تفسیر من وحی القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
تفسير« من وحى القرآن»، سلسله درس‌هاى قرآنى علامه سيد محمد حسين فضل اللّه براى جمعى از دانش آموختگان حوزه و غير حوزه مى‌باشد. اين تفسير از تفاسير علمى، ارشادى تربيتى و حركت‌زاست، كه به روش نوين به سبك تفسير« فى ظلال القرآن» سيد قطب مطالب را ارائه داده است، با اين تفاوت كه ديدگاه اهل بيت عصمت و طهارت« عليهم السلام» را مطرح مى‌نمايد.
+
{{مشخصات کتاب
  
شخصيت علمى، اجتماعى، سياسى مصنف كه از اوان تحصيل با مسائل روز مسلمانان درگير و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطيب جمعه بودن نيز كه بيش از پيش او را با مسائل اجتماعى و فكرى مسلمانان پيوند زد، جو لبنان و درگيرى‌هاى فكرى، فرهنگى، سياسى بين اديان، اقوام و مليت‌هاى مختلف، و انگيزه مصنف در ايجاد حركتى جهت زنده كردن روح حيات بخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشكلات زندگى انسانى، اين تفسير را به تفسيرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضيات زمانى و مكانى، جهت هدايت انسان حاضر، تبديل كرده است.
+
|عنوان=
  
==انگيزه تأليف ==  
+
|تصویر= [[پرونده:تفسير من وحى القرآن.jpg|240px|وسط]]
 
+
 
مؤلف در مقدمه چاپ اول مى‌نويسد: اين كتاب به عنوان تفسير قرآن نگاشته نشد، بلكه به شكل مباحثى قرآنى، جهت ايجاد روح بيدارى در جامعه اسلامى، مطرح شده، و از آنجا كه فرهنگ قرآن، عنصر اساسى، در عمل بر مبناى اسلام است و قرآن منبع معصوم اين فرهنگ، مبادرت به اين بحثها نمودم. در ادامه مى‌نويسد: مبناى بحث خود را بر دو چيز نهادم:
+
|نویسنده= سید محمدحسین فضل الله
 +
 
 +
|موضوع= تفاسیر شیعه
 +
 
 +
|زبان= عربی
 +
 
 +
|تعداد جلد= ۲۴
 +
 
 +
|عنوان افزوده1=
 +
 
 +
|افزوده1=
 +
 
 +
|عنوان افزوده2=
 +
 
 +
|افزوده2=
 +
 
 +
|لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39201/تفسير-من-وحي-القرآن تفسير من وحى القرآن]
 +
 
 +
}}
 +
'''«تفسیر مِن وحى القرآن»'''، سلسله درس‌هاى قرآنى علامه [[سید محمدحسین فضل الله|سید محمدحسین فضل‌اللّه]] براى جمعى از دانش آموختگان حوزه و غیر حوزه مى‌باشد. این تفسیر از تفاسیر علمى، ارشادى و تربیتى است، که به روش نوین مطالب را ارائه داده و دیدگاه [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام را مطرح نموده است.
 +
 
 +
== مؤلف ==
 +
[[سید محمدحسین فضل الله|سید محمدحسین فضل‌الله]] (۱۳۱۴-۱۳۸۹ ش)، از مراجع تقلید [[شیعه]] در [[لبنان]] و از شاگردان [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویى]] بود. وی منادی وحدت و بیدارى اسلامی بود، به فضاى پیرامون و اوضاع زمانه توجه داشت و خدمات و فعالیت‌هاى علمى، فرهنگى و اجتماعى گسترده‌اى را انجام داد.  
  
1- قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمى‌شود، بلكه آيات آن به امتداد زمان و مكان استمرار خواهد داشت، كما اينكه ائمه« عليهم السلام» فرموده‌اند:« قرآن به مانند ماه و آفتاب در جريان است.»
+
'''تفسیر من وحى القرآن'''، الحوار فى القرآن، اسلوب الدعوه فى القرآن، المسائل الفقهیه، فقه الحیا‌ة، خطوات على طریق الاسلام، خطاب الاسلامیین المستقبل، از جمله آثار مشهور اوست.  
  
2- معانى آيات قرآنى در توسعه خود، ما را به معانى ديگرى غير از معانى لغوى، امّا هماهنگ با آن مى‌كشاند، و از آن به نوعى تأويل در روايات نام برده شده است، براى نمونه در كافى از امام محمد باقر« عليه السّلام» در مورد آيه 32 سوره مائده‌و من احياها فكانّما احيا الناس جميعامى‌فرمايد: من حرق او غرق قلت: فمن اخرجها من ضلال الى هدى؟ قال ذاك تأويلها الاعظم. امام فرمود: مراد نجات از غرق شدن يا آتش گرفتن است، راوى پرسيد: اگر فردى را از ضلالت نجات دهد و هدايت كند، آيا مصداق زنده كردن است؟ امام فرمود: اين معنا، تأويل اعظم آيه است.
+
شخصیت علمى، اجتماعى، سیاسى مصنف که از اوان تحصیل با مسائل روز مسلمانان درگیر و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطیب جمعه بودن نیز که بیش از پیش او را با مسائل اجتماعى و فکرى مسلمانان پیوند زد، جو لبنان و درگیرى‌هاى فکرى، فرهنگى، سیاسى بین ادیان، اقوام و ملیت‌هاى مختلف، و انگیزه مصنف در ایجاد حرکتى جهت زنده کردن روح حیات بخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشکلات زندگى انسانى، این تفسیر را به تفسیرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضیات زمانى و مکانى، جهت هدایت انسان حاضر، تبدیل کرده است.
  
