱۹۰۹) سابقه آموزشی دیرینه ای دارند.[۴۳] مطالعات اسلامی از آغاز تأسیس پاکستان مورد توجه بود. نخستین بار در ۱۹۵۰/۱۳۲۹م. بخش «اسلامیات» در دانشگاه پنجاب تأسیس شد. با تأسیس دانشگاه سند، بخش تاریخ و فرهنگ اسلامی نیز در این دانشگاه در اوایل دهه ۱۳۴۰ ش/۱۹۵۰م شکل گرفت. در ۱۳۵۸ش/۱۹۷۹م هسته اصلی دانشگاه بین المللی اسلامی اسلام آباد به نام «دانشکده شریعت» شکل گرفت و پس از آن با ادغام چند مؤسسه و آکادمی دیگر به دانشکده شریعت، این دانشگاه به صورت فعلی آن درآمد.[۴۴]

نخستین بار بر اساس موافقتنامه فرهنگی کراچی ۹ مارس ۱۹۵۶م (اسفند ۱۳۳۴)، صدها دانشجو بین دانشگاههای ایران و پاکستان مبادله شد. دانشگاههای ایران بورسهای تحصیلی در رشته زبان فارسی برای دانشجویان پاکستانی در نظر گرفتند، برخی استادان پاکستانی زبان فارسی در دانشگاههای ایران دوره های بازآموزی گذراندند و بعدها کرسی زبان و ادب فارسی در دانشگاههای پاکستان دایر شد. همچنین هر ساله عده ای از معلمان ایرانی برای تدریس زبان فارسی در مدارس و دبیرستانهای پاکستان به آن کشور اعزام می شدند.

«مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان» در آبان ۱۳۵۰/ ۲۳ اکتبر ۱۹۷۱م. با عنوان «فرهنگستان مشترک ایرانی و پاکستانی» و به منظور مطالعه میراث مشترک فرهنگی دو کشور و احیا و ترویج زبان فارسی در پاکستان افتتاح شد.[۴۵] پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز روابط دو کشور در خصوص ترویج زبان فارسی در قالب تدریس و برگزاری دوره های آموزشی زبان فارسی و مبادله استاد و تأسیس خانه های فرهنگ گسترش یافت؛ هر چند برخی اقدامات و کوششها در جایگزین کردن زبان عربی (به عنوان زبان اصلی جهان اسلام) به جای زبان فارسی صورت گرفت.

مرکز تحقیقات فارسی با چاپ و نشر شمار زیادی از کتب خطی و چاپی به زبان فارسی یا ترجمه آنها به اردو در گسترش زبان فارسی نقش قابل توجهی داشت. در ۱۳۶۵ش/۱۹۸۷م با تشکیل «شورای دائمی گسترش زبان فارسی» در جمهوری اسلامی ایران طرح گسترش زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره به ویژه پاکستان سازماندهی شد. این شورا اساتیدی را برای تدریس زبان فارسی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش پاکستان معرفی می کند. موافقتنامه تأسیس کرسی زبان فارسی و اردو در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی طرفین در سفر بینظیر بوتو، نخست وزیر وقت پاکستان به ایران در ۱۷ آذر ۱۳۷۲/ ۸ دسامبر ۱۹۹۳م امضا شد.[۴۶]