مصنف مى‌نويسد:« ما در دروس تفسيرى خود از اين نكته در تطبيق اوضاع، مسائل و مشكلات امروز بر آيات قرآن، استفاده فراوان نموديم.»
+
==انگیزه تألیف== 
 +
 
 +
[[سید محمدحسین فضل الله|سید محمدحسین فضل اللّه]] در مقدمه چاپ اول مى‌نویسد: این کتاب به عنوان [[تفسیر قرآن]] نگاشته نشد، بلکه به شکل مباحثى قرآنى، جهت ایجاد روح بیدارى در جامعه اسلامى، مطرح شده، و از آنجا که فرهنگ [[قرآن]]، عنصر اساسى در عمل بر مبناى [[اسلام]] است و قرآن منبع معصوم این فرهنگ، مبادرت به این بحثها نمودم.  
  
در ادامه مى‌نويسد:« ادعاى تفسير جديد را نداريم، بلكه غالب مطالب ما از بيانات مفسرين و محققين قرآنى است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه گرديده است.
+
مؤلف در مقدمه خود بر چاپ دوم این تفسیر مى‌نویسد: «در این تفسیر تلاش کردم که با عقل، قلب و حیاتم با قرآن زندگى کنم و در فهم آیات و استنباط افکار قرآنى و جریان دادن آن در تمام زوایاى فکرى و عملى زندگى، در مسیر مستقیم سعادت انسانى، تلاش مستمرى داشته باشم و چاره این کار را، این یافتم که مفاهیم قرآن را به روش نظریه و تطبیق مطرح کنم تا بتوانم در مشکلات و مسائل امروز زندگى بشرى از او پاسخ دریافت کنم
سلسله اين دروس، توسط طلاب و دانش پژوهان از نوار پياده شده و من با توجه به فرصت اندك، نظر اجمالى بر آنها نموده و به دست چاپ سپرده شد
 
  
==روش مفسر==       
+
==روش تفسیر==       
  
تفسير شامل همه آيات قرآن مى‌باشد و طبق ترتيب سور قرآنى به پيش رفته است.
+
این تفسیر شامل همه آیات [[قرآن]] مى‌باشد و طبق ترتیب سور قرآنى به پیش رفته است.
در ابتداى سوره‌ها، با ذكر نام سوره و احيانا معنا و وجه تسميه آن آغاز مى‌كند، مكى يا مدنى بودن را به همراه تعداد آيات، به دنبال آن ذكر مى‌نمايد.
+
در ابتداى سوره‌ها، با ذکر نام [[سوره]] و احیانا معنا و وجه تسمیه آن آغاز مى‌کند، [[سوره های مکی و مدنی|مکى یا مدنى]] بودن را به همراه تعداد آیات، به دنبال آن ذکر مى‌نماید.
  
در ابتداى سوره‌ها فصلى به نام« فى اجواء السوره» باز نموده كه در توضيح خطوط كلى كه آيات سوره بر آن دلالت دارند، مى‌باشد. سپس به تفسير دسته آيات مى‌پردازد در اين بخش، بحثى اجمالى حول برخى مفردات آيات، بحثى بعنوان« مناسبة النزول» در شأن نزول آيات نموده و سپس به تفسير آيات مى‌پردازد، در انتها نيز نتيجه‌گيرى از آيات را در قالب« استيحاء» يا« ايحاءات» مطرح مى‌كند، كه غالبا نتيجه‌گيرى تربيتى و يا اجتماعى است كه متناسب با شرايط روز مسلمانان مى‌باشد.
+
در ابتداى [[تفسیر قرآن|تفسیر]] فصلى به نام «فى اجواء السوره» باز نموده که در توضیح خطوط کلى که آیات سوره بر آن دلالت دارند، مى‌باشد. سپس به تفسیر دسته آیات مى‌پردازد. در این بخش، بحثى اجمالى حول برخى مفردات آیات، بحثى بعنوان «مناسبة النزول» در [[شأن نزول]] آیات نموده و سپس به تفسیر آیات مى‌پردازد، در انتها نیز نتیجه‌گیرى از آیات را در قالب «استیحاء» یا «ایحاءات» مطرح مى‌کند، که غالبا نتیجه‌گیرى تربیتى و یا اجتماعى است که متناسب با شرایط روز مسلمانان مى‌باشد.
  
رنگ تربيتى بر تفسير غلبه دارد و توجه خاص به جايگاه انسان در حالات مختلف دارد و سعى وافرى در تبيين تعامل انسان با محيط طبيعى و اجتماعى او از خود نشان مى‌دهد.
+
رنگ تربیتى بر تفسیر غلبه دارد و توجه خاص به جایگاه انسان در حالات مختلف دارد و سعى وافرى در تبیین تعامل انسان با محیط طبیعى و اجتماعى او از خود نشان مى‌دهد.
  
مفسر در فهم مدلول كلام، بهترين و نزديكترين راه را كه اعتماد به ظواهر الفاظ مى‌باشد، انتخاب كرده و آن را طريق عقلايى براى اين منظور مى‌داند. در جلد دوم چاپ سوم دار الزهراء صفحه 52 مى‌نويسد:« روشى كه تفسيرم را بر آن استوار كرده‌ام، عمل به ظاهر قرآن مى‌باشد كه در اين مورد، فهم معنايى است كه طبيعت كلمه آن را بيان مى‌كند و لفظ براى آن وضع شده است، يا فهم معنا با كمك قرائنى كه لفظ را احاطه كرده‌اند، مگر اينكه دليلى عقلى يا نقلى خلاف آن را ثابت كند
+
مفسر در فهم مدلول کلام، بهترین و نزدیکترین راه را که اعتماد به ظواهر الفاظ مى‌باشد، انتخاب کرده و آن را طریق عقلایى براى این منظور مى‌داند. وی مى‌نویسد: «روشى که تفسیرم را بر آن استوار کرده‌ام، عمل به ظاهر قرآن مى‌باشد که در این مورد، فهم معنایى است که طبیعت کلمه آن را بیان مى‌کند و لفظ براى آن وضع شده است، یا فهم معنا با کمک قرائنى که لفظ را احاطه کرده‌اند، مگر اینکه دلیلى عقلى یا نقلى خلاف آن را ثابت کند
  
از جمله امور قابل توجه در اين تفسير، ذكر شبهاتى كه در مورد برخى آيات قرآن مطرح شده و رد آنها با بيانى مناسب است، مانند، ايمان به غيب، انكار عقل، اعتماد بر تجربه و برخى سؤالات ديگر.
+
از جمله امور قابل توجه در این تفسیر، ذکر شبهاتى که در مورد برخى آیات قرآن مطرح شده و رد آنها با بیانى مناسب است، مانند، ایمان به غیب، انکار عقل، اعتماد بر تجربه و برخى سؤالات دیگر.
مصنف در تقريب به ذهن نظريه خود از قضاياى عقلى، اخلاقى، آراء محموده و بيانات مختلف استفاده كرده است.
+
مصنف در تقریب به ذهن نظریه خود از قضایاى عقلى، اخلاقى، آراء محموده و بیانات مختلف استفاده کرده است.
  
در بحثهاى خود آراء مفسرين ديگر را نيز ذكر مى‌كند، گاهى براى توضيح مطلب و نظريه‌اى آنها را نقل مى‌كند و گاهى براى نقد و پاسخ به آنها، بهمين جهت از تفسير« البيان» مرحوم آيت اللّه خويى، تفسير الميزان علامه طباطبائى، تفسير مجمع البيان، تفسير زمخشرى، تفسير طبرى، شأن نزول واحدى، در المنثور سيوطى، تفسير البرهان، تفسير« فى ظلال القرآن» و تفاسير ديگر مطالبى را بازگو مى‌كند.
+
در بحثهاى خود آراء مفسرین دیگر را نیز ذکر مى‌کند، گاهى براى توضیح مطلب و نظریه‌اى آنها را نقل مى‌کند و گاهى براى نقد و پاسخ به آنها، به همین جهت از تفسیر «[[البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|البیان]]» [[سید ابوالقاسم خویی|آیت اللّه خویى]]، «[[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]» [[علامه طباطبایى|علامه طباطبائى]]، تفسیر [[مجمع البیان]]، [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل (کتاب)|کشاف زمخشرى]]، [[تفسیر طبری (کتاب)|تفسیر طبرى]]، [[اسباب النزول (واحدی) (کتاب)|اسباب النزول واحدى]]، [[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|درالمنثور سیوطى]]، [[البرهان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر البرهان]]، تفسیر «[[فی ظلال القرآن (کتاب)|فى ظلال القرآن]]» و تفاسیر دیگر مطالبى را بازگو مى‌کند. در این بین نسبت به تفسیر «المیزان» توجه خاصى از خود نشان داده و حتى اضافات در تفسیر خود را در چاپ سوّم بر مبناى تفسیر «المیزان» قرار داده و تا اوائل [[سوره اعراف]] پیش رفته، وعده تکمیل را در چاپهاى بعدى داده است. به عقیده ایشان تفسیر المیزان از بهترین تفاسیر جدید از جهت غناء، تنوع فکرى و تفسیر آیات، مى‌باشد. به همین جهت ملاحظات و مناقشاتى نیز بر تفسیر المیزان، مطرح مى‌نماید.
  