پانویس

  1. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۱، ۲۷۳۹.
  2. اختر، ص۲ـ۴؛ کامران مقدم، نگاهی به پاکستان، ص۱۲.
  3. اسعدی، جهان اسلام، ج۲، ص۱۲۴ـ۱۲۵؛ کامران مقدم، نگاهی به پاکستان، ص۱۳.
  4. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۱.
  5. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۹.
  6. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۹ـ۲۷۴۰.
  7. مرندی، شناسنامة پاکستان، ج۱، ص۴۶.
  8. مهاجران اردو زبان از هند پیش از تجزیه؛ دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۳، ص۲۸۶.
  9. مرندی، شناسنامة پاکستان، ج۱، ص۳۳ـ۳۴.
  10. رجوع کنید به بلوچ و بلوچستان.
  11. د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۳، ص۲۸۶؛ کتاب سال جهان اروپا، ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۱؛ اسعدی، جهان اسلام، ج۲، ص۱۳۲ـ۱۳۳؛ اشتیاق احمد، "South Asia", in Islam outside the Arab world , ed.، ص۲۲۵.
  12. برک و قریشی، Quaid-i-Azam Mohammad Ali Jinnah، ص۱۹۴ـ۱۹۵؛ لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی : قرون نوزدهم و بیستم، ص۲۳۶.
  13. برک و قریشی،Quaid-i-Azam Mohammad Ali Jinnah، ص۱۸۳ـ۱۸۵؛ شهاب، Fifty years of Pakistan، ص۳۳؛ رضوی، بحران کشمیر، ص۳۸ـ۳۹.
  14. امجدعلی، ص۱۴۷، جهان اسلام، اسعدی، ج۲، ص۱۴۷ـ۱۴۸؛ دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۳، ص۲۸۶ـ۲۸۷.
  15. امجدعلی، ص۱۴۷؛ برک و قریشی، Quaid-i-Azam Mohammad Ali Jinnah، ص۶۳، ۷۷ـ۷۸.
  16. امجدعلی، ص۱۴۷؛ لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی، ص۲۳۵-۲۴۰؛ برای آگاهی از مشروح تلاشهای مسلمانان رجوع کنید به برک و قریشی، Quaid-i-Azam Mohammad Ali Jinnah، ص۱۴۳ـ۲۳۲.
  17. برک و قریشی، Quaid-i-Azam Mohammad Ali Jinnah، ص۲۴۶، ۲۸۷ـ۲۸۸، ۳۵۶؛ لاپیدوس، تاریخ جوامع اسلامی؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.
  18. بوید، An atlas of the world affairs، ص۱۶۴؛ رضوی، بحران کشمیر، ص۴۹؛ شهاب، Fifty years of Pakistan، ص۴۹.
  19. اسعدی، ج۲، ص۱۵۹.
  20. بوید، An atlas of the world affairs، ص۱۶۴ـ۱۶۶.
  21. برک و زایرینگ، تاریخ روابط خارجی پاکستان، ص۴۹۰ـ۴۹۱؛ کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۶.
  22. اسعدی، جهان اسلام، ج۲، ص۱۹۲.
  23. هرمیداس باوند، ریشه یابی اجمالی تحولات اخیر و مشکلات فراروی پاکستان ، ص۱۰۶۴؛ بوید، An atlas of the world affairs، ص۱۶۴ـ۱۶۵؛ سریدهار و بهاگات، Pakistan: a withering state ?، ص۱۲۳.
  24. مسجدجامعی، هند و پاکستان، ص۶۵.
  25. ازغندی، روابط خارجی ایران، ص۳۷۸.
  26. دستینة سیاسی جهان: ۱۹۹۸، ص۷۰۲؛ عارفی، پاکستان : بی ثباتی سیاسی و کودتای نظامی، ص۳۲۱؛ مسجد جامعی، هند و پاکستان، ص۶۱ـ۶۲.
  27. عارفی، پاکستان : بی ثباتی سیاسی و کودتای نظامی، ص۳۲۱
  28. عارفی، پاکستان : بی ثباتی سیاسی و کودتای نظامی، ص۳۲۲
  29. عارفی، پاکستان : بی ثباتی سیاسی و کودتای نظامی، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
  30. عارفی، پاکستان : بی ثباتی سیاسی و کودتای نظامی، ص۳۲۴ـ۳۲۶؛ دستینة سیاسی جهان: ۱۹۹۸، ص۷۰۳.
  31. سریدهار و بهاگات، Pakistan: a withering state ?، ص۱۲۳؛ هرمیداس باوند، ریشه یابی اجمالی تحولات اخیر و مشکلات فراروی پاکستان، ص۱۰۵۲ـ۱۰۵۳؛ اطلس مرجع جهان درلینگ کیندرزلی، ذیل مادّه.
  32. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۸.
  33. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۸.
  34. عباسی، ص۷۲ـ۷۳.
  35. عباسی، ص۸۹ـ۹۰؛ لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ص۱۳۳، ۱۴۲ـ۱۴۵، ۱۹۴.
  36. دستینة ملل، ص۳۵۹ـ۳۶۰؛ کامران مقدم، نگاهی به پاکستان، ص۱۱۵ـ۱۱۶.
  37. عباسی، ص۹۰-۹۸.
  38. کامران مقدم، نگاهی به پاکستان، ص۱۵.
  39. لانگ، سرزمین و مردم پاکستان، ص۱۹۸، ۲۰۰ـ۲۰۱؛ شاو، Pakistan handbook ، ص۴۲.
  40. کتاب سال جهان اروپا ۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۳۹
  41. رجوع کنید به بریلوی، احمدرضا.
  42. امیری، فرهنگ و نظام آموزشی پاکستان، ص۲۵۷ـ۲۵۸؛ اطلس مرجع جهان درلینگ کیندرزلی، ذیل ماده.
  43. اسعدی، جهان اسلام، ج۲، ص۲۴۳ـ۲۴۵؛ کتاب سال جهان اروپا۱۹۹۹، ج۲، ص۲۷۴۵.
  44. فضل الرحمان، Islam and modernity، ص۱۱۹، دایرة المعارف جهان اسلام آکسفورد، ج۲، ص۲۰۹، ج۴، ص۲۸۶.
  45. فرزین نیا، پاکستان، ص۲۵۱ـ۲۵۲.
  46. فرزین نیا، پاکستان، ص۲۵۲ـ۲۵۳.

منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، مدخل «پاکستان»، علیرضا قدیمی و جواد کریمی، جلد۵.
کشورهای اسلامی
آسیا * ایران * ترکیه * سوریه * عراق * عربستان * فلسطین * یمن * آذربایجان * اردن * ازبکستان * افغانستان * امارات متحده عربی * بحرین * برونئی * بنگلادش * تاجیکستان * عمان * قرقیزستان * قطر * لبنان * مالزی * پاکستان * کویت * مالدیو * قزاقستان * ترکمنستان
آفریقا * تونس * اتیوپی * الجزایر * تانزانیا * ساحل عاج * سنگال * سودان * سومالی * لیبی * مالی * مصر * موریتانی * موزامبیک * نیجر * نیجریه * چاد * کامرون * گابن * گامبیا * گینه * سیرالئون * کومور * جیبوتی * بورکینافاسو * گینه بیسائو * کنگو * جمهوری غنا * جمهوری عربی صحرا * توگو
سایر قاره ها * آلبانی (اروپا) * بوسنی هرزه گوین (اروپا) *سورینام (آمریکا)