در اين بين نسبت به تفسير« الميزان» توجه خاصى از خود نشان داده و حتى اضافات در تفسير خود را در چاپ سوّم بر مبناى تفسير« الميزان» قرار داده و تا اوائل سوره اعراف پيش رفته، وعده تكميل را در چاپهاى بعدى داده است. به عقيده ايشان تفسير الميزان از بهترين تفاسير جديد از جهت غناء، تنوع فكرى و تفسير آيات، مى‌باشد. به همين جهت ملاحظات و مناقشاتى نيز بر تفسير الميزان، مطرح مى‌نمايد.
+
از وجوه دیگر این تفسیر تحلیلى بودن آن است، بیان مطالب همواره با تحلیل همراه است، به همین رو، در نقل [[اسباب نزول]] با تحلیل با آنها مواجه شده و در بسیارى موارد ملاحظاتى (که گاه به ۵ ملاحظه هم مى‌رسد) بر آن دارد. این وجهه تفسیر، نقد روایات را نیز در پى دارد، که ایشان به این امر مهم مبادرت ورزیده است.
از وجوه ديگر اين تفسير تحليلى بودن آن است، بيان مطالب همواره با تحليل همراه است، به همين رو، در نقل اسباب نزول با تحليل با آنها مواجه شده و در بسيارى موارد ملاحظاتى( كه گاه به 5 ملاحظه هم مى‌رسد) بر آن دارد. اين وجهه تفسير، نقد روايات را نيز در پى دارد، كه ايشان به اين امر مهم مبادرت ورزيده است.
 
  
از نقل روايات موضوعه و ضعيف در فضائل سور و آيات و در تفسير، خصوصا روايات اسرائيليات اجتناب كرده و مسلمانان را از اينگونه افكار بر حذر داشته است، رواياتى را نيز كه اثرى در فهم تفسيرى آيات نداشته، نقل ننموده است.
+
مفسر از نقل روایات [[حدیث جعلی|موضوعه]] و [[حدیث ضعیف|ضعیف]] در فضائل سور و آیات و در تفسیر، خصوصا روایات [[اسرائیلیات|اسرائیلیات]] اجتناب کرده و مسلمانان را از اینگونه افکار بر حذر داشته است، روایاتى را نیز که اثرى در فهم تفسیرى آیات نداشته، نقل ننموده است.
  
مسائل مرتبط با عقايد و كلام را در محل خود بدون بسط و تفصيل متعرض مى‌شود و بر طبق مذهب اماميه، مشى مى‌نمايد و نظرات خود را مستدل و منطقى مطرح كرده به گونه‌اى كه مذاهب ديگر مى‌توانند از آن بهره ببرند. در مسائل خلافى بين شيعه و سنى مانند مسئله امامت، عصمت، جبر و اختيار، رؤيت اللّه و... ضمن بيان ديدگاه شيعه، با ادب و احترام نظرات اهل سنت را نقد مى‌نمايد. از جمله نقدهاى عقيدتى ايشان، متوجه وهابيون است كه در مسئله عبادت، توحيد و شرك، توسل، شفاعت، تبرك به قبر ائمه« عليهم السلام» به آن پرداخته است.
+
مسائل مرتبط با عقاید و [[علم کلام|کلام]] را در محل خود بدون بسط و تفصیل متعرض مى‌شود و بر طبق مذهب [[امامیه|امامیه]]، مشى مى‌نماید و نظرات خود را مستدل و منطقى مطرح کرده، به گونه‌اى که مذاهب دیگر مى‌توانند از آن بهره ببرند. در مسائل خلافى بین [[شیعه|شیعه]] و [[سنی|سنى]] مانند مسئله [[امامت]]، [[عصمت]]، [[جبر]] و [[اختیار]]، رؤیت اللّه و... ضمن بیان دیدگاه شیعه، با ادب و احترام نظرات اهل سنت را نقد مى‌نماید. از جمله نقدهاى عقیدتى ایشان، متوجه [[وهابیت|وهابیون]] است که در مسئله [[عبادت]]، [[توحید|توحید]] و [[شرک|شرک]]، [[توسل]]، [[شفاعت]]، [[تبرک|تبرک]] به قبور [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام به آن پرداخته است.
  
مسائل فقهى را نيز به طور اختصار ذيل آيات مربوط متعرض مى‌شود و تفصيل و اجتهاد و بيان و نقد ادله را به كتب فقهى ارجاع مى‌دهد. مانند بحث قرائت« بسم اللّه الرحمن الرحيم» در حمد نماز كه در جلد 1 صفحه 47 مطرح شده است. با توجه به تسلط كامل مصنف بر زبان عربى، اديب و خطيب بودن ايشان، و القاء شفاهى مطالب، تفسير از نثرى روان، شيوا و دلنشين برخوردار است، عبارتهاى خشك و بى‌روح، كليشه‌اى و تكرارى بعض تفاسير، در آن مشاهده نمى‌شود. مؤلف توانسته است زنده بودن آيات قرآنى را در تفسير آيه، آيه آن به مخاطب بنماياند، و با مطالعه آن، اين معنا در خواننده القاء مى‌شود. مصنف با تعبيرهاى متفاوت، منظور خود را توضيح و تحليل مى‌نمايد به همين جهت اثرى از پيچيدگى و اغلاق در عبارتها، يافت نمى‌شود.
+
مسائل [[فقه|فقهى]] را نیز به طور اختصار ذیل آیات مربوط متعرض مى‌شود و تفصیل و اجتهاد و بیان و نقد ادله را به کتب فقهى ارجاع مى‌دهد. مانند بحث قرائت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در [[سوره حمد]] در [[نماز]] که در جلد ۱ صفحه ۴۷ مطرح شده است.  
  
بدليل امروزى بودن تفسير، گوشه چشمى نيز به مباحث علمى و دست‌آوردهاى علوم تجربى به تناسب آيات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب، دارد، امّا استفاده زيادى از آنها در تفسير آيات، نمى‌نمايد، بلكه بر صحت اين نظريات، از آيات، استشهادى نمى‌آورد و بالاتر اينكه از مفسرينى كه وجهه تفسير خود را بيانى از علوم تجربى قرار داده‌اند، دفاع نمى‌كند.
+
با توجه به تسلط کامل مصنف بر زبان عربى، ادیب و خطیب بودن ایشان، و القاء شفاهى مطالب، تفسیر از نثرى روان، شیوا و دلنشین برخوردار است، عبارتهاى خشک و بى‌روح، کلیشه‌اى و تکرارى بعض تفاسیر، در آن مشاهده نمى‌شود. مؤلف توانسته است زنده بودن آیات قرآنى را در تفسیر آیه، به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن، این معنا در خواننده القاء مى‌شود. مصنف با تعبیرهاى متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل مى‌نماید به همین جهت اثرى از پیچیدگى و اغلاق در عبارتها، یافت نمى‌شود.
  
در مقدمه خود بر چاپ دوم تفسير توسط دار الملاك بيروت، بحثى در مورد ظاهر و باطن، فهم قرآن، و اسلوب لغوى و ادبى آن مطرح مى‌كند و در خاتمه مى‌نويسد:« در اين تفسير تلاش كردم كه با عقل، قلب و حياتم با قرآن زندگى كنم و در فهم آيات و استنباط افكار قرآنى و جريان دادن آن در تمام زواياى فكرى و عملى زندگى، در مسير مستقيم سعادت انسانى، تلاش مستمرى داشته باشم و چاره اين كار را، اين يافتم كه مفاهيم قرآن را به روش نظريه و تطبيق مطرح كنم تا بتوانم در مشكلات و مسائل امروز زندگى بشرى از او پاسخ دريافت كنم.»
+
بدلیل امروزى بودن تفسیر، گوشه چشمى نیز به مباحث علمى و دست‌آوردهاى علوم تجربى به تناسب آیات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب، دارد، امّا استفاده زیادى از آنها در تفسیر آیات نمى‌نماید و بر صحت این نظریات، از آیات، استشهادى نمى‌آورد.
  
==ترجمه و چاپهاى تفسير ==   
+
مفسر مبناى بحث خود را در این تفسیر بر دو چیز نهاده است:
  
چهار جزء اول اين تفسير بنا به توصيه دار التوحيد تهران توسط آقاى دكتر عقيقى بخشايشى، ترجمه و چاپ و انتشار يافته است.
+
۱- قرآن منحصر به واقعه [[شأن نزول]] نمى‌شود، بلکه آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت، کما اینکه [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام فرموده‌اند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جریان است.»
  
چاپ تفسير از سال 1399 هجرى توسط دار الزهراء بيروت آغاز گرديد كه نهايت به 25 جزء در 11 مجلد رسيد، چاپ دوم در سال 1402 هجرى 1982 م، و چاپ سوم در سال 1405 هجرى 1985 ميلادى صورت گرفت.
+
۲- معانى آیات قرآنى در توسعه خود، ما را به معانى دیگرى غیر از معانى لغوى، امّا هماهنگ با آن مى‌کشاند، و از آن به نوعى [[تأویل]] در روایات نام برده شده است. مصنف مى‌نویسد: «ما در دروس تفسیرى خود از این نکته در تطبیق اوضاع، مسائل و مشکلات امروز بر آیات قرآن، استفاده فراوان نمودیم.» و در ادامه مى‌نویسد: «ادعاى تفسیر جدید را نداریم، بلکه غالب مطالب ما از بیانات مفسرین و محققین قرآنى است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه گردیده است.
چاپ ديگرى توسط دار الملاك بيروت در 24 جلد به همراه يك جلد فهرستهاى تفسير، انجام گرفته كه منقح و داراى اضافاتى مى‌باشد. نوبت دوم اين چاپ در سال 1419 هجرى، 1998 ميلادى صورت گرفته است.
+
سلسله این دروس، توسط طلاب و دانش پژوهان از نوار پیاده شده و من با توجه به فرصت اندک، نظر اجمالى بر آنها نموده و به دست چاپ سپرده شد.»
جلد فهرستهاى همراه اين چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهاى عامى كه در تفسير، مورد بحث قرار گرفت با ذكر شاخه‌هاى فرعى آن طبق ترتيب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است. و در انتهاء نيز فهرست اجزاء 24 گانه تفسير ارائه شده است.
 
  
==منابع مقاله==
+
==ترجمه و چاپ تفسیر==    
  
1- التفسير و المفسرون فى ثوبه القثيب آيت اللّه معرفت انتشارات دانشگاه علوم اسلامى رضوى جلد دوم چاپ اول 1377 ش، 1419 ق مشهد
+
چهار جزء اول این تفسیر بنا به توصیه انتشارات دار التوحید تهران توسط آقاى دکتر عقیقى بخشایشى، ترجمه و چاپ و انتشار یافته است.
  
2- دانشنامه قرآنى و قرآن پژوهى به كوشش بهاء الدين خرمشاهى جلد اول و دوم انتشارات دوستان، تهران چاپ اول پاييز 1377 ش.
+
چاپ تفسیر از سال ۱۳۹۹ هجرى توسط دار الزهراء بیروت آغاز گردید که نهایت به ۲۵ جزء در ۱۱ مجلد رسید، چاپ دوم در سال ۱۴۰۲ هجرى، و چاپ سوم در سال ۱۴۰۵ هجرى صورت گرفت.
 +
چاپ دیگرى توسط دار الملاک بیروت در ۲۴ جلد به همراه یک جلد فهرستهاى تفسیر، انجام گرفته که منقح و داراى اضافاتى مى‌باشد. جلد فهرستهاى همراه این چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهاى عامى که در تفسیر، مورد بحث قرار گرفت با ذکر شاخه‌هاى فرعى آن طبق ترتیب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است. و در انتهاء نیز فهرست اجزاء ۲۴ گانه تفسیر ارائه شده است.
  
3- طبقات مفسران شيعه دكتر عقيقى بخشايشى جلد 5 چاپ اول دفتر نشر نويد اسلام، قم بهار 1376 ش.
+
==منابع==
  
4- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى، مؤسسه نشر و چاپ وزارت ارشاد اسلامى چاپ اول تهران 1314 ه 1373 ش.
+
* [[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی.
  
5- مجله حوزه دفتر تبليغات حوزه علميه قم شماره 25 فروردين و ارديبهشت 1367، مصاحبه با آيت اللّه سيد محمد حسين فضل الله
+
{{تفسیر قرآن}}
6- مقدمه مؤلف بر چاپ اول و دوم 24 جلدى دار الملاك بيروت، لبنان، 1419 ه 1998
+
[[رده: تفاسیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۶

تفسير من وحى القرآن.jpg
نویسنده سید محمدحسین فضل الله
موضوع تفاسیر شیعه
زبان عربی
تعداد جلد ۲۴

تفسير من وحى القرآن

«تفسیر مِن وحى القرآن»، سلسله درس‌هاى قرآنى علامه سید محمدحسین فضل‌اللّه براى جمعى از دانش آموختگان حوزه و غیر حوزه مى‌باشد. این تفسیر از تفاسیر علمى، ارشادى و تربیتى است، که به روش نوین مطالب را ارائه داده و دیدگاه اهل بیت علیهم السلام را مطرح نموده است.

مؤلف

سید محمدحسین فضل‌الله (۱۳۱۴-۱۳۸۹ ش)، از مراجع تقلید شیعه در لبنان و از شاگردان سید ابوالقاسم خویى بود. وی منادی وحدت و بیدارى اسلامی بود، به فضاى پیرامون و اوضاع زمانه توجه داشت و خدمات و فعالیت‌هاى علمى، فرهنگى و اجتماعى گسترده‌اى را انجام داد.

تفسیر من وحى القرآن، الحوار فى القرآن، اسلوب الدعوه فى القرآن، المسائل الفقهیه، فقه الحیا‌ة، خطوات على طریق الاسلام، خطاب الاسلامیین المستقبل، از جمله آثار مشهور اوست.

شخصیت علمى، اجتماعى، سیاسى مصنف که از اوان تحصیل با مسائل روز مسلمانان درگیر و آشنا بوده، هجرت او به لبنان و خطیب جمعه بودن نیز که بیش از پیش او را با مسائل اجتماعى و فکرى مسلمانان پیوند زد، جو لبنان و درگیرى‌هاى فکرى، فرهنگى، سیاسى بین ادیان، اقوام و ملیت‌هاى مختلف، و انگیزه مصنف در ایجاد حرکتى جهت زنده کردن روح حیات بخشى قرآنى و استمداد از آن در مسائل و مشکلات زندگى انسانى، این تفسیر را به تفسیرى زنده و امروزى با در نظر گرفتن مقتضیات زمانى و مکانى، جهت هدایت انسان حاضر، تبدیل کرده است.

انگیزه تألیف

سید محمدحسین فضل اللّه در مقدمه چاپ اول مى‌نویسد: این کتاب به عنوان تفسیر قرآن نگاشته نشد، بلکه به شکل مباحثى قرآنى، جهت ایجاد روح بیدارى در جامعه اسلامى، مطرح شده، و از آنجا که فرهنگ قرآن، عنصر اساسى در عمل بر مبناى اسلام است و قرآن منبع معصوم این فرهنگ، مبادرت به این بحثها نمودم.

مؤلف در مقدمه خود بر چاپ دوم این تفسیر مى‌نویسد: «در این تفسیر تلاش کردم که با عقل، قلب و حیاتم با قرآن زندگى کنم و در فهم آیات و استنباط افکار قرآنى و جریان دادن آن در تمام زوایاى فکرى و عملى زندگى، در مسیر مستقیم سعادت انسانى، تلاش مستمرى داشته باشم و چاره این کار را، این یافتم که مفاهیم قرآن را به روش نظریه و تطبیق مطرح کنم تا بتوانم در مشکلات و مسائل امروز زندگى بشرى از او پاسخ دریافت کنم.»

روش تفسیر

این تفسیر شامل همه آیات قرآن مى‌باشد و طبق ترتیب سور قرآنى به پیش رفته است. در ابتداى سوره‌ها، با ذکر نام سوره و احیانا معنا و وجه تسمیه آن آغاز مى‌کند، مکى یا مدنى بودن را به همراه تعداد آیات، به دنبال آن ذکر مى‌نماید.

در ابتداى تفسیر فصلى به نام «فى اجواء السوره» باز نموده که در توضیح خطوط کلى که آیات سوره بر آن دلالت دارند، مى‌باشد. سپس به تفسیر دسته آیات مى‌پردازد. در این بخش، بحثى اجمالى حول برخى مفردات آیات، بحثى بعنوان «مناسبة النزول» در شأن نزول آیات نموده و سپس به تفسیر آیات مى‌پردازد، در انتها نیز نتیجه‌گیرى از آیات را در قالب «استیحاء» یا «ایحاءات» مطرح مى‌کند، که غالبا نتیجه‌گیرى تربیتى و یا اجتماعى است که متناسب با شرایط روز مسلمانان مى‌باشد.

رنگ تربیتى بر تفسیر غلبه دارد و توجه خاص به جایگاه انسان در حالات مختلف دارد و سعى وافرى در تبیین تعامل انسان با محیط طبیعى و اجتماعى او از خود نشان مى‌دهد.

مفسر در فهم مدلول کلام، بهترین و نزدیکترین راه را که اعتماد به ظواهر الفاظ مى‌باشد، انتخاب کرده و آن را طریق عقلایى براى این منظور مى‌داند. وی مى‌نویسد: «روشى که تفسیرم را بر آن استوار کرده‌ام، عمل به ظاهر قرآن مى‌باشد که در این مورد، فهم معنایى است که طبیعت کلمه آن را بیان مى‌کند و لفظ براى آن وضع شده است، یا فهم معنا با کمک قرائنى که لفظ را احاطه کرده‌اند، مگر اینکه دلیلى عقلى یا نقلى خلاف آن را ثابت کند.»

از جمله امور قابل توجه در این تفسیر، ذکر شبهاتى که در مورد برخى آیات قرآن مطرح شده و رد آنها با بیانى مناسب است، مانند، ایمان به غیب، انکار عقل، اعتماد بر تجربه و برخى سؤالات دیگر. مصنف در تقریب به ذهن نظریه خود از قضایاى عقلى، اخلاقى، آراء محموده و بیانات مختلف استفاده کرده است.

در بحثهاى خود آراء مفسرین دیگر را نیز ذکر مى‌کند، گاهى براى توضیح مطلب و نظریه‌اى آنها را نقل مى‌کند و گاهى براى نقد و پاسخ به آنها، به همین جهت از تفسیر «البیان» آیت اللّه خویى، «تفسیر المیزان» علامه طباطبائى، تفسیر مجمع البیان، کشاف زمخشرى، تفسیر طبرى، اسباب النزول واحدى، درالمنثور سیوطى، تفسیر البرهان، تفسیر «فى ظلال القرآن» و تفاسیر دیگر مطالبى را بازگو مى‌کند. در این بین نسبت به تفسیر «المیزان» توجه خاصى از خود نشان داده و حتى اضافات در تفسیر خود را در چاپ سوّم بر مبناى تفسیر «المیزان» قرار داده و تا اوائل سوره اعراف پیش رفته، وعده تکمیل را در چاپهاى بعدى داده است. به عقیده ایشان تفسیر المیزان از بهترین تفاسیر جدید از جهت غناء، تنوع فکرى و تفسیر آیات، مى‌باشد. به همین جهت ملاحظات و مناقشاتى نیز بر تفسیر المیزان، مطرح مى‌نماید.

از وجوه دیگر این تفسیر تحلیلى بودن آن است، بیان مطالب همواره با تحلیل همراه است، به همین رو، در نقل اسباب نزول با تحلیل با آنها مواجه شده و در بسیارى موارد ملاحظاتى (که گاه به ۵ ملاحظه هم مى‌رسد) بر آن دارد. این وجهه تفسیر، نقد روایات را نیز در پى دارد، که ایشان به این امر مهم مبادرت ورزیده است.

مفسر از نقل روایات موضوعه و ضعیف در فضائل سور و آیات و در تفسیر، خصوصا روایات اسرائیلیات اجتناب کرده و مسلمانان را از اینگونه افکار بر حذر داشته است، روایاتى را نیز که اثرى در فهم تفسیرى آیات نداشته، نقل ننموده است.

مسائل مرتبط با عقاید و کلام را در محل خود بدون بسط و تفصیل متعرض مى‌شود و بر طبق مذهب امامیه، مشى مى‌نماید و نظرات خود را مستدل و منطقى مطرح کرده، به گونه‌اى که مذاهب دیگر مى‌توانند از آن بهره ببرند. در مسائل خلافى بین شیعه و سنى مانند مسئله امامت، عصمت، جبر و اختیار، رؤیت اللّه و... ضمن بیان دیدگاه شیعه، با ادب و احترام نظرات اهل سنت را نقد مى‌نماید. از جمله نقدهاى عقیدتى ایشان، متوجه وهابیون است که در مسئله عبادت، توحید و شرک، توسل، شفاعت، تبرک به قبور ائمه علیهم السلام به آن پرداخته است.

مسائل فقهى را نیز به طور اختصار ذیل آیات مربوط متعرض مى‌شود و تفصیل و اجتهاد و بیان و نقد ادله را به کتب فقهى ارجاع مى‌دهد. مانند بحث قرائت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در سوره حمد در نماز که در جلد ۱ صفحه ۴۷ مطرح شده است.

با توجه به تسلط کامل مصنف بر زبان عربى، ادیب و خطیب بودن ایشان، و القاء شفاهى مطالب، تفسیر از نثرى روان، شیوا و دلنشین برخوردار است، عبارتهاى خشک و بى‌روح، کلیشه‌اى و تکرارى بعض تفاسیر، در آن مشاهده نمى‌شود. مؤلف توانسته است زنده بودن آیات قرآنى را در تفسیر آیه، به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن، این معنا در خواننده القاء مى‌شود. مصنف با تعبیرهاى متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل مى‌نماید به همین جهت اثرى از پیچیدگى و اغلاق در عبارتها، یافت نمى‌شود.

بدلیل امروزى بودن تفسیر، گوشه چشمى نیز به مباحث علمى و دست‌آوردهاى علوم تجربى به تناسب آیات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب، دارد، امّا استفاده زیادى از آنها در تفسیر آیات نمى‌نماید و بر صحت این نظریات، از آیات، استشهادى نمى‌آورد.

مفسر مبناى بحث خود را در این تفسیر بر دو چیز نهاده است:

۱- قرآن منحصر به واقعه شأن نزول نمى‌شود، بلکه آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت، کما اینکه ائمه علیهم السلام فرموده‌اند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جریان است.»

۲- معانى آیات قرآنى در توسعه خود، ما را به معانى دیگرى غیر از معانى لغوى، امّا هماهنگ با آن مى‌کشاند، و از آن به نوعى تأویل در روایات نام برده شده است. مصنف مى‌نویسد: «ما در دروس تفسیرى خود از این نکته در تطبیق اوضاع، مسائل و مشکلات امروز بر آیات قرآن، استفاده فراوان نمودیم.» و در ادامه مى‌نویسد: «ادعاى تفسیر جدید را نداریم، بلکه غالب مطالب ما از بیانات مفسرین و محققین قرآنى است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه گردیده است. سلسله این دروس، توسط طلاب و دانش پژوهان از نوار پیاده شده و من با توجه به فرصت اندک، نظر اجمالى بر آنها نموده و به دست چاپ سپرده شد.»

ترجمه و چاپ تفسیر

چهار جزء اول این تفسیر بنا به توصیه انتشارات دار التوحید تهران توسط آقاى دکتر عقیقى بخشایشى، ترجمه و چاپ و انتشار یافته است.

چاپ تفسیر از سال ۱۳۹۹ هجرى توسط دار الزهراء بیروت آغاز گردید که نهایت به ۲۵ جزء در ۱۱ مجلد رسید، چاپ دوم در سال ۱۴۰۲ هجرى، و چاپ سوم در سال ۱۴۰۵ هجرى صورت گرفت. چاپ دیگرى توسط دار الملاک بیروت در ۲۴ جلد به همراه یک جلد فهرستهاى تفسیر، انجام گرفته که منقح و داراى اضافاتى مى‌باشد. جلد فهرستهاى همراه این چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهاى عامى که در تفسیر، مورد بحث قرار گرفت با ذکر شاخه‌هاى فرعى آن طبق ترتیب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است. و در انتهاء نیز فهرست اجزاء ۲۴ گانه تفسیر ارائه شده است.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: